خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

گفتگوی خودمانی راوی با گوش کن ما باید تغییر کنیم تا پیش برویم!

    متن این پیام در انتها یک فایل صوتی کوتاه نیز به همراه دارد!

روز شنبه 15 تیر 92 در گفتگویی تلفنی بین مجتبی خادمی از محله گوشکن و جواد حسینی از انجمن راوی، صحبت هایی خودمانی مطرح شد که آوردن گوشه ای از آن را جهت نظرخواهی از دوستان، خالی از لطف نمی دانم.

 

جواد:

آقا مجتبی درس های دانشگاه  چطور پیش می رود؟

مجتبی:

خوب است. دارم دوره ی کارشناسی را به اتمام می رسانم.

جواد:

شما رشته ی زبان می خوانید و من هم که مترجم انگلیسی هستم در فایل صوتی که روی سایت گوش کن گذاشته بودید از تسلطی که به زبان انگلیسی دارید لذت بردم.

مجتبی:

رشته ی تحصیلی شما چه بوده است؟

جواد:

مهندسی آب در دانشگاه آزاد شیراز خواندم و مدرک زبان خود را از نمایندگی دانشگاه کمبریج در ایران گرفتم. مدرک

FCE

از لحاظ دانش زبان انگلیسی، ولی نه از لحاظ آکادمیک، معادل کارشناسی ارشد زبان یا معادل تافل دائمی به حساب می آید.

مجتبی:

آقای مرتضی مصدق قرار است کمک زیادی به من کند. درباره اش روی سایت گوش کن نوشته ام. ایشان تسلط بسیار خوبی به زبان انگلیسی دارد و با افراد بومی این زبان مرتبط است.

جواد:

چند سال است که سایت گوش کن را راه اندازی کرده اید؟

مجتبی:

حدود 2 سال است. در ابتدا وبلاگ بود ولی بچه ها اصرار کردند که آن را تبدیل به وب سایت کنم. نهایتاً تبدیل به سایت شد. بعضی ها ایراد گرفتند که چرا اسم خودم را در ابتدای نام سایت نوشته ام. می گفتند چرا محله ی مجتبی و دوستان؟ ولی به هر حال این سایت در حال حاضر روزانه حدود 800 نفر بازدید کننده دارد که نیمی از آنها از طریق موتور جستجو می آیند و نیم دیگر از طریق آدرس مستقیم!

جواد:

سایت گوش کن را دیده ام. سایت فعالی است و آموزش های خوبی دارد. شما که به این قشنگی روی سایت کار می کنید، خیلی خوب است اگر با سایر گروه ها و انجمن های نابینایان نیز در ارتباط باشید. 

مجتبی:

البته مدیران بعضی از آن انجمن ها به سایت گوش کن هم می آیند ولی منظورتان دقیقاً کدام انجمن ها است؟ به نظرتان چند انجمن فعال نابینایان روی اینترنت داریم؟

جواد:

اگر بخواهیم فهرست های ایمیلی گوگلی را نادیده بگیریم، باید گفت که بیشترین بازدید مربوط به سایت های گوش کن و احتمالاً

IRJAWS

بوده است ولی نقش گروه های گفتگو مثل گروه نابینایان ایران، ایستگاه سرگرمی و فناوری های نابینایان را نیز نمی توان نادیده گرفت. راوی هم اخیراً به این جمع پیوسته و با این که سابقه ی آنها را ندارد سعی کرده فعال باشد. الآن 75 عضو دارد. انجمن موج نور اصفهان، سایت آقای ابراهیمی، سایت مرتضی شاملو و سایت های دیگری را نیز می توان نام برد.

مجتبی:

من قبلاً به گروه های مختلف نابینایان آمده ام ولی هر کدام به یک روش کار می کنند و هیچ اتحاد و هماهنگی بینشان دیده نمی شود. به نظر شما چه کاری می توان انجام داد؟

جواد:

ببین! من نمی دانم چه کاری باید انجام داد ولی شخصاً معتقدم اولین کار، صحبت کردن درباره ی اهداف مشترک است. به هر حال این انجمن ها، یا اهدافی دارند یا ندارند. اگر ندارند، از هر راهی که بروند درست رفته اند. اگر دارند، باید به یکدیگر کمک کنند تا خواسته های مشترکشان برآورده شود. همین حالا که من و شما داریم صحبت می کنیم، خودش یک گام برای شروع است. در کشورمان حدود 400 هزار نفر دچار مشکل بینایی هستند که 40 هزار نفرشان نابینا به حساب می آیند. اگر اینها با هم متحد شوند و یک سخنگو یا هسته ی مرکزی داشته باشند که نماینده ی تمامشان به حساب آید، در این صورت وقتی می خواهند شخصی را به سراغ آقای روحانی بفرستند، اگر مدیر مسئول روزنامه ی ایران سپید برود آقای روحانی خواهد پرسید: «چرا نماینده ی واقعی نابینایان که همه ی ما او را می شناسیم نیامده؟».

