خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دانلود کنفرانس شماره ی دوی محله نابینایان و آموزش صوتی شرکت در کنفرانس تا ظرفیت هزار نفر

سلام.

سلام به همگی شما. تمام کسانی که چه بینا و چه نابینا این پست را میخوانید.من برای ترتیب دادن این کنفرانسها، هماهنگ کردن افراد، مدیریت جلسه، بار گزاری فایلها، انتخاب موضوع، آموزش افراد تازه کار و تمام موارد دیگری که به این کنفرانس ها مربوط میشود در این دو هفته، خیلی وقتم گرفته شد و البته که منتی نیست بلکه عشق به خودم و عشق به شما گوشکنی ها که محله را با بودنتان سرپا نگه داشته اید مرا و شما را به سمت ادامه ی این کنفرانسها پیش میبرد. جایی چنین کار ارزنده ای که ما و شما میکنیم به این شدت و هدت انجام نشده و اول هر کاری فراز و نشیب ها و کم و زیاد های خودش را دارد. عوضش من و شما کلی تجربه کسب کردیم و مشتی می شویم محکم بر دهان کسانی که نمیتوانند پیشرفت و اتحاد ما نابینایان را ببینند!

کنفرانس شماره ی دو از محله ی نابینایان آماده ی دانلود است.

قبل از اینکه کنفرانس را دانلود کنید بگویم که بله. بله. شما لطف داشتید، لطف دارید و مطمئنم همچنان لطف خواهید داشت که برای کنفرانس ها ثبت نام میکنید. قبول. قبول. خیلی از شما از اینکه نشد در کنفرانس امروز شرکت کنید ناراحت، دلسرد، عصبانی یا بی انگیزه شدید. ولی. ولی. دست نگه دارید. مشکلات اینترنتی در ایران ما را و شرایط ما را غیر قابل پیشبینی کرده است.

من برای جبران این اشکال، دست به تهیه ی آموزش گام به گام چگونگی ثبت نام و ورود به اتاق اختصاصی گوشکنیها در اسکایپ زده ام. خواهشا آموزش شرکت در کنفرانسهای گوشکن و کنفرانس های مشابه را به همه به همه حتی به کسانی که قصد شرکت در کنفرانس را ندارند هم بدهید شاید یک روز قصد چنین کاری کردند. در گروه ها و هرجا که خلاصه خودتان بهتر می دانید این فایل را بفرستید.

دانلود آموزش گام به گام شرکت نابینایان در کنفرانسهای اسکایپ از همینجا با حجم هفت و نیم مگابایت. به جون جدم لینک سالم هستش و تست شده.

و حالا برویم سراغ کنفرانس بعدی. به نظر من بحث کنفرانس شماره ی سه ی گوش کن که در ساعت هجده و سی دقیقه ی روز جمعه هشتم آذرماه 92 خورشیدی برگزار میشود را بگذاریم برای بحث در مورد مهارت غذا خوردن. باز هم با شماست. لطفا کسانی که مایل به شرکت در کنفرانس شماره ی سه هستید. آموزش شرکت در کنفرانس را دانلود کنید و گوش کنید و یاد بگیرید و به دیگران هم یاد بدهید و روز جمعه هشتم آذرماه 92 یعنی هفت روز دیگر ساعت شش و بیست و پنج دقیقه ی بعد از ظهر، منتظر همه ی شما هستیم. خبر خوش اینکه هرچه بیشتر باشید دیگر طوری نیست ما تا هزار نفر ظرفیت داریم.

کنفرانس شماره ی دو نابینایان گوشکنی را با موضوع تمیز و مرتب بودن از اینجا با حجم 64 مگابایت دریافت کنید.

