خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

اولین پست من به همراه کمی طنز

درود بر هم محله ای های عزیز
من آمدم با یکم شوخی با اشعار
بخونید و لذت  ببرید.
.
کبوتر با کبوتر باز با باز .
گرفت مادر زنم ناگه مرا گاز
.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
سرِ یک قران پول به هم می پرند
.
اگر داری تو عقل و دانش و هوش
برو لیسانس  بگیر فالوده بفروش
.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آنست که مشتش بزنی جم نخورد
.
یارب آن دلبر شیرین که سپردی به منش
از بس که ننر بود سپردم به ننش !
.
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
سر هفت مرد کچل را فر شش ماهه زدند
.
دیراست که دلدار پیامی نفرستاد
شارژش تموم شد که جوابی نفرستاد
.
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دزدان برهنه کردند دایی غلامرضا را…
.
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
برای من بیاور یه سوغاتیه لوکس
.
گل در بر و می در کف و معشوقه به کام است
این ها به چه درد میخورد موقع شام است
.
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
یه دفعه دیگه اینجا ببینمت قلم پاتو خورد میکنم!!!
.
چنین گفت زالی به فرزند خویش
که با ژیلت کهنه،متراش ریش خویش
.
مزن بر سر ناتوان دست زور
سرش میشکند احمق بی شعور!
.
چنین گفت رستم به اسفندیار
خودت عددی نیستی برو باباتو بیار
.
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
خدا بخواد دختر شود هرگز پسر نمی شود
.
یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به خودت چون کچلم کرده ننش
.
دولت جاوید یافت هر که نکونام زیست
بی خودی سگ دو نزن هیچ کجا کار نیست
.
تو کز محنت دیگران بی غمی
چرا لنگه کفش بر سرم می زنی
.
– سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت بر خیز که معشوق تو از چین آمد!
.
– تو را که حسن خداداده است و حجله ی بخت
چرا به مهریه کردی شرایطت را سخت؟
.
– چمن خوش است و هوا دلکش است و می بیغش
مرا فقط نگرانی ز گشت ارشاد است!
.
تا به دامن ننشیند ز نسیمت گردی
دائما دل نگرانم نکند برگردی!
.
– ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
اما نه فرت و فرت!که یکبار دیده ایم!
.
نزن بر سره ناتوان دسته زور
بزن بر سرش سنگی از راه دور
.
گل سرخ و سفید و لاجوردی
اگر کار پیدا کردی خیلی مردی
.
آمدی جانم به قربانت، ولی این‌جا چرا
در محل کار ما را می‌کنی رسوا چرا
خوب من، محبوب من، گفتم همان پایین بمان
حرف من را کج شنیدی، آمدی بالا چرا
آمدی، در مقدمت شور قیامت شد به‌پا
می‌زنی در را، بزن، آخر ولی با پا چرا
گفتی این‌جا جای من بوده‌ست، من گفتم به چشم
با زبان خوش بگو پا می‌شوم، تیپا چرا
تا به اینجا محوری در شعر من موجود بود
یک‌ دو بیتی هم همین‌طوری بسازم با «چرا»:
با تو ام، بابای لیلا! عاشقان را درک کن
عاشق مجنون‌صفت را می‌کنی دعوا چرا
..
امیدوارم  لذت برده باشید

شاد باشید
بدرود

۲۷ دیدگاه دربارهٔ «اولین پست من به همراه کمی طنز»

خدا گر ز حکمت ببندد دری . ز رحمت زَنَد قفل محکمتری
سالی که نکوست از بهارش پیداست
عالی بود کلی خنده داشت و خندیدم البته همراه اشک هه
از خودتون برآمون نگفتین خوشم میآد که جای ترانه بودم مینشاندمت روی صندلی که هر چی هست نیست رو بریزین رو دایره
محله در انتظار پستهای بعدیتون

دیدگاهتان را بنویسید