خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

جامع ترین کتابخانه صوتی مخصوص نابینایان

با سلام. حتما تا آخر این پست را بخوانید و حتما نظر بدهید. حتما. من مجتبی خادمی هستم و سایتم هم www.gooshkon.ir هست. روزی من یک سیستم اشتراکی برای بعضی از مطالب سایتم راه انداختم تا قسمتی از هزینه های سایت، تامین شود و خدا را شکر، این سیستم با حمایت خود بچه ها موفق عمل کرده است. در همین راستا، روزی با میثم امینی در مورد راه اندازی یک کتابخانه بزرگ مخصوص نابینایان فارسی زبان صحبت میکردیم، بحث بر سر این بود که این کار به چه میزان هزینه نیاز دارد و چگونه میتوان یک کتابخانه غنی و پر و پیمان صوتی و متنی مناسب خودمان یک بار و برای همیشه داشته باشیم. یک کتابخانه صوتی از بچه های آلمان هست که مطمئن هستم خیلی از شما برخی از کتابهای مورد نظرتان را از این کتابخانه، تهیه کرده اید. در اینجا لازم می دانم از جناب علی تهرانی برای برپا نگه داشتن این خدمت، تشکر کنم. سایتهای دیگری چون آدیو لیب و تنین هم هستند که مواردی شبیه به یک کتابخانه را فراهم کرده اند. مشکل تمام این سایتها این است که:

  • سرعت کمی دارند.
  • همیشه در دسترس نیستند.
  • برخی کتابها ناقص و به صورت خراب دانلود میشوند.
  • جامع نیستند.
  • همه ی موضوعات را در بر ندارند.
  • همه ی کتابها را شامل نمیشوند.
  • در صورتی که کتابی به روز شد، این سایتها اغلب دیر به دیر به روز میشوند.
  • خیلی از این سایتها لینکهای مستقیم ندارند یا فیلتر میشوند.
  • و ده ها مشکل دیگر که باعث شده یک کتابخانه واقعی و جامع صوتی و متنی برای نابینایان نداشته باشیم.

و اما چیزی که به ذهن من خطور کرد این بود که با همکاری یکدیگر، یک کتابخانه جامع بر روی اینترنت راه بیندازیم. البته می دانم که عده ای از شما کتاب های زیادی بر روی هارد ها از دوستانتان گرفته اید و گنجینه ای برای خود دارید. ولی گنجینه ی شما هم شاید کامل نباشد و شاید هم بخواهید در این امر سهیم شوید.

در نهایت، من با یک شرکت اینترنتی تماس گرفتم، قرار شد، با حدود ماهی ششصد هزار تومان در ماه، یک کامپیوتر مرکزی مخصوص خود ما، با کیفیت عالی، با قطعی در حد صفر، با چهارصد گیگ پهنای باند ماهیانه و با سه ترا بایت فضا، به ما اجاره دهند. پیش خودم گفتم اگر صد نفر از ما ماهی شش هزار تومان بدهیم، یا اگر دویست نفر از ما ماهی سه هزار تومان بدهیم، یا اگر چهارصد نفر از ما ماهی هزار و پانصد تومان بدهیم، یا اگر هشتصد نفر از ما هر کدام، ماهی هفتصد و پنجاه تومان بدهیم، بدون اینکه به کسی فشاری وارد شود، این ششصد هزار جور میشود و میتوانیم به هدفمان برسیم. من خودم اولین شخصی هستم که اعلام آمادگی میکنم و در صورت راه افتادن این پروژه، ماهی پنجاه هزار تومان پول میدهم. ولی خوب، این فقط یک ایده بود. شاید شما نخواهید یک کتابخانه ی خوب به روز داشته باشید، شاید کتاب، اولویت خیلی از شما نباشد، شاید، شاید هم مثل من می ترسید که به تعداد کافی استقبال نشود که به نظرم اگر همه بترسیم، هیچ کسی قدم به جلو نمینهد. به هر حال، از نظر فنی، بچه های با استعدادی برای برنامه نویسی میان خودمان هستند که با هزینه ای برنامه ی کتابخانه را طراحی کنند و من هم داوطلبانه و در صورت تمایل شما میتوانم نظارت بر کل کار داشته باشم یا اینکه چند تن از بچه هایی که مورد اعتماد همه هستند، برای مدیریت و نظارت از طرف کلیه ی دوستان انتخاب شوند. شاید بشود پس از راه افتادن پروژه، از افراد نیکوکار، نهاد بهزیستی، وزارت علوم و شبیه به اینها  نیز درخواست کمک کرد. کار بسیار ساده ایست و در عین حال کاریست خیلی بزرگ. من یکی که همه جوره هستم: سختیهای اولش با من، حمایت کردنش با شما. شب بیداریهایش با من، خوابیدن پای صدای کتابهای دانلود شده اش با شما. آپلود کردنش دونه به دونه با من، دانلود کردن کتاب دلخواهتان با شما. چک و چانه زدنش با شرکت با من، لذت بردن از در دسترس بودنش با شما. نوشتن راهنمای استفاده از کتابخانه اش با من، استفاده کردنش با شما. بالاخره، این دغدغه ی ذهنی من بود که مطرحش کردم. خواه پند گیرید خواه ملال. به امید فرداهایی روشن تر! ارادتمند: مجتبی خادمی.

