خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سومین درس زیست شناسی

به نام خالق شگفتی های هستی

سلامی به گرمی مهر از طرف من و آقای سید بزر گمهر به همه ی بچه های خوب و صمیمی محله ی آقا مجتبی
چقدر همه جا سکوته! ساکت ببینم این سکوت چی مگه! بله …خوب … که اینطور….
بله، امروز میخوام یه راز بگم از یه دنیای سرشار از سکوت و زیبایی، ( مثل بعضی ها که ساکتن و کامنت نمیذارن…خخخخخ شوخی کردم)
حالا میگم این سکوت رازشو برای من گفته، به شما بگم آیا ؟….نگم آیا؟ …. همینطور علامت سوال بمونه تا آخر عمرش یا در این محله پرده از راز زندگیش بردارم!؟
خوب دنیای زیست شناسیه دیگه ، بهتر اینه که همه این راز رو بدونیم و بشیم یه انسان رازمند…ببخشید راز شناس….
من عاشق دنیای علم و دانش هستم چون تا حالا دوستای زیادی برای من پیدا کرده، حضرت علی(ع) میفرمایند:” دوست هر کس علم و دانش و دشمن هر کس جهل و نادانی اوست”، به نظر من این یک حدیث خیلی زیبا هست که اگه به اون عمل کنیم ، زندگیمون عالی میشه….
این درس هم به رسم دوستی هدیه میدهم به همه ی هم محله ای های گرامی و گرانقدر

به نظر شما کدوم موجودات زنده، زنده اند نور رو میبینن ولی حرف نمیزنن و برای همین سکوتشون خیلی با ابهت هستن ؟ آقای خیراندیش و آقای عباسی مبصرهای خوب کلاس شما نظرتون چیه ؟
.
.
آفرین درسته ، هر دوی شما درست گفتین ، چی درسته؟ جواب رو نمیگم ، نمیگم دیگه، همه ی درس رو گوش بدین تا بگم…خخخخ
خوب شوخی بسه دیگه
وسایل مورد نیاز این درس: دو عدد دست –در صورت تمایل یه برگ کاهو یا برگ درخت

درس سوم : سلولهای نگهبان روزنه
اهداف آموزشی: الف- دانستنی ها: فراگیران در انتهای درس باید بتوانند:
1- محل ورود و خروج گازها در برگ را توضیح دهند
ب- مهارتها: مدل یک روزنه ی هوایی را با کمک دو دست اجرا نمایند ، به نحوی که روزنه باز و بسته شود.
ج- نگرشها:
1- به پدیده های زیستی بعنوان نشانه ها و شواهد تدبیر الهی در جهان بنگرند.
2- نسبت به پدیده های زیستی کنجکاو شوند.

همه ی شما این جمله رو شنیدین که گیاهان کربن دی اکسید میگیرن وا اکسیژن پس میدن

اما تا حالا فکر کردین این گاز کربن دی اکسید از کجا وارد برگ میشه؟از ریشه میاد تو ؟ ازساقه میاد تو؟ ….. برگ رو گاز میگیره میاد تو؟!

خوب همه ی اینها حدس های کاملاً غلطه! اما راستش اینه که ….

بله برگها، برگها چی؟
برگها سوراخ سوراخ هستن ! چی؟ شما لمس نکردین یا ندیدین؟ خوب برای اینکه این سوراخها خیلی خیلی ریز هستن . حالا فکر کردین این سوراخها چطوری درست شدن؟ یکی برگ رو سوراخ سوراخ کرده، و از این سوراخها گازها مبادله میشن؟ میدونم که میدونین طبیعت خیلی منظم تر از این حرفها هست، بله در هر سانتی متر مربع از برگ، صدها سوراخ یا منفذ وجود داره، به نام روزنه ی هوایی.
برای اینکه متوجه بشیم چطوری یه روزنه تشکیل میشه ، کف دو دست رو بذارین روی میز ، طوری که دو انگشت شست مقابل هم باشن و دو انگشت اشاره مقابل هم، حالا وسط دو دست شما یه منفذ بوجود اومده،حالا با همین حالت، دست رو بگیرین توی هوا ،دو دست رو به هم نزدیک کنین روزنه بسته میشه، دو دست رو از هم دور کنین ، روزنه باز میشه، حالا تکرار کنین،به هر کدوم از دستهای شما میگن :سلول نگهبان روزنه که شبیه لوبیا هستن، دو سلول لوبیایی شکل مفابل هم قرار میگیرن،در وسط یه روزنه ی هوایی بوجود میاد. این سلولهای نگهبان زنده هستن و سبز رنگن، یعنی رنگیزه ی کلروفیل دارن که نور رو جذب میکنه و تشخیص میده، برای همین روز و شب رو هم تشخیص میده. ….وایییی چقدر این سلول نگهبان چیز میز تشخیص میده!
بیاییم یه گیاه رو با یه کارخونه ی بیسکوییت سازی مقایسه کنیم تا راحت تر این درس رو متوجه بشیم.
کارخونه ی بیسکوییت سازی چه مواد خامی مصرف میکنه؟ آفرین ، درسته ارد- آب و شکر ( به بقیه ی افزودنی های مجاز و غیر مجاز هم کاری نداریم)
چی تولید میکنه؟ آفرین…بیسکوییت
گیاهان و جلبکها بزرگترین کارخونه ی غذاسازی در دنیا هستن و این روش غذا سازی اونها “فتوسنتز” نام داره، فوتون،ذرات پر انرژی نور هستن و سنتز یعنی ساختن، پس فتوسنتز یعنی چی؟آفرین بر عمو چشمه ، دیدین که توی کلاس زیست هم موفق میشین،فتوسنتز یعنی غذاسازی با کمک نور.

