خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تولد…تولد…تولدت مبارک

سلااااااااام. بچه ها بدوویین بدوویین امشب جشن تولده

دیر برسین جا گیرتون نمیاداااااا

آخه خونمون کوچیکه جا نداره

میپرسین تولد کیه؟

هرکی گفت؟ هر کی گفت؟ هرکی گفت؟

ساکت. همهمه نکنید خودم الان میگم:

تولد پدربزرگمونه… هورااااااااااا

نشنیدم؟ کیه داره میگه پدربزرگ کیه؟

بابا رعدی رو میگم دیگه هههههه

امشب هزار سالگیشو میخوایم جشن بگیریم خخخ

حالا همه باهم جییییغ، دست، هوراااااااا

خب حالا دیگه سکوووووت

بابا رعدی عصا به دست، قدم زنان، شیک وپیک داره میاد

من برقا رو خاموش میکنم، وقتی بابایی یوایشکی درو باز کرد، همه باهم میگییییییم:

تولد… تولد…. تولدت مُباااااااااارررررک

فقط حواستون باشه سکتهه رو نزنه. بابا رعدی یه کم ترسو تشریف دارن.

نگید من غیبتشو کردما. چون خودم ترسوتر از اونم خخخ

باقی ماجرا رو توی کامنتا با هم دنبال میکنیم

منتظرماااااا

راستی بدون کادو نیاین. خودم دم در وایسادم هرکی دست خالی بیاد راش نمیدم خخخخ

۱۷۸ دیدگاه دربارهٔ «تولد…تولد…تولدت مبارک»

سلام.
خب من کادو دارم.
ایناهاش.
میگم تبسم، این کلاهگیس بهش میادهاااااااا!
این بابا بزرگ که موی درست و حسابی نداره! بذاره سرش کلی میره رو قیمتش.
یه هشتصد نهصد سالی جوون میشه.
خب من برم یه دوتا بادکنکم بترکونم تا کسی نیومده.
مجتبی هم بدون کادو راه نده.
تبعیض قائل نشی چون مدیره هااااااا!

سسسسسسلام سیروس وارد می شود چه خبره این جا چقدر شلوغ و پلوغ هست تبسم خانم بگیر این کادو قشنگه من رو خیلی سنگینه کمرد درد گرفتم می دونی چی هست آره یه پالتو با جنس ترکیه ده کیلو وزن داره بهش نگین ها بزارین سوپرایز بشه وای خدا شما گوش ندهید این حرف رو دارم ته دلم به خودم می گویم بزار بابا رعدی دیسک کمر بگیره هر چند ۵۰۰ تهزار تومان دادم به این کادو ولی ارزش داره بزار رعدی کمرد دند بگیره پول برام مهم نیست هر چند یه قران ازم در بیاد جونم در بیاد ولی مردم آزاری کیف داره باز این رعدی می یاد کامنت قشنگ من رو اینجا نمی بینه مهم نیست شکلک الفرار بهش خبر دادن انگار کلاغ ها شکلک فرارر کردن با صدا بزارین صفحه خان برایتان بخونه هر چند رعدی نمی تونه بخونه الان آرزو می کنه کاشکی یه صفحه خان داشتم مفحوم این حرفهای نوشته شده در زیر رو می فهمیararararararararararararararararararararararararararararararararararararararararar
راستی من با موتور قاضی فرار کردم ها این صدایی ناشی شده از این حروف صدای موتور قاضی بود رعدی تستش کن جاز جادویی رو دانلود کن نصبش کن تا معنی این نوشته ها رو بفهمی شکلک ما که رفتیم

سللااااام ، بر تبسم دختر خوبو و آتیش پاره ی خودم.
مرسی. چه محله ای شکلک ذوقیدگی در حد خفگی.
مرسی. قربونت بم ، مااااچ پاااچ.
وای چه کیک و بساطی .شکلک رعد خیییییییلی شکمو و هزار ماشالله خوش خوراکه.
لبخندکم ، پاپا رعد خییییلی خوشحاله که تو این محله یه دختر دوست داشتنی مثل تو داره. بخاطر دعوت تو هم بود که به اینجا اومدم . یادته از این جا چقدر تعریف کردی ؟؟؟
من تو این محله ، واقعاََ راحتم و همه رو دوست دارم ، ولی همش میبینم که یه عده از حرفای من
ناراحت میشن. شکلک بخدا من اصلاََ نیومدم جو سازی کنم ، و اگه بدونم وجودم اینجا زیادیه ، دممو میذارم رو کولم و میرم .
جا برای من گنجشک زیاد است ولی
به درختان خیابان تو عادت دارم

جا داره اینجا از همه ی افرادی که از حرفای من ناراحت میشن ، حسابی معذرت بخوام.
من فهمیدم که یه عده عزیز ، همش از حرفای رعد خل و دیونه دلخور میشن.شکلک رعد فقط و فقط قصدش خندوندن آدماس.
ولی من در اینجا یه تازه واردم ، از رسم و رسوم هیچی بارم نیست. نیومدم که حقه بزنم.
ولی خب دوست دارم در هیبت یک پیرمرد ظاهر بشم . و کلی با همه بخندم ، قصد فریب ندارم.
باران یه خانومه که دوست داره تبدیل به یه رعد بشه. فریاد بزنه و مرتب حرفاشو تو گلو نریزه.
بازم ممنون لبخندکم ، ایشالله سپید بخت بشی .

میگم این دکی دوباره کجا غیبش زد؟
دکی کجایییییییییییی!
بیا میخوایم شهرو به هم بریزیم.
میگم عصای بابا بزرگو برداشتم نمیتونه دنبالمون کنه. بیا اینجا شلوغ کنیییییییییم!
اون توپ گلبالو بده، زهره برو اون سر خونه، حاضری، بگیییییییییر.
وای ماماااااااااان.
این شیشه چی بود شکست دقیقً؟
خب میگم چیزه.
چیز.
خب بذارید توضیح میدم.
من، من، خب من، اصلً تقصیر زهره بوووووود.
خب بگیر توپو دیگهههههههه!
پس تو چه گلبالیستی هستی آخه!
خدا شفام بده.
نمیده که یه محله راحت شن خخخ.
ما رفتیییییییییم.

سلااااااام بر رعد عزیز و گرامی
اول اینکه،تولدت بسیار بسیار مبارک
ان شاالله هزار سال زنده باشی و سایت مستدام
کادو نمیتونم بهتون بدم،اما تبریک که میتونم بگم
ببخشید من دیر خدمت رسیدم آبجی
و دوم اینکه:هیچکس از حرفای آبجی باران ناراحت نمیشن
پس به خل بازیهات ادامه بده،خخخ
شوخی کردما ،به دل نگیری رعد عزیز
بازم تبریک و هزاران هزار بار تبریک
ارادتمند شما،علیرضا

سلام بابا بزرگ تولدت مبارک
امیدوارم۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰،ساله بشوی
شهروز تو دوباره با این توپ شوخی کردی؟
بابا زدی میز بند بسات این تبسم را آوردی پاهین که
بعد هم میندازی تقسیر بچه مردم؟
تازه هنوز شانس آوردی که سوتون اون اتاق بغلی نریخت

وای شهروز خدا بگم خفت کنه زدی شیشه های مشروب من رو خورد خاکشیر کردی :
من چهل روز روی اینها کار کردم اینها سرمایه ملی من بوده . نونم آجر شد .
شکلک کله ملق زدن درحال مستی
بابا رعدی به پای هم لاک بزنین : یعنی تولدت مبارک : انشالله طرح مسکن مهر بشی یعنی نود و نه سال عمر کنی :
انشالله عمر با عزت و بی منت داشته باشی
بابا رعدی منم بیست و سوم آذر تولدم بود واسم لاک خریدن
منم سنم سن خرهای امامزاده داوود شده دیگه دور از جون شما
شهروز داداش شما با چای شهرزاد نسبتی داری داداش
راستی پری پری کجاست رفته گل بچینه شهرداری گرفتش بهش گل داد زد پرپرش کرد خخخخ
بچه ها داداش رعد برق بخاطر تولدش میخواد به همه کادو بده همه رو ببره کالیفورنیا : داداش رعد و برق هزینه بلیط معلول نیم بها هست
واسه یبار هم که شده جدی آقایی کن و مرد باش و مردونگی کن : کاروان لسانجلس راه بنداز
هر کی میخواد بلرزه و بلرزونه پای خربزه خوردنش هم میشینه . خخخخ
کادوی منم یه jaws 32 bit که انشا الله کم مارو زیاد حساب کنی

آهای فری اندازه نگهدار که اندازه نکوست.
ببم جان شهروز جان کمتر بخور ، بذار برای بقیه هم کمی میوه بمونه.شکلک داداش افتاد
فرفره ، کوفتت ننشه ، اگه لب به این زهرماری بزنی خخخخخ
اینجا خونه لبخند خانومه
و ایشون با بساط لهو و لعب مخالفه.

سلام سلام! رعد جونی تولدت مبارک! تبسم منم براش ی دست دندون مسنوعی مشتی خریدم! خوبه نه‎? آقای خسروی عمو جون ی لحظه بیا بیرون کارت دارم! منم منم،‏ چه جوری بگم از اونا میخوام! تولده ها! تولدم بدونه هیچی نمیشه! دستسازه یا شیشه؟ خخخخخخخخ!‏

ساااااامان تو هم آآره ؟؟؟. برای تو زوده پسر خوبم ، تبسم این فری فرفره رو ببر تو گنجه قایم کن که داره همه رو از راه به در میکنه .هههههه قربونه دستت شیشه ها ببر پیش خودش بذار ، جووونای دیگه هووس نکن شکلک تبسم شیشه هارو تو سر فری شکوند

سلاااااام به اقیانوس ساااایت ، هنوز با من قهری ؟؟؟؟
ولی من با تو آآآآشتیم .یه دهن برات بخووونم چشمه دلها ، که بدووونی به موقعش میشم یه باران رحمت .بچه ها اکو بدید ، ساکت :
اگه تو با دل من یک دل و همراهی بگو
از دلم بی خبری یا اگه آگاهی بگو
تو با من قهری ،بگو
آشتی اگه هستی ، بگو
نمی دونم چی بگم،هرچی که می خواهی بگو.

خیییییلی سنگدلی ، خب ببین وقتی بارون میشم مجبوری تو کوتاه بیای .و من دیگه طاقچه بالا میذارم و مثل همه ی خانوما میشم.میدونم الان داری میخندی ، لباتو جمع نکن ، خودم دارم با چشم جهان بینم میبینمت
بارون قربونه خندیدنت ،رقصیدنت بچه ها دست ، عمو داره میرقصه ! شکلک معلومه عجب حرفه ایه
داشتم میگفتم از خندیدنت معلومه که تو هم منو دوست داری شکلک رعد حس ششم داره .
با ما به ازاین باش که با خلق جهانی .

