خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

صندلی داغ محمد رضا چشمه

به نام الله
سلام به محمدرضا چشمه
خسته نباشی از پستای همیشه خوبت
هر صندلی داغ با این سوال شروع میشه که لطفایه بیوگرافی ساده از خودتون بگین تا دوستان بسراغ سوالات برن

۱۴۵ دیدگاه دربارهٔ «صندلی داغ محمد رضا چشمه»

درود عمو چشمه
شما واسه من که خیلی ناشناخته ای فقط اسمو فامیلت و همون قدر که داخل در باره ی خودت نوشتی میدونم
خب یک, دو, سه ههه
چند سالتونه ؟ مجرد یا متأهل بچه دار یا ندار
اسم پدر بزرگتون؟
چندتا فرزند
تا حالا اگه مجردی عاشق شدی
اگه تو آسانسور گیر بیفتی چیکار میکنی من که میمیرم خیلی میترسم خخخخ
اگه زبون حیوونا و پرنده ها رو میفهمیدی دوست داشتی به کدومشون چی بگی و اونا چی بهت بگن؟
دوست داشتی دختر بودی
به غیر از شما تو فامیل کسی مشکل بینایی داره یا نه
گلبالو دوست داری اگه نداری که دیگه نپرسم هاهاهاهاها خخخخ
شوخی
خب اصلا من قبل بیوگرافی پرسیدم چون شاید دیگه وقتم نمیومد
بای تا های

سلام خاله زهره، ترانه، و دوستان محله.
ترانه، مگه دستم بهت نرسه.
چرا؟ آخه چرا من؟ دیگه قدیمی تر و پر سابقه تر از من پیدا نکردی؟ ضعیف کش.
حالا کاریه که شده و من دیگه داره کم کم صندلیم گرم میشه. من میخوام همه چیز رو بریزم روی دایره، پس برو که رفتیم.

من محمدرضا چشمه معرو به مهرداد متولد ۱۳۴۳ در شهرستان قایم شهر در استان مازندران، بزرگ شده در شهر اراک در استان مرکزی، و حدود ۲۰ ساله که ساکن شهر کرج در استان البرز هستم.
مدرک تحصیلی دیپلم، دارای همسری بینا، و دختری نیمه بینا هستم.
در شرکت آب و فاضلاب استان البرز مشغول انجام شغل شریف اپراتوری تلفن هستم.
نام پدربزرگ پدری مرحوم ابراهیم چشمه، و نام پدربزرگ مادری مرحوم سید کمال الدین نوایی فیجانی.
اگه توی آسانسور گیر کنم خوب گیر میکنم دیگه جز صبر و انتظازر برای نجات چه کاری میتونم بکنم؟
عشق مختص متاهل ها نیست،انسان واقعی همیشه عاشقه، حالا یا از روی حسرت یا از روی منطق.
اصلا دوست نداشتم که دختر باشم، چون اون وقت مشکل ازدواج جوانها بیشتر میشد و رقابت بین پسرها به کشت و کشتار تبدیل میشد.
در خانواده ما فقط من و دختر عزیزم این مشکل رو داریم.
با گلبال آشنایی ندارم.
بابا زهره برو پی کارت، اگه نوبتت بشه پوستت رو میکنم با سوالام.

سلام زهره شما قسم خوردی که نذاری من اول بشم خخ
محمدرضا جان سلام خوشحالم که شما رو روی صندلی داغ میبینم من با اینکه شما رو هرگز ندیدم و حتی با شما حرف نزده ام قلبً علاقه ی خاصی به شما دارم فعلً سؤالی ندارم اگه پیش اومد میپرسم موفق باشی.

سلام بر چشمک.
نوع کتک خوردنم که به جوابهای من به شما ارتباطی نداره که؟
اگه خواستی منو بزنی با دم چرب و نرمت بزن.
از شوخی گذشته، بله از بابام چند دفعه، با کمربند، و یکی دو بار هم از معلمین محترم استثنایی با خط کش بصورت کف دستی و یک بار هم از ناظم مدرسه به صورت خودکار لای انگشت، آخاخاخاخ، این آخری خیلی درد داشت.
من جواد خادمی رو خیلی خوب نمیشناسم، ولی کلا احساس خوبی بهش دارم، و فکر میکنم که اگه باهم دوست بشیم، احتمالا دوستای خوبی میتونیم باشیم.

مهمد رضا جان میشه یکم در مورد زندگیت با یه بینا بگی و چطور با شما کنار اومد اصلا بگو چطوری آشنا شدید آیا خانمتون باهات نسبت فامیلی داره. دخترتون چند سالس اگه مجرد و یه خاستگار نابینا واسش بیاید شما قبول میکنید.از زندگیت راضی هستی اگه برگردی به عقب بازم با ایشون ازدواج میکنید.بنظر شما یه نابینا حتمان باید با یه بینا ازدواج کنه

سلام شهاب.
بله من با یک فرشته بینا زندگی میکنم و از زندگیم بسیار راضی هستم.
من در محل کار با ایشون آشنا شدم و پس از مدتی با هم ازدواج کردیم.
نقطه قوت موفقیت و اساسی این ماجرا این بود که همسر من هرگز من رو به دید یک نابینا نگاه نکرد و از ابتدا نابینایی من به هیچ عنوان به رخ من کشیده نشد به حدی که بعد از مدتی من با خودم فکر میکردم که آیا اصلا ایشون میدونه من نابینا هستم یا نه؟ این رمز موفقیت و سعادت من در زندگی مشترکم بود.
دختر من ۱۹ ساله و دانشجوی ترم دوم رشته حقوق رو میگذرونه و با توجه به تجربه من در زندگی، موافق ازدواج ایشون با یک فرد معلول نیستم، چون طبعات این سبک زندگی رو در بعضی دوستانم دیدم و اعتقاد دارم اگر یک طرف این ازدواجها غیر معلول ولی یک عاشق واقعی باشه، زندگی بسیار موفق و سعادتمندی در انتظار این زوجهاست.

وای خدای من! شهاب! یه دفعه درجه ی صندلی رو برد بالای صد درجه.
محمدرضای عزیز بیا بریم سراغ پرسیدنیهای من
۱ بهترین تفریحت چیه
۲ آیا اهل تماشای فوتبال هستی؟
۳ نظرت در باره ی زبان انگلیسی که من اینقدر دوسش دارم چیه؟
۴ در باره ی هدفمندی یارانه ها چه عقیده ای داری؟
خوشحال باش محمدرضای عزیز دارم درجهشو میارم پایین که ازیت نشی.
دیگه چی میخای.
۵ چقد اخبار گوش میدی؟ اصلا اخبار گوش دادن رو دوست داری؟
۶ اهل شبکه های اجتماعی مجازی هستی؟ کدوم؟
۷ من خودم مجردم ولی همیشه تصور میکنم داشتن یک فرزند خیلی زیباست. از اینکه یک فرزند داری در مقایسه با قبل از تولدش چه احساسی داری؟
شرمنده هرچی فکرشو میکنم نمیتونم نپرسم مجبورم دوباره درجرو ببرم بالاتر.
۸ آیا فکر میکنی انسان باید از روی علاقه و خاستن ازدواج کنه یا اول منطق رو در نظر بگیره و بعدش ایجاد علاقه کنه.
دلایلت برای این موضوع چیه؟
۹ آیا یک بینا واقعا میتونه مارو خوب درک کنه؟
برای اینکه خصوصی نشه میتونی نظرت رو بگی نه مصداق زندگی خودت رو.
۱۰ آیا رمان میخونی کدوم کتاب ها یا نویسنده ها رو دوست داری؟
۱۱ فکر میکنی من چطور انسانی هستم. منو توضیح بده. با همین دانسته های اندک و ناچیز

سلام بر نیما و یا احتمالا همون شهروز سابق خودمون.
یک سره میریم سراغ جوابها:
۱. بهترین تفریح من گوش کردن به موسیقی، وبگردی و حضور در محله میباشد.
۲. به فوتبال حاشیه دار این دوره کوچکترین علاقه ای ندارم.
۳. من زبان انگلیسی رو لازمترین علم برای ارتباطات بشری میدونم، چون با توجه با وجود شبکه های اجتماعی و ماهواره ای و نزدیکی بیش از حد همه آدمها و بطور کلی وجود دهکده جهانی، نیاز به یک زبان واحد بیش از پیش احساس میشه.
۴. از لحاظ اقتصادی، اگر این طرح کاملا کارشناسی شده و طبق استانداردهای جهانی نه ملاحظات بومی انجام بشه که نمیشه خیلی هم خوبه.
۵. من علاقه زیادی به اخبار داخلی و خارجی دارم، من اخبار رو گوش میکنم تحلیب و تفسیر میکنم و سر دیگران رو با این کار میبرم، ولی توی مبادله و تفسیر در حد خودم بسیار زبردستم، چقدر برای خودم نوشابه باز کردم ها!!!
۶. من در شبکه های اجتماعی موبایلی مانند: وایبر، لاین و اسکایپ بیشتر تمایل دارم و فعال هستم، اما قبلا با فیسبوک کار میکردم و قراره که دوباره شروع کنم.
۷. مسلما وجود فرزند کاملا جهت زندگی از لحاظ روحیه ای و سبک زندگی و امید و انگیزه ها رو کاملا تغییر میده و من قبل و بعد از داشتن فرزند نمیتونم شباهتی قایل بشم چون کاملا متفاوت و غیر قابل تشابهه.
۸. من معتقدم برای یک ازدواج خوب و موفق، عقل و منطق اولین سنگ بنایست، چون عشقهای آتشین و آنی بلای یک زندگی مشترک هستند، البته هستن عشقهایی آتشین که به عشقهای ابدی تبدیل میشن، ولی درصد ریسک اینطور عشقها خیلی زیاده.
۹. من تجربه زندگی با یک بینا رو دارم و در اطرافم تجربه زندگی دوستانم که هردو معلول باشن رو، در هر دو شکل قضیه شکست و پیروزی وجود داره ولی نظر شخصی من ازدواج بین بینا و نابیناست.
۱۰. من بله من علاقه زیادی به رمان بخصوص رمانهای بلند روسی دارم، بهترین کتابی رو که از نظر خودم خوندم و دوستش میدارم کتاب دو آرام از میخاییل شولوخوف هست، البته جنگ و صلح، برادران کارامازوف، جنایت و مکافات، کمدی الاهی، آنا کارنینا، آصار چخوف کتاب زیبای مسخ از کافکا، جان شیفته از رومن رولان و بسیار دیگه از شاهکارهای رمان رو خوندم و دوست دارم.
۱۱. من شما رو نمیشناسم، ولی اگر شهروز حسینی باشی احساس دوستی زیادی بهتون دارم و اگه نباشی با نیما تازه دوست شدم و احساس میکنم افکار مشترکی توی سر هر دو مون میچرخه، که خیلی خوبه و میتونه آینده دوستی روشنی رو به تصویر بکشه، حالا چه شهروز باشی یا نیما.

