خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

مطالبی واقعا خواندنی از وبگردی مجتبی

سلام و درود.

این مطالب رو توی وبگردی هام به چنگ آوردم.

گفتم شاید به درد بخوره. به ادامه مطلب که رفتید, میتونید با حرف H روی تیتر مطالب حرکت کنید. خیلی هاش قشنگه و خوندنی.

بچه های جدید

این بچه های جدید چی میفهمن از زندگی؟ چی حالیشونه؟

وقتی یه دست گل کوچیک تو خیابون نزدن

تا حالا با توپ دو لایه که لایش گشاد باشه بازی کردن ببینن از راگبی سخت تره ؟

تا حالا از این توپ دو لایه سفتا خورده تو رونشون حس کنن قطع شده پاشون ؟

تا حالا توپشون رو شوتیدن زیر ماشین گیر کنه بگه فیسسسس بعد همه بچه ها فحششون بدن ؟

تا حالا توپشون افتاده تو جوب آب ببره دو پا برن تو جوب بیارنش ؟

تا حالا توپشون افتاده خونه همسایه تک بیارن کی بره زنگ بزنه ؟

تا حالا توپ دو لایه پیدا کردن از خوشحالی تا خونه روپایی بزنن ؟

تا حالا شده تو راه بقالی واسه خرید توپ پلاستیکی قرمز و سفید پول رو گم کنن اونوقت همونجا بشینن گریه کنن ؟

میدونن تو گل کوچیک گل زیر طاق حکم تشرف به درگاه حق تعالی رو داشت ؟

میدونن لیگ محله از بوندس لیگا مهمتره ؟

میدونن یعنی چی ساعتها پشت تیر دروازه بزرگ ترا وایسادن تا بازیشون بدن یعنی چی ؟

میدونی دعوت بچه های محله بغلی واسه یه سه گله کم از یک لشگر کشی ناموسی نداشت ؟

دریبل تو گل می دونن چیه ؟ سانتر از جناحین تو یه کوچه 6 متری دیدن ؟

 اصلاً میدونن آقای اسماعیل آبادی چطوری توپ جر میداد ؟

با دخترای کوچه فوتبال بازی کردن که همه جای تنشون جای چنگ باشه آخر بازی ؟

شوت یه ضرب میدونن چیه ؟ دور نزدیک می فهمن کنایه از کدام ضربه بوده ؟

یه تیکه تو گل می دونن کی جایگزین پنالتی میشه ؟

یه پا ثابت موقع پنالتی میدونن اشارت به کدام پا داره ؟

تا حالا ژست دو پا ثابت موقع پنالتی گرفتن ؟

تا حالا موقع حمله به سمت دروازه با صدای بلند آهنگ فوتبالیستها خوندن ؟

میدونن داشتن تور دروازه برای گل کوچیک یه آپشن حساب میشد و مخصوص مایه دارا بود ؟

 اوووه بخوام بنویسم یه کتاب میشه اندر احوالات گل کوچیک … آخه چی میفهمن اینا ؟!


شما یادتون نمیاد

یه زمانی صبح تا شب تووو کوچه و خیابونُ پارک و مدرسه و …هر کی رو میدیدیم وایمیسادیم بهش از این چرتُ پرتا میگفتیم =)))

بگو دوچرخه……….سیبیل بابات بچرخه

بگو فرانسه………..بابات قد آدامسه

بگو خاک انداز………….خودتو جلو بینداز

بگو متکا…………….بخور از این کتک ها

بگو چاقو…………….برو بچه دماغو

بگو پنکه …………..شورت بابات تنگه

بگو جاسیگاری ………..میمون اومد خواستگاریت

بگو صابون………………. بشن روش برو خیابون

بگو بیست………………… دماغتُ بلیس

یعنی ما دهه شستیا همچین آدمای سرخوشی بودیم


عشق واقعی را در بیمارستان دیدم‎

چند روزی که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه ی بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.

از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضعیت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم…

چند روز بعد پزشک ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می کرد گفت: « اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده بود، پرستاران، زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی شناخت و وقتی همه چیز روبراه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می شد. روزی در راهرو قدم می زدم. وقتی از کنار مرد می گذشتم داشت می گفت: گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می شود و ما برمی گردیم.

یک بار اتفاقی نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. مرد درحالی که اشاره می کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: خواهش می کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلا برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده مان نشود، وانمود می کنم که دارم با تلفن حرف می زنم.

در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن برای خانه نبود، بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد و شمع روشن کردن و کادو پیچی و از اینجور جفنگ بازیها نداشت، اما قلب دو نفر را گرم می کرد.


 تحقیقات ادامه دارد

دختر:خوابی؟؟؟

پسر: آره عزیزم!بیدار شدم زنگ می زنم بهت!

دختر:من دوست پسر قبلیم این موقع روز خواب نبود!

پسر:چه ربطی داره؟

دختر:من واسش مهم بودم!

پسر:خوب بیا من بیدار شدم، خوب شد؟

دختر:دوست پسر قبلیم اصلا” نمی گفت: من بیدار شدم بیا!

پسر:اون یه آدمه دیگه بود من یه آدمه دیگه!

دختر:من که همون آدمم!

پسر:من قانع شدم ، از این به بعد هر روز 6 صبح بیدارم!دختر:من 6 خوابم!

پسر:من دوست دختر قبلیم 6 صبح بیدار بود!

دختر: خب پس برو با همون! ( گوشی رو قطع می کنه)!

و هنوز تحقیقات برای شناخت زنها ادامه دارد ..!


تفـاوت عشـق و ازدواج

یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی بسیار گرون قیمت و با ارزش. وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده. من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم!

چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی ؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت.

همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز، من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش.

به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن و سعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم.

در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت. فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج مثل اون کتاب و عشق مثل اون روزنامه می مونه!

یک اطمینان برات درست می کنه که این زن یا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر میکنی همیشه وقت دارم بهش محبت کنم، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیارم، همیشه وقت هست که اشتباهاتم رو جبران کنم، همیشه می تونم شام دعوتش کنم.

اگر الان یادم رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدم، حتما در فرصت بعدی این کارو می کنم. حتی اگر هرچقدر اون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی، اما وقتی که این باور در تو نیست که این آدم مال منه، و هر لحظه فکر میکنی که خوب اینکه تعهدی نداره میتونه به راحتی دل بکنه و بره مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری می کنی و همیشه ولع داری که تا جاییکه ممکنه ازش لذت ببری شاید فردا دیگه مال من نباشه.

درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش قیمتی نداشته باشه … و این طوریه که آدمها یه دفعه چشماشون رو باز میکنن میبینن که اون کسی رو که یه روز عاشقش بودن از دست دادن و دیگه مال اونها نیست …

و این تفاوت عشـق است با ازدواج …


جملاتی تاثیر گزار

نگذارید هیچ چیز و هیچ کس جلوی شما را برای رسیدن به موفقیت بگیرد
بگذارید فرزندانتان زمین بخورند تا تجربه کنند اینقدر آنها را یاری نکنید.
هیچ وقت نگران شکست ها ی فرزندان خود نباشید ، چراکه همان شکست شاید ، رهگشای موفقیت و درخشش او باشد .
هیچ گاه بار مسئولیت کسی را به دوش نکشید .
جلوی تحقیر شدن او را نگیرید .
آسیب های او را به جان نخرید .
بگذارید تا همین فشارها موجب شکوفایی او شوند .
دانه ای که سعی دارد خود را از دل خاک به بیرون بکشد را ، از خاک در نیاورید .
پیله پروانه ای که خود را با سختی از درون به بیرون می کشد را ، پاره نکنید .
پوسته تخم مرغی که جوجه ای سعی دارد آن را بشکافد و بیرون بیاید ، نشکنید .
چرا که شما دریچه های خروج از عالم تاریک و تنگ و رنج آور را به روی آن ها خراب می کنید
و مانع پیش روی آن ها در مسیر رشدشان می شوید .
گاه تنها تماشا کردن این صحنه ها کافی است .
بر خودخواهی های خود غلبه کنیم
بر حس مالکیت خود
بر طمع خود
بر زیاده خواهی ها
بر عواطف آسیب رسان خود مسلط شویم و دریچه های خیر را به روی فرزندانمان بگشاییم.


معجزه ی لیمو ترش

لیمو ترش محصولی معجزه گر در نابودی سلول های سرطانی است، و 10 هزار بار قویتر از شیمی درمانی عمل می کند.

چرا ما چیزی درباره آن نمی دانیم؟

زیرا آزمایشگاه ها در ساختن ترکیبات آن سود بسیار زیادی کسب می کنند.

اینک شما می توانید به دوست نیازمند خود کمک کنید،

از طریق اینکه به او بگوئید که آب لیمو ترش در جلوگیری از سرطان سودمند است.

طعم آن بسیار خوشایند است و عوارض جانبی شیمی درمانی را ندارد.

اگر می توانید یک درخت لیمو در حیاط یا پاسیوی خود بکارید .

بسیاری از مردم دراثر سرطان می میرند درحالیکه این راز همچنان حفظ می شود تا منافع شرکت های داروسازی به خطر نیافتد.

لیمو ترش را می توان به صورت های متفاوت مصرف نمود.

قسمت گوشتی آن را خورد یا آب آن را مصرف نمود، به صورت شربت و یا صور دیگر.

جالب ترین خاصیت آن اثرش برروی کیست ها و تومورهاست.

ثابت شده است که این گیاه درمان گر همه انواع سرطان است.

همچنین بعنوان یک ضد قارچ و ضد عفونت ها و ضد کرم ها محسوب می شود.

فشار خون بالا را تنظیم می کند و ضد افسردگی است و با استرس و اختلالات عصبی مبارزه می کند.

منبع چنین اطلاعاتی بسیار جالب است، یکی از بزرگترین تولید کننده های دارو در دنیا.

این کارخانه بزرگ دارویی فاش ساخته است که آزمایشات آزمایشگاهی که ازسال 1970 انجام شده است

نشان می دهد که لیمو ترش سلول های سرطانی را در 12 نوع سرطان نابود می کند.


دچار مصرف گرایی شده ای

دچار مصرف گرایی شدی وقتی معاشقه باد و برگها رو نمیبینی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی برای گلدان های لب طاقچه ات ثانیه ای اختصاص نمیدهی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی صدای پتک ها و تخریب ها و برج سازی ها گوشت را نمی خراشد

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی نتهای پلاس دوستانت جذاب تر از نتهای صدایشان باشند

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی صفحه مانیتورت جذاب ترین صفحه دنیاست

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی دلت هوس نمیکند دیگر از کوه بالا بروی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی انگشتانت ، کیبوردت را بیشتر از تن همسرت، دخترت، عشقت ..لمس میکند

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی فراموش میکنی چایت را باید داغ بنوشی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی دلت برای خودت تنگ نمیشود

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی به رفتگر سر کوچه تان لبخند نمی زنی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی بی اعتنا از روز خودت هم عبور میکنی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی تلخی قهوه تو را به خود نمی آورد

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی بی تفاوت همه را بلاک میکنی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی صدای بوق ماشینها همه یکسانند

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی هر ثانیه برایت مانند عصر جمعه می ماند

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی دیگر زمانی برای از دست دادن نداری

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی چراغ های روشن چت باکست توجه ات

را بیشتر از چراغهای خاموش همسایهات به خود جلب میکند

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی تحمل هیچ کس را نداری حتی خودت

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی بوی آش نذری و قرمه سبزی همسایه اشتهایت را باز نمیکند

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی فست فود ها را به آبگوشت ترجیح میدهی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی صدای تق تق برخورد قاشق هنگام شیرین کردن چاییت در صبح ها را نمی شنوی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی به گنجشکها دان نمی دهی

دچار مصرف گرایی شده ای وقتی هر چیزی را به خوردت میدهند هول هولکی بدون فوت کردن میخوری.


نامه شگفت انگیز

داستان کوتاهی که پیش روی شماست یک قصه جادویی است که حتما باید دو بار خوانده شود!

به شما اطمینان میدهم هیچ خواننده ای نمیتواند با یک بار خواندن آن را رها کند!

