خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

زندگی؟

سلام بر همه هم محلی های گل و گلاب
خب مثل همیشه “حالا نه همیشه .. برخی مواقع” داشتم توی اینترنت و به قول دوستان نت می گشتم و می سرچیدم که رسیدم به یه وبلاگ و یه پست که جالب به نظرم رسید
گفتم تازگی ها مراحمتم کم شده دلتون برام تنگ شده  بعدش گفتم بذار همین رو بپستم باشد که رستگار شویم!
البته این پست کامنت های شما رو می طلبه تا کامل بشه و لطفاً در صورت تمایل به ثبت کامنت، قبل از مطالعه کامنت دونی بکامنتید “جر هم نزنید .. تقلب هم نداریم …:
هان اصلاً اصل مطلب یادم رفت! …
در مورد زندگیتون چه طور فکر می کنید؟
اگه قرار باشه از زندگیتون یه فیلم سینمایی بسازند دوست دارید اسمش رو چی بذارند یا بذارید؟؟؟؟

۴۵ دیدگاه دربارهٔ «زندگی؟»

درود که معنیش میشه همون سلام خودمون
به نظرم اسمش رو بگذاریم
دو چشم ندیدنی این همه چیزهای به خود دیدنی بدبختی بیچارگی ترحم دلسوزی بی پولی ناسزا تعصب بیجا اندوه غصه غم حسرت ناسازی اضطراب همیشگی به دنبال مقصر امید واهی همه و همه با ۴۵ هزار تومان بهزیستی پس حل شد ببخشید.

شبرنگ بی فروغ عزیز سلام، بله همه اینهایی که شما گفتید حقیقت صرف هست و واقعیت انکار نشدنی ولی خودتون کارگردان فیلمتون بشید از اختیاراتتون استفاده کنید نا سلامتی کارگردانی گفتند دیگرانی! اسمتون هم قشنگ هست ولی اولین قدمتون تو تغییر سناریو عوض کردن اسمتون باشه … کاری نداره یه دادخواست کوچولو موچولو می خواد و بعدش ثبت محله هم که مدیرش کار و زندگی داره نیستش … تند زود سریع غیابی رأی میگیریم و اجرا می کنیم و فقط بی زحمت آش فراموش نشه که من و بچه های محل عاشق آش رشته هستیم.

سلام مثل این که من اولی هستم خب بگزریم من زندگیم پر از فراز و نشیب های فراوانی بوده اتفاق های زیادی تو زندگیم افتاده اشتباهات زیادی کردم ولی خب کار های خوبی هم کردم که باعث شده موفق بشم خیلی شکست خوردم خیلی جا ها هم به چیزی که میخواستم رسیدم یکی از اون اهدافی که میخواستم و بهش رسیدم همین مهندسی نرم افزاره یکی از اشتباهات بزرگی هم که انجام دادم رضایت دادم بیایم تهران البته خودم هم یه کم اصرار کردم که بیایم تهران ولی الان خیلی پشیمونم چرا که از عشقم که همون بالا تر بردن علمم در کامپیوتر هست و کار در رشته مورد علاقم هست بی نسیب شدم البته این اشتباهی که کردم از اینجایی سر چشمه گرفت که از دختری که دوستش داشتم و بسیار دوستم داشت جواب رد شنیدم شاید بگین اگه دوستت داشت بهت جواب رد نمیداد آره یه پسر اهمق با دروغ هاش از من دورش کرد بیشتر همخواهر زادهش باعث این جدایی شد میخواست با دوست پسرش که برادر همین فلان فلان شده بود برسه زندگی ما دوتا رو خراب کرد زیراب من رو زد و… دختر ها هم میدونید که صادن از این ها بگزریم من راستش فکر نکردم اسم فیلم زندگیم رو چی بزارم ولی خب من زندگیم اتفاق های جالبی درش افتاده که در این مقال نمیگنجه راستش خودم خیلی دوست دارم یه کتابی یا یه رمانی در مورد زندگیم بنویسم ولی خب وقتش نمیشه یه چیزه جالب بهتون بگم که مادر من مادرم نیست بلکه میشه گفت نامادریمه ولی یه فرشتس که من میگم مقامش از زن حضرت ابراهیم هم بالاتره همون ساره رو میگم خیلی هم مقامش بالاتره به خاطر این مادر گل که نه فرشته میخوام یه رمان در مورد زندگیم بنویسم وقتی نوشتم اسمش هم مشخس میشه شاید هم فیلمی در مورد زندگیم ساخته شد خدا رو چی دیدی خب زیاد پر هرفی کردم بریم به کارمون برسیم همگی موفق باشید یا علی