برگ شبیه یه کارخونه ی بیسکوییت سازیه،
بریم سراغ کارخونه ی بیسکوییت سازی، صبح درهای کارخونه باز میشه، کامیونهای آرد و شکر وارد میشن ، و تنور یا فر هم روشن میشه و کارگرها شروع به پختن میکنن.
حالا در برگ گیاه: در این سلولهای نگهبان روزنه، برای نور گیرنده وجود داره ، همون کلروفیل، صبح که میشه ، گیرنده ها نور رو تشخیص میدن- روزنه ها باز میشن-کربن دی اکسید میاد داخل برگ، آب هم که از ریشه جذب شده، و کارخونه شروع به تولید قند میکنه و گاز اکسیژن هم آزاد میشه-
حالا شب شده: گیرنده های نور متوجه میشن که نور نیست – بیشتر روزنه ها بسته میشن و … هیچی دیگه….هیچی … کارخونه تعطیله… برین فردا صبح بیاین

یه سوال برای باهوشهای محله ، که میشن همه ی بچه های محله: اکسیژن چطوری از برگ میاد بیرون؟ چی؟ آفرین به خانم کاظیان، از همون جایی که کربن دی اکسید میاد تو – از همون جا اکسیژن میره بیرون….بیرون…. نرو بیا باهات کار دارم ، خوب اکسیژن کوچولو ، میشه بگی چرا برگها شما رو پرت میکنن بیرون؟ الکی، همینطوری؟ نگو دیگه، میدونی اینجا دنیای نظمه و حتماً یه کاری کردی؟ باشه اگه بچه ها موضوع درس رو دوست داشتن دفعه ی بعد تکلیف تو رو هم معلوم میکنیم که چرا برگها هر روز تو رو پرت میکنن بیرون! حالا برو به زندگیت برس!
شکلک اکسیژن رو بندازم از کلاس بیرون بقیه ی درس رو بگم
سوال-سوال، ببخشید حواسم پرت شد! چی می گفتم؟ آهان، اکسیژن از روزنه های هوایی میره بیرون. حالا این اکسیزن از کجا میاد؟ خیلی دوست دارم جواب بدین .واقعاً این یه راز خیلی بزرگه، اما هر کار می کنم که این داستان” هرکول پوارو” در یه قسمت تموبشه نمیشه و بچه های محله ناراحت میشن و حوصله شون سر میره، این راز باشه برای بعد
می خوام با بچه های محله شوخی کنم میگم شاید بچه ها یا مدیر خوب محله ناراحت بشن ، واسه ی همین همه ی شوخی ها رو هم حذف کردم!
حالا برگ کاهو اینجا چه کاره بود؟! وقتی یه برگ کاهو گاز میزنین بدونین خیلی دندونهای قویی دارین چون هر برگی هزاران سلول نگهبان چاق و قوی هیکل داره که روزنه ها رو باز و بسته می کنن، وقتی دارین کاهو میخورین هزاران سلول نگهبان یا همون” گارد سل” ها رو نوش جان میکنین.
حالا برگ کاهو رو بردارین و گاز بزنین…..آفرین …. همه ی نگهبانها رو هم خوردین ،درس هم تموم شد.
راستش رو بگین تا حالا به یک برگ از این منظر، فکر کرده بودین؟! برای همین خداوند در قران میفرماید:” آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند، برابر هستند” خوشحالم که در محله ی خوب آقا مجتبی یه عالمه مطالب خوب یاد گرفتم و امیدوارم شما هم از درس امروز لذت برده باشین.
.
.
شکلک من نشستم تا شما سوال بپرسین.نظر بدین .خوب بود؟ دوست دارین بدونین این اکسیژن از کجا در برگها تولید میشه؟ و چرا گیاه اون رو پرت میکنه…ببخشید… میذاره بیرون تا ما مصرف کنیم؟
کی دوست داره شاگرد اول بشه؟
شکلک من ارادتمندم. یک گل رز معطر و خوشبو تقدیم همه ی هم محله ایها

۳۵ دیدگاه دربارهٔ «سومین درس زیست شناسی»

سلام بر خانم معلم برگ شناسی
خانم ما درس را فکر کنیم خوب خوب فهمیدیم یعنی متوجه شدیم شما خیلی خوب درس می دید اگر اگر روزی قرار باشد معلم نمونه محله انتخاب شود ما به جان خودمان شما را انتخاب می کنیم.
متحول شدیم زیست را دوست داریم.
حالا با اجازه شما:
برپا مبصر آمد همه خوراکی هایشان را بگذارند زیر میز ما برمی داریم.
شهروز تلافی فلک سر کلاس خانم ملیسا را سرت درمی آوریم.
حکومت نظامی اعلام می کنی فکر می کنی ما ازت می ترسیم نه ما بادی نیستیم که از این بیدها بترسیم و بلرزیم.هههه

