خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

یک لقمه حرف بچگانه با طعم درد و دل

بله. امام حسین. داشتم می گفتم. حالا که اینقدر اشک ریختم و نفسم بالا آمده بگذار ادامه بدهم. هفت سال است که دارم می گویم و می نویسم و تقریبا به انتهای حرف هایم رسیده ام. بله. امام حسین. شما که این حاجآقا می گفت خیلی مهربان هستی، شما که می گفت به حرف همه گوش می دهی، حالا من چند روز است که دوباره و سه‌باره و چند‌باره دارم مثل سال گذشته و سال قبلش و سال قبلترش با شما حرف می زنم و شما هم مانند سال های پیش، امسال هم به حرف های من گوش نمی دهی. داشتم می گفتم. آن بچه های چشم‌دار، من را در آن هوای سرد که سنگ از سرما می ترکید، به خاطر کوریم زدند و پرتم کردند توی حوض آبی که رویش یخ بسته بود و وقتی افتادم روی یخ ها، یخ ها شکست و من زیر آب به آن سردی، در سوزشی که حاصل سرمای بی‌عدالتی این دنیا بود، فرو رفتم. شما که امام حسینی، چطور دلت آمد من اینطور بشوم. من حتی شکایت آن بچه ها را به همه کردم ولی کسی به من گوش نداد. شاید شما هم گوش نمی دهی.

امام حسین، باور کن به خاطر همین کوریم، از همه چیز محرومم. وقتی آن ها می روند برای خودشان فوتبال بازی می کنند، من باید تنهای تنها بنشینم یک جا با یکی حرف بزنم. امام حسین، زیارت عاشورایت را هم که عربی است و من چیزی از آن سر در نمی آورم، به توصیه ی حاجآقای محل، حفظ کرده ام. هر روز سه بار می خوانمت. نیستی که نیستی!

حالا نوحه و از این شعر هاییکه درباره ی توست را هم توی مسجدمان و مسجد محله کناری و حسینیه ی شهرمان می خوانم و مردم گریه می کنند و اشکشان در می آید ولی از همه بیشتر، خودم ناراحت می شوم که شما نه در خوابم هستی و نه در بیداریم.

خلاصه که امام حسین، در موقعیت بسیار نا‌جالبی گیر افتاده ام. یک سری از این آدم ها که نصیحت هایشان روی دستشان باد کرده و گمان می کنند خیلی حالیشان است و توهم دارند که مثلا نماینده ی شمایند، نصیحت ها و حرف هایی تحویلم می دهند که با عقلم جور در نمی آید. به من می گویند: شاید ظرفیتت کم است، شاید مصلحت نیست، شاید یک چیز های بهتری در یک دنیای دیگر منتظرت باشد، شاید اصلا لیاقت نداری، شاید توقع زیادی داری، شاید باید باز هم صبر کنی، شاید اگر فلان نماز را با فلان آداب بخوانی کارت حل بشود، شاید خدا تو را بیشتر دوست دارد مشغول امتحانت است، شاید خلوص نیت و چشم بصیرت دیدن حقایق را نداری، شاید باید خیلی خیلی سختی بکشی تا به جا هایی برسی، شاید و شاید و شاید. شما که نیستی جواب واقعیم بدهی! جوابی که مثل این بالایی ها نباشد، جوابی که عقلم بپذیرد، جوابی که صبرم را که از این همه صبر، خسته شده، متقاعد کند.

امام حسین، می دانم اگر هیچ کس باورش نشود حد اقل شما باورت می شود که من چه نماز ها که در این سن و سال، با خلوص نخوانده ام، چه گریه ها که نکرده ام، چه التماس ها، چه انتظار کشیدن ها! ولی پاسخ همه ی این ها، هیچ بود و هیچ شد. یک هیچی که واقعا هیچ است. یک هیچ که حتی یک اپسیلون به سمت بودن و وجود داشتن، تغییر مسیر نداده. یک هیچ، که تمام انگیزه های مرا برای صبر کردن و ادامه دادن به اعمال تکراریم با خودش به سیاه‌چاله ی هیچستان برده است.