۳۷ دیدگاه دربارهٔ «جامع ترین کتابخانه صوتی مخصوص نابینایان»

سلاااااااااااااااااااااام واااااااااااااااای چه عالیی منم هستم تا آخرش .
پس مجتبی یا علی بگو و مسئلیتش رو هم خودت بر عهده بگیر و برو جلو من و استاد مصدق و مطمئنم که همه ی بچه ها پشته سرت هستیم و حمایتت میکنیم چون میخوای یه کار توپ رو واسه ما انجام بدی .ما همه عاااااااااشق کتاب و کتابخوانی هستیم مخصوصا رمانهای عاشقانه 🙂
موفق باشی دوست گل و مدیر لایق محله …

سلامی ویژه دارم خدمت آقا مجتبی من هم هستم، راستش من کتابهای صوتی زیادی دارم، اما کامل نیست، من هم خیلی دوست، دارم، که کتاب های متعدد را داشته باشم، این واقعا یک فرصت طلایی هستش بیایید از دستش ندهیم، راستی چند وقتی بود که نبودم دلم برای همتون تنگ شده

سلام آقای خادمی خیلی خوشحالم کردید. واقعا عالیه. این کار خوب رو حتما انجام بدید و اگه جور شد کتابهای تخصصی ادبیات رو هم در این مجموعه قرار بدید. من هستم هر قدر که در توانم باشه. مطمئنم که اگه به دیگران هم بگیم تعداد استقبال کنندگان خیلی بیشتر از اهالی محلّه میشه.
پاینده باشید.

سلام مجتبی. این فکر خیلی خوبیه. من هم تا جایی که جیبهام یاری کنه هستم. از بهزیستی و نهاد های دولتی نگو که داغ دلمون تازه میشه. اما چرا این انجمن های مختلف که خودشون از بچه های نابینا هستند پا پیش نگذارند. این انجمن ها سالیانه درآمدی از جهات مختلف و راه های مختلف به نام بچه های نابینا دارند. فکر کنم خیلی خوب و عاقلانه باشه به غیر از اشخاص حقیقی که عضو میشند اشخاص حقوقی هم توی این کار سهیم باشند. آخه اونها هم راحتر از خیرین و سازمان های دولتی میتونند پول بگیرند. {چون مجوز و مهر و سربرگ اداری دارند} و هم باید به غیر از اردو گذاشتن و جشن گرفتن و مسخره بازی کار دیگه ای هم انجام بدهند.
ارادتمند شما توهم

سلام سلام سلام!. صد تا سلام!. سلام سلام سلام.! هزار و سیصد تا سلام!. مجتبا آفرین، بعضی وقت ها همچین میزنی وسط خال ها پسر! من هم هستم خفن، هستم شدید، هستم در حد بنز، در حد الگانس، در حد تیم ملی، خلاصه کار کار خوبیه، به شرطی که خوب راجع بهش تبلیغات کنید، در گروه ها و جاهای مختلف و غیره، و ما هم یک کلام…! ختم کلام…! هستیم، یا حق

درود
فکر جالبی هستش و طرح عالی و ستودنی .همانطور که میثم نادر شاه گفتند هزینه آن از مسائل اصلی هستش و باید تامین شود و مشکل دیگر راه اندازی و سختی ها و مصائب آن هم که با درایت دوستان عزیز مرتفع خواهد شد .نکته دیگر تفاوت سلیقه ها و نیازهاست عده ای مراحل تخصیل را به اتمام رسانده اند عده ای در مراحل اولیه راه و ابتدائی وراهنمائی هستند عده ای به رمان عده ای به کتب ادبیات وشعر وعده ای به تاریخ وغیره علاقه مند هستند وتنوع زیاد وتفاوت عمیق موجود است که باید قبل از هر چیز بهاین موارد توجه داشت .فقط با قبول ماهیانه … تومان مسئله حل شده نیست ؟ دیگر اینکه تا چه زمانی باید این ششصد هزار تومان را پرداخت کرد آیا دستخوش تورم سالیانه می شود یا خیر و رد صورت عدم پرداخت مبلغ ماهیانه سرانجام کتب های ما چه می شود .
آیا اگر عده ای غیر از افراد مشارکت کننده بخواهند از سایت بهره مند شوند ما یا شما محدود کننده ایشان هستید .آیا واقعا مثل اکنون افرادی که کرایه ندارند رفت و آمد کنند باید از داشتن کتب مذکور محروم باشند و این محدودیت های موجود گسترش یافته به کتابخانه نو پا ما هم برسد همه اینها مسائلی هستش که باید هم اکنون فکر کرد .ضمنا مجتبی جان همت شما را می ستایم اما با این کامنت های موجود حتم بر این هستش که شما می دانستید حمایت بچه ها را و لازم است که به شما بگویم تا هفتاد هزار تومان در ماه را برای خودت جدا کن تا این کار راه بیفتد .! شوخی بود
حالا اگر موانع فوق را مرتفع کردید وبرنامه ریزی کردید وتعداد همحداقل یکصد نفر شد روی ما هم حساب بازکن به شرط اینکه دانش آمزان کلیه مقاطع و همچنین دانشجویان تا سطح دکترا ورشته های مختلف را هم در برنامه خودت داشته باشی بعد روی مدیریت بحث خواهیم کرد و شکی در توانائی شما نیست دوست من .