اگر خلاصه بخواهم شرکت در کنفرانس اسکایپ را شرح بدهم:

  • اول وارد skype بشوید.
  • سپس از منوی contacts | add contacts | search skype directory را انتخاب کنید.
  • سپس شناسه ی کنفرانس یعنی freeconferencecallhd.5308811400 را وارد کنید.
  • سپس یک بار کلید جهتی پایین را بزنید تا روی اسم کنفرانس قرار بگیرید.
  • سپس دکمه applications را بزنید.
  • سپس بروید رو به بالا تا add to contacts را پیدا کنید و enter بزنید.
  • سپس پنجره موجود را ببندید و وارد پنجره اصلی skype بشوید.
  • سپس مخاطب کنفرانس را انتخاب کنید و به آن زنگ بزنید.
  • سپس گزینه ی show dial pad را از منوی call انتخاب کنید. Alt+a | s.
  • سپس بخش ماشین حساب صفحه کلید را روشن کنید. Numlock on.
  • سپس کد اتاق ما یعنی 248097 را وارد کنید.
  • سپس علامت مربع یعنی شیفت و عدد سه ی روی ردیف اعداد را وارد کنید. Number.
  • نفسم بند آمد. شما اکنون در اتاق هستید. خوش بگذرانید!

به هر حال اگر یاد نگرفتید گفتم که، آموزش صوتیش هم هست.

من و برو بکس محله، منتظر قدوم گوشکنی شماها هستیم.

 

۳۷ دیدگاه دربارهٔ «دانلود کنفرانس شماره ی دوی محله نابینایان و آموزش صوتی شرکت در کنفرانس تا ظرفیت هزار نفر»

سلام دوستان. من هنوز فایل رو گوش ندادم و در حال دانلود کردنش هستم. لذا درباره کنفرانس دوم فعلا نظری ندارم. اما صحبتم راجع به موضوع کنفرانس بعدیه. مجتبی جان، بحث مهارت غذا خوردن رو تو کامنتای کنفرانس اول می خواستم بهش اشاره کنم که به دلایلی نتونستم تو این چند روز به سایت سر بزنم و نظرمو بگم. منم شدیدا جای خالی یه بحث مشتی در این مورد رو حس می کنم

درود
من قبلا می‌خواستم پیشنهاد کنم که از این گروه‌ها بزنی. ولی می‌دونی چون با اومدن این کنفرانس جدید هر کس می‌تونه بیاد یه خورده کنترل سخت می‌شه. باید توی آموزشت Mute کردن میکروفون رو هم یاد می‌دادی. تا وقتی بچه‌ها حرف نمی‌زنن خفه کنن میکروفون رو و سر و صدای خونه توی کنفرانس نیاد.
من که نظر خواستی در مورد اکثر چیز‌ها ندارم و اگر هم داشته باشم توی یه کنفرانس با یه عالمه آدم اونقدر عصبی می‌شم که کلا یادم می‌ره. پس با همون دانلود راحتتر هستم.
خوش باشید.

راستش دوست دارم شرکت کنم. ولی از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون، تقریبا یه سال پیش اسکایپ رو نصب کردم. یه خورده باهاش ور رفتم. نتونستم باهاش کار کنم. دیگه هم تا امروز سراغش نرفتم. خلاصه تو اسکایپ نیستم و یاد نگرفتم چطوری باهاش کار کنم

سلام! رفقا. کنفرانس هفته پیش همچین سازماندهی شده تر بود به قولی این هفته خیلی بالا پایین داشت آفرین ساجده خانم دیر اومدی ولی اومدیا با کوله باری از تجربه ههه! و آفرین به آقا مدیر با این فکر بکر.

