خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دل نوشته , سخنی با خدا

امشب ,,, چه شبی هست ,خیلی دلم گرفته , خدا,,,,خدا جون,,,,خدای مهربان,,,,دلم می خاد گریه کنم , دلم می خاد با تمام وجودم فریاد بزنم ,می خام صدای فریادم به گوش همه اهل دنیا برسه می خام حتی فرشته ها هم بشنوند دلم می خاد تکان تکان خوردن شانه هایم رو با تپش قلبم یکسان کنم می دونی خدا جون همش با ما مهربانی می کنی , همش به فکر ما هستی , راستش همه کارهایت رو ول کردی چسبیدی به ما بنده های نا شکر ,با این که می دونی همش گناه می کنیم باز ما رو می بخشی , و می گویی هر وقت از گناه سیر شدی بیا من همیشه هستم هر وقت که دل تو خاست هر وقت بدونه هیچ مقدماتی بیا مهم این هست که دلت رو بیاری حتی دلت رو هم نیاری فقط سری تکان بدهی یا همین که توی ذهنت به من نظری کنی بدان که من ,خدا , هوایت رو دارم بدان اگر این هم نباشه من باز به فکرت هستم ,,,خدایش ,خدا جون انگار تو خدا نیستی ببخشی ها منظورم چیزی دیگر هست آره خب همین دیگه انگار تو از مادر و پدر هم نزدیکتر و مهربانتر هستی انگار تو کارگری ما رو می کنی انگار ما پادشاه هستیم ولی ای خدای مهربان باز با این مهربانیت ثابت می کنی که نیازی به ما و چند تا خم راست شدم ما نداری هر قانونی هم که گذاشتی فقط به خاطر این هست که از تو دور نشویم که همون سود ما در آن هست و این که به دیگر بنده هایت سدمه نرسانیم خدا قول , قول مردانه دیگه دل کسی رو نمی شکنم , خدا قول می دهم همیشه به فکرت باشم , ولی خدا جون مهربان جون خودت هم کمکم کن ها باشه تنهام نه زار با این که می دونم تنهام نمی زاری باز گفتم می دونی چرا آخه از بس به ما بنده هایت رو دادی که از خود بی خود شدیم ولی خودت کمک کن باشه خدا باشه مهربان , وای که دلم خیلی گرفته از این همه ریا از این همه گناه , از این همه بدی  ,راستش تو مهربانی ولی ما بنده های بد همش به هم سدمه می زنیم با احساسات یک دیگر بازی می کنیم همش دوست داریم خودمان سر باشیم همه رو جز خودمان رقیب می دانیم در حالی که بدترین رقیب ما , خودمان هستیم بله غرور , خود خواهی , و خیلی بدیهای دیگه اینها دشمن حقیقی ما هستند ما با دور زدن خودمان و خواسته های نا مقول خودمان می توانیم مهربان بودن رو تجربه کنیم می دونی خدا فقط دوست دارم تو مال خودم باشی ولی تو مال همه هستی خدا خیلی دوستت دارم تو مهربانی , تو عزیزی , تو هستی که همه سلولهای تنم صدایت می کند در حالی که من نفهم حتی ننماز هایم قضا می شود در حالی که سلولهای وجودم خودشان تو رو و فطرت خودشان رو بهتر از من می شناسند من خواب هستم ولی آنها به امر تو همش در کار هستند و استراحتی خب ندارند خدا چی بگویم که همش خوبیها از توست و ما هستیم که سر منشع خرابی و بدی در دنیا هستیم خدا دلم می خاد گریه هایم بر گونه هایم چون سربی روان شوند و صورت سیاهم رو در در گاهت پنهان سازند می دانی از گناه هایم خجالت می کشم شنیدم که گفتی وقتی بنده هایم رو بخشیدم در بهشت همه گنان هایشان رو از وجودشان پاک می کنم حتی خودشان هم به کل فراموش می کنند خدا,,, خدا,,, جون مهربون می ترسم اون جا هم خودمان با این نعمت زیبایت از خود بی خود شویم خدا خودت کمک کن به داد ما بنده های ضعیفت برس که جز خودت درمانی نیست ما را ,,, بگذارید تا شانه هایم چون موج سونامی با تپش قلبم نام خدایم رو فریاد بزند و صورت و تن سیاهم در آتش اشکانم بسوزد توبه خدا توبه تنهایم نگذار ….

