دسته‌ها
صحبت های خودمونی کودکان و نونهالان

شهاب امیری مرسی!

مرسی. شهاب امیری عزیز، مرسی. دستت درد نکنه که امروز منو نه تنها تا اون طرف چهار راه بردی، بلکه همراهیم کردی و مغازه ای که بلد نبودم را نشونم دادی تا من امروز عقب نمونم، تا بتونم کارمو به نحو احسنت انجام بدم. باورت بشه یا نه، من امروز قبل از تو، به دو تا از آدم بزرگ ها رو زدم و قبول نکردند. تو خودت بدون اینکه من بگم پیشنهاد دادی که کمکم کنی. مرسی شهاب جون، با اینکه گشنهت بود، با اینکه باید سریع، پنیر میگرفتی میرفتی خونه، ولی به خاطر من، منی که تا به امروز نمیشناختیم، وقت گذاشتی تا سوپری بردیم و آوردیم. ای کاش منی که مثلا یعنی تجربه ی زیادی دارم و ی آدم گنده شدم، به اندازه ی یکی مثل تو ظرفیت داشته باشم که بتونم به دیگران همینطوری بی چشمداشت کمک کنم! مرسی. با اینکه ممکن بود مامانت چیزت بگه و تو اینو میدونستی، ولی گفتی میبرمت و فقط ازم خواستی تند راه بییام تا تو هم بتونی زودی بری خونه. مرسی. با اینکه توی هیچ کلاسی، توی هیچ درسی به تو نگفته بودند نابینایان را راهنمایی بکنی ولی خودت تنها با ده سال سن، شعور و معرفت و محبت زیادی داری به قدری که به خیلی از بزرگتر ها گفتی زکی! مرسی شهاب، من اگه امروز نبودی، کلاسم کنسل میشد و بیچاره میشدم. بازم مرسی. من اگه اینجا از تو ننویسم، خیلی بی انصافیه. پس میگم و مینویسم که همه بدونند شما بچه ها معصومیتی دارید که نمیدونم چرا ما بزرگترها نمیتونیم درکش کنیم چه بخواهیم داشته باشیمش!

از مجتبی خادمی

مجتبی خادمی.
متولد 7 بهمن 66.
دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه
اصفهان.
ارزیاب مرکز تماس گروه صنعتی انتخاب.
مؤسس و گرداننده اسبق محله نابینایان.
مدرس علوم کامپیوتر و زبان انگلیسی.
طراح وب.
برنامه نویس.
مجری برنامه های رادیویی.
آشنا به راه اندازی و استفاده از چاپگر های خط بینایی و بریل.
دوره پیش دبستانی را در مدرسه کمتوانان ذهنی بصیرت زرین شهر گذراندم.
دوره های دبستان و راهنمایی را در مجتمع آموزشی ابابصیر اصفهان.
پایه اول دبیرستان را در دبیرستان غیر انتفاعی محمد باقر زرین شهر.
پایه های دوم و سوم هنرستان را در رشته کامپیوتر در هنرستان ملا صدرا.
مقطع کاردانی کامپیوتر را در دانشگاه های آزاد مبارکه و دولتی شهرکرد.
و مقطع کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی را در دانشگاه اصفهان گذراندم.
همزمان، در انجمن موج نور نابینایان، به عنوان مسئول تولید محتوا، مؤلف کتب صوتی ویژه نابینایان، صدابردار، مسئول کنترل کیفی مواد آموزشی، پاسخگو به پرسش های کامپیوتری نابینایان، طراح سامانه تلفن گویا، مدرس کلاس های آموزش رایانه و مسیر یابی ویژه نابینایان، مدرس دوره های تربیت مربی آموزش رایانه به نابینایان، و تحلیلگر نیاز های آموزشی نابینایان در خانه ریاضیات مشغول به خدمت شدم.
در ادامه، به عنوان اپراتور در مرکز تماس گروه صنعتی انتخاب مشغول بودم و اکنون در مقام ارزیاب در تیم پایش عملکرد در گروه صنعتی انتخاب خدمت می کنم.
از دوران کودکی، مخارج زندگی و تحصیل را شخصا
به عهده گرفتم و به سختی فراهم کردم.
در دوران دبیرستان، اولین رساله ی گویا در ایران از آیتالله مکارم شیرازی را به کمک خواهرم و روحانی محل، تهیه کردم و در سطح وسیعی بین نابینایان در کشور توزیع کردم.
در همان دوران، اولین مجموعه ی آموزشی بازی های کامپیوتری ویژه نابینایان را تولید و در سطح وسیعی بین نابینایان در کشور توزیع نمودم.
در دوران نوجوانی، اولین بازی رایانه ای ویژه نابینایان به زبان فارسی با نام دو در جنگل را طراحی کردم و توسعه دادم.
به ترجمه و دوبله ی بازی های رایانه ای محبوب نابینایان از جمله تخت گاز و شو‌دان جهت استفاده ی نابینایان این مرز و بوم مبادرت ورزیده ام.
اولین کتابچه ی راهنمای آموزش رایانه به کودکان نابینا را طراحی کردم و توسعه دادم.
در دوران دانشجویی، اولین، پر بازدید ترین و پر محتواترین سایت ویژه نابینایان ایران با نام گوشکن را تأسیس کردم.
همواره در سایت گوش‌کن، سه شعار آموزش، استقلال و تفریح نابینایان را دنبال کرده و در جهت سوق دادن نابینایان به سمت این سه هدف، اقدام به ضبط آموزش های مختلف، تولید و ترجمه ی مقالات مرتبط و تشویق دیگران به انجام نظیر این کار ها نموده ام.
تهیه کننده و مجری یکی از پر شنونده ترین برنامه های اولین رادیوی اینترنتی نابینایان ایران (که چند سال پیش تعطیل شده است)، بودم.
همیشه از مصاحبه های آگاهی بخش با رسانه ها از جمله برنامه به روز شبکه سوم سیما به عنوان یکی از کارشناسان فاوا و نابینایان استقبال کرده ام.
به دلیل تجربه ی تدریس موفق به دانش آموزان، همواره با استقبال والدین کودکان و نوجوانان جهت تدریس روبرو بوده ام.
از تألیفاتم می توانم به کتاب آموزش نرم افزار آماری SPSS به اتفاق استاد ندا همتپور اشاره کنم.
یکی از مهمترین نرم افزار های مسیریابی نابینایان را با نام نزدیک یاب به همراه دفترچه راهنمای استفاده، جهت کمک به استقلال نابینایان در رفت و آمد، ترجمه کردم و به رایگان در سطح بین المللی برای تمام فارسی زبانان منتشر نمودم.
در حال حاضر، رویای امکان سفر به استان های محروم جهت همسان سازی سطح آموزشی و پرورشی کودکان محروم با کودکان کلان شهر ها را در ذهن می پرورانم.
اطلاعات تماس:
شماره موبایل شخصی: 09139342943
آدرس ایمیل شخصی:
gooshkon2020@gmail.com
شناسه اسکایپ:
mojtaba1007
شناسه تلگرام:
@luckymojy
آدرس شناسه تلگرام:
https://t.me/luckymojy
شماره واتساپ:
09139342943
آدرس وبلاگ شخصی:
https://gooshkon.wordpress.com