علیک سلام
من نمیخوام بیام نظر بدم ولی بعضی وقتا این مجتبی با این فکرای به حساب خودش بکرش همچین رو نروم راه میره که ناچار میشم بیام چند تا ریچار بارش کنم تا بلکه بشینه سر جاش
آخه مرد حسابی رو چه حساب و اساسی این حرفارو میزنی باز رو جیب مردم حساب بانکی باز کردی این کارا کارشناسی میخواد حساب و کتاب میخواد همینطور کشکی که نمیشه آره یه کامپیوتر اجاره کنیم توش کتاب بریزیم خوب مرد حسابی تا کی این کامپیوتر تو اجاره ی تو باقی خواهد ماند تا کی این ۶۰۰ هزار تومن باید داده بشه فردای روز یکی مثل من خواستم حال تورو بگیرم پول ندم چی میشه فردای روز این یارو گفت باید هشتصد هزار تومن بدی وگر نه جفت پا میرم رو کتاب خونت چی میشه فردای روز من سرمو گذاشتم زمین تکلیف کتابا و چی میشه به کی ارس میرسه فردای روز این شرکتیه خواست تعطیل کنه بره پی کارش تکلیف کتابا و کامپیوتر پر از کتاب چی میشه فردای روز همه ی کتابارو آپلود کردی تموم شد بعد چی میشه کی این همه کتابو چه جوری میرسونه بهت جناب عالی منت بزاری رو سر ملت آپش کنی و هزار تا فردای روز دیگه مجتبی این همه تنهایی فکر نکن فیلسوف میشی من موندم واقعا تو چطور به این نتیجه رسیدی که واقعا به همین راحتیاست نشستی نوشتی آخه یه فکر کن یه بالا پایین کن یه بسنج بعد مطرح کن این یارو نمیدونم چیچی زیستی نیاد نونمونو از دستمون بگیره کمکشو نمیخواییم امیدوارم دیگه از این فکرای بکر نکنی این داشمون چشمک تو اون پستش خوب گفته میترسم فردا بگی بیایین پول بدین من میخوام دانشگاه بزنم سایت با پول ملت کتاب با پول ملت ملت برای مجتبی
خلاصشو بگم جمع کن بینیم بابا مسخره کردی کدوم اتحاد تورو به مقصد خواهد رسوند اینا همچین چوب لای چرخ آدم میکنن که خونه خراب شدن قطعیه هی الکی میان اینجا مینویسن مجتبی منم هستم منم هستم خودشونو شیرین میکنن جمع کنید بینیم بابا اه اعصاب نداشتمو باز بهم ریختید
من از بیگانگان هرگز ننالم که بامن هر چه کرد آن آشنا کرد

سلام به همگی خیییلی عالی هست و باعث خوشحالیم شد ولی آخرش
آخه مگه الکیه مگه کاری که میخوایم انجام بدیم و آقای خادمی بیشترین زحمتشو تقبل کرده قانون نداره مگه بدون فکر و بچگانه خواستیم دست به کاری بزنیم که از همین حالا یکی بگه بی اساسه فلان و بهمان میشه بابا یعنی چی که مثل آدمای بیهدف و ترسو بشینیم که نه شرکت قالمون میذاره ورشکست میشیم نمیشه و این حرفا آخه دوستان من کتاب مال ماست بهاشو هم اگه تک تک ما بپردازیم هیچی از حقمون گرفته نمیشه اگه با هم همکاری نداشته باشیم که جامعه ما معنی پیدا نمیکنه خواهش دارم یه خورده فکر کنیم و بعد قضاوت چرا راضی به کمک به هم نیستیم همینجوری که نمیشه به جایی برسیم شما رو به خدا بیایم این قد هم دیگه رو زمین نزنیم والا این بیناها یه کتاب میخرند چند هزار تومن باید بابتش هزینه بدن خلاصه انشا الله که بشه باید جلو رفت هر کس هم دوست داره انتقاد های سازندشو هم بیان میکنه من که امیدوارم روزی برسه که اکثر و تمام کتب بریل و بینایی مفید هم ضبط بشن به یاری خدا و در کتابخونه آینده مون قرار بگیرن.فعلً چیزی به ذهنم نمیاد بعد از مدتها که اومدم همینم زیادیه ببخشید یا علی

دوستان سلام. یک بار گفتم مثل این که باز لازمه بگم، کار کار خوبیه، کار خوب فکر میخواد مشورت میخواد. اگه آقای خادمی بدون این که چیزی به کسی بگه همه ی کارها رو انجام میداد و بعد میگفت من این کتاب خونه رو راه اندازی کردم حالا پول از شما، جای گله بود امّا چرا وقتی که فکرش رو با ما در میون میذاره اینقدر باید پیام منفی به مغزش ارسال بشه؟ با مشورت و صحبت کردن و طرح مسائل ریز و درشت و بررسی انواع موانع موافقم ولی دوست عزیزی که هنوز از راه نرسیده شروع میکنی به ساز مخالف زدن، زمانی این کار رو بکن که به طور قطع و یقین از موافقت با جمع نتیجه ای نگیری. در این کار مسائل مختلفی قابل بحثه که شاید اینجا نشه بهش اشاره کرد ولی به طور کلّی میتونم بگم. این کتاب خونه هم قراره کتابهایی رو که کتاب خونه های دیگه دارند در بر بگیره؟ همین الآن که من دارم این جملات رو اینجا مینویسم بسیاری از کتابهایی که در اصفهان ضبط شده در کتاب خانه ی آیت الله خامنه ای قم هم هست و من میتونم بدون صرف هیچ هزینه ای به اونها دسترسی داشته باشم. پس تا وقتی ارتباطهایی اینچنین نزدیک بین کتاب خانه های استانها وجود داره، در چنین کتاب خانه ای که قراره این همه براش هزینه بشه، اولویت با کتابهاییست که از راههای دیگه بهش دسترسی نداریم. و باید دید که این کتابها رو باید چه طور تهیه کنیم؟ یک بار دیگه هم تو این محلّه گفتم: کسانی که برای خودشون کتابخونه دارن یه لیست کاملش رو در اختیار همه ی دوستان قرار بدن. نه توی محلّه، شلوغ پلوغ میشه، کار نظم درستی پیدا نمیکنه. یکی کمر همّت رو ببنده یه سایت فقط برای همین کار راه اندازی کنه با این امکان که هر کس بتونه به لیست خودش کتاب اضافه کنه و علاوه بر کتابها ایمیل خودش رو هم بذاره که دوستانی که کتاب میخوان اسم کتابها رو برای فرد دارنده ی کتاب بفرستن و فقط دوستان کتابدار ملزم میشن که روزی چند دقیقه ای رو صرف ایمیل کردن کتابها کنن. حالا نگید بیکاری نشستی دردسر عمومی می تراشی، باور کنید خیلی بهش فکر کردم و خودم هم با اینکه کار کردن با ایمیل رو بلد نیستم اعلام آمادگی میکنم و سعی میکنم ببینم میتونم کسی رو پیدا کنم که بهم یاد بده یا نه. تا حالا که موفق نشدم. میدونم این کار هم بی مشکل نیست امّا حد اقل حسنش اینه که هزینه ای نداره و فقط زحمت بیشتر رو برای کسی داره که میخواد سایت راه اندازی کنه، ببخشید که اینقدر حرف زدم. چند باری تصمیم گرفتم که تو این محلّه بنویسم امّا احساس میکنم اینجا نمیشه راحت حرف زد و تا میای دست به ابتکاری بزنی کسانی پیدا میشن که چنان لهت کنن که خسته و داغون از حرفی که زدی هزار بار ابراز پشیمونی کنی.
به امید روزی که قلب همه ی ما به معنای واقعی کلمه با هم یکی بشه.
پاینده باشید.