سلام بارانی تولدت مبارک این رعد شدنم عالمی داره ها نه آرزو کن بارانهای دیگه هم که باید یه روزی رعد بشن مث من.بشیم اون رعد دنیا را آتش بزن ححح تا دیگه اونی بشه که خودت درک میکنی.لبخندی برا من چی گذاشتی کیک خامه شکلاتی گردویی میخوام خوب منم سرزده رسیدم نمیدونستم که باید کادو بیارم ولی برا رعد بارانی که نگفته هاشو احتمالً رعد وار و مهربونیهاشو باران وار تقدیم اهلش میکنه آرزوهای خوب دارم

ثنا جون من با دهه هفتادیا خیییلی جفت و جورم ، خب اوایل تدریسم شاگردام شصتیم بودن ، ولی بیشتر از ده ساله که با دخترای هفتادی سر و کله میزنم. شماها از دهه ی ما خییلی بهتر و شجاعترید.خوشم میاد از همتون

اوه آقایون رقص !!!!خانوما دست …
حالا بر عکسم نداریییییییییییم عفیف باشید لدفن.
تولدت مبارک …
انشا الله ۱۹۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
سال دیگه زنده باشی و این روز رو جشن بگیری !!!!!!!!

وای خدا دومین کامنت مال من هست یکی بره از اول بخونه یعنی چی همش کامنتهایی من بعد از همه می یاد اول خلاصه رعدی یادم رفت بهت تبریک بگویم مبارکه مبارک ها ما هم هستیم یکی ما رو تحویل بگیره خب کسی هم برام کارت نفرستاده راستش چند روزی خانه نرفتم صندوق پستی رو چک نکردم باشه فعلا با ییی

سلام تبسم چه کار جالبی کردی
رعد عزیز من تولدتو بهت تبریک میگم امیدوارم صد سال زنده باشی و توی محله رفت و آمد کنی و تا آخرش همسایه ی خوبی برای ما باشی خخخ
عزیزم یک سبد گل مریم تقدیم به وجود گلت میکنم و برات بهترینها رو آرزو میکنم
شادکام و سرزنده باشی

از بس ذوق کردم شعرو اشتباه نوشتم ، شرمنده ی سیمای پری وشت
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من.
دل من داند و من دانم و داند دل من
حالا درست شد. پریرو یعنی میشه ، یه روز برسه که همه ی گوش کنیا با هم یه اردویه دسته جمعی بریم.یعنی عمر من کفاف میده. ؟؟؟شکلک آرزو بر جوانان عیب نیست

سلاااام بر بچه مثبت محله ، آره بابا ، بیا اینجا پیش من و این دختر مخترای مؤدب بشین
اونور پیش اون پسرای بد نرو . همیجا بشین برام بتعریف که چی کارا میکنی ؟؟؟شکلک اشکان چشمش به گنجس و میخواد بره پیش پسرای مارموز خخخخ

سللاااام بچه های گلم ، صفا آوردید ، شکلک رعد لنگو لنگون وارد میشود.
سلام بچه ها همین الان رسیدم خونه. قربون همگی شکلک تبسم رعدو با عمو چشمه آشتی بده.
عمو خوبی ، قربونه سر سنگین شدنت ، من شما و همتونو خیییلی دوست دارم.
شما گفتی بخاطر نقش بازی کردنم ناراحتی ، اما من که عقل درست و درمونی ندارم ، بیا جلو دست بده ، آآآآشتی آشتی ، با من قهر نباش . بیا شیرینی بخور جون من .
بچه ها از همتون خیییلی ممنون ، و بازم تبسم چقدر منو شرمنده کردی ،
بچه ها همگی راحت باشید و بیاید با هم حرف بزنیم و بخندیم . آخه رعد ده هزار و پنج ساله شده شکلک پس چرا فکر میکنم نه هزار و سه ماهمه .
حالا برم باز میام.

سلاااام.
باشه آشتی.
با من این کارا رو نکن.
تو هرچی هستی برای من عزیزی.
شاید به همین دلیلم باشه که ازت انتظار دارم که دست از این خل بازیات برداری.
من هرچه که میخوام تورو در هیبت یه پیرمرد درب و داغون ببینم نمیتونم.
دست خودم نیست، به من فشار نیار.
تولدت مبارک، ۱۲۰ ساله بشی الاهی.
احتمالا تا شنبه دستم به اینترنت نمیرسه، شنبه میام جوابتو میبینم.
شاید هم از بچه ها سوال کردم.
حرفای منو به دل نگیر که بیشتر از این حرفا برای من مهمی.

پس عمو اگه اهل حالو حولی برو تو گنجه ، پیش پسر مسرای بد و گمراه .خخخخخ
اگه مثل رعدو برو بچ اهل دلی ، بشین که یه موسیقیه سنتی بذارم (علیرضا قربانی ، آهنگ ای بی وفا ) همراه با یه چاایی داغ قند پهلو ، بعدشم برم حافظو بیارم فال حافظ براتون بگیرم

درووود! خوب حالا نوبت منه که بادکنکارو بادشون کنم و نفری یکی به همتون بدهم، بچه ها راستی من سر راه سه کیلو چسفیل گرفتم که از شما پذیرایی کنم، بیایید این چسفیلارو بخورید تا سرتون گرم بشه، تولدت مبارک رنگینکمان شلوغکار…! من سال ۸۷ دندونامو عوض کردم، بیا این هم یک دست دندون مصنوعی عهد قجر برای بابا بزرگ…! خخخهاهاهاهاهاهاهاهاها، راستی از ترانه و عمو حسین و ملیسا و ترنم و… چه خبر؟ چرا اونا اینجا نیستند؟!

سلام.
وای اینجا چه خبره.
چرا ما رو دعوت نکردید.
اجازه میتونیم از این کیک کمی میل کنیم.
به به خوبه.
راستی کادو هم آوردیم که ان شا الله مورد پسند واقع گردد.
کمی اعتماد به نفس.
زیرا پدر جان این طور که ما متوجه شدیم در پی گرفتنش از دیگران است که زیادشم خوب نیست.
خوش باشید.

سسسسلام عطا جان ، قربون قدمات ،همه دعوت بودن .تو که احتیاج به دعوت نداری ، تو خودت صاحاب مجلسی . مرسی کادوت هم میذارم تو جیبم به موقع میخورم.خخخخخ
عزیزم قلب رعد بزرگ مثل گنجشکه دوست نداره دیگران از دستش ناراحت باشن.
تو خوبی ؟؟؟؟ پسرم چند سالته ؟؟؟ منو میدوستی ؟؟؟ یا از رعد دیوونه و خل و چل بدت میاد ؟؟

با سلااااااااااااااااااااام بر رعد با چند هزار سال تجربه
چند صد قرن به این قرنها امیدوارم همینجور که تا حالا مَلَک الموت را ضربه فنی کردی بازم بتونی از پسش برآیی و عشق و حال خودت را که در دنیا کامل شده تکمیل کنی.
ببخش دستام خالیه فقط تونستم تو این فرصت کم ست کامل سمعک،عینک و قلب مصنوعی و ریه مصنوعی و چانه مصنوعی و عصای مصنوعی برات کادو بیارم راستی یه چیز دیگه هم هست رفتم واست شمع بگیرم چون نمی دونستم چند میلیون سالته یه کامیون شمع گرفتم امیدوارم کم نباشه آبروم میره.
حالا جیغ،دست،سوت،کف و هورا بیا شمعات رو فوت کن که صدها هزار سال دیگه زنده باشی.
شکلک”رعد بزرگ وقتی شمعاش رو فوت می کنه نفس کم می یاره جان به جان آفرین تسلیم می کنه.هههه
خدا حافظ پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدر پدربزرگ.

درود رعد عزیز! نه نه زود نیست! وقتی دلگیرم تنها دلخوشیم همین شیشه هاست! الآن دیگه مثل قدیم همهچی سرجاش نیست! مثلا کودکی که تو خیابون گل میفروشه! اون باید سر بازی و درسش باشه! ولی بخاطر بدی زمونه گل میفروشه و بچه کار شده! داستان این کودکم مثل منه برام زوده! ولی بازی زمونه نمیزاره! آقای خسروی بیا اصل شیرازشو برات آوردم! خخخخخ بیا بیا!‏

سلام
ای بابا؟
نشد ما یه بار سر وقت برسیم…
شانس…
حالا اشکال نداره
میگما یه لقمه پنیر و نون پیدا میشه بخوریم؟
من خیلی گشنمه
کیکم که نمونده!
کجا…
به خدا راضی به زحمت نیستم!
نه!
از این کارا نکن
نیاز نیست!
حالا من کیک نخورم چیزی نمیشه که!
تازه الآن قنادیا همه بستن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تولد مبارکه! خلاصه ببخشید دیگه… ما هم که بچه محصلیم پول مول نداریم کادو بخریم!
عوضش میتونم یه دور همه رو به موتور سواری دعوت کنم
چی؟
نبابا! ناسلامتی یه عمره دارم موتور سواری می کنما!
توجه… توجه!
تمامی دوستان، با انواع صفحه خوان، میتونن در موتور سواری شرکت کنن؛ اما اگه nvda داشته باشید، لذت واقعی موتور سواری رو درک میکنید!
خب،… ضمنا، اینجا مدیر که داره ان شا الله، اگه کار نکرد این قسمتو حذف کنید. این فقط ساخته دست منه و ممکنه تو وب جواب نده
خلاصه این که هوای ما رو داشته باش هواتو دارم 😀

برای شروع دگمهinsert و جهتنمای پایین رو با هم بزنید
آقا بزن دیگه
۱

۱

۲

۳!

vizh’zh’zh’zh’zh’zh’zh’zh

vizh’zh’zh’zh’zh’zh’zh’zh?

خب خوبه!
حالا هندل زدیم!
بریم سراغ رانندگی

der’r’r’r’r’r’r! erdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrd
derdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdr?

derdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdrdbum’m’m’m’m’m’m’m’m’m’mm’m’m’m’m!
dish’sh’sh’sh’sh’sh’sh’sh’sh’sh’sh’sh’sh’sh’sh’sh

هُوَ الباقی
شکلک همه رفتیم تو دیوار
🙁
شکلک راننده که نابینا شد همین میشه

سلام دوستان. همگی خوش اومدین، صفا اوردین.
حالا نوبت بریدن کیکه. کیکشو طوری سفارش دادم که مورد قبول همه باشه. پریسیما اون چاقوی مخصوص رو بیار. یکی دست بابا بزرگو بگیره بیاد بشینه سر صندلی…
بابا رعدی آماده ای؟؟
بذار دوستان دوربیناشونو آماده کنن… آره بابایی نابیناها هم فیلم برداری و عکاسی میکنن در حد المپیک…
سه… دو… یک….

این دخترا چرا هیچ کدوم نیومدن آخه؟؟؟ حالا دیگه واسه ما طاقچه بالا میذارین؟؟ باشه نوبت ما هم میرسه.
اون آقایونی هم که از شیشه و … حرف زدن هوای خودشونو داشته باشن. از گنجه و این چیزا هم خبری نیست. بشینید کیک وشیرینی و میوه و نوشیدنی های سالم که اینجا موجوده استفاده کنید… کسی حق نداره حتی توی حیاطم یه نخ سیگار بکشه. استغفرالله…

لبخند بابا ، غصه نخور خیلیاشون گرفتارنو پر مشغله .آخه خانوما همیشه دارن کار میکنن، شاید رفتن آرا ویرا که خوکشلو مامانی بشن. ملیسا رو خودم با این چشایه باباقوریم دیدم که رفت آرایشگاه خخخخ
به من گفتن پایین طاقچه گذاشتن برای دوتامون. میگم من دوست دارم فقط سه نفر
دیگه حتماََ بیان ،
تو راهن ، خدا کنه زود برسن به شاااممون.

