خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

صندلی داغ یلدا

به نام الله
سلام یلدا خانوم عزیز و دوست داشتنی
هر صندلی داغ با این سوال شروع میشه که لطفایه بیوگرافی ساده از خودتون بگین تا دوستان بسراغ سوالات برن

۱۹۴ دیدگاه دربارهٔ «صندلی داغ یلدا»

لی لی لی لی لی لی لی ل لام لا ل لا لام لام
هح هح اینبار به اجبار اول شدیم کیفور شدیم ذوق مرگ شدیم
بله بله حضاره نشسته در میدان محله بدانید و آگاه باشید اینجانب
یلدا هستم
در یک روز گرم تابستانی یعنی دقیقا شهریور ماه بود که پریدم تو عرصه ی هستی متولد ۱۳۶۵می باشم
ترانه جون حوصلم میپکه بیشتر توضیح بدم خب بچه ها برید بیوگرافیمو بخونید
راستی از شهر زیبای بهارنارنج بابل ام
غریبه نیستید زیاد با درسو مشق میونه نداشتم رفتم سراغ هنر و آخرین مدرکم هم مربوط به فیلم نامه نویسیه که از حوزه هنریه تهران گرفتم
عمرا دیگه چیزی بگم

سلام به ترانه خانوم سلام به یلدا سلام به همه .
خب سوالات من از چه رنگی خوشت میاد؟ از خوردنیهای ترش خوشت میاد؟ گرما را بیشتر میتونی تحمل کنی یا سرما؟ به چه نوع موسیقی بیشتر علاقه داری شاد غمگین یا رپ یا سنتی یا تک نوازی؟ آخرین سوال زود از کوره در میری یا خونسرد و آرومی؟
بازم سوال دارما اما فعلا بسه
خب منتظریم یلدا خانوم

سلام آقای هاشمی
خب از رنگ طلائی خیلی خوشم میاد
هرچه ترش تر خوشمزه ترو بهتر
گرما رو به هیچ عنوان تحمل نمیکنم سیستمم میریزه به هم هر چه سرد تر بهتر
موسیقی لایت رو دوست دارم جز مراسم عروسی نشده شاد گوش بدم
با موسیقی بی کلام هم رابطه ی تنگا تنگی دارم
به هیچ وجهی زود عصبی نمیشم اما زود جدی میشم
تحملم زیاده آمپر نمیچسبونم اما اگه بچسبونم وای وای وای از بمب اتم به دور
منتظر سوالای بعدیتم

سلام تبسم جان
مثلا چه اسمی برای یک شهریور ماهی مناسبه
فکرشو بکن مثلا خورشید خانم بودم
هح یا مثلا توده ی هوای گرم
اسمم خنکه دیگه وسط تابستون هی اسممو صدا کنید خنکتون شه
ترجیح میدم خصوصی فامیلیمو بگم
منظورم موسیقی آروم و خالی از هیجان بود

آقا علی ۱۰ سوالتونو یه جا بپرسین و بعدش برین تو صف تا دوباره نوبتتون بشه لطفا !یادتونه قانونمون این بود ۱۰ سوال بعد تو صف تابعد نفر پنجم دوباره از اول میتونین بپرسین و اونم تو قالب ۱۰ سوالی که مختارین از یک تا ۱۰ تا سوال بپرسین ممنون

ممنون از جوابای که دادید.
خب سوالای بعدیم با خط بریل آشنایی داری؟ بیناییت چه قدره؟ وقتی با کامپیوتر کار میکنی ازجاز استفاده میکنی یا از چشمات؟
وقتی که بینای کامل بودی با افراد کمبینا یا نابینا ارتباط داشتی؟
از کدوم اینا خیلی خیلی بدت میاد؟ زود قضاوت کردن, غیبت کردن, دروغ گفتن,؟
و آخرین سوالم اینکه اهله ورزش هستی اگه هستی چه ورزشی؟ منظورم چه رشته ورزشی؟ خب این از سوالای من

خواهش

خط بریل رو دوست ندارم بلد هم نیستم
دید جانبی دارم تا اندازه ای کهاجسام رو به صورت سایه میبینم
از جاز استفاده میکنم
اون وقتا که هنوز بینا بودم چند تا دوست نابینا داشتم اگرم تو خیابون یک نابینا رو میدیدم فرقی نداشت زن یا مرد سوار ماشینم میکردم تا برسونمش البته مراقب رفتارم بودم که خدای ناکرده این کمک ترحم آمیز جلوه نده
تو دنیا تنها چیزی که برام قابل بخشش نیست دروغه ازش متنفرم
بیلیارد رو خیلی دوست دارم یک جور ورزشه فکریه که متاسفانه الان دیگه نمیشه در حال حاضر دویدن رو به بقیه ورزش ها ترجیح میدم

سوالات من
سلام یلدا جون امیدوارم با صندلیت بهت خوش بگذره و اما
۱-تاحالا دوس داشتین به گذشته برگردین؟به چه زمانی؟
۲-بیشتر توی تنهاییتون چیکارمیکنین؟
۳-اگر دوباره متولد بشین کجای زندگیتون رو میخواین اصلاح یا جبران کنین؟
۴-تو محله غیر از مدیر اولین نفری که باهاش آشنا شدی کی بود؟
۵-چند جمله رو میگم ادامش رو شما بنویسید .
الف ) چرا وقتی آدم تنها میشه ……
ب ) زیباترین احساس لحظه ای است که…….
ج ) وقتی بچه بودم …………
د ) همیشه دوست داشتم ……..
ه) امکان داره آدم توی زندگی………
۶-فکر میکنی دل شکستن سختره یا یکی دلت رو بشکنه ؟
۷-عمر خیلی زود میگذره دوست داری وقتی پیر میشی چیا بدست اورده باشی ؟
۸-از چطور ادمهایی بیشتر خوشت میاد؟؟
۹-خوشمزه ترین غذا برای یلدا ؟
۱۰-سر تو بالا بگیر خداوند اینجاست…………………………..چه حسی بهت دست داد ؟چی دلت خواست بهش بگی ؟

سلام ترانه جون مرسی جام راحته صندلیمم ولرم شده داره یخم آب میشه
صد در صد دوست داشتم الانشم از خدامه برگردم
گذشته هامو دوست دارم کی با کجاش مهم نیست به کل تا قبل سال ۹۰
کتاب میخونم , چیز مینویسم میام محله
با ملودی بازی میکنم ,کاردستی درست میکنم , بافتنی میبافم
یکم موزیک گوش میدم گریه میکنم , عکسامو در میارمو کمی میرم تو خاطراتم
اکثرا تو اسکایپ با بچه ها می حرفم
توبالکن خاک بازی میکنمو با سوسک ها کشتی میگیرمو تو گلدونا گل میکارم
هیچ جا رو اصلاح نمیکنم از خودم راضی ام اشتباه بارزی نداشتم تا به حال
ترانه جون یادم نیست با کی آشنا شدم بعد مدیر

چرا آدم وقتی تنها میشه باید غمو غصه اش قده دنیا بشه اتفاقا تو تنهایی میشه کلی کاره مفید انجام داد
زیبا ترین احساس زمانی است که وقتی بغض داره خفت میکنه آغوشه مادرت برات باز باشه
وقتی بچه بودم پرش غوکی در برکه آب , مرا با خود می بُرد تا اوج نشاط
همیشه دوست داشتم یک نقاش باشم
امکان داره آدم تو زندگی یه جاهایی کم بیاره که نباید بی آره
کلا دل شکوندن خیلی خیلی خیلی راحته دل منو شما هم نداره
وقتی پیر شدم دوست دارم یه دنیا رضایت مندی از زندگیم داشته باشم
از آدمای با جنبه مهربون با گذشت صادق خودمونی ترو تمیزو با انضباط
خوشمزه ترین برای من نونو پنیرو ریحون تو یک عصر تابستونی
حس خاصی ندارم فقط میگم حق من این نبود

لیلیلیلیلی جیگیلی جونم رو صندلیه
خب من چی بپرسم
یعنی نمیدونم ناراحت نمیشی , ببین الآن که بیناییت کم شده خب, همسرت چیکار میکنه یعنی عکس العملش چی بود الآن کامل تونست کنار بیاد
ببین خدایی اگه نمیخای جواب نده یا بعدن تو اسکایپ بهم بگو
وای منم حالم از گرما به هم میخوره
منم ترشو بیشتر میپسندم
از حیوونا و پرنده ها خوشت میاد از کدومشون
آهان اصلا چه شکلی با شوهرت آشنا شدی خخخ