10 دیدگاه دربارهٔ «شهاب امیری مرسی!»

سلام مجتبا جون.
آره واقعا بعضی وقتا به حدی تحت تاثیر پاکی و معصومیت بچه هایی که به ما کمک میکنن میگیرم که نگو.
یه حس قشنگه یه. ای کاش آدما وقتی بزرگ میشدن اون پاکی و معصومیت دوران کودکیشونم داشتن.
راستی منم اولین پادکست صوتی برای وبلاگم رو درست کردم.
دوستان اگر خواستن دانلود کنن و گوش بدن بیان آدرس زیر.
http://www.tehranweather.blogfa.com

من اکثرا پستهای تو را با این مزامین نمی خونم یعنی نه که نخونم خیلی سریع ازش رد می شوم
ولی امشب کامل خوندم این پست را
راست میگی
تو هم یک چیزی داری که خیلی از آدم بزرگها ندارند آن هم خود کاوی و خود شناسی است
راست میگی ای کاش تو هم می تونستی مثل این بچه ها بدون چشم داشت کمک کنی
راست میگی ای کاش تو هم می تونستی مثل این بچه ها صادق باشی خیلی راحت
نه این که بگم بقیه هستند ای کاش من هم می تونستم
ای کاش
ای کاش
پستت را یک بار دیگر با دقعت بخون من هم می خونم برای هم دویمان به درد بخور است

سلام
واقعا در آخر پاسخت به نکته خوبی اشاره کردین (آقا یا خانم چشمک
و اما آقا خادمی وقتی خوندم اشک در مژگانم لغزید
کاش همچین مواقعی کنار بچه ها میشد باشم راستی یادم رفت بگم مشهد بودم تازه امشب برگشتم ببخشید بی خداحافظی رفتم آخه با دانشگاه بود قصد داشتم بیام بگم اما یه لحظه ای دیرم شد
شبتون بخیر انشاالله روزی شما بشه به همین زودی زیارت آقا

منم گریم گرف
دقیقا نظرم راجب بچه ها عوض شد
آخه اونا همیشه با سوالاشون ناراحتم می کردند
برا من این شرایط جدید ملموس نیس و بچه ها تنها کسایی هستند که غمگینم می کنند
تا حالا از این منظر به قضیه نگاه نکرده بودم
جالب اینه هر چقدر بیشتر از اونا فراری ام اونا بیشتر بهم می چسبن
بشینم یه فکری برا جواب دادن به سوالاشون بجویم
مرسی مجتبیجون
مرسی بیشتر شهاب جون

درود به همه خوب بود یک خاطره هم من دارم میدونید به یکی پول دادیم که بره برای ما دو نفر که نابینا بودیم تو خونه داشتیم صحبت می کردیم و خوش میگذروندیم بستنی بگیره که دو نفر بودند اونها که تو آپارتمان ما زندگی می کنند گفتیم که برای خودتون و ما هم بگیرید بعد از بیست دقیقه حدودا یکیش برگشت و گفت که دوستم گفت ولشون کن بریم برای خودمون خرجش کنیم که من نگذاشتم بفرمایید آقا این پول شما که ما هم گفتیم حالا برو بستنی و کیک برای سه نفر بگیر اون رو ولش کن که اینطوری هم شد واقعا این بچه ها عالمی دارند که خواستنی هست تشکر

یه بار هم یه یه آقا کوچولو به من کمک کرد اون اسمش امیر بود کم کم طول یه خیابون رو بامن طی کرد و تا مطمئن نشد که من با مسیر آشنا هستم منو رها نکرد
خدایی معرفت این آدم کوچکولوهارو خیلی از آدم بزرگا ندارن

دیدگاهتان را بنویسید