مجتبی:

این خیلی مهم است. درباره ی مدیر مسئول ایران سپید به نکته ای اساسی اشاره کردی! من در گوش کن فقط یک هدف را دنبال می نمایم و اگر هر کس دیگری هم بتواند سایت را اداره کند، مسئولیت را به او می سپارم. هدف من کمک به استقلال نابینایان است.

جواد:

این بسیار عالی است. راوی نیز یکی از اهدافش همین می باشد ولی هدف دومی را هم دنبال می کند و آن هم جلوگیری از نابینایی است.

مجتبی:

این هم اهمیت زیادی دارد. چطور می توان از نابینایی جلوگیری کرد؟

جواد:

در حال حاضر روزانه 10 نفر در کشور دچار آسیب بینایی می شوند که یک نفرشان نابینا می گردد. چنین آمارهایی را هیچ سازمانی ندارد ولی با پرس و جوهایی که از سازمان های متعدد کرده ام آن را تخمین می زنم. از این 10 مورد، 8 مورد قابل پیشگیری است. از این 8 مورد، 7 تا مربوط به ازدواج های فامیلی می شود. امیدوارم ما بتوانیم روزی در این باره اطلاع رسانی کنیم. تا حالا نیز همین کار را کرده ایم. هر ایمیلی که من می فرستم می تواند همزمان به دست حدود 500 نفر برسد. این اشخاص در سراسر کشور، از بوشهر تا نوشهر هستند. نمی دانم تیراژ ایران سپید چقدر است ولی اگر ما بتوانیم گستره ی مخاطبینمان را از مخاطبین ایران سپید بیشتر کنیم، ابتکار عمل در دست خودمان خواهد بود. یکی از راه های مهم را برگزاری گفتگوهای آنلاین می دانم. البته من چند بار تلاش برای انجام این کار کردم ولی چون استقبالی صورت نگرفت دیگر جلسه ای نمی گذارم ولی هر کس جلسه بگذارد تا جایی که بتوانم شرکت و پشتیبانی می کنم و اگر نتوانم هم بدون تعارف می گویم که فلان روز فرصت ندارم. یکی از مسائلی که درباره ی جلسات آنلاین دارم آن است که باید ساعتش را حتماً از قبل بدانم ولی بعضی ها چنین روشی را نمی پسندند.

مجتبی:

فکر می کنم تیراژ ایران سپید 4هزار نسخه باشد. در مورد تعیین ساعت، کاملاً حق داری که بخواهی برنامه ریزی کنی! من می توانم بچه ها را برای گفتگو جمع نمایم ولی اگر تعداد زیاد شود باید تمهیداتی خاص به کار ببریم.

جواد:

حالا یک سوال مهم پیش می آید. فرض کن ما متحد شدیم و تصمیم گرفتیم یک اقدام مهم در سراسر کشور انجام دهیم. در این صورت مهم ترین اقدام چه خواهد بود؟ کدام کار است که با هزینه ای کم، دستاوردی زیاد خواهد داشت؟

مجتبی:

معتقدم اولین اولویت باید جلب حمایت خیرین برای تاسیس کارگاه های تولیدی باشد تا منجر به اشتغال نابینایان شود. این بخصوص برای نابینایان بزرگسال بسیار مهم است.

    دومین اولویتمان پیدا کردن بچه های کوچک یعنی کودکان و نوجوانان بیسواد نابینا در ایران، متقاعد کردن خانواده هایشان برای سواددار کردن این بچه ها، معرفیشان به بهزیستی ها و آموزش و پرورش ها، و کمک به تحصیل آنهاست.

   سومین مورد این است بخصوص در استان های محروم، بچه های زرنگشان را پیدا کنیم و یک مکان اقامت برای گردآوری آنها دور هم بیابیم. به این ترتیب اشخاصی مثل من که کامپیوتر بلد هستند به آنها آموزش کامپیوتر بدهند تا بتوانند مربی کامپیوتر دیگران شوند. چرا نمی گویم آموزش مکانیک، صنایع دستی و چیزهای دیگر؟ چون کامپیوتر در دسترسی بچه ها به منابع اطلاعاتی، اهمیت زیادی دارد. این بچه ها نمی توانند کتاب دست بگیرند و بخوانند. کتاب های گویا هم به کامپیوتر وابسته اند.