بح بح جیگیلی
چرا که جواب ندم
خب جالبه که مرد مریخی ما خیلی زود مورد پیش اومده رو قبول کرد و باهاش کنار اومد
گفتی چه جوری باهاش آشنا شدم
اولین دیدار ما دقیقا زمانی بود که من دوم راهنمایی بودم
اون دوست پدرم بود گاهن میومد دم خونمون معلم سرخونه ی خواهرم بود و جالبه تا مدت ها نمیدونست که من بچه ی خونم فکر میکرد من خاله ی شاگردشم
چون من معمولا خونه نبودم
همیشه خونه ی مادربزرگم تشریف داشتم چون دایی و خاله هام مجرد و هم سنو سالم بودن
خلاصه بعد چند وقت فهمید که من دختر خونمو اینا
هیچی دیگه مخ بابا رو زدو ما شدیم قاطیه مرغو خروسا

من از ماهی های اکواریومی خوشم میاد مخصوصا پاروت که شکلای باحالی رو بدنشه

سلام یلدا جون خوب حالا نوبت منه.
مامان شدی؟
اگه آره چند بار؟
اسم یا اسماشون چیه؟
اگه نه کی من رو میخوایی خاله بکنی؟
آهان شوهرت وقتی نابینا شدی عکس العملش چی بود؟
در حال حاضر در کارهای خونه بهت کمک هم میکنه؟
اطرافیان چه رفتاری باهات دارند منظور اینکه آیا بهت ترحم میکنن یا نه خیلی راحت از کنار این قضیه رد میشن؟
البته اگه دوست داشتی جواب بده.اگه خواستی خصوصی جواب بدی بگو آدرس اسکایپ یا ایمیلم رو بهت بدم.

سلام عزیزم
آخ جون جون جون بچه ندارم نی نای نای
نمیدونم کی اما هر چه دیر تر بهتر
عکس العمل که چه عرض کنم یه مدت با هم مینشستیم گریه میکردیم که چرا ما که چرا زندگی ما که چرا….بعدش هم اون زودتر از من دست به کار شد که همه چیو سرو سامون بده
تو کار خونه ترجیح میدم تنها تنها کار کنم اما گاهی ظرف میشوره جارو میکشه کوکو سیب زمینی میپزه و املته صبح های جمعه رو ردیف میکنه والا همین
رفتارم یه جوریه که طرف فرصت ترحم پیدا نمیکنه
جالبه بدونی من انقدر پرم از اعتماد به نفس که حتی موهای خودمو خودم کوتاه میکنم
من خیلی عادی با بقیه رفتار میکنم ازشون هم همین انتظار رو دارم
راستی اسکایپت رو هم بدی خوبه ها

سلام سلام خب من زیاد بلد نیستم سؤال بپرسم فقط یلدا خانمی جون چرا دیگه وبلاگت رو آپ نمی کنی؟”
هان یادم هست یه روزی یه جایی گفتی چندتایی داستان نوشتی جایزه هم گرفتی خب اسمشون نشونشون منم می خوام بخونم میشه؟ چطوری؟
“دیگه با این سؤالاتی که دوستان پرسیدند امیدوارم جزقاله نشی مخصوصاً سؤالات ترانه خانمی عزیز”

سلام بانوی پرتقالی من
کلی دست نویس دارم که باید بزارم تو بلاگ اما تنبلیم میشه
تا قبل عید آرشیوم رو باید مرتب کنم
نوشته هامو سعی میکنم برات ایمیل کنم
یه آدرسی نشونی چیزی بده فدا فدا اگه اسکایپ داری برام بزار تو کامنت
تِکست کردن یکم خسته ام کرد اما داغ نکردم هنو

مرا میشناسی گلم
یلدا جونم چرا تو این ۱۱سال بچه نداشتی خواستی بگو راستی احساست به من و اسمم سیتا چیه
راستی اسم ۳تا حیوون که دوستشون داری با صفتشون و اسم ۳تا حیوون با صفتشون که ازش متنفرین رو بنویس عسلم

سلام سیتا جون
مگه با مدالی که به گردنته میشه نشناختت
مداله من اولم اول اول اول شدم
بچه ها رو دوست دارم اما دوست ندارم داشته باشم یکیشونو
به اسمت که هیچ جز اینکه بگم قشنگه اما به خودت احساس پر رنگی دارم شیطونو حساسو شادی
ماهی ها رو دوست دارم چون زود همه چیو فراموش میکنن حافظه شون ۳۰ ثانیه ست
سگ چون با وفاست
مورچه چون خیلی زحمت کشو سمجه
از مگس بدم میاد چون زبون نفهمه موقعیت شناس هم نیست
از فاخته چون راحت طلبه
از روباه چون فریب کاره

سلام به همه
۱.بزرگترین آرزو۲ ۲.اگه میتونستی هر چیزی دوست داشتی اختراع کنی اون چی بود؟
۳.اگر به جای مدیر سایت بودی چه تغییراتی در سایت ایجاد میکردی.
۴.بازیگر مورد علاقه ۵. یک جمله به یاد ماندنی از یلدا.
۶.اگه آخرین لحظه زندگیت باشه به همسرت چی میگی؟

سلام
بزرگترین آرزوم این بود نابینا نبودم
عصب چشم اختراع میکردم هح باور کن
جای مجتبی دوست ندارم باشم چون خیلی سخته مدیر باشی حواست به همه باشه
از اونجا که خیلی دل نازکم مدیر خوبی نمیشم
اما زبونم لال اگه به جای اون بودم یکم بیشتر با بچه ها قاطی میشدم آخه حضوره مدیر به آدم دلگرمی میده
یه سرو سامونی به محیط کامنت دونی میدادم
به ذهنم فعلا چیز بیشتری نمیرسه
از بازیگرای ایرانی شراره رخام رو می دوستم
من بر این باور سختم زندگی اجبار است
زندگی مرگ تدریجی یک شب پره در باران است
به همسرم میگفتم :منو ببخش حقت این نبود

خوش به حال مرد مریخییتون ماه دل نازکم چه همسر ونوسی ماهی به قول خودت ناجی ناجی ناجی این اتفاق برآ هر کسی می‌افته و حتی ممکن بود انتخاب شده برآ آزمون خود مرد مریخیتون بودند هر چند که الان هر دوتون در حال آزمونید.و کسی مقصر نیست که بخشیده بشه یلدا جونم پیروز و سربلند باشین در آزمون زندگی مسافر جهانیم همه بهر رفتن آمدیم و آزمودن
ببخشید اگه بر میلتون نحرفیدم

ها چشمک گیرت آوردم
خوب شد ازم نظر خواستی
خب من یک فایل صوتی در مورده آداب معاشرت با همسر رو گوش دادم تحسینت کردم که بح چه روانشناسی
بعدشم یک پستی بود در مورد مشکلات و باتلاق
که بعد اون به کل نظرم در موردت عوض شد
گفتی رکی من هم رکم پس ازم دلخور نشو

یه کم مغروری
پر از اعتماد به نفسی
دیگران برات مهم نیستند
اهل مراعات نیستی
انتقاد پزیر هم نیستی
زود از کوره در میری
فکر میکنی رکی اما در حقیقت رک نیستی بی تفاوتی
یعنی جوابه مخاطبت رو سریع با دم دست ترین کلمات ممکن میدی برات هم مهم نیست چقدر خط قرمز ها رو رد کردی یا نه

آهان چشمک دلم خنک عقده ای شده بودم والا
هح آخیش حالا بیا باهام دعوا کن
حالا سعی کن رک باشی بگو نظرت در مورد من چیه
منطقی باش
نیای جبران کنی ها

سلام دلم آب شد تا این صندلی داغ اومد پس فکر کنم توی این صندلی داغ سیستمت به هم بریزه یلدا جان شما چندتا مدرک تحصیلی داری و از کجا منظور از کدوم دانشگاه ؟ تا حالا شده دلت واسه دورانی که به صورت کامل میدیدی تنگ بشه راستی این سوالم درباره خود محله هست ایول یعنی چی ؟بچه ها به هم میگن متوجه نشدم معناش رو

سلام عزیزم
من علاقه ای به درسو مشق نداشتم رفتم دنبال هنر
مدرکم به صورت گواهی نامست
فیلم نامه نویسی رو از راه دور مکاتبه ای از حوزه هنری تهران
دوره های نویسندگی رو هم تو آموزشگاه گذروندم
معماری و نقشه کشی ساختمان رو هم از آموزشگاه های بابل
خیلی دلم برا گذشته هام تنگ میشه فرشته خیلی
زیاد به قدیما فکر میکنم

آقا ببخشید فرشته جون من به جای یلدا میگم چون گفتی بچه ها میگن و من خودم به کار میبرمش میگم ایول همون ای ولاه هست
یعنی خدایا مثلا واسه تعجب و تشویق و خلاصه هرچی بخای به کار میره نه هرچی بخای مثلا اونجایی که بشه به کار برد
چیچی نوشتما ولی خب دیگه فکر کنم گرفتی چی شد

سلام عزیزم
با یک سر درد مزمن شروع شد
به هر دکتری مراجعه کردم گفتن مشکلی نیست مسکن دادن راهیمون کردن
هیچی دیگه در کل بگم تشخیص ندادن تا به مرور طی سه ماه بیناییم از بین رفت بعدا گفتند باید سرم کرتن میزدی تا تورم عصب چشمت از بین میرفت
دلیلش رو نگفتن اما بنا به تحقیقات خودم و مکاتبه ای که با اطبای خارج از ایران داشتم فهمیدم دیسک گردنم باعص شده بود تا خون رسانی به اعصاب چشم صورت نگیره و این بشه که این شده

سلام یلدا.
من آمدم که بدونی برام مهم و گرامی هستی، بیشتر سوالهای اساسی رو دوستان پرسیدن، فقط مونده شماره کفش و رنگ ماشینی که اون وقتها باهاش رانندگی میکردی، که اونها رو هم من می پرسم.
صداقت و شجاعتت به عنوان اولین کسی که روی این صندلی سوزان نشسته قابل تقدیر و تشکره، دعا کن وقتی که نوبت من شد منم جسارت پاسخ گویی رو داشته باشم..

