خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

زنگ ششم از کارگاه آموزشی خط بریل

سلام.

به قول زهره احوالپرسی خخخ.

خب امروز هم با هم آموزش خط بریل رو ادامه میدیم.

فقط از همین اول بگمهااااااااا.

من با خودم تفنگ آبپاش آوردم.

هرکی شلوغ کنه بهش شلیک میکنم.

خلاصه نگید نگفتهااااااااااا.

حالا شهروز بلند شو مشقا رو جمع کن بیار.

خب بذارید ببینم چی کار کردید.

شکلک دیدن مشقها.

خب بد نیست.

فقط توی خونه های فاصله یا خطهای بالا و پایین قلمتون در رفته نقطه اضافه زدید.

مواظب باشید که فقط توی خونه ی مورد نظرتون بنویسید.

فیششششششششششششششششش.

این از امیر.

خیست کردم که دیگه ته کلاس شلوغ نکنی خخخ.

اگه قبل از عروسیت با عروس خانم اجازه دادم غیبت کنی خخخ.

حالا بریم سر درس امروز.

از حرف چ شروع میکنیم.

برای نوشتن حرف چ باید نقطه های یک و چهار رو بنویسید.

مثل چای، چوب، چیپس، چیستان، چاپ، چاپار، چوپان، چدن، ساچمه، چشم.

حالا چندتا جمله.

امیر با چوبدستی اشکان را زد.

مروارید چای دم میکند.

مجتبی چیپس می خورد.

نخودی چشمش را بست.

عمو چشمه چوبدستی دارد.

حالا حرف بعد.

به حرف ف میرسیم.

برای نوشتن حرف ف باید نقطه های یک، دو و چهار رو بنویسید.

مثل فانتزی، فلفل، فیروزه، فرهاد، فانوس، فیوز، فارس، افراسیاب، چفت، جیرفت، فرنی، فنلاند.

حالا چندتا جمله.

فرهاد به فنلاند رفت.

زبان مردم ایران فارسی است.

افراسیاب در شاهنامه است.

سمانه شاهنامه فردوسی را دوست دارد.

یلدا فندک دارد.

زهره فانوس دارد.

شهروز چفت در را بست.

خب بریم سر حرف بعد.

البته یلدا بعدً باید به خاطر دلیل حمل فندک توضیح بده خخخ.

حالا بریم سر حرف ع.

برای نوشتن حرف ع باید نقطه های یک، دو، سه، پنج و شش را بنویسید.

نترسید بابا. خسته نمیشید خخخخ.

حالا چندتا کلمه.

عروسی، علی، عمو، معیار، عیار، عالی، عدد، تعداد، معدود، عهده، معمولی.

حالا چندتا جمله.

امیر عروسی میکند خخخ.

تبسم عسل دوست دارد.

عارف عموی علی است.

علیرضا بامعرفت است.

حالا بریم سراغ حرف ق.

برای نوشتن حرف ق باید نقطه های یک، دو، سه، چهار و پنج رو بنویسید.

مثل قاشق، بشقاب، قانع، چاقو، قیچی، اقتدار، عرق، قرعه، قلیون.

حالا چندتا جمله.

شهروز قلیون میکشد خخخ.

امیر با قاشق در بشقاب اشکان فلفل میریزد.

سعید چاقو دارد.

پریسیما با قیچی پارچه را برید.

وحید قانع است خخخ.

حالا آخرین حرف، حرف ذ.

برای نوشتن حرف ذ باید نقطه های دو، سه، چهار و شش رو بنویسید.

مثل لذیذ، ذره بین، معذرت، ذکر، عذاب.

حالا چندتا جمله.

قرمه سبزی لذیذ است.

امیر عذاب میکشد.

اصغر ذره بین دارد.

ایران جاذبه دارد.

یاسمین با نخودی مذاکره میکند.

خب دیگه. این هم از درس امروزتون.

حالا من این تفنگ رو آوردم ولی کسی شلوغ نکرد.

منم حرصم در اومده.

یا خوراکی بهم میدین یا همتون رو خیس میکنم.

زوووووووووووووود.

فیییییییییییشششششششششششششششششششششششششش.

این از اصغر که داشت یواشکی از پنجره میپرید بیرون.

حالا بقیه هم بهتره تسلیم بشید.

آفرین.

حالا شد.

ولی من تکخور نیستم.

بیایید دور هم بخوریمشون.

شکلک همه داریم خوراکی میخوریم.

شکلک خیلی خوش میگذره.

شکلک تشکر از همه به خاطر خوراکیها.

حالا دیگه من باید برم.

زنگ خورد.

خوش باشید.

خدافسی.

