خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

وای از زمستان

سلام.

خودمم. پریسای کامنت های گوش کن.

چون دفعه اولمه و مطمئن نیستم راه رو درست میرم یا نه اصلا نمی دونم این نوشته هام منتشر میشه یا نمیشه. اگر کج و کوله در اومد به نابلدیم ببخشید.

راستش نمی دونم برای بار اول چی باید بگم. از شما چه پنهون وقتی توی بخش نظرات کامنت های دراز می دادم و البته هنوز هم میدم حس و حال کسی رو دارم که بین ردیف تماشاچی ها نشسته و داره شلوغ می کنه و خاطرش جمعه که این وسط کسی به کسی نیست و همراه بقیه و البته بیشتر از بقیه شلوغ می کنه. ولی الان که در غالب1پست دارم می نویسم حس و حالم مثل کسیه که روی صحنه ایستاده و… وای از این حس خوشم نمیاد. نمی دونستم اینطوریه. از اون وسط که نگاه می کردم اینطوری به نظرم نمی اومد. بیخیال اومدم دیگه.

با عرض معذرت از همه چیزی جز حرف دل واسه گفتن نداشتم که اینجا بگم. نمی دونم چی شد که دلم خواست این یکی نوشتهم رو پاره نکنم و بیام بذارم اینجا. هرچند وسط بهار جمله بندی های این بار من کمی تا قسمتی به زمستون می زنه ولی…

شما ببخشید.

بخش درباره من رو هنوز نذاشتم. بلد نیستم. دارم تمرین می کنم تا یاد بگیرم و کاملش کنم.

خوب الان واسه چی می خندید؟ بلد نیستم جرم که نکردم نخندید بابا دیگه عجب ماجراییه ها!.

مقدمه چینی هام از نوشتهم طولانی تر شد ببخشید. البته مایه تعجب هیچ کدوم از شما ها نشد چون همه می دونید من چقدر پر حرفم. راستی دارویی درمونی چیزی واسه این مرض نیست؟

فقط1چیز کوچولو بگم، کلی خوشحالم که توی محله خونه گرفتم. اینجا رو، حق ورودم رو، و شما ها رو خیلی دوست دارم. خیلی.

***

 

شب بود و تاریک، هم رنگ هجران،

آرام و ساکن، تاریک و عریان.

 

من مانده بیدار، در پشت شیشه،

یادی فراموش، جانی پریشان.

 

قلبی شکسته، پر های بسته،

تن داغ و تبدار، دل سرد و بی جان.

 

بر دفتری خیس، در خاطری سرد،

شب گریه ای تلخ، خاموش و پنهان.

 

آوار اندوه، مهمان ای کاش!،

با قلب خونین، با چشم گریان.

 

شب بود و دنیا، در خواب سنگین،

1شمع خاموش، 1روح ویران.

 

1قاب خالی، بر روی دیوار،

سرمای وحشی، سرمای سوزان.

 

در کام کابوس، در ختم رویا،

آه از سیاهی،! وای از زمستان!.

 

با خطی از خون، بر قلب دفتر،

-پایان آغاز،- -آغاز پایان-!.

 

شب بود و شیشه، شب بود و دیوار،

شب بود و دیروز، شب بود و باران.

 

پایان. 5-2-1393.

 

شب بود و تاریک، هم رنگ هجران،

آرام و ساکن، تاریک و عریان.

 

من مانده بیدار، در پشت شیشه،

یادی فراموش، جانی پریشان.

 

قلبی شکسته، پر های بسته،

تن داغ و تبدار، دل سرد و بی جان.

 

بر دفتری خیس، در خاطری سرد،

شب گریه ای تلخ، خاموش و پنهان.

 

آوار اندوه، مهمان ای کاش!،

با قلب خونین، با چشم گریان.

 

شب بود و دنیا، در خواب سنگین،

1شمع خاموش، 1روح ویران.

 

1قاب خالی، بر روی دیوار،

سرمای وحشی، سرمای سوزان.

 

در کام کابوس، در ختم رویا،

آه از سیاهی،! وای از زمستان!.

 

با خطی از خون، بر قلب دفتر،

-پایان آغاز،- -آغاز پایان-!.

 

شب بود و شیشه، شب بود و دیوار،

شب بود و دیروز، شب بود و باران.

 

پایان. 5-2-1393.

***

ایام همگی به کام.