سلام یلدا جونم. روی صندلی نشستی خوش میگذره؟ میگما من یک سوال داشتم اما اگر دوست نداشتی اصلاً جواب نده. میگم حالا که موقعیتت عوض شده با شرایطی که داری چه آرزوی بزرگی یا میشه گفت چه هدفی در زندگی داری که برای رسیدنش حاضری هر کاری رو انجام بدی. راستی میخام ازت یه درخواست داشته باشم. شما یه خانم متأهل هستید. شرایط شما هم مثل ما هست. ازتون میخوام که یه تجربه ی خودتون رو که میدونی برای هر خانم نابینای متأهل لازم و مفید هست که بدونه در اختیار ما بذاری تا ما بتونیم استفاده کنیم. امیدوارم در تمام مراحل زندگیت موفق باشی. و خوش و خرم.

سلام خدیجه جونم
وای از کتو کول افتادم از دیشب همینجوری دارم کامنت مینویسم
همه ی تلاشم اینه از همه ی لحاظ بتونم به روز نگه دارم خودمو نمیخوام از جامعه دور بی افتم
تجربه که چه عرض کنم اما همیشه به خانم های اطرافم گفتم سعی کنید همیشه تو خونه تر گل ورگل باشید
نزارید شوهرتون حسرت ترو تمیزیو شادابیه یکی دیگرو بخوره
مخصوصا ماها که نابینا هستیم نباید بگیم خب آرایش نمیکنم فلان جور نمیپوشم که چی چون من که نمیبینم یا مثلا شوهرم که نمیبینه منو
خودتونو خوشگل کنید بعد به بهترین نحو که میتونین خودتونو برا شوهرتون توصیف کنید
سعی کنیم خونمون همیشه پر باشه از بوی خوشه غذذا
همیشه شاد باشید و شیطون اما نه پر حرف و نکته گیر
بزارید شوهرتون سر صحبت رو باز کنه نه اینکه تا وارد خونه شد اونو سوال پیچ کنید
و یه عالمه چیزای دیگه که اینجا نمیشه گفت
اینا تجربیات من از این چند سال زندگیه
البته چیزای دیگم میشد بگم ولی فکر کردم اینا خیلی زیربنائیه
زیبا زیبا زیبا باشید
فدا فدا
ببخشید که راحت نوشتم چون در بعضی از مسائل باید رک بود

سلام.
بابا چه خبره اینجا؟
چهار روز نبودیمها.
بابا محله با کلاس شده برای خودش.
صندلی داغ براش خریدن.
ولی یلدا خانم.
اول این که بزرگترین حامی توی زندگی ۲۷ سالت کی بوده که تونستی به موفقیتهایی که به دست آوردی برسی.
حالا یه سؤال جنجالی.
فرض کن رفتی دکتر. ایشون بهت میگه یه عمل هست که اگر انجام بدی ده درصد امکان داره بیناییت رو به دست بیاری و در غیر این صورت ممکنه حتا همین مقدار کم رو هم از دست بدی. تصمیم هم با خودته. چه تصمیمی میگیری؟
خب. من خیلی دیرم شده. فعلً برم سر ضبط تا بعد ببینیم چی میشه.
بای بای.

سلام آقا شهروز
مرسی که با وجود مشغله کاری بازم خودتو رسوندی
کلیشست اما پدر مادر و مرد مریخی خیلی منو همراهی کردند
بعدشم اینکه من یک اخلاق خوب یا بدم اینه زیادی یک مساله رو تحلیل میکنم
بیشتر اوقات عقلم به احساسم غلبه میکنه
چرا فانتزی فکر کنم نمیشه با احتمالات زندگی کرد

من الانش دلمو به هممین چهارتا سایه خوش کردم ورنه دلم میترکید
به دکترا اعتماد ندارم
ریسک نمیکنم

سلام, اول تشکر از ترانه خانم عزیز.
بعدشم اینکه خیلی پست باحالو جنجالی شده.
راستش یلدا خانم من دیگه با این سؤالای بچه ها چیزی هنوز به ذهنم نرسیده که بپرسم.
فقط داشتم فکر میکردم مثلا ی روز من روی صندلی داغ اینجا بشینم!!!! ههههههههههه!!!!
کلا ایده باحالی بود.
TNX ترانه خانم!!!

درود! مواظب باش صندلی داغ جزغاله ات نکنه! ‏۱-عدسی را چقدر میشناسی! ‏۲-هر یک از بچه ها ی محله را چقدر میشناسی! ‏۳-از بودنت در این محله چند درصد آرامش داری! ‏۴-اگه یه فرزند با خصوصیات عدسی داشتی چه میکردی! ‏۵-اگه همسرت مانند عدسی بود چه میکردی! ۶-آیا شما انسانی شاداب هستید! ۷-‏ شما در مسائل و مشکلات زندگی چقدر احساساتی و چند درصد بیخیال هستید! ‏۸-آیا در دلت داری فکر میکنی که این عدسی پاشو از گلیمش بیش از حد دراز کرده است! ‏۹-‏ اگه همسرت به این محله سرک بکشه و این کامنتها را ببینه حه عکس العملی نشون میدهد! ‏۱۰-‏ به نظر شما سؤالات بچه ها چند درصد جدی است!‏

سلام عدسی جان
خب شمارو که در حد اسمو فامیلو سنو اینا میشناسم

بچه های محله رو هم زیاد نمیشناسم

وقتی میام اینجا کلی انرژی میگیرم اینجا رو دوست دارم زیاد

خب اگه یه بچه مثل شما داشتم کلی سرگرم میشدم عدسی مگه چشه آیا
یکم زیادی نوزاده درونش اونگه اونگه میکنه

والا نمیدونم آبم باهاش تو یه جوب میرفت یا نه چون من شما رو که کامل نمیشناسم نمیدونم اخلاقیاتتون تو خونه چطوریه
جانه عزیزت این یکی رو بیخیال

فکر میکنم نسبتا شادم

در برابر مسائل زندگی اصلا بیخیال نیستم
یکم زیادی احساساتی ام اما در نهایت عقلم بر احساسم غلبه میکنه

من جنبه امو دیدم که نشستم رو صندلی
پاتون هنو رو گیلیمه
دراز بشه خودم میگم نگران نباش عدسی جان

مرد مریخی همه ی بچه های محله رو به اندازه ای که من میشناسم میشناسه
گاهی بعضی از نظر ها رو اون میگه من مینویسم
کلی خوشحاله دوستای جدید گرفتم تازشم کلی مشتاقه بچه ها رو از نزدیک ببینه

کاری ندارم جدی باشه یا شوخی
صندلیه داغ همینه دیگه سوال با ربط بی ربط همه جوره درهمی توشه
من که همینجور جواب میدم بیخیال

سلام
نه نه نه به هیچ عنوان از این شرایط راضی نیستم حتی برا یک ثانیه
اما تا دلت بخواد به خودم افتخار کردم زیاد
چرا که نکنم
وقتی یک بینا با دو تا چشمه گِرده گنده میره غذا درست میکنه که حتی نمیشه بوش کرد چه برسه ازش چشید
یا وقتی یه بینا داره راه میره دستو پا چولوف میشه و میخوره به یک دکوریه گرون قیمت و سرنگونش میکنه
وقتی یک بینا هیچ کاره میشه و تا عمر داره از جیبه باباش پول بر میداره تنبلهو سر بارو بی مصرفه چرا به خودم و شماها افتخار نکنم
بچه های ما با نداشتن نعمتی به این مهمی بی مانند با مشکلاتشون دستو پنجه نرم میکنند
باید بهشون افتخار کرد

