خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

مجتبی نوشت در شش دیماه

سلام بچه ها.

امروز ششم دی ماهه. آخرین روزی که کلاس داشتیم. دیگه کلاسامون تموم شد و ترم پنج من هم تموم شد. البته باید امتحان هام را هم بدم تا ترم کامل تموم بشه. امتحانا از شانزدهم شروع میشه و تا سی ام ادامه داره. میدونید؟ خیلی بده. چهار تا از امتحانامون پشت سر همه. الان مثلا توی دوره تعطیلی قبل از امتحان هستیم. بهش میگند فرجه. اگر دانشجو نیستید بدونید که دانشجو ها به زمان بعد از تعطیلی کلاس ها و قبل از امتحان ها که وقت دارند درس بخونند میگند فرجه. من امسال شانسم گفته از ششم تا شانزدهم تقریبا هف هش ده روز فرجه دارم. دوست داشتم از امشب شروع میکردم به خوندن ولی سرم درد میکنه. دیشب یه ترجمه داشتم. یه متن اقتصادی سنگین را تا صبح بیدار موندم و ترجمه کردم. پدرم درومد. قول داده بودم و نمیشد کاریش کرد. حالا هم خوابم میاد مثل سگ. میگم راستی بچه ها من چندتا چیز میز تو نظرم هست که میخواستم بهتون بگم. اولش اینکه دلم میخواد که یک گروه اسکایپ به مدیریت من تشکیل بدیم. هر کس خواست شناسه اسکایپش را واسه من البته به همراه اسم و فامیل ایمیل کنه تا ببینم میشه کاری کرد. دوست دارم یه گروه داشته باشیم که گاهی با هم یه بحث آزاد داشته باشیم. حالا یا بحث آموزش مهارت های زندگی باشه یا کامپیوتر یا بگو و بخند یا هر چیز دیگه. بعدش اینطور که دقت کردم بازدید از اینجا در نوسان هست و خوب آمارگیر ها بالا پایین میشه و نظر هم که خدا بده برکت. اینقدر نظر ندادید که نظر دونی خاک گرفته. نزدیکش که میشی گرد و غبار میره توی چشمت. دیگه اینکه دعام کنید. موقع امتحانات کمتر باید بیام اینجا ولی خدایی امتحانا سخته. هرچی ترممون میره بالا تر درسا سخت تر میشن. راستی اکثرا میدونید که من با کودکان ارتباط خوبی برقرار میکنم و از مصاحبتشان لذت میبرم. الان درست یک هفته بیشتره که از گپ و گفت با بچه مچه خبری نبوده نه توی فامیل و نه همسایه و نه شاگرد و نه هیچ. بچه های اینترنتی هم که فقط موقع سوال های کامپیوتری به آدم زنگ میزنند. ولی یکی دو تا از نوجوان های باحال هستند که به خاطر کامپیوتر زنگ نمیزنند البته توی نابینا ها. بچه های بینا اکثرا برای مسائل غیر کامپیوتری مثل گذران وقت به من زنگ میزنند. آدم بزرگ ها هم فقط کامپیوتری تشریف دارند. البته اون هم از جنس نابینا. پر واضح هست که بزرگ های بینا هم برای مسائلی مثل حال و مال میزنگند. نابینا ها بیشتر واسه منافع با هم دوست میشند. شایدم شانس من این جوری بوده نمیدونم. به هر حال که معمولا توی شهر خودمون بچه های کوچیک میاند باهم میریم بیرون تاب میخوریم یه خوراکی میخریم میخوریم و خوب خوش میگذرونیم. استخر هم میریم. با دوستای اینترنتی و مجازی فقط میشه حرف زد و بازی کرد ولی اگه کسیو به صورت واقعی پیشش باشی بهتره. البته با هم سن و سال های خودم هم ارتباط های خوبی دارم. مثلا با ماشین رفیقا میزنیم گاهی وقتا بیرون و یه تابی میخوریم. یه دودی دمی چیزی. به هر حال که نمیدونم چرا گاهی وقتا اینقدر ریز وارد مسائل جزئی میشم. یکی میگه چون تنهایی که دروغ میگه. یکی هم میگه چون دلت میخواد خودنمایی کنی که شاید این یکی هم دروغ بگه. نمیدونم. راستی دلم میخواد اینجا یه انجمن داشته باشیم که همه سوال هاتون را به جای گروه های نابینایی توی اون انجمن اینترنتی مطرح کنید. دیگه دیگه اینکه بعضی از کتاب ها و جزوه هام برای امتحانات کامل نیست و باید اگر کسی از بچه ها داره ازش بگیرم. بعدشم آخ جون که امتحانا تموم میشه و ده روز شایدم بیشتر تعطیل میشیم. اون وقت دیگه بخور و بخواب کارمه خدا نگه دارمه. الانم بد جوری خوابم میاد. برم تا ولو نشدم کف خوابگاه.