سلام.
منو باش که فکر میکردم انتقاد سرچشمهش فقط تو پست چشمکه. رفتم اونجا دارم سخنرانی میکنم و همه حرفام رو هم فقط به این بنده های خدا چشمک و قنبر زدم.
نگو شاهکارهای اصلی اینجاست!
ببینید. ما تا وقتی یاد نگیریم به افکار هم دیگه احترام بذاریم, وضع مون از اینم که هست بدتر میشه.
در این مورد به خصوص یکی این که هنوز طرح در حد طرحه و عملیاتی نشده که بخوایم بگیم خوبه یا بد.
بعدشم به فرض که کلا چیز بدی باشه و به درد نخور.
دلیلی نداره مثل بچه کوچولوا جوش بیاریم و خودمون رو به نمایش بذاریم.
کافیه اگه خوشمون نمیاد, راحت بگیم به این دلیل و به اون دلیل طرح خوبی نیست.
این درسته که چنین کار بزرگی نیاز به کارشناسی و حساب و کتاب داره.
ولی کسی هم که چنین طرحی میده لابد به خودش دیده که مطرح کرده.
حد اقلش اینه که پی همه ی این حرفا رو اول به تنش مالیده, بعد اومده مطرح کرده.
به نظر شما که انتقاد اونم از نوع تند و تیزش میکنی, باید چی کار کرد؟
مطمئنم نمیگی هیچ کار نکنیم و به همین وضعیت ادامه بدیم.
حالا اگه بگن هیچ کس بهتر از تو نمیتونه چنین طرحی رو اجرا کنه خوشت میاد؟
آقا من ندیده و نشناخته میگم تو بهتر از هر کسی میتونی از پس این کار پر زحمت بر بیای.
پس سه راه داری.
یا کمک کن. یا بی تفاوت باش و یا به جای جوش آوردن, گر تو بهتر میزنی بستان بزن.

سلام آقای درفشیان. باور نمیکنم که مخاطب شما من باشم. چون من نه مخالفم نه جوش آوردم نه میخوام خودمو نشون بدم و به این تندی هم که شما پاسخ دادید حرف نزدم. اتفاقاتی تو زندگی من افتاده که حق دارم به این راهها و هر راهی که بتونیم با هم تبادل اطلاعات کنیم فکر کنم. ما فقط اینجا در باره ی این طرح که به قول شما نه به باره نه به داره صحبت میکنیم، فقط همین. شما چرا اینقدر غلیظ و شدید عصبانی میشید؟
فکر نمیکنید میشه با الفاظ ملایمتری هم صحبت کرد؟ تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمیباشد.
بگذریم، به هر حال این از خواص این محلّه ی صمیمیه که وقتی هم تحملها کم میشه آتیشی از کلام بعضیها میجوشه که تا اعماق قلب آدمو میسوزونه. برای این محله قلب سنگی خوبه نه شیشه ای. من میرم تا زمانی که با قلب سنگی برگردم یا اینجا مورد هجوم سنگ قرار نگیره.
از همه ی دوستان خداحافظی میکنم. خوبی بدی از ما دیدید حلال کنید.

سلام، من کاربر جدید این سایت هستم، همه چیز عالیه مطالب ها خیلی خوبه، فقط یک مشکل داره البته از نظر من، که این مشکل را براتون ایمیل میکنم، در باره کتابخانه هم خیلی عالیه، من هر مبلغی که نیاز باشد پرداخت میکنم، ولی امیدوارم که ما نابینایان هم صاحب یک کتابخانه جامع و عالی و البته پر محتوا بشویم، موفق باشید، ندا از شیراز

سلام آقا مدیر باز یه چیزی شد سرچشمه کلکل! کلیت این طرح خوبه من هر کاری از دستم بر بیاد برای عملیاتی شدنش هم انجام میدم تو کار کامپیوتر خیلی خبره نیستم ولی یه توضیح کوچیک بدی سریع یاد میگیرم پس از این نظر روی من حساب کن در مورد پولو پله من فعلا از اون ماهیانه ۶۰۰۰۰۰ششصد هزار تومن که گفتی ماهی ده هزار تومن میتونم بدم کم هست ولی بالاخره کاری که از دستم بر میاد! در مورد حرفهای چشمک هم باید بگم درسته ولی کار باید شروع بشه بعد در طی زمان این مشکلات کم و بیش برطرف میشه و حرف آخر این کتابخانه یک کتابخانه ایده آل نخواهد بود ولی میتونه بسیار راهگشا باشه.

