خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

من چطور پول در می آورم. تو چطور پول در می آوری؟

در این چند سالی که احساس می کردم دیگه بزرگ شدم خیلی به این فکر می کردم که از چه راهایی می شود پول در آورد. به نظر من پول یکی از مهمترین راهایی است که می شود به خواسته های خود دست یابیم.
ازدواج =بدون پول هرگز نباید ازدواج کرد. اگر واقعا من یک دختر را دوست دارم حالا چه بینا یا نابینا یا هر کوفتی اول باید پول داشته باشم یعنی از لحاظ مالی کاملا تأمین باشم.
همیشه در مشاوره های ازدواج اولین سوال من از مراجع این است. وضعیت مالی آقا چگونه است؟ اگر این جای کار مشکل داشته باشد اصلا به سراغ بقیه مراحل مشاوره نمی روم چون این ازدواج ز کل باطل است.
راستی مشاوره پیش از ازدواج که قول ضبطش را داده بودم را ضبط کرده ام ولی حنوض راهی برای گذاشتنش روی سایت مهیا نشده است. که البته به خاطر گرفتاری های مدیر و مشکلات دیگر است. به هر حال اگه نشد از طریق این سایت دلخواهم به دستتان برسانمش از طریق گروه های نابینایان یا اگر آنجا هم نشد اگر کسی خواست در اسکایپ برایش می فرستم.
تحصیل =اگر ما از لحاظ مالی تأمین باشیم می توانیم راحتر به تحصیل بپردازیم. مثلا من اگر می خواستم بنشینم برای دولتی بخوانم و ارشدم را دولتی بیاورم شاید امسال هم باید درس می خواندم چون قبول شدن در دانشگاه اصفهان خیلی سخت است شهر های دیگر هم که من اصلا دوست نداشتم درس بخوانم پس با پول خود توانستم دانشگاه آزاد را انتخاب کنم دانشگاهی که دیگر تغریبا با دولتی فرقی ندارد و حالا فقط یک ترم دیگر تا پایان تحصیلم باقی مانده است. حالا گیریم من برای دولتی بخوانم و یک شهر دیگر قبول می شدم یا به هر تریغی مجبور می شدم برم یک شهر دیگر حالا اگر من یک خواب گاه یا یک خانه بخواهم اجاره کنم باید پول داشته باشم درست است؟
آموزش های متفرقه =برای کلاسهای فراتر از دانشگاه که برای رشته هایی همچون ما یک اصل است یا اصلا کلا بخواهم بگویم برای همه لازم است باید پول داشت چون اکثر کلاسهای متفرقه پولی است آن هم خیلی زیاد
تفریح =اگر می خواهی با دوستت بیرون بری باید پول داشته باشی برای مسافرت یا هر جایی نیاز به توضیح ندارد
خیلی چیزهای دیگر هم است بقیه اش را شما بگوید خیلی زیاد است فکرش را بکنید
ولی پول در آوردن برای یک نابینا در جامعه ای مثل جامعه ما که مشکلات خود را دارد دیگر جای حرف و حدیثهای زیادی را دارد که نمی خواهم بهش بپردازم. ولی در این چند سال از خیلی نابینایان پرسیدم یا دیدم که چگونه پول در می آوردند. چگونه خود را تأمین می کنند. راها را دسته بندی کردم.
1 استخدام =برخی دوستان با تحصیل کردن و البته دیگه در زمان حال حاضر با خوش شانسی می توانند استخدام شوند و وارد کار دولتی شوند که خوب چون قبلا رسمی بود دیگه خیالشان راحت بود که یک آب باریکه ای هست شاید هم یک آب نه باریکه برای نابینا. حالا معلمی یا تلفنچی یا شاید کارمندی جایی
2 موسیقی =هرچند تعداد این افراد کم هست ولی بالاخره یک راهی است که من دیدم. برخی به صورت حرفه ای و با استفاده از راهای معتبر مثل برگذاری کلاس موسیقی و مراکز موسیقی و گذاشتن کنسرتهای آموزشی یا شرکت در گوروه های موسیقی یا غیره پول در می آورند. هرچند افراد حرفه ای در موسیقی به خاطر مشکلات نابینایان در ایران کم داریم یا به نظر برخی دوستان که در موسیقی فعالیت دارند اصلا نداریم ولی برخی دوستان هم از راههای غیر حرفه ای مثل زدن سازی در عروسی جشنی تولدی چیزی. یا تنظیم آهنگ برای گروه سرودها یا برخی سازمانها یا غیره پول در می آورند.
کامپیوتر و زبان =این دیگه راهی است که نیاز به توضیح ندارد فقط من یک چیز باحال دیدم که می خواهم بگویم
کم نیستند دوستانی که دیگه امروزه به کامپیوتر وارد هستند و یا نابینایانی که زبان را بلد هستند ولی خیلی از این افراد حتا یک قران هم از این راه در آمد ندارند. چرا؟ چون راه پول در آوردن از کامپیوتر یا زبان را بلد نیستند