۱۶ دیدگاه دربارهٔ «مجتبی نوشت در شش دیماه»

با سلام امیدوارم مجتبی جان در امتحاناتت موفق باشی بعد می خواستم در مورد انجمن نابینایی بگم که اگر بشه یک انجمن فعال خوب تشکیل داد بسیار خوب است البته خود من تو چند تا انجمن اینترنتی عضو هستم البته نه انجمنهای نابینایی که یه چندتایی هستند اما هیچ فعالیتی ندارند انجمن نابینایی که ایجاد می شود باید فعال باشد من خودم در این امر اگر بتوانم کمکی کنم با کمال میل این کار را انجام می دهم

سلام مهدی جان. اگر برنامه راه انداز بیبی پرس فارسی میشد خیلی خوب بود. شاید بعد از امتحانات خودم برنامه را ترجمه کردم. چه معلوم. ولی بی رودربایستی بگم اگر بتونید نداره. وقتی انجمن زده شد وظیفه نه تنها شما بلکه من و همه هست که مشارکت کنیم. خوشحالم که موافقی. ایشالا همه از شر امتحانات زودی خلاص بشیم. الهی.

سلام امیدوارم همه بچه محله ایها تو امتحان ها موفق باشن منم امتحانم ۱۱۶ دی شروع میشه اصلا انگیزه ای برای امتحان دادن ندارم تا حالا حتی خبر ندارم کدوم کتاب ها رو باید بخونم
برام دعا کنید که راه بیفتم
در مورد انجمن هم قبلا گفتم که کاملا موافقم

سلام مجتبی جان. امیدوارم که در امتحاناتت موفق باشی. در مورد گروه اسکایپ. اگه تشکیل بشه واقعاً عالی میشه. مطمئن باشید خود من یکی از شرکت کننده ها خواهم بود. در مورد انجمن هم من موافقم. اگرم زیاد زنگ نمیزنیم به خاطر این نیست که بی اعتنا باشیم به خاطر اینه که وقتتون رو نگیریم و مزاحمتون نشیم. خوب دیگه بهتره از سر منبر بیام پایین. wish you the bests, bye

سلام
خوب که امتحان داری و کلاس کار خوب برای ما کلاس و درس و امتحان معنی ندارد جانم اینقدر برای ما کلاس نگذار !
دوم اینکه بله شماره شما قبلا هم گفتم برای من تماس میسر نشدنی است و پیامک هم اصلا قبلا نفرستاد و اینکه گفته بودی برای هر چه به من نزنگید !
سوم skype تازه گرفتم اما id ندارم و هنوز هم نمی دانم چطور باید به دست بیاورم !
چهارم می دانی و خوب هم می دانی نابینایان باید به هم متکی باشند حالا دو تا سئوال هم کامپیوتری نیاز داشتیم با شما در میان گذاشتیم آسمان هم به زمین نمی آید .
پنجم اینکه انجمن ها خیلی خوب هستند واگر به مدیریت شما باشد بهتر اما راندمان باید داشته باشد و مفید اکثرا همانطوریکه خودت می دانی در چارچوب مقررات اداری شکل گرفته و به قهقرا کشیده شده اند .
من کاملا با افکار و ایده های شما موافقم و شما توانسته اید تا یک کار و ایده جدید را به راه بیندازید و در انجمن و گروه skype هم قطعا موفق خواهید شد اما ما مبتدی و نیاز به راهنمائی داریم .ما منتظر راهنمائی های ارزشمندتان هستیم و همچنین گروه ها ی ارزشمند به مدیریت حضرتعالی .

سلام من هم با انجمن موافقم نمی دانم چقدر میتوانم کمک کنم ولی تلاشم را میکنم
اما یک چیزی باحال اگه بشه خیلی باحاله اگه بشه بعد از امتحانات با چنتا بچه ها که نزدیکمان هستن مثلا دور و بر اصفهان هستند یک قرار بزاریم بریم بیرون با هم بگردیم خیلی باحال میشه
بگو تو دیگه چقدر بیکاری اما خیلی باحاله
من هم رفتم امتحاناتم را بخوانم امیدوارم نیفتم

دوباره سلام
اولاً در نظر قبلی skype رو غلط نوشتم که از این بابت عذر میخوام. ثانیاً فراموش کردم بپرسم شما کتابهای دانشگاهیتون رو فقط اسکن میکنید یا از دانشجو ها برای ضبط کمک میگیرید؟ چون من هرچه گشتم کسی حاضر به ضبط نشد

دیدگاهتان را بنویسید