سلااااام اول ترانه جون مرسی.
یلدا جونم بعد از اینکه بیناییتو از دست دادی چقدر طول کشید خودت با خودت کنار بیایو شرایط جدیدتو درک کنی؟ انجام دادن کارات بعد نابینا شدنت بعد ۲۵ سال بینا بودن سخت نبود؟

بعد زهره جان اگه ناراحت نمیشی آدرس ایمیل یا اسکایپتو بهم میدی لطفا؟

مروارید جان ۶ ماه طول کشید
انجام دادن کارا نه سخت نبود چون یک سری از کار ها رو دیگه از بر بودم مثل پسورد زدن کامپیوتر اگه مینشستم دونه به دونه تایپ میکردم اشتباه میشد اما چشم بسته همیشه درست مینوشتم
فقط تو مسیر یابی کمی مشکل داشتم

خیلی باحالی یلدایی واقعا روحیه شادت رو از صمیم قلب تحسین میکنم و خوشحالم از اینکه همیشه شاد هستی و با این موحبت الاهی یعنی زندگی داری به نحو احسنت کنار میایی.راسته اینم بگم که از آشنایی باهات خیلی خوشحالم خییییییییلییییییی بوس بوووووووووس

سلام خودارا شکر خیلی جالب و مفید شده یلدا خانوم فرض کنید یک دختر دمبخت دارید با دوتا خاستکار یکی بینا یکی هم نابینا شما هم که نابینایید و ممکنه دخترتون بخاطر توانای شما و درکه از نابینا فقط شرایت اجتماعی و کار و مسکن و اینها مهم باشه و بخواد نابینا را انتخاب کند با توجه به اینکه دختر شما سالم هست کدام خواستکار را بهش توسیه میکنید و جه مشکلاتی را بهش یادأوری میکنید که شاید با ازدواجه با نابینا براش به وجود بیاد

سلام
سوال جالبی بود مرسی از طرحش
البته من موافق ازدواج ۲ نابینا با هم نیستم بنا به دلایلی
این نظر منه بقیه میتونن ردش کنن
از اونجایی که دخترم بیناست فکر میکنم مشکلی چندان جدی نباید پیش بیاد و مخالفت نمیکنم
اما بهش میگم
یقینا درکی که دو هم نوع از هم دارن خیلی بهتر از درکیه که یک بینا و نابینا دارن
ممکنه اون دوست نداشته باشه پا به پای تو در اجتماع تو جمع یا هر مکان تفریحی حضور پیدا کنه بنا به دلایلی کاملا شخصی
شاید حساس تر از بقیه مرد ها باشه
شاید در موقعیت های خاص زندگیت نتونه کمک حالت باشه یک نمونه زمان وضع حمل مثلا
شاید نتونه مثل یک بینا از تو محافظت کنه مثلا تو خیابون نتونه حق چند تا مزاحم رو کف دستشون بزاره
شاید شاید شاید و شاید زیاده
اما یه چیزی میگم یادت بمونه تنها چیزی که باعث میشه مشکلات از پا در نیارنت اینه که عاشق باشی نه به حرف بلکه در عمل
بهش میگم اگه دوسش داری به آینده ای که هنو نرسیده فکر نکن
خب ممکنه اصلا هیچ وقت هم بچه دار نشی یا هیچ مزاحمتی تو کوچه و خیابون برات پیش نیاد
به نظرم آگاه باش درد سرها رو بدون بعد انتخاب کن
زندگی آبتنی کردن در حوضچه اکنون است
این یک نظر شخصیه البته

سلام یلدا خانم من که بهتون کاملا حسودیم شد به خاطر این پاسخهای زیبا و کامل خدا رو شکر کسی من رو نمیشناسه و قرار نیست روی این صدنلی بنشینم و گرنه میموندم که باید چی بنویسم و چجوری جواب بدم بچه ها هم سوالات خیلی خوب و کاملی پرسیده بودند و شما هم خیلی خوب پاسخ دادید منم میخواستم بدونم که چطوری با بچه های نابینا آشنا شدید از کی با نرم افزارهای نابینایی آشنا شدید و کار میکنید از کی و چطوری با این محله آشنا شدید قبل از اینکه نابینا شوید چه تصوری از نابیناها داشتید اصلا میدونستید که نابیناها هم با کامپیوتر میتونند اینقدر راحت کار کنند آیا تا به حال به خاطر شرایط نابینایی به خدا شکایت کردید چقدر تونستید نابیناها و توانایی هاشون رو به خانوادتون معرفی کنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اینم از سوالای من ببخشید اگر زیاد شد شما هم خسته شدید از نوشتن هر کدوم رو که دوست داشتید جواب بدید

سلام عزیزم
خوش اومدی
نظر لطفته خدا رو چه دیدی یکهو قسمتت شدو دیدی که نشستی رو صندلی

خب دقیق نمیدونم شاید ۱ ماهه که با بچه ها و محله آشنا شدم شایدم کمی بیشتر
تقریبا ۲ ماهو اندیه لپ تاپمو گویا کردمو باهاش کار میکنم
تصور خاصی از نابیناها نداشتم اما اون وقتا کلی غصه میخوردم که این بچه ها حوصله شون سر نمیره آیا
حتی فکرشم نمیکردم میشه با کامپیوتر هم کار کرد

من عاشق وب گردی ام تو یکی از سایت ها بود که یک فایل آموزشی رو دانلود کردم که با صدای مجتبی ی عزیز بود از رو آدرسی که خودش تو فایله صوتی گفت اینجا رو کاشف شدم

وای از شکایت نگو که تا کفرم پیش رفتم چرا دروغ ۲ ساله با امام رضا قهرم
هنوزم یکم با خدا لجم
اگه میخواین دعوام کنین عیب نداره عادی شده برام
دیگه خدا رو مثل قدیما دوست ندارم
راستشو میگم برام مهم نیست در موردم بقیه چی فکر کنن

تقریبا هر روز در مورد محله با خانواده حرف میزنم هح کلی باعث میشم بچه ها مورد تحصین قرار بگیرن

همه ی سوالاتو دوست داشتمو جواب دادم
بازم ببینمت بیا اینورا

درود!با تشکر فراوان از اینکه به سؤالاتم پاسخ گفتید و با عرض پوزش که در نحوه ی پرسیدن سؤالاتم دست از شیطنت برنداشتم! اکنون همینجا از مدیر صندلی داغ و مدیر سایط درخاست میکنم مرا هم روی این صندلی قرار دهند،‏ ولی با یک تفاوت-سؤالات ‏۳تا۳تا پرسیده شود-آن هم به علت اینکه مبایل من بعضی اوقات کامنتها را کامل نمیخواند،‏ در ضمن سعی میکنم پاسخهایم را با شیطنت ندهم-بلکه با جدیت پاسخگو باشم!‏

سلام به همگی به خصوص شما یلدا جان.
من سوال ندارم فقط، وبلاگت. لطفا به روزش کن. نوشته هایی رو که گفتی نوشتی بذار اونجا. دلم خیلی می خواد نوشته هات رو بخونم ولی. راستش من عاشق وب گردی هستم و وبلاگت جزو جا هایی هست که بهش سرک می کشم. شاید خنده دار باشه ولی خیلی خوشم میاد برم نوشته هات رو از توی وبلاگت بخونم. اینطوری بیشتر دوست دارم تا این که ازت بخوام اگر دلت خواست و قابل دونستی برام بفرستیشون. نمی فهمم چرا ولی از خوندن پست های جدید توی وبلاگت و انتظار پست بعدی و سر زدن به امید دیدن پست تازه و و دیدن۱پست جدید بیشتر بهم خوش می گذره تا دریافت مثلا۱ایمیل حاوی نوشته های قشنگت.
ببخش باز من طولش دادم.
پاینده باشید.

