خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

مستند صوتی دوم از سفر مجتبی خادمی به شیراز

درود

میدونید که من از سفر رفتن خیلی خوشم مییاد. واسه همینم هست که هر فرصتی گیرم بییاد، میزنم به قلب جاده. ی چیز دیگه رو هم که فکر کنم بدونید این هستش که من شما رو خیلی دوست دارم و حال میکنم شما هم توی سفر هام باهام باشید. این رو جدی میگم. فعلا که فرصتش و زمینهش نیست که باهم باشیم، پس منم گزارشهایی از سفر هام ضبط میکنم اینجا میذارم که هر کودوم خواستید و دوست داشتید، با من همراه بشید و شاید نظری بدید که من رو دگرگون کنید. چه معلوم. سفری که من از 23 تا 29 شهریور به شیراز داشتم خیلی سختی و در عین حال، خیلی هم خوشی داشت. همون دکمه های سیاه و سپید پیانو که زهره گفت. من بعضی وقتها به تنهایی و برخی اوقات هم با بچه های بنیاد توانگران کار آفرین شیراز، بیرون میرفتم. یکی از این شبهایی که توی شیراز بودم، تصمیم گرفتم که ماجرای تنهایی رفتنم به پارک آزادی را ضبط کنم بذارم اینجا. توی این ماجرا جویی، خیلی بلاها سرم مییاد. مثلا گم میشم. گاهی جاها باید تحملم کنید چون دارم عصا میزنم و تمرکز ندارم که باهاتون صحبت کنم و شاید حوصله ی شما سر بره ولی تراک را نزنید جلو چون بالاخره درسهای قشنگی از جهت یابی توی عصا زدن های من هستش. اونهایی که اعتماد به نفس ندارید این را گوش کنید ببینید آیا وضعیتی بدتر از مال من هم میتونه واسه شما پیش بییاد؟ من، مجتبی خادمی، یک نابینای مطلق، اون شب همه کار کردم و همه جا رفتم و مستندم سه ساعت بود که کردمش حدود پنجاه دقیقه که خسته نشید. راستی گاهی جاها با مالاچ مولوچ تمام، به خوردن، مشغول شدم که بازم دست خودم نبوده و ذاتا حواسم نیست که مثلا داره ضبط میشه. دیگه جونم واسه شما بگه اینکه این مستند صوتی دومم از سفر به شیراز هست و در حدود پنجاه دقیقه هستش. به نظرم حد اقلش اینه که مستند من از خیلی از فیلمها و سریالهای آبکی آموزنده تره. مستند صوتی سفرم به شیراز و ماجرا جویی در پارک آزادی را با حجم 16 مگابایت که مدتش 48 دقیقه است، از اینجا دریافت کنید. راستی اینم مستند اولم که مال عید دو سال پیش هستش اگه نگرفتید بگیرید.

خیلی میخوامتون. دمتون گرم. همیشه با یزدان باشید.

۱۹ دیدگاه دربارهٔ «مستند صوتی دوم از سفر مجتبی خادمی به شیراز»

سلااااااام آقا من بستنی میخوااااام اونم از نوع ایتالیایش بلالم میخوام از این دو تومنیا یخدربهشتم نشنیدم وگرنه میخواستم تخمه و خلالدندونم میخوام 🙂 خوش به حالت اگه من پسر بودم متمئن باش که اون شب نمیزاشتم تنها باشی .ولی تنهایم عالمی داره ها .بزار دلیل مادرزاد بودنم بهت گم چون ما از شکم مادر به این دنیا میایم میگن مادرزاد یعنی از وقتی که به دنیا اومدی پدر که نمیتونه بچه بزایه خوب مردم رو سره کار گذاشته بودی با این سوالا 🙂 خیلی خوشحالم که بهت خوش گذشته بود .
موفق باشیی .اول هیهیهی .

سلام ساجده جان معلوم شد سر تا تهش رو گوش دادیها!
حیف که اگه میشد باشی چی میشد!
من از پایه ثابتهایی مثل خودت خوشم مییاد که مستندها رو تا تهش میرند.
بستنی و بلال و یخ در جهنم هم روی چشم.
یخ در بهشت، نمیچسبه. باید یخ را جایی بخوریم که گرم باشه بچسبه.
ولی مادرزادی را خوب گفتی.
تازه من خیلی چیزها مثل والیبال بازی کردنم با یک بچه ی هشت ساله را نگذاشتم.
خوشحالم که از خوشحالیم خوشحالی.
خوب که به خودتم تو سفرت خوش گذشته بود.
ایشالا گوش شیطون کر، تابستون آینده ژتون فروشی و برگزاری اردوهای گوش کنی را استارت بزنیم.ثثثثث

سلااااااام!!!!!
مجتبی مستندت مثل همیشه باحال بود!!!!
من بازم با اینترنت محدودم دانلودش کردمو گوش دادم!!!!!
میگما تو که اهل سفری,
کی میای تبریز؟؟؟
من که اینجا بیصبرانه منتظرتم که بیای باهم اینجا یه حالی بکنیم!!!!
البته من به همه بچه ها گفتم که بیان تبریز!!!!
به سامانم گفتم بیایید باهم بریم یه قلیون مشت بزنیم!!!!
منتظرتم مجتبی!!!!
مثل همیشه دوست دارم هوارتا!!!!
میبوسمت!!!