سلام رعد گرامی منم تولدتو تبریک میگم امیدوارم ۱۲۰ ساله بشی اونم با سلامتی و سعادت و سربلندی. بچه ها من صدای رعد را شنیدم صدای بسیار گرم و دلنشین داره. از اون صداهایی که ما خیلی دوست داریم. بازم تولدت مبارک رعد گرامی.

سلااام عمو حسین ، چه پسر مهربونی ، بیا نزدیکتر بابایی .
بابایی یادش نمیاد با شما حرف زده باشه ، اما منظورت اینه که دوست داری باهات بحرفم ،
خب پس از امروز دست دوستی به هم بدیم .
خب ایشالله یه اردوی ساخت فرفری میریم با هم ، اونجا میشنوی صدای رعد چه گوش خراشو مهیبه .
صدای من ، باعث میشه که دزدگیر ماشینا هم به صدا در بیاد وای به حال گوش شما.
راستی بابایی شما چن سالته ؟؟؟؟ حالا این شکلاتارو بگیر تا بعداََ تو اردو برات پیمزا بخرم.
ببین به منم تو یه محله ی دیگه میگن عمو رعد ، یه عده شونم میگن پاپا رعد ، تو دوست داری منو چی صدا کنی ؟؟؟

جا داره همینجا یادی بکنم از ترانه ی عزیز که دلم خیییییییییییلی براش تنگ شده، ترانه جان اگه احتمالاً کامنتمو خوندی زود زود زود بیا پیشمون که جات خیلی خالیه.
مادر مهربون محله، ملیسا، نخودی، سارا بشارت، سارا، سمانه، نازنین، فرشته حسنی، ترنم، بهار، مروارید، ستایش، یلدااااااااا، پریسا، خانم جوادیان عزیز، سیتا که کلاً ستاره ی سهیل شد، زهره تو امروز کجا رفتی دیگه؟، زهرا دلیر، زهرا شمس، زهرا قاسمی هم که همسایه دیوار به دیوارمونه، دیگه کیو نگفتم؟ جای همتون خالیه. کلاس ملاسو بی خیال، بیاین دور هم خوش باشیم.
زهره بیا برامون جوک بگو،..

لبخندی الان تو راه سیتارو دیدم ، شاید تو صف نون باگت بود ، آخه رعد از شوما بهترونه و مثل تارزان از دیوار میاد تو خونه ها، خلاصه سیتا رو دیدم که میگفت نمیدونه تولد کیه خخخخ خب رعدم اولین بار بود یه دخملی که ساری میپوشه تو محل میبینه.
اون ۳ نفر….. نمیتونم بگم ، خودشون خوب میدونن کی هستن و خوب میدونن چشمای رعد به در دوخیته
غصه ی شووومو مومو نخور دختر ، برای ۱۰۰ نفر دیگه غذا هست.دل گنده باش شکلک تبسم مهمون بره خونش دست پاچه میشه

وای تبسم من که نگرفتم تولد کیه اما به گل روی خودت که تولد تولدش مبارک
هندوستان هیچ خبر نبود
ولی اینجا کلی گرد و خاک بود انگاری که همش محله رو هوا بوده و اجنه داشتن تاخت و تاز میکردند.
اما اما که شُر که هستین و محله الان اینجاست

باورت بشه آجی جان خودمم
وآآآآی نکنه خودم نباشم
یعنی کی میتونه باشه شبه؟ جن؟
نه بابا خودمم نشون به اون نشون که مبدع شکلکای محله بودم
تبسم خوبی من بعضی وقتا میام محله به طور نامحسوس
ولی وقت کامنت دادن و سعادت هم صحبتی با دوستان رو ندارم

مددکاری مثل اسمش سخته برآ کسی چون من که درد مددجوها رو میفهمم اما با اعتبار کم بهزیستی نمیشه پاسخگوی نیازهاشون شد پس دلم درد میگیره
از طرفی چون بخش خصوصی هستم استخدام نیستم هنوز دلم آروم کار نیست .
راستی تبسم جونم دانشگاه پیام نور هم چند واحدی خدارو شکر داشتم

سلام سیتا. ببخش دیر جواب دادم. چون بخش حمایتی خیلی دردسر داره و همچنین دوست دارم کارم تخصص معلولین و یا نابینایان باشه.

می گم واااای انگار سیتا خانمی هم این طرفا هویدا شدند شکلک آفتاب از کدوم طرف در اومده آیا؟
راستی برا من کیک تولد مونده آیا؟ اگه نه که کادمو بذارم برا سال دیگه که کیک دادید بدم خخخخ “تولدتون مبارک همیشه سربلند و شاد باشید” شکلک تبسم ببین اگه برا تولد من پست نزنی قهر قهر تا روز قیامت …..

آفتاب از طرف اصفهان درآمده به گمانم
خوبی عسل کیک نمونده چون به من گفتند دیر آمدی برو تولد خود تبسم بیا
منم دمپایی تو بقل دارم میرم بیا
تازه منم با تبسم قهرم آخه برآ تولد من کامنت ندادن
حالا کادوت چیه که تا سال بعد انتظارشو بکشن
میگم کادوتو بده من بزار دلشون بسوزه تا سال بعد اندازه قدشون سفارش کیک بدن نه اندازه پول جیبشون هه
شکلک کیک خامه ای کاکائویی

سلاااام بر نخودک خودم ، جوونه رعد اگه نمیومدی کلی ناراحت میشدم شکلک به موقع موهای مشکیتو بلوند می کردم و بعد میکشیدم
کیک زیاده ، بشین با هم بزنیم تو نه نوش جون کنیم.
راستی اگه سیتا نیومده بود ، شما تفریش نمیاوردی با معرفت.

ببین بد جنس شدی یه کم محله نبودی ها ولی خب دلت کیک خامه ای از مدل نارنجکی که خودم صبحی به اضافه یدونه رولت نوش جان کردم خخخخ
تازه اینجا رو هم یه کم بری پایینتر می بینی که برام اختصاصی تخصصی تبسم جونم کنار گذاشته اونم پر خامه …..
شکلک خانم استاد دانشگاه مددکار عزیزمی شوما خب زیاد که حالا خیلیمون می شه ولی خب یه کم گاهی خودتو به ما نشون بده دلمون نتنگه ….
راستی شکلک تولد من وسط بهمنه خخخ نه اواسط نه اواخر ….. ببینم کادو برام چی می خری ها …. از همین حالا شروع کنی می شه روش حسابی حساب کرد …..
کادوی منم باید باز شود دیده شود بلکه پسندیده شود …. ایشالا جناب باران خان میاند خودشون بازش می کنند اعلام عمومی هم البت ….

سلام بر برو بچه های باحال و بیحال و شوخ طبع و شیرین زبون و دوستداشتنی…‏ خوب خوشحالم کهاینجا یه جشن تولد برپا شده و منم به جمعتون اومدم تا در جشنتون شرکت کنم و شاد کنم و شاد بشم…‏ ‏۳۰تا جون تعریف کون ببینم این مدت کجا بودی که به ما سر نمیزدی؟ واقعا چقدر خوبه که این محله اینقدر با برکته…‏ نخودی:عدسی:لوبیا شادونه:جن و جنگیر داره…‏ من اینجارو خیلی دوست دارم و اگر بزرگان اجازه دهند همینجا اطراق کنم و چادر بزنم؟ حالا تا زمانی که اطراف چادر جا باشه همینجا هستم.

سلااام خوبی دخترم ، بابا عدسی خوبه ، میگم ماشالله هزار ماشالله چقدر با کمالاتی.
بیا همین جا بشین پیش دختر مخترای با ادب. تا تعارفتم نکردن نه چیزی بخور ، نه برقص.
از بابا عدسی تعریف کن ، تو خونه هم از این ادا مداها میاد ؟؟؟؟

درود
رعد! تولدت مبارک!
من دیر نیومدما!
از همون دیشب تا حالا اینجا نشستم!
منتظرم ببینم کسی یادی ازش میکنه یا نه!
کسی براش کاری میکنه یا نه!
کسی به فکر هست یا نه!
آخه چطور تونستید همچین کاری بکنید؟!
چطور میتونید یه چیزی رو این قدر راحت نادیده بگیرید؟!
فکر آخر عاقبتشو نکردید؟!
با خودتون نگفتید ممکنه اتفاق بدی بیفته؟!
آدمم این قدر آخه بی مسئولیت؟!
واقعا ازتون انتظار نداشتم!
از هیچ کدومتون!
از این شهروز که باید بیشتر از هر کسی به فکر میبود و نبود! تا بقیه که هر کدوم راحت و بی توجه از کنارش گذشتید!
از کنار چیزی به این مهمی!
یه کم تو زندگیتون رعایت حقوق دیگرانو یاد بگیرید آخه!
حالا هم بشینید برو بر منو نیگا کنید!
اصلا هم عین خیالتون نباشه که از دیشب که شهروز زد شیشه رو شیکست، نه هیچ کدوم خورده شیشه ها رو جمع کردید، نه کسی رفت شیشه بر بیاره درستش کنه! حالا من هیچی! خودتونم سردتون نشد؟!
من میرم دنبال شیشه بر، سر راهم کادو یه ده بیست بسته قرص اعصاب میگیرم! فکر کنم به همه تون برسه!
بااااااااااااااااااااااااااای!

خب این هم از یه سر کاری که خلاصه زحمتش افتاد گردن معاون محله خخخ.
میگم یه سر برو دم خونه ی امیر کَت بسته برش دار بیارش اینجااااااااا.
نیومد یه زنگ بزن مثل صاعقه رو سرش نازل میشم میارمش اینجا.
بعدشم این جارو برقی رو اومدم روشن کنم خورده شیشه ها رو جارو کنم، دیدم فرامرز لوله جارو برقی رو برداشته به جای عصا باهاش رفته بیرون.
فری اون لوله رو بردار بیااااااااااار.

دادا سعید خوبی ،بابا ، بیا مهندس.خودت میدونی که پاپا رعد ، بدون سعید هیچ شیرین مزه ای از گلوش پایین نمیره.
بیا ، راستی تو با کیک چایی میخوری یا نوشیدنی دیگه ای میل داری؟؟؟
مهندس ، نصف زبونمو دادم ببرن که شما رو دیگه نرنجونم ، اما جووونه رعد زبون رعد مثل دمب مارمولکه،دوباره سبز میکنه و رشد و نمو داره.
بی خی حالا شام چی دوس داری ؟؟؟ما اینور سلف سرویس هم داریم

سلام و درود فراوان تقدیم خانم تبسم و جناب رعد
خوب تولتون مبارک ببخشید دیر اومدم مدارس هم سایت درست کردن باید نمرات رو در سایت مدرسه وارد کنم و وبلاگ انجمن علمی بچه ها رو رو به راه کنم تازه بزرگمهر رو الان باید ببرم مزرعه ی طبیعت که نمیدونم چیه فکر کنم قراره با خرگوشا و لاک پشتها دوست بشه و… من که رژیم دارم ولی برای بزرگمهر کیک تولد بزارین تا ما برگردیم همه رو نخورین ها خخخخخخخ خوب برم دیرم شد هر کی آذر دنیا اومده و ما نیدونیم تولدش مبارک

سلاااام همکار گرامی شکلک ما مخلصیم.
پسرتون چه اسم زیبایی داره.
چرا رژیم ، بخورییییم حسابی ، بعدش با بزرگمهر میریم بازی و بپر بپر ، دیگه احتیاجی به رژیم نیست.
البته رعد بزرگ خودش سعی میکنه فقط میوه بخوره و کلاََ لب به این چیزا نمیزنه ، چون برای سلاااامتی ضرر داره.