۸۲ دیدگاه دربارهٔ «وای از زمستان»

خیلی هم خوب وارد شدی کارت هیچ اشکالی نداشت نوشته ات هم کج و مُعوج نبود شعرت هم زیبا بود پر حرفی هم از اون خصوصیاتی هست که اکثر ما نابیناها داریمش نگران نباش
در کل همه چیز خوب چیده شده بود بیانی لطیف احساساتی لطیف پشت این کلمات قابل رؤیت بود ممنون از این همه زیبایی و دید زیبا پسندی که داری

سلاام پریسا. به به کلی کیف کردم وقتی دیدم تو هم به جمع کسایی که پست میذارن اضافه شدی.
به این قشنگی شعر میگی، به این خوشگلی مینویسی، بعد میگی شاید کجو کُلِ باشه؟
برای شروع خیلی هم خوب بود. من این روزا به شدت درگیر کار های پایان ترم و ارائه مقاله و پروژه هام هستم. برای این که خستگیم در بره، هر سه چهار ساعت یک بار یه چرخی تو محله میزنم و پست ها رو یه نگاهی میندازم. این شعرت هم منو کلی سر ذوق آورد و دوباره شروع کردم به لحظه شماری فصلی که دیوونه وار عاشقشم.
بخش در باره ی پریسا رو هم باید وقتی وارد بخش مدیریت میشی، رو گزینه شناسنامه کیلیک کنی و نکاتی که در اون فرم ازت میخواد رو پر کنی. خیلی سادست. با نام کاربری وارد همین جایی که پست گذاشتی بشو، یکم بیا پایین زده شناسنامه. روش اینتر بزن. دوباره یکم بیا پایین و فرم رو پر کن

سلام آقای سرمدی.
شما به من لطف دارید. ولی کاش بتونم پست های طولانی مخصوص خودم نذارم تا کیفتون رو پس نگیرید.
پایان ترم هم همیشه ماجراییه واسه خودش. کمی در حال و هوای فصل امتحانات بچگی. البته نه به اون قشنگی و معصومیت. یادش به خیر!.
بعد از جواب دادن به نظرات اینجا میرم سراغ شناسنامه بلکه با راهنمایی های شما به۱جا هایی رسیدم.
چه موفق بشم و چه نشم، از توضیحتون۱عاااااالمه ممنونم.
پاینده باشید!.

سلام جناب جنتلمن.
یعنی چیزی به آدرس ایمیل شما نیومد؟ موقع ثبت نام اینقدر دلواپس خرابکاری های احتمالی خودم بودم که یادم نیست معادله هم برای حل کردن داشت یا نه. میگم دوباره امتحان کنید و این بار قبل از زدن کلید ورود۱بار صفحه رو قشنگ با جهتنما ها بگردید. شاید چیزی این وسط جا مونده باشه.
خوشحالم که این چند خط من بهتون احساس رضایت داده.
راستی من اومدم به وبلاگ شما ولی متاسفانه نتونستم زیاد بمونم. آخه دعایی که روی صدای جاز بود اجازه نمی داد از مطالب وب شما استفاده کنم و هرچی گشتم دکمه خاموش کردن دعا رو گیر نیاوردم. میشه۱کاریش کنید؟ ممنون.

سلام این که چیزی نیست که بابا ما تعجب نکردیم که شما رو دست فرزاد حسینی خبرنگار بعدشم شعرتان قشنگ بید خیلی هم جالب بید از خودتان بید یا هم فکر داشته بیدید خلاصه خوب بید
خوش آمدی به جمع نویسندگان خانم جهانشاهی بودش که الان دیگه غیبش زده ها آوردی دیگه

سلام میلاد.
خدا نکنه من بخوام روی دست کسی باشم!. به جان خودم خوابش رو هم نمی بینم. من همین جا که ایستادم بسه واسهم. از این بالا تر بهم نمی سازه. شعرم بله از خودم بود. هم فکر نه نداشتم. کاش خوب شده باشه!. باقیش رو هم نفهمیدم.
ایام به کام.

