خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

مدیر و منشی

مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن.

منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه:من باید با رئیسم برم سفر کاری کارهات رو روبراه کن.

شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش میگه زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن.

معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه من تموم هفته مشغولم نمیتونم بیام.

پسره زنگ میزنه به پدر بزرگش میگه معلمم یه هفته کامل نمیاد بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم.

پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن با نوه ام کار دارم.+

منشی به شوهرش زنگ میزنه میگه مسافرت کنسل شد من دارم میام خونه.

شوهره زنگ میزنه به معشوقش میگه زنم مسافرتش لغو شد. نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت.

معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه کارم عقب افتاد این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق.

پسر زنگ میزنه به پدربزرگش میگه راحت باش برو مسافرت معلمم برنامش عوض شد و میاد.

مدیر هم دوباره گوشی رو بر میداره زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت…

دیدگاهتان را بنویسید