درود و صدها درود خدمت شما گوشکنیها یا گوشنکنیها.
یه سری بحثها بود که من شخصا خودم به سمع مجی ببخشید حوحواسم نبود که اینجا عمومیه به مجتبی خلاصه گفتم اما در مورد میوت کردن میثم جان کاری که نداره یا هادکی براش درس کنید یا بیاید رو اتاق تب بزنید میوت کنید موقعی هم که کار داشتید همونجا دوباره آن میوت کنید حتی اگر فکر میکنید سخته مجتبی جان اشکالی نداره بهم بگو خودم این را ضبط میکنم و میذاریم برا دانلود اونم رایگان نه اشتراکی تا جای بحثی نباشه
به نظر من کنفرانس اول خیلی پر بارتر بود تا کنفرانس دوم اگر هم کنفرانس اول جالب بود به خاطر طرح سوالاتی که دوست عزیزم داوود جان مطرح میکرد یا پاسخهایی که داوود ارائه میداد موضوع کنفرانس را هدایت میکرد البته این نظرات من کم لطفی به دوستان عزیز دیگر نیست چون من شاید بیشترشونا نمیشناختم به هر حال به نظر من نیازی نیست که از طرف مدیر کنترل بشید اولا ببینید واقعا حرفی برا گفتن دارید یا هی تکرار مکرراته اگه تکراره عزیزم کسی بهت نگفته لالی که بشین گوش بده فقط اگر هم مثل داوود حرفی برا گفتن دارید از میوت در بیاید و به مجتبی بگید تا خودش حواسش باشه یا همون موقع حرف بزنید یا هر وقت که به هر حال حرف قبلی تموم شد مجتبی از کل اعضا حسابش جداس چون فقط طرح سوال میکنه و بیشتر از بچه ها میپرسه راه حل نداده پس این حرفایی که گفتم به مجتبی نبود به این شکل که برید جلو بحث تموم میشه حالا نوبت پرسش و پاسخه شاید تو سوالای مجتبی یا تو حرفای بچه ها به نکته ای اشاره نشده باشه و برا یکی سوال پیش بیاد خوب اونو بذاره آخر بپرسه تا راحتتر بهش جواب بدن درسته که تو همون زمان خودش پرسیدنش بهتره ولی با این روندی که مخصوصا تو کنفرانس دو پیشرفت سری موضوعات عوض میشه و قضیه میشه هیچی به هیچی و به نظر من نرید که اونجا باشید که با مثلا فلانی آشنا بشید یا اینکه صداتون ضبط بشه که بعدا مجی میذاره برا دانلود صداتون باشه چون بعضیا نقش مجسمه را دارن متأسفانه یه سلام و یه نظر ندارم و یه خداحافظ خوب بهتره یه کسایی برن مثل داوود که طرح بده جواب بده خداییش تمام حرفا و تمام تجربیاتی که داوود میگفت را من تجربه کرده بودم و پیشنهادای خوبی بود و اگرم راه حل میده دقیق میگه که جا بیافته من هم خیلی حرفها شاید برا گفتن داشته باشم اما ترجیح میدم که شنونده باشم تا جز حضار مجسمه وار در کنفرانس نمیگم که من این گونه عمل میکنم خیر اصلا ولی بحث سر اینه که شاید اینترنت یه سریا جواب نده خوب عزیزم شما نیا اگر مشکلی بود تو دیدگاهها بذار تا یا بهت جواب بدن یا شاید اصلا سوالت یه روز بحث کنفرانس بشه
اما در مورد موضوع اینکه فک میکنم غذا خوردن حتی از نظافتم مهمتر باشه چرا که شاید یه سری از نابیناها به خاطر اینکه نمیتونن کبابشون را خورد کنن اصلا تو جمعهای عمومی اون را مصرف نکنن یا شاید چون سس بلد نیسن بریزن نرن اول اینکه مشکل اگر باشه برا همه هست و نباید ازش فرار کرد شاید نتونی درس این کارا را انجام بدی من خودم به همین شکل بودم اما با تمرین ایم مشکل حل شده شاید واردم بشی اما درصد خطا هست اینم دوما سوما شما جوری میخواید رفتار کنید که بی نقص باشید چون در مقایسه با افراد بینا هستید فکر میکنید افراد بینا بی نقصند نه عزیزان شاید اونا تو مواردی بدتر از ما حتی باشن همون طوری که کیوان اشاره کرد بهش یه وقت نمیام نمیام وقتیم میام نظرم میشه یه صفحه محله مجتبی و دوستان خلاصه ببخشید شبتون خوش بدرود

