خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

میزگرد 4, خط قرمزها,

به امید هوای تازه تر, گفتیم از رفتن خوندیم از سفر, می خواستیم مثل پرنده ها باشیم, آسمونو حس کنیم رها باشیم, ….
سلام, همراه با عنوان این پست یاد شعر فیلم خط قرمز افتادم فکر کردم بد نیست یه کمشو هم بنویسم
.. .
خب خط قرمزهای شما چیا هستن؟
آیا نیازه ما خط قرمزهامون رو به بقیه گوشزد کنیم؟
یا نه,! با رفتارمون نشون بدیم که خط قرمزهای ما این و این و…. هستن
این خط قرمزها میتونن کاملا متفاوت باشن, شما عزیزان آزادین که از دیدگاه خودتون کامنت بنویسین, مثلا آقای جعفری بر این باورند که: به رغم اینکه در زندگی آدم صبور و باگذشتی هستم, ولی یه نقطه ضعف بزرگ دارم که فقط اینجا میتونم مطرحش کنم. این نقطه ضعف اصطلاحا خط قرمز منه و کسی بخاد ازش
عبور کنه, امکان نداره واکنش نشون ندم و اون هم زمانیه که افراد بینا صرفا به خاطر بینا بودنشون بهم به نوعی از بالا به پایین نگاه کنن. مخصوصا موقع بحث بر
سر موضوعی خاص طرف برای حق بجانب جلوه دادن خودش یه جوری دیدگاه من رو به ضعف بینایی من مرتبط کنه به این مفهوم که چون درست محیط پیرامونت رو نمیبینی, پس درک
درستی هم نداری. در حالی که در بسیاری از موارد موضوع و درک اون اصلا نیاز به بینایی نداره.. .
امیدوارم خودتون اینجا حضور پیدا کنید ….
در ضمن شام فسنجون میدیم به هرکسی شرکت کرد,
****
هر کسی به شکلی ایرادها و نقطه ضعفهایی دارد؛؛
برای تجربه یک رابطه خوب در کار یا زندگی؛؛
بهتر است کسی را پیدا کنیم که ایرادها و نقطه ضعفهایش، برای ما مهم نباشد؛؛
عمده رابطه های ناموفق بر دو فرض بنا شده اند؛؛
یکی اینکه انسان ممکن است تغییرات جدی داشته باشد؛؛
و دوم اینکه میتوان انسانی را یافت که هیچ ایراد و نقطه ضعف جدی نداشته باشد؛؛
****

۳۶ دیدگاه دربارهٔ «میزگرد 4, خط قرمزها,»

سلام زهره.
من فکر میکنم که در مورد نابیناها خطوط
قرمز یه کمی قرمزتره.
به این دلیل که بیشتر اعمال و رفتار مون به قول معروف توی چشم بیناهاست.
حالا در این صورت ما خیلی وقت نداریم که با رفتارمون کم کم خطوط قرمز رو ترسیم کنیم و به بصر طرف مقابلمون برسونیم.
پس در نتیجه بهتره که در مواقع ضروری با مخاطب مون سنگها مون رو وا بکنیم و تکلیف همه چیز رو مشخص کنیم، این باعث میشه که احتمال موفقیت در یک رابطه از هر نوعش بالا بره.
البته این در رابطه دو فرد بینا و یا دو فرد نابینا کمی متفاوت تره و خطوط قرمز هم کم رنگتره که بهتره با مدیریت زمان و مدیریت شرایط این خطوط مدون و به عنوان یه عنصر باز دارنده در مواقع ضروری ازشون استفاده بشه.
امید دارم که لا اقل این پست تبدیل به یه چت روم نشه و بچه ها فقط در این رابطه صحبت کنن و این موضوع خیلی مهم رو کمرنگش نکنن.
ممنون از این بحث ارزشمند.

عمو آخه کامنت شما هم که تقریبا همون حکم خالی رو داشت, خخ
من میتونم جواب چنین کامنتهایی رو بدم, اگه لطف کنید با اطلاع قبلی پست یا کامنتهای من و کامنتهای دوستان در پست منو ویرایش کنین سپاس مند میشم, میدونین نمیدونم چرا رو این قضیه اینقدر حساسم, همون که آقای عدسی با همون چندتا نقطه وقت گذاشته بودن و اومده بودن کامنتیده بودن کلی خودش ارزش داشت, میدونم شما هم واسه بهتر شدن محله زحمت میکشید ولی اگه سعی کنید به حساسیتها هم توجه کنید ممنون میشم, البته شما مسلما این حق رو دارین که در مواقع خیلی ضروری که محله دچار مشکل میشه کامنت حذف کنید ولی الآن به نظرم نیاز نبود, ولی بازم تشکر
درآخر اگه کامنت رو برگردونین خوشحالم میکنی