سلام میخواستم ساکت بمونم و بخاطر بعضی حرفها دیگه چیزی نگم ‏ اما احساس مسئولیت کردم و بهتر دونستم که بگم من چند ماه است که جسته گریخته در این محله هستم و فقط میخونم و لذت میبرم حالا هم که اینجا حرف زدم چون دیدم رعد دوست داره یه شادونه اینجا باشه گفتم رعد به آرزوش برسه راستی وقتی اینجا عمو غمبر و عمو حسین و عمو چشمه داریم مگه چه اشکالی داره خاله زهره و خاله شادونه هم داشته باشیم؟ حالا اگه پنج نفر بگویند شماره بگذارم مبایلمو میگذارم تا مطمئن شوید که خاله شادونه واقعی است و فقط خواسته رعد به آرزویش برسه .

آره پسر خوبم . چرا که نتونی ؟؟؟؟
هر سؤالی از هر کی دیگه هم داشتی بیا از خودم بپرس ، جواب همه ی سوالا پیش رعده. اما قبلاََ این سؤالو از من پرسیده بودن ، من به هر سؤالی فقط ۳ بار جواب میدم،
چه معنی میده که تو هی میری بیرون از کلاس ، عهههه
رعد بچه نداره خخخخ
آخرین بار بود که به سوالایی که قبلاََ جواب دادم ، دوباره برات بازگو کنم.خب

ایش خیلیم دلت بخواد من بت افتخاااااااار بدم سوال بپرسم ازت.
این افتخار در هر ۳۰۰ سال نوری یه بار نصیب یه شخص میشه جناب رعد.
میگم بیا منو به فرزند خوندگی قبول کن.
پدر و مادر واقعیم منو خوب تربیت کردن
هعی دانشجوی دکی عم ک قراره بشم چشم شیطون کور …هعی
من قول میدم به ماترک چشمداش نداشته باشم.گفدم برا تنوع یه خونواذه جدیدو تجربه کنم
تو هم آخر عمری از تنهایی در بیااااااااااای ۱ً!!!!
شهروز بیا واستا من برم پشتت قایم شم ببین عصاشو ورداشته خو

وای انقد حرف میزنی یادم رفت به صاحب این پست سلام کنم
اییییییییش تقصیر توئه دیگه اگه این ماترکو به من عبه قابل توجه خانم نخودی اگه این ماترکو به من هبه میکردی حواس برام میموند
سلام خانم تبسم…ممنون ک برا این پدر تولد گرفدین
میدونین ک ماشالا ۱۰۰۰ سالشه و دیگه شاید برف سال دیگه رو ….هعییییییییییییی
من دیگه بغض جلو صحبتمو گرفته

به روی گوشام بابا جون
هر چی عرض بفرمایین انجوم میدم.
فقد اول بیاین این فنجون قهوه رو میل بفرماااااااااااایییییییییییییییییییییییین …خودم درس کردم
قهوه مخصوص پروااااااااازه.
آخ جااااااااااااااان.
تا چن مین دیگه بیهوش میشه و من اثر انگشتشو میندازم پای اون نومه
البت اگ بعد ۱۰۰۰ ساااااااااال اثر انگشتیم ازش مونده باشهههههههههههه
/….

پروازی به من چه که نمیدونم چی آواتون ، حرکاتو نمیخونه، منظورم پسر مسر بود ؟؟
حالا افتاد ، این آواها نمیفهمن که مصر با صاد نوشته میشه نه سین.
خب با این اوضاع که نوشته های من برای اکثریت شما غیر قابل درک و اصلاََ خنده دار نیست. شکلک رعد باید چکار کنه .
پروازی ، بیا و به یه بینا تو نوشتن گیر نده که ضایع میشی .خخخخ

میگم مهجوری میگی نعععععععع
ببین پدر جان در زبانشناسی یه چیزایی هستن ب نام نامآوا مث پسر مِسر یا کلاغ ملاغ
اگه بخوای خنده دار شن باس هردوشونو با هم بیاری نه یه دونه شو
.بعدم حرکتی نذاشته بودی ک من متوجه بشم مهجور جان
گرفتی یا نععععع
باس پسر مسر را با هم میاوردی
حالا دستا بالا ب نشونه تسلیم

میگم چرا همه ی بچه های اینجا ، چه شوخو چه جدی ، به خیلی میگن خعلی ، یه سؤال دیگه : به نظر من بویاییه نابیناها خیلی از ما بیشتره ، چون من هر وقت میخوام یه بورو بهتر بفهمم چشامو میبندم. تا حالا خود شما این حستونو با بیناها مقایسه کردید ؟؟سوال بعدی : شما خواب میبینید ؟؟؟
شما چطور میفهمید که یه نفر حوصله ی شمارو نداره یا تعجب کرده از حرفاتون ، چون همه ی این موارد با دیدن میسره.
پرواز لطفاََ سرسری جواب نده برام مهمه ،

وای سوال بعدیم یاد رفت خیییلی مهمه ، شما گریه میکنید از چشاتون اشک میاد ؟
اگه از سوالام ناراحت میشی جواب بده ، عیبی نداره ، من خب دست خودم نیست ، بعضی مواقع چشامو میبندم ، و به آدمایی که یه دفه نابینا شدن فکر میکنم ، خداییا چقدر عذاب میکشن ، این بنده خداها.
تو دوست داشتی بعدها نابینا نابینا میشدی ؟؟
چند سال پیش رفتم یه نمایشگاه که آثار مجسمه سازی نابیناها بود ، اون موقع فکر میکردم که ملتو سر کار گذاشتن ، آخه انسانهایی که ساخته بودن واقعاََ مثل آثار بیناها بود شکلک الان برام قابل باوره ، چون میدونم شماها خیییلی با دقتید

رعد ما حس بویاییمون تقریبً با بیناها یکیه.
یه کم فقط شنواییمون دقیقتره و لامسه.
خواب هم اونهایی که اول بینا بودن و بعد نابینا شدن توی خواب بینا میشن و میبینن.
ولی ماها که مادرزاد نابینا هستیم، خواب میبینیم ولی توی خواب هم نابینا هستیم و مثل بیداریمونه.
وقتی هم گریه میکنیم مثل ابر بهااااااااااار از چشمامون اشک میاد خخخ.
وقتی هم میفهمیم یه نفر حوصلمونو نداره که سرد جوابمونو میده و لحنش لحن خاصی میشه.
اینم از جوابات.
اطلاعات عمومی رو داشتییییییی؟

وای شهروزی ، عزیزم تو بهم جواب دادی. منو باش که فک کردم پروازه.
پس خوب کسیو پیدا کردم. پس یه سؤال دیگه تو وقتی میری به یه پست سر میزنی همه ی کامنتاشو میخونی ؟؟؟خییلی برام جالبه که بدونم. یه چیز دیگه من به هر کسی که این ساایتو معرفی میکنم ، به اینجا علاقمند نمیشه ، به من میگن تو دیووونه ای اینجا که اصلاََ جالب نیست ، ووولی من دارم با شادیه شما شاد میشم و با ناراحتی شما اشک میریزم . تو این حرفه منو باور میکنی که من تمامیه افراد اینجارو بیش از اندازه دوست دارم. حتی اونایو که منو نمیدوستن ، من میدوستم ، و دوست دارم کلی ماچشون کنم

جوابه این سوالم بهم بدی خییییلی ممنونت میشم. تو دوست داشتی اولش بینا بودی و مثلاََ در سن ۲۰ سالگی نابینا میشدی ؟؟؟
۲_ولی من مطمئنم بویاییه شما از ما بهتره . چون وقتی خوابم و یکی چایی درست کنه اون زمان که چشمام بستس ، بوی چاییو حس میکنم ولی وقتی بیدارم بویه چاییو تا نزدیکم نباشه حس نمیکنم.
من استاد نامنی که مؤ سس عصای سفید تو ایران بود رو سال ۷۶ ملاقات کردم. دختر داییم اون زمان دانشجویی رشته ی بچه های نابینا بود. یه پسر بچه ی نابینا به صورتم دست کشید و منو زیبا خطاب کرد شکلک مگه بی چشا به رعد زشت بگن زیبا .
برام خییلی عجیب بود که این بچه چه درکی از زیبایی داره و حالا سؤالم از تو اینه که چه درکی از زیبایی داری، چقدر ظاهرت برات مهمه ؟؟؟
بچه ها تو رو خدا این سؤال من از همه ی شماست خیییلی دوست دارم که جوابای شما ، کادوتون باشه.

بیا یه کاری کن.
برای این که همه تو بحث باشن، یه پست بزن توش سؤالای اساسیتو بنویس.
توی کامنتاش با بچه ها دربارش حرف میزنیم.
آخه وسط تولد جای این حرفااااااااااست؟
جدی میگم.
ما یه ترانه داشتیم که یه مدته نیست و دلمون هم حسابی براش تنگ شده.
اون هم مثل تو بیناست و هر وقت سؤال مهمی داشت توی یه پست مطرحش میکرد بچه ها جوابشو میدادن.
آرشیو پستای ترانه رو هم ببینی خیلی اطلاعات به دست میاری.
ولی پست خودتو بفرست.
پست جالبی میشه.

به فکرم رسیده بود ولی گفتم شاید بچه ها با حرفام ناراحت بشن. و موضع بگیرن .
شهروز جان من دیسک گردن دارم و به قدری اذیت میشم وقتی میام جوابه کامنتارو میدم که نگو ، فعلاََ که سرم شلووغه و گردن دردم هم عود کرده، به موقش میام ایشالله. پس قول بده که تو تویه پستم به سؤالام جواب صحیح و دقیقی بدی.
ای کاش تو تابستون با این ساییت آشنا میشدم.
خیییلی آقایی که بی اهمیت از کنارم رد نشدی.

