خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دوستان من فراتر از یک نابینا بیندیشیم و خودمان را اثبات کنیم

دوستان این نوشته نظر من است و شما دوستان می توانید با درایت و نظرات خودتان این نوشته را مدیریت و به نتیجه مطلوب تر برسیم و اشتباهات موجود در آن به این حقیر تذکر داده شود .در هر صورت قصد همه ما عزت و احترام و آینده زندگی معلولان و سر بلندی این جامعه می باشد .

درود
دوستان من مدتی است که افکار من حول و حوش این می چرخد که چرا اعمال و رفتار همه ما نابینایان وکم بینایان همانند رفتار سایر شهروندان عادی ومعمولی است اما همیشه در سخنان دوستانمان و کامنت ها ونوشته هایشان خودشان را جدا از اجتماع مورد نقد و بررسیی قرار می دهند و همواره تاکید دارند تا برتری و توانائی خودشان را ابراز دارند که خود همین ابراز در همه افراد بشر یکسان است و در وجود همه است و شاید که نه حتما ما این خصوصیت را بصورت غریزی داریم و برخی را هم از اجتماع اطرافمان کسب می کنیم حالا ممکن است خانواده که بیشتر یا دوستان ومحیط باشد .
همواره می خواهیم خودمان را با درایت نشان بدهیم در حالیکه هستیم و محدودیتمان عامل به انحراف کشیده شدن می شود و مانند آحاد جامعه اشتباه می کنیم .
دوستان من نابینایان هم مانند بقیه مردم هستند نشانه ها وخصوصیات ظاهری ایشان نیز مانند مابقی می باشد فقط تنها تفاوتشان در همین است که نمی بینند و الا م یتوانند دوست داشته باشند ، می توانند در فعالیت های اقتصادی ، اجتماعی و سایر امور مانند دیگران فعالیت کنند ممکن است برخی شدت و برخی دیگر صعف داشته باشند در اجرا اما بالاخره امورات خودشان را با آزمون وخطا انجام می دهند .خیلی از ما نابینایان هیچ آشنائی با کامپیوتر نداریم و خیلی از بینا ها هم همینطور .خیلی از ما توانمند هستیم و تولیدات خاصی را داریم اما خیلی از ما هم فقیر وتهیدست هستیم و گدائی می کنیم به همین خاطر هم هست که دیگران سعی دارند به ما لطف کنند .
نمی دانم که اصلا این مقایسه درست است یا نه اما می خواهم مطلبم را اینگونه به شما بفهمانم :
پیامبر هم در قرآن می گوید من هم مثل شما بشر هستم مثل شما غذا می خورم مثل شما لباس می پوشم و … اما تنها ویژگی ایشان نسبت به مردم معصوم بودن وعصمت و ارتباط با عالم وحی است که ایشان را فردی متمایز و مقدس می کند و ما از ایشان به عنوان رسول و فرستاده خداوند یاد می کنیم هیچ یک از ما او را ندیده ایم و اجداد ما هم تا چند نسل قبل نیز همینطور ! اما جامعه اسلامی پیام و دین ایشان را تبلیغ می کند و اگر توهین یا قصوری و جسارتی به محضر ایشان نمایند تمامی مسلمین علیه این اقدام افراد کافر مقابله می کنند .
حال تصور بفرمائید نابینا همه چیز آن با بقیه یکسان است فقط و فقط نمی تواند ببیند !و از گذشته نیز این عمل را ناتوانی برای شخص نابینا می دانستند و یک نابینا واقعا در اجتماع هیچ کاری نمی توانست انجام دهد و مردم به ایشان فقط کمک می کردند .چند سالی بود در ایران تلفن چی بودند من یادم هست که تبلیغات می کردند که 55 سال یک میلیون تلفن واگذار شد اما در یک سال توانسته بودند یک میلیون تلفن واگذار کنند و این را افتخار می دانستند حال در گذشته تصور بفرمائید چند درصد از نابینایان تلفن چی واستخدام می شدند !و همین امر نیز موجب شده تا ما نیز بر این باور باشیم که با این فشار ها مقابله کنیم و در این سالهای اخبر این احساس بیشتر از قبل نمایان شده است .و ما به دلیل اینکه در برهه زمانی مدت مدیدی تحت همین احساسات بوده ایم و مردم نیز عادت به آن داشته اند دچار ضعف شدید شدیم آن دستهاز نابینایان که توانمند تر هستند این بخش از برخورد مردم بیشتر نگرانشان می کند .