خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

اه هی سرما میخورم

سلام. لعنت به سرما خوردگی! گلو درد بد چیزیه. امروز حالم به اتاق پذیرایی که نه، به اتاق ورودی جهنم تبدیل شده. دماغم فش فش میکنه، گوش هام میسوزه، چشم هام آبریزش داره، حوصله ام سر رفته، غذا رزرو ندارم، اصلا یک وضعی که نیا و نبین.

امیدوارم ی جا ی کلدستاپ گیر بیارم بخورم خوب شم. اینطوری که نمیشه کلاس رفت و کار کرد آخه! ولی عجیب، حوصله کردم رمان هانگر گیمز را دیشب چهار فصلش را بخونم. البته دیدم زیاده، رفتم فیلمش را دانلود کردم که زود تر به آخر ماجرا برسم. خیلی نامردی بود. یک کشوری بود با سیزده منطقه. یکیش که نابود شده بود. پایتختیها به زعم خودشون برای جلوگیری از جنگ و برای پاسبانی از صلح، هر سال یک مراسمی انجام میدهند که از هر یک از این دوازده منطقه، یک دختر و یک پسر بین دوازده تا هجده سال باید به قید قرعه، برای جنگ در یک منطقه ی بی آب و علف، انتخاب بشوند. یعنی در جمع، 24 پسر و دختر که یک جا به مدت دو هفته برای زندگیشان با هم و با طبیعت به نمایندگی از مناطقشان بجنگند تا نفر آخری که توانسته باقی را بکشد، به عنوان برنده انتخاب بشود. پایتختیها میگویند این جنگ، سکنه را به یاد جنگهای گذشته و اینکه چه بوده اند و چه باید باشند می اندازد. محوریت داستان، بر منطقه ی دوازده است که یک دختر دوازده ساله به نام پریم برای اولین بار که پا به مراسم میگذارد انتخاب میشود ولی خواهر بزرگترش به جای او داوطلب میشود که عازم میدان جنگ پایتخت شود. جایی که دل آدم به درد میآید آنجاییست که صحنه ی نبرد دخترها و پسرهای نوجوان و بعضا کودک را به عینه با پوست و گوشتت حس میکنی و چالشهایی که با آنها روبرو میشوند و پستی طراحان این دشت خون را میبینی.

یجورایی صحنه های رمان سالار مگسها واسم تدایی شد که میثم عزیز قبلا توی محله واسمون گذاشته بود و من کامل خوندمش. اینا رو ولش. سینم شروع کرده به خس و خس. خدایا دارم از این مریضی دیوونه میشم. برم تا شما رو هم دیوونه نکردم.

بای

۲۴ دیدگاه دربارهٔ «اه هی سرما میخورم»

سلام.
کتاب.
ضعف خطرناک من.
من مدتی دنبال این رمان البته ترجمه فارسیش گشتم ولی دستم بهش نرسید. خواستم بدونم این نسخه که در اختیار شماست چجوریه؟ یعنی پیدی ِف هست یا گویا و از اون مهم تر، زبون اصلیه یا ترجمه به فارسی؟ اگر فارسیه میشه بگید از کجا می تونم گیرش بیارم؟
واسه این که واسه گفتن ممنون دوباره مزاحم آرامش محله نشم پیشاپیش از راهنمایی شما ممنونم.
ایام به کام

اگه این گوش کن گذاااشت به کارُ زندگیمون برسیم
نه من دوست نداارم هیچ اتفاق حتا یکم بدی برا هیچ یک از دوستان بیفته مگه اینکه نتیجه مثبتی بده
دلم گرفت داستانُ خوندم.خوب بشید انشا الله زود.خب دیگه باید خیلی مواظب بود و هر کس رعایت حال و جسمُ روحشُ بکنه.نصیحت میکنما ههاها.شوخی میکنم ولی خب خیلی از این اتفاق ها هم دست خود آدم نیست براتون آرزوی سلامتی میکنم

سلام من این کتاب رو نخوندم و کلً این جور موضوعات رو دوست ندارم. من همیشه رمان میخونم و دوست ندارم صوتی باشه دوست دارم کتاب باشه که خودم بخونم. انشاالله که سرماخوردگیتان بهبود پیدا کنه واقعً خیلی بده آدم اعصابش خورد میشه.