سلام من که از جوابتان خیلی تعجب کردم
۱ من فایلی در مورد معاشرت با همسر ندارم توی این محله
۲ من نمی توانم نظرم را در مورد شما بگم فعلا چون این صندلی داغ برای شماست هر وقت نوبط من شد باشه
۳ من جواب مخاطبم را همین طوری نمی دهم خیلی از بچه ها حتا بعد از پستشان با من تماس میگیرند و سوالات مشاوره ای از من می پرسند من هم تا آ«چا که وقت کنم با حوصله جواب می دهم
۴ می دانستم این نظرات را در مورد من دارید گفتم بیام بگم که حرفهایتان را بزنید تا راحتر با هم باشیم
۵ قرار بود فقط یلدا این جا حرف بزند و جواب بدهد نه سیتا
اگر دیگران می خواهد که سیتا هم جوابشان را بدهد من نیازی به جواب ایشون نمی بینم
۷ نظرتان خیلی در مورد من بد بود من آنقدرها هم که شما گفتید این ویژگیها را ندارم از بچه های دیگر بپرسید توی اسکایپ یا مجتبی
ولی خوب کلا من زیاد روی حرف دیگران حساس نیستم می تونیم بعد با هم خصوصی بهتر بیشتر صحبت کنیم
مرسی از ترانه و شما

خب فایل صوتی دقیق بخوام بگم اسمش آموزشی برای بالا بردن روابط جنسی بود
شما دقیقا تو پست مشکلات مثل باتلاق هستند گفتید من حوصله و وقت اینو ندارم که بشینم جواب بدم بعدشم گفتید اصلا من این پست رو برا شخص خاصی نوشتم
خب عملا یعنی کامنت نده برو پی کارت دیگه
بگذریم ازتون دلخور شدم
که شما به کل میگی برداشتم درست نبوده
نمیدونم والا آخه ما تنها از طریق پست ها و کامنت هاست که میتونیم شناخت نسبی به هم داشته باشیم بنا بر این خوبه که بهترین کلمه ها و جمله ها رو استفاده کنیم
برام جالبه از کجا میدونستی من در موردت چه نظری دارم
اتفاقا خوبه که صحبتی هم داشته باشیم من باب همین قضیه
از من دلخور نباشید اگر که ناراحتتون کردم عذر میخوام اما ترجیح دادم حرف دلمو بزنم

دور دوم سوالات ترانه :
۱-بهترین چیزی که تو زندگیت یاد گرفتی؟
۲-موسیقی با صدای بلند دوست داری یا کم ؟چرا ؟
۳-عشق بیشتز واقعیته یا دروغ ؟زیباست یا تلخ ؟عاشق واقعی چه نشونه ممتازی از مدعیان دروعینش داره ؟
۴-بزرگترین دل مشغولیت؟بنظرت اصلا دنیا ارزش این همه دل مشغولی رو داره ؟
۵-علم بهتر است یا ثروت ؟بزرگترین ثروت هر آدمی ؟
۶-دنیا رو سخت می گیری یا آسون ؟نیمه خالی یا پر ؟
۷-تا حالا دست مادرت رو بوسیدی و بخاطر زحمتهای که براتون کشیده ازش تشکر بکنی ؟
۸-نظرت نسبت باین آیه : یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم ؟ ای انسان چه چیزی تو رو نسبت به پروردگار کریمت مغرور کرده است؟
۹-تا حالا دعوا و کتک کاری داشتی؟ !!تو بزن بزن و بکش بکش و دعوا شیر هستی یا روباه؟ !!دوستی بدون دعوا هم میشه؟
۱۰-یه نصیحت برام بنویس

زیادی نباید به روی کسی که نمیشناسیم بخندیم باید حد نگه داریم تا شخصیتمون زیر سوال نره

با صدای آروم گوش میدم

جنس عشق از حقیقته
عشق اگه ناب باشه زیباست
عاشق واقعی به هر چیز در دنیا که نگاه میکنه رنگو بویی از عشق خودش رو در اون پیدا میکنه

با اینکه معتقدم باید در امروز زندگی کرد اما از آیندم میترسم زیاد هم بهش فکر میکنم

دنیا که حتی ارزش زنده موندن رو هم نداره ترانه جان

ثروت ,بزرگترین ثروت هم سلامتیه

یکم سخت میگیرم زیاد درگیر مسائل میشم نمیتونم ساده از هر مطلبی بگذرم

وااااااااااااااااای زیاد من عاشق مادرم هستم پاهاشم بوسیدم همه ی زندگیمه فقطو فقط به خاطر اونه که الان زندم ورنه…

نظر خاصی ندارم من هیچ غروری نسبت به خدا ندارم نه اون بلکه این حرفم شامل مخلوقاتش هم میشه

تو مدرسه یکبار چَکو چَک کاری کردم اما دیگه نه
تو کتک کاری اما خداییش کم نمیارم ترسو هم نیستم
دوستی بی بحثو بگو مگو نمیشه اما بی چَکو چَک کاری چرا میشه

ترانه طوری زندگی کن اگر که خدای ناکرده زبونم لال مثل من دچار چنین شرایطی شدی افسوس نخخوری که کاش این کارو میکردم اون کارو میکردم
من هیچ افسوس نمیخورم خاطراتم اونقدر برام شیرینه که با یاد آوریشون به خودم یک دوپینگ اساسی انجام میدم

منم می گم بهش لقب دختر دوست داشتنی سال رو بدیم ولی بقیه همه تک تک انقدر نازنین هستین که می مونم چرا هم بقیه رد بشین ؟خداوند رو شکر می کنم که بخاطر ….. پام باینجا رسید واقعا شکر واقعا شکر واقعا هزاران مرتبه شکر خدایا ای خدای خوبم هممونو تو بهشتت جا بده و کمک کن اونجا همه همو ببینیم و تا ابد هم صحبتای خوبی برای هم باشیم الهی آمین خدایا یلدای عزیزمونو هم دلشو خالی از تموم غصه ها کن بهش هزار بهونه قشنگ بده برای ادامه دادن حتی اگه فاصله مون تا تو یه نفسه خدایا …

سلام ترانه.
من بازم از طرح این موضوع ازت تشکر میکنم، چون این جور مواقع خیلی از شبهات آشکار میشه.
به نظر من بهترین عنوانی که میتونیم برای یلدا بذاریم: دوست شایسته محله مناسب ترین نام به نظر میرسه.
توی روز و شب گذشته که مسلما روز و شب سختی برای یلدا بوده،یلدا نشون داد که یک شخصیت کاملا محکم، استوار، با انگیزه، صادق، شجاع و به معنای مطلق مهربون داره.
مگه آدم از یک دوست خوب و واقعی چه انتظار دیگه ای میتونه داشته باشه؟ دختر و پسر و زن و مرد هم نداره.
من که یکی از افتخارات بودنم توی این محله دوستی با این عزیزه.
امیدوارم همه ما یاد بگیریم در مقابل دوستان ارزشمند مون نهایت انصاف و ظرفیت رو داشته باشیم و از دوستی مون سو استفاده نکنیم، و بخصوص در این سایت که یک انجمن دوستی با ارزشه، حساسیتهای غیر اصولی ایجاد نکنیم.
به امید اون روز.

مرسی محمد رضای عزیز مرسی از این همه لطف
چقدر خوشحالم که دوستان گلی مثل شما دارم
از ترانه جون هم ممنون
پست های مفیدش باعث میشه یک سری از مشکلات کوچیک زود حل شه و فرصت نکنه عینه یک توده ی سرطانی رشد کنه و جسم زیبای دوستی رو بیمار کنه
مرسی از همتون
زیاد زیاد زیاد زیاد تا مرسی

سلام یلدا جان با اینکه خیلی دیر رسیدم.به نظر شما که اول دختر بینا بودی و ازدواج کردی بعد نابینا شدی بر اساس تجربه زندگیت ازدواج باهمنوع مناسبتره یا بینا و چرا ؟راستی عزیزم اگر موردی نداره اسکایپتدا هم بگو گلم.موفقبباشی.

سلام عزیزم
خب یک نابینا بهتر میتونه هم نوعه خودشو درک کنه
اما درک متقابل در زندگی تنها یکی از لزوماته
خب ممکنه مشکلات جانبی برای دو نابینا خیلی بیشتر از نابینا و بینا باشه
جالبه من هر دو نوع رو تجربه کردم اما خداییش نمیتونم درکی داشته باشم که چطور باید دو نابینا با این همه مشکلات که جلوشونه بتونن زندگی کنن
نظر شخصی من اینه بینا با نابینا با مشکلات کمتری در آینده روبه رو میشن
اما زندگی بی چاله چوله که نمیشه مهم احساس خوشبختیه
کسی هم که نخواد درکت کنه فرقی نداره هم نوع باشه یا غیر هم نوع بی درکه دیگه

اولاً می خام از صبر و حوصله ای که تا حالا داشتی تشکر کنم انشاء الله تو همه مراحل زندگیت موفق باشی.
تو پست هایی که تا حالا داشتی روی این نکته تءکید داشتی که تا حالا تنهایی بیرون نرفتی دلیلشو می خام بدونم البته اگه شخصی نباشه
!!
تا یادم نرفته به پارت نِتت هم سلام برسون.