    یاد دادن کامپیوتر به بچه ها، بخصوص به کودکان دبستان و راهنمایی کمک زیادی می کند که خودشان در آینده معلم سایر بچه ها گردند. باید از آموزش و پرورش درخواست کنیم که دوره های ضمن خدمت برای معلمین بگذارد. البته آموزش ضمن خدمت معلمین معمولاً صوری است چون فقط حقوق ساعتی می گیرند و کلاس را سرسری می گیرند در حالی که انگیزه ی بچه های کوچک خیلی بیشتر است. اینها مطالبی است که به ذهن من می رسد.

جواد:

بسیار عالی است. همین ها می تواند موضوع مباحث بعدی باشد. فعلاً برایت آرزوی موفقیت می کنم.

(پایان)

دریافت پرونده صوتی مکالمه ی مربوط به این نوشته

۲۲ دیدگاه دربارهٔ «گفتگوی خودمانی راوی با گوش کن ما باید تغییر کنیم تا پیش برویم!»

سلام.
مجتبا جووووووون داداش کارت خیییییللللیییی قویه ها‏!‏
ای ول.‏ تو مثل مربی تیم ملی والیبال میمونی.‏ ولاسکو برای هر بازی یه سورپرایز داره تو برای هر پست.
فقط میتونم بگم بهت افتخار میکنم.‏ این جز معدود دفعاتیه که من دوس دارم این نباشم اونی که تو هستی باشم.
ای ول داداش.‏ همینجوری با قدرت برو جلو.
ایندفعه بالاتر از سامان دوم.‏ البته اگه سامان بخواد اینجا کامنت بذاره.
ایشالاه که باتجربه ها و ریشسفیدهای محله مثل غمبر عزیز و استاد چشمک بیان اینجا و دیدگاهشون رو بگن که جدا خیلی مهمه.
خیلی پرسش خوبی مطرح شده.‏ آقا گیرم که ما متحد شدیم.‏ بعدش چه برنامه ای داریم.‏ مجتبا هم به نظرم طرحهای اولیهی عالی ای رو ارائه کرد.‏ با این طرح زیرساختهای جامعهی ما تقویت میشه و آیندهی خوبی در انتظار بچه هایی که باسواد خواهند شد خواهد بود.

مجتبی ی نازنین اگر نظرت باشد پیشنهاد کردم که پستی را در نظر بگیر که بچه ها راجع به بیماری چشمشان و اینکه علت نابینائیشان توضیح دهند یکی از چیزهایی که در ذهن من بود این بود که بچه ها آگاه شوند که بالاترین آمار ازدواج های فامیلی است فکر میکنم بهمین اندازه بسنده کنم کافیست مجتبی از آقا ی جواد بپرسیدکه آمار هایی که گفتند فکر میکنند صحیح است و اگر عدد و رقمی دارند که در هر استان چند نفر نابینا ساکنند با تشکر از تمامی هم محل های خودم.

سلاام مدیره محله ی ما تکه یدونست به خدا .
مجتبی جان حرفات کاملا درست بود و من با همه ی نظراتت موافقم به خصوص اموزش به بچه هایی که از نعمت سواد محروم هستن .من که همیشهو پا به پاتون هستم و اگر کاری هم ازم بر بیاد در خدمت هم نوعانم هستم .
به امید اون روزی که هیچ کودک نابینایی بیسواد نباشه تا کسی نتونه حقش رو بخوره .

سلام! بله تصمیمات خوبی گرفته شده! مجتبا جان واقعان! به نظر منم یاد گرفتن کامپیوتر واس بچه ها خیلی برای بچه ها حیاطی هستش! فقط کا نهادهای مخطلف به شماها کمک بکنن تا بتونین این تصمیمات رو اجرایی بکنید! معسود جان من این پست رو دیدم وقتی که یک گامت داشت وام کار پیش اومد رفتم و الآن که ساعت جاهار بیست دقیقه هست دارم نظر میدم!‏

سلام، واقعا کار سخت اما با ارزشیه، حق با شماست آقای مجتبی، اولویت باید روی بچه ها و آینده باشه تا نسلی سالمتر از الان داشته باشیم، منم اگر در توانم باشه خوشحال میشم کمکی بکنم. راستی من از استان مازندران شهر ساری هستم.

