رعد جونم ببین مگه دخترا همینطوری تو خیابون و بیابون ریخته هستن که تو چشمت دنبال اونا اونجاها هست آیاااا خخخخ خوب ببین نانازی بیا من اینجام منو ببین شکلک ملیسا جلوی چشای رعد ایستاده هوهوهوهو
خوب اون اییییش هم برا این بود که هنوز حتی یکمی هم نمیشناختیمت اما حالا یکمی بیشتر نه نه نه کمتر از یکمی میشناسیمت که بازم این کفایت نمیکنه ههههخخخخ شکلک منم درختم که یهووووٱووووو

ببین پانیا جووونم چه ربطی داره که همون حرفایی که من زدم تو هم زدی این که دلیل نمیشه عزیزم،، بعدشم این که من نگفتم تو هیزم تری بهم فروختی یا نه نانازی،، بعدشم این که قشن مشخصه که تو داری از روی تقلید از … … … ..کامنتاتو مینویسی،، سعی کن خودت باشی و طرز بیان بقیه رو هنوز نیومده تقلید نکنی دخترم هه

من دیگه دوسِت ندارم بابا بزرگ …تو بدی !!!خدافظ

باران خانم گمان نمیکنم حتی یک نفر با پیشنهادت موافق باشد حتی خود خانمهای مهربون و صمیمی محله. حالا واقعا چی شده که اینقدر اصرار داری که مدیریت محله عوض بشه؟ ما با مدیریت محلهمون مشکلی نداریم و بهش افتخار میکنیم.
از شما هم که وارد شدید و اولین پست خود را ارائه کردید صمیمانه تشکر میکنیم.
امیدوارم باز هم از مطالب ارزنده و ادبی شما استفاده کنیم شعری که نوشته بودی خیلی قشنگ بود باز هم شعر بگو باز هم شعر بنویس. باز هم کنکاش کن و کنجکاو باش . بچه های ما قوی دلتر از این حرفها هستند. ما خود از امثال این بحثی که شما طرح کردید استقبال میکنیم.
فقط خواهش میکنم که پایت را از کفش مدیریت بکش بیرون که مدیر جاپاش خیلییی محکمه. در مورد زنگ هم من از طرف ایشون اعلام میکنم که اشکال نداره بزنگ. بذار لا اقل مدیرمون مستقیم شما را بشناسه.
باز هم میگم که از حضورت استقبال میکنیم و ظرفیتمان بیش از این حرفاست که از کوره به در بریم.
شرمنده که طولانی شد. بخشش خانم معلم دانا و فهیم.

پدر بزرگ .خوب چای نخورده بابا بزرگ شدی دیگه فک نکنم درس باشه پسر خاله هم بشی …فک نمیکنی یکم زوده برا مدیریت اینجاااااا تکلیف تعیین فرماییییییییییییییی …بذار عرق اولین پستت خشک شه خخخخخخخخخخخخ.

سلام خانم وکیییییل
میدونم شوخی کرده ولی کلا حال میده رو اعصاب بابایی پاتیناژ رفت ..خخخخخخخخخخخخخخخ

سلام. خب پرواز جون تو که میگی مدیر گفته کامنتها حاشیه دار نباشند پس چرا خودت برادر عزیزم حاشیه دارش کردی. بیشتر کامنتهای این پست مربوط به کلکلهای تو با رعد است. آقای دکدر یه کار نکنیم که بگند کل اگر طبیب بودی سر خود دوا بکردی.هاهاها. امیدوارم پروازجونم ناراحت نشه که خیلی دوستش دارم فقط نمیدونم چرا از این ک ک ک ک نوشتنش در رنجم. دیشب تعدادیشو ویرایش کردم و از اش هم خواستم که بنویسه که نه ک. که باز هم رعایت نمیکنه و هی مینویسه ک ک
درسته که گرایش بر این است که عامیانه و محاوره ای بنویسیم ولی خب چون ما با فارسی خوان میخونیم بهتر است که طوری بنویسیم که نوشتهمان برای شنونده آزار دهنده نباشه.
شرمنده که گاه بیگاه مزاحم میشم. واقعا گاه از شیرین زبونی و حاضر جوابی دوستان لذت میبرم.
پیروز باشید.