امام حسین، اینقدر در این هیچ سر کردم، که خود نیز دارم هیچ می شوم. حالا دیگر به جایی رسیده ام، که تا یک نشانه ی ملموس سر راهم قرار نگیرد، دچار از هم گسیختگی سیم های ارتباطیمان توسط این هیچ خواهم ماند.

———-

برگرفته از آخرین حرف های مجتبی از صفحه ی آخر دفترش در دوازده سالگی

۴۸ دیدگاه دربارهٔ «یک لقمه حرف بچگانه با طعم درد و دل»

سلام و صد سلام خدمت آقا مجتبی مدیر بسیار محترم محله
من نمیدونم چی بگم ، یه خاطره نوشتم از بزرگمهر،احتمالاً بعدش گریه کردم برای همین خاطره رو با غمهاش پاک کردم فقط میگم همچون سرو سربلند و سرفراز باشید و لطفا جواب کامنت من در پست قبلی رو بنویسین.تشکر و سپاس فراوان

یاآآاا امام حسین خودت این دفعه رو رحم کن
خخخ
سلااام آقای هیچیانفر آخآخآخ, من جا تو بودم پا میشدم یقه شون رو میگرفتم یکی یکی مینداختمشون رو همون یخها,
این آقا یا خانم رجا نذاشت من اولولولولول بشم حد اقل کاش نقره بیارم
تازه شم ریا کردی دیگه این دفعه اصلا دعات مستجاب نمیشه, تازه شما که انگلیسی بلدی برو عربی رو یاد بگیر و اینکه آسون هم هست معنیش یه کم دقت کنی متوجه میشی
ایشالا که دعاهات مستجاب بشه که از این هیچیو پوچی بیای بیرون

خب من که مدال واسم مهم نیست
.
.
شکلک بی تفاوتی از شدت ناراحتی,, خخخ
تازه شم خوب نوشتیو قشنگ نوشتی و ازین حرفا قبول نیست دیگه محله پر جمعیت شده باید کامنت قلمبه سلمبه بذاری تا اولیت قبول بشه

نه خانم زهره من تا اومدم چند جمله بنویسم و با خودم گفتم همه ی محله خوابن و داشتم برای مدال طلایی ام خوابهای طلایی میدیدم رجا سریع کامنتشو فرستاد فکر کنم برای اول شدن باید مینوشتم چه متن زیبایی بود.
شکلک یه مهر درست کردم روش نوشته چه متن زیبایی و برای همه ی پستها استفاده میکنم
شکلک مثل جری موشه بدجنس شدم
شکلک خدانگهدار

با سلام خدمت شما دوستان عزیز
آقا مجتبای گل من و همه ی بچه های محله مثل شما نابینا هستن
مثل شما مشکل دارن
مثل شما سختی کشیدن
منم قبول دارم
اما یه سوال میپرسم مردونه جواب بده
امام حسین برا چی رفتن جبهه
برای چی خودشون و خانوادشونو به جبهه بردن
شما تصور کن که امام حسین به جبهه نمیرفت اونوقت چی به سر ما میآمد
و مطلب بعدی اینکه شما پدر شدی
یه پدر چقدر بری بچه هاش تلاش میکنه
تا حالا دیدید که یه پدری بچشو اذیت کنه و از اذیت کردنش لذت ببره
امام حسین و دیگر ائمه به عنوان پدر شیعه محسوب میشن
ببخشید اگه طولانی نوشتم
با تشکر خدا نگهدار

این کامنت به دست مدیر، ویرایش شد.
با سلام خدمت دوستان عزیز بویژه آقا مجتبی خادمی امید که دوستان این را توهین به شمار نیارند.