مجتبا جان سلام.
یه جورایی با هم هم دردیم. منم از صبح که بلند شدم گلو درد عجیبی دارم. اما هر طور بود کلاس های دوره ی خبر نگاریم رو رفتم. تازه مشکل اصلی اینجاست که فردا باید برم پیش آقای گلزارنیا مدیر شرکت گاتا تا یه مصاحبه بگیرم در باره ی نرم افزار ماهور برای رادیو.
از خودت و سایر دوستانی که آشنا به تمامی ابعاد فنی این نرم افزار هستند تقاضا دارم مشکلات ماهور نقاط ضعف و قوت امکاناتی که دوست دارین و باید در نسخه ی بعدی اضافه بشه رو در همین پست بگین تا من به نماینده ی شما فردا این نکات رو منتقل کنم و در مصاحبه لحاظ کنم.
راستی فردا زندگی ادامه داره پخش نمیشه. چون سه شنبه ی هفته ی بعد مصادف با ۲۳ مهر روز جهانی عصای سفید دو ساعت برنامه زنده گرفتیم از ساعت ۲ تا ۴ ظهر ویژه ی اون روز. به همین خاطر یکی از برنامه هایی که قرار بود ۲۳ مهر پخش شه در اون ساعت با برنامه ی فردای ما جا به جا شد. البته دو شنبه ی هفته ی بعد یعنی ۲۲ مهر برنامه داریما.
در باره ی اشکالات و نقاط ضعف و قوت ماهور یادتون باشه تو همین پست نظر بزارین. البته با اجازه ی مجتبا

سلام هاهاهاهاها باور کنید وقتی قیافه ی یه فرد سرما خورده را در ذهنم مجسم میکنم از خنده روده بر میشم! هاهاهاهاها!!! بنده نسخه پیچ باحالیم:‏ از همی اکنون شروع کن به خوردن ترشی بادنجون! اونم از نوع کارخونه ایش،‏ چیپس و پوفک و ماست با ترشی با فاصله یک دقیقه،شام امشب پیتزا از میوه ها فقط خربزه و انواع انگور زیاد خورده شود! برای سرگرمی تخمه ی آفتابگردون خورده شود! به به چه قیافه خنده داری پیدا کردی! با این نسخه بچه های محله برای خاکسپاری آماده باشند! هاهاهاهاها!‏.‏ اما نسخه ی بعدی از استفاده کردن نسخه ی بالا کاملا بپرهیزید!‏،‏ هر دو ساعت یک بار یک لیوان دم کرده از آویشن شیرازی و پونه که با عسل طبیعی تغییر مزه داده شده باشد بخورید! از دم کردنیهای دیگر چای به،‏ چای سبز،‏ سعی شود ازین چای آشغالی که همیشه میخوری نخورید! اگر عناب بمکی یا بجوی مانند خوردن آدامس ولی عناب بخوری!مکیدن و جویدن دانه های به،از خوردن غذاهای سرخ شده و کارخانه ای جدا بپرهیزید ‏! مطمئن باشید که دیگر سرما نخواهید خورد و خنده دار نیستید.‏ همراه غذاهایتان کمی روغن زیتون استفاده کنید تا چهره ای بشاش و خندان داشته باشید.‏ بجای استفاده از روغن مایع و جامد از روغن کنجد و زیتون و ارده استفاده کنید.‏ بازم بگم یا کافیه؟!‏.