سلام
منم چندتا سؤال بپرسم
۱ غذای مورد علاقه
۲ غذایی که دوست ندارید
۳ بهترین خاطره
۴ بدترین خاطره
۵ دختر خانمتون متولد چه سالی هستند
۶ رشته تحصیلیشون چیه
۷ معدل دیپلمتون چند بوده
۸ دانشگاه نرفتید یا اینکه نیمه کاره رها کردید
۹ دوست دارید به کجا سفر کنید
۱۰ اهل نصیحت کردن هستید یا نه

سلام بر محمد رضای عزیز.بازم آرزوی موفقیت برات دارم.مواظب باش آتیش نگیری.
اگه اجازه بدی منم چند تا سؤال ازت دارم.
۱″چشمه از کجا آمده؟منظورم اینه که کدوم چشمه ؟
۲:خوابات چه رنگیه.اصلا خواب می بینی؟
۳:اگه غول چراغ جادو بخواد یک خواسته ات را برآورده کنه اون چیه؟
۴:از شهرهایی که بودی کدوم را می پسندی؟چرا؟
۵:به فیلم و سینما علاقه داری؟کدوم فیلم و کارگردان را بیشتر دوست داری؟
۶:بازیگر مورد علاقه؟
۷:چه فصل و ماهی رو بیشتر دوست داری؟
تا بعد امیدوارم بچه ها دمای صندلی رو پایین بیارند.

سلام هادی.
۱. چشمه نام منطقه ایه در نزدیکی شهر اراک، که ۳ نسل قبل از من اون جا زندگی میکردند.
۲.خوابهای من همیشه با رنگهای طبیعی دیده میشه.
۳. اگه میشد که غول چراغ فقط یک آرزوی من رو بر آورده کنه، ازش میخواستم که دختر نازنینم رو از شر کن بینایی راحت کنه.
۴. از شهرهایی که در اون زندگی کردم قایم شهر رو به خاطر طبیعت زیباش، اراک رو به خاطر اصالت اراکی بودنم و کرج رو به دلیل امکانات و آسایش فعلیش.
۵. من به فیلمهای کلاسیک ایران و جهان علاقه زیادی دارم، از فیلمهای ایرانی: فیلم سوته دلان از مرحوم علی حاتمی، و همینطور فیلم مادر و سریال هزار دستان از همین کارگردان بنام، و از فیلمهای خارجی: فیلم کازابلانکا، بر باد رفته تایتانیک، پرنده باز آلکاتراس، و سریال بسیار زیبای میشل استروگوف.
۶. از بازیگران ایرانی مرحوم محمدعلی فردین، بهروز وثوقی، ثریا قاسمی، و بهزاد فراهانی.
و از بازیگران خارجی: برت لنکستر، شون کانری، و باربارا استرایسنت رو خیلی میپسندم.
۷. اردیبهشت به خاطر سرزندگیش و آذر به خاطر غمهای زیباش.صریا

سلام نازنین.
۱. غذای مورد علاقه من: خورش قیمه.
۲. غذای مورد تنفر من: خورش بامیه.
۳. بهترین خاطره: جشن قبولی دانشگاه دخترم بود که خیلی غرور آمیز بود.
۴. بدترین خاطره: اطلاع از نیمه بینا بودن دخترم.
۵. دختر من متولد: سال ۱۳۷۴ هست.
۶. رشته تحصیلی دخترم: رشته حقوقه.
معدل دیپلم من ۱۳/۵.
۸. علت ادامه ندادن تحصیلات تکمیلی من به خاطر عدم امکان تحصیل نابینایان در چند سال اول انقلاب بود که با توجه به قبولی مکرر من در دانشگاههای مختلف موفق به شروع به تحصیل نشدم.
۹. من کلا به سفر علاقه زیادی دارم، ولی به مناطق خوش آب و هوا و به طبیعت بکر علاقه بیشتری دارم.
۱۰. من بیشتر به راهنمایی کردن و در اختیار گذاشتن تجربیات خودم و دیگران علاقه بیشتری دارم تا به اون چیزی که اسمش نصیحته.

سلام شهاب.
شکست ازدواجت با یک بینا فقط به دلیل عدم هماهنگی فکری و شاید انتظارات بیش از حد طرفین نسبت به هم بوده.
من هیچکس رو نصیحت نمیکنم بلکه تجربیاتم رو در اختیار دوستانم میذارم، بنا بر این معتقدم برای یک پیوند باید عقل، منطق، صداقت، صبر، گذشت و خیلی پارامترهای دیگه دور هم جمع بشن تا این ازدواج شکل بگیره و ادامه پیدا کنه.
اگه این پاسخها بتونه بهت کمک کنه، بله همسرم با یک ماشین l 90 رانندگی میکنه، و مدل گوشی من سامسونگ گلکسی s3 هست البته یک گوشی نوکیا مدل n86 هم به عنوان یک گوشی کمکی دارم.

سلام ثنا.
اسم دخترم ساحل.
رابطه خوبی با اینترنت نداره، البته شاید فشار درسهاش باعث این ماجراست.
رابطه من و ساحل بسیار دوستانه وصمیمیه.
این موضوع پیش نیومده و اگر هم پیش بیاد بعیده که به نتیجه برسه، برای اینکه زندگی من و مادرش رو دیده و تجربه بسیار از روابط بینا و نابینا داره، به همین دلیل بعید میدونم هم چین قضیه ای به وجود بیاد.

سلام بر محمد رضای عزیز.انگار هنوز صندلیت گرم هم نشده.
اگر روزی بت بگویند باید برای خوشبختی دخترت بمیری آیا حاضری؟
بیناییت در چه حد و حدودی است؟
ببینم ماشین داری یا نداری.اگر نداری چه اتومبیلی را دوست داری؟
به نظرت قهرمان جام جهانی ۲۰۱۴ چه تیمی است؟اصلا به فوتبال علاقه داری؟
راستی خصوصیات اخلاقیت را نگفتی؟
آدم شادی هستی یا غمگین؟
در انتها برای تو و دخترت آرزوی بینایی کامل دارم.

سلام هادی.
مسلما هر پدر متعهدی حاضره برای بقای فرزندش بخصوص اگر به عزیزی دختر من باشه، از همه چیزش بگذره، جون چه قابلی داره؟
بینایی من و دخترم کم و در حد دیدن زیر پاست، بصورت بریل درس خوندیم.
بله یک اتومبیل l90 داریم که همسرم باهاش رانندگی میکنه.
به نظرم به خاطر میزبانی برزیل و حفظ اعتبار این کشور، برزیل حد اکثر تلاشش رو میکنه تا قهرمان بشه.
خصوصیات من رو باید از کسانی که با من مرتبط هستن باید بپرسی، معمولا کسانی که با من ارتباط دارن من رو به عنوان یک دوست قابل اعتماد و خوش صحبت میشناسم، غمگین نیستم، از چیزی پشیمون نیستم و فقط از کسانی یا بهتر بگم مسوولینی که در زمان خودش جلوی ادامه تحصیل من رو گرفتند و جلوی پام سنگ انداختند بشدت عصبانی هستم که اون هم دچار مرور زمان شده و زیاد اذیتم نمیکنه.
از دعای خیرت هم ممنونم و برات آرزوی موفقیت و سلامتی میکنم.