سلام دوستان عزیز هممحله ای.
ببخشید اما قول میدم که این آخرین کامنتی باشه که به اسم پانیا اینجا منتشر میکنم پس خواهش میکنم که تا آخرشو بخونین و بعد قضاوت کنین و نظرتونو بنویسین.
رعد بارانی یا همون مریم خانم وارد محله شد و خواست که با شما ارتباط داشته باشه مخصوصاً با دخترای محله اما هیشکی حاضر به ارتباط با ایشون نشد تا اینکه من این کامنت رو براشون نوشتم.

سلام پدربزرگ جونی
خُب من اومدم براتون چایی آوردم
بفرمایید نوش جان کنید.
شکلک دخترای محله زرنگند که . خخخ

بعد ایشون یه چیزایی نوشتن تا اینکه من براشون نوشتم که:

نه پدربزرگی جونییی
فکر نمیکنم که خواستگاری خخخ
اسم من قشنگه نه؟
من هم مثل خودتم
معنی اسمم رو هم تو برام پیدا کن عوض چایی که بهت دادم.

و دوباره ایشون و پرواز کامنتهایی دادند که من دوباره بهشون نوشتم که:

خُب من ۲۲ سالمه بعدش هم همینجا بغل گوش شما زندگی میکنم بعدش هم چون خانمای این محله خیلی خانمند به حرف مدیرشون گوش کردن خُب. آخه مدیر جونی گفته که با قریبه ها حرف نزنین. بعدش هم مدیر جونی منو دعوا نکنی هاااا
بعدش هم پرپر اون هم از نوع واز واز من کی گفتم نابینا نیستم من فقط گفتم که مثل رعد پدربزرگ جوووونی هستم. خخخ
شکلک خالی که.
بعدش هم چرا دیدگاه من چند دقیقه در انتظار بررسی میمونه آخه. خخخ

بعد دوباره من در جواب یکی از کامنتهای پرواز نوشتم که:
ببینم آقای پرواز مگه شما چند سالته که به من میگی دخترم؟ ححح
شکلک عصبانیت شکلک ما دخترا رو سنمون حساسیم.
بعد دوباره من در جواب یه کامنت دیگه خطاب به پرواز نوشتم که:
خُب اگه برادرشی پس چرااا اینجا ازت سؤال میپرسه؟ مگه شما خونه زندگی ندارین؟ اه
من دوباره در جواب رعد نوشتم:
خُب بابایی تو واسه اون کله گنده ها یعنی ببخشید واسه مدیر پدیر ها آشنایید که واسه ما دخترا که آشنا نیستید که.
شکلک غمگین. شکلک من چرا مدیر نیستم. شکلک اه اه اه
بعد دوباره من در جواب رعد که پرسیده بود اهل کجایی نوشتم که:
شکلک بغل گوشتون دیگه همین بغل گوش شما. یه نیگا کنی میفهمیندا. خخخ
سپس من آخرین کامنتمو در جواب کامنت رعد در آن پست اینطوری نوشتم که:
خُب پدر بزرگی جوووونییی من هم برم بخوافم آخه ما هم عادت نداریم که بزرگترمون که بالا سرمون نباشه بیرون بمونیم. اومدی خبرم کن که من هم بیام.
شبببببببببببببببببببببخیر
بعد گذشت تا اینکه من متوجه شدم که رعد در پست سامان از من سراغ گرفته که من بهش نوشتم که:

سلااام بابابزرگی خودم
ببین بابا جونم من نمیدونم که کجاااا دنبال تو باشم شکلک دل پانیا هم براتون تنگ شده خخخ
بعدش هم من امروز دختر آجیمو نگه داشته بودم خسته ام که.
الاهی گناهی هستم که من هوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهووووو
بعدش هم من دیگه نمیدونم که چیچی بنویسم فقط با نخودی موافقم شما یه پست بذارین بیاییم با هم بحرفیم
خودتون هم گفتین که پیش مدیر کله گنده پارتی دارین خخخ
بعدش هم شما مگه تهرونین؟
شکلک پانیا سرگیجه گرفته
خخخ

بعد دوباره رعد سؤالاتی پرسید که من در جوابش نوشتم که:

سلااا،اااا،اااااااااا،اااااااااااا،ااااا،عاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعااااااام بر پدر بزرگی جووونییی خودم خوبی میگم آیا؟ ههه
میگم مگه شما ری هستین شکلک تعجب خخخ
بعدش هم من چطوری پست بزنم وقتی یوزر کاربری ندارم آخه این شما هستین که پیش کله گنده ها پارتی دارین یوزر کاربری گرفتین خخخ
بعدش هم همه به تو مشکوکند به من هم مشکوکند که. شکلک چرا بچه های این محله اینقده مشکوکند خخخخ؟
بعدش هم چرا یه نابینا نتونه از یه نوزاد نگهداری کنه مگه چی کم داره؟ شکلک دختر از خود راضی
بعدش هم من یادمه که یکی از پسر خودش نگهداری میکنه و از بچه های این محلهست.

