خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

جلسه هشتم آموزش غلط ننویسیم

بنام خالق بی همتا

دوستان عزیز گوشکنی سلااااام.

در خدمتتون هستم با ادامه ی واژه هایی که با «ت» آغاز میشوند. امیدوارم مورد توجه شما عزیزان قرار بگیره.

تشیید و تشدید: این دو کلمه را نباید باهم اشتباه کرد. تشیید به معنای «مستحکم کردن» و «استوار کردن» است و بیشتر در ترکیب «تشیید مناسبات» و «یا تشیید روابط» به کار میرود. اما تشدید به معنای «سخت گیری کردن ، سخت کردن» و «سخت تر کردن» است. و بیشتر در امور خشونت آمیز به کار میرود. مثلاً «تشدید خصومت(ص وت) به کار میرود اما تشدید دوستی مصطلح(ص، ط، ح) نیست.

تصادف و تصادم(ت وص): این یکی خیلی برام جالب بود که تصادف به معنای «به هم برخوردن» و «با هم روبرو شدن بر حسب اتفاق است» و تصادم به معنای «به هم کوفته شدن» و «به سختی به هم خوردن». ما در گفتگوی روزانه و در انشای اداری معمولاً تصادف را به جای تصادم به کار میبریم و مثلاً میگوییم « اتومبیل به درخت تصادف کرد» حال آنکه باید گفت« اتومبیل به درخت تصادم کرد.» خخخ حالا از فردا بنویسیم تصادم کرد همه بهمون میخندن.

تصفیه حساب: جل الخالق همش دارم مطالب عجیب میخونم. اخیراً بعضی ها گمان کرده اند که تصفیه حساب غلط است و باید تسویه حساب بگویند. تصفیه در عربی به معنای«پاک کردن و پالوده کردن» است. تصفیه حساب در موردی به کار میرود که حساب پرداخته و پاک شده باشد و دیگر کسی طلبکار نباشد. همین ترکیب مجازاً «به هر نوع اقدام عملی برای انتقام جویی و کینه کشی» اطلاق میشود. ولی تسویه یعنی «مساوی کردن، یکسان کردن، هم سطح کردن» و تسویه حساب به معنای «ایجاد تعادل و موازنه در حساب» است. این ترکیب در معنای مجازی به کار نمی رود و با تصفیه حساب مترادف نیست.

تعویض(ت ،ع، ض) و تعویذ(ت، ع، ذ): این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد.تعوض(با ض) اسم مصدر و به معنای «عوض کردن» است. اما تعویذ(با ذ) اسم است و به «دعایی که مینویسند و به گردن یا بازو میبندند» اطلاق(الف، ط و ق) میشود.

تفریق(ق) و تفریغ(غ): این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. تفریق(ق) به معنی «کم کردن عددی از عددی دیگر» و تفریغ(غ) به معنای «فارغ کردن و خالی کردن» است. تفریغ حساب یعنی «واریز کردن حساب و فارغ شدن از آن.» بعضی به غلط تفریق(ق) حساب می نویسند.

تکمیل نقایص(ق وص): این ترکیب غلط است و از نوشتن آن باید پرهیز کرد. زیرا نقایص جمع نقیصه است و نقیصه یعنی «عیبب و «خوی بد» بنابر این تکمیل نقایص به معنی «کامل کردن عیب ها» خواهد بود. و به جای آن باید گفت: رفع نقایص

تکمیل نواقص: این ترکیب ظاهراً غلط نیست. زیرا نواقص جمع ناقصه و به معنی «ناکامل و ناتمام» است.بنابر این تکمیل نواقص یعنی «کامل کردن ناکامل ها» و اشکالی ندارد. با این همه بهتر است که به جای آن گفته شود: رفع نواقص

تلألؤ و متلألی(ت و الف همزه، واو همزه): املای این دو کلمه را معمولاً غلط مینویسند. تلألو یعنی «درخشش» و صفت آن متلألی یعنی «درخشنده» و به همین صورت باید نوشته شود. البته بدون تنوین هم نوشته میشود.

تماشا: این کلمه در اصل به معنای «قدم زدن با یکدیگر» بوده و در آثار ادبی فارسی به معنای «گردش و تفرج کردن در کوه و دشت» به کار رفته است.