درود
من آمدم آماده باش

۱.بزرگترین درسی که در زندگیت گرفتی چی بوده؟
۲. در حال حاضر اصلیترین مشغلت چیه؟
۳. اگه ۵ روز قرار باشه تنها باشی کجا رو واسه تنها بودن تو این ۵ روز انتخاب میکنی ؟ چرا؟
۴. هیجان و تعریف کن؟دوسش داری؟
۵. الان چه حسی داری؟
۶. خوشبختی یعنی؟
۷. یک جمله زیبا بگو!
۸. چه آهنگ هایی گوش میدی؟
۹. نزدیک ترین فرد توی زندگیت ؟
۱۰.  اگه بخوای یه جمله به تمام اعضای اینجا بگی، چی میگی بهشون؟ 
۱۱.. ۳تا چرا که تو زندگیت برات پیش آمده و هنوز جوابشو پیدا نکردی
بدرود

سلام بح بح چه صندلی گرم و سوزانی بادبزن نمیخواید آقای چشمه شکلک بادبزن
خب منم بپرسم
۱-به نظر شما چرا صندلیتون خلوت و دماش پایین میباشد؟ شکلک بخاری دوستان محله کجایند؟
۲-احساس واقعی_تون از بودن و نبودن سیتا با کامنتهایش در محله
۳-دخمل عزیزتون دانشجوی کدام دانشگاهند
۴-نام سیتا برای شما یادآور چیست
۵- اگر مدیر محله شوید چه می_کنید
راستی این رو هم بگم که همیشه قبل اینکه به این صندلی بیاین فکر میکردم که شما تازه ازدواج کرده و شاید هنوز بچه ندارین این فقط تصور من بود

سلام سیتا.
۱. شک ندارم به خاطر مطالب غیر مفید و کپی پیست من باید باشه.
۲. یک وقتی برام بودن یا نبودنت خیلی مهم بود، ولی نمیدونم چرا تازگیها زیاد اهمیتی برام نداره.
شکلک لوس شدن.
۳. دختر من در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج تحصیل میکنه.
۴. فقط یاد سریال مسافری از هند میفتم.
۵. اگه مدیر این محله میشدم، فعلا بهمین سبک ادامه میداد.
شاید زودتر روی صندلی قرار میگرفت این تصورات رو نمیکردی.م.

ههه خیلی پاسخ رکی بود ممنونم از صداقت_تون در پاسخ دادن. بابا از قدیم گفتن دوری دوستی نه فراموشی . خخخ
حالا خیلی پاسخ_تون گرم بود که لوس هم میشین شکلک اخم جدی همراه احترام
راستی عدسی جون رو کجا فِرستادین؟؟؟ دلمان تنگ اوست نکنه به مناسبت روز زن برشکست شدن زبانم لال

سلام آریا جان.
۱. بزرگترین درس زندگی من درس محبت از همسرم بوده که قبلا هم گفتم من و دخترم رو هرگز به چشم نابینا نگاه نکرد، این باعث شد که منم ایشون رو به چشم یک بینا نگاه نکردم، که این هم میتونست باعث ایجاد مشکلات بزرگی بشه.
۲. فعلا بزرگترین مشغله فکری من مساله کار برای فرزندمه که نمیدونم تبعد از پایان تحصیلش میتونه کار مناسب مرتبط با رشته تحصیلیش پیدا کنه یا نه.
۳. اگه قرار به تنهایی ۵ روزه باشه ترجیح میدم که در یک کوهستان دور افتاده و خلوت باشه که هیچ سر و صدایی نباشه، چون من بشدت به سکوت و آرامش نیاز دارم.
۴. هیجان یعنی امری غیر عادی و معمولا غیر مترقبه که برای انسانها گاه گداری پیش میاد که انسان رو چند لحظه ای منقلب میکنه، بله من هیجانات خوب رو دوست دارم.
۵. الآن هیچ احساس خاصی بجز نیاز به خواب رو ندارم.
۶. خوشبختی یعنی: نداشتن دغدغه، از نوع احساسیش گرفته تا امنیت شغلی گرفته تا امنیت اقتصادی، خوشبختی یعنی آرامش خیال و امید و انگیزه برای ادامه زندگی.
۷. به قول شکسپیر: اگه ده لیر گم کردی، فقط خدا رو شکر کن که صد لیر گم نکردی.
۸. من کلا علاقه مند به موسیقی هستم، از موسیقی فاخر ایرانی تا موسیقی ملل، کلا من موسیقی رو بیشتر تحلیل میکنم تا بالذت گوش کنم، که این کار موسیقی رو برام در حد عسل شیرین میکنه.
۹. نزدیکترین فرد توی زندگی من همسرم.
۱۰. من نمیخوام کلیشه ای برخورد کنم و حرف بزنم، ولی واقعا میخوام از ته دل بگم که همتون رو دوست دارم و دلم میخواد که همیشه هممون با هم دوست و همدل باشیم.
۱۱. ا. چرا من نابینا شدم؟ ب. چرا نذاشتن من درسم رو ادامه بدم؟ ج. چرا دخترم نابینا شد؟
بدرود.

سلام بر جناب چشمه گرامی و باقی تماشاگران صندلی داغ …
سؤالات پرسیدنی رو دوستان پرسیدند
خب منم یه سؤال بپرسم که ذهنم رو مشغول کرده؟
شما چه مدل فهمیدید یا حدس زدید آقای نیما همون جناب شهروز خودمون هستند؟
اصلاً چرا شهروز خان آقا نیما شده؟
من با خوندن کامنت های شما یه شخصیت آرام و متین قابل احترام براتون تصور می کنم، به نظرتون تصور من چقدر اثابت به واقع داره؟
اهل ورزش و تحرک هستید یا نه؟
در روز چند دقیقه یا ساعت نرمش یا ورزش یا پیاده روی می‌کنید؟
غیر از گوشکن به چی اعتیاد دارید؟ از سیگار گرفته بگید تا هرچی …؟

سلام نخودی، بانوی پرتقالی.
هر دو کامنت شما رو یکجا جواب میدم:
من همینطوری فکر کردم که شاید شهروز باشه، شاید منتظرش بودم، اما بعدش از طریقی متوجه شدم که ایشون دوست دیگه مون کاظم حسینی هستند، البته همه دوستان برای من عزیز هستن ، من شهروز، کاظم و همه دوستان رو دوست خودم میدونم وت مخلص شون هستم.
از این دو دوست عزیز و از شما که نکته سنجی کردید ممنونم و رسما عذر خواهی میکنم.
در باره سوالات دیگه شما باید بگم که: درباره شخصیت آروم من حدس شما درسته، اما بحث متانت و قابل احترام هرکس رو طرف مقابلش میتونه تشخیص بده، نه خود شخص، با این حال از این که در موردم این جور تصور کردید ممنونم.
من خیلی اهل ورزش نیستم، ولی یک دستگاه پیاده روی برقی تردمیل دارم که چند سالی یک بار به سراغش میرم.
من برای گشت و گذار در محله روزانه وقت زیادی صرف میکنم، البته با سایت سارای بشارت عزیز هم همکاری دارم، ولی غیر از کامپیوتر و اینترنت علاقه زیادی به موسیقی متنوع و کلا موسیقی ملل دارم که وقت زیادی رو براش میذارم و کار دیگه مورد علاقه من خوندن رمانهای فاخر خارجی و شاهکارهای ادبی جهانه.
امیدوارم تونسته باشم جوابهای قانع کننده ای به سوالات شما دوست عزیزم داده باشم.

درود و سپاس از دوستان که هرچی سوال بود و نبود رو پرسیدند .
و سپاس از محمدرضا که صبورانه و خیلی مناسب به همه ی سوالا جواب داد.
من خاستم یک توضیح کوتاه در مورد کاظم و نیما بدم.
کاظم همون نیماست. ولی شهروز نیست. حالا چرا دوتا اسم؟
قضیش به ۸ سال پیش برمیگرده که کاظم فکر کرد وقتی که ایرانیه بهتره که اسمش هم فارسی باشه.
“البته من همه ی اسم ها رو دوست دارم و احترام میزارم.”
پس به اونجای قصه رسیدیم که قضیش به ۸ سال پیش برمیگرده که کاظم فکر کرد وقتی که ایرانیه بهتره که اسمش هم فارسی باشه.
بخاطر همین اسم نیما رو بخاطر خیلی دلایل انتخاب کرد. حالا بعضی از دوستانش با این تغییر کنار اومدند و کاظم براشون شد نیما
و بعضی دیگه هم گفتند نه تو برای ما همون کاظم هستی.
خود نیما هم این وسط گیج شد.
ولی دوست داشت نیما باشه. چون خاسته ی خودش بود.
پایین رفتیم زمین بود
قصه ی ما همین بود
این بود که اینطوری شد.
ببخشید اگه کمی گیجتون کردم.
الآن همه چی روشنه؟

سلام بر پریسیما.
والا من تازه با شما و کامنت هاتون آشنا شدم و نتیجه گیری مشخصی ندارم، ولی مسلما میتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم.
در مورد ازدواجم به صراحت عرشض میکنم که حتی اگر نابینای مطلق هم بودم، الآن همین حرفها رو میزدم.
از حضور شما تشکر میکنم.