درود
صبا خانم گل
صبر کن کمی آهسته برو تا ما هم بهت برسیم .سوء تفاهم پیش آمده و من که خواننده کامنت سعید هستم اصلا به فکرم همخطور نکرد که یک هزارم هم با شما باشد چرا که سعید فرد کامل و با تجربه هستش و با اون کامنت ناشناخته بود وهست .ضمنا شما هم خیلی خوب و با دقت بحث را دنبال کردید نمی دانم چطور شد که ناراحت شدید .حالا هم در قالب شوخی وهم جدی هر طور که شما ناراحت نمی شوید بگویم این مجتبی عزیز چطور به بودن و همکاری شما با تشکیل کتابخانه مطمئن باشد که شما رفتید .نه خواهر من بمان و کمک کن تا محبت ودوستی زودتر به این محله بیاید ولی بدان هر جا آب هست گل هم هست و مطلق مطابق با ایده و نظریه ما هرگز در محله یا هر مکان دیگر وجود نخواهد داشت .امیدوار هستم که بهتر از گذشته در محله فعالیت نمائی و من مطمئن هستم روی صحبت سعید جان هرگز شما نبودید و نیستید .من اگر به شما بی محبتی شده عذر می خواهم و امیدوار هستم که بعد از این هم بچه ها با محبت بیشتری انتقاد و پیشنهاد کنند و دوستان هم هنگام ارائه مطالبشان صعه صدر داشته باشند .

قنبر! ازت ممنونم.
گرچه به هیچ وجه من کامل و با تجربه نیستم و این لطف شما رو میرسونه.
یه چیز دیگه این که من اگه ببینم نابیناهای کاملا شناخته شده حتی با اسم مستعار هم به هم دیگه انتقادات شدید میکنن, بنا رو بر این میذارم که اصلا به من ارتباطی نداره و خود طرف میدونه که چه جوابی بده.
ولی وقتی یه ناشناس میاد و از پشت سنگرش لیچار بار این و اون میکنه, بهتر اینه که هر کدوم از ما حسابی جلوش در بیاییم.
به هر حال سعی من این بوده که حتی به این شخص ناشناس هم توهینی نکنم و اگه نا خواسته اهانتی کردم همین جا ازش پوزش میخوام.

یک کلمه هم از مادر عروس. شما برو همون سر ایستگاه سرگرمیت بشین کشکتو بساب فضولی اینجا به تو نیومده ضمنا من اینجا به همه اعلام میکنم طرف صحبت من فقط خود مجتبی هستش لطفا دیگران کاسه ی داغتر از آش نشن و بی خود جوش کامنت منو نزنن اون کامنت صاحب داره و صاحبشم زبون داره انگشتم داره بنویسه اونم صد تای شما پس خفتتونو بکشید برید پی کارتون مخصوصا این داشمون سعید داداش اینجا ایستگاه میستگاه نیست برادرم پا تو کفش ما نکن که بد میبینی
والسلام