گفتن یک خاطره برای رساندن مطلب بد نیست. چند سالی پیش یکی از دوستانم از یکی از شهرستان های اطراف اصفهان از من خواست برم خانشان و بهش کامپیوتر یاد بدهم. من هم رفتم یک کامپیوتر پکیده که کلی مشکل داشت خلاصه با کلی مشکل و زنگ به این و آن کامپیوتر را راه انداختیم و یک جاز رویش نصب کردیم
حالا من آموزش را شروع کردم با ساند فرج. من می گفتم و دوستم می نوشت مثلا آلت را بزن بعد گزینه فایل را انتخاب کن سپس سیو را انتخاب کن
باورتان نمی شود کسی که حتا یک زخیره کردن عادی را بلد نبود یک هفته بعد از همان ساند فرجی که همه ما دیگه استادش شدیم پول در می آورد در شهرشان نوار های صوتی را می گرفت و به mp3 تبدیل می کرد. راهی که چون در آنجغ کسی بلد نبود خیلی برایش در آمد زا بود. حالا از خود بپرسید برخی دوستان بیش از شستا نرم افزار بلدند ولی دریغ از یک هزار تومانی در آمد
شغل آزاد =این هم راهی است شاید سخت مثل راه اندازی مغازه ای چیزی یا هر جور که حساب کنیم شغلی که آزاد حساب شود. شاید برای نابینا سخت باشد ولی شدنی است یکی از نزدیک ترین کسی که می شناسم دوست خودم علی موسوی است که حالا کار و کاسبیش تغریبا گرفته است و خوب پول در می آورد هرچند دیپلم را هم به زور من گرفت. نمی دانم اگر بشود یک روزی یک گزارش صوتی مستقیم از مغازه اش بگیرم شاید راهی جدید باشد برای پول زبان بسته
روان شناسی و مشاوره =این هم راهی است که خیلی نابینایان انتخاب کردند که امروزه دیگر با مشکلات بسیاری مواجه است که قبلا شرحش را در پستی جداگانه دادم. امروزه دیگر بیش از هزاران نفر دارای ارشد و دکترا روان شناسی هستند که جایی برای کار ندارند. در میان خودمان هم در همین سایت فوق لیسانسهای زیادی هستند که می شناسیدشان. اما چند نفر از ما پول در می آورند؟ این جای فکر دارد. چند نفر از ماها واقعا حرفه ای هستیم بلدیم مقاله بنویسیم؟ با آموزشها و درمانهای بروز آشنایم؟ بلدیم تست بگیریم و خیلی حرفهای دیگر که اگر بلد نباشید می شود مدرک گرفت ولی نمی شود از مدرکتان حد اقل در روان شناسی پول در آورد
خواندن قرآن و مداحی =کاری که نابینایان در آن خیلی کار کرده اند و البته در آمد زا هم هست
گدایی =این راهی است که من اگر رویم می شد روان شناسی را کنار می گذاشتم گیتارم را بر می داشتم می رفتم توی اتبوس می زدم می گفتم بدید در راه خدا
هیف که کم رو هستم
البته این عمده راه هایی بود که من به نظرم رسید یا بهتر بگویم دیده ام حتما هزار تا راه دیگر هم هست که البته من نمی دانم.
اما چرا من نشسته ام این ها را می شمارم مگر مرض دارم. نه من می خواستم مطالبی را در آینده ای نه چندان دور حول محور پول در آوردن و این که باید چه شرایطی داشته باشیم تا بتوانیم پول در بیاوریم و کدام راه ها دیگر در جامعه امروزی راهی مناسب برای پول در آوردن نیست و چه راهایی حال به خاطر تکنولوژی یا هر چیزی دیگر برای پول در آوردن بهتر پیدا شده است و البته نظر خواهی از شما برای این که در مورد اینکه شما چگونه پول در می آورید و چه راهی را پیشنهاد می کنید و این که بتوانیم در آینده مستقلتر از قبل باشیم
هدف این سایت مستقل تر کردن نابینایان بوده است حال به هر شکلی که باشد من فکر می کنم پول یکی از بهترین راه ها برای مستقل شدن باشد این طور نیست؟
در اولین گام از شما خواهش می کنم در کامنتها یا پستهای خود برای من و بقیه دوستان بگوید که قصد دارید در آینده چگونه پول در بیاورید؟ آیا اطمینان دارید این راه مناسبی است؟ آیا در حال حاضر از شغل خود رازی هستید؟ آیا می شود ما هم در شغل شما وارد و حرفه ای شویم
هرچند این پست کمی بهم ریخته شد ولی قول می دهم در آینده مرتب تر بنویسیم و گام به گام در این راه پیش بروم شاید مفید به حال خود و دیگران باشم
ههه ههه
هان منتظری؟
چرا داری می آیی جلو؟
برو عقب بیشعور
یکم دیگه بیایی جلو من بی جنبه هستم ها
یک وقت دیدی کار دست خودم دادم ها
نکن. نکن . بابا نکن
نه بابا شوخی کردم بیا جلو
بیا بیا. بیا.
بیار جلو اون بی صاحاب شده را
موچ. موچ. موووووووچ.
این هم بوسه ای که منتظرش بودی. چقدر حال داد

