خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

درس اول از آموزش اپراتوری تلفن، آشنایی و تاریخچه:

دورود بر بچه محلهای خوب و گل خودم.

همون طور که قول داده بودم از این هفته روزهای دوشنبه آموزشهایی تحت عنوان آموزش اپراتوری تلفن رو منتشر میکنم که امیدوارم مورد استفاده شما دوستان خوبم قرار بگیره.

لازم دیدم که در ابتدای کار یه معرفی اجمالی و کوتاه از مراکز تلفن و همچنین شمه ای از تاریخچه اختراع و تکامل مراکز تلفن یا همون سانترالها رو براتون بذارم که با آمادگی بیشتری به ادامه کار بپردازیم.

وقتی از مراکز تلفن حرف میزنیم اولین چیزی که به ذهن ما خطور میکنه مراکز تلفن سانترال که وظیفه مدیریت تماسها رو به عهده دارن، و همچنین خطوط داخلی هست که این خطوط داخلی در اختیار هر مشترک اعم از مشترکین خانگی و پرسونل ادارات و شرکتها قرار میگیره.

به عبارت ساده تر: منظور از مرکز تلفن یک دستگاه مرکزی مدیریت خطوط تلفنی در یک منطقه مشخص هستش، که این منطقه مشخص میتونه یک شهر بزرگ یا کوچیک، یه کارخونه، یک بیمارستان و یا یک اداره باشه و استفاده کنندگان از خطوط داخلی که از دستگاه مرکزی تلفن منشعب میشه همون مشترکین خانگی و کارمندان شرکتها و کارگران کارخونه ها هستن که هر کدوم یک شماره مشخص و یک دستگاه تلفن رو میزی در محل کار و اتاق شون هست که میتونن با توجه به نوع مرکز اصلی تلفن از طرق مستقیم و یا غیر مستقیم از خطوط تلفنی استفاده کنن.

یک شبهه کوچولو رو هم من اینجا رفع کنم، مراکز تلفنی پر ظرفیت یا دارای شماره های با تعداد بالا که ما ازشون در خونه ها یک انشعاب و یک شماره تلفن مشخص داریم در اصل هیچ تفاوتی با مراکز تلفن کوچکتر و کم ظرفیت تر که در ادارات موجود هستن ندارن، و شاید تنها تفاوت شون این باشه که مراکز تلفن شهری احتیاج به اپراتور تلفن ندارن و همه امور اعم از شماره گیری و استفاده از سرویسهای مختلف توسط مشترکین بصورت کاملا خودکار انجام میشه.
ولی در ادارات به دلیل محدودیت خطوط ورودی شهری که براشون وجود داره، یک یا چند اپراتور یا به اصطلاح خودمونی تر تلفنچی به اقتضای تعداد خطوط داخلی اون اداره باید مدیریت خطوط و پاسخگویی به مشترکین داخلی و تماس گیرندگان از خارج او اداره یا شرکت رو به عهده بگیرن تا ارایه خدمات محدود به صورت مساوی بین مشترکین تقسیم بشه.

البته مراکز با ظرفیتهای پایین برای استفاده در شرکتهای کوچک و یا دفاتر هواپیمایی و حتی آژانسهای مسکن، دفاتر حقوقی، مطبها، فروشگاهها و غیره هم وجود داره که سعی میکنم در زمان خودش به اونها هم بپردازم.

اختراع تلفن و همچنین تکامل مراکز تلفن یک تاریخ حدود 140 ساله داره که در اینجا و با نگارش داوود ادیب بهش میپردازم و از هفته آینده با دستگاههای مختلف مرکز تلفن و طرز کار اونها آشنا خواهید شد.

درسال 1876 الکساندر گراهام بل دستگاه تلفن را که قادر به ارسال و دریافت اصوات ناشی از صحبت انسان بود اختراع کرد. این دستگاه ساده شامل فرستنده (میکروفون) و گیرنده (گوشی) بود که فرستنده آن خیلی خوب کار نمی کرد ولی درسال 1877 مخترع آمریکایی ادیسون با استفاده از خواص کربن فرستنده ی بهتری ساخت. گیرنده ی بل همراه با فرستنده کربنی ادیسون یک تلفن با کارآیی خوب را تشکیل می داد.