سلام دوست ماجرا جوی من، کارت عالیه، دیشب آخر شب مستندتو زدم به بدن، خیلی مشتی بود، حرف نداشت، واقعاً از جسارتت خوشم اومد، از این که با شجاعت تمام دلو زدی به دریا. ای کاش همه نابیناها همینجوری می زدن بیرون، چند روز پیش یه نابینایی به فرشید منافی زنگ زد، اولاً تا دهن وا کرد گفتش که نابیناست که از نظر من اصلاً لزومی نداره، بعدشم گفت: برنامه شما برای ما نابیناها که اکثراً خونه ایم و نمیتونیم بریم بیرون سرگرمی خوبیه، این جسارت تو ثابت می کنه که اون حرفا صحت نداره، ای کاش این مستندارو می فرستادی پسفردا اونام می فهمیدن نابینا اونی نیست که اون شب شنیدن، خلاصه خیلی خوبه که اگه بچه ها تجربیات این شکلیشونو به شکل یه مستند ضبط کنن و بذارن تو سایت، منم اهل سفرم، اهل دل کوه و جنگل، سفرای خیلی مشتیی به خطه همیشه سبز کردستان داشتم، ای کاش ضبط می کردم و تو سایت می ذاشتم، این دفعه حتماً این کارو می کنم، قصد دارم همین یکی دو ماهه یه سفر برم سلیمانیه در کردستان عراق می خوام یه سر به نابیناهای اونجا بزنم ببینم اوضاعشون چطوره، ضمناً می خوام برم اتحادیه نابینایان اونجا و واسه جاز کردی بودجه ای بگیرم. حتماً مستندشو ضبط می کنم و توی سایت می ذارم. دمت گرم و سرت خوش باد.

من مستند رو گوش دادم عالی بود.
اعتماد به نفس و استقلالتون رو تحسین میکنم
بعدشم ماهارو حسابی به هوس انداختین منم بلال میخوام
تا دقایقی بعد از گوش دادن به مستند حس میکردم یه نفر مدام داره کنار گوشم بلال میخوره :d
تازه بستنی ایتالیایی هم میخوام
به امید روزی که انحمن اردوی گوش کن راه بیفته و همه ماهارو مهمون کنید :d

سلام جای یه همسفر خالی بود واگرنه همه چی عالی بود.آفرین البته ما از اون لحاظ در واقع مجازی همراه بودیم پیانو زندگی هم که عالیه اگه سالم باشه حرف نداره حواسمون باشه خرابش نکنیم اگرم شد زووود ببریمش تعمیر البته با همکاری خودمون اینطوری زندگی هم میشه همون سفر شیرین پر از سختی ملایم و با مزه همچون تجربه ی یخ در جهنم ایول من که از ضبط صحنه های جالب خیییلی خوشم میاااد و همیشه به شکار لحظه ها پایبندم.در پناه خدا و به امید روزهای خوب و خوش

سلام
من که نمیتونم دانلود کنم
.
.
.
من اینبار باید نصف پول تو جیبیمو بدم واسه اینترنت
۴ گیگ شارژ کردم
اصلن هم نفهمیدم خوب شد زنگیدم مخابرات فهمیدم اتوماتیک شارژ میشه نمیدونستم

آهوهوهو
ایشالا یه جا اینترنت گیر اوردم دانلود میکنم
منم عاشق سفرم و طبیعت
آقا مرتضی حتمن ضبط کنین

خیلی عالی مجتبی جون.
دارم دانلود می کنم که گوش بدم. مستند اول رو ندیدم. وقتی روی لینک می زنم میگه پوزش می طلبیم. صفحه مورد نظر پیدا نشد. ضمناً نمی فهمم چطور می تونم از آخرین پاسخ ها و نظرات بچه ها درباره یک پیام خاص مطلع بشم.

مثلاً اگه کسی به همین پیام فعلی پاسخ بده از کجا بفهمم؟

جواد جان من چون پول ندارم منابع محله محدود هستش پس از طریق ایمیل فکر کنم نشه که آگاه بشی باید مرتب پست مورد علاقهت را چک کنی.
اون لینک را اصلاح میکنم ولی شما فعلا روی لینک اولی شیفت را همراه با انتر بگیر که درست بشه.
نهایتا در فرم جستجو دنبال هر کلمه ای که توی محله بگردی پیدایش میکنی و در نتایج هم میتونی صفحه های دو سه و بعدیها را نیز چک کنی.
خوش باشی.

سلام آقا مجتبی. مستند باحالی بود. خوشم اومد از اینکه خیلی زود با مردم ارتباط بر قرار کردی بدون اینکه معذب باشی و سخت بگیری و دید دیگران هم برایت اهمیت نداشت. مهم این بود که بهت خوش بگذره.این درس خوبیهستش.
امیدوارم همیشه شاد باشی

منم گاهی تو پارک تنهایی قدم می زنم خیلی حال و هوای خوبی داره ولی اینکه بین اون همه آدم راهبرم و با خودم بلند بلند حرف بزنم “آخه چون در دید بقیه کار شما یه همچین چیزی بنظر میرسه” خداییش نمی دونم چی بگم ولی منم با خودم تو ذهنم تو چنین مواردی حرف می زنم شاید این عادی تر باشه و شاید …. اون قسمتش که ریکردر رو گرفتید روی حوض آب خیلی حس قشنگی داشت….

دیدگاهتان را بنویسید