۵۲ دیدگاه دربارهٔ «من چطور پول در می آورم. تو چطور پول در می آوری؟»

سامان عزیز مرسی از نظرت راستی اول هم شدی ها
ولی یک چیز جدی بهت بگم ببین هیچ وقت توی باد این حرف مفت نخواب که حنوض موقع پول در آوردن من نیست
اگر چنین کنی هیچ گاه به درآمد دست نخواهی یافت این را جدی گفتم
این حرف که حالا موقعه اش نیست و حرفی بود که ماها هم زدیم و حالا چوبش را می خوریم یا قبلا خوردیم
ببین تو می توانی از همین راه مثل تاکس نصب کردن یا پیدا کردن نرم افزارهای مفید و دانلود آن به در آمد دست یابی. توی اصفهان من خودم می شناسم کسانی که با نصب تاکس دارند پول در می آورند یا موج نور همین کار را می کند نرم افزار دانلود می کند و می فروشد
هرچند شاید پول زیادی در آن نباشد ولی خودش راهی است به آینده ای بهتر برای تو که شایسته بهترین ها هستی

من که کار فنی انجام میدم برا بچه های نابینا پرکینز تعمیر میکنم لوازم خانگی هم تعمیر میکنیم چاقو تیز میکنیم. نه اینو شوخی گفتم ولی در کل اینجوری پولی درمیاد بالاخره تابستونم رفتم شهرداری یه مدت باهاشون همکاری کردم مشاوره اینا جارو نزدما خلاصه از اونجا هم یه پولی در اومد پس ثروت و علم مکمل هم دیگه هستند.

حتما ثروت و علم مکملند
من در آینده در این مورد بحث می کنم ولی شما خیلی عالی نوشتی از کارهای فنی اگر بشود بیشتر بنویس این که چطوری می شود بیشتر در این زمینه آموزش دید یا چطوری می شود بازار یابی کرد اگر دوست داشتی بنویس

سلام شروع بسیار خوبی بود، بنده هم به طور خلاصه چند راه که شاید انشعاباتی از راه های یاد شده توسط شما باشد عرض میکنم.
۱. بورس، من چند نابینا سراغ دارم که وارد بازار سرمایه گذاری و بورس شده اند و نسبتاً هم موفق هستند. اجازه بدهید چند سرنخ هم تقدیم کنم: اولاً دوستانی که میخواهند از این راه برای کسب درآمد اقدام کنند، بهتر است که برای سهولت کار با اینترنت آشنا باشند که خدا را شکر همه تو این محله آشنا هستند. ثانیً مشتاقان ورود به بازار بورس باید با مطالعه ی کافی و سرمایه ای کم شروع کنند تا در صورت ضرر احتمالی سود تجربه به کامشان شیرین باشد. ثالثاً در هر شهری که تالار بورس باشد مانند تهران و اصفهان کلاسهایی مخصوص مبتدیان به صورت رایگان برگزار میشود. مثلاً در اصفهان سه شنبه ها از ساعت ۱۳ تا ۱۷ در تالار بورس این کلاس برگزار میشود و میتوانید با تلفن ۶۶۷۰۵۸۱ ثبت نام کنید. و در آخر چند کتاب راجع به بورس در همین یکی دو روزه میفرستم که در صورت صلاح دید در اختیار دوستان قرار دهند.
۲. بازاریابی از طریق پست الکترونیک و پیامک. یادگیری این امور هم برای اهالی این محله ساده است. از سوی دیگر همه ی صاحبان تولید و ارائه ی خدمات هنوز با این روشها آشنا نیستند.
در خاتمه باید خدمت استاد چشمک و آقا مجتبی عرض کنم که این حقیر چندی پیش با توجه به توانایی های شما عزیزان راهی را برای کسب درآمد پیشنهاد کردم. هرچند شما جدی نگرفتید ولی این کار توسط افراد بینا شروع شده ولی هنوز هم جای کار دارد.
زیاد حرف زدم عذرخواهی میکنم. یا علی.

آقای حاتمی سلام
من به پیشنهاد شما خیلی فکر کردم و البته پیگیری هم کردم بخش عمده ای از کتاب صوتی را آماده کردم ولی مجبور شدم فعلا متوقفش کنم چون اطلاعاتی در مورد چنتا از بخشها را از دست داده ام ولی به زودی در این مورد باهاتون تلفنی صحبت خواهم کرد
در مورد بازار بورس خیلی مشتاق بودم این شماره تلفن راهی مناسب است کتاب ها را بفرستید حتما مناسب است
مرسی

سلاااااام با همه ی حرفات موافقم ولی کم روییتو اصلا نیستم چون شما روی سنگ پای قزوین رو سفید کردی 🙂 پس بیا یه کاری کنیم از همه بهتر همون گدایی هست بیا شما گیتار بزن و منم میخونم بعد پول هاشم تقسیم میکنیم ولی کاملا عادلانه ۷۰ من ۳۰ شما هاهاهاهاهیهیهیهیهوهوهوهو