درود اولا نسیم آتش نسیم آتش رو تو کامنت قبلی خودم دوبار نوشتم برا تأکید این شیطان رونده نشده نیاد ایراد بگیره
دوما کیوان شریعتی بحثهاشو جالب میگفت یعنی ببخشید بحثای جالبی مد نظرش بود اغلب که شاید نمیتونست درس بیانش کنه حالا یا شاید زیاد اهل توضیح دادنه و بچه ها میپریدن وسط حرفش یا هر چی دیگه
من هم موافقم ببینید اینکه نابینا بخواد با یه نابینا دیگه بحرفه اولا که درسته نتیجه میده اما نتیجه مد نظر رو نمیده منکرش نمیشه شد چرا که شاید مزاکراتی راجع به مواردی خاص در روزنامه ایرانسپید شده ببینید موضوعاتی که راجع به مواردی میشه میتونن نابینا نظر بده و اصلا خود نابینا هم صاحب نظره بحثهایی که اغلب در ایستگاه سرگرمی میشه بحث ازدواج ببینید هر کاری کنیم همه چیز سلیقه ایه و بسته به شخصیت آدم داره یه تیپ شخصیتی بینظمه خودشم لذت میبره دلیلی نیست که دیگران لذت ببرن و حتی میشه به این موردم اشاره کرد که حتی نصف همون دیگران موافق ایده ی این فرد نابینا هستن
و اما یه بحث را بچه ها بش اشاره کردن که به نظر من باید یه کنفرانس بهش اختصاص داده بشه اونم در مورد بیناهاس به نظر من باید یه بار در ممورد ارتباط برقرار کردن با بینا و اخلاق درس هم حرف زد
ببینیند بی نظمی خود مخصوصا فروغ گفت که با نظافت فرق میکنه و من باش موافقم پس منم که گفتم بینظمی ربطی به نظافت شخصی نداشت و همون آدمایی که شما دارید خودتونا باش مقایسه میکنید هم اینگونه باشن که بیشک اینگونه اند در مورد ارتباط برقرار کردنم تو هر موضوعی میشه در موردش بحث کرد هم غذا خوردن و هم حتی همین نظافتی که موضوعش بود ببین اولا اینکه دوستان میگفتن که بیناها ترحم میکنن و نمیگن اولا که بگم این ترحم نیست پسمعلومه که ترحم در مورد بیناها را نمیدونید که به نابینا انجام میشه بعضی افراد هستن که اظشون نظر هم نخوای نظر میدن اما هشتاد درصد افراد نه مخصوصا در مورد سلیقه و شخصیت یه آدم یه بینا از کجا باید بدونه که این برا تو مشکله نمیدونه عزیزم جا نففتاده باید بپرسی که این چیزی که من پوشیدم خوبه یا نه موهام خوبه یا نه من اصلا رصرتم را شستم آیا گربه شور شده یا نه اینا را باید پرسید هتی بیناها هم نیازی باشه میپرسن کجا دیدید که یه مرده بگرده به زنه بگه مثلا این رنگ مو بهت نمیاد خوب تو مگه فوزولی ولی وقتی خود زنه میپرسه اون وقت هر چی بگه نمیشه رفتاری نتن کرد یه بحث دیگه هم که باید بش اشار کنم اخلاق نداشتن بسیاری از نابیناهاس ببینید خود مجتبی که مدرس هست کامپیوتر بلده زبانم بلده خلاصه چیزایی بلده که میتونه باش بیرون از خونه باشه یا بیشتر تو جمع بیناها باشه را درک میکنه یا خود من که قبلا خیلی خجالتی بودم اما با یه سری از تمرینات دیگه خجالتم رفع شده و شاید به خاطر کارای هنری که میکنم خیلی جاها رفته باشم و حالا که پیش میره بیشترم برم یه نابینا وقتی برا بار اول به من برخورد میکنه شاید احساسی باشه و گریه کنه بگه این بدبخته یا هر چیزی حالا اینکه هستیم یا نه بحثش نیست اما وقتی شما میبینی اون فرد فردیه که شاید بازم ببینیش باید صبر داشته باشی و با تواناییات فرد را بقبولونی بش که ما هیچ فرقی نداریم به خدا وقتی من از خودم برا خختری که تازی میدیدمش حرف میزدم همین طوری بود اما یه ساعت بعد خودش قبته خورد که اون اواضعش عقب افتاده است نه من البته یه موضوعی را هم بگم اینکه خیلی نابیناها معمولا خالی میبندن نکنید این کارو شما با موبایل کار کردنتونم برا بیناها جالبه نمیخواد بگی من فلان کردم یا بیسار کردم در صورتی که هرگزیاین کارو نکردی چون بعضیا تو را امتحان میکنن اون وقته که میمونی تو شخلاصه تجربه ثابت کرده یا خودم این جوری بودم یا گفتم از بس با نابیناها بودم دیدماما بحث اخلاق خیلی مهمه شاید همون بیس درصد بیناها که افراد کنفرانسیمون دوس داشتن به تورتون بخوره مثلا بیان بهت نشون بدن که فلان برخورد را داری یا بیسار برخورد را داری توری با طرف برخورد میکنن که میترسه من یه قضیه خودم را براتون تعریف میکنم من رفته بودم پیتزا فروشی خوب یارو یه دونه سس بیشتر بهم نداد من به جا اینکه بخوام این سس کوچولو را کورمال کورمال بمالم رو پیتزای بزرگ که همه جاش باشه چون من سس تند بسیار دوس دارم این کارو نکردم از یارو که برام آورد گفتم عزیز من این موکلو دارم ممکنه شما فریضه سس ریزی را برام انجام بدی یارو گفت مشکلی نداره گفتم نه چه طور گفت خودم میخواستم بت بگم این کارو بکنم اما ترسیدم چون یه نفر دیگه هم یه روز اومد اینجا مثل شما بود تا اینو بش گفتم بهم گفت مگه خودم چلاغم و با صدای بلند حرفایی میزد که آبروم رفت این درسته واقعا شما به جا اون که برخورد بد داشته باشی اگه میگفتی مرسی ممنون چی میشد
اما بحث آخرم که گفتم نابینا با نابینا که بحرفه فایده نداره همین بحثی بود که تو کنفرانسم به یه نوعی بش اشاره شد آقا اگه بحث کنفرانسه حتما ما یا عزیزانی که میان کنفرانس دوست بینا صمیمی دارن که نابیناها را درک میکنن خوب اونا را بیارن تو کنفرانس معرفی کنن گفتم نابینا را درک کنه ها جبهه نگیرید خلاصه دعوتش کنن و از یه بینا بپرسن اونا میگن که من فلان رفتارو از نابینا ها نمیپسندم نه من بلکه بیشتر جامعه خوب شاید این بحثی باشه که اصلا تو این کنفرانسا بین نابیناها انجام نشه چون شاید نمیدونن یا مهم نیس اما نمیدونن که حتی از نظافتم مهمتره یا اینکه نه ماشالا ماشالا همه یه وب شخصی دارن یا حتی ایستگاه سرگرمی یا همین سایت بخشی درست بشه بعنوان تجربیات که شامل هر چیزی میتونه باشه مثلا بچه هایی که با بیناها بیشتر در ارتباطن و موردی را از اونا میشنون بگن که این مورد به من گوشزد شده از طرف بیناها و راه حلشم بگه ازگهمتنی نشد صوتی به صورت انفرادی بگه این از کنفرانس بهتره به نظر من و دیگه واقعا بدرود