آقای پاور سافت سلام، خب اشکال نداره دومی هم خوبه غمتون نباشه! همین یه خورده که نوشتید بسیار بسیار جذاب بود فقط نگفتید تهران چی کار می کنید و چرا از نرم افزار دست کشیدید؟ در مورد دختر مورد علاقتون هم بهتره فراموشش کنید تا بخواید دختر خوب و خانم که ان شا الله اگه کمی دور و برتون رو نگاه کنید پیداش می کنید و عشق و علاقه هم اگه فکر و روح آزاد داشته باشید سراغتون میاد، حس تون نسبت به مادرتون هم خیلی زیبا بود خیلی ان شا الله همیشه سایشون بالای سرتون باشه و منتظر رمانتون هم هستم و هستیم جمیعاً.

سلام دوست عزیز. به عنوان یکی از دوستانی که پستها و نظرهای شما را با دقت میخوانم و برای بسیاری از آنها ارزش فراوان قائلم، از شما درخواستی دارم:
لطفا در نوشته های پر ارزشتان از فعلهای ساختگی کمتر استفاده کنید و یا اگر امکان دارد، اصلا استفاده نکنید چرا که این گونه نوشتن انسان را وا میدارد که به همین نحو نیز سخن بگوید که فکر میکنم برازنده شخصیت شما نیست. البته من شما را خارج از این محله نمیشناسم و نامتان را هم نمیدانم و این نظر را با توجه به نوشته هایتان نسبت به شما مینویسم.
بیگمان برای طنز پردازی راه های مناسبتری هم وجود دارد.
ضمنا من نام فیلم زندگیم را “بیبازگشت” میگذارم.

سلام شیرین خانم
بله کاملاً حق با شماست ولی من دست خودم نیست و در بسیاری موارد هم قصد طنز پردازی ندارم اصلاً بلد نیستم اما نمی دونم چرا آخرش این مدلی میشه! اما چشم سعی خودم رو می کنم و ممنون که تذکر دادید.
“زندگی بی بازگشت” بسیار تأمل بر انگیز و سازنده “آب ز جوی رفته به جوی بر نخواهد گشت” کمال بهره از تک تک ثانیه ها و لحظات زندگی.

سلام نخودی بانو دلم برات تنگ شده بود اومدم دیدم این جایی خوشحال شدم ای ول که اهل تنوعی حتی وقتی از سایت دیگه مطلب میذاری ههاههااها این چه خنده ای شد ولش کن
من گاهی مث الان اول کامنت دونی رو میخونم حالا برم سراغ زندگی
خدافظ نه منظورم این زندگی بود منم با اینکه تاازه وارد جوونی شدم ولی داستان زندگیم اگه یه رمان یا نمایش میشد چیز خوبی از آب در میومد عنوانشم همون وقت مشخص میکنم ههه ولی به حکمت خیلی از ماجراهاش رسیدم و خوشحالمُ خدا رو شاکر و از تلفیق شادی و ناشادی در کنار هم شده لذت هم میبرم

سلام
ثنا جونم ببخشید ها ببخشید ها ولی جر زدی باید تنبیهت کنم! “یه پا بالا دستا به کمر برو رو نک انگشتای پا یک دقیقه این وضعیتی بمون” “بهش میگند حرکت لکلک یکی از ده موردی بو که تو تربیت بدنی ۱ باید آزمونش رو می دادیم” …
خب هم تعادلت حفظ شد هم یه خورده عاقبت تقلب کردن دستت اومد! “قابل توجه سایر گوش کنی ها”
امیدوارم در ادامه زندگی شیرینت هم باز شاد باشی و سربلند عزیزم.