درود
پست جالب و مورد پسند من است .البته یکی از اهداف مهم من که سعی دارم به گونه ای مشکلات سواد آموزی و آموزش نابینایان منطقه خودم را که حدودا چهل نفر هستند را فراهم کنم اما فعلا که نتوانسته ام و نشسته ام هر کدامشان به نوعی مسائل خاص خودشان را دارند و زمان نیاز است تا بتوان اهداف همه را نزدیک به هم نمود بعد هم وجود و شناسائی خیرین و اینکه اهداف در مسیر اجرا دچار انحراف نشود مهم است .همه مطالب را خواندم به نظر این مسئله که شروع خوبی است بیان آن برای من هم جالب و هم مورد تائید است .دوستان من کار مهم و اصلی همین اتفاق نظر ها است و برای رسیدن به آن باید همه سعی نمائیم که به نقطه تعادل و هدف نزدیک به هم برسیم ما بقی حل خواهد شد .من هم استقبال می کنم از این رویه و با دقت بیشتر و آگاهی باید در این راه گام نهاد .مجتبی در خصوص ضمن خدمت معلمان خیلی می دانید ! ضمن خدمت هم مثل مجریان شبکه سیما است همه اشان فقط فرصت کم دارند و الا قصد دارند تا بیشتر در خدمت مهمان باشند و این کلاس ها هم مطالب زیاد دارند اما همه اش صرف حق التدریس استاد می شود ! بله مجتبی جان همه افکار مثبت دارند من هم دارند و راه اصلی را هم برای بالا بردن توان نابینا کامپیوتر می دانم اما مناطق محروم مشکلات زیاد تری دارند برادر همه جا یافت می شود اما نصب نرم افزار و دیگر برنامه ها برای خیلی از مسئولین محلی مناطق محروم سخت و ناپذیر است و همه اینها با تلاش و پشتکار حل خواهد شد .به امید برداشتن گامهای اصلی و مهم و بالا بردن توان تعادل همه فرزندان نابینا در ایران من هم منتظر برنامه های کاربردی شما هستم .مسعود جان از ابراز لطف حضرتعالی نیز سپاسگزار هستم امید بهروزی شما و همه هم محله ای را دارم .

سامان دقیقا برعکس.‏ چند روز من نبودم تو شاخ شدی.
اما برد مال منه.
غمبر جان من جدا ازت چیزهای فراوانی یاد گرفته و یاد میگیرم.‏ مخصوصا در بارهی مطالبی از این دست که مطالبی که عنوان میکنی جدا قابل تعمل هستند.
همگی پیروز باشید.

اگر قرار است کاری انجام شود توجه کنید یک چیز بسیار مهم لازم است
تو رو خدا به این جمله دقت کنید
اگر قرار است کاری انجام شود باید برای پیشبرد هر هدفی از متخصص آن کار کمک بگیریم
می گوید خوب این را که خودمان می دانستیم. اما ببینید مثلا مثل فایلی که مجتبی از جلسه انجمن موج نور ضبط کرده بود خانمی در مورد روان شناسی و مرکز فاطمه زهرا اذحار نظر می کرد که معلوم بود در مورد هیچ کدام هیچی نمی داند. تمام راه کارهایش اشتباه و به دور از روشهای آکادمیک دانشگاهی بود. نباید به مدیر یا معاون بودن دقت کرد باید به فهم شعور دقت کرد حالا در هر زمینه ای. مثلا اگر از من بپرسید آیا کامپیوتر مهمتر است یا مکانیک یا بنایی می گویم اول بله اول باید از همان بدو ورود بچه به آموزشگاه مبانی روان شناسی زیر نظر متخصص پیگیری شود چرا دلیلش را بروید از جامعه امروز معلولین بپرسید که تعداد زیادی از نابیناین از خیلی کارها خود داری می کنند انتقاد پذیر نیستند روش ارتباط را بلد نیستند و خیلی چیزها