درود! و هزاران درود! کنفرانس را دیشب دانلود کردم و امروز گوشیدم!خیلی جالب،‏ آموزنده و باحال بود! مجتبی جان کارت درسته ادامه بده و نگران هیچ چیز نباش عزیزم! من اگر کاری از دستم بر بیاد از هر نظر مدافعتان هستم! حتی اگر در کنفرانس حضور نیابم! ‏

درود مجدد! دوستان ببینید این همه انتظار از مدیر داشتن کار را کمی سخت میکنه،‏ بنده پیشنهاد میکنم،‏ به کمک مدیر بشتابید و در انجام بعضی از انتظارات وی را یاری کنید،‏ مثلا یه نفر جمع بندی و نتیجه ی مطالب کنفرانس اول و نفر بعد کنفرانس دوم را بصورت متن در یک تست قرار دهید! یا یه نفر پیدا بشه و فایل صوتی کنفرانس را فشرده کرده سپس در محله قرار دهد،‏ چرا ما نشسته ایم و فقط از مدیر انتظار داریم؟ چرا ما از توانایی های خود به نفع جمع استفاده نمیکنیم؟! و چراهای بسیار که یار و یاور مجتبی و گروه باشیم!حالا همه میگن تو که لالایی بلدی چرا خوابت نمیبره؟ یا میگن:‏ پژو لب گود ایستاده میگه لنگش کن! نه دوستان اینطور نیست من هنوز کامپیوتر یاد نگرفتم که بتونم کاری انجام دهم! ولی من به مجتبی قول دادم که هر کاری بتونم برای پیشرفت دوستان انجام دهم!‏.شرمنده اگه زیاد وقت گرانبهاتونو گرفتم…