دوستان اشعار قشنگند اما اما ما می توانیم این قشنگی و زیبائی را رویائی کنیم .انتقاد هم خوب هستش و پیشنهاد اما باید تلاش کنیم تا امری واقع شود تا حداقل بهتر از دیروز باشیم و برای رسیدن به فردا قدمی فراتر و پیشقدم تر از امروز بگذاریم .دوستان من این محله محله بسیار خوب و ارزشمندی است .مدیر توانمند ،خلاق و مدبری دارد .دوستان ما در محله هم دوستان با وقار ودوست داشتنی هستند .هر کدام از ما با شخصیت ها و الگوهای خاصی بزرگ شده ایم و مرز بین خوب وبد را هم درک می کنیم اما راه انتخابی برای حصول به نتیجه متفاوت است .شرط اصلی رسیدن به نتیجه و تفاوت وضع موجود با وضع خوب وب هتر از حال است .سختی ها و دشواری ها هم همواره موجود و حمایت دوستان سبب پیشرفت کار خواهد شد و مبنا هم همت مجتبی عزیز می باشد و واقعا ممنون هستم از این همه حضور و همت ایشان .با کار کارشناسی واقعا موافقم اما نکته ای هم دارد که کدام کارشناس ، هیچ کارشناسی بالاتر از خود ما نابینایان وکم بینایان وجود ندارد .دیگر کسانی که در این راه همت داشته و مدد کار ما بوده اند نیز مهم و تاثیر گذرند .یهتی ما اصلا نباید رو به افراد دیگری نمائیم که از هدف دور خواهیم شد .
کام اول تامین اعتبار هزینه آن است .
۲- داشتن دوستان همراه و دائمی
۳- بررسی راه های متفاوت و انتخاب راه مطمئن و دائمی و ماندگار برای ادامه فعالیت
۴- مشخص بودن هدف کتابخانه بعد از تامین اولیه هزینه ها به نظر من بهترین کار عمومیت دادن به استفاده از این کتابخانه برای نابینایان صرفا حتی بدون پرداخت هزینه وفقط با ثبت نام ایشان بسیار مطلوب خواهد بود
۵- دائیم بودن این کتابخانه و مشارکت تمامی استان ها نکته اصلی وهمچنین کیفیت کتب هم بسیار حائز اهمیت خواهد بود .
در این راستا باید راه های جلب مشارکت بصورت قانونی فراهم شود و لازم است که هیئت مدیره موسس اقدامات اولیه را انجام و با معرفی حساب مشخصی مراحل ثبت یا هر امری که اطمینان بچه ها را در جلب مشارکت فراهم کند را انجام و بعد با یک انتخابات اقدام برای درج کتب در سایت با توجه به انتخابات تعیین سر فصل ها واهمیت کتب جامعه مذکور اقدام شود .
مجتبی عزیز یک راهی هم که به نظر من خطور کرده این مسئله می باشد که شرکت گاتا آمادگی خود را برای صوتی نمودن کتب اعلام و در مقابل هزینه ای اقدام به این امر می کند شاید بتوان با اندکی تامل و مدیریت حضرتعالی و مشارکت تمامی افراد مذکور بتوان راهی بهتر و ماندگار تر از این را با شرکت گاتا به تصمیم و نتیجه رساند که لازم است بگویم با پیشرفت امکانات این محدودیت ها رنیز قطعا برای دوره ای کوتاه خواهد بود و امروز بتوانیم خدمات رسانی داشته باشیم بهتر از فردا مب ی باشد و با هم فکری قطعا می توانیم به قله سعادت برسیم .
مسائل کوچک شما را از انجام امورات بزرگ دور نکند .
کار بزرگ ،درد سرهای بزرگ هم دارد !
برای رسیدن به اهداف باید رهبری و تمرکز واطمینان و اعتماد وجود داشته باشد که باین توسط شما به منصه ظهور رسیده است و تا مادامیکه این افکار در ذهن من و شما باشد تاثیری نداشته و ندارد .امیدوار هستم با شرکت گاتا تماس داشته باشی و راهی بهتر از این با همکاری این عزیزان که برای ما تلاش کرده اند هموار شود .
امان از دست ماهور چقدر تنبل است .

سلام غنبر به خدا اگر این طور ملایم و آرام ننوشته بودی هیچ وقت نمیومدم. حالا هم قلبم رو نیاوردم. سپردمش به خدا که یه لایه ی محافظ محکم روش بکشه که این قدر زود نشکنه.
آقای درفشیان بسیار با ایهام و ابهام صحبت میکنید فکر میکنم فهمیده باشم که منظور شما کی بوده، امّا بهتر نبود زیر کامنت خودش نظر میذاشتید تا هم خودش متوجه اشتباهش بشه و هم دیگران این طور ناراحت نشن؟ یه نکته ی دیگه: ناشناس از نظر شما کیه؟ کسی که شما نمیشناسیدش؟ من رو تو این محله کسانی هستند که بیشتر و بهتر میشناسند و اسم مستعار هم لزوما به معنی نامعتبر بودن اون آدمی که میاد و نظر میده و صحبت میکنه نیست. قرینه هایی را باید یافت تا به قطع و یقین گفت که طرف به قصد پر کردن وقت یه چیزهایی مینویسه و هیچ کاری با پیشرفت نابینایان نداره. قبول دارم که خیلی بد صحبت کرد ولی ما هم اگه بخوایم مثل خودش جوابش رو بدیم که میشیم یکی مثل اون. یه دسته از آدمها هم هستند که این قدر ذوق میکنن از این که حرص دیگران رو درمیارند و نادر ابراهیمی چه خوب گفته که «اگر کسانی در دنیا گریستن تو را میخواهند پس بخند تا آنها بگریند یه توصیه رو از من به یادگار داشته باشید، شاید کم کم از ناشناس بودن در بیام. وقتی میخواید نظرتون رو به طرف مقابل منتقل کنید مغزش رو تحریک کنید نه قلبش رو، که قلب شکسته خاصیتی که نداره هیچ، جلوی هر گونه تفکر و تعقل رو هم میگیره. من آدمی هستم که نمیتونم تحمل کنم حرفهام آگاهانه یا ناآگاهانه کسی رو ناراحت کنه. یک دفعه میام درست زیر کامنتم که بیشتر از ده بار خوندمش و جملاتش رو پس و پیش کردم، برخورد تند شما رو میبینم اون هم با استفاده از جملاتی که انگار قطعا و یقینا من و فقط من مخاطب شما هستم و شما هم از حرفهای من نه تنها ناراحت بلکه داغون شدید، چرا ناراحت نشم چرا دلم نشکنه؟ ضربه ی مهلکی خوردم که هنوز هم اثرش مونده. ولی تونستم یک مقدار فیلم بازی کنم که خانواده چیزی متوجه نشن.
بگذریم از این حرفها. دوستان به من بگید که با پیشنهاد من موافقید یا نه؟ این کار تا چه حد شدنیه؟ من واقعا از راه اندازی سایت و اینکه آیا هزینه ای هم میخواد یا نه، و چه قدر زمان میبره سر در نمیارم. گفتم که کسانی که مطلع هستند حرفم رو تکمیل کنند. کاری که آقای خادمی میخواد انجام بده خیلی بزرگه و مستلزم زمان. ولی راههای دیگه ای رو هم میشه برای تبادل اطلاعات به کار گرفت تا دیگه هیچ کتابی در چند استان ضبط نشه و ما بتونیم از راههای سریعتر و کم هزینه تر به کتاب دسترسی پیدا کنیم.
پاینده باشید.