سلام عمو فکر کنم فقط آدرس خونتون مونده که دوستان از شما نپرسیدن.اما سؤالات من ا-عمو بزرگترین مشکلی که نتونستی حلش کنی؟۲-رابطتون با اقوام چطوره مشکل بینایی باعث نشده تعاملاتون با اطرافیان کم بشه؟یا بهتر بگم چقدر اجتماعی هستید؟۳-وقتی دلتون می گیره کجا میرید یا چیکار می کنید؟۴-نظرتون در مورد من چیه؟لطفاً صادقانه بگید با اینه زود رنجم ولی دوس دارم عمو محمدرضام رک بگه؟فعلاً تا بعد

سلام بر فاطمه.
فاطمه جان نگران نباش، شماره کفش و رنگ ماشین هنوز مونده.
۱. بزرگترین مشکلی رو که نتونستم حل کنم: این بود که بعد از دو سال دوندگی و تلاش فراوان در چند سال اول انقلاب موفق به رفع عدم تحصیل نابینایان در دانشگاه ها نشدم و نتونستم درسم رو ادامه بدم.
۲. اقوام من وابستگان من هم هستن، یعنی از ابتدا خود به خود من و مشکل بینایی من رو به عنوان یک حقیقت انکار ناپذیر دیدن و پذیرفتن، من هرگز از طرف اقوام و فامیل تحقیر نشدم یا تفاوتی بین من با دیگر افراد فامیل قایل نشدن، من روابط خوبی با اطرافیان، دوستان، همسایه ها همکاران و کلا همه دارم.
۳. وقتی دلم میگیره، سعی میکنم یه جای آروم و بی سر و صدا پیدا کنم که فکر کنم، در خفا شکایت کنم، گریه کنم یا هرچیزی که بتونه آرومم کنه.
۴. من نسبت به کامنتهایی که میذاری حس خوبی بهت دارم با اینکه شروعش با یک سو تفاهم کوچیک بود، از اون موقع هم که بصورت غیر رسمی برادرزاده من شدی، بیشتر دوست دارم و آماده هستم که هر کاری که میتونم برات بکنم.

از این اسم بانوی پرتقالی خیلی خوشم میاد ها یه سؤال این یلدایی خانم عزیز چقدر کم پیدا شده ها؟ یلدا کجایی؟ دلم برا پستات تنگیده؟
خب تا اومدم اینجا چهارتا سؤال دیگه بپرسم دست خالی برنگردیم؟
اگه خانم یا دخترتون بخواند یه فیلمی ببینند که کلی براشون مهمه حالا کانال دیگه یه اخبار خیلی مهم داره پخش می‌کنه یا فوتبال یا هرچی که برای شما مهمه آیا کوتاه میاید؟ آیا نه؟ برخوردتون چه شکلی هست؟
کت و شلوار هاتون اکثراً چه رنگیند؟
اگه یه نفر پشت سرتون در حال غیبت باشه بعد شما صحبت هاش رو بشنوید در حالی که اون متوجه شما نیست چه برخوردی دارید؟
برای وبگردی از کامپیوتر استفاده می‌کنید یا گوشی؟
مسافرت با چه وسیله نقلیه رو ترجیح می‌دید؟ چرا؟
کاراگاه گجت رو می‌شناسید؟ نظرتون در موردش چیه؟
روز زن برا خانمتون چی گرفتید؟
انتظار دارید روز مرد کادو چی بگیرید یا فکر می‌کنید چی کادو می‌گیرید؟ یا اصلاً آیا کادو می‌گیرید؟
نظرتون در مورد منم بگید لطفاً همون رک باشه مرسی …

سلام بر نخودی بانو.
خداییش اول یک بار همین کامنتت رو بخون ببین این ۴ تا سواله؟ لا اقل تعدادشو نگو، هر چقدر که میخوای بپرس.
منم دلم برای پستهای یلدا تنگ شده امیدوارم که مطلع بشه و یک کاری برامون بکنه.
اما میریم سراغ اون ۴ تا سوالت:
۱. من برای این جور موقع ها یکی از این دو مورد رو توسط u s b رکورد میکنم و بعد در یک موقعیت مناسب میبینیم، البته اگه نتونیم این کار رو بکنیم معمولا فیلم و سریال بر اخبار ارجحیت پیدا میکنه.
۲. من اصلا علاقه ای به پوشیدن کت و شلوار ندارم، البته منظورم کت بود، و بیشتر با پیراهن و کاپشن بیرون و حتی مهمونی و عروسی میرم.
۳.
اگه غیبتی رو پشت سرم بشنوم، اصلا به روی خودم نمیارم که شنیدم، اما در یک موقعیت مناسبفقط بصورت غیر مستقیم موضوع غیبت رو به چالش میکشن و سعی میکنم که اگر موضوع اشتباه بوده توضیح بدم و اگر صحیح بوده عذرخواهی کنم.
۴. من در ساعات اداری از کامپیوتر محل کارم، و غیر ساعات اداری از کامپیوتر منزل و یا لپ تاپ شخصی و همچنین در مواقع عدم دسترسی به اینها از گوشی استفاده میکنم.
۵. دوست دارم مسافرتهام رو با اتومبیل شخصی برم، چون خستگی کمتری داره و از زیباییهای بین راه بهتر میشه استفاده کرد.
۶. بله کاراگاه گجت رو میشناسم، صدای گوینده توانای این کارتون زیبا یعنی استاد اصغر افضلی رو هم بسیار دوست دارم، ای کاش یک سری هم به ما میزد و با گفتن اون جمله معروف: دستهای پرتوان، برسید به داد این ناتوان، مشکلات ما رو هم حل میکرد.
۶. یک سری کامل ظروف چدنی مارک دسینی، البته به خواست خودشون.
۷. من انتظاری ندارم، چون میدونم نتیجه ای بجز یکی دو جفت جورات نداره، البته جسته و گریخته شنیدم که قراره به دلیل از کار افتادن ماشین صورت تراشی برقی، شاید بخواد سورپرایزم کنه و برام یکی بخره.
۸. من تورو یک دختر شیطون و شاد تصور میکنم و فکر میکنم در زندگیت انسان موفقی هستی، من به دوستی با شما البته اگه قابل باشم افتخار میکنم.
منتظر ۴ سوال بعدیت هستم.

هاهاها درود عمو
تازه نگفتی اگه زبون پرنده ها ….
ولی به نظرم هفته ای که گذشت رو سرچ کن بعدش در باره ی گلبال نوشتم بخون تا آشنا بشی هر وقت حسش بود
راستی چقدر چرخیدینا
ولی خب همه جای ایران سرای شماست
اسم خانمتون رنگ ماشینتون
راستی خب اگه چند سال یه بار استفاده میکنید بفرستینش واسه من تردمیلو میگم خخخخ
آهان من که داوطلب نشدم بشینم بنابرین فکر باشین یه جای دیگه تلافی کنید خخخخ
بازم ممنونم از جوابهات عمو چشمه عزیز

سلام بر خاله زهره عزیز.
بل اخره تو هم جوگیر شدی به من میگی عمو ها!!! قبلا که بهم دایی میگفتی خاله جون.
اگه زبون پرندگان رو بلد بودم، راهنمایی شون میکردم که از آدمهای پرنده آزار فاصله بگیرن تا اسیر تمایلات اسیر کنندگی شون نشن.
برای گل بال هم حتما تحقیق میکنم.
بله دست روزگار منو به چرخش در آورده، ولی همونطور که گفتی: تمام ایران سرای من است.
اسم همسرم رضوان، رنگ ماشین سفید.
تردمیل چه قابلی داره برات باشگاه ورزشی میفرستم اصفهان، خداییش مرام رو حال کردی؟
به هر حال یه جوری تلافیشو سرت در میارم، اینم طبعات اول شدنه، قهرمان.

سلام مروارید.
من نمیخوام الکی و کلیشه ای حرفی زده باشم، من واقعا نمیشناسمت، چون خیلی کامنت نمیذاری که به صورت ظاهری هم که شده حدس بزنم که شخصیتت چه جوریه، ولی قول میدم که اگه حتی به نتیجه اولیه رسیدم به یک شکلی بهت خبر بدم، قول میدم، قول.

درود.بگو ببینم کی بازنشست می شی.
فکر می کنی من چه رنگیم.خصوصیاتم رو بگو؟
رنگ شلوار و کاپشنت چیه؟
چرا کت نمی پوشی؟
تا حالا چند بار کاخ شمس رفتی؟
به شعر و شاعری علاقه داری؟کدوم شاعر را بیشتر دوست داری.
ویندوزت چیه؟
از کی با این محله آشنا شدی؟
چی خوشحالت می کنه و چی ناراحتت می کنه؟
فعلا تا بعد.

بازم سلام هادی.
من اگه زنده باشم حدود ۵ سال دیگه باز نشسته میشم.
فکر میکنم سبز خال خالی باشی، خیلی هم شیطون بلا و شاد و شنگول.
من کاپشن و شلوار زیاد دارم، البته با رنگهای مختلف.
برای این کت نمیپوشم که کاپشن رو ترجیح میدم و از رسمی بودن زیاد خوشم نمیاد.
تا حالا دو بار کاحخ شمس رفتم، یک بار اون موقعی که واقعا شبیه کاخ بود، یک بار هم موقعی که شبیه کوخ شد.
نه، خیلی اهل شعر و شاعری نیستم، ولی از طرفداران رهی معیری ترانه سرای معاصر و همچنین شیفته فروغ هستم.
ویندوز من ۷ ۳۲ بیت.
از حدود نیمه دیماه سال گذشته با محله آشنا شدم و برای زندگی و انگیزه هام بسیار موثر یافتمش.
در جامعه کوچک نابینایی دوستی و عشق و اتحاد بچه ها خیلی خوشحالم میکنه، که متاسفانه یک کمی ازش فاصله داریم، مسلما غیر این موضوع رو که حس میکنه منو خیلی ناراحت و ناامید میکنه.
ممنون.