سلام پریسا جونم
وای کلی ذوق مرگ شدم اینجا دیدمت
کلی هم مثل همیشه خوشکل نوشته بودی
“می‌گم این شعرت مدل همون شعرت هست که آدم برفی برا پروانه می‌خوند …. یعنی اون شعر رو هم خودت گفته بودی؟ …
دیگه اینکه خخخخ یعنی این‌که از آبان ۹۱ تا الآن که به عبارتی می‌شه خرداد ۹۳ یه کم فقط یه کم بیشتر از یک سال و نیم هست که می‌گذره ها …. 🙂

سلام نخودی عزیز.
بابا کو وبلاگت از بس توی این کوچه باغ های اینترنتی گشتم سر گیجه گرفتم. حالا که اینطوره الان میرم همه رو بسیج می کنم دنبال خونه اینترنتیت بگردیم دسته جمعی بیاییم مهمونی.
شادم از شاد شدنت دوست عزیز من.
بله اون شعر های آدم برفی هم از ترکش های ذهن گیج و ویج خودمه.
از آبان۹۱تا الان. بله دقیقا۱کوچولو از۱سال و نیم بیشتره. خدا می دونه بعدش سر از کجا در بیارم.
ذوق کردم اینجا دیدمت. ایام به کاااااام.

درود دروود درود
من یعنی کلی ذوق کردم باور کن خیلی شعرتو دوست داشتم خیییلی
میدونی من ازین فرم شعرها خیلی دوست دارم
ببین پریسا من باور کن دیشب اینقدر بالا و پایین پریدم که تو رو اینجا دیدم تازه اول هم شده بودم با دست شکسته
اصلا داشت سرم گیج میرفت از بس پریدم بالا و پایین دو بار هم خوردم تو در و دیوار
بعدش وقتی فرستادن دیدگاه رو میزدم اینترنت نامردم قطع میشد اییییش
حالا اگه این همه زحمتم به هدر نره بازم میخام بگم خیییلی خیییلی خوشحالم که پست دادی
خیلی زیبا بود
کاش منم شاعر بودم
بعدشم پریسا جونم حساس نشو این جا به جاییها خیلی پیش میاد
و اینکه فکر کنم همونجا که نوشتی یه لینک ویرایش نوشته داره
تازه اصلا به نظرم بذار همینجوری بمونه
قشنگتره
بذار کپی کنم اول بعد بفرستم ححح
خیلی دوست میدارمت

وای سلااااااام زهره عزیز. پروانه شیطون محله.
جدی خیلی کیف کردم دیدم اومدی این طرف ها.
آخجون این هم مثل من اهل بالا پایین پریدنه. گفتم فقط خودم اینطوریم جرات نمی کردم به کسی بگم. آخیش! هم پر پیدا کردم آخجون!.
عزیز من تو هر جای این صف که باشی اولی اصلا هم شک نکن. راستی چطوره دستت؟ آخ که این آتل روی اعصابه! امیدوارم زود تر دستت از مرخصی اجباریش برگرده و از شر آتل خلاص بشی!.
وای این قطع اینترنت در لحظه آخر چند بار بلا های آنچنانی و اینچنینی سرم آورد و از اون زمان دیگه اول توی وورد می نویسم بعد کپی می کنم هر جا بخوام. اینطوری امن تره.
ممنونم از لطفی که به خودم و نوشتهم داری. من هنوز تا شاعری دنیا ها راه دارم. من فقط گاهی با کاغذ یعنی الان دیگه با کیبورد درد دل می کنم و این دفعه درد دلم رو گذاشتم به اشتراک عمومی.
لینک ویرایش رو پیدا کردم ولی به نظرم باید زیاد تمرین کنم.
شاید هم به توصیهت عمل کنم و بذارم همینطوری بمونه. بعد ها که بیام سراغش با مزه هست. بذار همینطور چپ اندر قیچی باشه.
ممنونم عزیز که این طرف محله هم اومدی.
پاینده باشی!.

سلاااااااااااااااااااااااااام پریسا.
میدونی که من خیلی عادت ندارم اینجوری سلام کنم، ولی اینقدر هیجان زده شدم وقتی پستت رو دیدم که اختیار از کف دادم ببخشید.
ورود رسمیت به محله رو تبریک میگم اول به خودمون که یه دوست خوب و عزیز به نویسنده هامون اضافه شد، و دوم به خودت که به ما افتخار دادی و بل اخره آمدی.
از شعر ساده و روان و زیبات هم ممنون.
ما منتظر بعدیاش هستیم.
نکنه بیخیال بشی و مثل گذشته دیر به دیر بیای ها؟

سلام جناب چشمه عزیز.
از بس لطف شما زیاد بود جدی خجالت کشیدم الان نمی دونم چی باید بگم. ممنونم دوست عزیز.
خیلی دلم می خواست توی پست اولم و اگر باقی هم داشت در پست های بعدیم مطالبی می گفتم که به کار نابینا ها بیاد ولی هرچی گشتم پیدا نکردم. پس گفتم حالا فعلا واسه دفعه اول از دست زمستان کمی نق بزنم تا بعد بگردم و حرف حساب گیر بیارم و بذارم اینجا.
باز هم ممنونم از محبتی که به من و به نوشته من دارید.
ایام به کام.