در مراحل اولیه اختراع تلفن فقط ارتباط بین دو دستگاه برقرار می شد و با افزایش تعداد تلفن نیاز به برقراری ارتباط بین دستگاه های تلفن متعدد احساس گردید، لذا مکان‌هایی به نام مراکز تلفن ایجاد شد که به صورت دستی و به وسیله اپراتورها این ارتباط برقرار می شد.

در مرکز تلفن دستی اپراتور بعد از اطلاع از درخواست برقراری ارتباط توسط هر یک از مشترکین تلفن شماره مشترک مقابل را از طرف تلفن کننده پرسیده و ارتباط بین دو مشترک را به وسیله اتصال سیم ¬های دو مشترک به همدیگر برقرار می کرد.

با افزایش تعداد مشترکین مراکز تلفن امکان برقراری سریع بین مشترکین توسط انسان وجود نداشت لذا درسال 1886 میلادی اولین مرکز تلفن نیمه خودکار که هنوز نیاز به اپراتور برای برقراری ارتباط داشت اختراع گردید و در سال 1889 میلادی اولین مرکز تلفن خودکار که نیاز به تلفنچی نداشت توسط آقای استراگر [1] ساخته شد. با سیستم اختراع استراگر امکان ارتباط تعداد زیادی مشترک به یک مرکز تلفن فراهم گردید و یک مرکز بزرگ به وجود آمد.

سوئیچ استراگر:

درسیستم استراگر عمل سوئچینگ به وسیله سلکتور یا انتخاب کننده انجام می شد. ساده‌ترین سلکتور دارای یک محور است که روی آن یک بازوی اتصال قرار دارد و وقتی که لازم باشد می تواند چرخش مکانیکی انجام دهد و چندین کنتاکت روی یک نیم دایره به دور محور قرار دارد.
حال تلفن A می تواند به ده مشترک دیگر وصل شود. کافی است که شماره تلفن مورد نظر را انتخاب کند. اگر به جای وصل کردن کنتاکت های سلکتور به ده تلفن آنها را به ده سلکتور دیگر وصل کنیم و کنتاکت‌های آن ده سلکتور را به تلفن‌ها وصل کنیم مشترک A قادر است به صد تا مشترک وصل شود.
در این حالت برای این که مشترک A به یکی از این صد مشترک وصل شود باید دو تا سلکتور شروع به حرکت بکند.
به این مرکز تلفن یک مرکز تلفن دو مرحله ای می گویند که می تواند صد تلفن را سوئیچ کرده و به هم وصل نماید. در یک سیستم پیچیده تر با استفاده از سه مرحله سوئیچینگ یعنی یک سلکتور درمرحله اول ده سلکتور در مرحله دوم و صد سلکتور در مرحله سوم می توان یک مرکز تلفن که هزار دستگاه تلفن به آن وصل شود درست کرد.
همچنین با چهار مرحله سوئیچ کردن می توان مرکز تلفن ده هزار شماره ای داشت.

سوئیچ EMD:

سیستمهای سوئیچ بعدی که ساخته شد EMD بود. کنترل این سوئیچ نیز اتوماتیک است و برای این که سلکتورهای آن فقط در یک جهت حرکت داشته باشند مانند سیستم استراگر از سلکتور با دو بازو استفاده گردیده بود. به این ترتیب یک بازو روی شماره مشترک مبدأ بوده و با توجه به شماره گرفته شده بازوی دوم چرخیده و سلکتور مرحله دوم را انتخاب می کرد. درسیستم EMD نیز هر سلکتور مدار کنترل اختصاصی خودش را داشت.