سلام خدمت مبصر کلاس
چقدر خوب که آقای مهندس محله از زیست خوشش اومده، مایه ی افتخار و سربلندی است.
میدونین اگه شما شیطنتهای کلاس بریل رو در زنگ زیست هم انجام بدین چی میشه؟ هیچی دیگه!از توی قلب روزنه هوایی میاد بیرون !از توی کاهو گلبولهای قرمز میریزن بیرون!….نگهبانهای روزنه فرمان حمله میدن!….وایییی….چه خبره….
برم تا جلسه ی بعد…پیروز باشید

سلام بر خانم معلم کلاس زیست شناسی
من اولین باره توی این کلاس حاضر می‌شم یعنی امروز حساااابی بیکار شدم افتادم به محله گردی ولی خب بجاش یه کلاس مفید هم پیدا کردم …. خیلی جالب می‌نویسید و توضیح می‌دید ولی خب من شخصاً ترجیح می‌دم مامانم بجای نت گردی و اینا بشینه با من صحبت کنه و کلاً مجازی نباشه واقعی باشه شکلک یه بار مامان من یه رمان گرفته بود می‌خوند اون قدر جالب ناک شده بود که دیگه براشون رمان نگرفتیم بخونند خخخخ “شکلک ببخشید ها ولی ما مشکوکیم شکلک هیچی الفراااار ….

سلام بر نخودی بانوی محله به کلاس زیست شناسی و کشف رازهای هستی خوش آمدین
خوب در مورد مادر مجازی و مادر واقعی میتونم بگم من تمام روش زندگیم رو بخاطر بزرگمهر تغییر دادم، برای اینکه بدونین آیا من برای پسر ناز و شیرین زبون و باهوشم واقعی هستم یا مجازی، موضوع انشای تابستان چگونه گذشت(تابستان ۹۳) رو بخونین اونجا کلاسهای تابستونی بزرگمهر رو نوشتم مثلاً نمایش خلاق در کانون پرورش فکری، فقط چون مربی نمیدونست با بزرگمهر چطوری نمایش کار کنه، من هم توی کلاس مینشستم و براش توضیح اضافه میدادم که نمایش رو بهتر متوجه بشه، یا اینکه روزهای شنبه کلاس ندارم ، اون روز پیش دبستانی نمیره و روز خوندن قصه های جدیده، همین الان براش کتابی خریدم در مورد انواع میوه ها،که دوست بینای بزرگمهر اون کتاب رو داشت و از من خواسته بود براش بخرم فقط من نشستم و دور میوه ها رو با سوزن برجسته کردم تا اونها رو لمس کنه و شکل هندسی میوه ها رو با واقعی مقایسه کنه ، اما در مورد دنیای مجازی ، من برای کمک بیشتر به پسرم این محله رو کشف کردم چون من همه چی رو نمیدونم و سعی میکنم با استفاده از تجربیات بچه های خوب محله ، اشتباهات خودم رو در مورد تربیت بزرگمهر کمتر کنم و از امکانات آموزشی محله یا قصه ها و آهنگهای کودکانه که در محله هست برای بزرگمهر استفاده کنم.دیگه چی بگم نخودی بانو…..اینکه خیلی دوستتون دارم ….اینکه وقتی بزرگمهر هست کنار کامپیوتر نباشم بچه های محله ناراحت میشن …..اینکه به مامانتون سلام منو برسونین….اینکه ارادتمند همه ی بچه های محله ی خوب و با صفای آقا مجتبی هستم….
شکلک فرار نکنین جواب سوالات درس رو بدین
شکلک سلولهای نگهبان روزنه ی برگ کاهو لای دندونای شما دارن له میشن
شکلک مولکول اکسیژن دنبال نخودی بانوی محله
خداوند یار و نگهدار شما باشد .

سلام بر مادر، درس جالب بود ولی اگه میشه برگردید توی همون اجزای بدن، من منتظر تشریح کلیه هستم. آخه معلوم نیست شاید چند سال دیگه لازم باشه یک کلیه از یکی بگیرم، میخوام کلیه را بیشتر بشناسم، التماس دعا مخصوصاً در حرم امام هشتم. یا علی.

سلام خدمت آقای حاتمی گرانقدر
دوست دارم موضوع کلیه رو شروع کنم اما هنوز قلب رو که تموم نکردم ، فقط مقدمه ی قلب رو گفتم ، اما من از روی جوابهای بچه های خوب محله ، طرح درسم رو برنامه ریزی میکنم ، چون کسی جواب نداد فکر میکنم باید روش تدریسم رو باز هم آسون تر کنم و یک صفحه بیشتر درس ندم.ولی چشم ، ان شائ الله موضوع تصفیه ی خون و کلیه رو هم درس میدم.با آرزوی سلامتی و بهبودی برای همه بویژه شما، ولی یک خواهش ، میشه لطفاًجواب یک سوالم رو بنویسین، خیلی به من کمک میکنه.تندرست و پیروز باشید

درود
من تا حالا وقت نمیکردم سری به کلاس شما بزنم.
ولی حالا که اومدم خیلی خوشحال شدم که این فرصت رو به دست آوردم.
واقعا این روزها محله رنگ و بوی دیگه ای پیدا کرده.
بچه ها هیچ دقت کردید، که قشنگ یه مدرسه داره تو محله شکل میگیره و این خیلی خوبه؟
کلاس ریاضی، بریل، کوتاه نویسی انگلیسی، زیست شناسی و کم کم کلاسهای دیگه.
کلاس آموزش موبایل و کامپیوتر هم که از خیلی وقت پیش دایر بود.
پس دوستان دیگه ای هم که توانایی کلاس داری و درس دادن دارن، زودتر بیان و هر کدوم یه کلاس تشکیل بدن.