این نامه تاجری به نام پائولو به همسرش جولیاست که به رغم اصرار همسرش به یک سفر میرود و …

جولیای عزیزم سلام …

بهترین آرزوها را برایت دارم همسر مهربانم. همانطور که پیش بینی

می کردی سفر خوبی داشتم. در رم دوستان فراوانی یافتم که با آنها

می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و به علاوه رنج دوری از تو

را تحمل کرد. در این بین طولانی بودن مسیر و کهنگی وسایل مسافرتی

حسابی مرا آزار داد. بعد از رسیدن به رم چند مرد جوان

خود را نزد من رساندند و ضمن گفتگو با هم آشنا شدیم. آنها

که از اوضاع مناسب مالی و جایگاه ممتاز من در ونیز مطلع بودند

محبتهای زیادی به من کردند و حتی مرا از چنگ تبهکارانی که

قصد مال و جانم را کرده بودند و نزدیک بود به قتلم برسانند

نجات دادند . هم اکنون نیز یکی از رفقای بسیار خوب و عزیزم

“روبرتو” که یکی از همین مردان جوان است انگشتر مرا به امانت گرفته

و با تحمل راه به این دوری خود را به منزل ما خواهد رساند

تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمینانت جعبه جواهرات

مرا از تو دریافت کند وبه من برساند . با او همکاری کن تا جعبه

مرا بگیرد. اطمینان داشته باش که او صندوق ارزشمند جواهرات را

از تو گرفته و به من خواهد داد وگرنه شیاد فرصت طلب دیگری جعبه را

خواهد دزدید و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن, در رم مرا خواهد کشت

پس درنگ نکن . بلافاصله بعد از دیدن نامه و انگشتر من در ونیز

موضوع را به برادرت بگو و از او بخواه که در این مساله به تو کمک کند.

آخر تنها مارکو جای جعبه را میداند. در مورد دزد بعدی هم نگران نباش

مسلما پلیس او را دستگیر کرده و آنقدر نگه میدارد تا من بازگردم.

نامه را خواندید؟

اما بهتر است یک نکته بسیار مهم را بدانید :

پائولو قبل از سفر به رم با جولیا یک قرار گذاشته بود

که در این مدت هر نامه ای به او رسید آن را بخواند. ! “یک خط در میان”

حالا شما هم برگردید و دوباره نامه را یک خط در میان بخوانید تا به اصل ماجرا پی ببرید.


اشتباه کجاست ؟

اگر شما از جلمه افراد باهوش هسیتد بگویید اشبتاه کجاست؟؟؟

123456789

123456789

123456789

……………….

… یعنی شما الان به این موضوع تمرکز کردید؟؟؟

:))

اشتباه این هست که!

کلمه هسیتد-هستید

اشبتاه-اشتباه

من نگفتم اشتباه در اعداد هست!!!!

بهتر نیست برگردیم اول اتبدایی بخونیم ؟؟

.

.

.

حتی کلمه اول ابتدایی هم اشتباهه!!

…………… …….

پس بریم اول مهد کودک بخونیم

.

.

.

حتی کلمه مهد کودک هم اشتباهه!!!

چرا رفتید دوباره مهد کودک رو ببینید؟؟؟؟

:)))))

ههههههههههههههه هه

الوووووووو یبمارستان دیوونه ها؟؟؟؟؟

بیایید این دیوونه ها رو از اینجا ببرید!!!

.

.

.

.

=)))))

حتی کلمه بیمارستان هم اشتباهه!!


لبــخـــند بزنید تا بگم چـــــــرا‎

لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد

دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند

لبخند مسری است

لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید

و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید

لبخند زدن استرس را از بین می برد

وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید

لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند

به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید.

با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید

لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد

وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید

لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند

تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود.

می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است

لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد

عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند.

پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید

لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید

به نظر می رسد که افرادی که لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند

لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید

لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید.

خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد

که “زندگی خوب پیش می رود”. پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.

پس….همیشه لبخند بزنید


دوستی رباتی

یک دسته از آدم ها هستند که ترازویشان را توی دوستی در حال تعادل قرار داده اند.

بی کوچکترین خطایی.

رباتی می شوند با برنامه ای عینا شبیه به خودت و هیچ تلاش و خلاقیتی فراتر از این برنامه انجام نمی شود.

اس ام اس بزنی. اس ام اس می زنند.

زنگ بزنی. زنگ می زنند.

میس کال بیندازی. میس کال میندازند.

نامه بنویسی. نامه می نویسند.

بگویی :” دوستت دارم.” می گویند:” دوستت دارم.”

دعوا کنی. دعوا می کنند.

قهر کنی. قهر می کنند.

هدیه بدهی. هدیه می دهند.

خوشحال باشی. انرژی می دهند.

غمگین باشی. غمگینترت می کنند.

جواب میس کال ندهی. جواب میس کالت را نمی دهند.

برایشان لایک و کامنت بگذاری. برایت لایک و کامنت می گذارند.

بعد یک جا چشم هایت را باز می کنی و می بینی بیشتر تو بودی که برای حفظ رابطه تلاش کرده بودی

و طرف مقابل تنها آینه ای در برابر تو بود. تو که خسته شوی. تو که کم انرژی شوی.

تو که برای چند لحظه خودت را پشت اتفاقی پنهان کنی. تو که از اتفاق کوچک یا بزرگی دلخور شوی.

تو که شلوغ شوی. می بینی آدم ها نیستند. رفته اند. شاید رفته اند تا ربات یکی دیگر شوند.

بیایید ما چنین دوستی نباشیم.