اصلا در این پست شوخی نکردم و همه چیز را جدی نوشتم جدی جدی
ببین من خیلی به این موقعیت فکر کرده بودم که اگر روزی به پیسی بخورم آیا حاضر خواهم بود گدایی کنم و جوابم همیشه نه بود چون فکر نمی کنم رویم شود
اما بچه های هستند حتا در اصفهان خودمان که گدایی می کنند چنتا طرفند هم دارند که یک باری یکشان بهم گفته بود که حالا جای بحث نیست

سلام
نوشته جالب و تأمل بر انگیزی بود.
حیف که هیچ کدوم از این راههایی که گفته بودید رو بلد نیستم!
من یکی فقط بلد بودم الکی شش سال از عمر نازنین رو تو رشته ای که اصلا بهش علاقه نداشتم صرف کنم و حالا هم با قانونهای قشنگ نهاد رهبری نمیشه ازش استفاده ای بکنم.

همونطور که خودتون گفتید دانشگاه دولتی خووندن هم با آزاد فرقی نداره! کاش منم کار شما رو انجام داده بودم و بجای فلسفه دولتی زبان آزاد میخوندم!
از بقیه هم تشکر میکنم که هر کدوم به نوبه خودشون راههای پول در آوردن رو میگن.

چشمک و دوستان سلام .وقتی داشتم این پست رو میخوندم نمیدونم چرا ناخداگاه موضوع انشا علم بهتر است یا ثروت به یادم اومد!!! من که خودم هیچ تخصص و تجربه ای ندارم ولی به نظرم از کارهایی که میشه ازش درآمد خوبی کسب کرد مشاغل خانگی هستند! همینطر من یکی از آرزوهام اینه که روزی بتونیم به کمک هم یک تعاونی مخصوص و یا یک شرکت تاسیس کنیم که تماما توسط خودمون اداره بشه حالا چقدر امکان داره رو نمیدونم شما بگید میشه یا نه؟! البته به شرطی باهاتون همکاری میکنم که بذارید من مدیرش بشما!!!

سمانه دیدی چقدر راحت بود نوشتن حالا دیدی نیاز نیست چیز خیلی باحالی بنویسی
ههه من روان شناسم دیگه تو هم شدی یک گوش کنی
حالا نری لج کنی دیگه کامنت ندی ها
ولی از مشاغل خانگی و این که چی هستند چیز دقیقی نمی دانم فقط ازش تعریف شنیدم و مادرم هرجا که رفته یا از چنتا خانم دیگر که پرسیدم همه می گفتند که فقط حرف مفت است اما من تعیدش نمی کنم ها اگر اطلاع بیشتری داری برایمان بنویس
راستی اگه پول داری بیا با هم شروع می کنیم یک شرکت توپ
الکی نگو پول ندارم آمارت را گرفتم قبلا

با سلام من با نظر آقای حاتمی موافقم بازار بورس یکی از اون مشاغلی هست که نابینایان می توانند در آن کسب در آمد کنند البته باور کنید خیلی از آشنایان و دوستان من در عین سلامتی مشغول کسب درآمد از بورس هستند البته منظور من هم بورس آتی هست هم بورس سحام اگه بخوام یه مقایسه ای بین این دو بازار کنم خب بورس سحام به سرمایه خیلی کمتری احتیاج داره میشه با ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان وارد این کار شد اما بورس آتی سکه قضیه اش خیلی فرق می کنه و به سرمایه ای بالای ۵ میلیون تومان نیاز داره من الان در بورس آتی مشغولم تصمیم دارم یک کد معاملاتی هم برای بورس سحام باز کنم و در بورس سحام هم مشغول فعالیت بشوم البته الان مشغول تحقیق و بررسی هستم چون بورس بازاری نیست که همین طوری صبح از خواب بیدار بشی و بگی من از امروز همین طوری در بورس سرمایه گذاری می کنم من خودم حدود ۳ ماه تحقیق و مطالعه و مشورت کردم بعد وارد بورس آتی سکه شدم حالا هم مشغول مشورت و مطالعه هستم برای بازار بورس سحام البته چشمک عزیز از من خواست در مورد این بورس آتی پستی بزنم اما خب باور کنید قدرت نوشتن من زیاد خوب نیست و می ترسم منظورم رو خوب نرسانم البته این بورس آتی هم اصطلاحات پیچید ای داره مثل کال مارجین آفست موقعیت باز خرید باز فروش باز صف فروش صف خرید موقعیت تعهدی و… اما خب با سرچ در اینترنت به نتایج خوبی می رسید

نمکی نمک برکت خونه نمک
ماشین از شماها صدا از من
جدای از شوخی بعضی از خانمها رو دیدم بافتنی با ماشینو یاد گرفتن بعد هم یه ماشین خریدنو دست به کار شدن
و الحق که درآمد بدی هم نداره

من خودم ازونایی هستم که زبان بلدم ولی هنوز که نتونستم ازین طریق کسب درآمد کنم شاید هم بهش فکر نکرده بودم چون هنوز کامل نشده البته همینجا اعلام میکنم که به مبتدیها میتونم خوب آموزش بدم
اعتماد به نفسو دارین
هاهاها
سمانه یه شرکت بزن منم میام تو بشو مدیر محمد جواد هم مشاور و خانم مظاهری هم ناظر من فقط میام کنترل میکنم ودستور میدم