۱. یاسر حرفی واست ندارم.
۲. مسعود ممنون ولی به جای تعریف از من باید به راه حلهای دوستان برای اجماع و برگزاری جلسات مفید و تبدیل حرف ها به عمل بپردازیم, دمت گرم.
۳. سعید جان به نظرم خودت دست به کار شو و با قلم زیبایت پستی در این مورد بیماریهای چشمی بزن.
۴. ساجده عزیز ببین چطور میشه بچه ها بیشتر دور هم جمع بشند و چه راه حلهای عملی و زود بازدهی دارید که وسط بذارید. ممنون.
۵. سامان سعی کن با مشورت با دوستانت راه حل و طرح برای عملی شدن حرفهایی که ما زدیم و حتی فعلا در حد شعار هم نیستند دست و پا کنی.
۶. علی سی اچ حتما روی کمکت حساب میکنیم.
۷. سارا مرسی, امیدوارم مازندرانی ها هم با شما بشه.
۸. قنبر حتما روی تجربیاتت حساب میکنیم.
۹. چشمک جان ما هم آمده ایم که دقیقا همین اتفاق بیفتد. مطرح کردن عمومی این مسئله بدین معنیست که افکار و ایده های خامی هستند که باید توسط شما دوباره ساخته بشوند, پخته بشوند و حتی ایده های جدید پدید بییاید و هر امری دست متخصصش را ببوسد. طرح بدهید چطور میشود بچه ها بطور فایده مند و پر بازده دور هم جمع بشوند و از کجا میشود عملا شروع کرد.
۱۰. از دیگرانی هم که نظر نمیدهید واقعا انتظار نداشتم و گله دارم. خوب همه اش بشینیم حرف حرف حرف بزنیم که با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشود!

با درود. اولش بگویم کار بسیار پسندیده ای است، ضمناً از مجتبی به خاطر لطفش به من متشکرم، من تا آخرش هستم، فقط باید برخی مسائل را در نظر داشت، به نظر من قبل از هر چیز باید برای هر استانی یک نماینده کوشا و صادق بیابیم، این فرد باید علاوه بر تحصیل کرده و با تجربه بودن، محبوبیت و مقبولیت خاصی نیز میان نابینایان استانش نیز داشته باشد. چنین افرادی را می توان یافت، سپس این افراد باید یکی دو ماهی وقت داشته باشند که خوب در استانشان تحقیق کنند، و ببینند، گیر اصلی نابینایان منطقه شان در کجاست؟ سپس این نمایندگان در کنفرانسی در اسکایپ باهم تبادل نظر نمایند، مجتبی و جواد نیز می توانند به عنوان بانی جلسه را اداره کنند، پس از مشخص شدن پیشنیازها باید دنبال راه حل گشت، چرا که هنوز صورت مسأله بر ما روشن نیست. به امید آن روز. تازه شاید هم بتوان منتخبین این نمایندگان را نزد مسئولین مربوطه نیز فرستاد، تا بعد.

ببین مجتبی اولویت هایی که مطرح کردی همشون جزء مسائل مهم هستن اما یه نکته ای که من به ذهنم می رسه تو این شرایط اینه که اولا ما متأسفانه افرادی رو داریم که سال هاست دارن فقط با زبونشون، آره فقط با زبونشون بدونه تخصص و مهارت لازم که البته خودشونم اعتراف می کنن و واقف هستن به اسم خدمت به نابینایان بزرگترین حقوق رو از همین نابینایان ضایع می کنن و جالبتر از اون این که همین نابینایان هم باور می کنن. می دونی چی می خوام بگم؟ منظورم اینه که درسته ظلم پایدار نیست ولی اگه شما دوست دارین خودتونو درگیر کنید و خدمتی انجام بدین اولین مشکل اینه که در چه جایگاهی می خواین این کارو انجام بدین؟ آیا این ظرفیت رو می تونید ایجاد کنید که اون شخصی که با هزار امید هزینه و ساپورت می کنه به هدف واقعیش برسه و با چهار تا جمله دهن پر کن فقط ظاهر رو قشنگ نشون ندین؟ ولی با تمام این مسائل امکان تغییر هست ولی با نظر Cheshmak کاملا موافقم. یعنی تخصص باید برای هر هدفی حرف اول رو بزنه. راستی اینم یادم نره بگم که حتی افرادی که مثل خودمون به نظر می رسه که از امکانات زیادی برخوردارن، همونطور که خودتم می دونی نسبت به تکنولوژی روز و امکاناتی که نابینایان کشور های دیگه در اختیار دارن عقب هستیم. امکاناتی که هر کدومش می تونه تحول زیادی برامون ایجاد کنه. پس بد نیست وارد کردن این تجهیزات و آموزش اونها رو هم یکی از اولویت های مهم بدونیم.