دانستنیهای جالب راجع به بدن انسان و سلامت

۱- اگر از لحاظ وزنی مقایسه شود استخوان ۵ برابر مقاوم تر از استیل است.
۲- اگر انسان بوسیله ی جراحی طحال، معده، یک کلیه، یک ریه، ۷۵ درصد از کبد، ۸۰ درصد از روده ها و تقریباً تمانی اندام های لگنی خود را خارج کند باز هم زنده می ماند.
۳- سیگار کشیدن در دوران بارداری خطرات سقط جنین، زایمان زود رس و حتی مرده زایی را به همراه دارد.
۴- پوست افراد سیگاری ۱۰ برابر بیشتر از از افراد غیر سیگاری چروکیده می شود.
۵- دود سیگار حاوی ۴۸۰۰ ماده ی شیمیایی است که ۶۹ تا از آنها سرطان زا هستند.
۶- یک فرد بالغ روزانه بین ۴۰ تا ۱۰۰ تار مو را از دست می دهد.
۷- انسان بدون غذا تا یک ماه زنده می ماند اما بدون آب بیش از یک هفته دوام نمی آورد.
۸- دانشمندان عقیده دارند که ۱۰۰ بار خندیدن معادل ۱۰ دقیقه ورزش سنگین است.
۹- ۸ تا ۱۰ ثانیه پس از اینکه خون رسانی به مغز قطع شود فرد دچار بیهوشی می شود.
۱۰- مغز انسان بین ۴ تا ۶ دقیقه بدون اکسیژن زنده می ماند اما بعد سلول های آن شروع به مردن می کنند.
۱۱- قلب انسان روزانه ۲۰۰۰ گالن خون پمپاژ می کند.
۱۲- مغز انسان انرژی برابر با یک لامپ ۱۰ واتی مصرف می کند.
۱۳- در بدن انسان بیش از یک میلیارد مایل DNA وجود دارد.
۱۴- پوست لب های ما ۲۰۰ برابر حساس تر از نوک انگشتان است.
۱۵- وقتی شدت صدایی به ۱۳۰ دسیبل برسد انسان احساس درد می کند.
۱۶- وزن مغزیک فرد بالغ حدود ۱۴۰۰ گرم است
۱۷- دلیل اصلی احساس خستگی وفرسودگی روزانه کم آبی است.
۱۸- فشارهای عصبی می توانند باعث ایجاد سردرد شوند چون بدن خون رابه سایر قسمت های بدن می فرستد و در نتیجه خون کافی به مغز نمی رسد.
۱۹- به طور میانگین عمر زنان از مردان بیشتر است.
۲۰- اگر کبد انسان از کار بیافتد بعد از ۲۴ ساعت فرد می میرد.
۲۱- مردان بیشترین میزان سکته ی قلبی را دارند اما زنان بیشتر بعد از سکته ی قلبی جان خود را از دست می دهند.
۲۲- اندازه ی چشمان انسان از زمان تولد تغییر نمی کند اما گوش ها و بینی تا آخر عمر رشد می کنند.
۲۳- بزرگترین سلول بدن تخمک و کوچکترین سلول اسپرم است.
۲۴- وقتی انسان قدم بر می دارد ۲۰۰ ماهیچه حرکت می کنند.
۲۵- حس بویایی زنان از مردان بهتر است.


فکرش رو بکن اگر میشد چی میشد؟

زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام

آخر شبا رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه

موهات “فر” باشه , روش پیتزا بپزی

خانواده مذهبی باشه اسم دخترو بذاره سیندر الله

شب خواب ببینی که 1 ماه داری میری سر کار, صبح که بیدار شدی حقوقشو بگیری

پشه ها به جای اینکه خونمون رو بمکن، میومدن چربی های اضافه بدنمون رو می مکیدن

ماهی از آب در بیاد تو ساحل سیگارشو بکشه برگرده تو آب

ورودی ِ لاس وگاس بزنه :به شهر شهیدپرور ِ لاس وگاس خوش آمدید

همسر دلخواهت رو از بین گزینه های موجود دانلود کنی

بوق زدن ممنوع باشه ماشینتو بذاری رو ویبره

حراست دانشگاه دم در با دقت نگات کنه ، اشکالای آرایشیتو بگه ،

برات درستش کنه. لوازم آرایش بهت قرض بده ، یادت بده چجور آرایشی بهت میاد

هر پشه ای وارد خونه ت شه در جا تبدیل شه به یه تراول 50 تومنی

رو مانیتورت مگس بشینه، با موس بگیریش، بندازیش تو ریسایکل بین

سایه ات سفید باشه

تو گوگل سرچ می کردی “نیمه گم شده ی من ” عکساشو واست می آورد راحت پیداش می کردی

شامپو ضدِ شوره بخوری ، دلشوره هات تموم بشه

بفهمن اصغر فرهادی دوپینگ کرده همه جایزه هاشو بگیرن

درخت خرما و گردو رو پیوند بزنی خرما گردویی بده

رگ قلبت بگیره به جای اینکه بالون بزنن پاراگلایدر بزنن

واسه کاردستی ِ مدرسه یه ساختمون ِ هشت طبقه ی 32 واحدی ِ اسکلت فلزی ببری

یه دختر رو برات نشون کنند با سنگ بزنیش

بری مکه به جای سنگ زدن به شیطون یه چاقو در بیاری بکنی تو شکمش خیال همه رو راحت کنی

چشم و مغز و قلبمون یه جلسه تشکیل بدن تکلیفشونو با ما روشن کنن


ده هشداری که ناخن ها به ما می دهند

آیا می دانستید ناخن ها می توانند گویای سلامت و یا عدم سلامتی بدن ما باشند؟ علایم وجود مشکلاتی در قلب، ریه و کبد می توانند خود را بصورت سفیدی، کبودی و یا ناهمواری در ناخن آشکار سازند. هر چند که مشاهده یک عامل جدید ممکن است اجباراً نشانه ای از بروز یک بیماری خاص نباشد، اما بد نیست با علائمی که در شکل و رنگ ناخن ها پدیدار می شوند، آشنا شوید.

 با مطالعه این مطلب می توانید به رازهایی که ناخن ها آشکار می کنند، پی ببرید.

ناخن رنگ پریده

 گاهی اوقات داشتن ناخن های رنگ پریده می تواند نشانه ای از وجود برخی بیماری های جدی مانند کم خونی، نارسایی قلبی، بیماری های کبدی و سوء تغذیه باشد.

ناخن سفید رنگ

 ناخن سفید با لبه ی تیره رنگ می تواند از علایم مشکلات کبدی مانند هپاتیت باشد. همانطور که در تصویر می بینید، رنگ انگشتان نیز به زرد متمایل است که داشتن بیماری کبدی را اثبات می کند.

ناخن زرد رنگ

 یکی از شایع ترین دلایل زرد بودن ناخن، عفونت های قارچی است. در موارد شدید بستر ناخن عقب رفته و ناخن ضخیم و ترک خورده می شود.در موارد کمیاب، زردی ناخن می تواند نشان دهنده مشکلات جدی تیروئید، ریه، دیابت و یا بیماری پوستی پپسوریازیس باشد.

ناخن های کبود

 ناخن کبود بدان معناست که بدن نمی تواند اکسیژن کافی دریافت کند. این مشکل به صورت بالقوه نشان دهنده بروز یک نوع عفونت ریه ای مانند ذات الریه و یا برخی مشکلات قلبی است.