سلام مرسی
حقیقتش اینه می ترسم گم برم یا حادثه ای برام پیش بیاد ببخشید اینو میگم همین حالا هم که با آجیم میرم بیرون این سوسولای فوکولی دست از سرمون بر نمیدارن چه برسه تنها معمولا تو خیابون چون عصا ندارم کسی متوجه شرایطم نمیشه با عصا رفتن رو هم بلد نیستم دعوام نکنید اما دوسم ندارم یاد بگیرم
بعدشم که من زیاد پارتنر دارم به کدومش سلام بدم
من فقط به مرد مریخی نیست که میگم پارتنر

سلام
ممنون که به سؤالم جواب دادین
از ته دل میخوام هر آرزویی دارید براورده شه.
فقط یه خواسته ازتون دارم.
با امام رضا قهر نباشین.
پشیمون میشین.
تا همینجا میگم فقط.
نه اشتباه نکنید.
من نمیگم اتفاقی براتون میفته.
فقط اگه اونو نداشته باشین، مثل خودش غریبتر تر تر میشید.
غریب هوای غریبو داره.
مطمئننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن باش.

سلام بهنام عزیز
منم کلی آرزوهای خوب خوب برات دعا میکنم
میدونی چیه ما آدم ها وقتی زورمون به خودمون نمیرسه میریم سراغ بقیه
بقیه رو نمیدونم اما من هر وقت اعتراض دارم اول خدا بعد امام رضا بعدشم میرم سراغ مادرم گله و شکایتو اینا
چرا مادرم چون در حد خدا یکم کمتر دوستش دارم
تنها از این سه تا انتظار دارم ازشون آرامش می خوام حتی شده به زور حتی شده با قهر
به نصیحتت گوش میکنم قول میدم در اسرع وقت از خر شیطون بپرم پایین

سلام به همگی. یلدا من خیلی دیر رسیدم میدونم. اما منم میخوام ازت سوال بپرسم.
اگه بخوای دنیای نابینا ها رو تو یه جمله توصیف کنی چی میگی.
گفته بودی با دوستان نابینا در زمان بینا شدنت چند تا برخورد داشتی و سعی میکردی بهشون بدون ترحم کمک کنی. حالا که خودت هم یه فرد نابینا هستی به نظرت چه قدر موفق بودی در دوران بینا بودنت بدون ترحم با افراد نابینا رفتار کنی؟الان که رو این صندلی داغ نشستی چه حسی داری؟
یه چیز دیگه هم بگم؟ منم دلم صندلی داغ خواست.

سلام الهه جون جونی
نه زیادم دیر نرسیدی اونی که آخرین کامنت رو بده دیر رسیده خودم میکُشمش هح

دنیای نابیناها دنیای احساسه ,هر کسی هم که میخواد به دنیای نابینا ها قدم بزاره باید حواسش به آروم ترین تلنگر ها باشه ,مبادا که ترک برداره چینی نازک احساس ما

فکر میکنم خیلی خوب برخورد کردم چرا
چون وقتی اومدم اینجا فهمیدم نابینا هایی هم هستند که از ترحم بیزار ند
نابینا هایی که من در گذشتهه باهاشون آشنا بودم با بچه محله های ما متفاوت بودن اونها نیاز به ترحم داشتند یعنی حتی این رو بیان میکردند اما من در ضمیر ناخود آگاهم دوست نداشتم بهشون ترحم کنم و این باعث شد جز یکی بقیه رابطشونو قطع کنن اون یکی هم نابینا نیست معلوله

حس خوبی دارم اله جون چون دیگه بچه ها منو میشناسن و نیازی نیست بابت هر رفتاری از خلقیاتم براشون بگم

کاش کسی هم پیدا میشد جویای اخلاقیات ریزم بشه
عادت خوب و بَدم رو بپرسه
بابا اینهمه سوال چرا اینقدر مدارا
اصلا داغ نکردم دِههَ

ایشالا مینشونیمت به صندلی کبابت میکنیم

سلام .۱ نظرت راجبع بابل و بابلی چیه؟۲بنظرت نابینایان ویژگیهایه خاصی دارن؟یا شخصیت خاص؟ یا میشه خاص دونست اونارو؟۳اگه قول چراغ جادو داشتی ۳ تا ارزوت چیا هستن؟۴.دوست داشتی تو چه دوره زمانی زندگی میکردی تو چه کشوری ؟۵ اگه جایه ژانوالژان تو کتاب بینوایان بودین چیکار میکردین؟۶اگه یکی ا عزیزترین کساتون درحال مرگ باشه .خداینکرده. میرفتین داروخونه باید ۱ دارو بگیرین اما پول نداشتین و اگه دارو نگیرین اون عزیزتر از جان میمیره ..اونوقت چیکار میکردین؟.واقا عالی جواب دادین .شخصیت زیبا و دوست داشتنی دارین .

سلام
خب بابل شهر تقریبا مذهبییه
پارک و جنگل های زیبایی داره
پاساژ ها هم هی بدک نیستند دارن ترقی میکنن
وضعیت معابر افتضاح
برخورد با نابینا خوب
وضعیت عبور و مرور تقریبا ترافیک اما نه زیاد که آمپر بچسبونیم
وضعیت رانندگی داغون اکثرا کم حوصله و عصبی هستند
امنیت هی یواش بدک نیست
جوونای خوشگل موشگلش زیاده
تا ترور نشدم بریم سوال بعدی

بله بله بله یک نابینا شدیدا خاصه باید بسیار مراقب رفتار بود در معاشرت با یک نابینای تحصیل کرده مثل بچه محله های ما از دستت در بره بی ربط بگی کلاهت پس معرکه می باشد برادر
بچه های نابینا چه خوششون بیاد چه نیاد آقا حساسند حساس
اینم بگم خیلی با استعدادند نظیرشون در بین بیناها کمتر بوده باور کن حمزه جان

وای اگه یه غول جادو داشتم وای وای اگه داشتم
اولش میگفتم چشممو بینا کن سه تا زاپاس از چشمام هم ازش درخواست میکردم
بعد میگفتم بابا مامانم هر چی آرزو دارنو پی لیز بدو بر آورده کن
بعدشم میگفتم ببین مجتبی چی میخواد هر چی خواست بده بهش چون حال خوش امروزم از صدقه سریه اونه

خب دوست داشتم ۱۲ سال بر میگشتم عقب در چین میزیستم کاش میشد کاش

نمیدونم والا داستانش یادم نیست دقیقا کتابشو دوباره که خوندم میام مینویسم

التماس میکردم گریه میکردم جیغ میزدم کولی بازی در می آوردم به یقین با این کارا به جایی نمیرسیدم
آروم میشدم منطقی فکر میکردم بعد میگفتم
ببین کلیه مو گذاشتم تو نوبت تا بفروشم جونه عزیزت دارو رو بده قول میدم پولشو بهت برسونم
اگه این حرفمو باور نمیکنی حاضرم دستمو تا مچ قطع کنم تا ببینی نیاز دارم به این دارو در حد مرگ
باور نکرد میرم یه فکر دیگه میکنم اما باور میکنه میدونم

مرسی از سوالای جون دارت ای ول

اوووو چقدر کامنت “تازه هنوز هم داغ نکردی” حیف که بلد نیستم سؤال بپرسم حیف وگرنه جزقالت می کردم ! عادات بدت کدومه؟ عادات خوبت رو هم بگو که ترازو میزون شه … چندتا راز داری که به هیچ کی نگفتیشون …. چندتا شون رو می تونی اینجا بلند بگی؟ … حالا اگه خواستی یکی دوتا از اونهاییش که میشه گفت رو بگو …؟ از کی بیشتر از همه بدت میاد؟ حالا اسمش رو اگه نمیشه گفت خصوصیت بارزش رو بگو؟ … مادر شوهرت رو چندتا دوست داری؟ یه سؤال از خودت بپرس که دوست داشتی بقیه ازت بپرسند و نپرسیدند؟ یه سؤال از خودت بپرس که خودت رو جزقاله کنی بابا صندلی داغی گفتند ها ….؟؟؟

وای وای وای این چی بود بانو خانم
تو کامنتت زغاله گداخته چپاندی گویا آیا
پروردگارا دستم ,آی دستم ,آی آی آی سوختم سوختم
نوک انگشتام سوخت بانوی پرتقالی

یهچند تا کوچولو راز دارم که میخوام به همراه لپ تاپو عروسکو عکسامو
خرتو پرتزمان بچه گی هامو چند تا نامه رو با خودم به گور ببرم

چند تااز راز هامو میتونم بگم مثلا همین هفته ی قبل تبلته مرد مریخیو من زدم زمین منفجرش کردم که الان خوابیده تو تعمیرات
تقصیر من نبود آخه رو میزه نهار خوری جاش بود ؟

کتاب سنگفرش هر خیابان از طلاست رو من ۳ ساله پیش دادمش به یکی که یادم نیست کیه مرد مریخی داره همچنان دنبالش میگرده
تقصیر من چیه خسیس یکی دیگه بخر میخواست دعوام نکنه تا حقیقتش رو بگم