درود
ممنونم از بذل توجه مجتبی عزیز و همچنین مسعود عزیز .
نکات جالبی در این مقوله عنوان شد و بهتر اینکه مدیریت نیز اجحاف کامل بر روند دارد و کمک شایان توجهی می تواند در این مورد بنماید .اول اینکه بگویم امروز بعد از مدتی نت برای بالا آمدن محله با منهمراهی می کند .دوم کامنت برادر بزرگوارم مصدق را خواندم .پیشنهاد عالی و مورد توجه است که باید نگاهی کامل بر آن انداخت یعنی شناسائی افراد توانمند و همچنین شناسائی مسائل مربوط در مناطق مختلف ! به این دلیل مسائل که غالبا مسائل قابل حل شدن اما مشکلات غیر قابل حل هستند ! اما با نظر آقای قنبری مبنی بر تخصصی عمل کردن نیز موافقم بدین گونه که مسائل را بشناسیم بعد از کمک افراد متخصص که توان برگزاری جلسات حضوری را دارند استفاده کرده اهداف مورد نظر را مصوب و با شناسائی موانع به یک الگو نسبتا کامل دست یافته و سپس با آموزش افرادی خاص معمولا چند نفر و انتقال این آموزش ها توسط این افراد به استان ها و افراد مختلف موجبات تعامل نزدیک را با سایر نابینایان فراهم سازیم و بعد در مراحل بعدی و سازنده تر و گام در مسیر ترقی برداریم شاید سالی به طول انجامد اما نتیجه مسلما قطعی و خوشایند است .بسیاری از مسائل هم ندانستن در رفتار و محدودیت های روانی ما است که باز هم می توان در اهداف مربوط عنوان این نشان ها را جست و گام برداشت .نکته دیگر مسائل مالی است .البته که خیرین نقش اصلی و سازنده را دارند برای ما نابیناین که درآمد نداریم .اما این بدان معنی نیست که ما چشمانمان را فقط و فقط به خیرین بدوزیم بلکه قدمهائی هم ما باید برداریم و بدون حمایت ما امکان پذیر نیست کلیه اموراتمان .و باید از افراد با تجربه و مدیر برای تهیه اساسنامه اقدام کرد .البته که اساسنامه نوشته شده توسط دیگران کاغذ پاره ای بیش نیست اما برای امورات باید از افراد متخصص مدیریتی وحسابداری نابینا کمک گرفت .بیشتر امورات ما در ایران به دلیل عدم شفافیت امور مالی تحت شعاع نابودی قرار گرفته یا از مسیر دور شده .ضمنا انجام این امور باید داوطلبانه باشد یعنی برای این امورمان هرگز به فکر درآمد نباشیم بلکه از نتایج کارمان همگی بهره ببریم وغیر از این کار نافرجام است برای ما که محدودیت های فراوانداریم .
جواد راوی در گفتگوی بالا یک خصوصیت مهم داشت و این که از مباحث مطرح شده به خوبی یاد می کند و بهره مثبت میگیرد و با عنوان این شروع خوبی است مایه دلگرمی می شود و می تواند به عنوان پایه باشد با مجتبی .حالا من خیلی گفتم .باشد نظرات دوستانمان را نیز بشنویم .ضمنا مجتبی من نرم افزار حسابداری که جاز پشتیبانی کند نیاز دارم لطفا اگر اطلاعی داشتید راهنمائی ام بفرمائید .بای

درود
لازم به ذکر است که منظور من از تخصص گرائی این نیست که هر کدام از ما مطابق آموخته هایمان و توانمان تخصصممان را تابلو کنیم و مهم جلوه بدهیم وهمه امورات را کاملا تعطیل کنیم بلکه باید ما ماز تخصصمان برای بهبود امورات بهره بگیریم و در کنار تخصص دیگران و متمم آن باشیم مثلا اگر در این محله از داستان و شعر حمایت می شود و مورد قبول است این بدان معنی نیست که مطالب علمی این محله نمی خواهد بلکه بدان معنی است که ما نتوانسته ایم در تخصصمان و معرفی آن موفق عمل کنیم و نباید فقط به آن تنها تکیه کرد بلکه باید این تخصص را طوری ارائه کرد تا همراه با موارد مورد قبول باشد نه مقابل آن و اینکه هر کاری و امری که من می گویم درست است و مابقی باید از آن پیروی کنند .خیر من شاید خیلی مسائل را تجربه کرده باشم اما راهی را دوستان بگویند که اجرائی تر است و من برای تکمیل تجربه ام از آن راه استفاده خواهم کرد بله دوستان باید تخصصممان را نزدیک به هدفمان نمائیم و در کنار تخصص دیگران به نتایج پر بار دست یابیم .به امید فرداهای بهتر و زودتر .