من به مردم حق می دهم اما از دوستان تحصیلکرده و آگاه خودم علی الخصوص روانشناسان عزیز درخواست دارم تا در این زمینه آموخته هایشان را در قالب آموزش صحیح به دوستانمان ارائه نمایند .سالها طول خواهد کشید تا بتوانیم جو حاکم بر اجتماع را عوض کنیم ! تصور بفرمائید در عربستان قدیم زمان پیامبر قومی دختران خود را زنده به گور می کردند پیامبر آمد به زن هویت بخشید و مانع از انجام این امر شد .ایشان می توانست قوانین را کاملا مساوی وضع کند و توان و علمش را هم داشت اما چون آگاه به برداشت های محدود آن زمان بود طور دیگری به ایشان وحی شد .حالا ما معتقدیم دین اسلام کهنه نخواهد شد به دلیلاینکه افراد رد زمانهای آینده با بینش و معرفت ودرک بالاتری اسلام را می فهمند اما اکنون در زمان حاضر متاسفانه ما همواره به نحوه برخورد وسنت رسول نگاه می کنیم در حالیکه معتقدیم باید از قرآن و سنت بهره گرفت و از اعمالمان درک و بینش بیشتری برخوردار شد ولی از بینش زمان حاضر بهره نگرفته نمی شود .هنوز که هنوز است اثر دوران جاهلیت در جامعه ما به چشم می خورد منظور من این نکته است که اگر مادری فرزندی به دنیا آورد اگر بچه اول باشد و دختر باشد خود مادر و مادر شوهر و مادر زن با دید تحقیر به دحتر مظلوم نگاه می کنند و هنهوز اثر بد زمان جاهلیت و گذشته که پسران در آمد زا بودند در بین خانواده ها و جامعه ما بیداد می کند .حالا شاید این دختر بزرگ شود و در زمان حاضر توانمند و با درایت شود و تاثیرش بیشتر از فرزندان پسر شود اما نظر اجتماع طور دیگری است و اول نیز جنس خودشان طردش می کنند .
مطلب به درازا کشید و من از محضر بکایک عزیزان عذر می خواهم .روی سخن من با دوستان نابینای استان اصفهان می باشد .دوستان من همه قبول داریم که باید درایت وتوانمندی امان را به جامعه عزیز و مهربان ایرانی به اثبات برسانیم اما نه با عدم حمایت از جنس خودمان بلکه با حمایت واصلاح اگر اشتباهی مرتکب شده راهنمائی اش بفرمائیم تا تکرار نشود ولی باید حمایتش کرد به گونهای که حمایت منافع کل را تامین نماید نه منفعت شخص حقیقی من یا شما را .همانطور که گفتم دید جامعه نسبت به نابینا بسیار بد است از نظر من و شما و همه هم ناشی از گذشته تاریک و سخت نابینایان بوده و می باشد و در هیچ جای این مرز وبوم متاسفانه حقی به ما نیم دهند من خودم درگیر نادانی ها و کج فهمی های مسئولان خودم هستم و همواره می شنوم که دارند به من لطف می کنند اما مسئول بلافصل من می داند که توانائی من چقدر است .حالا اگر دوست من که نابینا است با من درگیر شود و از من خوشش نیاید تصور بفرمائی که این فشار ها بر من چقدر زیاد و به تبع آن به جامعه نیز چه دیدگاهی را ببار می آورد .بله دوستان من قانون خوب است و به اندازه بیکران اقیانوس های دنیا قانون برای ملت ایران و نابینا نوشته شده اما تصور اینکه رئیس دادگستری در مقابل اخذ موبایل من و اعتراض من می گوید برو بهزیستی کمکت کند در حالیکه خود ایشان باید قانون حمایت از معلولان را اجرائی کند آسانسور بگذارد امکانات من نابینا را حمایت کند تا در محل کارش از من به جفا نگیرند .حالا اگر من سر وصدا راه بیندازم ربطی به معلولان دیگر ندارد تنها من بازداشت می شوم و رئیس دادگستری خرسند از اینکه قانون را اجرا کرده و مقابل آشوب ایستاده و هرگز باور ندارد که عامل آشوب من خود ایشان است .
دوستان من رئیس جمهور مجری اجرای قانون اساسی است .قانون اساسی کشور جمهوری اسلامی بر پایه و مبنای اسلام تدوین گردیده است .اگر در دور ترین نقطه دنیا کسی به ساحت مقدس رسول ما بی احترامی کند در سراسر دنیا وایران اسلامی موج اعتراض بلند می شود در کنفرانس های خبری تمام دنیا دوربین هایشان در آن محل موجود است .روزی به طرف بوش دمپائی پرت شد دوستان امریکا محکوم کردند و دشمنانش تائید کردند اما وجهه عرب ها در دنیا خدشه دار شد .حالا در این کنفرانس خبری رئیس جمهور ما یک فرد دانشمند و روحانی از جنس حوزه و آشنا به ساحت مقدس و قانون اساسی و سایر قوانین اجتماعی در مقابل دوربین های جهانی واعتراض معلول نابینا فقط گوش فرا میدهد و به این می اندیشد که آن شخص چه می خواهد بگوید و چرا اقدام به اعتراض اینگونه نموده .مجری توضیحاتی می دهد که حاکی از اجحاف حق ایشان است حضار نامحترم با صلوات که برای مسلمانان ارزش وافر داشته و ثواب منظور می شود موجبات توهین به جلسه واحلالا در گفتار فرد معترض داشته اند در حالیکه رئیس جمهور به ناگفته های نابینا دارد می اندیشد و در حال تدوین بیانات خودش می باشد .کلام رئیس جمهور منعقد شد و بیان نابینا را تائید کرد حضار خاموش شدند اما توصیه ای در شان رئیس جمهور و شخص به صورت فردی داد در اینجا حضار کف مرتبط زدند .ایشان فقط تبسمی معنی دار داشتند به کف حضار در جلسه اما چون کلام ایشان منعقد شده بود و می خواست تدبیر و امیدش را اجرائی کند احترام به معلولان و شرایط معیشتی ایشان را گوشزد و هیچ تذکری را مرتبز با کف حضار بیان نداشت .حالا تصور من رئیس جمهور نماینده همه ملت ایران و مجری قانون اساسی است می توان به عدم تذکر ایشان به حضار بابت صلوات و کف که کاملا نامربوط در جلسه انجام شد و حرمت نام پیامبر زیر سوال رفت به حضار تذکر دهد اما همانطور که گفتم ایشان کلامش منعقد شده بود و شرایط ایجاب کرد تا سکوت کند .
اگر ما نابینایان به جای توهین واحساس خجالت از عمل شخص خبرنگار و همانطور که خود رئیس جمهور ابراز کرد باید همه چیز بر طبق قانون باشد با کمی دید وسیع تر و دامنه درک بیشتری نگاه می کردیم و به حوزه نابینائی و محدودیتمان نمی اندیشیدم می توانستیم بیشتر وبهتر خودمان را به اثبات برسانیم .قبل از اینکه نابینا باشیم ایرانی هستیم ومسلمان اگر توهین و جسارت خبرنگاران وحضار را در مقابل رئیس جمهور برجسته می کردیم و از رئیس جمهور در خواست برخورد قانونی و یا ضعیف تر که به ذهن این حقیر می رسد یعنی عدم مصاحبه های بعدی با این جمع به صورت فردی یا گروهی در طول دوره ریاست جمهوری است را گوشزد می کردیم بیشتر می توانستیم درک اجتماعی ، سیاسی و دینی خودمان را به اطلاع مردم برسانیم و اگر عذر خواهی هم که لازم باشد باید حضار از محضر ریاست جهور محترم و رهبر فرزانه و ملت عزیز داشته باشند .
در هر صورت انتظار می رود دوستان ما بیکار ننشینند مراتب اعتراض به دین و معلولان را به اطلاع دولتمردان برسانند وا زجنس خودشان حمایت کنند اشتباه برای همه میسر و امکان پذیر است اما فرصت حضور در اجتماع برای نابینا کم و اگر اعتراض دوستانمان در مصاحبه اول نبود قطعا و قهرا این حذف و هرج ومرج به وجود نمی آمد پس بیائیم با اطلاع رسانی و جبران خسارات گذشته به روزنامه های مکور عمل زشت خبرنگکار همان روزنامه و دیگر خبرنگاران را به ایشان تذکر دهیم .یادمان باشد قبل از اینکه معلول نابینائی باشیم ایرانی و مسلمان هستیم .
تا دیر نشده از خودمان حمایت کنیم و درک وسیع نابینایان را نسبت به وقایع اطرافشان به اطلاع جامعه برسانیم و به درستی ابراز وجود کنیم .
همه شما را به درگاه الهی می سپارم و امیدوار هستم که فراتر از یک نابینا بیندیشید ،زندگی کنید و خودتان را به جامعه معرفی کنید .توانمند ومنصور باشید دوستدار همه نابینایان و دولت تدبیر وامید هستم

۱۰ دیدگاه دربارهٔ «دوستان من فراتر از یک نابینا بیندیشیم و خودمان را اثبات کنیم»

سلام نوشته بلند و بالائی بود خر دو طرف را هم کوبیده و هم تشویق کردید خط مشی معلون نیست از اونهاست که می خواهن بگن ما هم هستیم ولی یک جمله اون هم نوشته و از جائی نخوندم کوبیدن اون خبرنگار به این شکل و قاتل بالفطره دانستن ایشان و بردن آبروی طرف هیچ چیزی به ما اضافه نمی کند و داشتن ادب اون هم از نوع کلاسیک هیچ مشکلی از من و شما تو این مدت کم نکرده است.

سلام.
نکته ی اول. جناب آقای نبیلو. چرا در مورد قنبر بی انصافی میکنید؟
این همه بچه ها این جا و اون جا در این مورد حرف زدن و طوری نشد. اون وقت میفرمایید ایشون از اونهاست که فقط میخواد بگه ما هم هستیم؟
به هرحال ایشون هم نظرش رو گفته و افراد مختلف ممکنه خوششون بیاد یا بدشون بیاد.
البته جناب قنبر متأسفانه اشکالات املایی زیاد تو نوشته تون هست و بعضی وقتها هم رشته ی کلام از دست تون در میره. ولی منم فکر میکنم, اتفاقی که در نشست خبری اخیر افتاد, بیشتر حاشیه هاش برمیگرده به نشست قبل از انتخابات.
فقط امیدوارم این وسط اونی که کوتاه میاد آقای محمد بیگی باشه. وگرنه برکناری ایشون به بهانه ی این قضیه مطمئن باشید که هیچ لطفی برای نابیناها نخواهد داشت.
من در این مورد حرف زیاد دارم که فکر میکنم در قالب دیدگاه همین کافی باشه.
شاید وقتی دیگر.

با سلام خدمت قنبر عزیز عالی بود دوستان من الان یه چند روزی هست باز دوباره شروع به نظر دادن در این محله کردم چون به هر ترتیبی بود تونستم از آستانه ورشکستگی خارج بشم و این بسی جای خوشحالی برای من داره اگه یخورده دیگه صبر کنید قول می دم یکی از نویسندگان فعال این محله بشم البته آموزش در مورد پول در آوردن در ایران که یک نابینا هم می تواند به چه راحتی در ایران پول در بیاورد سرمایه زیادی هم نمی خواهد در آخر هم بگم اندکی صبر سحر نزدیک هست

سلام من که هنگیدم … اگه بخوام کامنت کامل بذارم باید تا فردا صبح بشینم و بتایپم و بتایپم !!!!
قنبر آقا بله این که ما مانند بقیه هستیم با کلیه نشان ها و خصوصیات فقط مشکل و محدودیت بینایی داریم صد هزار درصد صحیح است خودمون این رو می دونیم اما مشکل اینجاست که بقیه اون را باور ندارند و اینجا هست که ما باید خودمون را اثبات کنیم و این اصلاً بد نیست که خیلی هم خوب هست و باعث پیشرفت ما میشه…..

در مورد صحبت های آخرتون هم منم با کنار گذاشتن یک نفر و اخراجش از شغل و مقامی که داره کاملاً مخالف هستم هرچند اون فرد اشتباه کرده باشه و هرچند رفتارش مخالف عقاید و سلایق ما باشه و بعقیده من این رفتار یه جورایی …. است اما این دلیل نمی شه که من انتقاد نکنم و نظریات و سلایق خودم رو به اون فرد منعکس نکنم البته با توجه به عمومی بودن کار اون فرد و تنها این میان انتظار میرفت کمی عقاید ما هم برای اون فرد مورد احترام قرار می گرفت که شاید کوتاهی اولیه باعث برخورد های بعدی پس از مصاحبه دوم بوده.