سلام همکار گرامی. میخواستم بپرسم که آیا نخودیبانوی لاحق همان نخودی سابق هستند که با خواندن متن شما این سوال موضوعاً منتفی شد. من دیدگاه ها رو مطالعه نکردم ولی اگر از زندگیم بخام فیلم بسازند اسمشو میزارم “زندگی”! زندگی هنگامه ی فریاد هاست, سرگذشت درگذشت یاد هاست. زندگی تکرار جان فرسودن است, رنج ما تاوان انسان بودن است. به قول فرخی یزدی “زندگی کردن من مردن تدریجی بود, آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم” اصلاً نمیدانم ما که قراره بریم چرا اومدیم؟ شما هماگر هنوز اختبار ندادید, بخونید که اختبار هم بخشی از زندگی حرفه ای شما هست. موفق باشید.

سلام جناب ستوده کاش یه کم فقط یه کم شم حقوقی شما رو من داشتم اون وقت … بگذریم “زندگی” از دید شما یه کم تلخ هست یه قاشق شکر نیاز داره که حتماً دور و برتون شکر گیر میاد فقط کافیه شکر رو اضافه کنید و هم بزنید فقط همین.

سلام نخودی بانو. میگم این فرهاد هم خوب برامون یادگاری گذاشت و رفتها. من اسمش رو میذارم زندگی ادامه داره. دیگه تعصب رو برناممون داریم. چی کار کنیم دیگه. ولی جدً زندگی ادامه داره دیگه. هر اتفاقی هم برامون بیفته خوب باشه یا بد، به هر حال داره میره جلو. تا آخرین ثانیش هم میره و همه ی اتفاقاتی که باید میفتاده میفته و ما فقط میتونیم شاد باشیم یا غصه بخوریم. با شاد بودنش موافقم ولی غصه خوردن مشکلی رو حل نمیکنه. فقط خسته ترمون میکنه. پس چی شد؟ زندگی ادامه داره. خخخ

سلام شهروز خان! “نخودی بانو” بهم میاد دست جناب فرهاد درد نکنه اگه دیدیدش از طرف من ازشون تشکر کنید.
“زندگی ادامه داره” منم موافقم چی کار کنیم ما هم طرفدارهای برنامه هستیم و دایه دلسوز تر از مادر .. با اتفاق آرا تصویب شد برید بسازیدش فقط یادتون باشه از شادی و موفقیت بیشتر استفاده کنید و منم تو برنامتون دعوت کنید “بعدش بگم نمیام کلاس بذارم”

سلاااام.
خوب منم والا واس زندگیم اسمی به نظرم نمیرسه.
ولی پستای جالبی میذاری کلا.
ذهن آدمو درگیر میکنن لامسبا.
ضمنا شهروزو لااااااااایککک میکنم.
منم شاد بودنو ترجیح میدم شدییییییییید.
موفق باشید نخودی
بانو.

