خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سه شنبه 18 مهر 91

سلام. توی کافینت سایت دانشکده زبان نشستم و مبهوت به بخش فیلترینگ سرور های ایرانی خیره موندم که چرا نمیشه بدون فیل تر شک ن یک داستان که استاد واسه تحقیق بهمون داده را پیدا کرد. سرمای بدی که خوردم رو به بهبودیه و به خوابگاه دارم یواش یواش عادت میکنم. بشقاب و دمپایی و فلاکس و مخلفات نیاوردم که خیلی بده. عوضش دیروز که فکر میکردم شارژر لپتاپم خراب شده و از ساعت سه تا شش و نیم توی راه رفت و برگشت از تالقانی معتل شدم، پسر آخریه دکتر صدیقی مشکنانی را دیدم و باهاش چند دقیقه ای گپیدم. دکتر صدیقی همون یار همیشه همراه آقای رضایی هستن که توی تالیف کتب مخصوص نابینایان نقش ویژه ای را ایفا میکنن. شارژرم هیچیش نبود و تبدیلشا که عوض کردیم خوب شد. هم خوابگاهیهای من از بچه های بسیج هستن. شب اول که خوابگاه راهم ندادن و اگر توی اتاق رفیقم اینا نمیخوابیدم باید میرفتم وسط چمنا میخوابیدم. اتاق من بیست بود ولی همچین اتاقی نبود که بعد فهمیدیم کسی که شماره اتاق ها را مینوشته، دوتا بیستو یک نوشته و یکیشون بیست بوده. کلاسمون داره شروع میشه باید برم. لپتاپم با این ایکسپی عجب عروس نازی شده! بچه داداشم دیروز به دنیا اومده. ریحانه جان، تولدت مبارک! خیلی حرفای دیگه هم دارم که هم وقتش نیست و هم یادم رفته فقط اینو هم بگم که ی هدفون مشتی خریدم به دوازده هزار تومن واقعا اوساگی میکنه!

۶ دیدگاه دربارهٔ «سه شنبه 18 مهر 91»

سلام آقا مجتبی.
گاهی بهتون سرمیزنیم.
ببینم یعنی شما تو خوابگاه با بچه های عادی هستید؟؟
راستی ایملتون اننه؟
gooshkon2020@gmail.com
پیرو همون نظر اولم که در مورد دانشگاه مبارکه گذاشتم یک ایمیل براتون فرستادم . به دستتون رسید؟

موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید