خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ما گدای خودمون نیستیم اما شدیم کاسه دیگران! …از نخودی:

سلام بر همه هم محلی های عزیز و گل و گلاب همیشه خوش و شاد و مهربون خودم
خب شاید که نه حتماً با خودتون گفتید چی شده چی نشده؟ گدا کیه؟ کاسه چیه؟! این کاسه اون کاسه قرمزه نیست ها یکی دیگه ست برای خودش قصه داره که یه خورده ای بصبرید و بخونید براتون می گم:
اصل ماجرا رو بگم یا نگم … بگم یا نگم … بگم یا نگم … همون نمی گم؛
حالا فقط قول بدید نپرسید اصلش چی بود ها که شرمنده به هیچ کامنتی در این مورد جواب نمی دم بعدش نگید نگفتی ها و نجوابیدی ها و از این حرفها ها…
من معلول … من نابینا … برای خودم شخصیت قائل هستم، خیلی خیلی سعی می کنم جوری رفتار کنم که حد اقلِ ترحم جامعه رو بخودم جلب کنم، هر وقت از کسی تقاضایی دارم در چهارچوب حقوق حقه خودم هست … دوست دارم همون جوری که از دیگران کمک می خوام به اون ها هم کمک برسونم و کلاً عزت نفس دارم در حد تیم ملی ….
می خوام اگه درسی خوندم اگه مهارتی دارم در راستای دانسته هام در حد توانم در حد قدرتم بهم مسؤولیت بدند شغل بدند کار بدند و در مقابل کارم زحمتم و تلاشم مزدم رو هم بدند حقوقم رو هم بدند یه خورده ای مزایا هم اگه دادند که مرسی دستشون درد نکنه.
حالا من هیچ وقت به خودم اجازه ندادم دستم رو جلوی کس و ناکس دراز کنم … از هر کسی هر چیزی رو بخوام … حالا چه برای خود شخصیم چه برای خود نوعیم … اگه میرم بهزیستی دنبال یه هزینه مستمری 40 هزار تومنی و کلی بحث و جدل هم با مدد کار مربوطه راه می اندازم نه اینه که از اون خواستم اون وظیفه اش این هست که به من بده اون پول هر چند اندک برای من تعیین شده به نام من هست و باید هم به من داده بشه اون آقا یا خانم مددکار هرچند محترم هست هرچند ما بیش از اونی که هست بهش احترام میذاریم و باید هم بذاریم چون شخصیت داریم ولی از قبل ما هست که حقوق می گیره و وظیفه اش خدمت رسانی به من و ما هست.

کی و کجا غیر از این بوده که من برای یک تک ریالی از خلق خدا خواستم کمکم بدند …
حتی تو بد ترین شرایط مالی که همیشه تو اون هستم…
چه برای خود شخصیم … چه برای خود نوعیم….
حالا گاهی بعضی ها به من که نه به نوع من میاند یه لطفی می کنند “تو پرانتز بگم لطف شون مالی نبوده” بعد این میگذره و میگذره و میگذره تا اینکه جایی منفعتی براشون هست جایی نمی دونم یه چیزی هست دیگه حالا با کلی منت میاند به تو می گند بیا اینجا مسؤؤلین هستند فلانی و فلانی هست موقعیت مناسبه یه پنج دقیقه بهت وقت میدیم بیشتر نمیشه وقت نداریم دیگران هم هستند حالا چی می خوای بگی …: نگو ما دعوتت کردیم بگو ما خودمون مطلع شدیم خواهش کردیم و لطف کردند چند دقیقه ای وقت در اختیارمون قرار دادند … بعدش هم حرف هایی که میزنی در راستای موضوع باشه در مورد اکس و وای صحبت کن در مورد فلان و فلانی که ما کمکتون کردیم ….

این میشه که ما گدای خودمون نیستیم ولی میشیم کاسه دیگران!

۳۰ دیدگاه دربارهٔ «ما گدای خودمون نیستیم اما شدیم کاسه دیگران! …از نخودی:»

سلام. سرکار خانم. من همکار شما هستم. اگه در تشکلی سمت دارید خودتون رو کنار بکشید و درگیر حاشیه نشید چون وکالت خودش به قدر کافی حاشیه داره! تو مملکت ما همه دنبال یه کاوه میگردن که بفرستندش جلو, ولی هیچکس که حاضر نیست بره جلو که هیچ از اون که داره نقش کاوه رو بازی میکنه هم حمایت نمیکنه. کاسه بودن ما به بهزیستی (به عبارتی بهتر بدزیستی) محدود نمیشه بلکه به کل اجتماع ارطبات داره. تا حالا شده سوار تاکسی باشید راننده برای فرار از جریمه به یارو بگه آقا نابینا سوار کردم؟! من که گوشه گیری اختیار کرده ام! ضمناً این اولین دیدگاه من و فکر کنم اولین نفری باشم که برای این پست دیدگاه میزارم. موفق باشید.

سلام آقای اوجی ممنون که نظر دادید و باور کنید تا حالا سعی کردم دور از حاشیه باشم اما حاشیه هم جاذبه داره و قهری آدم رو به سمت خودش می کشه، نمی گم کم آوردم ولی به خاطر همین حاشیه ها خودم هم تو اولین فرصت البته وقتی یه کم کار ها رو سر و سامون دادم کار رو به کاردونش میسپارم اما قول می دم خودم هم کمکش کنم چون می دونم بعداً تو چه موقعیتی قرار میگیره و درکش می کنم.
راستی خیلی خوشحال شدم که شما هم همکار من در اومدید براتون از صمیم قلب آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.

این مطلبی که شما گفتی انصافا ناراحت کنندهست من به شما حق میدم که از اینگونه رفتارها و برخوردها ناراحت یا عصبانی باشی, ولی عجب! چه جالب اونا حقارت و کوچکیه خودشونو با بزرگواریه شما پوشش دادن یا میخواستن بدن. عجب! عجب!.

سلام اینقدر از این سوء استفاده هایی که از ما میکنن بدم میاد که حد نداره. نخودی باور کن یکی از دلایلی که دوست دارم بیناییمو به دست بیارم اینه که از دست این آدما راحت بشم. باهات موافقم، فقط نکته اینجاست که فکر کنم کاسه نیست یه دیگ بزرگه که ظرفیتش پر شدنی نیست. راستی به نظر شما در این دیگو کجا میشه پیدا کرد؟ مسدودش کنیم، حلّه دیگه هم ما راحت میشیم هم این دیگ رو میبریم رستوران محله میدیم به نخودچی اونجا به کار میاد.
نخودی یه پیشنهاد: تا میتونی قبول نکن که در چنین جمعهایی صحبت کنی؟ اگر میخوان حتما از حضورت بهره مند بشن حق ندارن بگن چی بگو چی نگو. هی روزگار، چه قدر توهین رو باید تحمل کنیم؟ خدایا واقعا در برابر این همه بلاهایی که سرمون میاد چه پاداشی برامون در نظر گرفتی؟ حد اقل یه کوچولوشو به ما بده یه کم ذوق کنیم.

خیلی خوشحالم که نیاز مالی مبرمی نداشتید که مجبور باشید دست جلوی کسی دراز کنید ولی خیلی دیگران هستند که مجبورند برای زنده ماندن همین چند روزه دست دراز کنند چون حق طبیعیشان را بهشان ندادند. کلا مطالبت را نیمه کاره می نویسی ها حلا آن قدرها هم خبری تو آن اتفاق نبوده ها ولی خیلی جزابش می کنی
اما مطالبت به وقت است مرسی هزارتا

صبا جونم آی گل گفتی …. هر کی تو هر کجای ایران از افراد این محله در این دیگ رو پیدا کرد مدیونه اگه نیاد به رستوران محله تحویلش بده!….:) مطمئن باش عزیز ن این بار که قبول نکردم دفعات بعد هم ان شا الله قبول نمی کنم. ولی من به رحمت خدا خیلی مطمئنم خیلی ایمان دارم وگرنه تحمل این رفتار ها و هزاران رفتار و گفتار مشابه و غیر مشابه جداً از توان من بنده خدا خارج بود …..

نخودی باید با اینجور آدما لج کنی!
تا میتونی باید بزنی تو پرشون
اون قدر باید زده حال بهشون بزنی تا دهنشون بسته بشه
بهزیستی اون قدر سر خودم منت گذاشته که حد نداره
برا خودمم پیش اومده
بعدش یه سریا میگن بهزیستی برا شما ساخته شده
من که ندیدم بهزیستی سود داشته باشه
همه دارن ازش بد میگن
شما بهشون محل نده, فقط باهاشون لج کن.
به فکر شخصیتتم نباش چون نمیره زیر سوال
هیچ اتفاقی نمیفته
اگه منت گذاشت سرت بعدش آورد بع روت بهش بگو میخوام تا ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ سال دیگه نزاری
اون وقت حساب کار میاد دستش
من خودم دیگه دارم این کارو میکنم.
محل نمیدم کی پشتم چی میگه!

آقای رمضانی عزیز نمی تونم به فکر شخصیتم نباشم آخه تنها سرمایه ای که دارم همین شخصیتم هست البته خلی وقت ها هم همین شخصیت کارم رو راه انداخته نه جنگ و دعوا وبحث و جدل …. در مورد بهزیستی هم با شما موافق هستم البته ما درک می کنیم بهزیستی فقط وظیفه اش خدمت رسانی به ما معلولین و نابیناها نیست و نمی دونم چهل و چند تا وظیفه داره ولی همون یک چهلم هم که به ما میرسه ازش انتظار داریم وگرنه بود و نبودش چه فرقی به حال ما داره غیر از دادن یه گواهی معلولیت اونم پس از طی کلی خان بوروکراسی و این اتاق و اون اتاق و این اداره و اون اداره رفتن.

واقعا امید به رحمت خدا تنها راه ادامه دادن به مسیر پر پیچ و خم زندگیه. وگرنه ما که توان این همه سختی رو نداریم. من هم اصولا اهل دعوا نیستم و چون مطمئنم کارم از این طریق پیش نمیره، سعی میکنم با بهزیستی کاری نداشته باشم، مگر اینکه مجبور باشم.

من که دیگه مجبورم باشم نمیرم اونجا!
ببینم بهزیستی تا حالا به کدوم یکی از وظیفه هاش عمل کرده که بخواد بهشون بنازه؟
اگه به خدا تکیه نکنیم پس کی میخواد بساپورتمون؟
من تا حالا اون قدر تو این و اون اتاق بدو بدو کردم که هر چی از بهزیستی خواستم رو بیخیالش شدم گفتم برو پی کارت بابا.
درکت میکنم نخودی.
تو اینجور چیزا اصلا شخصیت اهمیت نداره
بهزیستی که فکر میکنه ما شخصیت نداریم.
پس چرا باید جلو خودمونو بگیریم؟
حد اقلش با خودت بهشون فحش بده
حالا نمیخواد بهشون بگی!

سلام. مثل اینکه من هم باید همکار در بیام! ببینید: من ذاتاً اهل حاشیه نیستم ولی اگه بخام به کسی کمک کنم به عنوان شخص بیسمت کمک میکنم نه ذیسمت. چون اینطوری هیچ تعهدی برای خودم ایجاد نمیکنم. من تو همین هفته ی اخیر تمام افرادی رو که احساس میکردم دارن آرامشم رو میگیرند طرد کردم و به خدا آثار خوبی داشت. ضمناً توی گروه ما, متعهد نشده باید جبران خسارت کرد چه برسه به این که بخای متعهد بشی!

سلام آقای ستوده چی عرض کنم! نمی دونم بگم حرف هاتون درست هست یا نه ولی از صمیم قلب می خوام که درست نباشه ….. بگذریم در هر حال خوشحالم که شما هم از بر و بچه های همکار هستید و کاش میشد جوری میشد که می تونستیم از تجربیات کاری هم دیگر بهره مند میشدیم در جهت ارتقا ستح علمی و عملی خودمون و نشون دادن تواناییهامون به جامعه.

مثل اینکه اینجا همه دارن همکار در میان
خوشبختانه من برنامه نویسم و به هیش کی کار ندارم.
سرم به کار خودمه
نمیزارم کسی ازم به عنوان کاسه ی خودش استفاده کنه
چون منم کلا اهل آرامشم ولی وقتی عصبانی بشم دیگه خیلی بد میشه و خیلی خیلی گرون تموم میشه
حالا دیگه بهشون گیر ندیم.
چون دیگه باید یه سریا باشن که آرامشمونو به هم بزنن.

سلام. من که به اینترنت مسلط نیستم که بتونم اگه تجربه ای داشته باشم بگم. یکی پست گزاشتن رو بهم یاد بده تا من هم بتونم مطالبم رو بگم و من شما و سایر همکاران تو محله یه واحد بگیریم و چند تابلو نصب کنیم!

اولش من بهت یاد میدم:
وقتی وارد سایت gooshkon.ir که محله باشه شدی یه لینک لیست بگیر و بعدش برو رو “کاربران و نویسندگان برای نوشتن از اینجا اقدام کنند” وارد شو و بنویس
دومش: واحدها خیلی گرونن
مخصوصا بخوایم چند میلیونی پول تابلو بدیم.
من که پول ندارم.
من چند وقت پیش یه واحد تو این محله گرفتم ارزون بود ولی اگه بخوایم واحد غیر مجازی بگیریم کلی باید پول تقدیم کنیم.
البته واحد تو این محله مفته ولی غیر مجازیشو میخوایم چی کار کنیم؟
چه قدر باید پول تابلو بدیم که یه چیز روش بنویسن؟
تازه چه قدرم اوجرت میگیرن
من راستش تو خرید و فروش تابلو نیستم.

خوب آره:
اولش باید رو لینک “چرا برای ارسال مطلب در محله به اسم خودتان نام نویسی نمیکنید” اینتر بزنی بعدش میگه که شناستو بزن.
یه شناسه بزن که یادت باشه:
بعدش تو فیلد بعدی میگه ایمیل بزن که باید اونم بزنی.
بعدش رو ارسال بود فکر کنم!
باید اینتر بزنی و بعدش یه پسورد به ایمیلت فرستاده میشه
باید بری ایمیلتو چک کنی و بعدش باید بیای تو همون لینک “کاربران و نویسندگان برای نوشتن از اینجا وارد شوید” وارد بشی
شناسه و پسورد رو میزنی و وارد میشی و بعدش مینویسی!
البته یه معادله هم داره مثلا چهار + … که شما باید بنویسی =ده که جوابش میشه ۶
یعنی چهار +… =ده
جواب ۶
البته این مثال بود.
میتونه یه چیز دیگه هم باشه!
از نوشتن لذت ببر.

سلام آقای رمضانی، شاید منم به نویسندگان این محله اضافه بشم معلوم نیست. تا خدا چی بخواد، فعلا نمیشه، خیلی درگیرم، خیلی کمک بزرگی به من کردید ممنون. آقای ستوده سبب خیر شدند.
یه سؤال: اون قسمتی که پایین پستهاست و نویسندگان یه سری اطلاعات در باره ی خودشون رو اونجا نوشتن، کجا باید وارد کرد، میدونید که کجا رو میگم، مثلا
(در باره ی امیر رضا رمضانی)

سلام مجدد. آقای رمضانی ال دیدگاه رو خواندم. تشکر میکنم. خانم صبا امیدوارم من, شما بتونیم بسته به توانایی هامون پست های خوبی بزاریم. سرکار نخودی؛ من شاید بتونم پست حقوقی بزارم که اونم ممکنه تخصصی بشه و از محله پرتم کنن بیرون ولی تلاش میکنم تخصصی نباشه.

سلام نخودی جون منم باید تخصصی کار کنم، زندگی من با ادبیات عجین شده، حالا من بیام تو این محله از ادبیات حرف نزنم؟ فکر نمیکنم شدنی باشه، ولی تخصص من خیلی هم بد نیست، یه کمی بیشتر شعر میخونید یا شعر گوش میدید، هنوز تصمیم نگرفتم صوتی کار کنم یا متنی؟
چه جالب همیشه جواب معادله های من میشه نه.

دیدگاهتان را بنویسید