۴۹ دیدگاه دربارهٔ «زنگ ششم از کارگاه آموزشی خط بریل»

سلااااام خانم معلم جونم
می‌گم نمی‌شه من بجای این که چشممو ببندم برم فنلاند ….. آخه چشم بستن هم شد کار تازه تو مذاکره با یاسمین با چشم بسته که تمرکزم به هم می‌خوره ممکنه کلی منافع بالقوه رو از دست بدم ها …… همون برم فنلاند بهتره ها …..
تازه من هم یه چیزی دارم می‌خواید نشونتون بدم
.
.
.
.
.
.
.
.
فیییییش فییییش
.
.
.
.
الفرار
.
.
.
.
.
خب من چی کار کنم این انگشتر رو از تو کیف شهروز کش رفتم خخخ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
همون دیگه فرار کردم کجا میایید پایین

سلااااآاام بر نخودی باهوش و شاگرد زرنگ کلاس
میگم نه نمیخواد تو فنلاند بری تو برو کالیفورنیا خخخخ
مذاکره با چشم بسته با یاسمین رو باحال اومدی
یعنی من دارم ریسه میرم که
یعنی خعععععلی باحال بود که
میسی از حضورت
خدافسی

سلام بر ملیسا.
خانم اجازه؟ ببخشید ها من به رسم آدمفروشی و اینا باید بگم که سعید بریل بلد نیست، برای اینکه مدرسه نیاد الکی میگه بلدم، باید به والدینش اطلاع بدید و بگید که مدرسه نمیاد، اصلا میخواید خودمون بریم بگیم، یه حالی میده که نگو.
این چوب دستی رو هم برای این آوردم که نذارم فرهاد بره فنلاند، چرا اون بره ولی ما نتونیم بریم؟ ضمنا اینجوری شهروزم از من حساب میبره و هوای کار خودشو داره.
حالا که درس تموم شد، باید بریم به کلاس کوتاه نویسی انگلیسی پریسیما، اولش یه کم تغذیه بزنیم به بدن و زحمت رو کم کنیم، اه، شهروز چرا پا جلوی پام میگیری؟ مگه مرض داری؟خانم اجازه؟ این شهروزو ببینید ما رو اذیت میکنه؟ بیا اینم اولین ضربه چوبدستی: آهان، حالت جا اومد؟ یلدا اون فندکتو یه لحظه به من قرض میدی؟ بده میخوام پشت دستشو داغ کنم که اینقدر منو اذیت نکنه!!
از درس ششم هم ممنون خخخ..

سلام عمو چشمه. خب شما اول خودتون بهش بگید که اگر نیاد مدرسه میرید به خانوادش میگید. اگر گوش نکرد بفروشیدش خخخ. اون چوبدستی هم خطرناکه هااااااا. یه دفه میخوره به بچه ها. فرهاد قول داده رسید فنلاند هممون رو ببره. میخواد برای هممون دعوتنامه بفرسته. مگه نه فرهاد! شهروز هم قول میده عمو رو اذیت نکنه. حالا بفرمایید خوراکی.
میسی میسی عمویی
خدافسی

خوب سلام! بعد از دو جلسه غیبت که البته بعدا اومدمو شرح ماوقع کلاسو خوندم، از طرف کوچه رادیوی محل اومدم برای پوشش کلاس بریلآموزی ملیسا! بنابراین سلام به ملیسا و نائب بر حقش یا عبارتی جانشین ناخلفش ااا نا ببخشید چیز! خلفش، و یا به عبارت دیگه قائممقامش، (شهروز)!!!… .
هممحلی گرامی! باید عرض کنم که: رفتار خوشونتآمیز و البته هنجارشکنانه ی شما در کلاس رصد شد! بنابراین در صورت تکرار این رفتار، یه چیزی به بچه های کلاس یاد میدم که بلافاصله کلاس به میدون جنگ تبدیل بشه!!!… .

سلاااام اشکان
ببینم تا حالا کجا بودی
چرا غیبت داشتی هاااا
برو بیرون وایستا ببینم خخخخ
فردا هم با مامانت میایی مدرسه
تازه رو رو برم نیومده داری شیطونی میکنی آیاااا خخخخ
خوب جدا از شوخی میسی میسی میسی اشکان که اومدی
خیلی خیلی خوش اومدی هخخخخ
خدافسی

سلام.
بابا این انگشتر آبپاش من دست نخودی بود؟
دو ساعته دارم دنبالش میگردم خب.
باشه. عوضش از این بشقاب پرنده ها که رو این میله پلاستیکی پیچپیچیها مینداختیم بعد با پلاستیکش میکشیدیم بالا میپرید دارم بهت نمیدم.
ببین ایناهاش.
وییییییییییژژژژژژژژژژژژ.
اوخ.
تو سر کی خورد آیا؟
مجتبی تو بودی؟
خب کَلَتو بکش کنار دیگه.
به دلیل عصبانیت مجتبی فعلً الفراااااااااااااار.

