خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دانلود بیستو پنجمین برنامه زندگی ادامه داره

درود. گوشکنی ها، خوبین یا نه؟ خب میبینم که محله یه جونه تازه گرفته و پست هایجذاب و ارزشمند منتشر شده. از کودتای نرم علیهه ترانه گرفته تا کار ارزشمند محمود هژبری در دسترس پذیر کردن Eloquence برای اندروید. خب بریم سر قسمت بیستو پنجم برنامه زندگی ادامه داره که 5 ساعت پیش به روی آنتن رفت. در این برنامه، گشت سپید به اولین طبیعت گردیه خود رفت و به یک منطقه ی خوش آب و هوا سفر کردیم. در بخش چگونه با نابینایان رفتار کنیم، خانوم هما هما وندی به بیان دیدگاه های خودشون پرداختند. توجه این که این بخش، با آیتم اتاقی در حومه ی خاطرات عمدتا به صورت چرخشی تقدیم شما عزیزان خواهد شد. اما امروز از اولین آیتم نمایشی خودمون رونمایی کردیم. در این بخش، مسائل و مشکلاتی که نابینایان و کم بینایان، با آن در جامعه رو به رو هستند رو به تصویر کشیدیم. از همه ی دوستان میخوام که برنامه ی خودشون رو گوش بدن و به ما در بهتر شدن برنامه، از جمله دیدگاه های جدید برای بخش نمایش، بازخورد بدین.

دانلود برنامه 25 با حجم 13 مگابایت

فدای همتون

۴۶ دیدگاه دربارهٔ «دانلود بیستو پنجمین برنامه زندگی ادامه داره»

سلام تبسم. دیر دیر سر میزنی به محله ها. نمیگی محله بدون تبسم، شاید متبسم نباشه. هان. مرسییییی خییییییلی زیاد
گوش کردی خوشحال میشیم مثل همیشه در خصوص برنامه نظرت رو بگی.
راستی پس از روز ها انتظار، تهران امشب بارون زده، این بوی نم خاک بعد از بارون حسابی حالمو جا آورده.
در بخش نمایش برنامه ۲۵، سعی کردیم حرف دل بچه ها رو بزنیم.

ممنونم لطف داری.خودمم دوست دارم بیشتر تو محله باشم ولی بخدا وقت نمیکنم. خب دیگه دیگه تهران بارون ما رو دزدید. ولی این روزا هوا خیلی سرد شده. طوری از جمع کردن بخاری پشیمون شدیم. همی الان دارم از سرما میلرزم. چشم حتمأ نظر هم میدم.

هوم. دزدی؟؟؟ . شما که از اول هفته تا به امروز تقریبا هر روز بارندگی داشتین که. این هوای خنک، ناشی از همون موجیه که چند روز پیش گفتم رو دریای مدیترانه و شرق ترکیه شکل گرفته. اما از جمعه به بعد با شیب ملایم افزایش دما دارین. الان که ساعت ۱۲/۳۰ شب هستش بروجرد دماش حدود ۱۳ درجه سانتیگراد هست. تا صبح به ۱۰ درجه میرسه.
سردترین شهر های استانتون هم امشب، نورآباد و الشتر هستن که تا صبح دماشون به ۴ درجه میرسه.
وای چه هوای خنکی. خوش به حالتون

بازم سلام. وقت بخیر. نظرم درمورد برنامه ها: بازم مثل همیشه میگم عالی بود. دوستان در بخش اتاقی در حومه خاطرات به نکات خوبی اشاره کردن. بخش کارشناسی واقعا عالیه. خانم هماوندی خییییلی قشنگ و سنجیده صحبت میکنه. من عاشق صحبتاشم. سفر به چهارمحال و بختیاری خیلی باحال بود. خودمو اونجا مجسم کردم واقعا احساس کردم که همونجام. ولی شنیدن کی بود مانند دیدن. ما هم لاله واژگون داریم ولی پراکنده. بخش نمایشی هم در راستای داستان سارا بود که جای بسی صحبت داره. پیشنهاد: حالا نمیدونم این مد نظرتون بوده یا نه. اینکه موسیقی محلی متناسب با اون مکانی باشه که درموردش صحبت میکنید. دقیقأ مثل همین بختیاری. وقتی اومدین لرستان موسیقی لری پخش کنید. یه انتقاد کوچولو: چرا آقا اشکان توی هر برنامه پل ارتباطی برنامه رو اعلام نمیکنه؟

