از وقتی که شماره شو به بلَک لیست گوشیم انتقال دادم چند ماهی میگذره…
شیش،هفت تا اس داده بود که چند هفته بعد خوندمشون.
اون موقع از دستش عاصی بودم. واقعاً اذیت میکرد.
یه شب با یه شماره دیگه اس داد برا همین نرفت تو بلک لیستم
نوشته بودکه اگه میخوای دیگه اس ندم بهت،یه چیزی بگو.
بدون معطلی جواب دادم و همون چیزی رو که میخواست
براش فرستادم چون واقعاً دیگه نمیخواستم اس.ام.اساشو ببینم.
دیگه ا………س نداد
نمیدونم اصلاً چی شد که اینطور شد. دیگه سراغمو نگرفت
انگار نه انگار که من “هستم”
به هرحال اعتراف میکنم که خیلی دلم برای اس.ام.اس هاش تنگ شده.
اگه الان اینارو میخونی، ازت میخوام که یه شانس دیگه بهم بدی. قول میدم بچه ی خوبی بشم !
هم تو مسابقه ها شرکت کنم
هم آهنگپـیشواز داغ هفته رو انتخاب کنم و حتی با شارژ ۱۶۸۶۵۰ریال، برنده ۱۰۰ تومن اعتبار هدیه
داخل شبکه شم ..!
ایرانسل دوسِت دارم !
۳۱ دیدگاه دربارهٔ «دلتنگی های من»
شَعطون شدی پسرمممممم
عجبببب
آره دیگه. بچه اگه شیطون نباشه مریضه. نه مگه؟
سلام
خیلی بانمک بود.
بانمک خوندید. مرسی.
آخی!!!
منم از این دلتنگیها داشتم! این نشونه ی خوبیه!
امیدوارم میکنید. مرسی. شکلک: مثلا اشک حلقه زده در چشم ها.
خعلی باحال بود بابا :)) اصلا فکرشو هم نمی کردم ایرانسل باشه :))
———————————–
من ایرانسلو حبس کردم تو یه نرمافزار که جیکشم در نمیاد :دی
“ضداسپم” راضیم ازت .. اسمِ نرم افزارش ضد اسپمه ها
حیف که من دیگه گوشی هم ندارم چه برسه بخوام ضد اسپم نصب کنم.
چرا گوشی نداری؟
اه این رمزِ چیه بابا .. من کم ریاضی می خونم تو دانشگاه که اینم همش ریاضی میپرسه خخخخ
پولم تموم شده!
🙁
این رمز قبلا نبود. از وقتی بازدید سایت کوفتیم زیاد شد ربات های هک کننده حمله کردند منم معادله گذاشتم.
خخخ
چه ربطی به پول داره؟
دارم فایل صوتی سفرنامت به شیرازو میگوشک =)) هعی خدا .. چقدر دارم میخندم =))
۲۵ باندِ آقای راننده تو حلقم ..
بابا منم لحجتو تشخیص دادم چ برسه به راننده!
یه دوستِ اصفهانی دارم .. مدام ازش میخوام برام حرف بزنه ..
وای خدا چقد کیف کردی رایگان سوار ماشین شدی =))
دقیقا!
یعنی گوشیم سوخته، پول نمیخواد یکی دیگه بخرم؟
اینجا هم مث فیسپوک شده ها! هی مث اینا که رو ویبره اند میام چک میکنم اینجارو!
فکر نمیکردم سفرنامهم واست جالب باشه!
ها خب بوگو سوخته دیگه .. من یبار گوشیمو تو تاکسی جا گذاشتم .. یه از خدا بی خبری برش داشت واسه خودش .. 🙁 بعد ۱ سال تحریم شدم ۱۱۰۰ داشتم :دی
———————————————
یکم فونتِ اینجا بزرگه .. وقتی میرم تو بلاگِ خودم فک میکنم اون نوشته ها خیلی کوچیکه .. هاهاها
———————————————
سفرنامت .. مستندت خیلی توپه :)) من که خیلی خوشم اومده ..
اصفهانی خسیـــــــــــــس =)) بلال ۱۵۰۰ =)) دمت گرم بابا
ای بابا نصفه شبی بلال برا شکمم از کجا بیارم آخه ؟؟؟ هی میگه سوخته نباشه ..