درود این گوشکن هم عجب خاصیتی داره نیای دیگه ممکنه پیدات نشه بیای ولش نمیکنی
به وجود دوستان افتخار میکنم که حرفتون صحیح و کارتون درسته و از این چیزا صبا خیلی از نظرت خوشم اومد ولی چرا این قد حساس شدی و ناراحت امیدوارم این اصر از روحیه حساست بره منم مثل خودتم اما این مشخص بود که نظر آقای درفشیان راجع به چی بود حالا یکی لطف کنه به من بگه چه طوری برم صفحات بعدی کشفش نمیکنم از وقتی قالب عوض شده نمیتونم تمام پستهای یک ماه رو بخونم مرسی

درود، نمی دونم چه سریه که تا اسم مشارکت مالی میاد عده ای به شدت بر می آشوبند، فکر کنم برخی بدشان نمی آید، همه چیز رایگان و آماده در اختیارشان باشد، طرح طرح خوبیه، بیایین کمک کنیم به بهترین وجه اجرا بشه، انتقاد واقعاً خوبه، چه بسا انتقادهایی که خیلی هم مؤثر واقع شدند، ولی برخی مطالب اصلاً انتقاد نیستند، نام دیگری دارند، آنچه جناب ad گفت دقیقاً از همین دسته بود، هرچه بود انتقاد نبود، لذا ارزش پاسخ گویی ندارد.

سلام مجدد.
حق با شماست و بهتر بود من اون جواب رو یا نمینوشتم, یا سر جای خودش مینوشتم. و اگرچه به نظر دیگر دوستان مشخص بوده که منظور من شما نبودید, نظر شما برام محترمه و هیچ ابایی از عذرخواهی ندارم و امیدوارم عذر منو از این که نا خواسته باعث ناراحتی تون شدم بپذیرید.
و اما بعد.
به نظر من راه اندازی چنین سایتی اگه اکثریت ما بخوایم شدنی هست.
اینو در نظر بگیرید که ۳ ترابایت فضای کمی نیست و فکر میکنم اگه خوب پیش بره میتونه بسیاری از کتب صوتی موجود رو در هر رشته ای که مورد نظر شماست پوشش بده.
ولی باید به نظر کسانی مثل توهم هم بیشتر توجه کنیم که میگن از انجمنها کمک بگیرید.
یعنی آمار این رو میگه.
تو دیدگاههای همین پست اگه دقت کرده باشید, جمع موافق و مخالف و ممتنع شده ده دوازده نفر که هر کدوم به طور متوسط دو دیدگاه گذاشتن.
ضمن این که مجتبی این مطلب رو برای گروهها هم فرستاده و حد اقل تو ایستگاه سرگرمی که من ازش خبر دارم حتی یه خط بازتابم نداشته.
بنا بر این منم میگم باید از کمک خیرین, انجمنها و کلا هر کسی که حاضره برای این منظور پول قابل ملاحظه ای بده استفاده کنیم.
یه چیز رو نباید از نظر دور کنیم.
اصلا فکر نکنید به ۶۰۰ هزار تومن پول احتیاج داریم.
در واقع برای یک حاشیه ی امنیت استاندارد ما حد اقل در آغاز کار به هزینه ی اجاره ی یک سال یعنی بیش از ۷ میلیون تومن احتیاج داریم که بعید میدونم حتی همه ی اونهایی که اعلام آمادگی کردند هم حاضر باشن مشارکت شون رو یک ساله پرداخت کنن.
بله. این پول برای تک تک ما هم زیاده و هم جمع آوریش به صورت ماهیانه اصلا به دردسرش نمی ارزه.
در حالی که ۷ میلیون تومن برای سازمان عریض و طویلی مثل بهزیستی, نه بهزیستی شهرستان یا استان, بهزیستی کشور اصلا رقم بالایی نیست و فکر میکنم ما به جای این که هی بگیم بهزیستی رو ولش کن. اتفاقا باید تو این مورد به خصوص, از این سازمان بخوایم بهمون کمک کنه.
برای این منظور من یه راه خوب سراغ دارم.
بهزیستی به کسایی که حاضرن زیر پرچمش سینه بزنن, نسبتا خوب بها میده و کافیه که چند نفر از ما تحت یه عنوانی مرتبط با کتاب و علم و دانشگاه و این حرفها یه تشکل تو این سازمان ثبت کنیم و بعد در قالب این تشکل یک چنین سایتی تأسیس کنیم.
من به چنین ترفندی واقعا خوشبینم و میگم ما که چندین سال با این وضع فعلی ساختیم, چند ماه دیگه هم روش.
به هر حال اگه همین الان هم پول آماده باشه, جمع کردن کتابهای پراکنده از این طرف و اون طرف و بعد آپلود کردنشون کلی وقت میگیره.
پس امیدوارم به جای این که بشینیم تا تعداد افراد موافق با این طرح زیاد تر بشن و نهایتش بعد ۱ ماه کلیت قضیه هم لوس و فراموش بشه, به فکر عملی کردنش از یه راه منطقی باشیم.
من پیشنهادم رو دادم.
به نظر خودم بد نیست و امتحانش هم ضرری نداره.
حالا بازم شما پیشنهادای دیگه ای که دارید مطرح کنید, تا نهایتش بهترین راه ممکن که مهمتر از هر چیز با شرایط تک تک ما جور در بیاد, شناسایی و پی گرفته بشه.
با سپاس.