درود بر پریسای مهربونم. از اینکه میبینم یکی دیگر از دختران گلم به جمع نویسندگان محله پیوسته بی نهااااایت خوشحالم. پست ملیسای نازنین را هم برای اولین بار دیروز دیدم هرچند که میگفت برای اولین بار نبوده ولی برای من هم پست تو و هم پست ملیسا اولین بار بود. و از پستهای هر دو شما دختران مهتابی بسیار زیاد تشکر میکنم. باز هم ادامه بدید. باز هم بنویسید. آینده بااااید از آن ِ شماها باشد.
پیروز بهروز موفق سربلند سعادتمند باشید.

سلاااااام بر عمو حسین خوبی آیا
میگم عمویی مسافرت خوش گذشت آیا
بعدشم اینکه میسی میسی زیاد فراوون که به پست من توجه داشتید اما ای کاش همونجا نظر میزاشتین که پست پریسا خانم رو من هه اشغال نکرده باشم
بعدشم این که بععععله عمو اولین پستم نبود شاید من صعادت نداشتم که شما پست قبلی من رو ببینید
در هر صورت ممنون از لطفتون عمویییییییٱیییییییٱیییییی

ملیسا جان شما گلی و گل هرچی بیشتر باشه بهتره.
ولی آهای اهل محل تقصیر من نیست تقصیر کامنت های ملیساست که پاسخ ربا داره. اون بالا جواب های می لاد رو می کشید پایین و الان هم جواب های عمو رو. ملیسا بگو فرمولش چیه من هم می خوام از این ها درست کنم واسه شیطونی به دردم می خوره.

وااااای سلام عمو جون!.
خداییش اصلا فکر نمی کردم شما این طرف محل سر بزنید. ممنونم عمو جون که اومدید. غافل گیر شدم و چه غافل گیری قشنگی!.
شما لطف دارید عمو. امیدوارم بتونم قوی تر از این باشم. در پست دادن و در زندگی کردن و در همه چیز هایی که حس می کنم به اندازه کافی درشون قوی نیستم.
ممنونم عمو جون از حضور عزیز شما. اومدنتون و نظرتون برام خیلی با ارزشه.
ممنونم.
پاینده باشی عمو جون!.

سلام پریسا خانم خوشحالم که شما هم تو این محل صاحب خانه شدید …….. منم دوست دارم که یه روزی یکی از خونه های اینجا رو صاحب بشم ولی نمیدونم چجور مطلبی بذارم که هم بچه ها بپسندن و هم اینکه نو و جدید باشه و به دور از قانون تکراری بودن هم باشه ………بازم خوش به حال شما که میتونید خودتون بنویسید هم متن و هم شعرهای زیبا ………. من هنر خوب نوشتن رو هم ندارم………… شکلک یه دختر همیشه غمگین…….

سلام سمانه جان.
خدا نکنه چرا غمگین؟ غم همیشه هست. هر زمان صداش بزنی میادش. پس بذار منتظر بمونه و به شادی ها برس که فردا همیشه در مه پنهانه و کسی نمی دونه چه شکلیه.
راستش من هم نمی دونم چه مطلبی باید بذارم که اینجا به درد بخوره. فعلا خونه رو گرفتم و۱پست زدم تا سندش به نامم بخوره تا بعدش۱فکری کنم. به کسی نگی ها!!.

پریسا جون زیاد حساسیت به خرج نده گلم که جوابای میلاد یا حالا عمو حسین جا به جا شده
خوب بخاطر اینکهه دیگه این اتفاق تو پستای تو نیوفته دیگه سعی میکنم اینجا ها کامنت نزارم چون دوست ندارم پریسای عزیزم هه حرص و جوش بخوره که وااااایییییی چرا اینطوری شد چرا اونطوری شد
هاهاها

سلام مجدد جناب چشمه عزیز.
کد امنیتی رو هرچی کردم نشد که از دستش خلاص بشم. مدت ها داشتم برای انتقال وبلاگم دنبال جایی می گشتم که بخش نظراتش کد نداشته باشه. اتفاقا چندتا جا هم پیدا کردم ولی اینقدر سخت بود که بیخیالش شدم. اگر تمرین کنم شاید بشه دوباره برم اون جا ها رو تست کنم. ولی این کد وبلاگ من، حسابی دردسر شده. خود من مشکلم با کد امنیتی وب هایی که توشون می چرخم رو با مرور گر فایر فاکس و افزونه وبویسوم برای خودم برطرف کردم. روی بلاگفا تا جایی که من یادمه اذیت می کنه ولی در محدوده بلاگ اسکای جواب میده. باید دوباره نظر دادن در بلاگفا رو امتحان کنم بلکه وبویسوم حالا بتونه کد هاش رو بخونه.
به امید روزی که این کد ها دست از سر ما بردارن.