سوئیچ کراس بار XB (تقاطع میله ای):

کنترل این سوئیچ نیز به صورت اتوماتیک انجام می شود و شبیه سوئیچ های استراگر می باشد. این سوئیچ دستور کار را از یک کنترل مرکزی می گیرد. شماره یک مشترک از تقاطع میله‌ها حاصل می شود.

سوئیچ کراس پوینت XP (تقاطع نقطه ای):

این سوئیچ نیز کنترل مشترک داشته است. دراینجا از تعدادی رله استفاده می شود. با گرفتن شماره، رله مربوط جذب شده و زنجیره ای از رله‌ها امکان اتصال دو مشترک را به هم برقرار می کرد. ایراد این سوئیچ حجم زیاد آن بود.
با بسته شدن رله‌هایی که درتقاطع مسیرها وجود دارند، امکان ارتباط مشترکین با همدیگر وجود دارد که به این ساختار ماتریس رله ای گفته می شد که با در کنار هم قرار دادن این ماتریس ¬ها می توانستند هر تعداد مشترک را سوئیچ کنند.
با استفاده از ماتریس‌های کوچک تر به تعداد زیاد و اتصال هر ماتریس به ماتریس‌های مرحله بعدی مراکز بزرگ ایجاد گردید که با استفاده از کنترل متمرکز از تعداد مدارهای کنترلی کاسته گردیده بود.

سوئیچ الکترونیک [2]:

در دهه ی هشتاد میلادی استفاده از قطعات الکترونیکی مانند ترانزیستور و دیود برای ساخت بخش سوئیچ مراکز تلفنی عملی گردید و اولین مرکز تلفن الکترونیکی شروع به کار نمود و قسمت کنترلی آن به صورت متمرکز بوده و با استفاده از برنامه‌هایی که بر روی کامپیوتر ذخیره می شد می توانست با شناسایی شماره‌های گرفته شده توسط مشترک مدار سوئیچ لازم را برای برقراری ارتباط بین دو مشترک برقرار نماید.

سوئیچ دیجیتال [3]:

با پیشرفت در ساخت IC های دیجیتالی هم چنین مبدلهای آنالوگ به دیجیتال ایده ی استفاده از سوئیچهای دیجیتال به صورت عملی در آمد و به تدریج جایگزین سایر سیستمهای سوئیچ مخابراتی گردید، به طوری که امروزه در اکثر مراکز تلفن از سوئیچهای دیجیتال استفاده می گردد.

سوئیچ IP :

در این سوئیچ که آخرین نسل مراکز تلفن می باشد، اطلاعات به قطعات کوچکی به نام Packet، تقسیم می‌شود و ضمن اضافه کردن اطلاعات لازم برای بازسازی اصل پیام، هر packet به طور جداگانه به مرکز سوئیچ ارسال می‌گردد. در این روش، وقتی یک packet توسط ورودی سوئیچ دریافت شد، در حافظه سوئیچ ذخیره می‌گردد تا یک خط برای ارسال آن آزاد شود. ماهیت شبکه‌های Packet Switch به گونه ای است که به کاربران اجازه می‌دهد از یک پهنای باند به صورت اشتراکی استفاده نمایند.

همان طور که توضیح داده شد مراکز تلفن IP PBX، نسل جدید مراکز تلفن یا PBXها هستند که به دلیل تنوع خدمات و راحتی استفاده از آنها بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. امکاناتی از جمله عدم وابستگی کاربر به محل و امکان استفاده از سرویس های تلفن داخلی در هر نقطه از دنیا، خدمات صندوق صوتی، کنفرانس چندین نفره، فاکس مجازی، پاسخگوی خودکار، منشی هوشمند، اعلام خودکار متن برای مخاطبین، خدمات Messenger، خدمات پست الکترونیک، امکانات متنوع گزارشی از نحوه و میزان تماس ها در سیستم، امکان اتصال به سرویس دهندگان خارجی برای برقراری مکالمات خارجی از طریق اینترنت با هزینه ای اندک، ضبط خودکار مکالمات، امکان استفاده از تلفن‌های تصویری و صدها امکان دیگر با امکان مدیریت تحت وب می تواند تمامی نیازهای تلفنی یک مجموعه کوچک، متوسط و بزرگ را پوشش دهد. در این مراکز نیاز به کابل کشی اختصاصی برای مرکز تلفن نبوده و از بستر موجود شبکه کامپیوتری آن سازمان جهت ارتباطات مرکز تلفن استفاده می گردد.