سلام و صبح همگی بخیر. خواستم امتثال امر زهره خانم کنم که به علت ناواردی موفق نشدم. از جناب عدسی میخواهم که کامنت خالی خود را تجدید کنند. شاید که اسباب رضایت خاطر خانم مهندس محله فراهم گردد.
لازم به ذکر است که به این دلیل کامنت خالی جناب عدسی را حذف کردم که گمانیدم ممکن است بخاطر نقص در گوشی یا ایجاد ارتباط اینترنتی موفق به ارسال کامنت نشده اند و کامنت خالی ناخواسته آمده و هیچ دلیلی برای بودنش نیست.
به هر حال اگر سبب رنجش خاطر خاله زهره شدم پوزش میطلبم.
البته کامنت خالی جناب عدسی فقط مربوط به این پست نبود و در پست عمو چشمه و خانم ضامنی و آقای ذولفغاری هم تکرار شده بود. من حدس میزنم که قصدی در کار نیست و احتمالا بخاطر اشکالات فنی کامنتهایش خالی و فقط با نقطه ارسال میشوند.

سلام

زهره جان به نظر من گاهی اوقات باید با رفتار نشون بدیم

اما گاهی اوقات باید خط قرمزهامونو گوش زد کنیم

چون همون جوری که واسه خود من هم این مشکل به وجود اومد گاهی اوقات از رفتارت برداشت اشتباه میشه و فرد خط قرمزهامونو متوجه نمیشه

من یکی از خط قرمز هام اینه که وقتی نیاز به کمک ندارم کسی کمکم نکنه و یکی دیگه از خط قرمز هام این هست که کسی به خاطر نیازم و به خاطر ترحم باهام دوست نشه

اگه بخوام اینها رو با رفتار نشون بدم که دادم و دیدم که افراد فکر میکردن من بدم میاد از این که کسی پیشم باشه پس باید اونا رو گفت یا گوش زد کرد

اینطور بهتره

ولی همینطور که گفتم اگه بعضی مواقع هم با رفتارمون نشون بدیم بهتر از گفتن هستش

سلام زهره .
ههههههه. من رعدم و ما قدیما بهش میگفتیم خط سفید کهربایی مایل به آبی خخخخ
خط قرمز رعد فقط بی ادبیه . از ناسزا هم ناراحت نمیشم .فقط و فقط از دایره ی عفت کلامی و حیا خارج شدن خط قرمزه رعده بزرگ و اساطیریه .
شامتتون خییلی خوبه و وسوسه برانگیزه. بنده دیگ آوردم سهممو بدید من شوووم نمیخورم

سلام.
دوستانی مثل جناب چشمه و آقای عباس و بقیه عزیزان که الان یادم نیست حرف های قشنگی زدن.
به نظر من، خط قرمز ها بستگی دارن به مدل بینش ما. و اینکه چطور مشخصش کنیم هم به نظر من بستگی داره به موقعیت و به طرف مقابل یعنی فرد یا دسته ای که می خواییم خط قرمز های ما از طرفش یا طرفشون رعایت بشه. گاهی با۱اشاره مطلب رو می فهمن و حله ولی گاهی با تذکر های مکرر هم کار به جایی نمی رسه و باید داد زد. البته از دید من کم رنگی یا پر رنگی خط قرمز ها هم بی تاثیر نیست. مثلا گاهی بعضی موضوعات جزو خط قرمز های من هستن و ترجیح میدم اطرافیانم مراعات کنن ولی اگر با وجود تلاش های من گاهی بعضی افراد یادشون نبود یا نشد که مراعاتش کنن ممکنه بگم بیخیال. طرف عزیز تر از این حرف هاست و فلان موضوع رو هرچند من اینطوری نمی پسندم ولی اینهمه ارزش نداره که محبت طرف رو ندید بگیرم. ولی بعضی خط قرمز ها بزرگن. واقعا لازمه که واسهشون۱تدبیری اندیشید و با سکوتی از سر نارضایتی، با توصیه ای آرام و محترمانه به مراعات، با تذکری دوستانه اما جدی، با اصرار و تاکیدی قاطع، و حتی با تحکم و اقتدار از این خط ها دفاع بشه. در چنین مواردی خود من تا۱جایی تحمل می کنم به خصوص اگر طرف عزیز باشه و بعدش دیگه منفجر میشم. در کل ترجیح میدم هوای پا هام رو داشته باشم تا ناخودآگاه از خطوط قرمز اطرافیانم رد نشه و در مقابل همین انتظار رو هم از اون ها دارم.
در پایان، من فسنجون دوست ندارم. بدم نمیاد ولی طرفدارش هم نیستم. قربون دستت به من۱لیوان بزرگ آب سرد سرد سرد بدی ممنونتم.
این پستت هم مثل تمام پست هات خوب و مفیده. ممنون از پست قشنگ و از کلام زیبات زهره عزیز.
سربلند باشی.