اون پست هم تموم شد تا اینکه رسیدیم به پست خود رعد که من با این کامنت وارد پست شدم که:
سلاااام بر بابا بزرگی خودم میگم خوبی آیا بابایی؟
من هم اومدم تو پستت ببینم چیکاااار میکنی خخخ
میگم باباجووونی میدونی که من چی میگم
من میگم که به این خاطر ما دخترای نابینا درونگرا هستیم که نمیتونیم بعضی حرفا رو که شما آقایون تحمل میکنین تحمل کنیم. خخخ
البته اگه شما خانم باشین آخه یکی بهم میگفت که بابابزرگی احتمالاً ماما بزرگی باشه خخخ
بعدش هم بچه ها فکر میکنن که شما از طرف مدیر معمور شدین بعضی کارا رو تو این سایت انجام بدین واسه همین از شما میترسن و زیاد با شما همکلام نمیشن خخخ
رااااستی نخودی بیا بگو که من کیم
آخه یه جا گفتی حدس میزنی که من کیم
مطمئن باش اگه اونی باشم که تو فکر میکنی خودمو لو میدم خخخ
شکلک حالا مدیرای ارشد نیان از رو I p منو لو بدن هاااا
اینا رو نوشتم باشد که رستگار شویم.
راستی اگه ترانه خانم بیاد یه صندلی داغ مشترک منو بابا بزرگم رو برگذار کنه خیلی حاااال میده هااا خخخخ
شکلک من رفتم هر کی هر سؤالی داره بپرسه

خوبه. دومین کامنت من در این پست این بود:

ببین باباییی جووونی شما هرچی میخوااااد دل تنگت بنویس.
فقط مشکل ما اینه که شما نابینا هستی و میگی که من بینا هستم خخخ
شکلک پانیا خیلی رکه
بعدش هم باباییییییییی آخه شناسنامه که شما نوشتی یه جورایی جعلیه اگه راست میگی یه عکس از شناسنامه واقعیت بگیر اینجا بذار ما ببینیم
شکلک من چقده نترس شدم خخخ
بعدش هم میترسم شما از اونایی باشی که هرکی باهاشون در افتاد ور افتاد خخخ

بعد من در جواب ملیسا خانم اینطوری نوشتم که:

سلاااااااا،،،،،،،،،،،اااااا،اااااااا،ااااااااااا،ااااااااااااااا،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،عاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعاعااااااآم بر ملیسااااااا
میگم تو چراااا به من شک داری آخه من که همون حرفاااا ییی رو زدم که شما زدی خخخ
بعدشم مگه من چه هیزم تری به تو خریدم نه ببخشید فروختم آخه
بعدشم بابایی خدافظی

بعد من دوباره در جواب ملیسا خانم اینطوری نوشتم که:

سلاااام دوباره ملیس آجی
ببین ملیسااااااا خانم اینجا یه ابهام داشت و اون هم این بود که شما نگفتی من کامنتهامو از کی تقلید میکنم
اگه بیان فرمایی شاید ما هم رستگار شویم خخخ
بعدش هم
تو از کجا کفش نه نه ببخشید کشف کردی که من تازه اومدم، هان ، هان، هان،
هوهوهوهوهوهوهوهوهووو
بقول خودت بایبایییی،یییییی،یییییی،ییییی،

بعد دوباره رعد که حس کرد که من و ملیسا داریم با هم دعوا میکنیم کامنتی نوشت که من در جوابش نوشتم که:

نه بابا بزرگی کشتی کج کجا بود.
من و ملیسا آجی هستیم اصلاً هم با هم دعوا نمیکنیم فقط داریم با هم حرف میزنیم شما هم لطفاً موش ندوون خخخ
شکلک حس دخترانه
شکلک ما دخترا همیشه با همیم
هوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوووووووهوهوهوهوهوهوووووهوهوهوووو
بعدش هم الآن ملیسا آجیم میاد حرفامو تأیید میکنه مگه نه؟ کجاییی ملیسا آجی؟ زوووود بیا زووووود.