سلام خدمت آقای درفشیان گرامی
خداوند را سپاسگذارم که کلاس زیست مورد توجه شما قرار گرفته.فقط اگر میشود مرا راهنمایی کنین چطوری درس بدم که در کامنتهایم بچه های خوب و صمیمی محله، حداقل یک سوالم را جواب بدن؟ مثلاً خود شما میشه احساستون رو موقع گاز زدن برگ کاهو در حالی که هزاران نگهبان روزنه رو میخورین، برایم بنویسین…خیلی به من کمک میکنه… شوخی نمیگم….کاملاً جدیه….
آخ، خوب شد نوشتم ، خیلی توی دلم مونده بود! پیروز و سربلند باشین

مجدداً سلام
زحمات شما ستودنی هست ولی خب یه نصیحت از من نخودی که زیااد فرزند نابیناتون رو وابسطه به خودتون نکنید همه امکانات رو در اختیارش قرار ندید بذارید خودش برای بدست اوردنشون تلاش کنه و مهمترین نکته برای هر فرد نابینا جهت یابی و استقلال در رفت و آمد هست این رو ازش دریغ نکنید حتی با وجود خطرهایی که یک مادر اونها رو پیشبینی می‌کنه و در واقع هم وجود دارند و …..
اون پست رو هم ان شا الله خواهم خوند.
و اگر هم جسارت کردم شرمنده ولی خب من دست خودم نیست هرچی فکر می‌کنم رو می‌نویسم تازه ننوشتم که مشهدی بودن شما این وسط مشکوکه خخخ ولی خب چون بقیه دوستان شما رو به رسمیت شناختند منم تابع جمع “مادر آقای بزرگ مهر خان” به محله ما خوش اومدید و وظیفه من بود که زودتر عرض ارادت می‌کردم خدمتتون.

سلام دوباره خدمت نخودی بانو
من خیلی خوشحالم که بزرگمهر اینهمه دوستای خوب داره که حواسشون بهش هست،چرا باید ناراحت بشم،برعکس از راهنمایی های شما و بقیه ی دوستان خیلی هم استفاده میکنم.بله استقلال برای همه عالیه وبرای نابینایان هم همینطور، بزرگمهر بیشتر کاراش رو خودش انجام میده و کار کردن رو دوست داره و اینکه من توی کلاس نمایش مینشستم چون از همه کوچکتر بود و چون مربی بعضی حالتها رو فقط با صورت نشون میداد مثل غمگین شدن، من این موارد رو براش توضیح میدادم واگه آقا مجتبی مدیر محله اجازه بدن و بچه های محله دوست داشته باشن گزارش این کلاسها رو در سایت مینوسم ، کلاسهای خلاقانه و پر محتوایی بود ، اما در کلاس موسیقی من وارد کلاس نمیشم و مربی خودش آموزش میده و همه ی اینها رو رعایت میکنم تا اطلاعات صحیحی از محیط داشته باشه و بتونه بهتر با محیط زندگیش تعامل و همکاری داشته باشه. باز هم تشکر فراوان بخاطر راهنماییهای شما، .از طرف آقای سید بزرگمهر (۶ ساله از مشهد که توی درس اول ۵ سالش بود!!) هم تشکر میکنم. پیروز و سربلند باشید

درود! من مدتیست که زیاد وقت نمیکنم به محله بیایم،‏ وقتی هم میام فرصت نوشتن کامنت ندارم،‏ خوب حالا که اومدم بگم که-همانطور که روی پوست بدن موجودات زنده سوراخها و حفره هایی وجود دارد برای زنده ماندن پوست،‏ پس روی برگهای گیاهان نیز سوراخهایی وجود دارد،…،…‏ سؤال-دو سلول لوبیا شکل مفابل هم قرار میگیرند…‏ من متوجه منظورتون نشدم مفابل یعنی چه؟!‏…‏ آفرین به خانم کاظیان؟ منظور از کاظیان چیست؟!‏…‏ راستی من در کتاب علوم تجربی خوانده بودم:‏ دی اکسید کربن،‏ حالا اینجا وارونه میخونم چرا وارونه؟!‏…‏ حالا این اکسیزن از کجا میاد؟ منظور از اکسیزن چیست؟!‏…‏ خانم اجازه من که شاگرد اولم تو هم مثل ملی-سا منو آخر کلاس پیش سوسولها نشوندی،‏ یادش بخیر کلاس پنجم بودیم و در یکی از دروس کتاب فارسی بجای زحمتکش چاپ شده بود زحتمکش…‏ خوب چه کنیم اینجا ایران است و ما هم ایرانی هستیم دیگه…من که شاگرد اول هستم-خانم معلم چرا آخر کلاس نشستم؟! خخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها خانم من معاون اجرائی دبیرستان است-ههههههههههههههههه ببخشید راستشو بخواهید نمیدونم معاون چیه قبلا میگفتند دفتردار ماشینی! وای هرکی منو میشناسه میگه:‏ بنده ی خدا این خانوم تو از دست تو و این زبونت چیکار میکنه!‏