دیروز وقتی مرد مریخی لج کرد که حتما پاشو برام شکر بیار به عمد نمک آوردم به جای شکر
تقصیر خودش بود چرا لج کرد

یه بارم فکر کنم تابستونه پارسال بود آب یخ یخچالی رو ریختم رو آجیم که جای من نشسته بود روی مبل بعد گفتم وای ببخشید متوجه نشدم هح دلم خنک
تقصیر من نبود اگه خونه ی مادرم بودم حقیقتش رو میگفتم اما
چون خونه ی خودم بود و اونم حتما مقابله به مثل میکرد زندگیم میرفت زیر آب بهش نگفتم

راستی یه بارم که مرد مریخی ماموریت بود آجیم اومده بود پیشم
همراه خودش صابونه مخصوصه گرون قیمتشم آورد گذاشت روی روشویی که وقتی داشتم دستمو میشستم سُر رفتو تالاپی افتاد اون ته تهای فاضلاب
اولش که فکر کردم صابونه شتر مرغه خودمه که ۶ تومن بیشتر قیمتش نیست بعد دیدم نه مال من این طرفه روشوییه
تقصیره من نبود نباید جای صابونا رو بی هماهنگی عوض میکرد

وای بانو جونم بزار یکم راز برام بمونه

نمیدونم والا از کسی تا حالا اینهمه بدم نیومده بود که بخواد یادم بمونه

مادر شوهرم رو به احترام شوهرم فقط دوست دارم نمیدونم چند تا

مثلا از عادت ها روحیات و واکنش هام در مسائل متفرقه بپرسن هم خوبه

هح بزار خودمو کباب کنم یلدا اگه بینا بشی بازم با مرد مریخی میمونی؟
هح جواب نمیدم که زترشک

هح هح یک روز بعد از آن واقعه با صدایی محزون آمد نزد مان گفت:یه چیزی میگم باز نق نزن که من بی عرضه ام
گفتم خب چی شده ۵ امین گوشیتو گم کردی یا افتاد تو فاضلاب یا دزد زده یا گفت :نه نه نه اه توام هی سر کوفت بزن
گفتیم هان پس چی
گفت :فکر کنم تبلتم بازار مشترک بوده از دیروز برنامه باز نمیکنه گفتی از جای مطمئن بخرم ها
هنوزم نمیدونه من منفجرش کردم که آسیب ظاهری ندیده باطنش داغان رفته گوگولی

آجی هم وقتی رفت جای صابون رو خالی دید گفت :وا فکر کردم صابونمو آوردم یلدا ببخشید از صابونت استفاده کردم
منم گفتم بی مسئولیتی دیگه صابون یک وسیله ی شخصیه
به مادرم آدرس صابون مورد نظر رو دادم ۱۸ تومن هم روش بعد گذاشتم خونشون

هح هح من نمیدونم چرا عاشق خودمم اینهمه زیاد

درود. یلدا خانم خسته نباشی. حقیقتش فکر نمیکنم این برخوردت یعنی مخفیکاریت کار جالبی بوده باشه. آدم که نباید با نزدیکانش اینطور مثل غریبه ها برخورد کنه. اگه به شوهرت راستشو میگفتی چی میشد. اگه به خواهرت راستشو میگفتی چی میشد. خب خواهرت که فهمید کار توست خواست ترحم کنه به رویت نیاورد تو هم که این را فهمیدی دیگه چرا قایم باشکبازی کردید. میگفتید میخندیدید و برایش میخریدی.
بگذریم و اما سؤالم, مشکلی که ما مردان نابینا در رابطه با همسران بینایمان داریم اینه که نمیتونیم جاهایی که لازمه واکنش مناسب نشون دهیم. مثلا زمانیکه آرایش میکنند یا موهاشونو رنگ میکنند یا لباسی نو میخرند و…. و به همین خاطر احتمال سرد شدن روابط بین زن و شوهر وجود داره. قطعا متقابلا مردان هم چنین نیازهایی دارند حتی میتونم بگم در این زمینه خانمها مسؤولیت بیشتری دارند چون مدیریت خونه و حتی اموری مثل لباس پوشیدن مردان برعهده ی آنهاست, حالا سؤالم اینه که آیا اولا تاکنون به این مسئله فکر کرده بودی یا نه ثانیا چگونه سعی میکنی شوهرتو راضی نگهداری. مثلا تو این ۲سال شده که درمورد لباسش نظر بدی؟ بگی این کت و شلوار بهت مییاد یا نه و….؟ سؤال دوم اینکه اگه بخاطر همین مشکلات و شرایط شوهرت تصمیم بگیره همسر دیگری اختیار کنه, آیا این حقو بهش میدی یا نه؟ لطفا در مورد ارتباطات اجتماعی و خانوادگیتون پیش از نابینایی و بعد از آن توضیح بده.
ممنون از صبر و حوصله ات.
در ضمن من هم آمادگیم برای نشستن روی صندلی داغ را اعلام میکنم. البته اگر دو مشکل حل بشه, یکی اینکه بدونم چطوری میتونم زیر هر سؤال و کامنتی جوابمو بگذارم.
دوم اینکه مشکل نوشتن با پارس آوا حل بشه. الآن که دارم مینویسم نمیدونید با چه جون کندنیه. پارس آوا به شدت کند شده و باید حروف را یکی یکی اون هم با مکث بزنم. اگر دوستان در این مورد راهنمایی کنند بینهایت سپاسگزار خواهم بود.

بح بح عمو جان
سلام
خب ببین عمو قضیه صابون و تبلت یکم که قدیمی تر بشه بهشون میگم
اولا که خوشم نمیاد ترحم کنن
دوما که خوشم نمیاد بد برخورد کنن
تبلت که تعمیر بشه میگم
صابونم که خریدم جای گزینکردم شایدم هیچ وقت نگم حالا باید فکر کنم ببینم چه طور میشه
در مورد کتاب هم هیچ وقت نمیگم چون تیکه بزرگه گوشمه
مرد مریخی کتاباشو خیلی دوست داره
خدا رو چه دیدی یه وقت دیدی با جرات شدمو گفتم
مرسی که منو به راه راست ارشاد کردی

خب من همونقدر که به ظاهر خودم حساس هستم به ظاهر اونم دقیقم
لباساشو تا جایی که وقت و حوصله باشه چک میکنم عطر میزنم و اتو میکشم بماند که این از وظایف من یا هر زن دیگه ای نیست
در مورد نظافت هم واااااااااااااااااای خیلی خیلی حساس هستمو اگر که رعایت نشه زیاد نق میزنم
بماند که مرد ها کم حرف گوش میدن اما خب من نقمو میزنم بلکه رعایت شه
رنگ لباساشو همیشه خودم انتخاب میکنم که خداییش به نظرم اهمیت میده در این مورد
خب مردی که فقط به خاطر نظر ندادن زنش بخواد شلوارش ۲ تا شه بره بشینه لای درز دیوار بهتره
البته کمتر کسی پیدا میشه اینقدر سطحی نگر باشه
به جرات میگم در چنین مسائلی کم نیاوردمو نمیارم از خیلیام جلوترم هح جالبه بقیه مرد های فامیل به سلیقه من ست میکنن لباساشونو
فکر نکنم مرد مریخی نیاز به تجدید فراش پیدا کنه

عمو درصد مرد هایی که نسبت به زن هاشون بی تفاوت هستند بیشتر از زن هاست
پس چرا زن ها باید بسوزنو با مرد یخچالیشون بسازن اما مردا فرطی باید برن زن بگیرن
سوال آخر برام روشن نبود خیلی کلی بود

ضمن درودفراوان و عرض ادب! خوب بنده دوباره اومدم با چند سؤال جدیتر،‏ شما تاحالا دروغ گفته اید!‏۲-در زمانی که بینا بودید بیشتر دروغ میگفتید یا اکنون بیشتر دروغ میگوئید!‏۳-آیا شما تاکنون دروغ شاخ دار گفته اید،‏ در زمان حال یا گذشته! ‏۴-آیا شما لاف زن ماهری هستید!آیا شما از لاف زنها خوشتون میاد! ‏۵-

درود!دوباره اومدم با چند سؤال،۱-در هر۲۴ساعت چند بار به محله سرک میکشید!‏۲-شما در چاخان کردن چقدر مهارت دارید! ‏۳-من چگونه میتوانم با مرد مریخی دوست شوم! ‏۴-به نظر شما من با همین نام مستعار در محله باشم بهتر است یا با نام واقعی خودم و شیطان رانده شده! ‏۵-به نظر شما آیا بهتر نیست که من در پست خانمها کامنت نگذارم!‏۶-به نظر شما شیطونترین فرد در محله کیست! ‏۷-‏ به نظر شما من از نظر عقلی سالم هستم!‏۸-خخخخخخ!‏۹-هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها! ‏۱۰-wo wo wo wo wo wo wo wo wo wo wo wo wo wo wo wowowowowowowowowowowowowowowowowowo hehehehehehehehehehehehehehehehehehehehehehehehehe وؤوؤوؤوؤوؤوؤوؤوؤوؤوؤوؤوؤ