سلام. مرسی تبسم. همیشه به ما لطف داری.
آره خانوم هما وندی خودشون یک کارشناس و مددکار صاحب نظر در این حوزه هستن و باعث افتخار خودمون میدونیم که با برنامه ی ما همکاری میکنن.
در خصوص سفر به چهار محال هم سعی کردیم با افکت گذاری و استفاده از موسیقی های بومی محلی، این طبیعت گردی رو لذتبخشتر کنیم. آره همینطوره. در هر برنامه وقتی به یک استان کشورمون سفر میکنیم تا حد امکان از موسیقی محلی همون استان استفاده خواهیم کرد. به قول تو، شنیدن کی بُوَد ماننده دیدن.
ما در راستای گشت های سپید مجازی، از طرف روزنامه ی ایران سپید، داریم پیگیری میکنیم و جلسات منظمی رو هم برگزار، که زیر ساختای لازم برای گشت های سپید واقعی رو فراهم کنیم. به امید خدا جاهایی که در برنامه به اون مناطق سفر میکنیم بعدا به صورت واقعی تجربش خواهیم کرد.
اونم به روی چشم. میگم در هر برنامه اعلام کنه. شاید مثلا کسی اولین بارش باشه برنامه رو گوش میده

راستی هوای آبسرده نزدیک به هوای الشتر هستش. همیشه سه چهار درجه از بروجرد خنک تره. من وقتی از بروجرد میرم بین راه تغییر دما رو کاملأ احساس میکنم. یه تونلی سر راهمونه. از تونل که میزنی بیرون نسیم خنکی روحتو نوازش میده. این بارندگی که خیلی ناچیز بود. البته نه اینکه ناسپاس باشم نه. خدا روهزار مرتبه شکر. ولی من از اون بارونا دوست دارم که وقتی میومد آب زلال چشمه پشت خونمونو راه مینداخت. و وقتی رعدوبرق میزد بعدش بابا میرفت برامون قارچ می اورد. الان هم دلم برا آب زلال و روان چشمه تنگ شده و هم برا خوراک قارچ طبیعی.

وای تبسم از چیزایی میگی که واسه ما یه رویاستا. آره متاسفانه امسال بارندگی در دامنه های مرکزی و جنوبی زاگرس چندان چنگی به دل نمیزنه. کما این که در حاشیه جنوبی البرز که تهران هم شاملش میشه اصلا شرایط و اوضاع بارش ها مساعد نبوده.
به امید پر بارش و خوش بارش شدن کشورمون در پاییز و زمستون ۹۳

سلام یلدا که.
هوم. چقدر این شیوه نوشتن رو دوست دارم. میگم یلدا اون پست
منو بوتو عینک، نکنی یه وقت قضاوت
رو یادته که هان هان. اون خاطره ی تو خوراک بخش اتاقی در حومه ی خاطرات ما هستش. نکنه توام مثل سپهر و نخودی نمیخوای افتخار بدی که.
اینطور نیست که.
اگر میخوای با فرمت بخش اتاقی در حومه ی خاطرات بیشتر آشنا بشی برنامه ی ۲۴ ما رو هم گوش کن.
راستی. هیس….یواش؟خاطراتم خوابن. میدونی من از این title وبلاگت چقدر دلم میگیره.
وبلاگتو عاشقم زیاد. یه چند وقتی هم هست که تو محله پست نمیذاریا. دوست داران پست هات، بیصبرانه منتظرتن.
زودترترتر برنامه رو گوش کن و بیا و نظرت رو بگو.
میسی میسی

ببین من رجعت کردم
ببین من از سفر قندهار برگشتم
ببین تو لطف داری بهم زیاد
ببین من جریان نخودیو سپهرو نمی دونم که
ببین یه عالمه کامنت هست که من نخوندم . از همه جریانات دورم
ببین شرمنده تایتل وبلاگم اینقد بی ریخت غمگینه
ببین میسی که میای وبلاگم
ببین من تا اونجا که بتونم و زورم به خودم برسه سعی می کنم زود زود مطلب بنویسم . اما خب آیکیوم در حد جلبکه نمیشه تند تند چیز بنویسم

ببین میسی که اومدی پستم
ببین راستی هوای بابل تا دو روز آینده چطوریه آیا . ایشالا سیل می باره آیا . عقده ای رفتم که

سلام….دیشب عجب شب قشنگی بود نصفه شب یه دفه بارونش تند شد,با صداش بیدار شدم.خیلی خوب بود تهران چندین هفته گرم پشت سر گذاشته بود.فقط حیف اصغری صبح اومد حالمونو گرفت.گفت هفته ی دیگه هوا خیلی گرم میشه و جیره بندیو اینا اعمل میشه.