سلام بر محمد رضای عزیز
بح بح می بینم که خوب حالی ازت گرفت ترانه
هح حالا منو درک کن که چقدر گناه داشتم
سوالای من
صفر . مداد یا پاکن . تو رو خدا دلایلشو بگو بقیه که از زیر بارش در رفتن نگفتن
یک . وقتی عصبانی بشی چه میکنی
دو . تابستون یا زمستون
سه . موبایل عصا یا اینترنت . کدومش اولویته برات
چهار برون گرا یا درون گرا
پنج . اهل آشپزی هم هستی آیا . چه غذایی رو بلدی پخت کنی
شش . اگه بهت بگن بیا دوبلر شو . ترجیح میدی جای چه شخصیتی حرف بزنی . فرق نداره فیلم یا کارتون یا …
هفت . برای مسافرت هواپیما قطار یا ماشین شخصی
هشت . به ساحل سلاممو برسون بگو عزیزززززززززززززززززززززززززززززززززم . شکلک مرموز خندیدن
نو . به ساحل بگو مشهور شده ها . بگو یلدا داره غیرتی میشه ها
ده . پایان . تمام . تماس فرت

سلام یلدای عزیزم.
حالا میفهمم که چی کشیدی، خدا به هممون صبر عنایت کنه.
۱. هر دو، مداد برای بیرون ریختن احساس روی کاغذ، و پاک کن برای پاک کردن احساسات نابود کننده و بدی و کژی.
۲. زمستون، به خاطر پاکی و صداقتش.
۳. به ترتیب اولویت: موبایل، اینترنت و عصا.
۴. مطلقا درونگرا.
۵. فقط آب پز کردن تخم مرغ و سیبزمینی رو خوب بلدم، چایی هم بلدم درست کنم.
۶. تمام فیلمها و سریالهایی رو که استاد ارجمند، چنگیرز جلیلوند دوبله کردند رو دوست داشتم من دوبله میکردم، یواشکی میگم، به کسی نگی ها، یه جورایی بهشون حسودیم میشه.
۷. اتومبیل شخصی، به خاطر امکان استراحت، هر وقت که بخوای، همچنین امکان استفاده از زیباییها و احتمالا طبیعت بین راه.
۸. بزرگواریت رو به ساحل رسوندم.
۹. پیغامت رو به ساحل رسوندم، تشکر کرد و یک عزیزم ویژه برات فرستاد.
۱۰. ممنون که منو قابل دونستی و در این صندلی جوش سوال کننده شدی.
منم پایان، فرت.

سلاااام بر عموی مهربون خودم
خوبی عمویی
خوب تقریبا همه سوالات رو بر بچ پرسیدن
اما ۱ تاریخ تولد خودتون به روز ماه و سال خوب البته سالشو که میدونم
۲ تاریخ تولد خانمتون به روز ماه و سال
۳ تاریخ تولد آجی ساحلم به روز ماه و سال خوب اینم سالشو میدونم
۴ بعد اینکه نزرت در مورد ملیسا چیه
به نزرت ملیسا چطور دختری هست
جدی جدی بگید عمویی من ناراحت نمیشم ○

سلام بر ملیسای خوبم.
۱. تاریخ تولدم: ۲۲/۴/۱۳۴۳.
۲. تاریخ تولد همسرم: ۱۲/۳/۱۳۵۰.
۳. تاریخ تولد ساحل: ۲۰/۱/۱۳۷۴.
۴. این جور که پرسیدی سخت گفتنش، من در مورد تو بسیار امیدوار و خوشبینم، چون بسیار دختر مودب متین و ارزشمندی میدونمت.
اصلا لزومی به اغراق نمیبینم، این از طرز نوشتن کامنتهات و طرز برخوردت با موضوعات مختلف کاملا قابل درکه.
خیلی خوشحالم که منو عموی خودت میدونی و بهش افتخار میکنم.

محمد رضا این تازه اولش.
به نظرت ساحل اسم ترکیه ای نیست؟ولی قشنگ.
می دونستی تو ماهی به دنیا آمدی که من متولدشم.فقط من نوزدهمم تو بیست و دوم.
فکرش کردی که بازنشست شدی چه کنی.
اگر به تو بگند بین خانمت و دخترت یکی را انتخاب کن کدام را انتخاب می کنی.
سوغاتی کرج چیه؟
چالوس را بیشتر دوست داری یا هراز را؟
بازم با سؤال های جدیدتر می آیم.پس bye تاhi

سلام هادی.
فکر کنم تا منو بخار نکنی و به آسمون نفرستی، یا روغن داغم نکنی توی زمین نفرستی ولم نمیکنی.
ساحل یک اسم عربی به معنای کرانه میباشد.
نمیدونستم تاریخ تولدت رو، ولی حالا میدونم.
فکر کنم برم شمال همونجا زندگی کنم و با سرگرمیهای مخصوص اون جا خودمو سرگرم کنم.
ترجیح میدم اونها یکی شون منو انتخاب کنه تا من یکی از اونها رو.
کرج هیچ سوغات به نامی نداره.
جاده چالوس رو بیشتر دوست دارم، چون هم از شهر خودم شروع میشه و هم اینکه بسیار از جاده هراز زیباتر و بکر تره.

سلام آقای چشمه.
من سوالی ندارم. فقط میخواستم یه عرض ارادت کنم و تشکر بابت مطالبی که تو محله میذارین.
از صمیم قلبم خوشحالم که از زندگیتون راضی هستین و رضایت درونی یکی از مواردیه که اگه هر کسی از زندگیش داشته باشه میشه گفت که خوشبخت داره زندگی میکنه.
ایشالا که سایهتون همیشه بالای سرِمون باشه

سلام امیر عزیز و نازنینم.
من خیلی خوشحال شدم، وقتی اسمت رو توی کامنتهام خوندم.
بله خوشبختی باید در درون آدمها باشه، مسلما عامل اصلی این خوشبختی هم خود آدمها با طرز نگرش شون به زندگی و ساختنشه.
منم برای تو دوست خوبم آرزوی پیشرفت و موفقیت روز افزون دارم.

درود! خوب حالا نوبت منه،‏ ‏۱-اگه من بهت بگم:‏ برو کنار صندلی داغ عدسی و سؤالاتی که دوستان از عدسی پرسیدند را کپی کن و اینجا بگذار و خودت جواب بده چیکار میکنی! ‏۲-برو سؤالات منو از صندلی داغ بقیه دوستان کپی کن و بیاور اینجا و خودت پاسخ بده! ‏۳-نظر خود را در مورد عدسی در چند صفحه به صورت کامل بنویس! ‏۴-اگه من پامو بکنم توکفشت و اذیتت کنم چیکار میکنی! ‏۵-شماره مبایل ‏۳۰تا را برایم پیدا کن و بهم بده! ‏۶-علت نابینایی خود را بیان کن! ‏۷-اگه قرار بشه تجدید فراش کنی و با یه دختر نابینا ازدواج کنی ترجی میدهی او کارمند باشه یا بیکار! ‏۸-فورا سؤال ‏۱‏ را عملی کن! ‏۹-تاحالا چندبار دروغ گفتی آیا مصلحتی بیشتر بوده یا شاخدار! ‏۱۰-نظرت در مورد دروغهای شاخدار چیه! اگه به این ‏۱۰‏ سؤال پاسخ کامل ندهی چیرو ثابت کردی!‏

سلام، آقا عزیز، بل اخره اومدی.
۱. خوب معلومه این کار رو نمیکنم، مگه وقتم رو از سر راه آوردم.
۲. این کار رو نمیکنم، مگه مرض دارم؟ مگه از جونم سیر شدم؟
۳. من در موردت نظر کارشناسی نمیتونم بدم.
۴. نه تو مرض داری که پا توی کفش من بکنی و نه من ببو گلابی هستم که بذارم این کارو بکنی، این چه کاریه؟
۵. من نه شماره ایشون رو دارم، و نه اگه داشتم به کسی میدادم، سیتا با خواهر من هیچ تفاوتی نداره، روشن شد؟
۶. علت نابینایی: مادرزاد.
۷. هرگز این ماجرا پیش نمیاد، اگر و مگر هم نداره.
۸. بیخیال.
۹. اگه دروغی هم گفته باشم، مصلحتی در اون بوده.
۱۰. دروغ شاخدار، بنیان زندگی آدمها رو ویران میکنه.
من به همه جواب دادم، هیچی هم نمیشه.

دقیقا! همه دارن از این صندلی فرار میکنن! خیلی عجیبه که مریم دوست داری که روی صندلی باشی.
البته من به مریم حق میدم. چون خودم هم از طرفی دوست ندارم برم رو صندلی و از طرف دیگه از هیجانش خوشم میاد.

یک سوال از محمدرضا.
شماره ی کفشت چنده!!!

سلام نیما.
شاید باور ننی، من بالای صفحه رو نخوندم و ماجرای کاظم و نیما رو نمیدونم.
من نمیدونم هودت کدوم هستی من تا اطلاع ثانوی نیما صدات میکنم تا برم بالای صفحه ببینم چه خبره.
من مخلصتم داداش جونم، از من ناراحت نشو، اطلاعاتم ناقص بوده.

سلام آقای چشمه من بعد از یک غیبت طولانی امروز به محله سر زدم و اگر اجازه بدید یک سؤال هم من بپرسم
اگر جای مسؤلین بودید برای اشتغال معلولین بخصوص نابینایان چه برنامه ای داشتید و چه میکردید؟ آیا پارتیبازی برای دخترتان انجام میدادید؟

سلام حنانه.
بازگشتت مبارک.
اگر من جای مسوولین بودم تمام شغلهایی رو که در توانایی نابینایانه جدا میکردم و اولویت استخدام در این شغلها رو فقط برای نابینایان قرار میدادم، با این گمان نمیکنم نیازی به پارتی بازی برای استخدام دخترم داشتم.