****
خوب این آخرین کامنتی بود که من به اسم پانیا دادم.
من تو کامنتهام چند هدف رو دنبال میکردم.
یکی اینکه هویت واقعی رعد رو بشناسم بعدش اینکه حرفای خیلی از شماها رو که میخواستین بزنین و نمیزدین رو بزنم و کلاً هم به نظرم چیزی ننوشتم که توهین به شما یا خدایی نکرده سوء استفاده از شما تلقی بشه.

اگه کامنتهای من باعث رنجش خاطر شما شده از همهتون معذرت میخوام ولی اینو هم میخوام اضافه کنم که من از یه نفر تقلید نکردم و از نوشته های چند تا از بچه ها تقلید میکردم حالا شما چطوری حدث زدین که من از کی تقلید میکنم یعنی یه نفر رو حدث زدین نمیدونم.
یه چیزی رو هم به یاد داشته باشین که اینجا یه سایت اجتماعی هست و هرکی ممکنه که بیاد و سر بزنه و کامنت هم بده.
حالا با یه پانیا یا رعد بارانی اگه شما نتونین خودتونو کنترل کنین پس نمیتونین همیشه با هم باشین.
باز هم میگم اگه شاید من نبودم شما هرگز با رعد ارتباط نمیگرفتین و این من بودم که سعی کردم کاری بکنم که شما هم وارد بحث بشید و باهاش ارتباط داشته باشید.
حالا با همه ی این حرفا این منم که مورد حجمه ی شماها قرار گرفتم و همهتون فکر میکنین که من مقصر اول و آخر این ماجرا هستم.
از آقای خادمی به خاطر اینکه هویت اصلی منو لو ندادند ممنونم چون میدونم که میدونن که من کیم.
اما اگه هرکدوم از شما بچه ها خواستین یا مدیر اگه خواست من خودمو معرفی میکنم و بهتون حق میدم که اینو ازم بخوایین.
اما اگه این کار رو بکنم دیگه هیچوقت نه در اینجا و نه در هیچ سایت نابینایی دیگه سر و کلهم پیدا نمیشه.
با هم از همه ی اونایی که ازم رنجیده اند معذرت میخوام.
موفق باشید.

سلام زهره خانوم …..این بابا بزرگ چشم و چار درست حسابی نداره …گوشاشم نمیشنوه راستش که براش جاز و پارساوا نصب کنیم احتمالا کامنتای شما رو ندیده مث چنتا از کامنتای منننننننن.بش خرده نگیرین /…همینی که قاچاقی نفس میکشه و سایه مون رو سرشه باید خدا رو شکر کنییم

رعد گرامی هدف من قضاوت درباره شخصیتت نبود خواستم در مورد این فرضیه و نظر که افراد میتوانند درعین داشتن اختلافات نظر و سلیقه و فکر و….. باهم دوست باشند زندگی کنند و… نظرم را گفته باشم. منظورم این است که هنگام انتخاب چه بعنوان دوست و چه بعنوان همسر و شریک زندگی باید سعی کرد که ببینیم چقدر با طرفمان وجوه اشتراک داریم شخصیتمان باید ارزیابی شود که دارای چه تیپ شخصیتی هستیم. به قول روانشناسی میگفت بعضی شخصیتها دانشآموزی هستند یعنی منتظرند که کسی دستور دهد و آنها عمل کنند یا کسی برایشان تکلیف تعیین کند و آنها مجری باشند و برعکس برخی دارای شخصیت معلمی هستند که دوست دارند تعیین تکلیف کنند دستور دهند و از دیگران توضیح بخواهند.
خب واقعا اگر دو نفری که بخواهند باهم زندگی کنند دارای شخصیت معلمی باشند و هر یک انتظار داشته باشد که دستور دهد تکلیف تعیین کند و دیگری اطاعت کرده آنها را اجرا کند ببینید چه زندگی خواهند داشت. همش دچار چالش و اختلاف خواهند بود.
عامل بسیاری از اختلافات بین خانواده ها همین داشتن شخصیتهای ناهماهنگ و ناسازگار است. البته این بحث خود میتواند یک پست مستقل داشته باشد و دوستان روانشناس در مورد تیپهای مختلف شخصیتی ارائه نظر و دیدگاه نمایند.