اوه دو دیقهع رفتم بیررون چه همه سوال پرسیدی
خب همه رو شهره جان چی ببخشید شهروز جان ج داد
ولی خو بعضی سوالات دییگه خععععلی
هعی معلومخه ک از چشمامون اشک میاد
یه چیزم در مورد خواب دیدن ما اینه ک در مورد من ک نوروو میبینم ولی بازم تو خواااابام تاریکه ینی همش خوابام در فضای شب اتفاق میفته

پرواز جون منظورت سرعت بود ؟؟کلی دارم کلنجار میرم که ببینم چی گفتی ؟؟؟
ولی به کلی از سؤالام نه تو جواب دادی نه شهروز جون ، راستی اگه بفهمید من فلج هستم ، چه حسی به شما دست میده که این حقیقتو بهتون نگفتم ؟؟؟/

هعی نوشتم سرورت ببخشید خخخخخخخخخخ
هعی خو سوالات یه جا نیستن ک
اگه من یکی بفهمم باهات کات میکنم
چون با احساسم بازی کردی بقیه ام فک میکنن تو مریم یا سپعر جعلیع هستی ..بعد میندازنت پیش اونا
شاید پیگرد قانونیتم بکننن
حالا فلجی واقعا ؟؟؟
چرا؟
نکنه تو یه تصادف ؟؟؟
همسرت خوب کنار اومده با این موضوع /؟؟

چشم هر وقت این امتحانای بچه ها و این برگه ها گذاشت گردن دردم بهتر شه ، چشم ، خودم که خییلی مشتاقم.
راستی چرا از هواشناس بی معرفت خبری نیست . البته چون اونور بهم تبریکاتو گفت کاریش ندارم و الا مینداختمش توکویر لوت که از گرما بجلزه خخخ

سلااا،ااا،ااا،اااععععآععععاععععآععععآععععآاااام بر تبسم صاحب پست،آفرین عجب باحال بود،،اما اگه ۹ اردیبهشت برا من تولد نزنی من میدونم و تو خخخخ،،،میگم رعد بیاد جیزان جیزانت کنه هههخخخخ،،
خوب حالا میریم سراغ رعدی نانازی،میگم همه دست و جیغ و هورااااآاااآاااا،،راستی رعد جونی ببخشید که کلا دیر شد یعنی تو صف آرایشگاه گیر کرده بودم کلا یعنی کلی ول معطل بودم یعنی هخخخخخ،،تازشم با کلی بدبختی خودمو اینجا رسوندم که کیک و همه چیز میزا تموم فرت فرت شده که ههه،،
تولد تولد،،تولدت مبارک،،بیا شمعا رو فوتان فوتان کن که صد سال زنده باشی،،
ایشالا یه سال دیگه پر از سلامتی داشته باشی
زیر کامیون نری ، سرطان نگیری ، فلج نشی ، سکته نزنی ، درد بی درمان هم نگیری !
کلا همه جوره بهت هیچ مرضی نرسه
بازم تولدت مبارک !!خخخخخخ
بوووووس بوووووووووووس بوووووووس برات جیگیلی جونی
هوهو هوهو هوهو هوهو یهووووٱوووٱوووٱوووو خدافسی

سلاااام ، ملیس جووون . شکلک رعد میخواد بره رو منبر دخمل بابا تو که احتیاجی به این روغنا نداری که رو صورتت مالیدی ، چرا رفتی حالا برای چن ساعت موهاتو شینیون کردی ؟ شکلک دهن بابا رعد از این همه خوشگلی سه متر وا مونده.
بیا برات همه چی کنار گذاشتم. رعد بزرگ آینده نگره

شوخی کردم رععععدی
حقیقتش اول باهات کات نمیکنم
دلیلشو ازت میپرسم
میگم چرا موضوعی ک انقد به نظر من مهمه و اصلا شخصی نیس رو به من نگفتی
چرا انقد منو محرم ندونستی
آخه من خودم با هرکی صمیمی میشم صادقانه همه چی رو بش میگم معمولا
نععععع قیافت واقعا مهم نیسسسسسسسسسس کاتم نمیکنم.

خسرو فرامرزی میگوید :
سلامی دوباره :
داداش رعد و برق بابت سوالا هم بگم که این نظر شخصی خودم هست
من هم قبل از تصادف و نابینایی دوست داشتم از زندگی نابیناها سرک بکشم که چیکار میکنن چه جوری غذا میخورن یا هر چیز دیگه :
که آخرین روزهای زندگی بیناییم بود که دستمال روی چشام میبستم و تو خونه راه میرفتم و از خدا خواستم که منو نابینا کنه شایدم بخندی ولی جون داش حقیقت رو میگم اگه دروغ بگم انشا الله پرواز بره زیر ماشین نوزده چرخ ولی سالم در بیاد
که خدا سر نوشت ما رو آخر اینجور رقم زد
از خواب دیدن بگم که من الان سه نوع خواب میبینم :
یک خواب بینایی که خیلی خیلی کم شده شاید هر یکی دو ماه بار خواب بینایی ببینم که توی خواب همه مناظر رنگی هست و کاملا بینایی هست
و دومی که خواب نابینایی هست که زیاد این خوابها رو میبینم یعنی وقتی منظره رو توی خواب میبینم محیط و اطراف رو سیاه سیاه میبینم مثلا قیافه طرف هست ولی زمینش سیاه هست وقتی بیدار میشم با خودم میگم نکنه طرف قیافش واقعا سیاه شده باشه
و خواب سومی که هم میبینم که کم هست خوابهای سیاه و سفید هست مثل فیلمهای قدیمی هست که کلا منظره ها سیاه و سفید هست
و از حس شنوایی بگم که خوانا خواه بنظر من ما باقی حس های دیگه تقویت میشه مثل اینکه شما یه ماشین رو در نظر بگیر بعد فرض کن که چراغاش یا لامپاش بسوزه بعد برق چراغ که قطع شده به ارگانهای دیگه مثل بوق یا راهنما یا چیزای دیگه تقویت میده
داش شهروز دسته جاروبرقی رو بردم فروختم ******* گرفتم شما جاش یه لوله پلیکا بزن جارو بکش هر کی پایست بیاد خر پشته
پری پری پا تو کفش من نکن پات بو میگیره خخخ
حالا رعدی شما واقعا ویلچری هستی یا خالی بستی یا باز مغزت رد داده
بنظرم نیستی اگه بودی دبیر افراد سالم نمیشدی
بعدشم یکی دو نفر میگفت آقا اینجا چت نکنین اینجا چت خونه نیست ولی مثل اینکه فقط زبونش رو ما دراز بوده و حتی تو پستهای دیگه هم ما رو ذکر کردن : یادته داداش رعد تلفنی هم بهت گفتم این قضیه رو
ولی مثلا داش شهروز یا داش سعید که مسیول فنی هستن بنده خداها چیزی نمیگن :‌نگین فاز منفی میده که خدایی حرفام منطقی هست مهم مدیر و مسیول ها هستن
من دوست دارم همه با هم دوست باشن و کسی به کسی خورده نگیره و و بقول مجتبی لذت ببرین از زندگی :
بی خیال میخوام پا شم کله ملق بزنم اعصابم خورد شد :
فضا بدین :
این چه حسیه چه حالیه چرا من تو فضام
شکلک بالانس قدرتی زدن یه نابینا

هوی فرفره
این چه طرز دعا کردنه
الهی به حق همین شب عزیز جز جیگر نزنی خخخخخخخخخخخخخ
درد بی درمون نگیری
هعی
هنوز صبر کن ببین مورد تذکر اخلاقی واقع نمیشیم
..من ک تا مجی بهم نگه نکامنت میکامنتم .به هیچ احد الناسیم کار ندارم …
اون دفعه از موضع سکوت وارد شدم ولی این بابایی انقد بم گف اگه خودت نباشی ماترک ذو بت نمیدم ک گفدم بیخیااااال میشم همون ماه سابق
تا مجی هم نگه اینجا نچتین به کارم ادام میدم

درود
امسال که گذشت ؟تا سال دیگه که من بیام ! جشن میلاد سده صدمین سال تولدبعلاوه یک را می زنی ،یعنی منظورم ۱۰۰۱ سال مثل قصه های هزار و یک شب بشود من میام و حرفم را بهت می گم آخه امشب و یا اون شب تولدت تبسم برق ها رو خاموش کرد دیگه ما متوجه نشدیم که کی برق آمد و به همون دلیل نشد که بشه ؟ ضمن اینکه فلج کردی مخ ما رو دیگه نمی تونیم فکر کنیم که فلج باشی ، بیچاره ملیکا برات دعا کرد صد ساله بشی ؟؟؟؟ این هم یک نوعش بود دیگه .انشاء الله مثل قصه های هزار و یک شب بی انتها بشی رررررررررد رعععععد

ملیکا خانوم کیه ؟؟من تو تولد ندیدمش ، از بچه های محلس؟؟؟شکلک بابا رعد یه دختر میبینه همه رو فراموش میکنه.
رعد جدی : ملیکا کیه ؟؟بخدا من همه رو با هم اشتباه میگیرم . مخصوصاََ دخترارو ههههه پریسیما ، ملیسا ، مهسا ، پریسا ، مهسا ، سیروس ، سعید ، ساسان ، سامان خب حق به من میدید که این همه سین ، چه سوتو پوتی تو مغزم به پا میکنه.
پس قنبر جون مخ دوتامون با هم فلجو له شد هههه
سلام قنبرک خوبی شکلک رعد تازه بی خیال ملیکا شده.برو تو گنجه کلی جن و شیطون منتظرت نشستن.

سلااااااااااااام بچه ها ببخشید من خیلی دیر اومدم بابایی تولدت پساپس مبارک دوستت دارم
من چون دیر رسیدم تبسم مجبورم کرده کل ظرفا رو بشورم
شکلک ضرق شستن من
بابا تمیز شد دیگه چقدر گیر میدی
بابایی بازم تولدت مبارک

سلاااام بر دخمره خوبو زبرو زرنگم ، دستو پنجولتو خراب و زشت نکن ، جاااایی که رعد دانا باشه خانوما که ظرف نمیشورن ، خانوما باید خانومی کنن.برو دخترم خوش باشو بخند ،
آهااااااای پسرا ، مگه شما مردید که این طفلکیا ظرف بشورن . شکلک رعد با اخم و تخم به سمت مفت خورا میره و به بی عاریشون خاتمه میده .
فاطمه خانوم صفا آوردید ، در ضمن به کار این پسر مسرا شما نظارت کن ، اگه ظرفی شکوندن ، تو هم بزن دنده هاشونو بشکون .شکلک بشکن بشکن بشکن من نمیشکنم بشکن بابا جون

سلااااااام سلاااام سلاااااام تبسم عزیز و رعد جونم خوبین هردوتون؟ واااایییییییی خدا من دیر اومد ولی بلخره خودمو رسوندم. خب برین کنار منم بشینم آخییییییش خسته شدم. چقد کامنت بود بابا دلم بیشتر برای مینا سوخت دهنش کف کرد خب. خخخ . میگم تبسم از اون کیک خوشمزه های تولد مونده چیزی بهم بدی؟ من خیلی کیک تولد دوست میدارم. اگه نباشه میشینم همین وسط گریه میکنماااا. اون وقته که همه ی محله باید تمام تلاش شونو بکنن منو ساکت کنن. رعدی من کیک میخام. راستی کادوی منم یه عصای خوشگل هست. بیا بگیرش که توی این سن و سال خعلی به دردت میخوره. خخخ در مورد سؤالایی که داشتی و داری منم هستم اصلنم ناراحت نمیشم. بپرس عزیزم از خودم
من برم دوباره میام. جامو نگیرین. میام هاا. راستی هوای مشهد خیلی خشک هست. دلم بارون میخواد رعدی. تو که نزدیکی به ابرا بهشون بگو بیان مشهد ببارن. یخ زدم خب. بای بای فعلا.

