سلام
خوبید؟
امروز روز عجیبی بود.
روز دردناکی
روز خنده داری
عجب روزهایی می گذرد از عمر ما و خود بیخبریم. عجبا؟
روز پنجشنبه توی مود اسکایپم نوشتم که درد دوتا شد!
کوری که بود درد دندان هم اضافه شد.
آخه روکش دندانم کنده شد و درد دو چندانی بهم فشار می آورد جمعه هم که کسی نبود دکتری چیزی پس مجبور شدم شنبه یعنی همان امروز شاید الان که پست را می گذارم فردا برم پیش یک دکتری چیزی
آره رفتن همانا و عکس گرفتن همانا. و کشیده شدن باقیه مانده ریشه دندان نا جنس همانا. اولین دندانی که توی عمرم عصب کشی کرده بودم همین دندان بود یادم هست چقدر آن وقتها می ترسیدم از عصب کشی. بعد هم که روکش کردمش و حالا هم که دیگه مجبور شدم بکشمش. آخ چقدر درد داشت
من به واسطه عملی که روی چشمم برای بیرون آوردن تومور مغزی انجام دادم دوچار مشکلات فراوانی شدم از جمله این مشکلات بهم خوردن نظم دندان هایم بود
برخی دندانهای من کلا رشد نکرد برخی هم دوچار درد و هزاراتا کوفت شد که این دیگه یکی از بدترین هاش بود خدا لعنتش کند و نیامرزدش.
خدا با دندان شمر لعین هم خانه اش کند.
خدا به زمین گرمش بزند.
هاهاه مثل این پیرزنها کلی حالش را گرفتم. دلم خنک شد
تا بیایم عکس بگیرم هم کلی زجر کش شدم آخه رفتن پشت این دستگاه های این دکترها و کلی وسیله که اونجا هست خیلی سخت است حتما باید یک نفر باشه تا باهاش همراه بشی وگرنه احتمال برخورد با وسایل آقای پزشک هست.
اگر خدایی نکرده زبانم لال چشمم کور دندم نرم بخوری به یکی از این دستگاها یک خراش برداره بعد باید خدا تومن پول از جیب بدهی
خوب جیب من هم که خدا تومن توش نیست پس جیب پدر را بایستی خالی می کردم که خوب اون هم از جیب مفلس ما بدتر بود پس بهتر همان که صبر کنی تا خودشان بیایند تو و بیرونت کنند تا اگر چیزی جایی شکست انگل تو نشوند
دروغ می گویم بگو دروغ می گویی؟
آره اومدن خانه و کلی درد و بیچارگی همانا. کنفرانس گوش کن را از دست دادن همانا. توی اتاق تنهایی دراز کشیدن همانا و افسردگی همانا.
من خلقم در بدترین شرایط اگر پایین نیاید اگر بیماری یا درد باشه حتما پایین می آید اون هم بدجوره بدجور.
آره درد اگر باشد می آید پایین بد جور جوری که می خواهم بمیرم. نمی دونم چرا
دراز کشیده بودم و اشک از چشمهام می آمد
نه که گریه کنم به خاطر فشاری که روی دندانم آمده بود آبریزش چشم گرفته بودم.
آرام خود را به دست خواب سپردم. آرام
خواب درد خیلی از بد بختیها هست می دانستید؟
وقتی کسی برای مشاوره مراجعه می کند ما اولین کاری که می کنیم به خلق یا اضطراب او شک می کنیم برای سنجش این دو باید خواب را سنجید
یعنی این که خواب یکی از بهترین نعمتها است که واقعا کسی قدرش را نمی داند. یعنی این که خواب مثل سیل هست که خیلی چیزها را با خود می برد اگر نباشد خیلی چیزها ما را می برد باور نکردنی است.
آره حالا هم کمی درد دارم ولی خوب بهتر شدم خدا کنه دیگه کرم نریزه این دندان که اگر ریخت خودم می دانم و خودش و خودتان
اما امروز یک اتفاق جالب هم افتاده بود. از صبح حالا توی فیس بوک یا پیامکی یا تلفنی تبریک تولد دریافت کردم
باورتان می شود بیش از هر سالی تبریک دریافت کردم. وقتی هم آخر شب با اسکایپ بالا آمدم باز هم تبریک
در حالی که هنوز تا تولد من بیست روزی باقی هست من تولدم را گرفتم. حالا میگید چطوری پس گوش کنید.
من اون وقتی که فیس بوک می ساختم یعنی قبل از این که مجتبی آموزش را درست کند خیلی به سختی ولی خوب درستش کردم ولی حواسم نبود تاریخ تولدم را اول مارس گذاشته بودم این کاری بود که توی اسکایپ هم انجام داده بودم خیلی باحال
بعدها هم هیچ وقت انگار حال نداشتم برم درستش کنم تا این که امروز با کلی پیام مواجه شدم. بیشتر از هر سالی
از تمام دوستانی که بهم تولدم را تبریک گفتند سمیمانه ممنونم. خدا را شکر اگر دندانی نیست مرا. دوستانی عزیز هست که دریابند در سختیها و مشکلات.
بله تولدم اول فروردین هست اولین روز سال اول عید
یادتان نره روز واقعی تبریک بگید ها. جان چشمک. باشه؟
راستی امیر سرمدی و شهروز عزیز حتما برنامه زندگی ادامه دارد را هم دانلود می کنم و نظرم را می گویم هرچند نظر من آنقدرها راه گشا نیست ولی سر قولم هستم به محض درست شدن دانلود اینترنتم این برنامه را دانلود کرده و گوش می دهم
حرف آخر این که اگر امروز دندانی نپوسد چند سباحی دیگر خواهد پوسید.
اگر امروز دردی نباشد چند سالی دیگر خواهد بود. و اگر امروز تولد من نباشد هزاران تولد دیگر هست و هزاران مرگ
اما آنچه اگر امروز نباشد شاید دیگر روزی نخواهد بود یا اگر باشد شاید خلأ آن برای امروز پر نشود شادی هست. پس شاد باشید و شاد باشم. دلی را نشکنیم و دلی را نشکنم. روزگار را آسان بگیرید و آسان بگیرم که عمر در شتاب است. چند سباحی دیگر من و تو و این سایت و همه اموال و اشیاع ما خاکی بیش نخواهد بود پس شادی را دریابید و دریابم که آخرین امید ماست