سلام ملیسا جوون
خوبی آیا؟
آخه من که نمیبینم آه دیدی پارچه رو کج بریدم!
امیر چرا عذاب میکشه؟ اون که میخواد عروسی کنه چرا عذاب امیر؟
یاسمین هم تو مذاکره سود کرد چون چشمای نخودی بسته بود
ملیسا جان مثالهات خیلی جالب هستن
خدافسی

شلام که
اجازه ما ملیس بوتیم نشت بیایم دلس بخونیم . یعنی چیزه نشت یعنی نشد بشینیم دلس بخونیم . من خولاکی دوش ندالم زیرا مفیه . زیرا تفیه . زیرا شپشک زده به بیسکوییتا . زیرا بوی جولاب میده . من تهنایی خولاکی میخولم به هیش کی نمیتم اما . اجاسه شما دوش داشتی بیا بخول . زیرا ما شما را دوش میدالیم . خخخخ

سلاآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآ آ آ آ آ آآآآآآآآآآآآم ملیسا.
میگم خوبی آیا؟ بابا نخواستیم. بعد از قرنی یه بلیط سفر به فنلاند گیرمون اومد چشم ۱۰۰۰ نفر توش هست. نخودی که پرید کالیفرنیا. این بلیط فنلاند گذاشتمتش رو میزت. عمو چشمه یا هرکس دیگه که میخاد برشداره. اما فقط به یک شرط: این سفر قسمت هرکی که شد, باید از اونجا واسه من و ملیسا گوشی بیاره. اون هم از اون گوشیها که روش طلاکاری شده. هوهوم. حالا مرد میخاد فنلاند رفتن. از جلسه قبل تا الان هنوز یه بامعرفت پیدا نشده واسه من یه جفت جوراب بخره. حالا من با جوراب پاره برم اونجا که چی بشه؟ آبروی آریاییها رو ببرم؟ من هیچ جا نمیرم. همین جا میمونم با شهروز میریم پشت مدرسه قلیون میکشیم.اه با چی روشنش کنیم؟ یلدا اون فندکو بده به من به درد تو نمیخوره. زهره تو هم فانوس تو بیار واست روشنش کنم. از خودت دورش نکنی هاآآآآآآآآآآآآ آخه ممکنه کوردلان بهت تنه بزنن و و اون وقته که عصات اژدها بشه و همه بچه های کلاس رو ببلعه. خخخ. ههه.
ملیسا میسی که این بار زود اومدی کلاس. اگه قول بدی همیشه معلم خوب و منضبتی باشی و به موقع کلاسها رو تشکیل بدی, از طرف خودم و بقیه بچه ها قول میدم روز معلم همه باهم پول بذاریم واست لباس شیک شیکان بخریم که عروسی امیر بپوشی. باز هم میسی میسی زیاد بای بایاییاییاییاییاییاییاییاییاییاییایی.

سلاااآاااااععععآععععآععععآععععآاااا،اااااا،ااااعععععآعععععآععععآآآآااااا،اااا،اااا،اااا،ااااعآاااااام بر فرهاد تپه کن هخخخخ
میگم خوبی آیا
میگم حالا بعد از قرنی بلیت فنلاند گیرت افتاده میخوایی ببخشیش به عمو چشمه
بابا این عمو چشمه خودش پولش از پارو بالا میره که
تازه آره شرط باحالی گذاشتی
یهووووووٱووووٱوووٱووووٱوووو گوشی اونم از نوع طلاش آآآآآخ جونمی
ایول فرهاااااد ایول
بعدشم ظاهرا پریسیما برات جوراب خریده تا آبروت اونجا نره هخخخخخ
پری دستت درد نکنه که….
میسی میسی فرهاد
چشم منم سعی میکنم زود زود بیام که
هوهوهوهوهوووووهههههوووووههوهوهوهوهوهوهوهوهووووههههه
خدافسی

سلام خانم معلم اجازه مرسی دستتون درد نکنه خسته نباشید
من رو ببخشید آخه دیشب مهمونی بودم وقتی رسیدم خونه مشق نوشتم دیر خوابیدم به خاطر همین نتونستم زود بیام خواب افتادم
وای تو رو خدا به عمو چشمه بگید دست نگه داره میخواد با چوب دستیش من رو بزنه به خدا من نمیخواستم دیر برسم سر کلاس کمک

سلااام بر شیر فرهاد
ببین آه یادم رفته بود بیا من جوراب خریدم بپوش برو عروسی امیر
بلیطم خودم برمیدارم میرم فنلاند براتون گوشی هم میگیرم
از این به بعد آموزشهای کوتاه نویسی منو از فنلاند میگیرید وییییییژ من رفتم
باااااای