زهرا عزیزم شما همون خانوومه جهت یاب هستی ، میگم چرا قطب نمااای دلم با ورود تو همش به سمت تو میچرخه.
از باررررون نگو که خیییلی وقته رعد خودشو میکشه ولی اشکش در نمیااااد . همه میدونن که بخاطر عشق به باررون اسمم رعد شده.
من اصلاََ به نظرم عصای سفید خجالت نداره. یه جور کلاس و شیکی و خاص بودنه. شکلک رعد خییییلی جدی گفت.
کیک و شومو آجیل و سلف سرویس تو پذیراییه . از خودت پذیرایی کن.

مرسی عزیزم. این کیکا رو که همش پسرای شکمو خوردن خب برای من چیزی نمونده. تازه دخترا هم برام چیزی نگه نداشتن. شکلک الانه که زهرا بزنه زیر گریه. خخخ
آفرین. من که شخصا با وجود عصا اصلا خجالت نمیکشم و کلی انرژی مثبت میگیرم و اعتماد به نفسم میره بالا.

نه بابا پسرا که دارن ظرف میشورن بد بختا ، تازه شیشه بر هم آوردن شیشه رو عوض کرد ، جارو برقی هم کشیدن ، بابا بزرگ هرجا باشه پسرارو به کار میکشه . برو همه چی هست . بخور و بخندین به ریش کارگرای غلام سیاهتون هههه

مررررسی داداشی ، من که خواهر عزیزمو خییییلی دوست داشتمو دارم حتی اگه تو گوششمم بزنه ، اون یکی گوشم هم میبرم ، که گوشام دست عزیزشو لمس کنه ، من عااااااشق همه ی گوش کنیا هستم . پریساااا خییییلی دوست دارم . از من بخاطر خل خلیام ناراحت نشو . من تو دنیای حقیقی کم حرفو سنگین و مؤدبم.

شهروزی لاک داداش لاک :
پری جون تو هم لاک داداش : دم وجودت گرم
رعد و برق ما آدم فروشه : ما رو مثل خیار فروخت : حالا ما غلام حلقه به گوش شدیم دیگه : آره :
شهروز داداش اون توپت رو دوباره سر بده بیاد : این بار جای گل بال فوتبال سالنی میزنیم که به تیرک تلویزیون هم بخوره
وقتی به جای نقل و نبات و شکر پنیر سرشون شیشه خورده ریختیم اونوقت میدونه که نباید با مرد جماعت کلکل کنه : :
وقتی جای برف شادی سوسک کش پیف باف رو دادیم زد میدونه دنیا دست کیه
وقتی پر سوسک پروازی با پای مجروح خر مگس رو انداختیم توی کیکش بعد بشین پاشو رفت تا صبح اونوقت ببین کی ظرفاشو میشوره
شکلک کلک نابینایی
جواب کامنت نمیدی
داستان چیه
ورق برگشته
تک دل دست منه : خوش باشی

سلام رعدکی! با این که یادم رفت بهت تبریک بگم ولی خوب کیک خامه ای چرب گردویی واسم نگه داشته بودی. ایول به پدربزرگ دماغوی خود‌مون. اوه. اوخ. انگار بد گفتم. بد نوشتم. نمیفهمم دارم چیکار میکنم. خوب خودت اینقدر شخصیت های متفاوتی داری که آدم قاتی میکنه! تفلتت مفارررررک!

تو هر چی دلت میخواد بگو، اگه مجی ، مجی باشه ، باراان حقیقی هم ببینه ، کلی بارش میکنه. ههههه یه سوال مگه تو همه ی کامنتارو میخوونی که متوجه شدی من چندتا شخصیت دارم ؟؟؟؟جواب بده . خوااااهش

سلام بر رعد ببخش که دیر اومدم ۱۴۳ کامنت رو خوندم که کاملا در جریان بحث قرار بگیرم. اول این که تولدت مبارک امیدوارم همیشه جوان و پر شور و انرژی باشی رعد خله! دوم این که من کامنتهاتو میخونم اصلا متوجه نمیشم چرا بعضیها از تو دلخور میشن! نمیدونم قضیه چیه یا واقعا اینطوری نیستی یا من ظرفیتم بالا هست اتفاقا برعکس خوشم هم میاد از این مدل صحبت کردنت. سوم هم این که من در خدمتم سوالی داشتی بپرس میام جواب میدم!

حسین دادا سلام. پس بی زحمت من یه چند سؤال در کامنتای بالا از بچه ها داشتم اگه زحمتی نیست به اونا جواب بده، یه سؤال دیگه دوست شما که رفتید باهاش سینما بینا بود ؟
خب به نظر من تلوزیون و سینما برای یک نابینا هیچ جذابیتی نداره، البته برای خود منم نداره.
من اولین پستم اسمش ورود آقایون ممنوع بود اونو بخونی فکر کنم همه چی برات روشن میشه

سلام صبح بخیر. اول این که چون زده بودی ورود آقایون ممنوع گفتم خب این پست مربوط به خانمها هست به من ارتباطی پیدا نمیکنه! حتما از این کل کلهای دختر و پسر هست که زیاد از صبح تا شب تو فیسبوک میخونم واسم جذابیت نداشت که پستتو باز کنم! البته ببخشید هااا! 🙂 در مورد سوالات بالا هم بچه ها کامل جواب دادن نیازی به توضیحش نبود. فقط میتونم بگم قبلا هم گفتم من همینطوری راضی هستم دوست ندارم ۳۰ ساله بودم بعد نابینا میشدم! به نظرم خیلی سخته! ولی سیروس میگفت تجربه دیدن خودش واسه بقیه عمر خوبه چون خیلی چیزها که توصیف میشه قابلیت درک و تصویر سازی تو ذهنمون رو داره! به نظر میرسه هر کسی تونسته با شرایط خودش کنار بیاد و از همون مدل رضایت داره چه من که مادرزادی هستم چه سیروس که در ۲۰ سالگی نابینا شده. در مورد خواب هم باید بگم خواب دیدن خودش یک فرایندی هست که ما انسانها با توجه به درک و تجربیات زندگیمون که در گذشته و حال داریم میتونیم بهش دست پیدا کنیم یعنی هر چیزی که تا الان درک کردیم رو میتونیم تو خواب ببینیم نه اون چیزهایی که تا کنون تجربه و درک نکردیم! مثلا شما نمیتونید خواب ببینید که رفتید فضا چون تا حالا رفتن به فضا رو با یه سفینه تجربه نکردید! اگرم خوابی ببینید صرفا با توجه به چیزهایی هست که تو تلویزیون و فیلمها دیدید و چیزهایی که تو ذهن خودتون پروراندید نه واقعیت کامل! حالا کسی که حس بینایی نداشته باشه پس تو خواب هم نمیتونه چیزی ببینه! حالا چون این فرایند به غلط به خواب دیدن مصطلح شده همه فکر میکنند تو خواب باید دید ولی اینطوری نیست خواب یه درکیست که ناشی از افکار مغز انسان هست که با توجه به تجربیات و درکی که مغز انسان از دور و برش داره و مسایل روانی که در ذهنش هست چون در خواب زمیر خودآگاه ما هشیار نیست میتونه این افکار و تجربیات رو باهاش بازی کنه و فرم بده و به حواس ما انتقال بده! تو خواب زمیر ناخودآگاه ما دستش باز میشه و میتونه چیزایی که زمیر خودآگاه ما جلو ورود این افکار رو به ذهنمون نمیده رو به سطح حواسمون بیاره و من که همون زمیر خودآگاه ما هست به دلیل این که خواب هست نمیتونه مقاومتی نشون بده!
حالا تفسیر خوابهای ما که هر خوابی چه مسایلی رو زمیر ناخودآگاه ما به ما میخواد انتقال بده باشد برای یه وقته دیگه.
خلاصه این که با توجه به این موضوع ما فقط در خواب اشیا و دور برمون رو نمیبینیم بلکه میتونیم اونا رو لمس کنیم صداشونو بشنویم مثلا خواب ببینیم تو یه باغ هستیم بریم زیر درخت بشینیم رطوبت و خنکی هوا رو حس کنیم صدای جوی آب رو بشنویم صدای بابا و مامان و به صورتمون آب خنک بزنیم و با خانواده و دوستان گفتگو کنیم یا دوستمون رو بغل کنیم ببوسیم! میبینی که تو اینا نیازی به حس بینایی نیست. پس یه نابینا هم میتونه خواب دیدن رو تجربه کنه. فقط میمونه کسانی که قبلا بینا بودن! اینها هم با توجه به تجربیات زندگیشون هر چه از سنشون میگذره خاطرات و تجربیاتشون کمرنگتر میشه در نتیجه خوابهایی که رنگی و بینایی هستند کم کم کمتر میشه یا به قول یکی سیاه سفید میشه تا این که دیگه از اون خوابای بینایی نمیبینند!

حالا در مورد سوال آخر که از خودم پرسیدی. آره دوستم بینا بود اول این که به قول خودت واسه تو فیلم جذاب نیست ولی واسه بعضی بیناها جذاب هست نابیناها هم میتونن فیلم رو درک کنند همه فیلم به تصاویرش نیست اونا صدای گفتگوها و محیط فیلم رو میشنوند و در جریان موضوع فیلم قرار میگیرند ولی خب نسبت به نمایش رادیویی اطلاعات کمتری دریافت میکنند! وقتی یه دوست بینا کنارت باشه جاهایی که تصویری هست ازش میپرسی و اون واست اون قسمتها رو توضیح میده!
تو این قضیه بعضی بیناها هستند که خودشون متوجه میشن بدون این که ما ازشون بپرسیم چی شد فقط اون قسمتهایی که میدونن ما متوجه نشدیم رو درک میکنند خودشون توضیح میدن!
وای من میمیرم واسه این آدماااا! درک عجیبی دارند و میدونن کجاها باید حرف بزنند و کجاها نباید حرف بزنند که مزاحم گوش دادن ما و دیدن خودشون هم نشن حس فیلم از دست نره!
خلاصه این که فیلم دیدن هم حال و هوای خودشو داره ۱ : این که فیلم خوب میتونه تاثیر گذار باشه روی جریان فکری آدمها مثل یه کتاب خوب و تجربه کسب کنیم.
۲ : وقتی در جریان موضوعات فیلمها هستی راحتتر میتونی تو جامعه عادی اظهار نظر کنی و وارد بحثها بشی و به عنوان یه نابینا جامعه پذیرتر میشی! چون به هر حال قسمتی از موضوعات بحثهای امروز مردم فیلم هست اگه ندونی به طور اتوماتیک از جمعشون خارج میشی! در نظر بگیر ما چون نمیبینیم بگیم فیلم نبینیم تلویزیون نبینیم مسابقات رزمی و فوتبال والیبال رو پیگیری نکنیم خلاصه هر موضوعی که نیاز به دیدن داشته باشه رو دنبال نکنیم دیگه نمیتونیم با جامعه عادیمون ارتباط برقرار کنیم چون بیشتر موضوعاتی که اونا بحث میکنند دیدنی هست اصلا ۷۰ درصد از اطلاعاتی که به ما میرسه از طریغ حس بینایی هست پس ما باید تا جایی که امکان داره این ۷۰ درصد رو جبران کنیم تا بتونیم با محیط اطرافمون ارتباط بگیریم و با مردم هم در ارتباط باشیم.
۳: کلا این که سینما هم خودش یه تفریح سالم هست حالا اگه با دوست خوبتم باشه که عالی میشه
🙂
فعلا اینا رو داشته باش
سوال داشتی بپرس میام چک میکنم!
فعلا خخخخخخ خخخخخخ