سلام, تو هم مثل همیشه تحلیلت دقیق بود, راست میگی کم رنگ و پر رنگ دارن, میدونی همین که انتظار داریم همه مثل خودمون باشن واسه من که دردسر آفرین بوده, چون من انتظار دارم هرطور با یه نفر رفتار میکنم اونم متقابلا رفتار نشون بده که خیلی کم اتفاق میفته و من حرص میخورم,
شاید هم دست خودشون نیستا, ولی من انتظار دارم و شدنی نیست
اینم یه پارررچ آب تگری, ایام به آیدین

درود! سفسته باز وارد میشود، من از تغیراتی که در محله بوجود آمده رضایت ندارم و از دیشب روزه ی سکوت گرفتم و به نظر خودم اهمیت دادم که هر پستی که میخوانم فقط اعلام وجود کنم و بدون رد پا از آنجا عبور نکنم… من همه جا حرف برای گفتن دارم، ولی راضی نیستم از شخصیت واقعی خود دور شوم، امروز هم به احترامی که برای صاحب این پست قائل هستم سکوتم را شکستم و باز هم میام اینجا و نظراتم را بیان میکنم، فعلا!

با سلام و درود خدمت شما
گفتنی ها را دوستان گفتن من نظر عمو چشمه و خانم عبدلی را لایک میکنم
امروزه خوبی کردن به هرکس نیامده چه از روی ترحم باشه چه نباشه
من خودم دوست ندارم هیچ کسی از دستم ناراحت باشه و سعی میکنم تا جائی که ممکن هست کمک کنم به شرط حفظ حریم شخصی طرفین.
اما بعضی ها واقعأ بی جنبه هستن واقعأ یعنی درک ندارند که آیا فلانی کار داره یا نداره وقتش آزاد هست یا نه نمیدانم وقت چرا برای بعضی از ما ها اینقدر بی ارزش شده مثلأ من از بعدازظهر ساعت ۵ تا حدود ۹ در اسکایپ هستم و آماده رفع مشکلات بچه ها کسی هم بی جوابنمیماند مگر شورش را از مزه برده باشه .اما بعضی ها تازه ساعت ۱۱ شب یادشان میافته مشکل دارند

سلام و درود خدمت خانم زهره
خوب من یک معلم هستم در اوایل کارم خیلی خط قرمز داشتم ولی هر چی میگذره دِلم دریایی تر میشه و گذشتم بیشتر، یعنی من اون معلم ۲۰ سال پیش نیستم ، و در مورد بزرگمهر هم حساس بودم ولی فکر میکنم فرهنگ سازی بهترین راه حله، البته فرهنگ هم یک ساله ساخته نمیشه،مثلاً توی سفر رفتم بستنی بخرم آقای فروشنده اجازه داد بزرگمهر همه ی بستنی ها رو دست بزنه واین خط قرمز تربیتی من هست که به همه چیز دست نزنه و بالاخره هم من برای اون و بقیه بستنی انتخاب کردم و فروشنده به همه گفت: واییی طفلی چِشاش مشکل داره واییی،ولی من فقط لبخند زدم چون نمیدونستم چطوری فرهنگ سازی کنم! مثل همیشه سربلند و پیروز باشید

سلام بر مادر بزرگوار, درسته, هرچقدر با افراد بیشتر و طرز فکرهای بیشتری رو به رو میشیم حساسیتهامون کمتر میشه, میگم باید عمو چشمه رو میبردین اونجا حساب صاحب مغازه رو میرسید, البته روشش خاص و جالبه, یه کاری میکنه شرمنده بشه در حد لالیگا خخ
ممنون که اومدین

سلام
خوبه که اول هر کسی خط قرمز خودش رو بدونه و اینکه کاری که بهش مربوط نمیشه رو دخالت نده و با نظرش یک لکه سیاه رو نریزه روی یک لباس سفید
از نظرم خط قرمز افراد بینا این هست که یک نابینا رو که فقط از لحاظ جسمی معلول هست رو از لحاظ ذهنی هم معلول میدونن و این جور افراد چشم بصیرت رو شعار میدونن .