آهوهوهو
شبتون شیک

منظورم از مشاغل خانگی اینایی نیست که تو نیازمندی ها تبلیغ میکنند سرمایه از ما کار و مکان از شما! یا مثلا با جعبه سازی یک ماهه پولدار شوید!منم شنیدم که اینا به غیر از تبلیغات دروغی چیزه دیگه ای نیست!من تو همین اصفهان خودمون از بین هم نوعان کسی رو میشناسم که چند تا دستگاه قند خوردکن خریده و داره از همین طریق امرار معاش میکنه تازه خانواده اش هم مشغول به همین کار شدند!یا مثلا شنیدم که پرورش قارچ میتونه درآمد خوبی داشته باشه!البته اینا همش در حد شنیده هاست چقدر سحت داره رو نمیدونم میتونید خودتون در موردشون بیشتر تحقیق کنید!حالا چشمک چقدر پول داری برای تاسیس شرکتمون!آخه آمار منو از کی و کجا گرفتید!عمرا کسی آمار منو داشته باشه!تازه برای تاسیس شرکت که پول زیادی نیاز نیست!زهره جان تو برو به چسب به همون کاری که خودت پیشنهاد دادی منظورم همون صدای نمکیه!انگار با وظایف یک مدیر آشنا نیستیا! خوب البته حقم داری آخه اینا رو منی که مدیریت خوندم بلدم و اصلا خودتو نگران نکن بهت یاد میدم!به شرکت سمانه و شرکا خوش آمدید!!!

سلام.
اول این که اصلا فکر گدایی تو اتوبوس اون هم با گیتار رو نکن. جواب نمیده.
اتوبوس شلوغه و گیتار دراز و تا تکون بخوری گوشیهاش میره تو چشو چار این و اون.
برای همچین کاری من آکاردئون رو پیشنهاد میکنم. عجیب جواب میده.
ولی از شوخی گذشته, من در مورد کسایی که موسیقی بلدن, حتی کم پیشنهادم اینه که گروه راه بندازن و کار کنن.
لازم هم نیست همه نابینا باشن.
ما تو استان خودمون از ترکیب بچه های نابینا و بینا گروه موسیقی داریم. ولی چون اصولا قصد شرکت تو عروسیها رو نداریم و اجراهای رسمی هم کم گیر میاد, در آمدش اون قدرا خوب نیست.
ولی من فکر میکنم تو اصفهان این کار یعنی تشکیل گروه موسیقی خیلی بهتر میتونه در آمد زا باشه.

آقای درفشی سلام
البته راست گفتید گیتار تو اتوبوس جواب نمی دهد اصلا بهش فکر نکرده بودم
گروه موسیقی به شرطی راه اندازی می شود که چنتا آدم پایه حضور داشته باشند که بتوانند برای مدتی هم که شده بدون این که پولی بخواهند تمرین کنند و نوازندگی در جاهایی داشته باشند تا شناخته شوند
البته باید این تمرینها ادامه داشته باشد
اما باز هم البته باید تا حدی افراد حرفه ای باشند

سلام دوستان
شغل من پیاده سازی متن فایل های صوتی هست. هر جا مصاحبه ای برگزار می شود برایم می فرستند و تایپ می کنم. گاهی هم از فارسی به انگلیسی یا انگلیسی به انگلیسی! این شغل را به کسانی توصیه می کنم که کم بینا باشند و بتوانند
نوشته های درشت کامپیوتر را بخوانند و همچنین سرعت تایپ بالایی داشته باشند. اگر کسی خواست بیشتر در این باره بدونه در خدمتش هستم. سایتم را هم میتونه بخونه:
http://www.IranNopendar.com

سلام! استاد من که همیشه قهرمانم! بعد هم استاد من دلم نمیاد از بچه های نابینا بخاطر کاری که هزینه ای برا خودم نداره پولی بگیرم! باور کن بعضیها تو شیراز میان واس من گوشی میارن تاکس نصب میکنم بهشون برنامه های جدید میدم بعد اونا پولشو میگیرن و میدن به کسان دیگه! ولی من دلم نمیاد!‏

خیلی کارهای دیگر بجز تاکس نصب کردن هم می شود انجام داد
تازه تو قرار نیست برای یک نصب ده هزار تومان بگیری دیگه هر کسی می تواند دو هزار تومان بدهد این پول هم برای تو مناسب است و هم باعث می شود ارزش کارت بالا برود به هر حال من مثال زدم راههای زیادی است

سلام! استاد! آره راهای زیادی هستش! من ی مدت تو کار فروش موبایل بودم! یعنی میرفتم میگشتم تو بازار موبایل تهران گوشیهای که تو نابیناها زیاد استفاده میشه رو میخریدم و میومدم تاکس نصب میکردم و میفروختم به کسانی که میخواستن!‏