سلام .اقایه چشمه .قد؟وزن؟۲کجایه قائمشهر بدنیا امدین نظرت درباره قائمشهر و قائمشهری۴بزرگترین دروغ که به خانومت گفتی چرا؟و فهمید؟ یا نه ؟۶ رابطت با دین چطوره؟ نظرت راجبع خدا ؟۸چرا رمان روسی دوست داری و از روسیه خوشت میاد؟۱۰کدوم دوران تارییخ دوست داری؟و از کدوم تمدن خوشت میاد؟چرا؟.

سلام آقای دهقانی.
۱. قد: ۱۷۳، وزن: ۹۰.
۲. بچه راه آهن.
۳. من قایمشهر رو به خاطر این که زادگاه من محسوب میشه خیلی دوست دارم.
۴. من شناخت روشنی از مردم قایمشهر ندارم چون اون جا بزرگ نشدم، ولی مسلما در همه جا همه جور آدمی زندگی میکنه.
۵. من هرگز دروغ بزرگی به همسرم نگفتم، بنابر این چیزی نبوده که بخواد بفهمه، پس چرا هم نداره.
۶. رابطه من با دین: متعادل و کاملا منطقی.
۷. رابطه من با خدا: خوب و کاملا منطقی.
۸. من دلیل خاصی برای علاقهم به رمانهای روسی و کشور روسیه ندارم، البته مسلما گرایشهای ایدیولوژیکی هم کوچکترین نقشی در این باره نداره.
۹. دوران هخامنشیان رو خیلی دوست دارم.
۱۰. تمدن پارسی رو اهمیت ویژه ای براش قایل هستم، چون اقتدار فرهنگ و تمدن باستانی در اون زمان بوده.

سلام دوست عزیز جناب چشمه از نوشته هاتون ایم طور برداشت کردم که دوستانی که مشکل بینایی دارند با افراد سالم زندگی شان بهتر خواهد بود اما بنظر بنده اگر شما هم یک فرد بینا بودید و همین زندگی را داشتید الان به این راحتی دم از خوشبختی نمی زدید بالخره باید کمی هم واقع بینانه به زندگی بنگریم و کمتر خودمان را گول بزنیم هر چند گاهی هم لازم است خودمان را گول بزنیم تا خوشبختی را حس کنیم تفکر قشنگی نیست که دوستان نابینا را تشویق به ازدواج نکردن با هم نوع می کنید بهرحال برخی دوستان شما را الگوی خود می دانند و انا سوال من بنزذ خودتان تا بحال با این طرز فکر مانع چند ازدواج درون گروهی شده اید و خواهید شد به دل نگیرید درد دل بود هرچند خودم متاهلم با تشکر

آیا هرکس آزاد نیست که نظر خودشو داشته باشه و بیان کنه؟
محمدرضا داره میگه الآن خوشبخته.
انصاف نیست ما با یک تصور احتمالی بگیم که عقیده ی تو نادرسته.
اگر یک تصمیم درست باشه نباید هراسی از شنیدن نظرات مخالف داشته باشه.
اگر تصمیمی به این راحتی بخاد تحت تاثیر قرار بگیره باید در اساس اون تصمیم شک کرد. قابل توجه
یاسمین گرامی.
من با هیچ عقیده ای موافق یا مخالف نیستم ولی اعتقاد دارم همه چیز اهم از مخالف و موافق باید بیان بشه تا افراد کورکورانه تصمیم نگیرن.
اینطور نیست؟

سلام یاسمین.
من هرگز کسی رو تشویق یا از این کار نهی نکردم، ولی تجربیات شخصی خودم رو اون هم در جواب سوالهای دوستان در اختیار شون گذاشتم.
هرکس میتونه تفسیر خودش رو از نقطه نظرهای من داشته باشه.
هرکس میونه له یا علیه نظر من فقط نظرش رو اعلام کنه، نه اینکه اعتراض کنه.
هر وقت نوبت صندلی شما شد تمام تجربه و نقطه نظر تون ذرو بگید، ما هم نظر شخصی مون رو اعلام میکنیم.
من تا الآن به هیچ کسی فشار نیاوردم که ازدواج درون گروهی بکنه یا نکنه، من فقط اختیار خودم و خانوادهم رو دارم، همین و بس.
ضمنا سعی به ساختن جو نکنید، چون من یکی اهلش نیستم.

سلام محمد رضا.ورودت را به گروه صد تاییا تبریک می گویم.
آیا با هدفمند سازی یارانه ها موافقی؟
رفتار بیناها با نابیناها را چه طور می بینی؟اصلا آیا همکارانت رفتاری که با هم دارند با تو هم همانگونه رفتار می کنند.
آیا علاقه ای به نابینایی داری؟اگر نداری چرا؟
آیا از سمتی که داری راضی هستی؟
فعلا تا بعد.

سلام هادی.
ممنون از تبریکت، خودم هم بد جور منقلب شدم، هم صدمیش رو نوشته م و هم از مرز صد تا گذشتم.
۱. اگر با کارشناسی کامل و شناسایی دقوق نیازمندان باشه و مبلغ پرداختی هم مناسب با خرج مردم باشه خوبه، وگرنه خیلی هم به ضرر طبقه ضعیفه.
۲. رفتار عموم مردم با عموم نابیتایان رو نمیپسندم، اما در محل کار من همه همکاران با من همانند یک فرد بینا رفتار میکنن، البته طرز برخورد خود نابینا با بیناها هم تاثیر زیادی داره که من فکر میکنم در این رابطه موفق عمل کردم.
۳. من به نابینا بودن علاقه ای ندارم، یعنی کی داره که من داشته باشم؟
۴. من از شغلی که دارم به خاطر اینکه میدونم که میبایست شغل بهتری نسبت به اپراتوری تلفن داشته باشم راضی نیستم، که البته اون هم به موانع بوجود آمده برای ادامه تحصیل من مربوط میشه، با این حال باز هم شکر که این شغل رو هم دارم.

مجددا جناب چشمه سلام بنده نه قصدم جسارت بود نه جو سازی فقط نظرم رو گفتم اگر می دونستم جنبه شنیدنشو نداشتید اصلا بیان نمی کردم کاش ترانه جون می گفتند فقط تعریف از صندلی نشینان دو بکنیم اونوقت منم … در ضمن دوست خوبم اقای چشمه بنده طبق فرموده های جنابعالی نظرمو عرض کردم اگر ناراحت شدید که دیگه چه عرض کنم

سلام یاسمین.
در طی کل این صندلی داغ خود شما انصاف بده، واقعا با ظرفیتی پایین به سوالات پاسخ دادم؟
ضمنا شما یک بار دیگه کامنتتون رو بخونید، شما بجای نظر دادن به من به نوعی پرخاش کردید که چرا تجربیات و نظرات شخصیم رو بعنوان پاسخ ارایه دادم.
من نه دوست دارم و نه نیازی، که کسی از من تعریف و تمجید کنه، مگه میخوام بدیگه به کجا برسم؟
این محله، و بخصوص این صندلی جای سوال و جوابه، نه مجادله و تخریب.
من چه شکلی به شما اثبات کنم که فقط سوالات رو جوات دادم؟ نه آموزش دادم و نه قصد داشتم که خط و مشی مشخصی رو دنبال کنم.
اگر شما برای من بهعنوان یک دوست مهم نبودید لزومی به این اثبات نبود.
خواهشا یک بار دیگه کامنتها رو بخونید و اگه نظر خاص دیگه ای داشتید بفرمایید من روی سرم میذارم.

دوستان سلام بنظر من اینجا جای بحث در مورد ازدواج با بینا یا نابینا نیست اگه یه پست مجزا مثل سایت کنار زندگی در این مورد در این محله بذارند البته بشرطی که مثل اونجا بحاشیه کشیده نشه بهتره من خودم با یه همنوع ازدواج کرده ام اما نظر آقای چشمه برام قابل احترامه و معتقدم هرکس باید فقط نظر خودشو بگه و بس.
راستی آقای چشمه من در انتشار پست مشکل دارم و در واقع نمیتونم پستی رو که نوشتم منتشر کنم اگه وقتشو داشتین راهنماییم کنید لطفً.
ایمیل من asgharkheirandish@gmail.com اسکایپمو هم که خودتون میدونین.
مرسی .

سلام اصغر جان.
اگه یک پست مجزا در این باره گذاشته بشه و اونهایی که نظری دارن که میخوان بدن و نظرات دیگران رو نقد کنن خیلی بهتره، اینجا فقط جلسه سوال و جواب در باره من بود نمیدونم چرا با توجه به این که حدود ۵۰ نفر مصاحبه کننده داشتم یاسمین از من دلخور شده بود؟
ضمنا احتمالا امشب بهتون با اسکایپ تماس میگیرم، ببینیم با هم میتونیم این مشکل رو حل کنیم یا نه.

سلام هادی.
۱. من خدا رو شکر از زندگیم راضیم، ولی اصولا آدم از خود راضی نیستم.
۲. اوقات فراغت من نسبتا زیاده و به وبگردی، خواندن رمان و گوش دادن به موسیقی و کمی هم بصورت منظم و کوتاه مطلع شدن از اخبار روز ایران و جهان میگذره.
۳. من همونطور که قبلا اشاره کردم: نام فامیلم به ۳ نسل قبل من برمیگرده که در روستایی به نام چشمه در ۲۵ کیلومتری شهر اراک زندگی میکردن.
۴. نه، پدر و مادر من هیچ ارتباط فامیلی با هم ندارن.