خلوت گزیده را به کوه و دشت چه حاجت است

چن کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است؟(حافظ)

اما خیلی زود از معنای «گردش کردن» به معنای «نگاه کردن و نظاره کردن» تغییر یافته است. بعضی این معنی را جدید میدانند اما در قدیم و از قرن هفتم به بعد در متون معتبر فارسی نیز متداول بوده است:

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست

وندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد(حافظ)

تمسخر(ت و س): ریشخند، استهزا

تنبور: یکی از آلات موسیقی و واژه ای فارسی است که باید به همین صورت نوشته شود.

تنبیه(ت و ه)

تمشک

خسته نباشید. تا جلسه بعد خدانگهدار.

***

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
وتنها دل ما دل نیست
یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب
دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم
یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم
و برای سیاهی ها نور بپاشم
یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم
و از آسمان درسِ پـاک زیستن
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست
یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام … نه برای تکرار
اشتباهات گذشتگان
یادم باشد زندگی را دوست دارم
یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی
قربانگاه می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم
یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی که از سازش
عشق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد
یادم باشد معجزه قاصدکها را باور داشته باشم
یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به دست دل خودش باز می شود
یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم
یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم
یادم باشد زمان بهترین استاد است
یادم باشد قبل از هر کار با انگشت به پیشانیم بزنم تا بعدا با مشت برفرقم نکوبم
یادم باشد با کسی انقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود
یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود
یادم باشد قلب کسی را نشکنم
یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد
یادم باشد پلهای پشت سرم را ویران نکنم
یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد
یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست
یادم باشد که ادمها همه ارزشمند اند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند
یادم باشد زنده ام

 

 

 

۳۶ دیدگاه دربارهٔ «جلسه هشتم آموزش غلط ننویسیم»

سلااام. اگه خدا بخواد اینبار من اولم.
ممنون از پست مفیدتون تبسم خانم.
راستی این جمله رو خیلی دوست دارم.
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست …
یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند
باز هم ممنون و موفق باشید.

سلام دوست خوبم وقتتون بخیر
“این آقای بزرگمهر دائم اسباب بازیهاش با هم تصادف میکنن ….نه …ببخشید تصادم میکنن چون هیچ وسیله ی سالمی توی اسباب بازیهاش نیست “مثل همیشه درستون عالی بود و شعر انتخابی تون هم عالی تر .پیروز باشید

سلام.
من هنوز بیشتر از چند کلمه از بریل یاد نگرفتم .میگن کوتاه نویسی و اینا جدیدا آمده که مثل اینکه سخت تر شده ,فکر کنم خواندن بریل مشکل ترین قسمت این کار باشه.
فکر کنم حس من آن طور که باید ,حساس نشده و نیست.
دوستانی به من گفتند باید با دانه های گندم و برنج شروع به تمرین کنم.تا لامسه ام قوی و حساس بشه.
البته نوشتن بینایی فعلا بدرد من نمی خوره. خیلی جاها فکر کنم این خلا رو احساس کردم ,که باید از چیز هایی نکته برداری و یاد داشت می کردم.ولی گفتم خواندن کلمات در بریل کار بسیار سختی در ابتدای یاد گیری است.آموزش های شما رو بسیار مفید می دانم و برای شما آرزوی بهترین ها را دارم.

سلام آقای ترخانه. راستش من بریل رو با چشم میخونم. اصلاً نمیتونم از حس لامسه ام استفاده کنم. ولی شنیدم کسانی که میخوان بریل یاد بگیرن ، حس لامسشون رو با سطوح زبر قوی کنن. ممنونم از شما. امیدوارم زودتر بریل رو جهت مستقل شدن هرچه بیشتر یاد بگیرید. موفق و مؤید باشید.

سلااام بر معلم نازنین ادبیات. دست مریزاد. ولی خوشبختانه برخی کلمات از میان برداشته شده و شاید این روزها هیچ کس از آنها استفاده نمیکند کلمه ای مثل تشیید که من برای اولین بار آن را شنیدم.
راستی یه سؤال خانم معلم: آیا میشینید از روی یه کتاب بینایی این مطالب را تایپ کامپیوتری میکنید یا اینکه متن الکترونیکی آن را دارید و هر بار قسمتی از آن را ارسال میکنید.
در صورت نخست که این کار بگمانم طاقتفرسا و دشوار باشه بویژه برای یک کمبینا.
به هرحال پیروز و پاینده باشید خانم معلم محترمه. خخخخ خخخخخ.
بشدت از اضافه کردن ت تأنیث بکلمات متنفرم. واقعا محترم با محترمه چه فرقی باید داشته باشه.
جای تأسف اینکه خود ایرانیها و فارسی زبانها و بویژه خود خانمها هم از این کلمات نامأنوس از نظر ما ایرانیان استفاده میکنند.
مثلا شنیده ام که برخی خانمهای مدیر مدارس زیر نامه هایشان امضا میکنند مدیره مدرسه فلان. باید با تمام تلاشمان بکوشیم که از عربی زدگی برهاییم.