خب درس امروز به پایان رسید، تا جلسه بعد که آموزش دستگاههای مختلف سانترال رو آغاز میکنیم بدرود.

۵۶ دیدگاه دربارهٔ «درس اول از آموزش اپراتوری تلفن، آشنایی و تاریخچه:»

سلام.
میگم این اپراتورای صد و سی سال پیش چی میکشیدن بدبختا!
هی باید این سیمها رو به هم متصل میکردن خخخ.
تازه اون موقع نابیناها نمیتونستن اپراتور بشن.
یه دفه سیمو اشتباه وصل میکردن شر میشد خخخ.
خلاصه خیلی لذت بردیم.
از هفته ی دیگه تازه باحالترم میشه.
مرسی عمو.

سلام شهروز.
۱۳۰ سال پیش، اونم سیمهای اون زمان که معلوم نیست چه جوری بوده!!!
شهروز زنگ میزنه، میگه: تلفنچی لطفا سیم تلفن منو به سیم تلفن امیر وصل کنید لطفا خخخ.
ممنون که مبصر به این خیال پردازی هستی.

سلام خانم کاظمیان.
خوبه که شما نام دستگاهی رو که باهاش کار میکنید رو اینجا بنویسید تا بچه ها با نام دستگاههای سانترال مختلف آشنا بشن تا موقع آموزش یه ذهنیتی از این دستگاهها داشته باشن.
ممنون.

واااای نه
چرا اینطوری شد؟
باور کنید کسی نبود الآن اومدم دیدم شدم هفتمی خخخخخخ خخخخخ خخخ خخخ خخخ
ضایع شدم دیگه
باور کنید چون دو بار خوندمش اینطوری شد آه حالا بگید اول پستو بخون بیا اینطوری میشه دیگه ههه
حالا نظر کارشناسی:
کار خوبی رو شروع کردید یه کاری که هیچ کس تا به حال انجام نداده بود و شما میخواهید ابداعش کنید
امروز که عالی بود فقط یه کم توضیحاتش سخت بود
کارهای فنی تلفنها خیلی سخته من که چیزی سر در نمیارم
بیصبرانه منتظر ادامه ی کار هستم
موفق باشید
برم ببینم کی قبل از من اومده که من هفتمی شدم

سلام مجدد.
بابا نهم شدی.
خانم کاظمیان زده روی دست تو.
ضمنا کارشناس محترم، اون توضیحات فقط برای ذهنیت گرفتن در مورد اصل شیوه کار مراکز تلفن قدیمی و جدید بود، و الا که اینها به اپراتوری مربوط نمیشه و به کارشناسان فنی تعمیر و نگهداری مراکز مربوطه.
ممنون که هستی.

سلامی دوباره بر خانم کاظمیان.
من خودم چند سالی با دستگاه کارین کار کردم، ولی چون قصدم آموزش کامل این دستگاه هم هست میتونیم با ترکیب اطلاعات هم دیگه آموزش رو کامل تر ارایه بدیم.
پس اگه این آموزش رو برای من به آدرس»:
MR.CHESHMEH@GMAIL.COM
بفرستید ممنون میشم.