من فقط اومدم غلط املایی رو تصحیح کنم فقط همین, آقایون محترم ت, و, ه, ی, ن,
توهین, توهین, توهین
راستی رجا جان خوشبختم و همچنین یک مادر خوشبختم از آشنایی با شما

سلام بر مجتبی عزیز و دیگر بچه ها
هرکسی هر جور دلش خواست با مولایش میتوانه صحبت کنه
مگر داستان چوپان را نشنیدی که وقتی حضرت موسی رسید بهش چطور با خدا صحبت میکرد
میگم شما قصه قاسم جگرکی یا رسول ترک یا علی گندابی را نشنیدید بروید عقایدتان را صاف کنید نه به نوشته ایراد بگیرید لطفأ متن را کامل بخوانید بعد بروید پشت میکرفن و داد بزنید

درود بر رئیس کوچکولوی خودم
میگما فقط میتونم بگم هزاران لایک بر نوشتت
اگه این حرف اون موقع های تو بوده حرف الان منه
چاااااااکرم دربست

هیچ بودن و به هیچ رسیدن سخته
چه تو دوازده سالگی به این نتیجه برسی چه تو بیست یا سی یا چهل یا هفتاد و یا هشتاد سالگی …..
از هیچ بودن حتی بیشتر از کور بودن متنفرم و براتون آرزو می کنم هیچ نباشید یعنی پیش خودتون هیچ نباشید یعنی خودتون حس بودن بکنید …. گرمای هیچ نبودن رو کاش حس کنید و برای منم همین رو دعا کنید …..

ایام شهادت امام مهربانی ها سید شهدای هر دو عالم رو صمیمانه به همه هم محلی های گرامی تسلیت می‌گم و امیدوارم خودشون و فرزند به حقشون یه فکر اساسی اساسی برا ما بکنند و کلاً آن شود سر انجاممان که عاقبت به خیر بشیم و هم خدامون خوشنود باشه هم ما سربلند ….

هرچی می خوام هیچی نگم مگه میشه؟
بالای۱۰بار این کامنتم رو نوشتم و ویرایش کردم و عوض کردم و دوباره نوشتم و چقدر دلم می خواد دوباره هرچی که ازش پاک کردم رو دوباره بهش اضافه کنم و همون طور که دلم می خواد اینجا بذارمش ولی… بیخیال. هر کسی که می خوام ناگفته هام رو بگیره مطمئنم که می گیره پس بیخیال.
آقای خادمی درد دل قشنگی بود. توی اون سن و سال عجب قشنگ با آقا حرف زدید! من هم از این کار ها زیاد کردم. واقعیتش من تا آخر دبیرستان هنوز واسه امام ها و حتی واسه خدا نامه می نوشتم و موقع نوشتن کاغذ هام همیشه خیس اشک می شدن. بعدش هم که دیگه نمی نوشتم شفاهی می گفتم و می گفتم. این روز ها دیگه به زبون امروزم این کار رو می کنم و مطمئنم که ازم دلگیر نمیشن چون خود خدا و اولیای خدا فرمودن به هر زبون که می شناسید باهامون حرف بزنید. وقتی خودشون ازم می پذیرن پس باقی حرف ها با عرض معذرت…
راستش۱کامنت طولانی هم نوشته بودم دراز تر از خود پست خواستم اینجا بذارم دیدم اگر همچین کاری کنم دردسر ویرایش یا احتمالا حذفش می مونه روی دستتون و وسط اینهمه گرفتاری که دارید این عادلانه نیست. پس بیخیال کامنته شدم و فقط اومدم بگم اولا من هستم هرچند این اواخر بی صدا و بی کامنت، دوما به هم محلی های عزیز توصیه سکوت و تحمل و بیخیال سخت نگیرید کنم، باقیش رو هم ولش کن دردسره.
ممنون از پست قشنگتون، از درد دل زیباتون که محله رو و ما رو توش شریک کردید و با این اشتراک باعث شدید خیلی دل ها آشکار و بعضی ها هم یواشکی بگن آخ من هم همینطور، ممنون از، دیگه نمی دونم چی.
بچه ها شعار من در رویارویی با دردسر هایی که زبون و منطقشون با مال من متفاوته:
-سخت نگیر.-
و شعار من توی محله:
-گوش کن همیشه بر پا و پاینده باشه!-
و دعای همیشه من برای همه شما از مدیر گرفته تا تک تک هم محلی ها:
ایام به کام.