سلام بر عمو حسین عزیز. کلمه ی تشیید بیشتر در مباحث حقوقی کاربرد داره.
بله من کتاب بیناییشو دارم و میشینم میخونم و خلاصشو واسه شما اینجا مینویسم. کتاب تقریباً۴۸۰ صفحه است که فعلاً ۱۲۰ صفحه شو خوندم. کاملاً باهاتون موافقم که تا جایی که امکان داره از استفاده کلمات بیگانه پرهیز کنیم.
ممنون از حضور فعال و مستمرتون. تندرست باشید.

سلام بر معلم کلاس غلط ننویسیم
خوب بود عزیزم ممنون
تشییدو اولین باره شنیدم
بعضی از کلماتو توضیح نداده بودی مثلاً بنویس تمشک ت
یا تصفیه ص تسویه س
یه نکته ی دیگه اینکه حروف رو به و نچسبون
اون وقت حرف بعدی رو درست ادا نمیکنه مثلاً بنویس نقایص ق و ص که هردو رو بخونه وقتی مینویسی ق وص ص رو دیگه نمیخونه
دیگه در کل عالی بود مرسی عزیزم
جمله های پایانی هم قشنگ بودن

یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید تنها چیزیست که دارد
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست …
یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند

موفق باشی

سلام پریسیما جووون. ممنون از راهنمایی های ارزشمندت. از اینکه میبینم متن رو کامل و با دققققققت میخونی خییییلی خوشحال میشم. چشم سعی میکنم رعایت کنم. اون تمشک هم چون همه میدونید بحث واژه هایی هست که با” ت” شروع میشن دیگه لازم ندونستم که توضیحشو بنویسم.

سلام بر لبخندکم . خوبی بابا جان، میدونستی هروقت اسمتو و یادتو و صداتتو مرور میکنم ، لبخندی به آرامی یک پروانه در خاطرم بال میزند. شکلک بابا رعععععد باررون جونو هول میده و بهش میگه بیشیم بنیم بابا .هاهاها رعد بزرگ ادکلنه پاریسیشو رو کتش خالی میکنه و به سمت دخترش میره و یه شاخه گل نرگس بهش میده و به چشمهای تبسم جون نگاه میکنه و بهش میگه لبخند بابا ، منم میخوام پستای به درد بخور بذارم ولی نمیدونم چی بذارم که واقعاََ به کار نابیناها بیاد ههههه.
ولی خداییش اگه واقعاََ با آموزشای شما املای بچه ها خوب بشه که عالیه. من بعضی موقعها از بس که املای کلمه برام عجیبه که چشمامو می بندم و با صدای بلند اون کلمه رو با خودم تکرار میکنم تا بفهمم چی نوشته شده.مثلا حضورواینجوری مینویسن: هظور. یا عرض کردمو ارز مینوسن. راستی لبخندم از کجا یه نابینا متوجه میشه که یه نفر دیگه با کدوم حرف نوشته . مگه پارس آوا براتون خبر میاره.خخخخخ

لبخندی ،عزیزک بابا جمله ای که گفته بودی:یادم باشد قلب کسی را نشکنمرو های لایت می کنم ، ولی نمی دونم چرا زبون من بی اینکه قصد و مرضی داشته باشم قلبه یه عده رو خورد و خاکشیر می کنه ، شکلک باروون جون میگه ، تبسم من صدبار به این رعععد بزرگ گفتم درست حرف بزن مرد ، اما انگار نه منقار . شکلک رععععد بزرگ پقی میزنه زیر خنده و میگه چی گفتی بارون جون ؟؟یه بار دیگه بگو بشنوم !انگاری سوتی دادی و گفتی انگار نه بنگال هاهاهاهاهاهاها آخ دلم واخ دلم.
بارون میگه من برم تبسم خانوم این رععععد سرخوش از من سوتی گرفت ! خدا به دادمون برسه . رعععد میگه : انگار نه منقار ، انگار نه بقال هههه انگار نه چنگال خخخخخ