سلااام به همه گی. آقا مجتبی اضافه کنم که اینترنت من اونقدرها هم بد نیست. من قبلا هم صابقه ی شرکت در کمفرانس رو داشتم. فقط. اّولش امکان داره چند بار قطع و وسل بشه. خوب چارش هم اینه. عدد ۲ رو به ۸۰۸۰ میفرستید. و بعد مودم gprs تون رو با نهایت قدرت هل میدین. من نهایت سعیم اینه که درد سر ساز نشم. ولی اگه شدم end call. خیلی حرف زدم. بفرمایید آیدی اسکایپ. mahdi.davali1375

درود! ببخشید مجتبی جان دوبار لینک آموزش کنفرانس گذاشتی،آیا آموزشها باهم فرق دارند؟! در ضمن من فکر میکنم این آموزش هارو گذاشتی که بچه ها دیگه نخواهند اسکایپشونو اینجا بگذارند و شما به کسی نزنگی،‏ بلکه خودشون بیایند تو کنفرانس و شما تإییدشون کنید،‏ درست حدث زدم؟!‏

با درود خدمت شما
من تازه کنفرانس را گوش دادم به کیفیت و خوبی کنفرانس قبلی نبود خیلی شیر تو شیر بود بعد هم همچین درست حسابی بحث نکردین هی میپریدید وسط حرف اون یکی
اما این یه مساله رو در مورد پوشیدن لباس و ست کردن رنگش بگم و خلاص ببینید کلا ما در مورد خیلی چیزها باید با سلایق دیگران جلو بریم اونایی که مطلق هستنفقط اسم رنگارو میدونن و هیچ وقت نمیدونن آبی چیه قرمز چیه سبز چیه و زرد چیه که رنگهای اصلی هستن و مشتقات این رنگا کدوما هستن وقتی ذهنیتی نیست چطور میتونن تصور کنن که خودشون وقتی توی لباس فلان رنگی هستن چه شکلی شدن بنابراین وقتی میرن توی یک فروشگاه و میخوان لباس بخرن حتما مقداری بینا همراهشون میبرن بعد بیناها یا بینا نگاه به ویترین مغازه و یا لباسای داخل فروشگاه میندازه و اگر چیز خوبی که به نظر اون خوبه به چشمش خورد میگه آقا لطفا اون و این و اون رو بدید پرو کنن بعدش شما میپوشید اون چند تا رو و هر وقت به نظر همراهاتون قشنگ اومد همون رو میخرید شما فقط میتونید در مورد اندازش و اینکه توش راحت
هستین یا نه نظر بدید حالا فرضا یه دست لباس به رنگ آبی روشن براتون میخرن که به نظر و صلیقه ی همراهاتون ست شده شما اونو داخل کمدتون میزارید و هر وقت لازم بود بپوشید خوب برش میدارید و میپوشید پس هیچ وقت لباس جدیدی که شما هیچ پنداشتی ازش ندارید جلوتون نمیزارن که شما بخواهید بدونید که ست میشن یا نه همه ی لباسهایی که خریدین میدونید کدوما هستن و بهتون گفتن که چه رنگی هستن حداقل از لحاظ گفتار میتونید ستشون کنید و اینارم میتونید یاد بگیرید از همون اطرافیان که کدوم رنگها باهم ست میشن
در مورد جارو کردن فلش که دوستمون گفتن قبل از کشیدن جارو برقی میتونید زمینو لمس کنید و روی فرش دست بکشید که چیزی نباشه بعدا جارو برقی بکشید واکس و اینا هم که چالش نیست چالش اینه که ما باید با سلیقه ی دیگران لباس بپوشیم و به قول دوستمون تیپ بزنیم خودمون نمیتونیم به جز اندازه و گاهن جنس لباس حتی نمیتونیم قیافه ی خودمون رو ببینیم که زشت هستیم یا قشنگ باید از دیگران بپرسیم تازه خانواده ی خودمون که بهمون نمیگن زشتی دیگران هم ترحم میکنن میگن بابا ناراحت میشه بزار بگیم خوشگله البته اینا شاید از نظر بعضیا مهم نباشه و بگن
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار
آره این هست ولی چی میشد ماهم میتونستیم خودمون خیلی چیزارو انتخاب کنیم که یکیش لباسه خودمون تنها بریم لباس واسه خودمون انتخاب کنیم بعد تازه اطرافیانمون بهمون گفتن همین خوبه بگیم نه مثلا این بهم نمیاد و تصمیم نهایی رو خودمون بگیریم هی نپرسیم مطمئنی این بهم خوبه بهم میاد خوبه اینجاش که زشت نیست رنگش بهم میاد و همراهمون با سلیقه ی خودش بهمون جواب بده ما حتی نمیدونیم سلیقه چیه
البته من که نیمه بینا هستم و تا ۱۳ ۱۴ سالگی بیناییم کامل بود و همه ی این کارهارو میکردم ولی الان دارم کم کم به این وضعیت میفتم و کلا از زبان نابیناها و روزی که نابینا خواهم شد نوشتم همین الانش هم باید با سلیقه ی دیگران زندگی کنم
کلا لعنت بر این زندگی و لعنت بر نابینایی
بدرود