سلام
پریسا جان خیلی جالب گفتی دقیقا حرف من هم همینه
راستی چقدر با من هم عقیده ای ای ول
موفق باشی.

سلام
آآآآآآآآآآآآآآآآآآی نفسکششششششششششش کی ب خودش اجاااااااااااااازه داده مدیر ما رو پرت کنه تو حوض آآآآآآآآآآآآآآآآآآببببببببببببببببببب.
گستاخا ….
بدین اون ظرف اسید من.و
مجی عکس بده صورت تحویلت میدم در حد ؟؟؟؟؟
هعی

این دیدگاه توسط مدیر، ویرایش شد.
سلام مجتبیی عزیز.
من با درد دلت با ارباب موافقم.
اما ای کاش این درد دل رو بین خودت و خدا نگه میداشتی تا ایشالا هرچه زودتر به مرادت برسی.
عقیده ی هرکسی برای خودش محترمه.
موفق باشید.

دیدگاه شما به دست مدیر، ویرایش شد.
با سلام خدمت شما دوستان عزیز
دوستای گلم من با درستی یا نادرستی حرف آقا مجتبی کاری ندارم اما به نظرم ۱ توی این محله جای این حرفا نیست
چونکه طبق قانون سایت پست مذهبی روی این سایت قرار نمیگیره
یه پیشنهاد دارم اگه ممکنه بگذارید بچه هایی که علمشون از دیگران بیشتره و تعسّب ندارن بیان پست بذارن و به حرفای شما جواب بدن
بازم ببخشید از اینکه طولانی مینویسم
دوستای گلم شما خودتون قضاوت کنید
با تشکر خدا نگهدار

کامنت شما به دست مدیر و طبق پیشبینی خودتان، ویرایش شد.
سلام.
خب مجتبی یکی از نشانه های به هیچ نرسیدنت رو دیدیم.
اون هم حضور مفید آقای حسنی در این پست بود.
این رو هم جدی گفتم هم شوخی.
به هر حال میتونه از بین رفتن اختلافها به نفع هممون باشه.
ما خیلی حقها داریم که باید از جامعمون بگیریم.
پس به همدلی بیشتر احتیاج داریم.
آقای حسنی خوشحالم که در چند وقت اخیر با کامنتهاتون حضور مثبتی به همراه آقای نادری گرامی داشتید.
ولی درباره ی بعضیها فقط میتونم بگم که با هویت مجهولند.
حالا یکی پست میزنه درباره ی موفقیتش در زمینه ی کامپیوتر میگه.
الآن هم یه نفر یه درد دل کرده محکومش میکنه به کفر گفتن.
دیگه خدا رو شکر نه از زامبی خبری بود و نه خنده دار بود.
این حرکات نخنما شده رو لطفً ببرید جایی که دوزار براش ارزش قائل باشن.
آدمی که اسم خودش رو میذاره مسلمون، برای کمک به دیگران ناشناس میمونه نه برای توهین به دیگران.
ممکنه ویرایش بشم.
ولی تا قبلش یه نفر هم بخونه، یه نفره.
ممنون.

کامنت شما به دست مدیر، ویرایش شد.
سلام جناب حسینی.
بنظر من آقای حسنی خیلی طبیعی نوشتن.
بعد هم اسم من حسن هست.
من هرجا نظر شخصی خودمو میگم.
باتشکر.

