احمق کیست؟ به چه کسی این واژه را می توان نسبت داد؟
آیا به معنای واقعی کسی هست که احمق باشد یا نه
زیاد قصد سخن رانی ندارم فقط این جمله را بگن
احمق کسی نیست که اشتباهی می کند.
حتی احمق کسی هم نیست که اشتباهش را دوباره تکرار می کند.
احمق به کسی که اشتباهی را دو بار یا مثلا سه بار تکرار می کند اطلاق نمی شود.
احمق به کسی اطلاق می شود که اشتباهش را بار ها و بارها تکرار می کند و هیچ گاه از آن دست بر نمی دارد.
خیلی از مردم از این می ترسند که اگر من کار یا اشتباه امروزم را دیگر تکرار نکنم پس باید چه کار کنم. اگر این کار که اشتباه است را انجامم ندهم پس چی کار کنم.
گویا فقط و فقط همین را می بینند و دیگه هیچ
گاهی افراد برای آن از زندگی نکبت بار امروز خود دست نمی شویند که می ترسند اگر همین را هم رها کنند گیر بدتر از این بیفتند
مثل زنی که یاد گرفته بعد از هر دعوایی فقط ناز همسرش را بکشد یا بگوید که یک بار دیگر بهش فرصت می دهم شاید درست شود. گویا این فرصت دادن تنها ابزاریست که در جعبه این زن وجود دارد و سعی می کند با آن هر پیچ یا میخی را بکوبد یا بپیچاند.
مثل والدی که هر گاه با فرزندش مشکل پیدا می کند فقط بلد است داد بزند. یا تحدید کند. یا کسی که بر اثر خوردن غذا خیلی تند تند معده اش بهم ریخته و مشکلات گوارشی پیدا کرده و بعد از آن که دکتر به وی می گوید که باید تغییری در خود ایجاد کنی می گوید من دیگه نمی تونم این عادت را ترک کنم.
احمق کسیست که می داند دیوار سختی پیش روی اوست ولی با سرعت هرچه تمام تر به سمت آن دویده و سرش را به آن می کوبد و بعد از آن سرش را گرفته و زار زار گریه می کند و وقتی دیگران بهش می گویند که مگر نمی دانستی که دیوار سنگی پیش رویت هست می گوید چرا می دانستم ولی خوب دیگه کاریش نمی شود کرد. بعد از آن دوباره به سمت دیوار می رود و سرش را به دیوار می کوبد.
این مثال کسیست که بارها و بارها مشاوره میگیرد از بزرگان و دانایان می پرسد ولی باز هم کار خودش را انجام می دهد گویا که هیچ نشنیده است و حتی نمی خواهد که بشنود.
احمق کسیست که گیر احساسات خود افتاده است و از دریچه احساسات خود به دنیا نگاه می کند. او واقعیت را نمی پذیرد و آن را مسخره می کند گویا که واقعیت وجود ندارد
احمق کسیست که ویژگی های مثبتی بیشتر از دیگران دارد خیلی چیزها دارد ولی فکر می کند که هیچی ندارد و یا از این ویژگی ها استفاده نمی کند او فقط سعی می کند آن چه را که امروز در دست دارد ببیند حاضر نیست به آینده فکر کند او وضعیت اسفناک امروز را می پذیرد و حاضر به تغییر نیست
بیایید راه کارهای اشتباه امروز خود را کنار بگذاریم از برنامه مسخره ای که داریم دست بشوییم و خود را برای ساخت فردایی بهتر آماده کنیم. شک نکنیم که اگر امروز را رها کنیم فردا را به دست خواهیم آورد
از سنگر خود بیرون بیاییم. این سنگر نیست اینجا جاییست که به زودی های زود در آن کشته خواهیم شد پس تا دیر نشده از آن بیرون بیاییم
نگران نباشیم هیچ چیز از بین نخواهد رفت هیچ چیز تغییر نخواهد کرد فقط ما رها خواهیم شد
۲۴ دیدگاه دربارهٔ «احمق کیست؟»
سلام آقای خادمی
همش درسته کاملاً خوب تشریح کردید
موفق باشید
مرسی از شما خواهش می کنم
سلااام بر چشمک،منم ملیسا و حالا حالا قهرمان هههخخخخ،خوب جدا از شوخی خعععلی زیبا و قشنگ توصیف کردی یه احمقو خخخ،باحااال بود،،میسی میسی میسی،،خدا شام لولولو
آخی ملیسا آخرش که نشدی قهرمان
ببین این شعار منحصر به من است اگر استفاده کنی ازت شکایت می کنم ها
هاهاها
خواهش
سلام و درود تقدیم آقای خادمی
جالب بود در مورد تغییر در رفتار واقعاً موضوع سختی است و انسان گاهی حماقتهایش را بارها تکرار میکند فقط به خاطر عادت.امیدوارم فردایی بهتر رو بسازم.سربلند باشید
درست است منظور من هم از این پست همانا تغییر رفتار است که بسیار سخت است ولی اگر کمی انگیزه پیدا کنیم حتما می توانیم تغییرش دهیم راحت شاید
احمق کسیست که به عادتهایش عادت کرده است, هان؟ میشه؟ خخخ
هم به عادت هایش عادت کرده هم می داند که این عادت اشتباه است و به آن ایمان دارد و نسبت به آن آگاه است ولی حاضر نیست حتی برای بهبود حال خود تلاش کند در حالی که از وضعیت امروز خود نیز به شدت نارازی است
چشمک لایک داری
چاکرتم گوگولی
استاد درود! خوشحالم که بعد از مدتها اینجا میبینمت! پستت عالی بود! با این حساب من ی احمق هستم! و از امروز به بعد میخوام سعی کنم اینجوری نباشم! هروقتم بی انگیزه شدم میام این پستت رو میخونم! مرسی
تو عادت استاد گفتن را از سر خودت بیندازی فکر کنم دیگه عاقلترین آدم دنیا باشی هاهاهاها البته به خودت این طوری نگو پسر خوب
دیگه کارهایم زیاد شده نمی تونم مثل قبل زیاد پست بگذارم ای خدا چی کار کنم
ایول چشمک جون!