آقا مجتبی تاریخ را تحریف نکن, آقای حاتمی شد بازرس, بازرس علی البدل فقط برای زمانی است که بازرس اصلی به دلایلی مثل فوت یا استعفا یا برکناری توسط مجمع عمومی, نتواند به انجام وظیفه بپردازد, هرچند که در تشکلهای ما که اصلا ظاهرا بازرس وظیفه ای ندارد و هرچه هیئت مدیره گفت باید تأیید کند, البته امیدوارم جناب حاتمی چنین نباشد و واقعا به همه نشان دهد و ثابت کند که بازرس کیست و چه وظایفی برعهده دارد.در ضمن من هم از کم لطفی خانم مرادی در تعجبم. کدام به هم پریدنی بود؟ حتی کدام پرخاشگری به هم بود؟ چرا بعضی از ما اینقدر تیتیش مامانی و اوا خواهری هستیم که اگه یه ذره صدای کسی بالا رفت فورا می گوییم که دعوا شد به هم پریدند به هم پرخاش کردند. اتفاقا بچه ها با احترام کامل با هم صحبت میکردند. فقط باید از مجتبی بخواهیم که کمی در شیوه اداره کنفرانس تغییر بده و اجازه بده افراد در خصوص موضوع کنفرانس هرچه تو ذهنشونه بیان کنند و آنها را با یک سؤـال زیر منگنه قرار ندیم.

جناب آقای محسن خیلی خوشحالم که بالاخره یک نفر پیدا شد که بدون شعار دادن بیاد جلو. نظر شما رو هزار بار تأیید میکنم. من دختری هستم که قشنگی و تناسب رنگ لباس خیلی برام مهمه. دوستان نابینای مطلق این رو بدونید که ما هر کاری هم کنیم چون از رنگ تصور درستی نداریم باید با سلیقه دیگران لباس بپوشیم. باید برای خرید, یک یا چند نفر بینا با خودمون ببریم تا برامون لباسی انتخاب کنن که از نظر رنگ, اندازه و خیلی چیزای دیگه مناسب باشه. چالش یعنی این و مشکلاتی مثل این. محسن جان آفرین به شما.

سلام بچه ها.
میگم ی نکته نگفته مونده فکر کنم.
ببینید، اگر دقت کرده باشید، دیگه نیازی نیست کسی شناسه اش را به ما بده.
همین که ساعت شش و سی دقیقه بعد از ظهر روز جمعه هشتم آذر ۹۲ خورشیدی توی اتاق گوشکنیها باشیم یعنی ما هم هستیم.
فقط حواس شما جمع باشه و هر کس از شما این مطلب را خواندید به دوستانتان هم بگید که اگر تا ساعت شش و چهل دقیقه وارد اتاق نشده باشید درب اتاق را قفل میکنم و دیگه هرچه شماره ی اتاق را بگیرید نمیتونید وارد بشید.
یوهو! این هفته فکر کنم خیلی شلوغ بشه.