عاشق همین نکاتم هر وقت صلاح دونستید باز هم از این چیزا بگید مرسی من که کلن یه زمانی تو این خطا بودم باز هم باید برم سلامتی ما به یاری خدا با غذاهای عالی و حذف غذاهای ممنوعه و خلاصه نظم ورزش استراحت شادی و آرامش و این چیزا تامین میشه عید هم بر همگی مبارک

یکم ترسیدم گفتم حالا در جواب کامنتم کلی بد بیرا می گی
از همینت از همی چیزهای سایتت خوشم می آید اگر اینها را نداشته باشی شک نکن دیگه کسی نمی آید سایتت
به خاطر این که راحت می نویسی راحت راحت
به خاطر خودت به دور از ترس

سلام مجتبی جان چطوری؟! زنده ای؟! نسخه اولی را استفاده کردی یا دومی را؟! حال دماغت چطوره؟! آبریزیش بند اومده؟! تو این وضع بیآبی هرحه آب بیاد خیلی عالیه! بچه ها هروقت گلو درد شروع شد یک لیوان آب جوشیده سرد شده با یک قاشق عسل و یک لیمو ترش که در آن فشار میدهید جرعه جرعه بخورید اگر سرما خودگی برطرف نشد چند بار در شبانه روز بخورید اگر برنگشت مرا لعنت کنید!‏.

سلام به همه که نظر دادید.
ایول. وقتی اینجا هستم، همش روحیه میگیرم با خودم میگم کسایی هستند که وضعیت و حال من واسشون مهم باشه.
چشمک و فروغ و ثنا و پژو و امیر از همتون ممنون.
آقای گلزار نیا به خیلی از تعهداتش متاسفانه هنوز عمل نکرده و این جای نگرانی داره اما برنامه ای که ساخته خداییش کیفیت صدای خوبی داره.
من حالم داره روز به روز، بدتر میشه. آبریزش از چشمهام به بینیم گسترش پیدا کرده و ول معطلم.
شبها بینیهام کیپ کیپ میشند و دیگه چی بگم:
برقصید و شاد باشید،
بالاخره خوب میشم.

واـاـاـاـا!!
من اینجا یه نظر گذاشتم رفت تو زمین یا رفت تو هوا؟
نیستش کو کو کو کوـوـوـوـوـوـوـو
از منم تشکر کن
عقده ای میشمها!!
معتاد میشم بعد باید یه کمپ هم تو محله بذارین
به من چه من گفتم بعد نگی نگفتی
هی میگن چرا اینقدر جوونا معتاد میشم خوب همین کارا رو میکنین دیگه!!!

سلام عزیزم! پژو دیگه کودوم شیریه؟! از سرخ کردنیها فقط آجر با بیماریت سازگاره! از دم کردنیها،‏ یک قاشق اویشن شیرازی را با یک قاشق پونه کوهی را در قوری چینی ریخته با چار لیوان آبجوش بیست دقیقه روی سماور دم کرده! هرچند ساعت یک لیوان از آنرا با یک قاشق عسل تغییر مزه دهید! مواظب باشید دمای دم کرده کمتر از شست درجه باشد،‏ زیرا اگر عسل شست و سه درجه حرارت ببیند نمی میشود!‏.‏ عسل قدرت درمان کنندگی بالایی دارد.البته عسل طبیعی که از زنبور دار خریده باشید.

راستی یه کمی از قبل از سال ‏۱۳۶۷‏ براتون بگم!من چوپان بودم! یه بزغاله داشتم که کور بود،‏ یه بره هم کور بود،‏ دو تا سگ داشتم که توله ی سالم ولی پیره کور بود،‏ یه خر داشتم که چشم راستش کور بود،‏ خودم هم که کم بینا بودم،‏ از نظر مردم منطقه منم کور بودم! شوهر عمه ام هم میگفت:‏ واقعا که خانواده ی کور! ‏

هاهاهاهاها! این همه از شغل قبیلیم گفتم که بگویم من دامپزشک نیستم!چون اگر بودم از کوری خرم سو استفاده نمیکردم و موقع سوار شدن از سمت راستش ناگهانی بر پشتش نمیپریدم! هاهاهاهاها! خوب گفتید دماغتون روزها بارانی و شبها کیپ میشه! هاهاهاهاهرهرهرهرهرهرهرهرهیهیهیهیهیهوهوهوهوهو! حتما ایزوگام کلت سوراخ شده! یه زنگ بزن به ایزوگامیه محله تا بیاند وسله اش کنند! ‏

دیدگاهتان را بنویسید