خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

من بدم بد ترینم

سلام
امشب می خوام از بدی های خودم بگم از بد بودنم از بدترین بودنم
لطفاً اگه با صحبت هام با رفتار هام حتی ضره ای خوبی در من پیدا کردید ببخشید … شرمنده گمراه تون کردم …تصور غلط خودتون رو پاک کنید …

همیشه سعی کرده بودم بدونه هیچ منتی بدونه هیچ چشم داشتی مهربونی کنم … کمک کنم … دوست باشم … حتی اگه مهربانی نبینم … دوستی نبینم اما اشتباه کرده بودم اونم بزرگترین اشتباه زندگیم رو … بد بودن من هم از همینجا شروع میشه البته از اینجا بدی به خودم بود به نفسم به وجودم فهمیدم دوست داشتنی که بهش افتخار می کردم ازش لذت میبردم سراب بوده فقط سراب
سرابی که شده پله توقع بقیه انتظار بقیه و هیچ بودن خودم خواسته های خودم
بخدا امشب اونقدر دلم گرفته که باور نمی کنید بگم دارم اشک میریزم می نویسم
اما به همون خدایی که با تموم وجودم قبولش دارم قسم که این مطلب را پست می کنم بدونه هیچ دست کاری قول می دم قسم می خورم.
اون قدر خود نمایی کردم اون قدر خودم رو خوب جلوه دادم که زیر پای خواسته های دیگران له شدم و وقتی خواستم کمی فقط کمی خودم رو بیرون بیارم باطنم معلوم شد فهمیدند اونی که می گفتم اونی که فکر می کردند هستم نبودم ..
وقتی می گی نمی تونم باور نمی کنند …وقتی نمی تونی هم باورت نمی کنند و “منت” این کلمه بارش اون قدر برای من سنگین هست که حاضرم زیر پای توقع له بشم اما زیر بار اون نه، اما انتظار و توقع وقتی سابقه ات رو رنگ منت بده یه چیزی از له هم له ترت می کنه و من الآن متلاشی شدم له تر از لهیده شدم
فکر می کنم تا همین جا کافی باشه هم برای من هم برای دوستانم که شاید من براشون دوست نبودم از همه معضرت می خوام
به دلیل همه بدی هایی که کردم همه منت هایی که گذاشتم همه کار هایی که وظیفه داشتم بکنم و نکردم همه تکالیفم که انجام ندادم همه فرصت هایی که صرف کردم و بیشتر وقت نذاشتم و ….
ببخشید قول می دم دیگه خودم باشم همون بدی که هستم همون بدی که باطنم بود

۱۱ دیدگاه دربارهٔ «من بدم بد ترینم»

دوستان سلام مجدد. بسیار بسیار ارادت داریم… نخودی جان، ما که تا حالا هر چی از شما دیدیم خوبی و خوش صحبتی و خوش بیانی بوده… چرا عصبانی هستی؟ چرا داد و بیداد میکنی؟ به قول معروف، چرا کافه رو به هم میریزی؟ چرا و چرا و چرا؟ من یک جمله بگم… دوستان، سعی کنید همیشه وقت هایی که دل تان واقعا گرفته یا عصبانی هستید یا ناراحت هستید چیزی ننویسید، صبر کنید، فقط کمی، فقط اندکی صبر کنید تا حال تان که کمی جا آمد بنویسید. اولوووللللوووللل،للللوووولللل