درود
ضمن تقدیر و تشکر از دوستان خوب خودم سجاد ، سعید ، مهدی ، جوانمرد و نخودی شما و مابقی دوستانی که پست بلند من را خواندید از دوستان خوب و ارزشمند دنیای مجازی این حقیر هستید و از اینکه حوصله نوشته مرا داشتید بسیار سپاسگزار هستم .آها یادم از قنبر رفت !
سجاد جان من نوشته شما را در همان روز خواندم اما متاسفانه مسئله ای پیش آمد مجبور به پیگیری آن شدم و تا چند لحظه قبل نتوانسم از عالم مجازی اطلاعاتی داشته باشم .قطعا با ارائه مسئله ای شخص نویسنده نیاز به توضیح یا تذکر یا به قول شما دوست عزیزم نشان دادن وجود خودش باشد این برداشت بدی از نظر من نیست و ممنون هستم که نظر خودتان را بدون مصلحت اندیشی بیان داشتید .سعی خواهم کرد که بعد از این چنین بیاناتی را با دقت بیشتر بنویسم تا اینگونه برداشت ها کمتر پیش آید .
سعید جان عزیز ممنون که مسائلی را بیان داشتی راستش سجاد از دوستان خوب وهزیز ما است شاید نوشته ایشان چنین بر آید که تند بوده ولی نباید فراموش کنیم که نوشته من باعث بروز چنین برداشت و متعاقبا ثبت نظر ایشان به این صورت بوده است .در خصوص اشتباهات املائی راستش قبول ندارم ممکن است که کلماتی را ناقص نوشته باشم و این ناشی از سکوت غیر منتظره ماهور بوده است .اما رشته کلام از دست من خارج شده را قبول دارم گاها در نوشته های من تداخل و عدم ارتباط موجود است که هر چه تلاش کردم فعلا کم شده اما مرتفع نشده است .باز هم ممنون از تذکرات به جا و ارزشمند شما دوست عزیز.در خصوص موضوع فوق نیز همه با هم هم صدا هستیم اما روش ها متفاوت است .
مهدی جان ممنون از شما که کامنت دادید .راستش نمی دانم که می دانید یا نه اما من به مباحث اقتصادی و ارائه تجربیات اداره و مدیریت خانواده و اقتصاد آن علاقه مند هستم و منتظر بیان تجربیات واقعی و همچنین مسائلی که گفتید برای استقلال نابینایان هستم و استقبال هم خواهم کرد ..اما نکته ای که موجود است این است که با طرح مکرر و ادامه بیانات اقتصادی در آینده رغبت دوستانمان افزون خواهد شد اما در حال حاضر استقبال کمتر می شود .خوشحالم که مسیر زندگی شما از خطر گذشت و به ساحل آرامش رسید .
جوانمرد ممنون از کامنت شما درست تر را شما بیان داشتید واقعا هر کسی حوصله ادامه هر مطلبی را ندارد .اما احساس مسئولیت شما برای من و حضور شما نیز مهم است .نخودی گرامی دقیقا من هم اعتقاد دارم که باید نقد و انتقاد وجود داشته باشد اما نه بدان گونه که حق تصمیم گیری برای ما به وجود بیاورد .فقط به اندارزه ای که مشهود باشد که اتقاد ها شنیده می شود و در مجرای مناسب طرح شده باشد کافی است .همه شما حقوق دانان می دانید که یک قاضی با وکیل از نظر اطلاعات و مواد قانونی تفاوتی ندارد شاید وکیل اطلاعاتش بیشتر باشد اما در جلسات دادگاه وکیل نظراتش را بیان میدارد و اگر قاضی تشخیص داد در رای خودش اعمال و الا باید وکیل در مجرای دیگر دادخواست موکل خودش را پیگیری نماید .و یکی از افکار مهم من این است که شما و سایر دوستان حقوقی ما اندک اندک از قوانین مدنی یا دیگر امور که نیاز ما نابینایان به آن بیشتر است را در مکان های مناسب از جمله در این محله قرار بدهید علاوه بر روان شناسان محترم پس شما هم در قانون مداری ما موثر هستید و خواهید بود .