درود
از دید یه نوجوان ۱۲ ساله نمیدونم، ولی الآن فکر میکنم همه‌ی اتفاقاتی که تو این دنیا برای ما میفته، حاصل روابط علت و معلولی هست و بس.
این که من و شما نابینا شدیم، یا به خاطر ازدواج فامیلی بوده، یا به نحوی دیگه ژنتیکی بوده، یا به خاطر حادثه‌ی تصادف و این جور چیزها بوده و یا هر دلیل دیگه ای که میشده از وقوعش جلوگیری کرد.
این که عقب‌مانده های ذهنی یه نابینا رو تو حوض آب بندازن چیز چندان عجیبی نیست و اگه هم عجیب باشه بی عدالتی از جانب اونها نیست و باز هم علت مشخص داره.
علتش اینه که نباید اون بچه‌ی نابینا رو با عده ای که مغزشون درست و نادرست رو تشخیص نمیده تنها گذاشت تا اذیتش کنن و اگه بی عدالتی هم هست، از جانب کساییه که دقیقا میدونن دارن چی کار میکنن.
پس هر اتفاقی علتی مشخص داره و نه حکمتی که معما باشه و نتونیم حلش کنیم.
اما در مورد دعاهایی که هیچ وقت به جایی نمیرسن، منم موافقم که بعضی وقتها صدای آدم در میاد.
چه نوجوان ۱۲ ساله باشه، چه مرد و زن ۳۵ ساله و چه پیرزن و پیرمرد ۷۰ ساله.
اعتقاد به دعا مثل گرایش به انرژی مثبت و شاید اصلا خود انرژی مثبت باشه.
یعنی چیزی که اظهار نظرهای متفاوتی در موردش شده و میشه.
پس از طرفی نمیشه گفت که لزوما دعاها مستجاب میشن.
چون اون وقت اگه نشن، متوسل به این میشن که دعا رو با آداب خاصش انجام ندادی و بعد که میگی با آداب خاص انجام دادم و باز هم نشد، میگن حکمت خدا در این بوده که نشه.
همون چیزی که با عقل آدم جور در نمیاد.
یعنی یه آدم متأهل بیکار که در حد خودش تواناییهایی هم برای انجام بعضی کارها داره، چرا حکمت خدا این باشه که بیکار و بی درآمد بمونه؟
با تلف شدن عمر و جوونیش و از دست دادن زندگیش که بزرگترین سرمایهش به حساب میاد، چه مصلحتی برآورده میشه که مهمتر باشه.
از طرف دیگه نمیشه هم گفت که دعاها کاری انجام نمیدن.
چون دیده شده که کاری با دعا تسریع شده یا صورت گرفته.
اتفاقا بعضی وقتها دعای مورد نظر هم بدون آداب خاص و شرایط لازم بوده ولی باز هم مستجاب شده.
یعنی همون چیزی که اگه زیاد برای کسی پیش بیاد ازش تعبیر به خوش‌شانسی میکنیم.
نهایتا نتیجه‌ی غیر قابل ردی که میشه گرفت اینه که ای انسانها! بی توجه به اعتقاد و سلیقه‌ی شخصی افراد، سعی کنید نسبت به هم خیرخواه باشید و اگه کوچکترین کار مثبتی ازتون در مورد کسی بر میاد انجام بدید و بدونید که روزی هم خواهد رسید که شما نیاز به کمک دیگری داشته باشید و در اون حالت ممکنه کسی که هم عقیده و سلیقه‌ی شما رو داشته باشه و هم بتونه بهتون کمک کنه وجود نداشته باشه.

به علت اینکه دیدگاهتان در کارکرد بچه ها با سایت، اختلال ایجاد می کرد، دیدگاهتان توسط مدیر، حذف گردید.
لطفا از تکرار اینگونه دیدگاه ها خودداری کنید.

سلام.
این دیدگاه به خاطر اینکه اغتشاش به وجود نیاد و افراد مغرض به فکر سو استفاده نیفتن، و همچنین دوباره محله بهم نریزه به دست خودم یعنی محمدرضا چشمه اصلا منتشر نشد.

سلام جناب مدیر مثل همیشه زیبا و تإثیر گذار نوشتی ممنون
راستش منم هر وقت با ائمه درد و دل کردم بینتیجه بوده حالا اونایی که میگن ما در یه دنیای دیگه به حقمون میرسیم نمیدونم چه قدر میشه رو حرفشون حساب کرد
یه مواقعی حرفهای بعضی از مردم من رو توی شک و تردید میندازه که میگن بهشت و جهنم ما همین دنیا هست و دنیای دیگه ای وجود نداره چی بگم والا

سلام.
آقا من چهارتا دیدگاه تو این پست نوشتم، دوتاییش که از مجتبی خادمی دفاع کردم که بنده ی خدا کفر نگفته نگه داشته شد و دوتای دیگش هم حذف شد.
در حالی که من تو اون دوتای حذف شده به هیچ بنی بشری توهین نکردم و تو یکیش جواب حرفای سعید درفشیان رو با آیه ای از قرآن دادم و تو اون یکیش هم یه دوتا آیه ی قرآن اونم لینک دادم به آقای محمود که بره ببینه.
تو هر دوتا نظری که دادم اسم قرآن آورده بودم.
برای همین هم خواهش میکنم یا این دوتایی که نشون دادینحذفف کنین و یا اون دوتایی که حذف کردین رو برگردونین.