درود و هزاران درود!بالاخره یه نفر پیدا شد که محله را از سکوت دربیاره! من میگم:‏ زندگی پیچ و خم داره،‏ در دنیا هیچ چیز صد درصد نیست،‏ در زندگی بیخیالی از بهترین هاست،‏ زندگی شادی بخش است،‏ شاد باش تا روزگار ت شاد باشد،‏ هیچ چیز بهتر از شاد زیستن نیست،تا شادی هست چرا غم؟،‏ شاد باش و دیگران را شاد کن،‏ آب رفته برنخواهد گشت،خوشبین باش و با خوشبینی زندگی ک!‏

آقای عدسی ممنون، بله حق کاملاً با شماست فقط یه نکته خیلی کوچولو اینکه بی خیالی و شادی حدی داره اگه حدش رعایت نشه دیگه نمیشه اسمش رو بی خیالی و شادی گذاشت، یکی از این حدودش رعایت حال اطرافیان هست و بقیه حدودش رو هم خودتون پیدا کنید … با رعایت این حدود به معنای واقعی کلمه هم شاد باشید هم دیگران را شاد کنید … زندگیتون پر خنده.

سلام نخودی بانو جان
در زندگی من هم فراز و نشیب هی زیادی بوده وهمیشه مسرهای در آن باز شده که خواسته و ناخواسته مجبور بودم از مسیر اصلی زندگی دور بشوم با این همه توانای زندگی در هر مرحله و شرایط جدید آن را داشته ام به همین دلیل من اسم آنرا گذشت انتخاب می کنم .ولی به قول معروف
زندگی گرمی دست های به هم پیوسته ست تا در آن دوست نباشد همه درها بست ست
ومن همیشه دوست های خوبی داشته ام که در هر مرحله زندگیم همراهم بوده اند و با بودن آنها کنار آمدن با مسیرهای تازه زندگیم وقبول آن برایم راحتر شده حتی آنجای که بروفق مرادم نبود موفق باشید.

سلام ترنم عزیز! دوست خوب بهترین سرمایه ای هست که میشه داشته باشیم و خوشحالم این سرمایه رو داری و قدردانش هم هستی .. “گذشت” من دو تا معنی ازش درک می کنم یکی “گذشت و فداکاری” که شاید از نوشته شما بعیدتر باشه ولی اسم برازنده ای هست و یکی “گذران زندگی” که بله می گذرد و کاش قدر لحظه لحظه آن را بدانیم.

درود یعنی همون سلام خودمون!
اما نخودی بانو رسما رفتم تو فکر!
با اینکه من زیادی شادم, ولی اسم زندگیمو میزارم وجود نامعلوم!
هان؟ این که فرمودی یعنی چه؟
یعنی یه نفری که به خاطر زندگی وجودش تو زمان محو شده!
کلا من سعی کردم آدم شادی باشم!
من زندگی خیلی سختی داشتم!
راجع بهش حرف نمیزنم, اصلا وارد بحثش نمیشم!
ولی, کلا به من میاد
اگه کسی نظری داره بگه! من اسم درست حسابی برا زندگیم به ذهنم نمیرسه
اینم که گفتم فقط زمانی بود که داشتم کامنت دونی رو میخوندم و فکر میکردم.

سلام…
امیر رضا خان شما هم با عرض پوزش فراوان مشمول تنبیه مشروح در پاسخ کامنت ثنا خانم میشید که تند زود سریع برید اون بالا بخونید انجام بدید بیاید که بازم اینجا حرف دارم برای گفتن
…..
“وجود نا معلوم” “محو وجود یه نفر به خاطر زندگی در زمان” یه کم مبهم هست ولی بله زندگی اون قدر عمیق هست که گاه بجای شنا کردن غرقش میشیم، گاهی خوب هست غرق زندگی شدن اما نه بدونه تجهیزات وقتی خواستید به اعماق زندگی برید لباس غواصی فراموش نشه! یه چیز دیگه اینکه اون قدر زندگی چی میگند زنده “آدم” داره که واقعاً یه نفر وجودش توی این همه آدم “شش هفت ملیارد” نامعلوم هست ولی بودند کسانی که این حصار رو شکستند و از پس هزاران قرن نامشون و یادشون حتی از خیلی از زنده ها هم معلوم تر شده و شما و من و ما هم می تونیم یکی از اون خیلی ها باشیم …
راستی شاد بودن در عین سختی زندگی خیلی ارزشمند و سازنده هست فقط این شادی رو وسیله ای برای فرار از سختی نکنید بلکه اون رو جایزه خودتون برای غلبه بر سختی ها قرار بدید
همیشه شاد باشید به معنای واقعی کلمه…