چشمک به نظرت میتونیم باهم کنار بیایم؟!!!!
فکر کنم همش به کل کل کردن بگذره
آهوهوهوهو
بیا ساعتی ۳۰ چون چشمکی بیست و پنج باشه قبول؟خوب میخام زود پولدار بشم دیگه
بیا بهت یاد میدم جدی گفتم ولی چقدر حاضری هزینه کنی
میخای امتحانی بیا یه جلسه آزمایشی اگه خوشت اومد ادامه بده
ببین چه معلم خوبی هستم
سمانه جان نیفتی یه وقت پیاده شو باهم بریم اصلن خودم مدیر میشم
حالا میبینی
من نمیام تو شرکت تو اگه
چشمک میخای زبان بهت یاد بدم نباید بری تو شرکت سمانه
هاهاها

سلام.
در مورد تشکیل گروه موسیقی اونم برای اول کار زیاد سخت نگیر.
مطمئنم اگه بگردی میتونی یه نفر رو پیدا کنی که همراهت ارگ بزنه و حالا یا خودت با گیتار بخونی, یا یه خواننده هم پیدا کنی که بشید سه نفر.
اینم گروه موسیقی.
رو این حساب میگم راحته که میدونم تو خودت نوازنده ای و طبعا کسانی رو میشناسی که نوازنده یا خواننده هستن.
بعدشم میتونی با ۲۰ ۳۰ تومن یه پک هزارتایی کارت تبلیغ چاپ و پخش کنی.
این جوری میشه که اولین اجراها رو میگیری و کم کم گروهت جا میفته.
به جرأت میتونم بگم در این مورد به خصوص خواستن توانستنه. گرچه شاید در آمدش به خصوص اوایل کار اون قدری باشه که کرایه تون در بیاد. ولی بالاخره کاچی به از هیچیه.

آخه یک چیز دیگه هم هست کدام مراسم حاضر می شود کارش را به ما بسپارد
مثل اگر عروسی یا از این قبیل باشد که نابینا نمی تواند مجلس گرم کند برای مراسمهای جدی هم عقلب به دنبال گوروه های معتبر می گردند
من خودم گروه های زیادی را دیده ام در میان بیناها که تشکیل می شود و از هم می پاشد به خاطر چنین مثاعلی فکر کنم باید بیشتر روی این موضوق فکر کرد

درود بر همه ی شما دوستان عزیز من. دوستان یه راه خوب برای پول در آوردن ما نابیناها هست که از جمله ی شغل های آزاده: ولی به سرمایه نیاز داره. البته اگر اولش سرمایه میخواد در عوض درآمدش هم خوبه: تأسیس خوابگاه خصوصی برای دخترا تو شهرهای بزرگ. آه چه درآمدی داره این کار. به هر کس که سرمایه ی این کار رو داره پیشنهاد میکنم واردش بشه.

چشمک در مورد تاسیس شرکت فکرامو میکنم و خبرت میکنم منتظر باش ولی اسم اون طرف رو اجازه بده فقط به خودت بگم شاید درست نباشه که اینجا اسمشو بیارم! زهره عزیزم چرا زود ناراحت میشی من فقط خواستم کمی با وظایف مدیر آشنایت کنم!!!

سلام، به استاد عزیز و بر و بچ محله، نکته ای است که باید خدمت شما چشمک جان عرض کنم، این که گفتید در مشاوره اول بحث پول را پیش می کشید و اگر کسی وضع مالی خوبی نداشته باشد دیگر ادامه نمیدهید باید با احترام خدمتتان بگم که این کار کاملا اشتباه است، چرا؟اول این که شخصی خدمت رسول اکرم رسید و گفت من درآمد خاصی ندارم، و وضعیت مالی خوبی هم ندارم چه کنم؟ )حضرت فرمود برو و ازدواج کن، آن شخص ناراحت شد و گفت من میگم من وضعیت مالی خوبی ندارم، و باز هم حضرت فرمود برو ازدواج کن، و نکته ی دیگه این که حدیسی داریم که میگه هیچ گاه در خرج کردن پول و تعمین نیازهای خود کوتاهی نکنید چرا که با از دست دادن پول به با ارزش ترین چیز های زندگیتان می رسید، و اگر به فکر پس انداز شدید باشید شاید فردایی نباشد که شما بتوانید از آن استفاده کنید، و در مورد ازدواج به بینید چشمک عزیز من ضمانی که ازدواج کردم به خداوندی خدا قصم حتی پانصد هزار تومان هم نداشتم، راست گفت اند که هر کاری که ضامنش خدا باشد خیلی زود و بدونه مشکل پیش می رود، بله من پول زیادی نداشتم، اما با گرفتن وام، توانستم یک عروسی سیزده میلیونی بگیرم، باورتون میشه؟!
در حال در حال حاضر هم کسانی که یک عروسی ثاده بگیرند می توانند با یارانه و یک درآمد کوچک زندگیشان را به چرخانند.
و اما در مورد مشاغل خانگی توضیحی خدمتتان می دهم، مشاغل خانگی کاملا حقیقت داره و من هم دارم با زرنگی خاصی که به خرج می دهم یک وام پنج میلیونی را با یک مجوز دام داری میگیرم پس شما هم می توانید با مراجعه به سایت.mashagelkhanghi.ir بقیه ی مطالب را از سایت مشاغل خانگی مشاهده کنید،
راستی سمانه خانم، من هم هستم جدی میگم، بخشی از سرمایه هم از من، اگه خواستی شروع کنی خبرم کن ممنون میشم. با تشکر به قول بچه ها شبتان شیک

یا حق.