پاسخ مدیر:
آن دو دیدگاه نمایش داده شده از شما نیز توسط مدیر، حذف گردید.
پایان پاسخ مدیر.

اسم خودمونو میذاریم سایت نابینایان خب حرمتها رو هم حفظ کنیم دیگه.
میاین مینویسین نظر شما حذف شد و فکر نمیکنین که دیگران چه فکری در مورد اون کسی که نظرش حذف شده میکنن!.

سلام وای بابا چه پست جالبی اوه دیدگاه حذف شده هم که داریم ولی من خیلی دلم میخواد با نظرم در حد کوچولویی هم که میتونم کمکی بکنم از همون اولش که پست رو خوندم مثل همیشه دلم خواست کسانی که حرف دلشون تمام حرفای این مطلبه نتیجه مثبتی در آخر بگیرند و به آرامش برسند و حلاوت هدایت رو بچشند
از اولش بگم که حرفایی میخوام بزنم که شعار نیست یا اگه توی موقعیتهای سخت زندگیم بفهمم شعار میدادم لا اقل کم رنگ هست
خیلی عالی بود که توی هر موقعیتی حتی وقتی سرشار از گله و دادو بیداد هم باشیم باهاشون حرف بزنیم غر هم که میزنیم اما ولشون نکنیم و حواسمون باشه حرمت شونو زیر پا نذاریم که این مساله هم توی این پست نبود
من هم خیلی چیزا به خدا یا امامم گفتم که اگه جلو کسی که درک درستی نداشته باشه بگم به کفران و این جور چیزا ممکنه محکوم بشم ولی اگه حرف بدی هم بوده بعدش طوری ازشون محبت دیدم که خجالت کشیدم و بهشون نزدیک تر شدم
اونا حتی طوری آدمو شرمنده میکنن که به جای نومیدی امیدوارتر میشیم و به جای اینکه احساس پوچی کنیم و اینکه بگیم وای مثلاً سر بزرگترمون داد زدیم دیگه باید کتک رو بخوریم بیشتر نوازش دیدیم
این بزرگواران وقتی حرف نادرست ما رو میشنوند مشفقانه تر جلو میان و دستمونو میگیرن تا رها شیم پس این همه سختیهای راه بیجهت نیست
به خدا من یکی که به این رسیدم که خیلی از رنجهای زندگیم بیحکمت نبوده بلکه الان شیرینی و آرامشش رو درک میکنم با اینکه به نتیجه مطلوب هم ظاهرً نرسیدم اصلً خدا رو شاکر میشم هر لحظه که حتی حقوقم ضایع شد
چون خدا با همین سختیهای دنیایی بهم نشون داد امامی هست خدایی هست اجری و بهشتی هست و طبق عدالتش در نهایت هیچ حقی ضایع نمیمونه
باور کنید تلاش دعا و توسل های ما اگه با امید باور و خلوص باشه اثرش رو میذاره کاش همه ما این حقیقت رو به حق صاحبان این روزها با گوشت و خونمون بفهمیم
چه سختی و دردها و بغضهای تلخی که حالا یک دنیا لذت رو به برکت اهل بیت به من بخشیده اما من چه میفهمم زینب (ع) چی کشید چطور جز زیبایی چیزی ندید
دلم میخواد این پسر پاک دل دوازده ساله و امثالش که خودمم یکیشم بفهمیم خود امام منتظره ما حرفشو با یادآوری قیام هاش درک کنیم که فرزند عزیزم از کجا میدونی که مثلاً این بیناها یا همونایی که اذیتت کردند و حالا برا خودشون فکر میکنی خوشند و بازی میکنند واقعً دلشون شاده و قرار داره
عدالت خدا رو باور کن همه سخت ترین دردهای دنیا رو ما برداشتیم که شما نکشید
ما هستیم که مصیبت عظیم سراغ شما نیاد
با این رنجهایی که تو میگی اگه درست از موقعیتت استفاده کنی بزرگ میشی عزیز میشی پاداش میگیری به یه جایی خواهی رسید و بدیهات جبران میشه بدون که دنیا زندان مومنه
تو نمیدونی وقتی درد میکشی من هم بیشتر از تو برات و به جات درد میکشم من از هزاران مادر برات مهربون ترم و تو هنوز نمیتونی اینو درک کنی
میگی نیستی جواب بدی چرا برای تحقق فرج ما متحد نمیشید و تلاش نمیکنید ما که از شما التماس دعا داریم که این مشکلات برای همه حل بشه و این دشمنان ملعون که دنیا رو برا خودشون میخوان و دلشون هیچ رحمی برای شما نداره نابود
به خدا اگه دوست مون رو اینها قرار بدیم از هرچی خوشی واقعیه و از جواب بینصیب نمیمونیم فقط یه خورده صبر و صبر که خیلی باید تقویت کنیم و شکر که دو نصف ایمانند
بیاییم یه خورده این بزرگوارانو بشناسیم و از زندگی شون یه چیزایی یاد بگیریم کار سخت و بزرگانه ای هم نیست راه بازه
من که وقتی مصیبتهای تک تکشونو به یاد میارم از بزرگیش غصه های خودمونو هیچ میدونم ولی با این حال اونا میگن نمک غذاتونم از ما بخواید و برامون دلسوزی میکنن
فقط باید پیداشون کنیم حتی به وسیله همین اینترنت
فقط ما بخوایم اونا خودشون میان سراغمون
بهشت و جهنم هم در همین دنیاست یعنی ما خودمونیم که با اعمالمون بهشت و جهنم رو در اون جهان میسازیم
محبت اونها کار سازه حتی اگه توی برزخ و دنیامون اذیت بشیم این ما رو خالص میکنه
کاش اونایی که علم این موضوعات رو دارن قدری از این دغدغه ها کم کنند