سلام و درود فراوان خدمت عدسی گرامی
خوشحالم که ۳ غلط تایپی منو پیدا کردین ، باید علاوه بر جایزه ی شاگرد اولها به فکر جایزه ی شما هم باشم ، من تصحیح میکنم:۱- مقابل(به جای مفابل)
۲- همین جا از خانم کاظمیان عذرخواهی میکنم که اسم ایشان را اشتباه تایپ کردم
۳- یکی از اکسیژن ها از دستم فرار کرد رفتم بگیرمش ۲تا نقطه اش افتاد و شد اکسیزن!
انسانهای دقیقی مثل شما باید باشن تا من و بقیه حواسمون رو بیشتر جمع کنیم.سربلند و پیروز باشید

درود! من یک موجود زنده هستم که بلاهای زیادی سرم آمده تا رشد کرده و به جایی رسیده ام که با ولع میخورم و می آشامم و تفریح میکنم و هرجا موقعیت پیدا کنم شیطنت میکنم،‏ من طبیعت را دوست دارم و میوه ها را بیشتر از تولیدی های کارخانه ها دوست دارم،‏ من بیشتر حقوقم را برای خرید میوه ها خرج میکنم،‏ امشب هم یک کیلو کاهو و سه کیلو خیار زمینی و سه عدد موز خریدم،‏ من خیار و کاهو و هندوانه زیاد میخورم،‏ من گل کلم خام را خیلی دوست دارم،‏ من نوجوانی سیزده ساله هستم،‏ امیدوارم که خانم معلم از شیطنتهای من در کلاس رنجیده خاطر نشود و شیطنتهای مرا بنا بر بی ادبی نگذارد و در محله حضور داشته باشد!‏

صدها سلام و درود مجدد خدمت شما
از حضور شما در کلاسم بسیار خوشحالم ؛ از طرف پسرم آقای بزرگمهر هم از شما تشکر میکنم.خدا را شکر که طبیعت رو دوست دارین ولی منظور شما از خیار زمینی چیست؟ مگه خیار هوایی هم داریم؟خخخخ شوخی کردم. در پناه حق سربلند و پیروز باشید

سلام خانم معلم. خسته نباشید. خیییییلی از کلاستون استفاده کردیم. من فکر میکنم شاگردان واقعی شما همه پزشک میشن، از بس قشنگ درس میدین. یه چیزایی توی ذهنم هست ولی نمیدونم درسته یا نه؟
co2+h2o یعنی آب و دی اکسید کربن با هم ترکیب میشن، اکسیژن ویه عنصری دیگه تشکیل میدن که نمیدونم چیه؟ بعد برگ اکسیژن رو پس میده،
شکلک خودم هم نمیدونم چی گفتم و خجالت کشیدن و الفراااااااار

سلام و درود فراوان خدمت خانم تبسم
کاملاً درست جواب دادین ، احسنت برشما،
خوشحالم که از کلاس استفاده کردین.اون ماده ای هم که فراموش کردین قند گلوکز هست.ان شائ الله در یکی از جلسات درس میدم که چرا گیاهان اینقدر کربن دی اکسید میگیرن و اکسیژن پس میدن؟ یعنی علت زیست شناسی این فرمول که نوشتین رو توضیح میدم.راز خیلی قشنگی داره!
سربلند و پیروز باشید

سلام بر معلم زیستشناسی. از زحمات شما برای این کلاس میتشکرم. راستش من کلاس اول دبیرستان که بودم از زیستشناسی خیلی خوشم نمی اومد. چون معلمش یه جور خشک درس میداد. من هم خسته میشدم. واسه همین اگر مختار بودم انتخاب رشته کنم بین همه رشتهها، علوم تجربی رو واسه زیستشناسیش انتخاب نمیکردم. ولی خب اینجا فرق میکنه. شما که خشک درس نمیدید. اینجا یادگیری شیرینتر هست. بعد هم که یه کم صبر کنید ببینم این موازنه برای تولید اکسیژن چی بود؟
اجازه صبر کنید الآن موازنهش میکنیم، CO2 + H2O = C6H12O6.
مممممممم، آهان. ۶CO2 + 6H2O = C6H12O6 + 6O2.
درست
گفتیم اجازه؟ ما تا اینجا یادمون بود.
آهان راستی یه چیزی الآن یادم اومد که از ترس اینکه دوباره یادم بره همینجا عرض میکنم. چرا وقتی ما داریم مثلا با معلم حرف میزنیم اگر خودمون رو جمع ببندیم، یعنی به جای من بگیم ما و از فعل جمع استفاده کنیم احساس میکنیم به معلم احترام بیشتری گذاشتیم؟ این عین خوره افتاده به جونم. مثلا:
اجازه میشه ما بریم آب بخوریم؟
اجازه ما نخوندیم
و …
دوباره تشکر بابت دایر کردن این کلاس مفید. موفق و پاینده باشید. یا حق

با سلام و درود فراوان خدمت آقای ایزدی گرامی
کاملاً درست جواب دادین و حتماً یکی از شاگرد اولهای کلاسم هستین، باید کم کم به فکر جایزه باشم، آخه من هدیه دادن رو خیلی دوست دارم.البته من به همه ی بچه های محله ارادت دارم حتی اگه جواب سوالاتم رو هم ندهند.
اینکه تدریسم شیرین بوده ،منو خوشحال میکنه چون من کشف رازهای هستی رو دوست دارم و دوست دارم این کشفیات رو با بقیه به اشتراک بگذارم.اسم این روش تدریس هست”آموزش بر مبنای زیبا شناسی”