با سلام به دوستان
در پاسخ برخی سوالاتی که مطرح شد مطالبی رو عرض می کنم.
آقا سعید پرسید که آیا این آمار و ارقام صحیح هست یا نه؟ باید بگویم آمار و ارقام تخمینی و تقریبی هستند ولی از مقالات علمی و منابع معتبری مثل پژوهشکده ی کم بینایی دانشگاه علامه طباطبایی و موسسه عصای سفید گرفته شده اند و فعلاً دقیق ترین ارقام موجود به حساب می آیند. آمار کاملاً دقیق میزان معلولیت در ایران و جهان را باید معاونت پیشگیری بهزیستی بدهد ولی از آن معاونت سوال کردم و گفتند ما آماری نداریم. خیلی جالب است که بدون آمار و اطلاعات، می خواهند از چه چیزی پیشگیری کنند؟

پرسیدید در هر یک از استان های کشور چند نابینا وجود دارد؟ این سوال مهمی است و باید بهزیستی پاسخ دهد که نمی دهد ولی به طور تقریبی بگویم در شهر تهران با ۱۰ میلیون جمعیت، حدود ۵هزار نفر نابینا و ۵۰ هزار نفر دچار اختلال بینایی هستند. با داشتن آمار جمعیت سایر استان ها می توان یک تخمین نسبی به دست آورد. مثلاً استانی که ۱۵ میلیون جمعیت دارد باید میزان نابینایانش یک و نیم برابر شهر تهران باشد. هر چه محیط ها کوچکتر می شود درصد معلولیت بالاتر می رود زیرا وصلت های تو در تو، در محیط های کوچک رایج تر است. یک بار در تلویزیون روستایی را نشان می داد که عده ی زیادی از مردمش نابینا بودند. منتظر خبرنامه های بعدی در این باره باشید و اگر دوست داشتید عضو خبرنامه راوی یا گروه گفتگوی راوی شوید. جهت عضویت می توانید یک ایمیل بدون متن به نشانی زیر بفرستید و بعد هم یک پاسخ بدون متن به ایمیل تاییدیه که به زبان انگلیسی است بدهید:
عضویت در خبرنامه راوی:
Newsletter-join@iranravi.com
عضویت در گروه گفتگو:
Iranravi-join@iranravi.com

در مورد آمارگیری علل بیماری های چشمی، از این پیشنهاد به شدت استقبال می کنم. دوستان عزیز! از آقا مجتبی یاد بگیریم که هر کدام از ما زندگینامه ای مختصر بنویسیم و در آن صریحاً بگوییم که علت مشکل چشم ما چه چیزی بوده است. خود من هم می گویم که مربوط به وصلت فامیلی بوده!

از حسن نظر علی آقا سپاسگزاری می کنم و از آقا مجتبی میخوام که یک بار ایشان رو به جلسه ای بیارند تا درباره ی شهر همدان، نابینایان آنجا و انجمن هایش توضیح دهند.

صحبت خانم یا آقای چشمک تایید می شود. راوی نیز نگاه پژوهشگرانه دارد.

آقا مرتضی باید بگویم:
جانا سخن از زبان ما می گویی.
فکر کنم آقا مجتبی بتونه در این زمینه کمک کنه.

در مورد نرم افزار حسابداری به آقا قنبر بگم که من حسابداری های ساده ی شرکتم رو با اکسل انجام میدم ولی نرم افزارهای حسابداری حرفه ای رو که متناسب با نیاز نابینایان باشه نمی شناسم.

از حسن نظر آقا یاسر، آقا مسعود، ساجده خانم، آقا قنبر، آقا سامان، سارا خانم و آقا محمدرضا نیز سپاسگزارم.

Javad Hoseini
انجمن پژوهشی آسیب های بینایی (راوی)
Research Association for Visual Impairments
http://www.IranRAVI.com