سلام خب عقاید من بمن می گن شهیدان بزرگواری مثل ریحانه ی حضرت رسول پیش خدا زنده س اون قرار نیست مشکل ما رو حل کنه ماییم که باید با اخذ اهدافشون و روششون مشکلات امروزمونو حل کنیم از صبرشون الگو بگیریم امروز یزید ما مشکلات و استرس هامونن که باید بجنگشون بریم با چی ؟با همون نماز که امام حسین عزیزبهش سفارش کرده بودن اگه قسمت حضرت خیانت اهل کوفه بود قسمت مجتبی ی ۱۲ ساله هم نا بیناییه قرار نیست خدا خوبانو بفرسته روی زمین تا به ما تا ابد کمک بدن بلکه اونا اومدن تا ما ازشون چطور خوب بودن و شدنو یاد بگیریم و باونا ملحق بشیم منو ببخشید مجتبی ۱۲ ساله اگه حرفام در حد سوزت نبود ولی برات دعا می کنم یک جفت چشم بهشتی و ملاقات شهید بزرگ کربلا سهم آخرتت و یک صبر و نماز زیبا سهم دنیات باشن

درود! من این پست و کامنتاشو خوندم،‏ فقط میتونم بگم:‏ خخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها مجید بیطرفان کجایی که اینجا نیستی؟!‏

درود! آقاجان-حسین جان-کجایی که ببینی این ریاکاران این ده روز چهها که نمیکنند و از فردا یادشون میره و فراموش میکنند که ده روز و ده شب ریاکاری کرده اند یا واقعی بوده اند! اینان دین را فقط برای قسم خوردن به اعضای آن قبول دارند تا بتوانند دروغشان را به راست تبدیل کنند! ریا-ریاریاریاریاریاریاریاریاریاریاریاریاریا