و سلاااااااام علیکم بابایی. ببخشید باباجون تو که میدونی من خیییییلی دوست دارم. میخواستم جواب کامل بدم واسه همین گذاشتم سر فرصت جواب بدم.
شکلک تبسم داره از خجالت آب میشه از این همه تعریف بابا بزرگ. یاد ان روزای اول افتادم که نمیدونم چطوری منو شناختی که خیلی تعریفمو کرده بودی. بعضی وقتا این حس ششمت هم خیلی درست میگه هاااا
شکلک تبسم ت چشای بابابزرگ نگاه میکنه و اشک تو چشاش حلقه میزنه و میگه بابایی چرا فکر کردی من دوست ندارم؟ من فقط یه کم سربه هوام که حواسم به تو نیست.
میدونی چکار کن؟ اون نامه هایی که دانش آموزات برا نابینایان نوشته بودن رو بیار اینجا تایپ کن ببینیم ذهنیتشون نسبت به یه نابینا چطوره؟ بعدش ما هم یه نامه براشون مینویسیم و ببر براشون بخون.
به نظر من بعنوان یک معلم و فرهنگی میتونی در حد توانت فرهنگ سازی کنی و نابینایان و استعدادهاشون رو به جامعه کوچک کلاست معرفی کنی. مثل چگونگی رفتار و ارتباط گرفتن با نابینایان، رعایت حقوق آنها و…
در مورد اون غلط های املایی هم نمیتونم حرفی بزنم. یادم باشد حرفی نزنم که….

بله با پارسآوا یا متن خوانهای دیگر میشه چک کرد که یک کلمه با چه حرفی نوشته شده است. اول اینکه اگر با حرف مشابه اشتباهی نوشته شده باشه متن خوان آن را قشنگ و درست نمیخواند مثلا اگر حذف را به اشتباه با ض بنویسیم متن خوان آن را درست تلفظ نمیکنه
دوم اینکه با جهتنماهای راست و چپ میشه روی کلمه حرکت کرد و متن خوان حروف نوشته شده را بیان میکند.

سلااام ، عمو حسین داری جواب منو میدی پسرم؟؟؟ ببین من حس نمی کنم که شما نابینا باشی خخخخ نمیدونم چرا ؟؟ البته که میدونم هستی ولی حسم میگه که نیستی ههههه
راستی من شمارو خوب یادمه دادا حسین یه بار دیگه هم لطف کردی و به من گفتی که این پارس آوا حرکاتو نمی خونه . پس چرا من بعضی از متنهارو میبینم که بچه ها برای بهتر تلفظ کردن حرکت گذاشتن ! یه جا دیدم که گل رو بر وزن خل رو او گذاشته بودن که با گل بر وزن سل قاطی نشه. من که تو کار شما موندم. راستی دادا حسین شما نابینای مادر زاد بودید یا بعداََ نابینا شدید؟؟؟ راستی یادمه یه بار هم گفته بودید با نوشتن شما مشکل نداریم و راحت متوجه میشیم چی می گی .خخخخ دادا حسین یه رازیو بگم بین خودمون بمونه ، اون اوایل من به علائم نگارشی توجه می کردم ، اما از شما چه پنهوون دادایی از بس اینجا غلط املایی دیدم ، املای صحیح کلمات هم از یادم رفته چه برسه به علائم نگارشی خخخخخ ولی خدایییش تنها جایی که با دیدن غلط املایی لبخند میزنم اینجاس.

سلام. خب این خبر خوبی نیست که می گویی در اینجا غلطهای املایی زیاده. باید سعی کنیم این نقیصه را رفع نماییم.
تا آنجایی که من آگاهی دارم فارسی خوانها با اعراب کاری ندارند چون وقتی زبان یادشان میداده اند و چنتهشان را از کلمات فارسی پر میکرده اند شکل صحیح کلمات را بهشان خورانده اند یا در چنتهشان چپانده اند. پس گذاشتن زیر و زبر در خوانش آنها تأثیری نداره. ولی بر وزن کلمه ای را نوشتن مقوله ای جداست که ربطی به اعرابگذاری نداره.
راستی این کلمه دادا را از کجا یاد گرفته ای آخه این کلمه خاص اصفهان و حومه است و در شهرهای دیگری چون تهران کاربرد نداره.
بله من نابینای مطلق آنهم از نوع بد و زشتش هستم. مادرزاد هم هستم. نوع بیماری گلوکوم یا آبسیاه است که ژنتیکی و بر اثر ازدواج فامیلی منتقل میشه.
اگه سؤال بیشتری بود در خدمتم ولی دوست ندارم از این پست که مختص ادبیات و تبسم گرامیست سوء استفاده بشه.
ایمیل من h.movahedzadeh@gmail.com میباشد.