سلام علیاقا! چرا نسازند .. مگه خودتون خدایی نکرده سه نقطه هستید … خودتون بسازید خوبش رو هم بسازید … فقط یه چیزی نسازید که بعدش خودتون هم رغبت نکنید ببینیدش ها! یه فیلمی بسازید در حد جایزه اسکار یا حتی یه چیزی بالاتر …
زندگیتون زیبا پر از رنگ پر از موفقیت…

عجب پستی گذاشتم ها! خودم هم رفتم تو خماری .. باور کنید از پری‌روز تا حالا دارم می فکرم یعنی همون فکر می کنم … گفتم بذار بنویسم شاید به ذهنم خطور کرد … خب من اسمش رو می ذارم “فردا در راه است”
نمی دونم فعلاً که گمانم همین خوب باشه تا فردا چی پیش بیاد …
با اجازه دوستان عزیز کامنت گذار یه کم بعد به تک تک کامنت ها جواب می دم اما الآن از همتون ممنون تک تک نظرات شما برای من ارزشمند هست و بازم مرسی

ببین نخودی بانو “فردا در راه است” خیلی عنوان خوبی هست با نگاهی امیدوارانه و روشن به آینده پیش رو ولی دقت داشته باش این حال هست که تو می تونی اون رو بسازی و وقتی تو لحظات حالت رو ساختی آینده خود به خود ساخته میشه اون مدل که تو می خوای و حتی بهتر…

سلام. در مورد زندگی من اگه قرار باشه فیلمی بسازند اسمشو میذارم زندگی مه آلود.
علتش هم اینه که به نظر من البته تکرار می کنم به نظر من و فقط و فقط به نظر من، منی که نابینا هستم مواجهه ام با خوشبختی و خوشی ها مثل اینه که از پشت شیشه ای در مه دارم نگاهشون می کنم و همیشه اندکی از خوشبختی به من رسیده؛ انگار در یک فضای مه آلود، زندگی و حرکت می کنم.
هیچ کامنتی رو هم نخوندم؛ الآن میرم بخونم.

سلام آقای آگاهی! “زندگی مه آلود” ” .. یه کم روشنترش کنید … این نگاه شما به زندگی هست که درجه روشنی اون رو تعیین می کنه نه درجه بینایی چشم شما … این شمایید که میزان شاد بودن شادی لذت بخش بودن لذت و خوشآیند بودن خوشی رو مشخص می کنید هرچند اون خوشی و شادی و لذت نا چیز و کم باشه … یه کم سخاوتمندانه تر نمره بدید یه کم روشنتر نگاه کنید خودتون رو از این مهی که اطرافتون رو گرفته بکشید بیرون و بذارید روشنای فیلمتون روشنی بخش زندگی خودتون اول و بعد اطرافیانتون باشه …

nدرود که همون سلام خودمون باشه با آش رشته و کشک هم موافقم البته دوغ هم باشه بد نیست من ترجیح میدم به جای فیلمنامه یک صوت نامه بسازم یعنی بضبطم آخه با کدوم چشم میخواهید فیلمنامه ای که من ساختم رو ببینید تعریف و ترجمه هم که خوب از آب در نمیاد راستی چرا خانمها آش اینقدر دوس دارند

هم سلام و هم درود در مورد آش که نمی دونم فقط می دونم خوشمزه هست و الآن هم که داره اینجا برف میاد یه کاسه آش رشته داغ می چسبه!
شما بسازید صوت نامه اش رو بسازید این قدر هم به چشم هاتون فکر نکنید به بقیه اعضاتون هم اهمیت بدید مخصوصاً گوشها و لامسه گرامی