سلام فاطمه. دیشب کیف کردم. هم هوای خنک، هم بارون. آره متاسفانه از جمعه به تدریج افزایش دما داریم و شاید رگه هایی از تابستون رو حس کنیم.
دیشب که نقشه ها رو بررسی میکردم اوضاع بارشی هم چشم انداز خوبی نداره در هفته ی آینده در تهران. برای استان های غربی چرا اما تهران نه.
برنامه رو گوش کردی منتظر نظراتت هستیم.

سلام هادی جان. ممنون. اگر خود تو، و سایر هم محله ای ها هم بخواین، میتونین در این بخش از برنامه مشارکت کنی. کافیه شمارت رو واسم میل کنی تا باهات تماس بگیریم.
راستی لینک برنامه هم سالمه. احتمالا مشکل از طرف دانلود منیجرت باشه.
آدرس میل من
amirsarmadi68@gmail.com

سلام مجدد به نازنین و مریم. خواهش میکنم نازنین.
ما هم اگه کاری میکنیم، انجام وظیفه هستش. به جهت علاقه ای که خودمون داریم، دوست داریم در این عرصه کار کنیم. هر چند در ماه های آینده به امید خدا، برنامه های ما در رادیو فقط محدود به تولید برنامه ویژه ی نابینایان نخواهد بود

به نام خداوندی که هرچه داریم از اوست.
به عنوان کسی که چندین سال است که در کسوت دبیر با دوستان نابینا و کمبینا سرو کار دارم، وقتی خبری از بچه های قدیمی و دانشآموزای دیروز و مردان امروز می شنوم، واقعا خوشحال می شم مگه اینکه اون خبر تأسف بار باشه که تقدیر انسان چنین بوده و چنین خواهد بود که بد و خوب، زشت و زیبا، شادی و غم و به طور خلاصه هر آنچه که ما ممکنه به عنوان متضاد یا پارادوکس یا تناقض نما به اون نگاه کنیم، در طول زندگی همراه همدیگه هستن.
در اینجا هم خواستم بگم وقتی صدای پر انرژی اشکان رو می شنوم، وقتی حرفای امیر و گزارشهایی رو که با زحمت تهیه می کنه می شنوم، وقتی مصاحبه های شهروز رو می شنوم، وقتی از موفقیتهای محمد محقق مطلع می شم و وقتی صدای محجوب محمدصادق رو می شنوم، دلم پر از شادی می شه و حس می کنم شاید بخشی از کارای من و همکارام نتیجه داده باشه.
در عین حال، وقتی می شنوم که فلان دانشآموز پیشرفتی در زندگی نکرده و یا حتی خدایی نکرده دچار مشکل شده، عمیقا ناراحت می شم.
کم نیستن دانشآموزایی که به عنوان هنرمند در عرصه های گوناگون هنری فعال شدن و یا به عنوان یه ورزشکار افتخار آفریدن و یا در کار و تحصیلشون موفقیتهای عمده ای به دست آوردن.
بچه ها! همینطور پیش برید.
بجنگید که زندگی با همین جنگیدناس که قشنگتر
می شه و این جوریه که زندگی ادامه داره.
امروز وقتی برنامتونو شنیدم، کلی از خاطرات قدیمی و اتفاقهایی که تو کلاسها می افتاد برام مرور شد.
ضمن اینکه ناخودآگاه به یاد اون بچه هایی هم افتادم که معصومانه در سنین نوجوانی و در کسوت دانشآموزی و یا حد اکثر دانشجویی به رحمت خدا رفتن.
حسین رجبی، علی نصر اللهی، میلاد رشیدزاده و دیگران.
خدا اونا رو رحمت کنه و شماها رو حفظ کنه.
یا علی و خدا حافظ.

سلام به استاد گران قدرم آقای اسدی. خدا میدونه چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم که شما برای برنامه ی ما کامنت گذاشتین. همیشه شخصیت و دانش شما، برای من یک الگو بوده. چه خوب از کسانی که در بین ما نیستن هم نام بردین. اگه اجازه بدین من هم رضا شهریاری، محمد آتشزر و معلم گرامیمون سر کار خانوم هما بدر رو هم اضافه میکنم.
ایشالا بتونیم در ادامه ی راه، همونی باشیم که بچه ها میخوان.
باز هم از شما استاد بزرگوار خودم تشکر میکنم که به شاگرد هاتون انگیزه ی ادامه ی کار میدین.
به راستی اون روز های مدرسه، شیطنت هامون و صبر و تحمل شما یادش بخیر.
افسوس که دیگه اون دوران بر نمیگردن.