سلام
شاید ۲۰ دفعه شاید هم بیشتر
معتاد شدم هر جا میرم با لپ تاپو مودم میرم

تبحری در چاخان کردن ندارم متاسفانه

وای نه تو رو خدا مرد مریخیو از راه به در نکن

من از این اسم عدسی بیشتر خوشم میاد شیطان رانده شده زیاده اما خب عدسی نه

بزار ببینم شما آقایون چی از جونه این خانم ها میخواین ,ما که آزارمون به شما ها نمیرسه
حتی وقتی میایم تو محله کفش های پاشنه بلندمونو در میاریم که سرو صداش نزاره چرتتون بپره
خب تو پست ما نظر ندی میخوای بری کجا نظر بدی ها عدسی ها ها کاری میکنی سیتا رو بیارم از حقمون دفاع کنه ها دهه

شیطون ترینش خودمم
هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها

درود و هزاران هزار درود! فقط اینو میدونم که هرچی شیطون باشید به پای من نمیرسید،‏ حالا زودتر از این کوچه ی قدیمی فرار کنم وگرنه مدیر جون میاد سراغم و با پتکش میکوبه توسر کامنتام!‏،‏ راستی بهت بگم که دیر اومدی به محله چون من قبلا شیطونو درس میدادم،‏ ولی اکنون به سفارش مدیر جون و چند نفر از بزرگان محله کمتر شیطنت میکنم! در ضمن من دیگه با آلبالو-آل برده کاری ندارم! آخه نگرانشم که یه وقت گریه کنه و بره پیش نوشمک و از نوشمک کمک بگیره!‏

سری سوم سوالات من :
۱-چرا وقتی سیب تو سر نیوتن خورد تعجب کرد؟
۲-واسه اینده پس انداز داری؟
۳-دوست داشتی چیکاره بودی؟
۴-چی رو هرگز حاضر نیستی تو زندگی ات با کسی تقسیم کنی؟
۵-دوست داری مهمان داری کنی یا مهمانی بری؟اگه بیام خونت چی برام می پزی؟وقتی مهمون داری خیلی ریلکس و آرومی یا همش نگرانی که خوب برگزار بشه؟
۶-اگه کتک خوردی بیشترازکی کتک خوردی؟
۷-دلت میخواد روی صندلی داغ بعدی کی بشینه که بتونی به حسابش برسی؟
۸-سالاد، ماست، ترشی؟
اگه همسرت بگه دیگه تو محله نرو چی کار می کنی؟
۹-تو خونه ت گل و گیاه داری؟
۱۰-تا حالا برای کسی از غرورت گذشتی ؟ اگه اره برای چی ؟

چون زیر درخت آلبالو نشسته بود

کمی خنده یاز ته دل تو صندوق پس انداز کردم تا بدمش به بچه هام

آرزوم بود نقاش و کارگردان بودم

غم هامو حرفایی که رو دلم سنگینی کرده و عذابم میده نمیخوام با کسی این ناراحتیو تقسیم کنم

دوست دارم همش بیان خونم
برای ناهار سبزی باقالی با ماهیچه زرشک پلو با مرغ وشکم پر با زیتون
برای شام مرغ سخاری با هویج , قارچ , نخود سبز , زرشک , چیپس خلالی کلم بروکلین , فلفل تند , گوجه کبابی و بادنجان
هح شام مورد علاقه خودمه مرغو میزاری تو بشقاب بقیه هم دورو برش
اگه همه چی تو خونه باشه نه مضطرب نمیشم معمولا از روز قبل همه چیو آماده میکنم البته نه غذا رو

از معلم کلاس سومم

خب کسه خاصی مده نظرم نیست اما احساسم میگه عدسیو بد بیازارم

سالاد ترشی ماست

به حرفش گوش میدم اما اونقدر بعدش افسرده میشم که پشیمون میشه از حرفش
آخه اگه افسرده بشم بد میرم تو خودم

خونم پر از گل و گیاهه

آره اما چون مربوط به مسائل خانوادگیه اینجا جایز نمیبینم که بگم

مرسی یلدا جون مخصوصا از پذبرایی گرمت ولی یه قولی بمن بده اومدم خونه ت صبحونه یکم نون ماست نهار همون مرغ سوخاری با کمی گوجه خام و نه چیز دیگه و شام رو هم مهربونیتو بده خیلی مطمئنم مزه مهربونیت حتی از دست پختت هم خوشمزه تره!ممنون واسه جوابای همیشه عالیت

الآن که فکر میکنم شاید در یه فرصت مناسب خفت کنم خوبه راضییی؟ یا روش بهتری میخوای در هر صورت من آدم کشی رو دوست دارم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ ولی از خون میترسما باید یه روشی بگی که توش خونو خون ریزی نباشه که خودم در اون صورت میمیرم خخخخخخخخخخخخخخخخ مثلا بگم بری تو یه اتاق فلکه ی گاز اون اتاقو باز کنم یا یه لگد بزنم به بخاری اتاقت که با گاز کربن دی اکسید ………………..
راستی اسمم داری یا واقعا اسمت عدسیه؟ خخخخخخخخخخخخخخخخ

درود! مثل اینکه این پست و صندلی داغ یلدا در کوچه پس کوچه های محله به فراموشی سپرده شده است و یلدا جون صاحب صندلی هم روی صندلی خوابش برده و جزقاله شده است! در ضمن بنده عادت دارم هرجا که میرسم شماره بزارم که اگه نشد تومحله کسی را نیش بزنم-طی تماس عقربوار نیش بزنم،‏ حالا هرکه دوست داره بیشتر با عقرب آشنا بشه زنگ بزنه،‏ من برای شخص خاصی شماره نگذاشته ام!خخخخخ جزقاله خانم جون کجایی که دیگه به سؤالات پستت پاسخ نمیدی!‏

درود! آهای صاحب صندلی کجایی بیا سؤالات را جواب بده! ‏۱-اگه قرا بشه آقای مریخی از محل کارش منتقل بشه کدامیک از این شهرها را برایش انتخاب میکنی،‏ برای سکونت چطور،‏ خمینی شهر-زرین شهر-فلاورجان-نجف آباد-شهرضا-شاهین شهر! ‏۲-اگه قرار بشه خودت کارمن بشی کدامیک از این اداره ها را قبول میکنی،‏ شهرداری قسمت مرده شورخانه-شهرداری قسمت خدمات شهری-اداره ی آب و فاضلاب-اداره مالیات-اداره ارشاد!‏

آهاییییییییی یلدام-آهاییییی جزقاله-آهایییییییییییییی ذوب شده-پس کجایی که نمیای سؤالات را پاسخ دهی!سؤال ‏۱-تو از دست من ناراحتی؟ چند درصد! ‏۲-تو خیالبافی را چند درصد دوست داری! ‏۳-تو چند درصد آرزو داری که مدیر مرا از محله اخراج کند!‏

خب یلدا جون در یه تصمیم انتحاری بر آن شدم که کامنت های اونجا رو برات اینجا بکامنتم “شکلک تقصیر خودته بمن چه” من دست خودم نیست یه چی می‌خونم باید حتماً یه چی هم بگم 

ازش پس بگیر احساست رو اون وقت می‌فهمه چی کم داره اون وقت خودش میاد دنبالت این بار دیگه شش دانگ احساست رو بهش نبخش این بار سه دانگ مشاعش رو بهش بده در مقابل سه دانگ مشاع احساس اونو برا خودت بگیر ….

خب در این مورد هم مامان دکتر خوبی هستی خخخ در مورد دوست داشتن و این حرفا هم زیاد نباید جدی گرفت حرف هیچ کس رو ….

یلدا جونم در آن طرف زمان مطمئن باش کسی انتظارت رو می‌کشه کسی حتماً دلتنگته مطمئن باش تازشم خودم دوستت دارم هم زیاد هم طولانی …. این قدر هم از این دستات کار نکش بابا اونا هم خسته شدند ولشون کن دیگه ….
اون دو تا کامنتم هم یالا تأیید کن یالا ….

سلام یلدا جونم …. نیستی خییلی دلم برات تنگیده …. شکلک بانوی پرتقالی بودم که ….
کاش میومدی ….. صندلی داغ داشتم یادم به صندلیت و خودت افتاد و شدییید دلم هواییت شد …. نمی دونم چطوری ولی کاششکی بخونی و یه خبری از خودت بدی …. خوبی خانمی؟

دیدگاهتان را بنویسید