سلام محمد رضا چشمه
حالت چطوره ؟خدا شاهده از وقتی اومدم واسم برادر بودی و هستی خیلی دوست دارم و خواستم بگم ولی می دونی تو کشور ما بعضی چیزا گفتن نداره چون همیشه ادمایی هستن تو وجود آب هم تیرگی می بینن پس اینو فاکتور می گیرم میرم سر سوالات و قبلش هم معذرت می خوام از همه که کمتر هستم چون واقعا پایان نامه م کار داره و منم کلی عقب موندم از کارمو اما سوالات من :
۱-خودتو نقد کن
۲-عشق گناهه یا دروغی که آدم بخودش می گه و یا واقعیت ؟دوست داشتی خودت تجربه ش می کردی ؟تا حالا عاشق شدی؟ سرشو زیر آب کردی؟ سر به نیست شد ؟ کوش ؟ تعریف کن با جزئیات
۳-زیبایی دنیا رو تو چی می بینی؟زیباترین حس از نظر تو ؟
۴-آهنگ مورد علاقه ت ؟خواننده مورد علاقه ت ؟بلدی ساز بزنی ؟چه سازی ؟
۵-چه کشوری دلت می خواد بری ؟اگه فرصت یک دیدن داشته باشی دیدن کیه ؟کجا ؟
۶.به نظرت راست میگن هرکس بیشترمیخنده غمگین تره؟
۷-چه غذایی رو خیلی دوست داری ؟شکمویی؟بلدی آشپزی کنی ؟
۸-به نظرت شبا که ما میخوابیم کیا بیدارن ؟
۹-منو آیینه شو بگو چجوری ام ؟ چرا من به جای اینکه الان پای پایان نامه م باشم دارم سوال میپرسم؟چند بار پستام مزه خز و خیل می داد خودخوری کردی گفتی ترانه خوبههههههه!
۱۰-دوست داری بعد صد و بیست سال مردی رو قبرت چی بنویسن ؟

سلام ترانه نازنین.
باور کن با اینکه کمتر فرصت میمنم نسبت به تو احساس دوستی ویژه ای دارم ولی همونطور که گفتی آدمهای اطراف و اکناف ظرفیتها شون متفاوته، ولی همین که بدونی و احساس کنی که من هم چقدر بهت علاقه مندم و روی دوستی و محبتت حساب میکنم کما را بس.
میریم سراغ پاسخهای خانم منیجر این پست:
۱. من آدم حساسی هستم و عاشق و محتاج محبت، ظرفیت محبت من بشدت زیاده، دوستان زیادی دارم که عجیبه که بدونی اکثر غریب به اتفاق شون از خانمها هستند.
یک کمی زود عصبانی میشم ولی از اون زودتر پشیمون میشم حتی اگه مقصر من نباشم.
از بیماری میترسم و بشدت بیماری روحیه من رو تخریب میکنه.
دیگه جونم برات بگه: یکی دیگه از خصوصیات من عدم تحرک زیاد و بی انگیزگی برای ورزش کردنه.
۲. عشق یک واقعیت انکار ناپذیره، قلب آدمای عاشق خون پمپاژ نمیکنه، فقط خوراک تپشش عشقه.
بله من یکی دو بار ب جور عاشق شدم ولی در شرایطی که ما زندگی میکنیم بیشتر به طرف مقابلمون عادت میکنیم تا اینکه با عشق واقعی و افسانه ای باهاش زندگی کنی.
البته ه
عشق و ازدواج من در بالا بهش پرداخته شده ولی عشق مقوله دیگه ای داره.
۳. ارزشمند ترین احساسات حس خوشبخت بودن و زیباترین حس دنیا از نظر من حس عاشقیه،
۴. اگه منظورت موسیقی ایرانیه باید بگم من یکی از زیباترین آهنگهایی رو که تاکنون هزاران بار بهش گوش کردم و با اینکه یک کمی غرور دارم و نمیذارم کسی گریه منو ببینه اما نمیتونم با شنیدن اون آهنگ جلوی اشکهام رو بگیرم: ترانه ای به نام تنها با گلها با صدای مرحوم هایده است، و در موسیقی غربی من صدای فرانک سیناترا باربارا استرایسنت و سولین دیون ر. خیلی دوست دارم، ولی کلا من موسیقی کشور ترکیه و کشورهای عربی و موسیقی کردی و کلا موسیقی محزون رو بسیار میپسندم.
یک زمانی کیبورد میزدم ولی ادامه ندادم، سازهای مورد علاقه من قانون و کلارینته.
۵. من کشور انگلستان و شهر لندن رو چون مدت کوتاهی در اونجا بودم دوست دارم.
ای کاش میتونستم که با استاد ارجمند جهانبخش پازوکی و یا بابک رادمنش آهنگسازان زبردست این سرزمین در همین سرزمین دیدار میکردم.
۶. بحث خنده یک جنبه علمی داره و یک جنبه روحی.
از جنبه علمی، خنده بر هر درد بی درمان دواست، اما از نظر روحی بسته به ظرفیتهای روحی و روانی هر شخصه، واجب شد یک پست در باره خنده دارم که بزودی منتشرش میکنم.
۷. من خورش قیمه رو خیلی دوست دارم.
تا حدی شکمو هستم.
بجز تخم مرغ و سیبزمینی آب پز و درست کردن چایی چیز دیگه ای بلد نیستم که درست کنم.
۸. به نظر من شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه البته در حال کشیک پشت مانیتورها، و جوانها مشغول وبگردی و همینطور پشه ها بیدارن.
۹. من تورو یک دختر فعال، با اخلاق، صبور، با احساس، یک مسلمان واقعی و بی ادعا، نه اون طور که ما شیعیان اکثر مون خدای ادعا هستیم، میدونم و به دوستی باهات افتخار میکنم.
من همیشه نظرم روی تو مثبت بوده و از این که این فرصت رو فراهم کردی که خودم رو دوباره مرور کنم همیشه ازت ممنونم، و هرگز این لطفت رو فراموش نمیکنم، البته اولش شکه شدم و یه ذره قر قر کردم ولی شوخی بود یه وقت به دل نگیری؟.
۱۰. دوست دارم بنویسن: مهرداد بخواب که ما بیداریم، آخه اسم دوم این جانب مهرداد میباشد.

سلام محمد رضا.
حالا که مریم خانم چند چیستان ازت پرسید بذار منم ریاضیت رو تست کنم.
آقا و خانمی ۲۱سال پیش ازدواج کرده بودند.در آن زمان آقا ۳برابر خانم سال داشت اما اکنون آقا ۲برابر خانمش سال دارد حالا بگو آقا و خانم حالا چند سال دارند؟
آرزوی شبی روشن برایت دارم.

سلام مریم.
۱. یک ماه سه سال ۲۹ روز داره و یک سال ۳۰ روز.
۲. یک ساعت.
۳. اگه ساعت تنظیم شده امکان a m و p m رو داشته باشه ۱۳ ساعت و اگر نداشته باشه ۱ ساعت.
۴. ۲۵.
۵. ۹.
۶. شمع.
۷. هر خانه فقط یک دیوار بسوی جنوب دارد.
۸. ۱.
۹. اون حضرت نوح بوده که این کارها رو میکرده، نه حضرت موسی!!!
۱۰. محمدرضا چشمه، ۴۱ مسافر رو به تهران میرسونه..
از این تست هوش بسیار سخت و طاقت فرسا تون ممنون.

سلام مریم.
حالا که عاشق ریاضی هستی این معما را حل کن.
چند نفر وارد باغی شدند و به ترتیب ورودشان مثلا نفر اول یک سیب نفر دوم ۲سیب و به همین ترتیب از درختی سیب چیدند بعد همه سیبها را داخل جعبه ای ریختند و بین خودشان تقسیم کردند به هر نفر ۹سیب رسید حالا حساب کن چند نفر وارد باغ شده اند؟

سلام مریم.
۳. در. مورد ساعت گفتم که اگه قابلیت شب و روز رو نداشته باشه یک ساعت بعد.
۴. توی سوالات گفتی ۳۰ دو نیم بشه اینکه میشه ۱۵، و با ده اضافه بشه میشه ۲۵.
۶. حق با شماست.
۸. باز هم حق با شماست.
اینجا صندلی داغه، با مسابقه تست هوش اشتباه نگیرید که من دیگه این جور سوالات رو پاسخ نمیدم، اگر هم خواستید میتونید استدلال کنید که میترسه بلد نباشه.

