سلام و درود فراوان.
دوستان، هر کدام از ما محاله که یاد دوران خوش کودکی و نوجوانیمان بیفتیم و از به یاد آوردن قصه های خاطره انگیزی مانند: تام سایر و هاکلبری فین غافل بشیم.
چند وقت پیش من در بلاگم مطلبی رو منتشر کردم که حیفم اومد برای بچه های محله نذارم، اگه کسی به وبلاگ من سر نزده یا احیانا نمیخواد بزنه، این پست رو از دست نده.
امیدوارم مطبوع طبع مشکل پسند شما قرار بگیره.
مارک تواین؛ راوی نوجوانهای بازیگوش
کودک و نوجوان > ادبیات- معرفی نویسنده> شادی خوشکار:
خیلی وقتها، بخشی از شخصیت یک نویسنده را در شخصیتهایش میبینیم. این پیرمرد با کت و شلوار و موی سفید هم همان پسر نوجوانی است که با یک کلک چوبی، رودخانه را بالا و پایین میکرد و هربار ماجرای تازهای بهوجود میآورد.
مارک تواین از ۴تا ۱۷«سالگی در شهر هانیبال» در کنار رودخانهی «میسیسیپی» زندگی کرد. شهر شلوغی که روزی سهبار کشتیهای بخار به رودخانهاش میرسیدند و رؤیاها و آیندهی تواین نوجوان را کمکم شکل میدادند. این شهر بعدها در ماجراهای هاکلبری فین و تام سایر تبدیل به شهری خیالی شد که ترکیبی از روزهای خوش و آفتابی و گاهی هم تاریکی و تنهایی و ظلم و شرارت بود. یعنی همهی چیزهایی که مارک تواین در کودکی و نوجوانی تجربه کرده بود.
تواین در خانوادهای با شش فرزند زندگی کرد. با پدری جدی و درگیر کار و مادری شوخطبع که گاهی شبها برای بچهها حکایتهایی تعریف میکرد. در ۱۲سالگی وقتی پدرش را از دست داد مدرسه را رها کرد و در یک چاپخانه با حقوق ناچیز در حد غذای روزانه مشغول به کار شد. در ۱۵سالگی در روزنامهی کوچکی متعلق به برادرش در کنار کار چاپ، نویسندگی پارهوقت را هم شروع کرد. تا اینکه در ۲۱سالگی سراغ یاد گرفتن شغل رؤیاییاش رفت. او میخواست ناخدای کشتی شود. هنوز چند سالی از رسیدن به آرزویش نگذشته بود که شروع جنگ داخلی او را مجبور کرد از این کار دست بکشد و به «کالیفرنیا» برود. در آنجا بود که کار روزنامهنگاری و نوشتن برایش جدیتر شد و رؤیای سفر روی رودخانه میسیسیپی را در ماجراهای تام سایر به ثمر رساند.
با این کتابها به زودی ثروتمند شد و زندگی شاد و پر دستاورد او ۲۰سال طول کشید، اما کمکم با اندوههای جبرانناپذیری همراه شد. تواین و همسرش که در جوانی پسر نوپایشان را بر اثر دیفتری از دست داده بودند، باز هم مرگ فرزندانشان را دیدند. دخترشان، سوزی، در ۲۴سالگی بهخاطر ابتلا به مننژیت فوت کرد و تواین را دچار اندوه شدیدی کرد. دختر دیگر او هم در ۲۹سالگی بر اثر حملهی قلبی مرد. او که نویسندهای مشهور و محبوب بود، بعد از فوت همسرش، روزهایش را با سیگار کشیدن و کتاب خواندن در تختخواب و بازی بیلیارد پر کرد تا اینکه در ۲۱ آوریل ۱۹۱۰ میلادی (اول اردیبهشت ۱۲۸۹) در ۷۴ سالگی از دنیا رفت.