ناخن های مواج و ناهموار

 اگر سطح ناخن مواج و دارای فرورفتگی و برآمدگی باشد و پوست زیر ناخن به قهوه ای مایل به قرمز تغییر رنگ داده باشد، می تواند از نشانه های اولیه ی بیماری پوستی پسوریازیس و یا التهاب مفاصل باشد.

ناخن پوسته پوسته شده و ترک خورده

 ناخن های خشک و شکننده که دائما ترک خورده و ترک ها به بستر ناخن پیش می روند، به مشکلات تیروئید مربوط می شود. اما اگر ترک های ایجاد شده به رنگ زرد متمایل باشند، احتمال عفونت های قارچی بیشتر است.

پف کردگی بستر ناخن

 پوست اطراف ناخن، اگر پف کرده و به رنگ قرمز متمایل باشد می تواند به عنوان التهاب ناخن شناخته شود. لوپوس و بیماری های بافت همبند از این دسته به شمار می آیند. همچنین وجود عفونت در بدن نیز می تواند باعث قرمزی و التهاب پوست شود.

خطوط تیره زیر ناخن

 خطوط تیره زیر ناخن را نباید نادیده گرفت و در اولین فرصت باید به پزشک مراجعه شود. اغلب دلیل نمایان شدن این خطوط، وجود تومور های سیاه رنگ قشر عمیق پوست ملانوما است که از خطرناک ترین نوع سرطان پوست به شمار می آید.

جویدن ناخن

 جویدن ناخن ممکن است چیزی بیشتر از یک عادت قدیمی نباشد، اما در برخی موارد می تواند از علائم استرس مزمن باشد که نیاز به درمان دارد. همچنین جویدن و کندن ناخن می تواند نشانه وسواس جبری باشد که در این صورت باید با پزشک معالج مشورت شود.

***

گرچه برخی شرایط و ناهنجاری ها در بدن موجب تغییر رنگ و شکل ناخن ها می شوند، اما این تغییرات در موارد نادر نشان دهنده بیماری است، به گونه ای که تمام افرادی که ناخن های سفید رنگ دارند، حتما به هپاتیت مبتلا نیستند. با این وجود اگر ناخن هایی سالم دارید احتمالاً بدن شما نیز از شر مشکلات فوق در امان است. اما چنانچه نگران تغییرات ظاهری ناخن های خود هستید، به طور حتم مراجعه به یک متخصص پوست بی ضرر خواهد بود.


کـــرایــــه تـــاکــســـی

توی تاکسی نشسته بودم، دو تا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.

نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون… یکی گفت : به خدا اگه بزارم دست تو جیبت بکنی! من حساب میکنم…

بعد از راننده پرسید : ببخشید چقدر شد؟

راننده: هزار تومن !

یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمــــــی ؟؟!!

راننده گفت : جـــان ؟

مرد : گفتم آدمی یا نه؟

راننده گفت : حرف دهنتو بفهم درست صحبت کن!

یارو دوباره گفت: نه.. آدمی؟؟!

راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت : نــــــــه … فقط تو آدمی!

یارو گفت : یعنی چی؟ من میگم آدمی هزار تومن؛یا دوتاییمون باهم هزار تومن!!!


یک متن جالب

خرگوش اصرار داشت که دویدن جزء برنامه درسی باشد.

پرنده معتقد بود که باید پرواز نیز گنجانده شود

ماهی هم به آموزش شنا معتقد بود و سنجاب اصرار داشت که بالا رفتن از درخت نیز باید در زمره آموزشهای مدرسه قرار بگیرد

شورای مدرسه با رعایت همه پیشنهادات دفترچه راهنمای تحصیلی مدرسه را تهیه نمود

و بعد قرار شد که همه حیوانات درسها را یاد بگیرند

خرگوش در دویدن نمره بیست گرفت، اما بالا رفتن از درخت برایش دشوار بود مرتب از پشت به زمین میخورد

دیری نگذشت که در اثر یکی از این سقوطها مغزش آسیب دید و قدرت دویدن را هم از دست داد

حالا به جای نمره بیست، نمره ده میگرفت

و در بالا رفتن از درخت هم نمره اش از حد صفر بالاتر نمیرفت

پرنده در پرواز عالی بود اما نوبت به دویدن روی زمین که میرسید نمره خوبی نمیگرفت و مرتب صفر میگرفت.

صعود عمودی از تنه و شاخه و برگ درختها هم برایش سخت بود

جالب اینجاست که تنها مارماهی کند ذهن و عقب افتاده بود که میتوانست درسهای مدرسه

را تا حدودی انجام دهد و با نمره ضعیف بالا رود

اما مسئولان مدرسه از این خوشحال بودند که همه دانش آموزان همه دروس را میخوانند.

عده ای هستند که همیشه کوشیده اند یک الگوی مشخص بر مردم تحمیل کنند آنان ماشین میخواهند نه انسان

آنها میخواهند انسانها را همانطور بسازند که شرکت (( ایران خودرو)) اتومبیل میسازد : روی خط تولید

ولی انسانها روی خط تولید خلق نشده اند

خدا هر فردی را منحصر به فرد میآفریند

از باغی میگذری و به یک درخت بلند و عظیم برمی خوری

مقایسه کن: درخت بسیار تنومند و بلند است، ناگهان تو خیلی کوچک هستی

اگر مقایسه نکنی، از وجود آن درخت لذت میبری، ابداً مشکلی وجود ندارد.

درخت تنومند است: خوب که چی؟

بگذار تنومند باشد، تو یک درخت نیستی و درختان دیگری هم هستند که چندان تنومند و بزرگ نیستند

ولی هیچکدام از عقده ی حقارت رنج نمیبرند

من هرگز با درختی برخورد نکرده ام که از عقده ی حقارت یا از عقده ی خود بزرگ بینی در رنج باشد

حتی بلندترین درختان،هم از عقده خود بزرگ بینی رنج نمیبرند، زیرا مقایسه ای وجود ندارد

انسان مقایسه را خلق میکند،

زیرا برای عده ای نفس کشیدن فقط وقتی ممکن هست که پیوسته توسط مقایسه تغذیه شود.

ولی آن وقت دو نتیجه وجود دارد: گاهی احساس برتر بودن میکنی و گاهی احساس کهتر بودن

و امکان احساس کهتری بیش از احساس برتری است،

زیرا میلیونها انسان وجود دارند

کسی از تو زیباتر است، کسی ازتو بلند قدتر است،

کسی از تو قویتر است، کسی به نظر هوشمندتر از تو میرسد

کسی بیشتر از تو دانش گردآوری کرده است،

کسی موفقتر است، کسی مشهورتر است،

کسی چنان است و دیگری چنین است.