با تبریک بسیار خونه جدید مبارک امیدوارم بتونی زمستونا گرمش کنی تابستونا سردش!!!!! هاهاهاهاها.خب اصولا چون من خوب بلدم ایراد بگیرم از شعرتون ایراد میگیرم.خب من نفهمیدم, آوار اندوه، مهمان ای کاش!، یعنییییی چه!!! ؟ در ابیات بعدی, یک شمع خاموش باید باشه
یک شمع خاموش, یک روح ویران.
بعدشم باید یک قاب خالی بر روی دیوار باشه و در آخر اینکه قاب خالی با سرمای سوزان یک کمی تو ذوق میزنه ولی فضاسازی شعر بسیار خوبه

سلام جناب جوانمرد.
ممنونم.
احتمالا یکی از این کولر۲کاره ها باید بخرم تا اوضاع رو به راه بشه.
ایراد؟ من به این که شما گرفتید نمیگم ایراد دوست عزیز. اگر همه بخوان تعریف کنن پس چجوری نقص ها باید اصلاح بشن؟
مهمان ای کاش البته توی ذهن خودم یعنی مهمان خاطره هایی که شیرین بودن و تلخ تموم شدن و توی دل شب بینشون تاب می خوریم و میگیم آخ یادش به خیر و از این مدل های غمگین و این ها.
سرمای سوزان هم از اون سرما هایی که از بس شدیدن تمام جون آدم سوز سوز میشه. مثل وقت هایی که توی بچگی دست های بی دستکش رو می ذاشتیم وسط برف و۲دقیقه بعد هوارمون از گریه در می اومد و دستمون انگار آتیش می گرفت. آتیش سرد. واسه من خیلی پیش می اومد. یادش به خیر!.
باقیش رو یادم رفت چی بود. باید دوباره نظر شما رو بخونم و دفعه بعد این ها که گفتید یادم باشه. ممنونم بابت حضور، کامنت و یادآوری های ارزشمندتون.
پاینده باشید.

ملک الشعرا!!!؟؟
اوه اوه!!!. به جان خودم سردم شد یخ کردم از ترس نکن این کار رو.
درک می کنم. من هم انگشت هام رو همیشه می خوام. هر۱۰تاشون رو لازم دارم. اگر اشتباه نکنم۳روزش رفته. باقیش رو هم بزن به بیخیالی خودش میره.
نگران نباش عزیز زود تموم میشه.
افسردگی هم ممنوع.

سلااامم پری خانوم به به تکبییر یا همون تبریییک بابت این اتفاق زیبا پست و نظراتت بامزه بود ها خخخ ولی آدم جالبی هستی نازی بهت خوش آمد میگم ورودتو به جمع نویسندگان گوش کنیموفق باشی دوستم از شعر دو قلو ات هم مرسی آها راستی ۱ رو یک بنویسی بنظرم باحال تر بشه نوشته های زیبات

سلام ثنا جان.
ممنونم عزیز. جالبم؟ یعنی چی؟ چقدر دلم می خواد تحلیلت از خودم رو بدونم. به نظرم جالبه. ۱. یک. اگر اشتباه نکنم منظورت اینه که کمتر عدد وسط کلمه هام باشه. ممنونم و سعی می کنم یادم بمونه.
چه تعبیر با مزه ای! شعر۲قلو. وای ببخشید دو قلو. جدی نمی دونم چرا اینطوری شد!. وقتی دیدم شوکه شدم ولی… شد دیگه.
ممنونم عزیز که اومدی.
پاینده باشی!.