وااااایییییی سلااااااااااااااام بر تبسمی،خوبی نانازم،میسی از درس امروز جیگیلی جونم،خععععلی مفید بود،،جملات پایانی هم همه زیبا و تفکر بر انگیز بود،
یادم باشد از بچه ها میتوان خیلی چیزها آموخت
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم

ممنونم تبسمی،بوس بوسکی تبسمی،خدافسی هورااااااا

سلام مجدد
نمیدونم چرا کامنتم در بالا ناقص منتشر شد و فقط دو خط پایانی اون هستش. خخخخخ
اشکال نداره دوباره مینویسم.
جهت آشنایی عمو حسین عزیز و سایر هم محلی ها با منبعی که تبسم چلوی برای آموزش کلاس غلط ننویسیم استفاده میکنه توضیحاتی میدم و در پایان هم لینک دانلود کتاب رو میذارم تا دوستان این منبع ارزشمند رو در اختیار داشته باشند.
کتاب غلط ننویسیم با عنوان فرعی «فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی» کتابی است از ابوالحسن نجفی زبان شناس، نویسنده، مترجم و پژوهشگر برجستهٔ معاصر که دربارهٔ غلط‌های رایج در زبان فارسی نوشته شده است.

در مقدمهٔ کتاب، ابوالحسن نجفی در بارهٔ غلط‌های املایی می‌گوید:
سخن گفتن به فارسی برای کسانی که این زبان را از کودکی آموخته‌اند ظاهرا کار آسانی است، ما به همان سادگی که نفس می‌کشیم با دیگران نیز سخن می‌گوئیم. اما نوشتن به فارسی به این آسانی نیست. هنگامی که قلم به دست می‌گیریم تا چیزی بنویسیم، حتی اگر یک نامه کوتاه باشد، غالبا درنگ می‌کنیم و با خود می‌گوییم: آیا «آذوقه» درست است یا «آزوقه»؟ «چمدان» یا «جامه‌دان»؟ «حوله» یا «هوله»؟ «بوالهوس» یا «بلهوس»؟ «خواروبار» یا «خواربار»؟ «طوفان» یا «توفان»؟ «خشنود» یا «خوشنود»؟ «لشکر» یا «لشگر»؟ «انزجار» یا «انضجار»؟ «بنیانگذار» یا «بنیانگزار»؟ نواری که روی زخم می‌بندند آیا «تنظیف» است یا «تنزیب»؟ هوا «صاف» است یا «صافی»؟ «نواقص» باید گفت یا «نقایص»؟ رئیسم دچار «غیظ» شده است یا «غیض»؟ به من «مظنون» شده است یا «ظنین»؟ و من دچار «محذور» شده‌ام یا «محظور»؟ آیا حسابم را با طلبکارم «تصفیه» کرده‌ام یا «تسویه»؟ آیا او می‌خواهد برای دخترش «جهاز» بگیرد یا «جهیز» یا «جهیزیه» یا «جهازیه»؟ آیا درآمد من دچار «نکس» شده است یا «نکث»؟ و آیا اصلا این دو کلمه به معنای «کاهش» است؟
و سپس اشاره می‌کند که در این کتاب غیر از غلط‌های املایی به غلط‌های انشایی، و استعمال نادرست واژه‌ها، از جمله واژه‌های مأخوذ از بان‌های خارجی، و نیز اشتباهات صرفی و نحوی و به خصوص آنچه به نام گرته برداری معروفی است، یعنی ترجمهٔ لفظ به لفظِ اصطلاحات و ترکیبات خارجی نیز پرداخته‌است:
تردید ما همیشه از بابت املا یا معنای کلمات نیست. وانگهی برای رفع این مشکل کافی است که به یک لغتنامه معتبر مراجعه کنیم و جواب خود را در آن بیابیم. هنگام نوشتن، سوالهای بسیار دیگری نیز برای ما مطرح می‌شود که جواب به آن‌ها را در لغتنامه‌های موجود به دشواری می‌توان یافت یا اصلا نمی‌توان یافت.
دکتر نجفی در خصوص این کتاب میگه: اگر به غلط ننویسیم توجهی شده بود، علتش آن بود که تقریباً کتابی مثل آن وجود نداشت. و چون کتاب نظم الفبایی داشت، به علت همین سهولت، هر کسی به راحتی می‌توانست به آن مراجعه کند.
در مقدمه آورده ام که منظور از غلط در زبان چیست ولی کسانی که از کتاب ایراد گرفته اند، مقدمه ی آن را نخوانده اند! من خودم گفته‌ام که سه ملاک برای تشخیص غلط و صحیح داریم: نوشتار کهن فارسی؛ گفتار امروز؛ نوشتار امروز. و گفته‌ام یک کلمه یا تعبیر فقط زمانی غلط است که در نوشتار کهن به‌کار نرفته باشد، در گفتار امروز به کار نرود و فقط در نوشتار امروز به‌کار رود.