سلام زهره جون
خب خط قرمز های من قبلتر ها خیلی خیلی بیشتر بود …. هرچی بیشتر تر بزرگتر شدم و با انسانها برخورد های بیشتر داشتم این خط قرمزها کمرنگ تر شد البته خط قرمز در اینجا فکر کنم بیشتر حساسیت معنی بده البته فکر کنم ….
اما یکی از خط قرمز های خیلی پررنگ من که هیچ وقت هم کم رنگ نمی‌شه البته امیدوارم اعتقادات من هست که اجازه نمی‌دم کسی در مقابل من به اونها توهین کنه یا ….
دیگری مرزی هست که برای شخصیت خودم به عنوان یک دختر قائل هستم که سعی می‌کنم نذارم از جانب آقایون شکسته بشه …..
خب بذار ببینم سو استفاده از مهربانی و حسن نیت و صداقت من این هم یه خط قرمز برام محسوب می‌شه که اگر حس کنم شکسته شده دیگه اون وقت رفتارم و کردارم و گاهی گفتارم متفاوت می‌شه و همه این ها رو بنظر من بهتره با رفتار به دیگران معلوم کرد البته گاهی هم گفتار بهترین وسیله برای پیشگیری از سو تفاهمات احتمالی هست که باید بدونیم گفتار رو کی استفاده کنیم که خودش باعث سو تفاهم و دردسر نشه ….
“فکر کنم خیلی قاتی پاتییی نوشتم ولی شنونده عاقله نگرانی نداره”
همیشه سربلند و پاینده باشی

سلاااام مهندس.
خُب با حرفهای که عمو چشمه و نخودی خانم و البته بیشتر تر تر تر پریسا خانم زدند به نظرم دیگه نوشتن نظر من جایز نباشه یعنی منظورم اینه که نظرات این سه عزیز رو میلایییکم و از پست شما هم سپاسمندانه ام.
موفق باشید البته موفقر از موفق.

خط قرمز های من ظلمند. خصوصا اگه ببینم جایی به کودکانی که نوعا آسیب‌پذیرند ظلمی بشه، تا جایی که در توانم باشه به هیچی رحم نمی‌کنم، چشممو رو همه چی می‌بندم و در جهت رفع ظلم، اقدام می‌کنم. نمیتونم ببینم ی بچه واسه اینکه ناهل جایی غیر از مثلا ایرانه، نتونه درس بخونه! نمیتونم ببینم کودکی فقط به خاطر فقر و نداشتن پول سرویس؛ از کلاسم که واسه استقلالش خوبه، محروم بشه. کلا نمیتونم ببینم کوچکولویی به علت ظلمی که بهش شده بگه “بگذار بزرگ بشم!”
راستی خیلی از حرف زور، متنفرم. اصلا نمیتونم ببینم طرف به خاطر موقعیتش یا پولش فکر کنه میتونه بهم زور بگه. اینم ظلم هستش و به هیچ وجهی ظلم به خودم رو تحمل نمیکنم.

آخیش شد انگار, امان از این اینترنت نا سرعته پر محدود
سلاااام مجتبی, وای اگه عشقت به بچه ها رو ندیده بودم شاید اینقدر باورم نمیشد, واسه کارگاه بازی رو میگم, من که بیرون بودم و صدای بچه ها و کامپیها رو میشنیدم داشتم دیواانه میشدم, ولی تو همچین صبور داشتی به اینا آموزش میدادی آدم کیف میکرد, مررسی که اومدی,

سلام.
خب من دادم خط قرمزمو از این موزاییک برجسته ها زدن که برای نابیناها هم مناسب سازی شده باشه.
خط قرمز برجسته ی من اینه که بفهمم کسی به خاطر این که به دردش میخورم و به خاطر چیزی به جز خودم باهام دوسته.
هستن کسایی که بعد از چند ماه بهم زنگ میزنن و کلی هم تحویلم میگیرن که در ادامه متوجه میشم یه کاری دارن باهام.
اوایل میپیچوندمشون ولی الآن دیگه در کل جوابشون رو نمیدم.
یکی دیگه از خط قرمزام اینه که یه جا غذا فسنجن باشه و من دیر برسم و بگن غذا تموم شده.
اون وقته کهههههههههه
دیگه هیچی دیگه.
ما رفتییییییییم.

دیدگاهتان را بنویسید