ههه از نزدیک ندیدمت که بتونم درست بگم یعنی باهات نحرفیدم ولی ویژگیهایی که میخواستم بگم همونایی هست که خودتم نوشتی تحلیلش سخته مثلاً گاهی رفتارت پسرونه میشه اجتماعی هستی گاهی یه دفعه عوض میشی که فکرشو نمیکنم همون پریسا بود احساساتت جور خاص جالبیه با مزه میشه اووه چه تحلیل پیچیده ای اصن میدونی باید واست صندلی داغ بذارن هاآخاخاهاها

پریسا جونم سلام. خیلی قشنگ بود شعرت. اتفاقا منم تصمیم دارم همین روزا که محله رو خوب یاد گرفتم بیام و پست بذارم. اما با نظر جناب جوانمرد در مورد شعرت کاملا موافقم کمی باید روی آوار اندوه مهمان ای کاش کار کنی. یک رو هم به قول ایشون و به قول سنا جون فارسی بنویس که تو ذوق نزنه.
ببخشید که اولین نظر رو اینطوری بیپروا دادم.
دوستت دارم عزیزم.

سلام فریبا جان.
می خوایی اینجا خونه بگیری؟ بگیر عزیز خیلی خوش می گذره. تا حالا فقط می اومدم و می رفتم و اینهمه خوش می گذشت. حالا که از پنجره خونه خودم توی محله رو دید می زنم از خوشی دارم میرم هوا.
عاشق نظر های بی پروا هستم. باور کن. سر این آوار اندوه و مهمان ای کاش هم حتما یک بلایی میارم.
ممنونم عزیز که اومدی، که نظر دادی، و بیشتر ممنونم که به قول خودت نظرت بی پروا بود.
ایام به کام.

بازم سلام
محمدرضا وب شما هم همینطوریه البته یکم زحمت کشید گفت عدد روبرو رو تایپ کنید ولی عددی نبود فکر کنم چون باگوشی میرم اینطوریه مطلب گوشی گالکسی هم جالب بود فقط صفحه خوان چی میخوره
پریسا ببخشید پستترو اشغال کردم یجورای آوارم دیگه تا بعد که ثبت نام کنم بای
علی

سلام جناب خیر اندیش عزیز.
تبریک دوست دارم. تبریک ها همیشه قشنگن. شما دیر نیومدی دوست عزیز. تبریک ها زمان و ساعت ندارن. هر زمان که زیر این پست من کامنتی بیاد به موقع هست. ممنونم که اومدی.
شاید درست بگی و دیگه زمانش رسیده باشه که پاره کردن نوشته هام رو بذارم کنار. چه اینجا بذارم و چه نذارم به نظرم دیگه نباید پارهشون کنم.
ممنون از حضورت دوست من.
ایام به کام.

سلام بریسای عزیز کرامی جواب سعال تو اینجوری باید بکم
که
حالا مثلن میخواین برای بوست خودت کامت بزاری نوشته تو
رد کن بیا آخره نوشته اونجا جندتا لینک میده از
بینه اونها لینک بوست کامنت را باز کن وقتی
که باز شد بیا بایین تا به
تکست برسید اسم تون رو بنویسید بیا بایین عیمیل بنوسید بعد
وب سایت تکست تریا نظر تون رو بنوسید
قبل از این که روی سمنت کامنت باتن سلکت کنید
بیا بایین تا معادله را انجام دهید راحت هستش اکه بد توزیح دادم ببخشید شرمنده
بازم اکه سعالی بود در خدمتم
بریسای عزیز دوست داشتنی

ممنونم دوست من.
نمی فهمم چه داستانیه که وقتی به تکست اِریا می رسم تا می خوام متن بنویسم می پره واسه خودش میره همه جا. هر کاریش می کنم درست نمیشه که نمیشه. احتمالا گوشیه بیچارهم داره عمدا این کار رو می کنه. همینطوریش حتی توی خواب هم با دکمه هاش کار دارم. اگر بشه باهاش توی اینترنت کامنت و ایمیل هم بزنم که واااااااااای!.
باز هم امتحان می کنم. باز هم ممنونم و باز هم ایام به کام.

سلام بریسای دوست داشتنی باید بکم که
من هم با ن ۷۳ دارم میام این کوشی جن مسی هست یخورده هساس تشریف دارند
سعی کن دوکمه سلکت را با انکشت شست کاملن فشار بدی در قیره این صورت میتونی واقن کوشیتو برت کنی از بنجره خونتون بایین واییییواییی
نه این کارو نکن ممکنه یا سره منو یا یکی رو بشکنی
هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهایییییهاهاهاوهاو
ولی جدن سعی تو بکن اکه نتونستی بکو تا راحل جدیدی بکم بریسا عزیز دوست داشتنی متمعن باش که برات احترام خاصی قاعلم

دیدگاهتان را بنویسید