سلاام سلاام آبجی ملیسا. منم چند روز پیش ویندوزم پرید. بالا نیومد که نیومد.
راستی این یلدا رو پیدا کردی از طرف من بهش بگو منتظرم زودترترتر برگرده. بگو جوابی که به کامنتش دادم رو بخونه. چون خیلی دوست داریم اون خاطره از طرف یلدا تو برنامه مطرح بشه.
خلاصه هر کی تونست این یلدایی رو پیدا کنه بییاره اینجا.
خخخخ
مرسی ملیسا

سلام جناب آقای اسدی.
امیدوارم باز هم اینجا بیایید و این کامنت رو بخونید.
اگر در طول چند ماهی که در این سایت فعال هستم یک بار با تمام وجودم از خوندن یک پست یا کامنت لذت برده باشم اون یه بار خوندن کامنت شما بود.
بزرگترین افتخار برای من و همه ی بچه ها اینه که کسانی که به گردن ما حق استادی دارن از ما راضی باشن. شما مطمئن باشید که اگر کسی از بین شاگردان شما به جایی رسیده به خاطر درایت و استادی شما بوده و اگر ناکام بوده به خاطر سهل انگاری خودش بوده. خستگی تمام این هشت ننُه ماه از تنمون بیرون رفت.
امیدواریم باز هم ما رو بیشتر و بیشتر دلگرم کنید. به همه ی همکارانتون سلام ما رو برسونید و بگید که ما همیشه شاگردشون و دستبوسشون هستیم.
تشکر خیلی خیلی خیلی زیاد.
موفق باشید.

سلام امیر جان متاسفانه همون لحظه که تلفن را قطع کردیم بارسا گل خورد و بعد از بازی هم هردوی ما غمگین بودیم. اما با توصیه تو برنامه را دانلود کردم و گوش دادم فقط میتونم بگم عالی بود به خصوص نمایشش که مشکلات افراد همنوع را بیان میکنه. مخصوصا اونجایی که طرف به دوست نابینا پول تعارف میکنه. کلی خندیدم و به اتفاقاتی که بارها برای خودم افتاد فکر کردم. و غم دوم شدن بارسا را فراموش کردم. آخه عده کمی از مردم فکر میکنن ما نابیناها از نظر مالی ضعیف هستیم چرا در لفافه حرف بزنم فکر میکنن ما گدا هستیم بدون اینکه موقعیت اجتماعی و نوع لباس پوشیدن ما که به همه چیز شبیه هست الا به گداها. حمل بر خودستایی نشه البته خیلی از دوستان نابینا از موقعیت اجتماعی خیلی خیلی بهتری برخوردارن و لباس شیکتر میپوشن و با آراستگی خاصی بیرون میرن مثلا خودم با توجه به شرایط تحصیلی و موقعیت کاری کت و شلوار گرون قیمت میپوشم و کیف سامسونت دست میگیرم با این حال عده ای به ما پول تعارف میکنن بدبختی این جاست که یه سکه میدن چیز به درد بخوری برای گرفتن نمیدن هاهاها. اما نمیدونم چرا این نگاه در جامعه هست به هر حال دستشون درد نکنه که با این کارهاشون کمی خنده بر لبامون مییارن. اما در هر صورت باید رفتار نسبت تحقیر آمیز و بعضا عمدا بودن کار این افراد را تحمل کرد. امیر جان باز هم تسلیت به هردوی ما بارسا دوم شد.

سلام خانوم دلیر، از لطف شما سپاس. در خصوص پیشنهادی که در میل به من داده بودین، باید بگم که فعلا امکان افزایش زمان برنامه نیست. اما در آینده اگر رویکرد مدیران نسبت به برنامه عوض بشه، شاید ۲ تا برنامه ی نیم ساعته در هفته داشته باشیم.

سلام یاسر جان. هاهاها آره دیگه. این مسی بی ادب نتونست کاری بکنه که. نیمار هم که از وقتی وارد زمین شد، اصلا تو بازی گم بود. خلاصه از حق نگذشته، امسال قهرمانی حق تیم اتلتیکو مادرید بود. تازه دیگو کاستا و آردا توران همون اول بازی مصدوم شدن و از زمین رفتن بیرون.حالا ضد حالش میدونی کجاست. بعد از بازی سریع باید گزارش بازی رو تنظیم میکردم برای روزنامه. حینه نوشتن همش میگفتم حیف.
در خصوص برنامه هم بگم که همون لبخند زدن و گذشتن از کنار ماجرا رو بیشتر ترجیح میدم. البته اینو قبول ندارم که رفتار اکثر این افراد از روی عمد هستش. خیلی اوقات نا آگاهانه چنین رفتاری صورت میگیره. و در سال های اخیر واقعا سطح فرهنگ مردم در ارتباط با معلولین خاصه نابینایان، بالاتر رفته.