هاکلبری فین و تام سایر
تام و هاک، دوستانی صمیمیاند که هرکدام قهرمان یکی از مهمترین کتابهای مارک تواین و همچنین قهرمانان دو تا از معروفترین رمانهای کلاسیک آمریکایی هستند. تام سایر، نوجوانی پر شر و شور و خیالپرداز است که ایدههای بامزهای دارد. او پسری است که یکروز برای اینکه حوصلهاش سررفته، پیشنهاد میدهد لباس دخترانه بپوشند و با سر کار گذاشتن مردم کمی تفریح کنند. یکی دیگر از ماجراهای آنها هم وقتی است که شاهد قتل دکتر «رابینسون» هستند. این ماجرا احتمالاً از زندگی خود تواین سرچشمه گرفته است. تواین هم در کودکی خود شاهد مرگ و قتل بوده است.
هاک، پسری است که پدری الکلی دارد و یکروز در پی دعوا با او خانه را ترک میکند و در راه با بردهای به نام «جیم» آشنا میشود. این دو با یک کلک چوبی روی رودخانهی میسیسیپی سفر میکنند و ماجراهای کتابی را میسازند که «ارنست همینگوی» دربارهی آن میگوید: «بهترین کتابی است که تابهحال داشتهایم. تمام داستانهای آمریکایی از آن بیرون آمدهاند. چیزی پیش از آن نبوده است.»
تام و هاک، بخشی از خود او هستند. نوجوانانی بازیگوش و شوخطبع. او قبلاً گفته است که تام یک نفر نیست، بلکه ترکیبی از خلق و خوی سه پسربچه است و هاکلبریفین هم از یک آدم واقعی الهام گرفته شده است. ۱۰۰ سال پس از مرگ تواین، وقتی کتاب زندگینامهاش به قلم خود او، منتشر شد، خوانندگان تأثیر خاطرات کودکی او را بر ماجراهای هاکلبریفین دریافتند.
۱۰ دیدگاه دربارهٔ «مارک تواین، تام سایر، هاکلبری فین، عجب اسامی خاطره انگیزی!!!!»
سلام
ای یادش بخیر بچگیام
این برنامه کودکا چه قشنگ به یادمون موندن
چقدر برا دیدن برنامه های کودک از مامانم حرف میشنیدم
هی یلدا باز که نشستی پای تلویزیون اگه به خانومتون نگفتم بیا بشین مشقت رو بنویس
وااااااااااااااای یادش بخیر
مرسی محمد رضا جان
سلام یلدای گرامی.
واقعا یاد اون روزا به خیر، ولی گذشت زمان نمیتونه بعضی چیزا رو کهنه و قدیمی کنه، مثل همین قصه ها و کتابها.
ممنون که توجه کردی.
هح اول
هح دوم
هح جبران دیر کرده پست قبلی شد
مبارک باشه، احتمالا حسابی با اول شدنت منقلب شدی ها!!!
درود بر جناب چشمه
بسیار جالب بود راستش من این کارتون رو بسیار دوست داشتم وهمیشه دنبال میکردم
ولی در مورد نویسندش اطلاعاتی نداشتم که شما لطف کردید و دادید
اتفاقا دیروز توی کانالهای کافرها داشت کارتن بچه های مدرسه ی والت رو پخش میکرد
این کارتون منو به دوران کودکی برد یادش بخیر اون روزا دیگه هیچ وقت بر نمیگردن
بعضی وقتا میگم کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدم
سلام محسن عزیز.
خیلی خوشحالم که از این مطلب استقبال کردی.
واقعا کارتونهای زیبایی در گذشته ساخته و پخش میشد.
در حال حاضر کارهای انیمیشن جذابیت خاصی ندارن.
همون کارتونهای بچه های مدرسه والت، خانواده دکتر ارنست، مهاجران، پینوکیو و غیره شاهکارهای داستان و انیمیشن هستن و تکرار ناپذیرن.
سلام وای که من عشق برنامه های کودک بچگیامم یادشون بخخخخخخخخخیر راستی جاتون خالی شب یلدای امسال کلی از این کارتونا رو سرچیدیم وبا دوستم نگاهیدیم و بهمون خوشید
نانک دوقلوها حایدی پسر کوهستان افسانه ۳برادر و غیره
مرسی آقای چشمه چسبید خخخخخخخخخیلی
سلام سیتا.
امیدوارم همیشه شاد و سرزنده باشی.
من که کارتونشو خیلی دوسش داشتم با حال بود منظورم هاکلبری فین هست
بله خیلی زیبا بود.