درود! البته بعضی از دوستان مرا زوج در مسافرتها دیده اند،‏ امیدوارم مسافرتهای مجردی هم پیش آید تا دوستان مرا در آن بصورت فرد هم ببینند،‏ من همیشه یکنواخت نیستم،‏ من سعی میکنم ملاحظه کار باشم تا بعضیها نرنجند،‏ من دوست ندارم دیگران از من رنجیده خاطر شوند،‏ من دوست دارم باعث شادی و خنده ی اطرافیان و دوستان باشم نه ناراحتی و افسردگی آنان،

درود می سازم آقا می سازم خانم می سازم بابا صوت نامه اش را میسازم ولی کو امکانات کو آش رشته کو وسیله ضبط خوب کو تدوین کننده کو میکس کننده کو اصلا پول بابا اصلا کو گوش شنوا هیچ کدوم به راه نیست پس پیش به سوی همون آش کشک یا دوغ ای خدا اگر این چشمهام درست میشد برای همین بچه ها سه روز جشن می گرفتم و همه اشون مهمون آش کشک و دوغ بودند حالا ببین اگر راست میگی خدا اجابت کن تا ببینی من اهل عملم یا نه می بینی اون وقت

ان شا الله خدا اجابت می کنه ولی … قبلش هم شما باید زندگی کنید … حالا مدلش دست خودتون هست البته تا حدی … از حد اقل امکاناتتون استفاده کنید … “البته خود دانید”
براتون شادی شادی و موفقیت آرزو مندم
زندگی به کام

سلام نخودی بانو.
خب من تازه این پست رو خوندم.
این که در زندگیم چه مراحلی رو طی کردم با چه سختی ها و مشکلاتی رو به رو بودم بماند. همین که الان از شرایط و موقعیتی که دارم خوش حالم و راضی فکر میکنم خیلی خوب باشه.
مهمترین نکته مثبت برای هر فرد اینه که اول خودش از خودش رضایت درونی داشته باشه و به قول معروف خودش خودش رو قبول داشته باشه که اگر اینطور نباشه قطعا اون فرد مورد قبول دیگران و اطرافیانش هم نخواهد بود.
من در زندگیم چیزایی رو دارم که با دنیا عوضش نمیکنم
خب از این حرفا که بگذریم اسم فیلم زندگیمو یه ۳، ۴ تا اسم به نظرم میرسه که بذارم و اونم بر میگرده به ویژگی های اکتسابی و انتسابی که دارم.
مرد خستگی ناپذیر.
تنها هواشناس نابینای ایران زمین.
افق های روشن در انتظار او.
پسر خوش قلب و آرام.
این ۴ تا اسم بالا میتونن اسم فیلم زندگی من در این ۲۴ سالی که از خدا عمر گرفتم باشه.
قطعا اگر ۱۰ سال دیگه یا ۲۰ سال دیگه خدا عمری بده و بخوام واسه فیلم زندگیم یه اسم بذارم شاید بشه عناوین دیگه ای رو بهش اضافه کرد.
زندگی ادامه داره، حتا وقتی تو نباشی.
اگه آشنا بمونی یا مثله غریبه ها شی.
زندگی ادامه داره، خوبو بد، سفیدو مشکی.
تا زمانی که یه لبخند میشکفه، میچکه اشکی.
کسی پله های عُمرو به عقب بر نمیگرده.
ولی میتونه ببینه که گذشته ها چه کرده.
زندگی ادامه داره.
این دو روزه زندگی رو بیا همراهه دلم شو.
پیروز و سر فراز باشی نخودی بانو

“زندگی” چه عنوان کلی و مبهمی, خانم بانو از این ببعد دقت بیشتری داشته باشید در انتخاب عناوین پست هاتون خانم…..
خب فکر کنم اگه الآنی بخوام یه اسم روی فیلم سینمایی زندگیم بذارم “به کجا می روم؟ ” باشه یا “نمی دانم”

دیدگاهتان را بنویسید