آخ پام،
سلاااااااااهاهاهاهاهاااااااعاعاعاعاعاهاعاخهااااااآم
چطوری خانم معلم؟
خوبی آیا؟
میگم خانم عجله کردم از پنجره افتادم پایین پام درد گرفت، خخخخ
ذرهبینم رو هم یکی برداشته بهم نمیده، زود باشید ازش بگیرید، خخخخ
ببخشید راستی کالیفرنیا اینجوری نوشته میشه نه کالیفورنیا، خخخ

درود! اجازه خانوم-اجازه من اومدم بچه هارو لوشون بدم، حالا بگم اینا چیکار کردند یا نگم؟! خوب اگه بگم: پای تو هم میاد وسط که نتونستی خوب مشقهارو کنترل کونی، اینا تقلب کردند، تو چه معلمی هستی که متوجه نشدی؟! حالا فکر کن ببین که من چه کلاهی سرت گذاشتم و املام خوب شده و بقیه املاشون ضعیف شده، خانوم معلم-فکر کون و بگو که شیطون چه کلایی سر تو و چه کلاهی سر بچه ها گذاشته که املای خودش خوب شده و املای بقیه بد شده، اگه نتونستی بگوی سر امتحان هم کلاه گشاد تر از این سرت خواهم گذاشت! خخخخهاهاهاهاهاهاهاهاها، بابایییییییییییییییییی

درود! خانوم اجازه-یه گوش دارم درازه، این تنبلا تکالیفشونو دادند به من براشون نوشتم بعدشم خوراکیاشونو بهم دادند تا بجای دست مزدم بخورم، اونا فقط حروفو حفظ میکنند، دیدی کلاه رفت سرت و متوجه نشدی که بیشتر این مشقارو یه نفر نوشته، خخخخهاهاهاهاهاهاهاهاها

سلااااعاااآاااَااااعااآااآآآَآآآعآااَعآاآاآآااَآااَاااعاااااام خانم معلم. ِ
چرا اینجا هیچکی نیس؟
ِِ. چقد سوت و کور!
آهاااااان. یادم اومد! فکر کنم یه کَمَکی دیر اومدم. نه؟؟؟
نمیدونم. یعنی مطمئن نیستم. خخخ
ولی یکی از دوستان عزیزم کلاس رو با گوشیش ضبط کرده و فایل صوتی رو داده من و من هم گوش دادم. واقعااااااااااا ترکیدم!
میگم هروقت دپرس شدم بیام بگم شما کلاس بذارید نه؟ خخخ
خب راست میگم. اون قدر که سر کلاس شما میخندم با مرور صفحات جک و لطیفه نمیخندم.
مثالهاتون عاااااااااآاااااآااااااآااااآاااااآااااااآااااااالی هستند. یعنی من که لذت میبرم.
دیگه چی بگم؟؟؟
آهان. میگم اینجا چندتا علیرضا هست؟؟
شکلک ذوق زدگی
شکلک اگه دو تا علیرضا باشه سرخوردگی
شکلک اگه یکی باشه تشکر به توان سپاسگزاری به توان بینهایت به توان بینهایت. خخخ
شکلک تشکر بابت پست.
راستی چرا دیر اومدم؟؟؟
یه بار اومدم کامنت بدم که با ارور بدی مواجه شدم. یعنی دردی که کشیدم از بدترین دردی که شما سراغ داری بدتر بود! نمیدونین چقدر نوشته بودم! کپی هم نداشتم و دیگه از اعصاب خوردی تا چند مدت اینجا آفتابی نشدم!
منتظر قسمت هفتم هم هستم. راستی این در رو هم ببندید. وگرنه دم به دقیقه بچههای کلاسهای دیگه میان تو کلاس اذیت میکنن هااااااا!
همینجا پست رو بفرستم که اگه بیشتر نوشتم و نرفتت دیگه اصلا کامنت نمیدم! خخخخخخخ
good luck.
دارم کلاس میذارم! خب خسته شدم از بس اون جمله رو نوشتم!
goodbye.

سلاااااآااااآاااا،ااااا،ااا،ااا،ااا،ااا،ااااااا،عععع،عععع،عععع،ععععآاااااآاااام علیرضا خوبی آیا
میگم هیچم دیر نیومدی
هروقت که بیایی در پستای من به روت باز هست که
واااااییییی نه چرا دیر اومدی سر کلاس که
یعنی نمره انضباط میخوایی آیا
یعنی من میدونم و تو آخر سال خخخخ
یک نمره انضباطی بهت بدم که خودت حذ کنی یعنی خخهخخخخخ
میگم علیرضا فقط سر کلاس من یکی هست اونم تویی که
آفرین به تو شاگرد نیمه زرنگ کلاسم هوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهو
میسی میسی میسی کیلو کیلو،،،،من من خخخخ
خدافسی

دیدگاهتان را بنویسید