سلام و کلی سلام! نمیدونید که چهقدر خوشحالم! اول:‏ از حضور معلم و استاد دوستداشتنی و گرانقدرم جناب اسدی که با حضورشون کلی منو خوشحال کردند.‏ من به آگاهی ایشون نسبت به امر برنامه سازی واقفم بنا بر این به خودم و گوروه برنامه ساز این افتخار رو تبریک میگم.‏ آقای اسدی با تمام قلبم ازتون ممنونم و میخام که هنوز هم معلم ما باشید و به ما یاد بدید رسم زندگی رو.
دوم:‏ مریم خانوم صحبتهای شما از درون پاکتون سرچشمه میگیره،‏ بارها گفتم که توی برنامه ی زندگی ادامه داره حرفهایی زده میشه که تو کمتر برنامه ای نظیرشو میشه پیدا کرد.
ما هدفمون این که تفکیک بین بینا و نابینا رو از بین ببریم و برای این کار باید اول این دو گوروه رو در کنار هم قرار داد و آشنایی صحیح از نحوه ی زندگی هر کدوم از این دو گوروه رو حاصل کرد.
روز اول به آقای نوروزی مدیر گوروهمون (که متعسفانه چند وقتی که از ما جدا شدند و جدا شدن ایشون از رادیو فصلی به این معنی هستش که ما یکی از بهترین حامیانمونو از دست دادیم‏)گفتم که تا من هستم اجازه نمیدم که تو این برنامه شعار داده بشه و واقعیتهای جامعه زیر لایه ای از شعار و کلیشه پنهان بمونه.‏ بنا بر این از حساسیت شما نسبت به برنامه ممنون هستم و قدردان.
سوم از اینکه هر بار اسامی جدیدیو در بخش کامنتها میخونم واقعا خوشحال میشم.‏

با سلام دوباره.
بچه های دوست داشتنی برنامه ی زندگی ادامه داره!
خیلی منو شرمنده کردین.
با محبتتون، با جملاتی که حس قشنگتون رو نشون می داد.
باور کنید که من هم همین حرمت رو برای معلمهای خودم قائل بودم و هستم.
چه اونایی که به رحمت خدا رفتن و چه اونایی که خوشبختانه سایشون بالای سر خانودشون و ما به عنوان دانشآموزاشون هست.
اجازه بدید در همینجا از دو تا از دوست داشتنیترین معلمهام یاد کنم.
استاد رفیعی بزرگ و استاد فخار دوست داشتنی.
در مورد استاد رفیعی من همیشه تو مدرسه به دانشآموزا گفتم که افتخار من شاگردی این مرد بزرگه که وزن اخلاقی این مرد به قدری زیاده که اگه بچه های نابینای ایران رو در یه کفه بذارن و استاد رفیعی بزرگ رو تو یه کفه ی دیگه ی ترازو، وزن اون کفه که استاد در اونجا قرار می گیرن، از کفه ی دیگه بیشتره.
این رو از عمق قلبم می گم.
دیشب هم امیر زحمت کشید و به من زنگ زد. از ابراز محبتت ممنونم امیر جان! ما کلی با هم حرف زدیم و از لطفت خیلی خیلی ممنونم.
اشکان و شهروز هم خیلی من رو شرمنده کردن.
درست مثل اون وقتا که در عین شیطنت و بازیگوشی که طبیعی هم هست، هرگز و هرگز من از این بچه ها بی حرمتی ندیدم.
به هر حال، من باز هم برنامتونو گوش می کنم و از هر طریق که ممکن باشه، سعی می کنم نظرای خودم رو خدمت شما عرض کنم.
الهی که در این راه که پیش گرفتین موفقتر باشید چون موفق هستید و باید آرزوی موفقیت بیشتر برای شماها داشت که من حتما این آرزو رو دارم.
در پناه خدا باشید.

سلام مجدد به استاد بزرگوارمون. من هم افتخار شاگردی استاد رفیعی رو داشتم. به قدری این مرد متین، و با وقار هستند که الحق به قول شما یک اسوه ی اخلاق محسوب میشن. آقای اسدی من همیشه در امور مختلف با شما مشورت کرده و خواهم کرد و از نظرات ارزشمند شما درس ها گرفتم.
وقتی اساتیدی چون شما برنامه ی شاگردای قدیمیشون رو گوش میدن، این هم انگیزه ی ما رو برای ادامه ی کار بیشتر میکنه و هم مسوولیت ما رو سنگینتر.
چون حس میکنیم برناممون باید اندازه ی مخاطبامون وزن داشته باشه. و به همون اندازه، از نظر کیفی و کمی، عالی باشه.
بازم ممنون از لطف شما.