اگر به مقایسه ادامه بدهی، میلیونها انسان…..

عقده ی حقارت بزرگی گردآوری میکنی.

ولی اینها واقعاً وجود ندارد، اینها تصورات تو است

زندگی شگفت انگیز است

فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید

کوچک باش و عاشق …

که عشق میداند آئین بزرگ کردنت را …

بگذار عشق خاصیت تو باشد، نه رابطه خاص تو با کسی

فرقى نمیکند، گودال آب کوچکى باشى، یا دریاى بیکران

زلال و پاک که باشى، تصویر آسمان در توست

چرا که مردم آنچه را که گفته ای فراموش خواهند کرد

حتا آنچه را که انجام داده ای به فراموشی خواهند سپرد

اما هرگز از یاد نخواهند برد که باعث شده اید چه احساسی نسبت به خود داشته باشند

دوست داشتن دلیل نمیخواهد

ولی نمیدانم چرا خیلیها و حتی خیلیهای دیگر میگویند

این روزها دوست داشتن دلیل میخواهد و پشت یک سلام و لبخندی ساده

دنبال یک سلام و لبخندی پیچیده و دنبال گودالی از تعفن میگردند

دیشب که بغض کرده بودم باز هم به خودم قول دادم

من سلام میگویم و لبخند میزنم و قسم میخورم

و میدانم عشق همین است به همین سادگی

برای همسایه ای که نان مرا ربود، نان

برای دوستی که قلب مرا شکست ، مهربانی

برای آنکه روح مرا آزرد ، بخشایش

و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق

آرزو دارم


عاشق چه ماده غذایی هستید؟ شاید مریض باشید

هر کدام از ما علاقه خاصی به بعضی غذاها داریم و هیچ وقت از خوردن آنها سیر نمیشویم.

برای مثال یک نفر همیشه غذای خود را با نوشابه میخورد و دیگری نمیتواند حتی یک روز را بدون شکلات سپری کند.

بعضی مواقع علاقه به برخی مواد غذایی زودگذر و موقتی هستند اما در صورتی که این وضعیت حالت مزمن و طولانی مدت

به خود بگیرد، باید حتما نسبت به آن توجه ویژه داشته باشید.

به این داستان توجه کنید: یک زن 59ساله انگلیسی اشاره کرد که ناگهان علاقه عجیبی به مصرف سالاد پیدا کرد

و با همین نشانه متوجه ابتلای خود به سرطان سینه شد. السی کمپل که مادر 2 فرزند هم بود آنقدر

به مصرف سالاد علاقه مند شده بود که هر روز 4 کلم کامل را در وعدههای غذایی خود تمام میکرد.

او بعد از مشورت با پزشک متوجه شد برگ کلم حاوی یک ماده شیمیایی به نام سولفورافین است

که میتواند به سلولهای سرطانی حمله کند. بدن السی برای مبارزه با سلولهای سرطان سینه نیاز بیشتری

به این ماده پیدا کرده بود و به همین دلیل السی ناگهان علاقهمند به مصرف کاهو شد.

در ادامه ما هم سعی میکنیم بعضی از نشانههای عجیب ابتلا به بیماریها را که در علاقه ما به خوردن بعضی

غذاها ظاهر میشوند به شما معرفی کنیم.

اگر عاشق چیپس هستید

بیماریهای احتمالی: تیروئید یا مشکل در غدد فوق کلیوی

استرس شدید میتواند روی عملکرد غدد فوق کلیوی در بدن اثر منفی بگذارد.

اگر فردی دائما در معرض عوامل استرس زا باشد، این غدد به اندازه درست هورمونهای حیاتی

بدن از جمله آدرنالین، کورتیزول و آلدوسترون را ترشح نمیکند. این موضوع باعث به هم خوردن تعادل نمک

در بدن شده و بعضی از مردم را به خوردن غذاهای شور متمایل میکند. علاقه به غذاهای شور هم میتواند

یکی از نشانههای کمبود ید در بدن باشد که در این حالت تیروئید شما کمکار است.

کمکاری تیروئید با علائمی از جمله احساس بیحالی و خستگی، یبوست، اضافه وزن و افسردگی خود

را نشان میدهد در حالی که پرکاری تیروئید با علائمی مانند کاهش وزن، احساس ناامیدی و داشتن عادت

ماهانه نامنظم همراه است.

اگر عاشق یخ هستید

بیماری احتمالی: کمخونی

افرادی که علاقه زیاد به خوردن یخ دارند، احتمالا مبتلا به کمخونی هستند.

در این بیماری بدن به اندازه کافی سلولهای قرمز تولید نمیکند که دلیل اصلی آن هم کمبود آهن در بدن است.

زمانی که این عنصر حیاتی به بدن نرسد، تعداد گلبولهای قرمز به سرعت کاهش پیدا میکند.

مهمترین علامت کمخونی نداشتن انرژی است. به گفته دانشمندان موسسه مایو کلینیک در ایالات متحده،

افرادی که علاقه زیادی به خوردن یخ دارند، به طور ناخودآگاه تلاش میکنند درد و تورم موجود

در زبان خود را با سرمای یخ کاهش دهند. تحقیقات بیشتر هم نشان میدهد یخ در دهان افراد کمخون

مزه و طعم خوشایندی دارد که هنوز علت این موضوع مشخص نشده است.

اگر عاشق نوشابه هستید

بیماری احتمالی: کمبود کلسیم

آیا شما هم از افرادی هستید که نمیتوانید نبود نوشابه در سفره غذای خود را تصور کنید؟

در این صورت میتوان این احتمال را داد که شما دچار کمبود کلسیم هستید.

متأسفانه این بار مصرف نوشابه نه تنها کمبود کلسیم را برطرف نمیکند بلکه به شدت

هم برای سلامت استخوانهای بدن مضر است. بهتر است درصورت ابتلا به کمبود کلسیم،

این نیاز حیاتی بدن را با خوردن سبزیهای تیره رنگ و محصولات لبنی کم چرب جبران کنید.

اگر عاشق ادویه کاری هستید

بیماری های احتمالی: پارکینسون، کمبود روی در بدن

زینک اهمیت زیادی برای پوست بدن دارد و سرعت بهبود زخمها و جراحات را تسریع میبخشد.