سلام بر آقای چشمه و بقیه ی دوستان اول بگم که من همسر اصغر هستم و اما بعد اینکه آقای چشمه من جواب معادله ی آقای عباسی رو میدونم و خواستید پیام بدید بهتون میگم. چندتا هم سؤال دارم ۱ دخترتون خونهداری بلده؟ ۲ جهازیش حاضره؟ ۳ اگه همین امروز ازدواج کنه و بره چقدر دلتون براش تنگ میشه؟ ۴ آیا خواستگار داره؟ ۵ از دستپخت خانمت راضی هستی راستشو بگو؟ ۶ از مهمون خوشتون میاد یا نه؟ ۷ اگه ما یه روزی بگیم میخام بیاییم خونهتون عکس العملتون چیه؟ ۸ چقدر اهل شوخی هستین؟ اگه یکی از راه نرسیده سر شوخیو باهاتون باز کنه چه جوابی بهش میدین؟ ۹ نظر شما در مورد سهمیا همون کارت اعتباری که قراره دولت بجای یارانه به مردم بده چیه؟ اگه جواب بدین ممنون میشم
شکلک یه دختر کنجکاو

سلام الهام.
من جواب معادله رو همون دیشب گذاشتم، ممنون.
۱. بله خوشبختانه دخترم کاملا از پس خانه داری بر میاد.
۲. بل اخره یک جورهایی به این فکر هستم.
۳. بسیار دلتنگش میشم.
۴. فعلا که نه، خیلی زوده و تحصیلش واجبتر.
۵. بله خیلی راضیم با اینکه مشغله کاری زیادی داره ولی توی آشپزی هنرمند قابلی محسوب میشه.
۶. بله، مهمون برای ما عزیزه.
۷. مسلما خوشحال میشیم.
۸. من بشدت پایه شوخی هستم، ولی ممکنه دفعه اول یه کمی ملاحظه کنم.
۹. شاید اینطور برای مردم راحت تر باشه، اگه از تکنولوژیهای نو بصورت صحیح استفاده بشه حتما بهتره.
به اصغر عزیزم سلام برسونید، ممنون.

درود! ‏۱-چرا تومحله خیلی جدی هستی و بعضی اوقات از بچه ها ناراحت میشی! ‏۲-اگه یه روزی مجتبی همه ی پستها و کامنتهاتو پاک کنه چه برخوردی باهاش میکنی! ‏۳-شما چرا فقط یه فرزند بیشتر ندارید! ‏۴-از غذاهای ایرانی کودومشو خیلی بدت میاد! ‏۵-از هر یک از این واژه ها اولین چیزی که به ذهنتمیرسه را بنویس،مجتبی خادمی-عدسی-خنده-انبردست-خروس-قبض مبایل! ‏۶-اگه بهت بگند بری هر جای دنیا که بخواهی کجا میری! ‏۷-اگه بخواهی یه پیشنهاد به هم محلیها بکنی چی میگی! ‏۸-اگه توی عقد یا تولدکیک خامه ای با بشقاب و چنگال بهت بدند چطوری میخوری که دست و لباست خامه مالی نشه!‏۹-اگر یه روز بهت بگند باید محل زندگیت را عوض کنی کدام استان شهر یا روستا را برای زندگی انتخاب میکنی! ‏۱۰-اگر بهت بگند باید به همه ی بچه های محله هدیه بدهی چی میدی!‏

سلام عدسی.
۱. من بخصوص در مورد صندلی داغ بخاطر نفس جدی بودنش جدی هستم، ولی از کسی ناراحت نیستم، این تصوراتی بیش نیست، من مخلص همتونم.
۲. اگه این کار رو بکنه لابد دلیل محکمی در مورد این کارش داره، باهاش حرف میزنم، یا قانعم میکنه و یا قانعش میکنم.
۳. به خاطر مشکل بینایی فرزندم صلاح ندیدم که ریسک کنم.
۴. خورش بامیه.
۵. مجتبی خادمی رییس من.
عدسی دوست خوشحال من.
خنده بر هر درد بی درمان دواست.
انبردست برای کشیدن زبانهای دراز.
خروس خواننده مزاحم.
قبض موبایل داره به تاریخ میپیونده، بجاش پرداخت غیر حضوری آمده.
۶. انگلستان.
۷. بهشون پیشنهاد میکنم که با هم باشم و همدیگه رو دوست داشته باشن، اولش هم از خودم شروع میکنم.
۸. سعی میکنم با دقت و حوصله بخورم که مشکلی پیش نیاد.
۹. شهر اردبیل رو برای زندگی خیلی دوست دارم.
۱۰. فکر کنم که راحت ترینش شارژ تلفن همراهه.

درود! مرحله۳‏ سؤالات داغ و سوزان بنده،۱-اگه یه روز گوشیات با هم خراب یا گم شدند چیکار میکنی! ‏۲-اگه یه روز رفتید حسابتونو چک کردید و دیدید یه نفر ‏۶میلیارد تومن به حسابتون ریخته چیکار میکنید! ‏۳-اگه یه روز توخیابون یه گدا بهتون گیر بده اکس العملتون چیه بهش پول میدید یانه! ‏۳-توشهر بازی از کودوم اسباب بازی هاش بیشتر خوشتون میاد!‏

سلام عدسی.
۱. میرم یکی دیگه میخرم، البته با قرض و قوله.
۲. اگه بدونم واقعا مال خودمه، اول یک کمی سکته میکنم اگه سر سالم برداشتم بعدش تازه فکر میکنم که چه کار کنم، البته بهترین کار گذاشتنش توی بانک و گرفتن سودشه،.
اگه مال خودم نبود که برای برگردوندن به صاحب اصلیش شک نمیکنم و سریعا این کار رو انجام میدم.
۳. معمولا برای راحت شدن از شرش یه چیزی بهش میدم که گیر نده.
۴. از اون ماشینهای برقی که بهم برخورد میکنن خیلی خوشم میاد.

چند باره سلام
اولش مریم جون و آقا هادی بابا یه کم یواشتر آقای چشمه با مهربانی جوابتون رو دادند شما هم مهر کلامشون رو دریابید هیچ وقت هم از کسی دلگیر نشید الکی الکی رو سو تفاهم ….

خب یه سؤال بپرسم برم:
توی خونه شما صدای جیک جیک گنجش ها میاد؟
باغچه دارید؟
اصلاً خونتون حیات داره یا آپارتمان؟
با کی رفتید انگلستان چند وقت موندید اونجا بعدش دخترتون رو برده بودید؟ چقدر بهتون اونجا خوش گذشت؟ دیگه کدوم کشور های خارجی رو رفتید؟

سلام نخودی.
امیدوارم بچه ها نصیحت شما رو گوش کنن، من که دوست شون دارم.
۱. من توی یک آپارتمان زندگی میکنم که حیاط، باغچه و صدای گنجشک داره.
۲. من با پدرم برای درمان خودم سالیان پیش اون هم به مدت یک ماه به انگلستان سفر کرده بودم، و دیگه بجز ترکیه هیچ کشوری رو ندیدم.
اگه قرار باشه که ثفر کنم دوست دارم که باز هم به ترکیه و همچنین به گرجستان مسافرت کنم.

سلام سپهر.
۱. شاید دلشون برای دخترها میسوزه.
۲. شاید از مسنترها حساب میبرن.
من ۹۹ درصد شایدم یک درصد بالاتر خودم رو میشناسم، البته برای این خودشناسی تلاش بسیار کردم و هزینه هاش رو پرداختم که اینجا اصلا جای مناسبی برای طرح شون نیست، چون بیشترش کاملا شخصی هست.
۳. این میتونه یک دلیل تکنیکی داشته باشه، که باید با کارشناس این قضیه مطرحش کنی، یا جنبه های عقیدتی داره که گمان نمیکنم با توجه به اینکه تو در آلمان زندگی میکنی بعید میدونم که دلیلش این باشه.
ممنون، گوتن آخت.

سلام محمدرضا شاه.
پرسشی نیست.
هدف عرض ادبه و چند نکته.
۱. به نیمای عزیز افتخار میکنم و احساس میکنم خط فکریمون خیلی به هم نزدیکه.
۲. اگه خواستید بیشتر با معما های مطرح شده ی دوستان هوش به فلک کشیده آشنا بشید به
http://www.vase2.com
برید.
حالا نظرتم در بارم رک بگی که خییییلی دمت گرررم.
میخخخخامتون هم محلیا.

سلام سلطان مسعود.
در مورد نیما که ممنون از نطظرت.
در باره معماهای ریاضی، بهشون نیاز چندانی ندارم ولی با این حال ممنون.
در مورد خودت هم شناخت چندانی ندارم که امیدوارم بزودی این شناخت رو پیدا کنم.
ممنون، چاکریم.

بازم سلام و عرض ادب و ارادت به همگی بخصوص صاحب صندلی.
هادی عزیز و باهوش من این سایت رو حدود سه سال پیش پیدا کردم و باورت بشه یا نشه بخش بزرگی از معماهاش رو به همراه دوستم عرفان حل کردیم.
الآنم چون با موبایل میام تو محله نوشتن جواب معماها روی صفحه ی لمسی بسیاااار سخت و وقتگیره.
محمدرضا شاه
ای شاهان
همه ی معماها هم اونجا ریاضی نیستند.
یه سر بزن
درسته به روز نیست ولی بدکم نیست.
می ارزه.
دم همه ی گوشکنیا
گررررم.

سلام. آقای چشمه ی عزیز! روحتون شاد. می دونم این کامنت دیگه جوابی نخواهد داشت اما با خوندنِ پاسخ هایی که به این سؤالات دادید، پی بزرگی و نیکمنشی تون بردم. واقعا شایسته ی رحمت و مغفرتِ الهی هستید. آروم بخوابید تو بهشت.

این پست و تمام کامنت ها را خوندم و بیشتر دلم گرفت!
وای که صدای شما آقای چشمه هنوز تو گوشم هست
چرا این بغض دست از سر من بر نمیداره؟
شاید کسی باورش نشه ولی من با این اتفاق ها خیلی بهم میریزم
به قول پوریای دوست داشتنی آرام بخوابید یا به قول خودتون که تو یکی از جواب ها گفته بودید, بخواب مهرداد که ما بیداریم
همیشه به یاد شما هستیم.

پاسخ دادن به Adasi لغو پاسخ