سلاام ملیسا. میسی از لطفت.
برنامه ی ۲۶ یکی از هم محله ای ها رو در بخش اتاقی در حومه خاطرات خواهیم داشت.
البته باید بگم مشارکت گوشکنی ها در این بخش، تا به حال کمرنگ بوده و ما دوست داریم بچه های محله، حضورشون در برنامه ی خودشون پر رنگتر بشه.

سلام به خانوم دلیر. پاسخگویی به نظرات دوستانی که لطف کردن و کامنت میذارن در باره ی برنامه که انجام وظیفست.
امیدواریم مشارکت و تعامل بچه ها، با برنامه ی خودشون بیشتر بشه و به ما در خصوص بخش های مختلف برنامه، بازخورد بدن.
اینو هم بگم که ما اصلا انتظار نداریم همون یکی دو روز اول وقتی برنامه روی سایت قرار میگیره بچه ها سریع دانلود کنن و گوش بدن و همون موقع کامنت بذارن.
دیدگاه ما این که هر وقت، بچه ها تونستن برنامه رو گوش بدن، حتی یک هفته بعدش بییان و اگه نظری در خصوص برنامه ی مثلا ۲۵ دارن بگن. پس حد اقل در پست های برنامه ی زندگی ادامه داره از دوستان خواهشمندم فقط به دو سه روز اول اکتفا نکنن.
چون اکثر پست ها، بعد از نهایتا سه چهار روز که منتشر میشن، اگر کسی کامنت گذاشته باشه که هیچ، اگر نه دیگه معمولا کسی حتی اگر بخونه نظر نمیده.

سلام سلاااام
خب بازم سارا اومد.
تعجب نکردید چرا این دفعه نظری از من توی پست برنامه نیست؟
آخه این هفته نتونستم گوش کنم برنامه رو
خب مهم نیست فعل و فاعل جاش عوض میشه مهمهم اینه که قراره راجع به برنامه حرف بزنیم
گشت سپید که عااااالی بود
وای صدای پرنده و سفر به چهار محال…
خیلییییی دلم خواااااااست که برم
چی کار کنم خب؟
یکی منو به این روستا نمیبره؟
تابستان سال قبل یه سفر شهر کرد رفتم خیلی خیلی خوب بود
بازم دوست دارم برم
صحبت های خانوم هماوندی که طبق معمول جامع و کامل بود
اما نمایش:
ایول ایده قشنگی هست
ولی ادیتش مشکل داشت
صداها از دور میومد
اصلا زیاد مشخص نبود چی میگن؟
(قابل توجه,از آنجایی که به آقا شهروز قول دادم ازش انتقاد کنم عمدی این رو نوشتم و جنبه شوخی داشت)
موفق باشید و پیروز
مثل همیشه گل کاشتید

چقدر لذتبخشه که استاد از دانشجو و یا دانش آموزاش یاد میکنه. از ابراز نظرهای استاد اسدی احساس خوشایندی بهم دست داد. یاد بهترین استادم افتادم که همیشه ازم یاد میکنه. بهش پیام دادم ساعات کلاساشو پرسیدم برم سر کلاساش که برام تجدید خاطره بشه. استاد اسدی من شما رو نمیشناسم ولی همیشه براتون آرزوی سلامتی و تندرستی دارم.

سلام به مخاطب همیشگی، و پای ثابت برنامه زندگی ادامه داره.
خوبی سارا. میبینم که جهرم حسابی گرم شده و داره به ۴۰ درجه سانتیگراد نزدیک میشه.
از لطفت به برنامه ممنون. من خودمم روحم پر میزنه که بتونیم در آینده، مکان هایی که در گشت سپید به صورت مجازی به اونا سفر میکنیم، ایشالا به صورت واقعی تجربش کنیم هممون..
همونطور که پیشتر گفتم، جلسات با موسسه طبیعت که در سال های اخیر، تجربه تور های گشت سپید ویژه نابینایان رو داشته داره پیگیری میشه تا این دفعه با یک ساختار جدید و برنامه ریزی شده این امر دوباره از سر گرفته بشه.
نظرت در خصوص بخش نمایش هم کاملا درسته و باید در این خصوص دقت بیشتری بشه.
البته از زحمات شهروز برای ادیت و افکت گذاری بخش نمایش تشکر میکنم. چون میدونم یک نمایش پنج شش دقیقه ای شاید چند ساعت کار ببره.
از بازیگران بخش نمایش از جمله محمد محقق، محمد صادق افشاری، مژده ارسلانی و مریم بیریا که در آینده به آیتم نمایش اضافه میشن هم تشکر میکنم که با برنامه ی ما همکاری میکنن.