میزان این ماده در بدن روی حس چشایی ما هم تأثیر زیادی دارد.

زمانی که مقدار زینک در بدن کاهش پیدا میکند، تعداد غدههای چشایی موجود در زبان هم کمتر شده

و از حساسیت آنها کاسته میشود، بنابراین اگر شما علاقه دارید مقدار زیادی از ادویههای طعم دهنده مانند کاری

را به غذای خود اضافه کنید، احتمالا میزان زینک در بدنتان به اندازه کافی نیست و غدد چشایی شما هم به خوبی طعم غذا

را احساس نمیکند. ضعیف بودن غدد چشایی و کم بودن تعداد آنها باعث میشود شما میزان بیشتری ادویه به غذای خود اضافه کنید تا طعم آن در دهانتان احساس شود. کمبود زینک ارتباط زیادی هم با یکی از بیماریهای مزمن و بسیار مخرب به نام پارکینسون دارد. به گفته دانشمندان مؤسسه سلامت و علوم ایتالیا، سلولهای افراد مبتلا به این بیماری در اثر سمومی که هر روز به بدن وارد میشود آسیب بیشتری میبیند،

اما مصرف زینک میتواند از سلولها در برابر این آسیبها محافظت کند و هرقدر میزان این ماده معدنی در بدن کمتر باشد، آسیب پذیری سلولها برابر سموم مختلف هم بیشتر میشود.

در تحقیقات اثبات شده است که سیگار ذخائر زینک در بدن را کاهش میدهد و به همین دلیل افراد سیگاری

به مصرف غذاهای طعم دار علاقه زیادی دارند.

اگر عاشق نان و پاستا هستید

بیماری احتمالی: افسردگی

حتما شما هم تجربه کردید که در روزهایی که روحیه خوبی ندارید، مرتبا احساس گرسنگی میکنید و با هر بهانه ای سراغ یخچال میروید.

تحقیقات نشان میدهد بدن انسان با خوردن کربوهیدراتها تلاش به افزایش تولید هورمونهای شادی آور میکند.

سروتونین یکی از این هورمونهاست که تولید آن با مصرف غذاهایی مانند نان، شیرینی و کیک بیشتر میشود.

توجه داشته باشید که مواد پروتئینی باعث کاهش ترشح این هورمون در بدن میشود و بهتر است در روزهایی که احساس افسردگی میکنید کمتر سراغ غذاهای حاوی گوشت بروید.

اگر عاشق ماهی هستید

بیماریهای احتمالی: آلرژی، آرتروز

از جمله مواد مورد نیاز بدن اسیدهای چرب امگا3 هستند.

این اسیدهای چرب نه تنها نقش مهمی در رشد و حفاظت سیستم عصبی بازی میکنند بلکه در پیشگیری از بیماریها هم نقش اساسی دارند. بافتهای مغزی و شبکیه چشم هم نیاز فراوانی به امگا3 دارند.

مطالعات نشان داده کمبود امگا 3 در بدن خطر ابتلا به آلرژی و آرتروز را افزایش داده و حتی ممکن است سرطان و بیماری قلبی را همراه داشته باشد. کاهش میزان اسیدهای چرب در بدن میتواند با علائمی مانند علاقه به خوردن غذاهای چرب، افسردگی و نداشتن روحیه، شنیدن صدای مفاصل هنگام راه رفتن،

کاهش سرعت بهبودی زخمها و جراحات و خشکی پوست خود را نشان دهد.

اگر عاشق شکلات هستید

بیماریهای احتمالی: افسردگی، استرس، تنشهای قبل از شروع قاعدگی

تا به حال حس کردید که در شبهای امتحان یا هنگام فرا رسیدن موعد تحویل یک پروژه، به طور ناگهانی

علاقه شما به خوردن شکلات افزایش پیدا میکند. دلیل این موضوع به طور کامل مشخص است.

درون این ماده غذایی ترکیباتی با عنوان آلکالویدها وجود دارد که باعث افزایش ترشح هورمون سروتونین میشود.

همان طور که گفتیم این هورمون نقش مهمی در ترشح دیگر هورمونهای مرتبط با روحیه در انسان داشته

و میتواند حس شادی و رضایت را تقویت کند. شکلات همچنین یکی از منابع مهم ویتامینهای B و منیزیم به

شمار میآید که در تولید انرژی در بدن نقش مهمی دارد. به این ترتیب شما با خوردن این ماده غذایی

پرطرفدار میتوانید انرژی مورد نیاز بدن برای غلبه بر استرس و فشار را تامین کنید. یک تحقیق سوئیسی نشان میدهد افرادی که هر روز 40 گرم شکلات میخورند و این کار را برای 2 هفته ادامه میدهند، باعث کاهش میزان تولید هورمون کورتیزول در بدن خود میشوند. این هورمون با عنوان هورمون استرس معروف است و در زمانی که شما دچار فشار روحی و روانی هستید میزان بیشتری از آن را در بدن خود دارید. در بسیاری از مواقع علاقه به خوردن شکلات یکی از نشانههای شروع عادت ماهانه در زنان است. در این زمان میزان منیزیم در بدن بعضی از زنان کاهش پیدا میکند و خوردن شکلات میتواند به برطرف شدن این حالت کمک کند.

اگر عاشق اسفناج هستید

بیماریهای احتمالی: خستگی مزمن، نداشتن تمرکز و بیماریهای قلبی

ویتامینهای B برای تجزیه کربوهیدراتها در بدن و تولید انرژی اهمیت بسیار بالا دارند.

این ویتامینها همچنین به حفظ سلامت عصبها، پوست و مغز هم کمک میکنند. 8 نوع مختلف از ویتامین B وجود دارد و کمبود هر کدام از آنها میتواند علائمی مانند نامنظم شدن ضربان قلب،

خستگی مزمن یا مشکل در تمرکز را همراه داشته باشد. پس حتما تمایل شدید به مصرف غذاهای

حاوی ویتامین B مانند جگر، اسفناج، شیر و ماست را جدی بگیرید، زیرا ممکن است در معرض خطر ابتلا به بیماریهایی باشید که درمان بعضی از آنها مدت زمان زیادی طول میکشد.

اگر عاشق خاک هستید

بیماریهای احتمالی: کمبود مواد معدنی در دوره بارداری، بیماری سلیاک

علاقه به خوردن خاک عنوان یک بیماری به نام پیکاست که عموما در زنان باردار ظاهر میشود.