درود
آقای حسینی بسیار خوشبختم که با سایت و نگرش شما آشنا شدم قطعا برای رسیدن به تعالی راه سخت ولی با همت خودمان آسان خواهد شد .به امید روزهای بهتر برای هر نابینا .
در خصوص نرم افزار حسابداری متشکرم که راهنمائی فرمودید قبلا من راه صفحه ثابت را یاد داشتم اما اکنون در این راه کمی مشکل دارم مطمئن هستم که شما می توانید راه اصلی را خیلی خلاصه به ما آموزش دهید لطفا این کار را انجام دهید .من نسبت به محاسبه معادله های جمع با اکسل کار کرده ام اما مایل هستم تا کلیشه ثابت و همچنین نحوه فرمول ثبت کردن برای انتقال هر حساب به صفحه ای مجزا را نیاز مند کمک شما هستم ممنون خواهم شد که آموزشی در این باره در محله منتشر نمائید .فعلا افراد کمی به حسابداری و نقش آن در زندگی نابینا واقفند اما با تلاش می شود نگرش نابینایان را در این خصوص متحول نمود .یعنی حساب دخل و خرج را باید هر کدام از ما داشته باشیم و خیلی مهم است .اگر می خواهیم شرکتی را اداره کنیم یا حق بیمه برای بیمه کارکنان شرکتمان بفرستیم باید با حسابداری آشنا و اکسل را یاد بگیریم
به امید روزهای بهتر و آینده ای درخشان تر برای هر نابینای ایرانی .

سلام اگر بگویم این بهترین مطلبی هست که از گوش کن شنیده ام غلو نکرده ام باور کنید و اول به مدیر محترم سایت پیشنهاد ثابت کردن این لینک لا اقل برای مدت یک ماه را دارم شاید این حد اقل کاری باشد یا اولین قدم….
من با تمامی صحبت های انجام شده کاملاً موافقم ولی باید از همین الآن دست به کار شد “عمل” این باید مد نظر ما باشه … به عقیده من اولین قدم آموزش مهارت های زندگی به قشر نابینا و کم بینا هست و در رأس اون هم “جهت یابی” که متأسفانه اون قدر محجور مونده که شاهدش هم امثال ما های مانده در خانه گوشه نشین هیچی بلد نیست به قول یکی از دوستان نیاز مند یدک کش هستیم ….
دوستان توان مند تر و قابل تر از من هم هستند ولی با اجازه من در حد توانم و امکاناتی که در حال حاضر در اختیار دارم در حد یه شهرستان کوچک “خمینی شهر” از همین همین حالا در خدمت هستم طبق آماری که از بهزیستی گرفتم البته ناقص که در صدد تکمیلش هستم شهرستان خمینی شهر حدود ۳۵۰ نفر معلول بینایی داره که باز بر اساس همون دید کلی که بر روی فرم های معلولیت بچه ها زدم اکثراً بیماری به صورت مادرزادی و به جهت ازدواج های فامیلی و اقلاً به علت حادثه بوده.
راستی ما در صدد هستیم در شهرستان خمینی شهر کلاس های جهت یابی و کامپیوتر برگزار کنیم که با اجازه مدیر محترم محله جناب آقای خادمی اطلاعیه قطعیش را بعداً تو محله پست خواهم کرد.
آدرس وبلاگ جامعه اسلامی خمینی شهر هم هست:
Blinds-khomeinishahr.blogfa.com

راستی یک نکته خیلی خیلی مهم هم اینکه تا کسی نخواهد خودش به خودش کمک کند هیچ کس قادر به یاری او نخواهد بود حتی اگر تمام دنیا را مصروف کمک رسانی به او کنند و متأسفانه اکثر ما خودمان خودمان را فراموش کرده ایم … به امید بیداری … به امید دنیایی بی معلولیت بی معلول …

دوستان عزیز
من زیاد به کوچه پس کوچه های این محله وارد نیستم. لذا ممکنه پیام هایی که زیر چنین پست هایی میاد رو نخونم ولی الآن که تصادفاً اومدم خوندم از شور و نشاطی که بین بچه ها می بینم به وجد میام. آقا قنبر! یک موقع بود که آموزش اکسل می دادم. اگر این لینک را نگاه کنید آموزش را می بینید و شاید همین حالا هم به دردتون بخوره:
http://forum.p30world.com/archive/index.php/t-190488.html

آموزش اکسل برای نابینایان قبلاً ساخته شده و نیازی به دوباره کاری نیست.از سایت انجمن موج نور اصفهان قابل دسترسی و خریداری است. این هم آدرس
http://www.mnsi.ir
ولی اگر سوالی داشتید در خدمتم. یک ایمیل به نشانی زیر بزنید تا مشخصات تماسم را بفرستم:
javad2000 at gmail dot com
سوالتان را دقیق متوجه نشدم. تلفنی توضیح دهید.

صحبت های خانم آمنه قاسمی، اطلاعات جالبی به ما داد و آمار نابینایان خمینی شهر را فهمیدیم.
شاد باشید.

دیدگاهتان را بنویسید