سلام تبسم. آره واقعا لذتبخشه. استاد علی اصغر اسدی، در زمینه های مختلف، واقعا ماهر و یک کارشناس برجسته هستن. در حوزه موسیقی خودشون رهبر ارکستر بودن و در این زمینه، استادن. به زبان انگلیسی و اسپرانتو، کاملا مسلط هستن و دبیر درس زبان انگلیسی ما در دوران پیش دانشگاهی بودن. شاید حضور ایشون بود که من رو ترقیب کرد تا در دانشگاه رشته مترجمی زبان انگلیسی رو انتخاب کنم.
در زمینه کامپیوتر و فناوری اطلاعات و دنیای آی تی، فرد برجسته و ماهری هستن.
سخنرانی چند سال پیش ایشون در دانشگاه هاروارد امریکا در خصوص موسیقی، برگ زرین و افتخار دیگری از طرف ایشون برای نابینایان ایران زمین بود.
خلاصه که شخصیت و دانش استاد اسدی برای همه ی ما یک الگو هستش.
راستی تبسم طی دو روز آینده همچنان مثل روز های گذشته در دیارتون در ساعات عصر بارندگی دارین.
خوش به حالتون این تهران که سامانه های بارشی اصلا عمل نمیکنه

سلام امیر. ببخشید کامنت قبلی سلام یادم رفت. مرسی که درمورد شخصیت استاد اسدی توضیح مختصری دادی. انشاءالله توفیقی نصیبم بشه که ایشون رو از نزدیک زیارت کنم، چراکه انسانهای وارسته ای مثل ایشان نعمت های بزرگی هستن که باید از وجودشان بهره ها برد. نه والا ما که بارون ندیدیم بجز قطراتی چند. آسمون ابری میشه ولی بارون نمیزنه. این روزا منو یاد یه جوک میندازه که یه نفر میخواد به خدا غضب کنه، میگه خدایا حال که ابر میاری ولی بارون نمیباری، منم وضو میگیرم ولی نماز نمیخونم خخخ

خواهش میکنم. هوم. آخه میدونی مشکل کار کجاست. سامانه های بارشی در این فصل و در این موقع از سال، عمدتا به صورت محلی عمل میکنه و پراکنده. مثلا نقشه ها نشون میده لرستان یکی از استان هایی هست که موج بارشی از اونجا هم عبور میکنه اما اوج بارش هاش روی برخی شهر هاش قرار میگیره. مثلا فرض کن ممکنه ازنا، سپید دشت، پل دختر، ریمله، رومشکان، الیگودرز، درود و ایمان آباد بارش های بهتری رو دشت کنن. اما مثلا بروجرد، سیلاخور، الشتر، شولآباد، نورآباد، کوه دشت و و و بارش های کمتر.
حالا شانس شماست دیگه. الانم که باز نقشه ها رو چک کردم بازم اوج بارش ها واسه شمال غرب کشور هستش . حالا ایشالا بروجرد هم تا چهار شنبه بارشک هایی رو بزنه باز

سلام.‏ از خانوم بشارت ممنونم کو شوخیی کردند که به نظر من کاملا جدی و این ایراد وارد،‏ و من هم این نکاتو به شهروز تذکر دادم.‏ ولی توجه داشته باشید که ادیت و ساخت نمایش بسیار سخت و شک ندارم که شهروز از پس این کار با تعصبی که داره بر میاد.
امیر حالا که تو از بچه های نمایش تشکر کردی جا داره صحبتهای تو رو تکمیل کنم و از آقای علیرضا تابان که به عنوان مجری برنامه ی تلویزیونی در نمایش ما ایفای نقش کردند هم تشکر و قدردانی کنم که از سر ضپط و از توی استدیو ایشونو کشوندیم بیرون برای بازی در نمایش.
همچنین جا داره از دو صدابرداری که در ضپط نمایشهامون به ما کمک فراوانی کردند تشکر کنم که هر دو از صدابرداران خوب و مجرب و باسابقه ی سازمان هستند،‏ جنابان آقایان حیدر صفدری و ناصر سلیمانی.
در مورد آقای اسدی هم بگم: همونطوری که امیر گفت ایشون انسان بسیار بزرگواری هستند،‏ ما قبلا صدای ایشونو در بخش پرونده شنیدیم مبحث نحوه ی استفاده ی نابینایان از کامپیوتر و تلفن همراه.‏ منم افتخار شاگردی ایشونو در کلاس دوم دبیرستان داشتم و اتفاقا خاطرات بسیار خوبیم از ایشون دارم.
اضافه کنم که: ایشون به جز مواردی که امیر اشاره کرد،‏ به واسطه ی اینکه سالهاست با رسانه ی رادیو در ارتباط هستند از نظریات کارشناسانه ای در این مورد برخوردارند که بدون شک بهرهمندی از نظرات ایشون باعث پیشرفت ما خاهد بود.‏ پس به جاست که یه بار دیگه هم از ایشون تشکر و قدردانی هستم.
نکته ی پایانی اینکه:‏ ما منتظر مشارکت هر چه بیشتر دوستان هممحلی در برنامه ی خودتون هستیم،‏ هم در زمینه ی مشارکت در بخش اتاقی در حومه ی خاطرات و هم در بخش ارسال موسیقی چه باکلام و چه بیکلام برای گرفتن مجوزهای لازم و پخش از برنامه.