با کمال احترام و به جهت جلوگیری از حواشی احتمالی دیدگاه شما توسط دستیار مدیر ویرایش شد.
سلام و ضمن عرض تسلیت یه خواهش دارم اگه میشه نظرمو حذف نکنیدو بذارید حرفمونو بزنیم البته در صورتی که نظر هم عقیده های خودتونو هم حذف نکرده باشید انصاف بدید شما رو به خدا یا همه یا هیچ ببینید شما که این قد حواستون به این هست که نظرات جنجالی اینجا نباشه الان یه نظرات انحرافی میبینیم که باید صدامون در نیاد آخه این رسم دوستی و همنوعی هست یه خورده خواهش میکنم دقت بفرمایید من واقعً نمیدونم چی بگم این جا محله ایه که همه جور افرادی میاد ازش بازدید میکنه تو رو به خود خدا ذهن افراد رو منفی و منحرف نکنید اگه یه چیزی نمیدونید هیچی نگید به خدا امام ما تشنه یاری واقعی برای دین بود نکنید این کارها رو نزنیم حرفایی که ممکنه ذهن یه فرد خام یا کودک رو تخریب کنه اینا همش مسئولیت میاره اگه دیدم نظرم پاک شد باز کپی شو مینویسم به خدا ما داریم از قصد خیر و نجات حرف میزنیم بذارید نظراتی که تند یا منحرف کننده هستند حذف بشن شما که ماشا الله خوب میفهمید ببینید سر اون قضیه چقد با منطق برخورد کردید. چرا یکی کمک نمیکنه
بارها هم گفتم آدم میره تحقیق میکنه اگه بخواد عقایدشو اصلاح کنه خوب
جناب عدسی شما کاملً درست فرمودید ولی من و شما هم از همین عزادارا اگه باشیم فکر میکنید یعنی هیچ وقت ریا نکردیم یعنی ما همیشه خوب بودیم اگرم من خیلی خوبم ولی اونایی که شب و روز دارن برا آقا خودشونو فدایی میکنن ولی آدمای خیلی بدی هستن خوب خدا خودش میدونه با اینا چه کنه هر چیزی جزای خودشو داره دیگه تازه ریا کارها که بیشتر مسئول هستنو جواب بدیهاشونو میبینن پس چرا من و شما حرص بخوریم بسپاریم به خودشون این قد جلو خورد و کلون حرفی نزنیم که ذهن یکی مثل من از رفتن به این جور مراسم خوشش نیاد هر کس مسئول اعمال خودشه به ما چه که دیگری ظلم میکنه حسین حسین هم میکنه وقتی قابل هدایت نباشه البته ما هم نباید بزرگش کنیم آدمای این طوری انشا الله زیاد نباشن یا اگه هستن و هستیم دعا کنید اصلاح بشیم نه که به این بهانه مردم رو از مجالس اینا دور کنیم
ترانه جان ممنون و در ادامه اینو هم بگم که چه زیباست وقتی من و ما و شما گاهی درد مظلومیت رو میچشیم و حقمون ناحق میشه و اون وقته که در حد خودمون میفهمیم بزرگان ما چی کشیدن و میتونیم بهشون بگیم شما چی کشیدید و کمی باهاشون درد دل کنیمو نزدیک بشیم سختیها توی دلشون شیرینیهایی دارن که با صبر زیاد بعد بهشون میرسیم و میگیم خوب شد که فلان اتفاق افتاد خدا هم که قطعً جواب کسی رو که سر سوزنی ظلم کرده میده حتی اگه متوجه نباشه همون طور که ما هم یه روزی یا حالا میدیدیم
خواهشً درست رسیدگی بفرمایید اینجا چند مدیر عاقل داره عمو حسین محله بسیار خیرخواه و محترمه و من خجالت میکشم اگرچه عصبانی باشم یا حق باهام باشه حرفی بزنم که ناراحتشون کنم ولی به خدا درست نیست آدم باید دقت کنه به حرفاش این مساله رو تمنا دارم با شرک قاتی نکنید