میدونم نخودی از مشاور بدت می آید ها این را قبلا گفتی ولی
به خدا درست گفتی سر منشع همه عصبانیتها. ناراحتی ها. گریه ها. غصه ها. و خیلی چیز ها که ها دارد دقیقا ها دارد
همان خود نبودن هاست
اگر از غرب و غرب زدگی بدتان می آید اسلام عزیز که می پرستمش هم همین را گفته در جای جای قرآن خود باشید همانی که هستید باشید تا هیچ گاه به مشکل بر نخوردی اگر خواستید سند قرآنیش را هم رو می کنم
ولی واقعا دلم گرفت نمی دونم چرا با پستهای غم گین شما این قدر حال من هم بد می شود. مثل آن پستی که گفتی دارم می روم چند وقتی نیستم باور کن خیلی حالم گرفته شد
نه این که بگویم بین من و نخودی چیزی هست ها
به جان خودم من یک بار هم از نزدیک نخودی را ندیدم حالا دوستان ننشینند فلسفه بافی کنند که تو فلانی و بیصاری. و قصد داری که نمی دونم فلان کنی و ولش کن

سلام.
چقدر دلگیری دوست من.
چی شده عزیز؟
این پست رو شما دیشب نوشتی و من امیدوارم الان دیگه بهتر شده باشی. نخودی عزیز. دقیقا نمی دونم چی واسهت پیش اومده و الان هرچی می نویسم از روی حدسیاتی هست که از پست غمگینت زدم. شاید من اشتباه فهمیده باشم ولی تا جایی که من دستم اومد یک کسی در مورد شما دچار انحراف تعبیر شده و…
گاهی کلمات چنان ضربات وحشتناکی وارد می کنن که هیچ دستی قدرت نداره شبیهش رو بزنه. پیش از این۱بار دیگه هم اینجا این رو گفتم و باز هم میگم. به نظر من افرادی که همچین ضربه هایی می زنن واقعا آگاهانه نمی زنن. اون ها اگر قدرت فاجعه ای رو که به بار میارن بدونن حتما سکوت می کنن. تصور نمی کنم کسی بتونه این همه بد باشه. اون کسی هم که این همه ازش دلت گرفت بیا احتمال بده که واقعا نیتش ایجاد این همه درد نبود. شاید اون هم دردش اومده بود و از دردش آخ گفت. شاید از فشار گره ای که نه به دست خودش و نه به دست شما هیچ طوری باز نشد دردش اومد و نفهمید چی شد و فقط از درد خواست۱آخ بلند بگه که خورد به شما.
من هیچ وقت ندیدمت ولی می دونم شما این همه که توی پستت گفتی بد نیستی. تعارفات معمول نمی کنم این واقعا تصورمه. شما اگر بد بودی این همه از یک بینش اشتباه و احتمالا یک کلمه و جمله یا یک نتیجه گیری منفی که نیت خیرت رو اشتباهی تفسیر کرد این همه دردت نمی اومد عزیز من. لطفا به من گوش بده و سعی کن تا یکی دو روز اصلا کاری نکن. نه در مورد این اتفاق و کسی که فاعلش بود قضاوتی کن و نه تصمیمی بگیر. بذار اون بنده خدا هم همین کارو انجام بده. بعدش که آروم تر شدی و درد این ضربه کمی عادی تر و قابل تحمل تر شد اون زمان بیا احتمال بده که این فقط یک اشتباه بود. فحشم ندی بگی واسه خودش۱حرفی می زنه. باور کن این طوری نتیجهش بهتر میشه. اشتباه ها همیشه هستن. سعی کنیم لکه های این مدلی رو بدون این که پخش بشن و همه سفیدی هارو سیاه کنن آروم و بدون خشم پاک کنیم و بندازیم دور. باور کن که میشه. ای کاش کسی یا کسانی که اون طرف ماجرای شما هستن هم خواننده این پست شما باشن تا حرف دلت رو بخونن و کمک کنن تا با هم این لکه سیاه رو پاکش کنید. به بد بودنت هم اصلا فکر نکن چون اشتباهه و من نمی تونم بپذیرم کسی که دلش می تونه از۱تعبیر اشتباه این طور بگیره بد باشه.
این هارو ول کن. من هنوز چشمم دنبال هارد پر از کتابته. هارد می خرم و تمامش رو می خوام آخجوووون!
امیدوارم دفعه دیگه که توی محله دیدمت که انشااللاه دیر هم نیست از الانت شادتر باشی.
به امید فردایی شاد برای همه ما.