اگر یک خانم باردار ناگهان به خوردن خاک ویار پیدا کند، نشان میدهد میزان بعضی موادمعدنی در بدن او به اندازه کافی نیست. در این دوره آهن یکی از مهمترین مواد معدنی به حساب میآید که میزان آن در بدن زنان باردار کاهش چشمگیری پیدا میکند. مس، منیزیم و روی از دیگر موادمعدنی هستند که در خاک یافت میشوند. تحقیقات دیگر که در نشریه آمریکایی تغذیه به چاپ رسیده کمبود مواد معدنی را مرتبط با یکی از بیماریهای گوارشی به نام سلیاک دانسته است.

کودکانی که رژیم غذایی مناسبی ندارند و دخترانی که عادت ماهانه شدید را تجربه میکنند در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند.

اگر عاشق شیرینی هستید

بیماریهای احتمالی: مشکلات روحی، حساسیت غذایی و مشکلات گوارشی

تحلیل علاقه غیرطبیعی به مصرف شکر نسبت به دیگر مواد غذایی کمی پیچیدهتر است، زیرا عوامل زیادی در بروز این حالت نقش دارند. زمانی که شما شکر مصرف میکنید، انسولین در جریان خون منتشر شده و با اسیدهای آمینو ترکیب میشود.

ترکیب حاصل به سرعت جذب عضلات شده و به سمت مغز حرکت میکند.

در این زمان مغز به ترشح هورمون سروتونین تحریک شده و حس خوشایندی در شما به وجود میآید.

مطالعات محققان دانشگاه میشیگان هم نشان داده در زمانی که استرس در بدن به وجود میآید

علاقه به خوردن شکر سه برابر میشود و حالتی مشابه با اعتیاد به موادمخدر در بدن ظاهر میشود.

همه این عوامل نشان میدهد افرادی که زیاد شکر میخورند ممکن است از لحاظ روانی دچار مشکل باشند.

علاوه بر آن اشتیاق به مصرف شکر میتواند یکی از علائم به هم خوردن تعادل هورمونی در بدن باشد.

این ماده خوراکی نقش مهمی در تولید هورمون اندورفین در مغز دارد که در کاهش درد موثر است.

در دوران قاعدگی هم میزان ماده اندورفین به کمترین حد خود میرسد که باعث میشود زنان هنگام صبح چای خود را شیرینتر از حد معمول میل کنند. علاقه مندان به مصرف شکر باید نگران ابتلا به مشکلات گوارشی هم باشند.

زمانی که تعادل باکتریهای مفید در بدن به هم میخورد، میزان قارچها و مخمرها در بدن رشد میکنند که هر دو نیاز زیادی به شکر دارند. حساسیتهای غذایی هم تعادل خون را به هم زده و مصرف شکر را افزایش میدهند.

اگر عاشق سیر هستید

بیماری احتمالی: کمبود ویتامین و مواد معدنی

ظاهر شدن اشتیاق ناگهانی به خوردن سیر یکی از علائم مهم کمبود بعضی از مواد مغذی و مهم در بدن به شمار میآید.

سیر سرشار از ویتامین C، کلسیم و آهن است. بدن از ویتامین C برای کمک به عملکرد سیستم ایمنی،

ساخت کلاژن و مبارزه با رادیکالهای آزاد استفاده میکند. از سوی دیگر کلسیم نقش مهمی برای رشد

و حفاظت از دندانها و استخوانهای بدن داشته و سلامت ماهیچهها و سیستم عصبی را تضمین میکند.

آهن هم از مواد مورد نیاز برای ساخت سلولهای قرمز است و مصرف آن خصوصا برای زنان بالغ اهمیت زیادی دارد.

کمبود هر کدام از مواد اشاره شده در بالا میتواند خود را به شکل علاقه ناگهانی به خوردن سیر نشان دهد.

۵ دیدگاه دربارهٔ «مطالبی واقعا خواندنی از وبگردی مجتبی»

سلام مجتبی جان. با تشکر از زحماتی که برای جمعآوری مطالب می کشید. راستی قرار بود کتاب هایی رو که برای رشته مترجمی اسکن کرده بودی در اختیار بچه ها بزاری. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشی.
***
سلام.
سلامت باشی.
ممنون از این که به فکر محله هستید و چه مطلب توش باشه و چه نباشه سر می زنید و مطمئنم که اگر مطلب خوبی هم به دستتون برسه میفرستید.
تو فکر اون کتاب ها که گفتید میرم. من که بخیل نیستم ولی خوب خداییش چند هزار صفحه کتابه و ماه ها وقت برده تا آماده بشه.
باید ببینم اصلاً کی احتیاج داره و چطور میشه به دست بچه ها رسوند.
به هر حال رو چشم.

سلام حنانه جان و هر کس دیگه ای که این سؤال رو داشته.
قضیه اینه که من توی وبگردی هام می بینم کدوماشون قشنگه بعد همه رو جمع آوری می کنم. دلم نمیاد شما این ها رو نخونده برید.
از اون طرف هم نمیخوام الکی تعداد پست ها زیاد بشه که بعد حرف در بیارند که کم آورده داره کپی می کنه تا تعداد پست هاش رو بالا ببره.
اصلاً هدفم چیز دیگه ایه و اونم ارتقای سطح علمی و غیره همه مونه.
ولی خودت که میدونی افراد مریض که البته توی این محله نیستند ولی از این محله دل خوشی ندارند ممکنه بخواند خرده بگیرند که البته واسه شون ارزشی هم قائل نیستم ولی میخوام این جا تا میشه بی حاشیه بمونه.
اینه که همه رو توی یک پست جا میدم و اتفاقاً میگذارمشون توی ادامه مطلب که تابلوی اصلی محله رو بی خودی پر نکنه که ضایع بشه.
دیدین که تیتر بندیشونم کردم که راحت باشید و مجبور به خوندن کل مطالب نباشید.
دستتون کاملاً بازه.
امیدوارم توضیحات کافی بوده باشه عزیز.

جا سه تا نابینا باشند دو تاشون بر علیه یکی بر میخیزند و حاشیه سازی میکنند، اما فعلا توی این محله همچین آدمایی نداریم سلام من که قانع شدم خوبی این محله اینه که تنها جایی که حد اقل حاشیه را داره آخه من دیدم هرح

دیدگاهتان را بنویسید