سلام
گام اول برای اینکه کسی ما رو باور کنه اینه که خودمون درست رفتار کنیم همه اش گفتیم مردم مردم مردم، یکبار هم بگیم خودمون، من توی این استان تا امروز ندیدم بینایی بیاد و بتونه تا آخرش با این جماعت بمونه جای تاسف داره.
دیروز باز هم یکی دیگه از افراد بینا از جامعه ما فرار کرد و گفت: واقعا شما چجوری خودتون رو تحمل میکنید؟ این از نظر من از تموم بحث ها مهم تره که اول بشینیم و ببینیم چی میشه که چنین اتفاقاتی نه یکبار نه دو بار بلکه هر سال و هر سال داره رخ میده.
من از طرف تموم جامعه نابینایان برای خودمون واقعا ابراز تاسف میکنم که میتونیم یک بینا رو به جایی برسونیم که از درد بره زیر سرُم و از جامعه ما فرار کنه.
دوستان واقعا التماس میکنم ابتدا قبل از اینکه خودمون رو برای بیرون از این جامعه اثبات کنیم خودمون رو درست کنیم.

درود
ممنون از سارا خانم
دقیقا منهم می خواستم بگویم که ما باید اول خودمان را ببینیم ،به خودمان بنگریم وانتظارات خودمان را برای خودمان تعریف کنیم .همه اش نالان و گریان از برخوردها وناملایمات مردم ،جامعه ، دولت بوده ایم ولی هیچ نتیجه خاصل نشده و متاسفانه همیشه هم در آخر برای خودمان و جامعه خودمان تاسف خورده ایم و شاید هم خودمان را تحمل نکرده ایم .اما با ادامه بحث شما اصلا موافق نیستم .چرا که خدا دردی که به آدم می دهد تحملش را هم می دهد .مثلا من که کمتر دقت کرده ام ولی با مقایسه یکی از دوستان که چند سالی است که قطع نخاع شده و می گوید که چشم دردش بهتر از راه نرفتن است که بارها رد نظرم آمده که آیا واقعا می توانستم که دو پا نداشته باشم اما چشم داشته باشم که فقط به همین جمله بسنده کردم .
دوستان من بیائیم برای اولین گام خودمان را باور کنیم !برای یکدیگر طلب خوشی وخوبی و آرزوهای مثمر ثمر ومفید باشیم تا برای یکدیگر متاسف باشیم .بیائیم کمی بیشتر به هم احترام بگذاریم بیائیم ببینیم واقعا تفاوتی با جامعه خودمان نداریم ولی فکر می کنیم که ما طور دیگری هستیم .بینا ها از ما فرار نیم کنند از تنهائی خودشان فرار می کنند وقتی که می بینند که ما با این همه باز هم بهتر از اونا زندگی می کنیم از جامعه ما فرار می کنند .
یک مظر روانشناسی خواندم که همه مردم نیاز به تائید دارند .همیشه مردم دوست دارند به کسانی کمک کنند که دست نیاز داشته باشند اما همواره با کسانی معاشرت می کنند که نیاز نداشته باشند و در واقع بتوانند چیز از اونا کسب کنند بیشتر مشکلات ما ناشی از ندانستن ما است و محدودیت ما هم به این مسئله بیشتر دامن زده .
من به شما دوستان اطمینان می دهم که بیناها چیزی بیشتر از ما ندارند ، اصلا قابل تحمل نیستند ،دروغ که از اصول اصلی وبدیهی ایشان است ، نمی فهمند اما وانمود می کنند که می فهمند .یک نمونه مثال می زنم که مصوبه مهر آفرین توسط دولت که نه معاون اول لغو شد ولی معاون رئیس جمهور در نیروی انُآ«ِ < ُؤ»آِ] آقای نویخت تاکید کرد که همه این قانون غیر قابل اجر انیست و موارد اجرائی آن لحاظ می شود .بله دوستان اما حرف وحدیث ها در بین دولتمردان یا به قولی رجال و مردم عادی به کرات دیده شد .من می خواهم بگویم که مردم بینا چیزی اضافه از ما ندارند جز چشم که ما ظاهری را نداریم اما درونی را داریم و اگر اینطور هستیم به خاطر عدم توان فهمیدن قشر ما توسط بیناها است .
بیائیم به هم احترام بگذاریم واگر اخلال گرانی هم بودند با محبت خارها گل می شود .

دیدگاهتان را بنویسید