غیر از ۱۰درصد غلط، بقیه‌ی کتاب توصیه است. مرجحات خودم است. توصیه کرده‌ام که فلان کلمه یا عبارت را به کار نبرید و بیش‌تر اوقات از سر خوب‌تر یا کم‌ترخوب حکم کرده‌ام، نه از سر غلط و درست.
وقتی کتاب «غلط ننویسیم» منتشر شد، زبان‌شناس نامدار دکتر محمدرضا باطنی مقاله‌ای در نقد آن با عنوان «اجازه بدهید غلط بنویسیم» نوشت.

حق تکثیر: مرکز نشر دانشگاهی چاپ پانزدهم : ۱۳۸
اینم لینک دانلود کتاب غلط ننویسیم با فرمت pdf
https://gooshkon.ir/amir/ghalatnanevisim.pdf
تبسم چلوی، در ادامه این راه ارزشمند، پیروز باشی و موفق.
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
ممنون

میگم امیر چطور از روی pdf کپی برداشتی؟. باور کن من پیش اومده ساعت ها نشستم خوندم و بعد تایپش کردم. اگه میدونستم اینو صفحه خوانها میخوننش از اول لینکشو میذاشتم و به دوستان توصیه میکردم برا اطلاع بیشتر به کتاب مراجعه کنن. به هر حال بازم ممنونم. ولی بازم امیدوارم فایلشو صفحه خوانها بخوننش. آخه قبلاً برا یکی از دوستان فرستادم گفت که نمیخونه.

نه فایل pdf رو صفحه خوانهای ما نمیخونن اون بخش از مقدمه رو هم که آوردم از سایتهای اینترنتی کپی کردم و صرفا در خصوص نویسنده این کتاب و بخشی از مقدمش بود.
مگر نه بقیه بخشهای کتاب رو نداره و با اجازت باید همین روند رو ادامه بدی.
یعنی خودت بخونی و واسمون تایپ کنی

با سلام بر استاد محترم کلاس غلط ننویسیم.
باز هم مدرسه ما دیر شد ولی این بار واقعا من مقصر نبودم microsoftبا ما همکاری نکرد و نصب ویندوزش برای ما به درازا کشید.
بار دیگر تشکرات صمیمانه ما را بخاطر برپایی مجدد کلاس پذیرا باشید امیدوارم بعد از اتمام این دوره کلاسها دیگر غلط املائی در سایت دیده نشود.
جملات پایانی درس هم خیلی زیبا بود.
دیر آمدیم ولی با اجازه زود می رویم پس تا جلسه بعد خدا یار و نگهدارتان.

لبخندم ببخشید که بی تعارف میام خونتون ، البته بد نیست که کم کم عادت کنی به مهمون سرزده . از قدیم گفتن مهمون خودش باید حبیب باشه . خب من اومدم اینجا به حسین خااان یه کوچولو یه اندک سخن بگمو برم.
سلام بر دادا حسین پسر دلسوزم. میگم دادا حسین ، من که در دنیای حقیقی رععععد بزرگ و باستانی نیستم من یه ونوسی کم حرفو بدقلقم ههههه. تازه منو نمیشناسی ، من از ایمیلو پیمیل اصلا خوشم نمیاد.
کلا با ارتباط نوشتاری غربم. ببشخید ، قهرم. من یه پیرمرده بی سواتم. دوست دارم اگه حرفی هست همه تو محل دوره همی بگیم. بد می گم دادا ؟؟؟
البت با دخملای خوب محل تیلیفونی حرف میزنم اما تو که دخمر نیستی ! هستی ؟؟ نکنه همتون مثل رععععد نخش بازی می کنید .ههههه. مررررسی حسین خان . مرررسی لبخندکم ، مررررسی تا خداحافظ

دیدگاهتان را بنویسید