در مورد سوال دوم باید از بچه های رشته ادبیات بپرسیم ولی این یک سبک قدیمی در گفتار و گویش هست که فکر کنم مثل دایناسورها در حال انقراض هست، چون شاگردای من توی صورتم نگاه می کنن و میگن: من درس رو نخوندم !و… خوب…من هم چشمهایم را گرد میکنم و میگم: چی؟! شما….
و… بقیه ی قصه…
باز هم تشکر میکنم. سربلند و پیروز باشید

من احساس می کنم میوه هایی که زیر دندون آدم، خِرِپ خوروپ می کنند، سلول نگهبان زیاد داشته باشند. مث کاهو، خیار، کلم و بقیه ی خِرِپ خوروپی ها! انگاری با اینکه نرم و نازکند ولی باید یک عالمه پیوند رو از هم بگسلیم تا بخوریم‌شون. هه

سلام و درود فراوان خدمت آقا مجتبی مدیر خوب محله
خوب خوشحالم که ۲ نفر جواب سوالاتم رو نوشتن،بله وقتی کاهو یا برگ سبزی های خوردن رو میخوریم، یک عالمه نگهبان روزنه فدا میشن، اما این نگهبانها مثل بیشتر سلولهای گیاهی سرشار از ویتامین هستند.
سربلند و پیروز باشید

درود! حالا من انواع خیارها را اینجا توضیح میدهم،‏ پدر من یک کشاورز قدیمی است،‏ یادش بخیر-بچه که بودیم نوعی خیار میکاشتیم که بعضی از آنها کج و بعضی دیگر صاف و یا کلفت و یا نازک بود و رنگ خیارها متفاوت بود،‏ سر خیار به رنگهای مختلف بود،‏ خطهای باریکی روی خیار بود که فقط با چشم دیده میشد:‏ رنگهای سبز و زرد کم رنگ و پررنگ:‏ این خیارها خیار خودمونی نام داشت که تعم و مزه و بوی خوشی داشت،‏ وقتی پدرم میخواست برای سال بعد تخمه ی خیار برای کاشتن داشته باشد از هر بوته ی خیار یک خیار باقی میگذاشت تا بزرگ شود و تخمه هایش برسد و بذر خیار برای کاشتن سالهای بعد تهیه میشد! پس از چند سال تخمه یا بذر خیار از بازار خریدند که خیار آلفا نام داشت و خیار بوجود آمده کاملا سبز بود و تعم و مزه و بوی خوش خیارهای خودمونی را نداشت ولی شباهتش با خیارهای خودمونی این بود که کشاورز میتوانست مانند خیارهای خودمونی از آن تخمه ی رسیده برای کاشتن سالهای بعد تهیه کند،‏ اکنون از دو دهه ی گذشته خیارهای درختی جای خیارهای قبلی را گرفته است که کشاورز نمیتواند خودش از آن تخمه تهیه کند و فقط باید تخمه برای کاشتن را از بازار تهیه کند،‏ خیارهای درختی نه تعم دارد نه مزه نه بو:‏ این خیارها فقط ظاهری زیبا دارند خیار درختی از بی خاصیت ترین میوه ها هستند،‏ خیارهای خودمونی از پرخاصیت ترین خیارها بودند که نصلشان منقرض شده است و دیگر وجود ندارند،‏ امروزه خیار آلفا جایگاه خود را حفظ کرده من به آن خیار زمینی میگویم! ‏

سلام مجدد خدمت آقای عدسی
متشکر از توضیحات شما در مورد خیار های بوته ای و درختی، من هم حس بویایی قوی دارم و طعم و مزه ی خیارها ی جدید رو دوست ندارم، بخصوص خیارهای گلخانه ای در فصل زمستان،اینکه بذر خیار یا هندوانه ها اغلب باید خریده شوند و نمیتوان از دانه ی همان گیاه بعنوان بذر استفاده کرد یک دلیل ژنتیکی دارد اگر توانستم در محله ژنتیک درس بدهم علت این پدیده را هم خواهم گفت.

درود! حالا برای نابینایانی که حروف بینایی را لمس نکرده اند توضیحاتی میدهم:‏ دفتر مشق بینایی دارای خط ضمیمه است یعنی بیناها روی خطوط حک شده مینویسند،‏ د از دو خط کج تشکیل شده است که یک خط کج از چپ به راست روی خط ضمیمه کشیده شده است و از زیر خط ضمیمه از راست به چپ خط کج شده و د را تشکیل میدهد،ذ هم مانند د نوشته میشود و یک نقطه نوک سر بالای آن که بالای خط ضمیمه است گذاشته میشود،‏ ر و ز و ژ زیر خط ضمیمه نوشته میشود نوک خودکار یا مداد سمت زیر خط ضمیمه گذاشته میشود و خطی کج از راست به چپ به سمت پایین کشیده میشود که ر بدون نقطه و ز یک نقطه و ژ سه نقطه روی نوکش روی خط ضمیمه دارد،‏ پس فرق بین ر و ز و ژ داشتن و نداشتن نقطه های روی آن است،‏ حالا مادر بزرگمهر بقیه ی حروف بینایی را برای نابینایانی که شکل حروف بینایی را لمس نکرده اند در صورت نیاز دوستان توضیح میدهد! حاگا خیار زمینی یا خودمونی و خیار درختی یا گلخانه ای کدام با مزه ترند؟!‏