خوشحالم ی پست درستو حسابی دوباره اینجا منتشر کردی.
چقدر قشنگ احمق رو تشریح کردی. در مورد خودم رفتم تو فکر.
این یکی از مباحث زیبای روان شناسی است که من با مثال احمق این جا بیانش کردم امیدوارم که واقعا زیبا بوده باشد
مرسی از خودت و سایتت
به نظر من کسی که به کاری که اعتقاد نداره و فقط بخاطر خوشایند دیگران انجام میده ، کسی که از ترس حرف مردم خودشو فراموش میکنه نادون میگن.
البته خودم هم تا حدودی نادون تشریف دارم خخخخخ
مرسی بخاطر اینکه باعث شدید یه تلنگر به فکرمون بخوره
هاها
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
سلام بر آقای چشمک گرامی
بنظر من که احمق کسی هست که دیگران رو احمق فرض کنه …..
البته همین شخص هم هست که هی یه اشتباه رو بارها و بار ها و بارها تکرار می کنه ….
باشد که درس گیریم و البته رستگار شویم….
ممنون از پست بیدار کننده تون ….
سربلند باشید و همیشه شاد
خواهش از شما شما هم شاد باشید
درود بر شما
این پست را می پسندم .
بعد از مدت ها غیبت شما ، بهترین پست بود هر چند که با خواندن عنوان دودل شدم برای خواندنش ؟جالب بود و دست مریزاد .
در کتاب سینوهه پزشک فرعون :آمده است :
حماقت نسل بشر هیچ گاه تغییر پذیر نست
شروع از خود کار مناسب است ،تعمیم به اجتماع از همین راه است .
درخواست :لطفا راه های تغییر و نمونه های متعددی از بهترین عمل های مقابله با ان به زبان ساده مطابق همین نوشته را منتشر بفرمائید .قطعا نابینایان از این مباحث علمی استقبال چشمگیر خواهند نمود .
درود بر شما
درخاست سختی نمودید دادن راه کار به دو چیز بسیار مهم نیاز دارد که یکی آگاهی یا همان دانش است و دومی که بسیار سخت تر از اولی است همانا عمل است که ندانم خودم چقدر دارم
سلام
اون زنهایی که به همسران خود فرصت می دهند از روی احمق بودنشان نیست دوست عزیز برای حفظ زندگیش این کار را انجام می دهد مثالهای قشنگی از احمق ها نزدید
حالا چی شده دنبال احمقها می گردی
اون زنها همه زنها را شامل نمی شود اگر کامل بخونی دقیق می فهمی که مطلب چیه
مطلب در مورد اون زنها نیست
اون زنها در میان این مطلب گنجانیده شده است
حالا یکم سخت است که بخواهم این را بفهمانم ولش کن بقیه پست ها را بخون
این فقط یک تلنگر بود به خودم و دیگران
سلام به چشمک
مدت ها بود اینجا نیومده بودم امروز سایت رو باز کردمو تیترهاش رو خوندم و این مطلب توجهمو جلب کرد. درسته چشمک افکار. رفتار و برنامه هایی توی زندگی ما وجود داره که خودمون میدونیم اشتباهن ولی میترسیم ازشون جدا بشیم پشت سنگر این برنامه های اشتباه به امید امنیت و آسیب ندیدم می ایستیم غافل از این که خطر همینجاست خطر توی تکرار اشتباهه اگه دو قدم فقط دو قدم از این سنگر به ظاهر امن فاصله بگیریم اونوقته که میفهمیم جایی که بودیم منبع خطر بود.به نظر من فقط باید شهامت داشت و آروم آروم از سنگر بیایم بیرونو با خطرات احتمالی مواجه بشیم چه بسا چیزهایی که به نظر ما ترسناکن بیرون از دینایی که پشتش پناه گرفتیم بهترین و سودمندترین باشن.
ممنونم چشمک مثل همیشه منو به فکر بردی.
مرسی از تو سکوت که گرفتی مطلب را باحال