مرسی خیییلی خوب و با حوصله جواب میدی ، تا حالا شده که تو خواب ببینی که بینا هستی ؟؟؟
چقدر درکی از زیبایی آدما دارید . مثلاََ در نظر تو چه دختری زیبا محسوب میشه ؟؟؟
راستی پست وروود آقایون ممنوع اصلاََ کل کل بین خانوما و آقایون نبود. چون شخصیت خودم به گونه ایه که هیچ آدمیو مجبور به پذیرفتن عقیده ای نمیکنم. هر انسانی مختار و آزاده که خودش باشه ، .
وای تو چه زیاد نوشتی ولی من از تایپ فرارییم.
برادر خوبم بسیار از حضورت و حرفات لذت بردم.
راستی نابیناها جه جور تقلب میکنن. من به نظرم حس بویاییه شما از ما قویتره. نظرت چیه ؟؟

خب اول من باید بگم که وقت کردم میرم پستتو میخونم.
بعد این که باید بگم من نابینا کامل نیستم اندازه ای که جلو پامو ببینم بینایی دارم. ولی نمیتونم از خیابون این چیزا رد بشم! خط شما رو هم نمیتونم بخونم روزها تو آفتاب خیلی تعطیل میشم شبا بهترم.
موضوع بعدی این که نابیناها با توجه به بقیه حواسشون زیباییها رو درک میکنند مثلا خیلی از نابیناها از صدای زیبای یه دختر خوششون میاد یا صدای یه خواننده تا تصویرش و چیزایی که قابل لمس باشند واسشون زیبا میاد. منم که یه کم میبینم به اندازه بیناییم میتونم یه چیزای زیبایی رو درک کنم ولی خب اون اندازه نیست! کلا هر حسی که از آدم کم بشه مجبور هستند از بقیه حواسشون استفاده کنند تا با محیط ارتباط برقرار کنند و این ناخودآگاه باعث میشه که اون ۴ حسشون بیشتر تقویت بشه مثلا وقتیقسمتی نمیتونن ببینن تو خیابون میرن سعی میکنند صدای ماشینها رو بشنوند و تفکیک بدن و حتی فاصلشون با خودشونو اندازهگیری کنند یا مثلا علامت گذاری میکنند که قبلا که اومده بودند بانک یه شیرینی فروشی نزدیکش بوده یا یه ساندویچی! نزدیک مکان مورد نظر که میشن یکی از علامتها اینه که سعی میکنند ببینن بوی شیرینی یا ساندویچ کجا میاد که بتونن بانک رو پیدا کنند یا مثلا کوچه خودشونو پیدا کنند چون سر کوچشون یه تعمیرات ماشین بوده و صداش همیشه میاد! واسه همینم شما حس میکنید که بویایی یا لامسه یا شنوایی ما زیاده! از نظر فیزیولوژی هم مغز انسان سلولهای عصبیش قابلیت انعطاف پذیری داره یعنی از هر قسمت که بیشتر استفاده کنی سیناپسهای عصبی مغز بیشتر فعال میشن و سلولهای بیشتری اونجا به کار گرفته میشوند و قسمتهایی که فعالیت کمتری دارن سلولهاشون به کمک اون قسمتها میان تا استفاده بهتری داشته باشند. پس نتیجتا این طبیعی هست که مقداری بقیه حواس نابینایان تقویت شده باشند.
در مورد تایپ هم منم مثل خودت حوصله تایپ ندارم اگه بقیه پستها رو نگاه کنی میبینی که من اصلا کامنت نمیذارم چون هم زیاد توضیح میدم هم این که حوصله پیگیری و جواب دادن به کامنتها رو ندارم! واسه همینم مجتبی و شهروز بهم گیر میدن تو معلوم نیست کجایی! منم میگم شبها میام دزدی همه پستها و کامنتها رو میخونم هر چی هم به دردم بخوره دانلود میکنم میدزدم میرم! ولی اگه کاری بخام کنم سعی میکنم کامل باشه الانم چون این موضوع واسم مهم بوده و به این مسایل علاقه دارم که به افراد عادی در مورد نابینایان صحبت کنم از زندگیشون بگم و از تواناییها و محدودیتهاشون بگم تا فرهنگسازی کرده باشم اینجا اومدم با دقت بهت جواب میدم و این همه تایپ میکنم!
کلا به این کار خیلی علاقه دارم و تو دانشگاه و و کانونهای شهرداری هم کارگاه های آموزشی برای ارتباط با نابینایان برگذار کردم تا افراد عادی بتونند بهتر با نابینایان ارتباط برقرار کنند!
واسه همینم از هیچ سوالی ناراحت نمیشم هر سوالی هم داشتی بپرس اینجا جواب میدم یا اگه سوالی داشتی که حس میکنی اگه اینجا بپرسی یه عده ناراحت میشن بهم ایمیل بزن خودم جواب میدم

وای چندتا سوال رو جواب ندادم! 🙂 خخخ
اول این که بهت گفتم قبلا کسی که از اول نابینا بوده چون تجربشو نداشته نمیتونه تو خواب ببینه که بینا شده! منم به همون اندازه که اینجا میبینم تو خوابهام همون اندازه میبینم نابیناهای مطلق هم اصلا خواب بینایی نمیبینند! زیبایی هم که گفتم از روی صداشون یا لمس بدنشون لمس صورتشون موهاشون یا حرف زدن باهاشون احساسی که تو صداشون هست لحن بیان طرف مقابلشون با این چیزا زیبایی یکی رو تعریف میکنند! وای تقلب هم انواع خودشو داره بستگی به موقعیت خودش پیش میاد! معمولا نابیناها در فضای عادی نسبت به افراد عادی کمتر میتونن تقلب کنند! ولی به هر حال کار نشد نداره هر نابینایی شرایط امتحان دادنش فرق میکنه پس خودش با توجه به موقعیت خودش یه سری تقلب طراحی میکنه! چیزی نیست مثل افراد بینا که بگیم همه بتونن انجام بدن! یه سری تقلبها هست که هیچ کس جز خود اون فرد نابینا نمیتونه انجامش بده و برای نابیناهای دیگه هم قابلیت انجام نداره! چون مختص شرایط خودش هست.
ال فرار

نه دیگه من به شما نمیگم نابینا پسرم . شما در تاریکی مطلق که به سر نمی بری . شکلک رعد دوست داره با حس نابینای مطلق آشنا بشه.
ولی کلاََ تو پسر خیلی اجتماعی و بی باکی هستی ، خیلی برام جالب اومد ، به نظرم بیشتر افراد این سااایت خیلی محتاط هستن.
البته مدیر ساااایت خیییلی شجاع و راحتو ، بهتر بگم بی اهمیت به حرف مردم. تو هم به نظرم همین جور هستی. ولی عزیزم من دوست دارم یکی که نابینای مطلقه به سؤالام جواب بده. خیییلی برام ارزش داری. شکلک رعد به جلدم برگشته و با صدای بم در حالی که دست به سیبیلاش میکشه به حسین میگه: خیییلی چاکرخاتم داااش ، یه موقع نری پشت موتو کوتاه کنی و دیگه این ورا پیش بابابزرگت نیای. من رعد بزرگم و وقتی به یکی دست دوستی میدم تا آخرش پاش واسادم ..آره من پاسوز رفاقتم حسین خاان

خییلی دوست دارم یکی از شماهارو ببینم که چه طوری وارد پست ها میشوید. آخه تو حرفا متوجه شدم که اصلاََ ورود بچه ها مثل من نیست.
من از وقتی عضو شدم بالای لب تاپم یه چندتا علامت کوچیک هویدا شد که وقتی اونو میزنم مینویسه دیدگاه ها و اونجا هر کس هر حرفی تو یه پست نوشته دیده میشه و از همون جا وارد پست میشم. تازه اونجا صافی یا همون زباله دونی هم هست.
در ضمن وقتی من یه کسیو زیاد دوست داشته باشم باهاش شوخی میکنم ، خودتو آماده کن پررررواززززی ، ویییییز وییییزی

وای حسین چه خوب شد اومدی . منم برای کامنت ارسال کردن کلی مشکل دارم.
یه سؤال اگه یه اردویه گوش کنی برگزار بشه، یا نه رعد بزرگ به همه ی بچه تهرونیا بگه فلان ساعت همگی فلان جا حاضر بشید ، تو پایه هستی ، یا اینکه نه مثل دوستان دیگه از بودن در کنار گوشکنیا خودتو کنار میکشی.؟؟؟