باز هم درود و سلام
متشکر از توضیح کاملتون درمورد نقطه ها، فکر نکنم بتونم مثل شما و اینقدر کامل توضیح بدم ، اما در مورد خیارها ، بله طعم خیارهای بوته ای یا همون زمینی خیلی بهتر هست . پیروز و سربلند باشید

درود! خوب من اینجا فوزولیم گل کرده،‏ در صورتامکان به این سؤالات پاسخ دهید..‏ علت نابینایی بزرگمهر؟…‏ شغل پدرش؟…‏ آیا ازدواج فامیلی است حتی از فامیل دورتر؟…اولین بار با چه جمله یا کلمه ای در اینترنت این محله را پیدا کردید؟…‏ بزرگمهر فرزند چندم خانواده است؟…‏ برخورد خانواده ی خودت و خانواده پدر بزرگمهر با تو و پسرت چگونه است؟…‏!‏

باز هم سلام و درود بر شما
البته موافق هستید که برای حفظ حریم خصوصی همه ی اطلاعات یک انسان را نمیتوان در یک سایت نوشت.اما محله: من به فارسی و انگلیسی نابینا و نابینایان را جستجو میکنم تا با مشکلات و راه حلهای زندگی پسرم آشنا شوم….تا اینکه چند مطلب در این محله را مطالعه کردم و…در خرداد ماه متوجه شدم اینجا سایت آقا مجتبی است که در سر در محله نوشته: برای نابینایان و من که از والدین نابینایان هستم . خوب من هم یک کلبه ی زیست شناسی درست کردم و اومدم تو،الان چند قصه ی کودکانه از محله دانلود کردم که بزرگمهر توی ماشین یا خونه اونها رو گوش میکنه، و میخوام به مشاور مدرسه هم بدم تا برای بچه ها روی سی دی بریزن و به اونها هدیه بدن. یا قسمت ضبط صدا و دادن اکو که خیلی لازم دارم ، از محله دانلود کردم ولی هنوز استفاده نکردم.
اما خانواده ها،همه من و پسرم رو خیلی دوست دارن ،البته من علاوه بر مهربون بودن! خیلی هم جدی هستم و اجازه ندادم کسی برای پسرم تعیین تکلیف بکنه، برای همین در عین اینکه حواسم به درمان بزرگمهر هست از تربیت اون غافل نیستم و اونهم پسر شیرین زبون و خیلی خیلی باهوشه و همه در فامیل اون رو به این دو صفت میشناسن، و البته من از کودکی احترام به همه ی انسانها رو به پسرم آموزش دادم ؛ با همه ی همسایه ها هم دوسته، برای همین دیگران هم پسرم رو دوست دارن و مهمتر اینکه به اون احترام میزارن، فقط یک نکته رو همیشه بلند و آروم به خودم و بقیه گفتم اینکه هر چقدر من بعنوان مادر پسرم رو دوست داشته باشم ، خداوند خیلی خیلی مهربونتر و در عین حال قدرتمند تر از من است و حواسش به همه هست ، و کاری رو انجام میدم که خدای مهربون از من خواسته: از تو حرکت از خدا برکت و نمیخواد من دلم برای کسی بسوزه، یا دیگران دلشون برای بچه ی من بسوزه، فقط چون ما مثل مورچه ها زندگی گروهی داریم باید قوانین اون رو رعایت کنیم، مثل کمک کردن به دیگران و کمک گرفتن از دیگران. فکر میکنم تلاش ، پشتکار ،صبر و صبر مواردی هست که همه ی ما انسانها به اونها احتیاج داریم، من انسان شادی هستم و دوست دارم شادیها رو در دنیا اضافه کنم، غم به قدر کافی هست، من مسائل علمی رو به شکل قصه های شاد برای بزرگمهر تعریف میکنم و اونهم یاد میگیره و وقتی خانواده ها اونها رو از زبون یک بچه کوچولو و ناز و دوستداشتنی میشنون شگفت زده میشن و میدونن من برای بزرگمهر با برنامه جلو میرم ، همونطور که خدای مهربون از من بعنوان یک مادر خواسته که مسوولیت پسرم رو بپذیرم. تا الان که موفق بوده ان شا ئ الله که موفق تر هم بشه و خانواده ها باز هم بیشتر دوستش داشته باشن.
سربلند و پیروز باشید

سلااااام بر مامانی جون جونی خوبی آیااا
میگم گیاه اکسیِژن رو از طریق فوتو سنتز تولید میکنه ،،یعنی دی اکسید کربن میگیره و اکسیژن پس میده،،بعد اینکه فکر کنم بعضی از گیاه ها این عمل رو در شب بر عکس انجام میدن،،یعنی اینکه اکسیژن میگیرن و دی اکسید کربن پس میدن،،،اگه آدم شب کنار اینا بخوابه بعد یکمی که بگذره بهش احساس خفه گی دست میده یعنی خطر دااااره زیاااد….وااااایییی خدای من اصلا من چی گفتم،،خخخ همش پرت و پلا بود که،،،خانم اجازه ببخشید که اگه یعنی اشتباه گفتم یعنی میسی زیاد از پست بسیار مفید…. هوهوهوهوهوه
یهووووووو الفرااااااآاااااار،،خدافسی مامانی

