جلسه خواستگاری
جلسه خواستگاری بعد از نیم ساعت سکوت(قابل توجه خیلیها)مادر داماد : ببخشين ، كبريت دارين؟خانواده عروس : كبريت ؟! كبريت براي چي!؟…مادر داماد : والا پسرم مي خواست سيگار بكشهخانواده عروس : پس داماد سيگاريه….!؟..مادر داماد : سيگاري كه نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سيگار مي چسبهخانواده عروس : پس الكلي هم هست..!؟مادر داماد : الكلي كه نه… والا قمار بازي كرده و باخته ! ما هم مشروب داديم بهش كه يادش برهخانواده عروس : پس قمارم بازي مي كنه…!؟…مادر داماد : آره… دوستاش توي زندان بهش ياد دادنخانواده عروس : پس زندانم بوده…!؟…مادر داماد : زندان كه نه… والا معتاد بوده ، گرفتنش يه كمي بازداشتش كردنخانواده عروس : پس معتادم بوده…!؟…مادر داماد : آره… معتاد بود ، بعد زنش لوش دادخانواده عروس : زنش !!!؟؟؟! نتيجه اخلاقي : هميشه موقع خواستگاري رفتن كبريت همراهتون داشته باشين
ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- قسمت هشتم اضافه شد. فصل دوم برنامه رادیویی داستان دستان، با موضوع تحلیل ردیف موسیقی ایرانی به طور تخصصی، کاری از رادیو گوشکن
- کدام یک از فیلمهای مطرح کودک و نوجوان، برای این گروه از نابینایان توضیحدار میشوند؟
- [APK] advanced braille keyboard, صفحهکلید بریل برای اندروید با پشتیبانی از زبان فارسی
- آموزش صوتی ساخت setup برای برنامه ها و بازی ها!
- به روز رسانی. اطلاعیه برنامه های رادیو اینترنتی محله نابینایان مخصوص دانش آموزان به همراه آرشیو برنامه رادیویی زنگ مدرسه.
lol خیلی خیلی خیلی بامزه و خنده دار بود 🙂 انگار دسته گل هاش تمومی نداشتن 🙂
بالاخره پسرا باید کبریت داشته باشن یا خانواده دختر ما نگرفتیم چی شد. به هر حال من فندک دارم مزه هم با خودم میبرم شاید لازم شد. هاهاهاهاها.
کاش آدم کبریت نداشته باشه و همون جا معلوم بشه چیکارس! نه؟
آره واقعا، کاش هر خواسگاری ای یه کبریت توش باشه تا اگه داماد خورده شیشه داره همون اول دستش رو شه تا اینکه یک هفته بعد عروس بفهمه چه بلایی اومده سرش….
شما درست می فرمایید! کاش همه جور خلافی کبریت می خواست. واضحتر نظر بدم؟
سلام. تا یادم نرفته یدونه hmm بگم بعدش از کجا معلوم شایاد پدر دختره پولدار بوده پسر میخواسته با کبریت کار پدر رو یکسره بکنه هاههاهاها
به به به خخخ دا خدا من هیچی ههی چی مشکل اخلاقی سسس سیاسی اجج تماعی ننندارم
ممنو به قولللامی قبول می کنید
سلام چشمک با حال گفتی خوشم آمد
سلام! بسیار پست جالب و خنده داری بود تشکر! بابا این استاد ما راست میگه! دو روزه پاکه پاکه هاها! آق جواد منم میام!
سلام,خیلی با مزه بود,فقط این رو هم در نظر بگیرین که هیچ مادری مثل اون مادر نیست و حتا اگر داماد کبریت هم نداشته باشه و مادرش بخاد بره بگیره,هیچ وقت پسرشو لو نمیده,
سلام.
واقعا دمتون گرررم. خییییلی مشتی بود. کلی خندیدم و حال داد.
ای ول.
سلام سارا جان.حالا تو این طنز نوشته مادر داماد پسرشو لو داده بعضی خانواده ها هستن که پسرشون صد ها مشکل داره ولی خود خانواده ها انکارش میکنن بعد که خانواده عروس فهمیدن این طور توجیه میکنن که میخواستیم براش زن بگیریم تا اخلاقش درست شه!
هه!
سلام چه جالب دوتا سارا توي گوش كن داريم. و همينطور هم دوتا زهره. واقعا ممكنه مردم؟ ممكنه يك نفر تا اين حد صادق باشه؟
خییلیییییییییییی بامزه بود 🙂
سلام بچه ها،
مرسی که نظر دادین، آره اغلب مادرا هوای پسرشون رو خیلی دارن مخصوصا توی استان ما مادر ها خیلی پسر دوستن !!!!! طفلک محرومان همیشه تاریخ ما دخترا،،،،، هی هی هی هی
پسر دوستی میراث عرباس ک ما اسیرش شدیم
راسشتی چرا؟همه میگن دختر مال مردمه پسر برات میمونه.خودمونیم خدایی برعکسه
این یه تقلید از یکی از سکانسهای فیلم هندی به نام شعله با بازی آمیتاباچانه که سی چهل سال پیش ساخته شده بود. با این تفاوت که به جای مادر داماد دوستش دامادو لو میداد.
سلام خیلی طنز جالبی بود. دوستان راست میگن. مادر اینجوری واقعا خیلی انگشتشماره. زهره جان، آدمها در این حد صادق فکر نمیکنم باشن ولی ساده چرا ممکنه. و یا یه احتمال دیگه هم میشه داد. پسره مادرشو به اجبار به خواستگاری دختر کشونده باشه و در این شرایط مادر میخواد یه جوری تلافی کنه و آتش خشمش یه دفعه شعله ور میشه.
سلام خیلی عالی بود تشکر