۵ دیدگاه دربارهٔ «دل نوشته , سخنی با خدا»

سلام آقای شکاری. مناجات واقعا زیبایی بود. حرف دل من هم بود. خداوند اونقدر به ما بندگانش لطف و بزرگواری داشته که ما نمیتونیم به جبرانش هم فکر کنیم. چه رسد به اینکه جبران کنیم. فقط میتونیم با سعی و تلاش از خدا دور نشیم. امیدوارم که در این زمینه همه بندگان خدا موفق باشن. این میتونه گوشه کوچکی از الطاف پروردگار منان رو جبران کنه. پست زیبایی بود خلاصه. موفق و سربلند باشیم و باشید و باشند در درگاه خداوند. یا حق.

سلام جناب شکاری
واقعا خوشحالم که یکی توی این محله پیدا شد که توی پستش با خدا درست صحبت کرد
وقتی عنوان پست رو دیدم و اولین خطش رو خوندم با خودم گفتم مثل بقیه پستها حتما گله از خداست و اعصاب خورد کنی ولی واقعا دستت درد نکنه زیبا بود و حرف دل
خدایا ببخش به خاطر درهایی که زدم و در تو نبود …

زمانی که دریا متلاطم گردد، موج به خروش آید و توفان بوزد، سرنشینان کشتی صدا می زنند: یا الله!
زمانی که ساربان در صحرا گم شود، کاروانیان از راه منحرف شوند و قافله در راه سرگردان شوند، صدا می زنند:یا الله!
زمانی که مصیبت رخ دهد، بلا فرا رسد و حادثه پیش آید،مصیبت زده ی درمانده صدا میزند: یا الله!
زمانی که درها به روی جویندگان بسته شود و پرده به روی خواهندگان افکنده شود، فریاد برآورند: یا الله!
زمانی که زمین با تمام وسعتش و جانت با هرچه دارد بر تو تنگ گردد، فریاد بزن: یا الله!
سخن نیکو، دعای خالص، فریاد راستین، اشک پاک و ناله ی سرگشته به سوی او بالا می رود.
کف ها در سحرگاهان، دست ها در نیاز ها، دیده ها در سختی ها و خواسته ها در حوادث به سوی او می روند.
با نامش زبان ها آواز می خواند، یاری می جوید، به یاد او می افتد و ندا می زند. با یادش دلها مطمئن، روح ها آرام، احساس ها آسوده، اعصاب راحت، خرد ها بهبود و یقین پایدار می گردد.
الله:بهترین نام، زیباترین حروف، درست ترین عبارت و ارزشمندترین کلمه است.
الله:یعنی بی نیازی، ماندگاری، قدرت، پیروزی ، عزت، نیرو و حکمت.
الله: یعنی لطف، عنایت، یاری، مدد، دوستی و نیکی.
الله: صاحب جلال، عظمت، هیبت و جروبت است.
الهی!به جای بی تابی آرامش، و پاداش اندوه را شادی و به هنگام ترس امنیت ببخش.
پروردگارا!آتش قلب را با یخ یقین سرد کن و اخگر ارواح را با آب ایمان خاموش گردان.
پروردگارا! بر چشمان بی خواب، خوابی آرامش بخش و بر جان های نگران آرامش بیفکن و گشایشی نزدیک به آنان ارزانی بدار. پروردگارا! دیده های سرگشته را به سوی نور خود، راه گم کردگان را به راه راست خود و منحرفان را به سوی هدایت خود راهنمایی بفرما.
الهی! وسوسه ها را با سپیده ی صادقی از نور خود کنار بزن، باطل درون ها را با لشکری از حق از میان بردار و مکر شیطان را با یاری از سربازان نشان دارت باز گردان.
الهی! غم را از ما دور کن؛ غصه ها را از وجود ما پاک گردان و نگرانی را از ما بزدای.
از ترس، اعتماد، توکل،خواهش و یاری از غیر تو، به تو پناه می آوریم. تو مولای مایی و چه مولای خوب و چه یاور خوبی!

دیدگاهتان را بنویسید