با سلام خدمت خانم ملیسا
جواب سوال کاملاً درسته ، آفرین به شما، اما اینکه چرا اگه شب توی جنگل بخوابیم اونقدر درختان کربن دی اکسید آزاد میکنن
که باعث مرگ میشه، بعداً درس میدم تا تصور ذهنی همه درست بشه و راز شبهای جنگل هم حل شه و بره دنبال زندگیش!
موفق و پیروز باشید

سلام مادر عزیز راستش این که کلاس درس گذاشتین اینجا بنظرم جالبه !مرسی براتون ارزوی موفقیت دارم تنها کتاب زیستی که خوندم دوره ی دبیرستان بود چقدر هم سختتتتتتتت بود !نه باین شیرینی که شما توضیح می دین پس فکر کنم معلم هستین اونم از نوع ممتازش

سلام و درود خدمت همکار بسیار خوبم
متشکر از نظرتون، من عاشق آموزشهای خلاق هستم و این روش تدریس اسمش هست”آموزش بر مبنای زیبا شناسی ” که در یک همایش کشوری با این روش آشنا شدم و خیلی هیجان انگیزه ، مثلاً مقایسه ی خون درون رگها با آب اقیانوسها و مقایسه ی این دو با هم و بعد مشاهده ی شگفتی های ایندو و کشف شباهت های زیاد ی که با هم دارن و بعد نتیجه گیری های جالبی که هر کسی بنا به اطلاعات ذهنی خودش میتونه داشته باشه، البته برای همه ی درسها بود ولی برای زیست خیلی ملموس تر هست.شما هم که در محله از بهترینها هستید ، البته من ارادتمند همه ی بچه های خوب محله ی آقا مجتبی هستم .خوشحالم که از کلبه ی آموزشی من دیدن کردید، مایه ی سربلندی و افتخار است. پیروز و موفق باشید

سلام.
خب من حالا کجا بشینم آیا؟
همه ی صندلیها پر شده که!
این هم از عواقب دیر اومدنه هاااااااا!
آخ جووووووووون.
این سبد کاهو اینجا چی کار میکنه؟
چه قدر هم کاهو توشه!
خب خانم اجازه؟
ما یه بار با یکی از این نگهبانا که روزها نور رو تشخیص میدن و میفهمن که روزه و میذارن دی اکسید کربن بره توی کاهو و بعد دی اکسید با آب که از ریشه اومده قاطی میشه و غذاسازی انجام میشه و این دوست نگهبانمون اجازه ی خروج اکسیژن رو میده و شبها هم روزنه ها رو میبنده، دعوامون شد.
هی میگفت نمیشه بری تو باید کارت شناسایی بدی.
الآن توی یکی از این برگهای کاهو که اینجاست قیافش برام آشنا اومد یادم اومد که این نگهبانه همونه.
اجازه هست ایشون رو به سزا عمل زشتشون برسونم؟
خب میرسونم.
با اجازه.
خرچچچچچچچ.
خورچچچچچچچ.
آخییییییش!
دلم خنک شد!
خب بچه ها بیایید من براتون سکنجبین آوردم با کاهو بزنیم.
خانم اجازه؟ این شیشه ی کوچیک رو هم آوردیم بدیم به شما بدید به بزرگمهر با کاهو بخوره.
چه قدر حرف میزنم من خدااااااااااااا!
ممنون از کلاس مفیدتون.
موفق باشید.

سلام و درود خدمت آقای حسینی گرامی
نگارش متنهای شما بسیار زیباست و ارتباط بین نگهبانها و برگ رو خیلی خوب توضیح دادین و چون در ارزشیابی مدارس جدید نمره وجود نداره و توصیفی نمره میدیم من هم به شما نمره ی عالی میدم،مثل آقا مجتبی که در درس آموزشی اینترنت به من نمره ی عالی داد ، و من خیلی ذوق زده شدم،چون من اصلاً کامپیوتر و اینترنت رو دوست ندارم ولی میدونم باید یاد بگیرم.در ضمن رفتار شما با اون سلول نگهبان رو تایید میکنم،لایک؛نوش جان.بابت سکنجبین هم متشکرم فقط چون من بچه های محله رو با هم قاطی پاتی میکنم نمیدونم شما تهران هستین آیا؟ دوست داشتم آذر ماه میومدم با بزرگمهر تهران ، اونوقت بدم شیشه خالی رو هم پس بیاره براتون خخخخخخ شوخی کردم… البته میگم نبات زعفرونی ویژه هم برای شما بیاره، البته اگه همشو توی راه نخوره….خخخخخخ . متشکرم که به کلبه ی آموزش رازهای زیست شناسی من اومدین .سربلند و پیروز باشید

سلااام بر مادر خوب محله.
من در سفر بودم.
البته والدینم اجازه من رو قبلا از شما گرفته بودن.
من از بچه ها درس این جلسه رو پی جو شدم و جزوهش رو گرفتم.
خیلی درس شیرین و باحالی بود.
تشبیهات شما من رو خیلی به فراگیری این جور مباحث تشویق میکنه چه برسه به بچه هاسی کوچیک.
ممنون از آموزش.

دیدگاهتان را بنویسید