اینجا چون بیشتر نابینا ها و خصوصا کمبیناها میاند، مجبور شدم قلمو بزرگش کنم.
بدو بدو. برس بلاله!
همش هم در حال خوردنی 😐 نمیگی شنونده دلش میخواد 😐 الان من بلال و فالوده و بستنی ایتالیایی از کجا بیارم ؟:| این بود آرمان های امام راحل؟ 😐
خخخ!
بستنی ایرانی هم نبود میگفت ایتالیایی.
فکر کنم اصن بستنی نبود. بچه گول زنک بود. مزه شیر شیرین شده میداد. همین!
من باید با صوت همه چیو منتقل کنم که شنونده چون تصویر نداره بتونه خوووووووب تصور کنه!
خیلی ولخرجی کردی .. چقد چیز میز خوردی .. شکمو
من امشب چشمام کور شد تو محله ی گوش کن بسکه بیشترِ پستارو رو خوندم ..
خیلی خوب همه چیو توصیف کردی .. عالی بود .. همه ی اینا به کنار .. لحجت خیلی قشنگ کرده این مستندو
مِقسی. منم چل شدم از بس به محلهم سر زدم امشب!
از نظر من، یکی از لذتهای واقعی یک نابینا میتونه خوردن باشه! واسه همینم هست واسه خوردنی هیچ وقت خسیس نیستم.
حالا تو چرا اصن اینجا نظرای مربوط به سفر شیرازو میذاری، واسم سوال شده!
بپا مریض نشی از زیاد خوردن
چووووووون وقتی فایلو دان کردم اون صفحه رو بستم .. وقتی هم داشتم اینجا کامنت میزاشتم در حال گوش دادنِ مستندت بودم واسه همین همین جا گذاشتم
برو بخواب مومـــــــن .. دست از رفرش بردار خخخ
امروز دیر رسیدم سر کار. رییسم کلی طعنه و تیکه بارم کرد! اینم نتیجه ی دیر خوابیدنم.
شرمنده .. چون خودم امروز جایی قرار نبود برم زارت و زارت کامنت میزاشتم .. ببشخید
تکرار بشه
از بیمزگیش خندم گرفته….خخخخخ….
این بانوی خودمونه آیا؟ اون پرواز خیر ندیده ام اون وقتا بوده…اینا از مهدکودکشون با هم بودن…..خخخخخخخخخخ
خخخخ،منو باش که فک کردم مدیر عاشق شده،خخخخی،دقیقا معصوم اینا قدمتشون زیاده،خخخخی
خانمهای توریست خواهش میکنم سکوت کنید تا لیدر این بخش محله رو معرفی کنه بهتون…
لیدر: خانمها…این پست مربوط به سال ۱۳۹۱ قبل از میلاد مجتبی میباشد…در این پست اگر دقت کنید استخوانهای پوسیده ای رو میبینید…
جمجمه ی اول مربوط به پزشک دربار مجتبی شاه است…به اسم دکتر پرواز…در تاریخ میخونیم که این دکتر شیفته جنازه بوده تا اونجا که خودش بالاخره جنازه شده…
استخوانهای بعدی که پخش و پلاشده در چند کامنت، مربوط به بانوی درباره…این بانو در مطبخ کار ریسندگی انجام میداده و بر اثر حسادت بانوان دیگر قصر قطعه قطعه شده…
استخونهای بعدی
خخخخ معصوم چی میگی
طفلک بانو الان وکیل شده تازه کلی هم کلاس میذاره خخخخ
مدیر هم که خخخخ
خخخخ چی فکر کردم چی شد،
منم چند وقتی هست که این پیام تبلیغیا رو کنسل کردم حالا برخی روزا میگم سیتا عجب کاری کردی خب اون بنده خدا همش حالِت رو میپرسید
اصلا تنها شخص وفادار دنیا بهت بود.
معصوم خخخ
ما هم دیگه داریم قدیمی میشیمااا
پس استخونای تو کجان پری؟
میدونی اونا رو هم میتونی سال بعد بیای توضیح بدی خخخ
برو تو پستهای سال ۹۳ استخونای منو میبینی خخخ