سلام جای من چقدر خالی بود به قول خودمون حیف نشد که باشم
چالش … با اجازه منم چند تایی می گم رفع مراحمت می کنم:
جفت کردن جوراب! من اصولاً جوراب اسپرت سفید می پوشم که هر جفت شباهت زیادی با جفت دیگه داره مثلاً یکی مارکش سبز هست یکی آبی یکی گل قرمز داره یکی نارنجی و خب خیلی امکان اشتباه در جفت کردن و نهایتاً پوشیدنش وجود داره. راه حلی که پیدا کردم هر جفت رو با هم باید شست و سعی کرد جدا از بقیه روی بند یا هر جای دیگری برای خشک کردن آویز کرد یا نهایتاً داد به یکی چک کنه که روش اول راه کار قضیه هست.
چالش تشخیص لباس های خودم از لباس های خواهرام مثل مقنعه و .. خب ما تقریباً همه هم سایزیم و خیلی از لباس هامون از لحاظ رنگ و اندازه مثل هم هست و یه تفاوت های جزئی داره. راه کاری که من پیدا کردم به وارونه لباسهام “هر لباس یه جای معین که در زمان گشتن هم بدونی باید کجا رو بگردی” یه مارک می دوزم با لمس اون یا دیدنش معلوم میشه لباس لباس من هست در مورد مقنعه بجای مارک از یه نخ چند بار تابیده شده استفاده کردم که هم قابل لمس باشه هم از رو مشخص نباشه.
چالش کرم زدن که من اصولاً یا دور چشمم یا یه قسمت از پیشونیم بدونه کرم میمونه و یا کرم یه جایی از صورتم بیشتر جمع شده و خورد صورت نرفته. راه حل در پایان کمی بیشتر صورت رو باید ماساژ داد و اون قسمت هایی که فکر می کنی کرم نخورده رو هم بهش توجه کرد.
چالش ممکنه جایی بشینیم یا به جایی برخورد کنیم لکی کثیفی چیزی لباسمون بگیره یا در حین خوردن غذا یا استفاده از وسایل این اتفاق بیفته ما متوجه اصلاً وقوعش نشیم. راه حلی که من پیدا کردم از اطرافیان خواستم در این مواقع گوش زد کنند یا گاهی که در خیابون احساس می کنم ممکنه جایی از لباسم به دلیلی کثیف شده باشه متوجه نباشم و شک داشته باشم با کمال نمی دونم شاید بشه گفت پررویی از یکی از عابران سؤال می کنم.
خب همین قدر چالش و راه حل به ذهنم رسید تا چالشی دیگر خدا نگهدار.
هان راستی در مورد تمیز کردن ابرو حق با فروغ هست البته این طور توضیح بدم که این یه نوع مرتب کردن هست مثلاً یه نوک ابرو که تازه سر زده و خارج از مدل ابرو هست را با نگاه کردن در آینه با یه قیچی کوچیک برمیدارند و خب اگه همش بخوایم یا بخواند برند آرایشگاه که اوووووو ورشکست میشیم و میشند که ولی اصلاً اصلاً نابیناها نیم بیناها خودتون این کار رو نکنید ها خطرناکه حسن خانم خطرناکه من خودم یه بار با قیچی ابرو چینی زدم دمار از ابروم در اوردم کلاً کچل شد بعدش شانس اوردم رشد ابروهای من خوبه یه هفته ای شد مثل روز اولش ولی خوب همه که شانس من رو ندارند و خب حال مداد کشیدن و این کار ها رو پس نکنید خودتون نکنید که خطرناکه حسن خانم.
یه نکته دیگه که من با اینکه سعادت شرکت در کنفرانس ها رو ندارم ولی موافق صد هزار درصدیش هستم این خودش یک قدم هست یه پله به سوی بهتر شدن و از همین الآن من نتایج مثبتش رو در کوتاه بو بلند مدت می بینم.
موضوع کنفرانس سوم هم جداً قابل تأمل هست فقط اونجا راه کار ها رو بیشتر روش زوم کنید مرسی مرسی هزارتا …. این بار جداً بای تا های

سلام خوب مسلما بحث هاتون جالب و قابل استفاده هست همین طوری ادامه اش بدهید خدائی خوبه راستی یک سایت هم جدیدا راه افتاده برای ماها یعنی نابیناها که مطالب جالبی داره خواستید یک سر بزنید این هم آدرس:www.liveside.ir

سلام فروغ جون شما لطف دارید
ولی زیاد سخت نگیر بذار هرکی هرچه دل تنگش میخاد بگه

ولی جداً حیف که نمیشه و نمی تونم تو کنفرانسها شرکت کنم
باید برم یه فکر درست حسابی بنمایم
که از غافله هزار سالی عقبم

منتظر کنفرانس امروز هستم

دیدگاهتان را بنویسید