اول از این که من روان شناسم و کاری به احادیث ندارم چون نمی توانم صحت و سقم آن را طعین کنم.
دوم این که شاید شما توانستید با پانصد هزار تومان ازدواج کنید یا با یک یارانه کوچولو بسازید ولی نود و اندی درصد نمی توانند این کار را بکنند پس عقلانی است ابتدا پول مناسب در بیاوریم بعد ازدواج کنیم این را هم من بر اساس آمار علمی تعید شده جهانی و می گویم و کاری به استثناها ندارم البته نمی دانم پانصد هزار تومان شما هم مثل همان رانندگیتان بوده یا نه ولی انگار شما کیس منحصر به فردی هستید بر خلاف ما
سوم از معرفی سایت بسیار ممنونم اگر بشود بیشتر در مورد مشاغل خانگی توضیح بدهید ممنونم

درود
اول اینکه استثنا هستید با این ماچ و پوج واقعی اتان که منحصر به خودتان است هاهاها
مرتضی جان دمت گرم من واقعا مطمئن شدم که شما هم روانشناس هستید جانم جناب آقای خادمی دوم برو ازدواج کن جانم اینطوری بهتر است برای شما بهتر برو ازدواج کن راستی مرتضی چند بار گفته بودی من که سه بار می گم جناب خادمی برو ازدواج کن شما هم می توانید و منحصر به فرد هستید من هم زمانیکه ازدواج کردم بیست هزار تومان بیشتر نداستم بعلاوه یک یخچال هشتاد هزار تومانی که نمی شد درونش خوابید خیلی زمستان بود !
چشمک پول شرط لازم شاید باشد اما کافی نیست یعنی داشتنش خوب است ام ا اگر نداشته باشی هم می شود زندگی کرد اما اغلب ما مردم به دلیل اینکه تجربه نکرده ایم بسیاری از ناشناخته ها برای ما درکش سخت است .مثال می زنم اگر پول نداشته باشی واقعا ادامه تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی بسیار سخت است اما من کسانی را می شناسم که درآمد مکفی نداشتند وخانواده بسیار مستضعف داشتند که مخارج روزانه زندگی را هم نداشتند اما در دانشگاه آزاد ادامه تحصیل دادند و موفق به کسب مدرک لیسانس شدند در گذشته و هم اکنون .افرلادی که سن وسالی از ایشان گذشته به درستی می دانند در زمان ازدواج کار و درآمدی شاید نداشتند اما زندگی را معطل نگذاشتند و هم اکنون سرمایه دارند و اگر به حرف دلشان گوش کنید می گویند که موقعی که حال داشتیم پول نداشتیم و حالا که پول داریم حال نداریم .چشمک جان اینها نظرات توام با تجربه من است نه قصد مخالفت با نظر شما را دارم نه راه حلی به ذهنم می رسد نه تمایلی به شوخی دارم نوشته شما را هم کامل خواندم پاسخ گم شده ام را در نوشته شما جستجو کردم اما در کامنت ها هم نیافتم چیزی دوستان گفتند اما توان و روش افراد در موقعیت های جغرافیایی فرق می کند .
مشکل منطقه من تعداد سی پسر با مشکلات دید داریم که اغلب مستضعف حتی از داشتن یک گوشی ساده که تاکس بردار باشد نیستند چه رسد به کامیپیتر وغیره .فقط پای رادیو برخی می نشینند و روز خود را سپری می کنند .ما حتی نیازهای اولیه ایشان را هم نمی توانیم مرتفع کنیم و همه اینان کار می خواهند و محدودیت دارند باعث از عدم درآمد برای ایشان می شود .یا با موبایل وهزینه های سرسام آور در حال گذران وقت گرانقدرشان هستند به بطالت !
فروغ خانم در مسیر تشکیل انجمن ها خانه سالمندان وغیره هم برای تشکیل بود که پیشنهاد شما شاید بدون تشابه با این نباشد وامکانش برای نابینایان به دلایل سرمایه ای که گفتید سخت است .
اما اگر دوستان در آمد و کار یافتید پیشنهاد من این است که پس انداز مناسب از سپرده های اندک خود حتما داشته باشید و بهترین راه را در صورت داشتن و یافتن کا ر و درآمد آدرس زیر می دانم
sepordeh.bsi.ir
il fi t;v ‘bvhk phg , Hdkni j,hlhk fhadn .l,tr ,svfgkn fhadn n,sjhk lk

اصلا بحث ما پیرامون ازدواج و شرایت لازم و کافی آن نیست عزیز. فقط من گفتم اگر پول داشته باشی بهتر می توانی این کارها را بکنی دیگر بحثی در مورد آن نمی کنم
اما مشخص است که هر راهی برای همه باعث در آمد نمی شود من فقط به دنبال این بودم که افراد مختلف راهای مختلف بگویند و ما به یک نتیجه به درد بخور برای خود باشیم که البته موفق هم بودم از جمله بورس که آقای حاتمی راهنمایی کردن و حتا راهی که به خود من پیشنهاد دادند و همچنین مشاغل خانگی یا همان خواب گاه فروغ یا همان قند خورد کن یا هر چیزی دیگر
بقیه اش دیگه بر عهده این سایت نیست و بر عهده عقل ماست
مرسی قنبر

آفرین بر شما چشمک عزیز!!!. ازدواج, تحسیل, سفر, کلاس خصوصی و … بدون پول یا نمیشه یا اگر هم بشه کامل و رضایت بخش نیست. جناب آقای غنبر منذور من از خوابگاه: خوابگاه خودگردان خصوصی برای دخترای سالم و اونایی بود که یا دانشجو هستن یا تو یه شهر غیر از شهر خودشون شاغلن. بازم از شما چشمک عزیز تشکر میکنم این پست که گذاشتید واقعا جالب و کار بردی بود.

جمع بندی اگر منظور بدی نداشتی
از کامنتهای بالا بر می آید که شما می توانید اگر سرمایه داری به کارهایی بپردازی که لازمه اش چشم داشتن نیس مثل همان بورس یا کارهایی که سمانه گفت
می توانی با تحصیل بیشتر کردن منتظر یک شغل باشی یا با هم آمیختن پول و تحصیل به کاری بهتر دست یابی
یا با یاد گیری یک ساز اقدام به راه اندازی یک گروه کنی
یا در رشته خودت دست به ابتکاری بزنی مثلا نوشتن یک کتاب صوتی که در میان بیناها هم بفروش برود
اگر راهی بلد بودی دریغ نکن
ببب

برخی دوستان عزیز توجه داشته باشند
من مغزم در مورد کامنتهایی که پیام های مستتر دارد کاملا هنگ است اگر کسی منظور خاصی از حرفهایش دارد رو راست بنویسد تا جواب رو راست بگیرد
نه تنها برای این پست بلکه برای تمام پستها
ممنونم

“پیام مستتر” لطفاً کامنت های من رو از پست تون پاک کنید
اگه هم فرصت داشتید کمی فکر کنید به تصور تون نسبت به خود تون و اطراف تون و کمی از تجربیات علمی روان شناسی تون به خود تون هم عنایت کنید.
کامنت من هیچ نکته خاص و مستتر و منظور بدی نداشت این رو مطمئن باشید ولی چشم نه دیگه پست های شما رو می خونم و نه دیگه کامنت می ذارم و لطفاً این کامنت و دو کامنت قبلی رو حذف کنید.

هرطور راحتی عزیز من چیزی را پاک نمی کنم با پاک کردن به جایی نمی رسم. هر انسانی خود عهده دار تصمیمات خود است شما هم همچنین می خواهید بخونید می خواهید نخونید. من پستهای شما را می خوانم ولی هیچ گاه بیخود باهاشون مخالفت نمی کنم چون من مشکلی با شما ندارم و اگر داشته باشم بدون رودرباسی می گویم
همیشه هم به یاد خواهم داشت که هیچ گاه کسی را مشکل دار فرض نکنم که ازش بخواهم از علمش به خودش کمک کند من حتما شبانه روز این کار را می کنم همانطور که قبلا هم می کرده ام شک نکن

درود
بسیار از جمع بندی کامنت دونی شما سپاسگزار هستم راستش اگر کامنت نخودی نبود شاید به این نتیجه شفاف هم دست نمی یافتیم . یاد آوری اینکه من ازدواج کن را شوخی کردم نمی دونم چرا برخی از کامنت های من بوی اینچنینی می گیرد و همینطور کامنت نخودی هم همینطور بوده و واقعا نخودی هم بدون قصدی کامنت را نوشته بودند و شما هم با احترام جواب دادید ولی باید این نظرات باشد تا ما بتوانیم ضمن برخورد با مسائل بتوانیم مسیر زندگی خودمان را بهتر بشناسیم اگر همه چیز بر وفق مراد ما حاصل شود زندگی بی معنی می شود .بیائیم اگر عصبانی هم شدیم پست های دوستانمان را بخوانیم البته احساس نیاز به مطالب را منکر نیم شوم و رد نیم کنم اما بیائیم با عصبانیت همه پل ها را پشت سرمان خراب نکنیم .من هم چشمک را می شناسم هم نخودی را کمی با آرامش و داشتن آن مسائل را پاک خواهد کرد .
یاد آوری دیگر اینکه من آدرس اینترنتی را نوشم اما بعد باید فارسی می شد صفحه کلید که من به دلیل همان مسائلی که امنیتی است و نباید شما بفهمید یادم رفت و کلمات انگلیس در هم و مبهمی را تایپ کردم که خودم هم الان نیم دانم چه نوشتم و از همه شما علی الخصوص از جناب خادمی عذر می خواهم .
نخودی و چشمک با هر دوتایتان هستم هم پست های یکدیگر را می خوانید و هم برای هم کامنت می کگذارید امیدوار هستم که همه مسائل فیصله یابد .

دیدگاهتان را بنویسید