درود! بنده مدتی است که از برنامه ها عقب مانده ام! خوب بریم سر اصل مطلب-دیشب ‏۲‏ برنامه ‏۲۵‏ و ‏۲۶‏ را دانلود کردم و ‏۲۵‏ را ‏۳‏ بار گوش کردم،‏ البته ۲بار با دقت کمتر ،‏ ولی بار سوم با دقت بیشتر،‏ اما نظرات بنده-‏ اول برنامه پس از سلام بهتر بود یک مکس میکردید سپس ادامه میدادید،‏ ولی در مورد نمایش-بهتر بود وقتی فرد راهنما به نابینا گفت:با هم بریم نابینا میگفت:مزاحمتون نمیشم-اگه مسیرمون یکیه بریم،‏ یا برای دومین بار که نابینا به مانع برخورد کرد بهتر بود از خودش دفاع میکرد و مثلا میگفت:‏ آقا اگه شما عجله دارید من مزاحم نمیشم و با احتیاط میرم تا به جای برخورد نکنم! البته اینها که گفتم نظر شخصی من بود نه اینکه باعث ناراحتی دوستان شوم!‏

سلام عدسی جون. از این که با این دقت برنامه رو گوش کردی، ازت ممنونم. نکته ای که تو بهش اشاره کردی، اونم دیدگاهی هستش و قابل احترام.
بازم منتظر نقد هایت در برنامه های آتیمون هستیم.
برنامه ی ۲۷ فردا ساعت ۱۴ پخش میشه و اتفاقا بخش نمایشی هم داره
همین فردا میذارم روی سایت

سلام خب این یکی رو هم گوش دادم عالی بود “هر روز بهتر از دیروز”
منم یکی دو بار چشمه دیمه رفتم جدی جدی واقعاً واقعاً عالی هست خیلی عالی البته از دوستان شنیدم نسبتاً اونجا هم دوچار کم آبی شده و اون صفای روزهایی که من رفته بودم رو دیگه نداره ولی هنوز چشمه دیمه هست و هنوز خاطراتش برای من مثل روز روشن هست جاتون خالی یه آش دوغی هم یه بار اون طرفا خوردیم که یه خورده به خاطر رنگش من اول نخوردم ولی بعدش که خوردم دو تا کاسه هم کمم بود و عاشق آش دوغ شهرکرد شدم “رفتید کباب نمی‌خواد بخورید تا جا دارید آش دوغ بخورید 
دیگه اصفهان هم بیایید خوشحال می‌شیم بعدشم آیتم نمایشی این قسمت خیلی طبیعی و بسیار عالی بود و مخصوصاً تیکه آخرش خیلی بمن چسبید …. قسمت کارشناسی خانم هماوندی هم کاش از قسمت های ثابتتون می‌شد از بس مفید و عالی هست و ان شا الله فرصت برنامه تون دو برابر بشه همه آیتم هاتون ثابت ….

زندگیتون ادامه دار و زندگی ادامه داره پایدار…

سلام نخودی. آره منم بعد از برنامه با خانوم غنی که صحبت کردم، گفت آب چشمه یکم کمتر شده. دیگه اینو بچه هایی که در شهر کُرد زندگی میکنن مثل خانوم زهرا شمس باید بگن که الان آب چشمه چی جوریاست.
مگه میشه کباب نخورد. هان. ما واسه جفتش جا داریم. خیالت راحت. هم کباب هم آش دوغ. وااااای. ببین چی کار میکنی؟ الان هوس کردم.
در بخش نمایش این برنامه، سعی کردیم حرف دل بچه ها رو بزنیم و یه سری واقعیات رو به تصویر بکشیم.
آره ما هم دوست داشتیم در هر برنامه پای ثابت صحبت های خانوم هما وندی بشینیم. اما چه کنیم که زمان برناممون این اجازه رو نمیده.
نخودی مرسی که ارزش قائل میشی و برنامه رو آیتم به آیتم گوش میدی و نظر میذاری.

دیدگاهتان را بنویسید