سلام آقای درفشیان. مسأله ای بود که حل شد. من تا یه مدت پیش یعنی حدود سه ماه پیش این طور حساس نبودم، یه بلاهایی سرم اومد که اثرش رو این طور روی من گذاشت. خدا کنه که هر چه زودتر این همه زودرنج بودن از وجودم پاک بشه و بره پی کارش.
منظور من سایتی هست که پر از لیست کتاب باشه نه خود کتاب. چون به هر حال پوشش دادن کتب همه ی رشته های تحصیلی در یک سایت کار آسونی نیست. مثلا کتابهای رشته ی ادبیات فارسی رو من جمعآوری کنم در حالی که خیلیهاش در کتابخونه های قم و اصفهان و نهایتا رودکی هست. پس چرا با این کتابها حجم سایت پر بشه.
لطفا یه بار دیگه اولین کامنت منو بخونید و جواب بدید.
با تشکر
پاینده باشید.

علیک سلام من نمیدونم چرا اینجا بعضیا خودشونو فیلسوف فرض کردن و فکر کردن حرفاشون خیلی گنده گنده هستش و خیلی با سوادن آقای مصدق از شما بعیده اینطوری بگید ولی من نثبت به شما احترام قایلم ضمنا حتما حرفم ارزش داشته که آقایون دارن اینطور جوش میزنن بالا هم گفتم خطاب من مشخصه کیه چون اسمشو نوشتم ولی نمیدونم چرا دیگران خودشونو از بین میبرن چون داشمون ماشالا خودش زبون داره به چه هوا خودشم خوب بلده از خودش دفاع کنه اومده یه چیز پرونده رفته خبری هم ازش نیست حالا شما هی بشینید اینجا بگید ناشناس و حرف مفت آخه عزیز من اگه من الان بگم اسم من علی هستش یا حسن خب شناخته میشم در هر حال فرقی نداره چون تو منو نمیشناسی پس بیخودی حرف نزن اون آبجیمونم بیخود خودشو ناراحت کرده داش سعیدمون با ما تشریف داشتن شما ناراحت نشو آبجی اینا یه مشت آدم از خود راضی و خود بزرگ بین هستن که فکر میکنن یکی بیاد چهار تا حرف حساب بزنه آدم بی ارزشی هستش یا احمق فرزش میکنن داداش زیاد خود بین نباش هیچ خبری نیست اتحاد امثال شما رو زیاد دیدیم شما به همین محلش گند نزنین کتابخونه زدنتون پیش کش پولتونم به رخ ما نکشید چون من بحثم دادن یا ندادن پول نیست شما که پولدارید اینقده پول پول نکنید اگه قراره کتابخونه با پول پولدارایی مثل شما برای فقیری مثل من زده بشه میخوام صد سال زده نشه تا یه عمرم منت امثال شما رو سر ما باشه کتابخونه برای کی برای یه مشت آدم زیر آب زن از خود راضی این همه کتاب کتاب میکنید کو پس خونده هاتون من که چیزی نمیبینم امیدوارم که کتابخونتون راه بیفته بر بخیل لعنت ولی فقط امیدوارم نه چیز دیگه شاید داشمون مجتبی داره اینارو میخونه میخنده به هر حال من فقط حرفم با خودش بود و بس از عزیزانی که اظهار نظر کردن تشکر ولی لطفا جوش چیزی که به شما ربط نداره رو نخورید
دنیا دار مکافاته برادر زیاد خودتو بزرگ نبین آخرش همه زیر خاکیم تجربه به من میگه این کار شدنی نیست چون نابینا با هم متحد شدنی نیست حالا بشین ببین

بذار یه اعتراف بکنم.
حرفای من با حرفای تو فقط فرقش اینه که من میگم خورش قیمه, تو میگی خورش غیمه.
ولی واقعیتش اینه که خورش مربوطه رو میخورن. چه با ق نوشته بشه چه با غ.
منم چون این واقعیت رو میدونستم پیشنهادم رو بر همین اساس مطرح کردم.
تو هم پیشنهاد بده.
اصلا اگه خواستی پیشنهاد کن این طرح به فلان دلیل و بهمان دلیل, فقط وقتی موفقه که امثال مجتبی توش نقشی نداشته باشن.
ولی راهکار بده.
بحث جوش خوردن نیست.
تو حرفت تا حالا مثل اون یارو تو کارتون گالیور این بوده که من میدونم! نمیشه! ما موفق نمیشیم!
ولی خودت هیچ نظر متفاوتی نمیدی.
یه سری حرفم باهات دارم که اینجا نمیتونم بگم.
اگه خواستی یه جوری یه ردی از خودت برام بذار تا بیشتر با هم بحث کنیم.

با درود. ببینید جناب ad خودتان قضاوت کنید، آنچه شما می گویید: عده ای خود بزرگبین، فلان، بهمان، خوب در حقیقت شما نظر را نقد نمی کنید، بلکه مسائل دیگری را مطرح می کنید، ضمناً اگر مخاطب شما صرف مجتبی است، نه دیگر هم محله ایها، خوب می شد با یک ایمیل هم شخصاً با او مطرح کنید. بعدش هم ما جوش نمی زنیم، حد اقل من خودم را می گویم، از کوره در نرفتم، فقط می گویم آنچه شما می گویید نقد نیست، نقد یعنی ابتدا بررسی کامل ایده مد نظر، سپس بیان نقایص و مزایای آن، شما به شخص کاری نداشته باشید، این که مرتضی دزد است یا مجتبی پلیس زیاد مهم نیست، شما ایده را ببین و نقد کن، مجتبی هم نظرش را گفت تا دوستان چه خواهند؟ باز هم تشکر.

دیدگاهتان را بنویسید