سلام دوست من.من اهل شعار دادن و نصیحت کردن نیستم.میدونم دلت از آدما گرفته… میدونم خوب بودی و بدی کردن.ولی این رو در نظر داشته باش…”هر که در این بزم,مقرب تر است,جام بلا بیشترش میدهند”
خودت باش و برای خودت زندگی کن!
خوب باش و خوب بمون به آرامش وجدان!
اقلاً خیالت راحته که شرمنده ی خودت و خدای خودت نمیشی.
هر وقت دلت گرفت با خودت بگو ارزش من خیلی بیشتر از اونیه که بخوام خودمو به خاطر آدم هایی که بی ارزشن ناراحت کنم.
شاد باش! خوششون اومد که خدا را شکر اگرم کسی بهت بدی کرد و از شادیت ناراحت شد و توقعاتشو زیادتر کرد تو هم در مقابلش غرور خودتو حفظ کن.
بیخیال آدمای این دنیا!
شاد باش و بخند! نذار کسانی که تو رو غمگین میخواستن حالا از غمت شاد باشن.
“در دنیایی که مردم تو را گریان میخواهند بخند تا آنها بگریند.
ببخش زیادی حرف زدم!
بنویس که زیبا مینویسی.

آقا مصطفی عصبانی نه شکسته ام و باید می نوشتم “برای خالی شدن” اما آقای خادمی هنوز هم خالی نشدم.
آقای چشمک شرمنده ولی درست نخوندید درست گوشم ندادید که از “خود نبودن” برام می گید ولی از الآن خودم نخواهم بود فقط برای خودم خواهم بود.
پریسا جون بهتر! تا حالا هیچ وقت این قدر نشکسته بودم و وقتی می شکنی حتی اگه بند هم بخوری شکسته هستی و من هنوز هم شکسته ام فقط شاید اگه هم خودم رو بند بزنم به خاطر این باشه که خورده هام دست بقیه رو نبره.
سارا خانم تا همین دیروز من هم مثل شما فکر می کردم و دقیقاً عمل اما نه دیگه نه.

سلام سلام چه خَبره کی میخواد تغییر شخصیت بده. خب نخودی به نظر من که اصلا بد نیست چند وقتی هم بد باشی طوری نمیشه که! حالا اگه خوب بود به بد بودنت ادامه بده به هر حال بد بودن یا خوب بودن دست خودته و تصمیم هم با خودت. فقط خودت بهتر از من میدونی که هر انتخابی تو زندگی انجام بدی یه چیزهایی رو به دست میاری یه چیزهایی رو هم از دست میدی. من خودم یه زمانی بد بودم بده بد. خلاصه تو بد بودن تجربه فراوونی دارم. ولی خب ب سرم زد خوب بشم حالا شدم یا نه باید دیگران قضاوت کنن. حالا برو پایین کتابایی رو که معرفی کردم ببین. کتاب خوندنو که قرار نیست بذاری کنار!!!!!! مگه نه؟

سلاااااااااااااااااااااام نخودی جونم .
بکو کی ازیتت کرد بعد فقت ۳ سوت بزن من جنازش میکنم واست آجی .
تو اگرم بدترین آدم روی زمینم بشی باز هم عزیز دلمی و همیشه ازت به عنوان بهترین و خوبترین آجی و دوست دنیا یاد میکنم عزیزم .
حالا دیگه غصه نخور نخودی جونم .باشه ???????

اوه چقدر دلم گرفته بوده و ناراحت بودم!!!!!
خودم شاااد باش که الآن حتی ذره ای یادم نیست اصلا چرا و به چه علت و به خاطر گفتار یا رفتار چه کسی ناراحت بودی و این یعنی اوج خوشبختی …..
صورتی باش بانو جون عزیزم
نخودی جون گل گلابتون خود خود خودم

دیدگاهتان را بنویسید