خب کلی مطلب آماده کرده بودم که کامنت کنم ولی همش ارور میداد مثل این که حالا صدا میاد.
۱: من ۱۱ سال در خوابگاه شبانه روزی با نابینایان بودم با انواع نابینایان ارتباط داشتم اتفاقا مثل خودت در مورد دنیای نابینایان مطلق تحقیق میکردم.
۲: رشتم هم کودکان استثنایی هست.
۳: اگه دوست نداری از این سوالات بپرسی میتونی سوالاتی که در همه انواع نابینایان مشترک هست رو بپرسی مثلا برخوردشون در جامعه با مردم عادی یا برخورد مردم با اونها، احساساتشون، شیوه زندگیشون، ارتباطاتشون، فعالیتهایی که انجام میدن، محیط خانواده، دوستانی که دارن و کلی سوالات دیگه که همه مشترک هستند!
۴: یکی از اشتراکاتی که من و مدیر محله داریم اینه که دوست داریم بیشتر با محیط بیرون ارتباط داشته باشیم تا محیط بسته گروه نابینایان البته در کنارش با دوستان نابینا خودمون هم ارتباط داریم و همیشه یه فعالیتی در این زمینه جزو برنامه های زندگیمون قرار میدیم مثلا همین مدیر محله که این سایت رو داره یا من که دبیر کانون معلولان هستم و برنامه هایی که قراره در زمینه معلولین به زودی انجام بدم. ولی بیشتر وقتم صرف دوستان بیرون و حضور در جامعه بیرون هست. چون هم به آدم انرژی و نیروی مضاعف میده هم از این محیط بسته میای بیرون هم این که بیشتر میتونی توانایی های خودتو به اثبات برسانی هم تشویق بیشتر دریافت میکنی هم جامعه رو با نابینایان آشنا میکنی و در نتیجه فرهنگسازی میکنی.
برای این که جامعه پذیر باشی و وارد جامعه بشی شرط اولش اینه که باید بیباک باشی. ترس از این که دیگران در موردت چی فکر میکنند و احیانا رفتار اشتباهی انجام بدی که دیگران مسخرت کنند رو نداشته باشی.
از این که مردم چی در موردت فکر میکنند ناراحت نشی چون اونها آگاهی کافی ندارند! باید زود جوش بخوری و راحت ارتباط برقرار کنی
طوری رفتار کنی که دیگران به این فکر نکنند که چون طرف نابینا هست الان چطور باهاش برخورد کنیم که ناراحت نشه یا چه کار کنیم که خوشحال بشه یا این که سختشون نباشه معذب نباشند در کنار شما. بلکه احساس خوبی بهشون دست بده! من معمولا خیلی راحت برخورد میکنم و طوری که باهام احساس راحتی میکنند حتی تا جایی پیش میرم که بهشون اجازه میدم با نابینایی و مسایل نابیناییم شوخی هم کنند با هم بخندیم! البته با کسانی که با هم صمیمی هستیم و با تواناییهای من آشنا هستند و با ظرفیت هستند.
من معمولا با کسانی که آشنا میشم این اجازه رو میدم که هر سوالی که دوست دارند ازم بپرسند هر چند که واسه خودمون خندهدار باشه یا از نگاه بعضی نابینایان دیگه توهین آمیز باشه! چون نگاه من اینه که اگر کسی سوالی میپرسه از سر عدم آگاهیشون در این مورد هست و موردی ندیدند که این اطلاعات رو دریافت کنند و خودشون در این شرایط نبودند که بخوان این موضوعات رو درک کنند و این که معمولا چون اونها در این شرایط نبودند نداشتن بینایی رو خیلی سخت میدونند و واسه همین فکر میکنند کسی که بینایی نداشته باشه حتما خیلی از کارها رو نمیتونه انجام بده چون خودشون اگه همون لحظه چشمشون رو ببندند عملا تعطیل میشن هیچ کاری نمیتونند بکنند پس نتیجه میگیریم که سوالات این دوستان کاملا طبیعی هست و نباید خورده گرفت بلکه اتفاقا باید کاملا واسشون توضیح داد.
ضمن این که به نظر من هیچ کس تو جامعه دوست نداره به ما نابینایان توهین کنه بلکه نگاهشون نوع دوستانه هست. بگذریم از عده محدودی که به هر حال تو هر جامعه ای پیدا میشه!
۵: اتفاقا من فکر میکردم شما از اون شخصیتهای مجازی هستید که همش پای کامپیوتر هستید و نحوه ارتباطتون بیشتر مجازی هست و علاقه ای به بیرون آمدن ندارید!
اگه برنامه گوشکنیها بیرون برگذار بشه من نفر اول هستم که میام. جاتون خالی چند روز پیش مدیر محله اومده بود تهران با بچه ها جمع شدیم رفتیم بیرون منو امیر سرمدی شهروز اشکان مجتبی و مسعود خیلی هم خوش گذشت. من مشکلی با بیرون آمدن ندارم حتی بعضی اوقات به یه سری برنامه ها دعوت میشم که هیچ کسی منو نمیشناسند حتی خبر هم ندارند که من نابینا هستم! همینطور میرم تو برنامشون شرکت میکنم اونجا یه دفعه متوجه نابینایی من میشوند! بگذریم یه جورایی این کار ریسک هست ولی واسه خودم جالب هست!
ولی در مورد نابینایان معمولا دوستان کمی دارم که نابینا هستند ولی همینهایی که هستند جزو بهترین دوستان من هستند و به وجودشون افتخار میکنم مثل امیر سرمدی مجتبی و شهروز و چندتای دیگه که تو گوشکن نیستند.
۶: اگه سوالی داری که فکر میکنی اگه بپرسی شاید بعضی از دوستان ناراحت بشوند میتونی با خودم در میان بذاری تا جواب بگیری ایمیلم اینه:
hossein.balvardi@gmail.com
البته هر ۳ روز یه بار بهش سر میزنم! ولی بیشتر اوقات فیسبوک هستم اونجا واسم خیلی جذاب هست.

شکلک رعد با لبخندی حکیماانه به پسرش حسین لبخند میزند.
پسرم قربونه پنجولات ، بابا شرمندم نکن این همه نتایپ. حالا میخوام بااران واقعی بشم.
شکلک با صدای محجوب و آرومی میگه : برادر حسین ، درسته که من عاشق این سایت شدم ولی بخدا ، عضو لاینو ، فیسبوکو این چیزا نیستم. اصلا برام آدما بی حضور حقیقیشون ، جذابیتی نداره.
وای من عاااشق امیر برفی هستم. من اولش کاربر هواشناسی بودم دیگه. یه هو فهمیدم مدیر جونم کور ، شرمنده چوب شور از آب درومد ، ردشو گرفتم تا رسیدم به این جا.
شکلک رعدوک پسر بچه ی چاق و شکمو وارد میشود و اول دماغشو با کت حسین میپاکه ، ودر حالی که چشاش از سر ذوقیدگی میبرقه با هنو هن میگه : عمو حسین من تورو دوست دارم ، هر وقت با امیر دایی و مجی رفتی بیرون منم خبر کنید. من دوس دارم شما بزرگارو ببینم فقط همین بخدا

اگر بچه ها جمع شدند که معمولا سالی یه بار پیش میاد بهت خبر میدم! هماهنگ کردن همه کار سختیه! مخصوصا مجتبی که یه دفعه میزنه به سرش میاد فرصت برنامه ریزی رو هم نمیده! ولی خودم با دوستان بیرونم که یه برنامه داشته باشیم خبرت میکنم تو هم بیای.

شکلک بابا رعد تنها : حسین بابا ، من خیییلی وقته تنها هستم ، پس خبرم کن ، در ضمن چندتا پری روی نابیناها هم با خودت بیار بَبَم جان ، خوش ندارم جایی که دخمرای قشنگ نباشن ، برم ، سیبیل کلفتا که منو شااد نمیکنن ، دو سه تا دخمر نابینا یا نه جهنم و ضرر بینا هم بگو بیان .
شکلک باران واقعی: حسین خان تو دختریو که نابینا باشه و دلش بخواد که با من که یه خانوم معلم ۳۶ ساله هستم، بیرون بره. میشناسی. اون موقع لازم نیس که شما هم بیفتید تو زحمت. اگرم خواستی باهامون بیا و یه گوشه بشینو بگوش.
راستی عزیزم بدت نمیاد که با چند شخصیت باهات حرف میزنم ؟؟؟
من اصلاََ اهل ایمیلو کامپیوترو لاینو واتس آپ نیستم.من سنتی و دموده ام .اَی اَی

نه مشکلی نداره هر جور که دوست داری با ۲۰تا شخصیت حرف بزن چه عیبی داره!
والا من با پری رویان نابینا زیاد ارتباطی ندارم اصلا نمیدونم کجاها هستند! ولی اگه پری روی بینا میخای هستند دوستان. بهم ایمیل بزن. نمیدونم چطوری و کجا بهاتون هماهنگی کنم.

سلاام دادا حسین ، من که خودم دبیرم وتا دلت بخواد با این ورپریده های شیطون هستم. منظورم این بود که اگه رفتنی شدیم دوستای پریروتونو بیارید که من راحت باشم. البته فکر میکردم حتماََ شما با دختران نابینا در ارتباط هستید . مرررسی
واقعیتش هدفم دیدن دختران نابینا بود و بس و جمع کرد آنها در یک اردو.

اول این که باید شب یلدا رو تبریک میگفتی که نگفتی! حالا من میگم رعد بزرگ یلدات مبارک
دوم این که کاری نداره خب یه پست بذارید و از پری رویان نابینای تهرانی دعوت کنید که یه اردو تفریحی بذارید! بهشون بگید اونها هم دوستانشونو بیارن تا تعدادتون هم زیادتر بشه خدا رو چی دیدی شاید از پری رویان شهرستانی هم کسی تمایل داشته باشه بیاد!
سوم این که ما زشت رویان رو هم نبین عیب نداره ما هم با خودمون تفریح میکنیم! اصلا کاری به این رعد و بارون و پیرمرد عصا به دست هم نداریم! ما قدر خودمونو میدونیم و شما را از نعمت با ما بودن محروم میکنیم! نیازی هم نمیدونیم که شما رو ببینیم! خخخخ همانا خداوند جستجوگران آگاهی و طالبان فیض را دوست دارد.
باشد که رستگار شوید.
ما هم رفتیم و دیگه پشت موی خودمونو هم نگاه نمیکنیم!
خداحافظ
به قول خارجکیها
bye for ever!

حسین پسرم ، ساعته کامنته رعد طفلکیو ببین. من تازه مجبورم ساعت پنجو نیم هم بلند میشدم.
چرا این همه مغرورید و بهتون بر میخوره. خب بد نباش دیگه. قول بده مجی اومد خبرم کنی.
در ضمن پسرم من از اول آبان تا حالا دارم میزنم توی سر خودم و جار میزنم اما کسی تحویل نگرفت.و اردویی برگزار نشد.
بی شوخی اصلاََ دریغ از یک دختر نابینای تهرونی. حالا از دست بابایی ناراحت نشو. اگه بدونی چقدر سرم شلوغه ، کلی دلت برام خاکستر میشه و …..
در هر حال من همیشه در خدمت همه ی گوشکنیا هستم. آشتی میشی ؟؟ خواهش .
به زبون فارسی
خداحافظ برای تو چه آسان بود ولی قلب من ازین واژه لرزان بود.

سلام 🙂
ای بابا کی همچین حرفی زده! تو کلی شوخی میکنی ولی من منظور حرفهاتو خوب میگیرم میدونم کدومش جدی هست کدومش شوخی هست کدومش از سر ناراحتی هست کدومش نصیحت ولی تو که استاد ادبیات هستی درک نکردی منظور من چی بود!
من که هنوز تو این ۳۰ سال زندگیم به یاد نمیارم هنوز با یک نفر هم قهر کرده باشم چطور میتونم قهر کنم! من حتی از گفتن خداحافظ در پایان ملاقاتهایم یا اس ام اسهایم طفره میرم و به جاش میگم فعلا، میبینمت.
چطور میتونم خداحافظی کنم!!!
خب باید بگم مجتبی تازه از تهران رفته و خدا میدونه که کی برگرده! چون اینطور که متوجه شدم احتمالا سرش شلوغ میشه! احتمالا ما باید بریم اصفهان پیشش!
ما رو هم که تحویل نمیگیری ببینیمت پس فعلا از این اردوها خبری نیست
پس به همون تلاش خودت ادامه بده تو سر کله خودت بزن شاید فرجی حاصل شد.

پس بیا دوتایی با هم بزنیم تو سر من ، شاید همه چی درست شد.
بعدشم کی گفته من استاد ادبیاتم هان ؟؟؟ رعد بی سوات اصلاََ رشته ی تحصیلش ادبیات نبود ولی از بس شر و ور گفت آموزش و پرورش بهش پیشنهاد تدریس درس ادبیاتو داد.
پسرم رعد بزرگ خیییلی خوشحاله که یه پسر موقر ، منطقی ، مردمدار ، صبور و خونگرمو اندکی شیطون دراین سایت داره.
به امید دیدار ما شاید در مهی نمناک از صمیمیت.
واقعیتش حسین جوون دیگه دارم بیخیال دیدن دختران نابینا میشم. هر چیزی در زمان خودش باید اتفاق بیفتد. و شاید زمان دیدار من با گوشکنی های عزیز هنوز فرا نرسیده.

دیدگاهتان را بنویسید