سلام بر عموی مهربون محله. وقت خوش . بی شک این آموزش بسیار بسیار مفید خواهد بود.
این مطلب خاطره نه چندان شیرینی رو برام زنده کرد و از اونجایی که اون خاطره بی ربط با این آموزش نیست اجازه میخوام تا اینجا تعریفش کنم.
پیش از این که در شغل فعلییم یعنی تدریس در دانشگاه مشغول بشم بهم اپراتوری در یک اداره پیشنهاد شده بود و من هم از ترس بیکار موندن پذیرفتم و یک روز بدونه کمترین آشنایی با این کار به محل کار برای آغاز کار رفتم غافل از این که اپراتوری هم نیاز به آموزش دارد اون وقت فکر میکردم مثل جواب دادن به تلفنهای منزل است. دوست نابینایی هم نداشتم که چیزی بپرسم از شما چه پنهون روزهای اول خیلی سخت گذشت به کسی نگید ولی تا ۵ روز اول یا صدای دستگاه رو میبستم یا اگر کسی رو در اداره طلب میکردند میگفتم نیست. تا این که صدای کارکنان اداره بلند شد و تصمیم بر این گرفتند تا فرد نابینایی رو که در این کار مشغول رو پیدا کنند تا منو با دستگاه و کار با اون آشنا کنه. و همین هم شد.
بعدها همکارانم اعتراف میکردند که در اون روزها خودشون و مخصوصً فردی رو که یک نابینا رو بهشون معرفی کرده بود رو کلی سرزنش میکردند.
این خاطره به تنهایی میتونه سندی باشه برای اهمیت این آموزش
در پناه حق موفق باشید.

سلاام بر مرضیه گرامی.
ای کاش که اون روزها یه آشنایی با هم داشتی که من نذارم که کسی اصلا متوجه بشه که هیچ تبحری توی این کار نداری.
آموزش برای نابینا در این مورد خیلی مهمه، چون عدم اطلاع از طرز کار با مراکز سانترال و شروع ناآگاهانه این کار میتونه عواقب روحی و شغلی بدی رو به وجود بیاره.
از یادآوری این خاطره وتعریفش در اینجا ازت ممنونم.

دوباره سلام. آره ای کاش بودید خیلی اضییت شدم اعتماد بنفسم رو به طور کلی از دست داده بودم خیلی طول کشید تا جبران بشه.
البته حالا هم دیر نشده از این که با حالا هم با دوستای خوبی مثل شما آشنا شدم خدا رو شاکرم.
باز هم سپاس

سلام و درود فراوان تقدیم آقای چشمه گرامی و گرانقدر
توضیحاتتون فنی و عالی بود من هر دفعه ی قسمتی رو میخونم تا بهتر متوجه بشم چون روشهای ارتباطی نوین رو هم آموزش دادین و من بعنوان یک معلم خیلی دوست دارم از دنیای ارتباطات سردر بیارم .مثل همیشه عالی بود سربلند و پیروز باشید

اجازه؟
اولا که ما خعلی دوست داشتیم قدیم ها بودیم و اون سیم ها رو وصل می کردیم.
بعدشم تاریخچه خعلی خعلی جالب بود.
فکر کنم بعدها به این نکته دقیقتر خواهید پرداخت که سوییچ های بزرگ امروزی که برای مراکز مخابرات طراحی و ساخته می شوند ضریب خطایی نزدیک نزدیک به صفر دارند.
یعنی سازنده تضمین میدهد سوییچ به احتمال خیلی خیلی ضعیف، شاید و احتمالا اگر دچار خطا شود، فقط و فقط پنج دقیقه در سال از کار بیفتد یا دچار نقص شود.
فقط پنج دقیقه در سال!

سلااام بر مجتبی.
منم فکر میکنم قدیمها با همه کمیها وکاستیهاش خیلی خیلی از حالا بهتر بوده.
در مورد سویچ ها هم باید بگم که دنیای الکترونیک و دیجیتال درصد خطا یا خرابیهای متداول رو تقریبا به صفر و کمتر از هر موقع دیگه ای رسونده و تقریبا نسل سلکتورها و کنتاکتر ها منقرض شده.
ممنون که هستی داداش.

با سلااااام بر استاد کلاس اپراتوری آقای چشمه گرامی.
درس امروز با اینکه کمی ثقیل و تا حدودی غیر قابل هضم بود اما مغز ما فیتیله پیچش را تاباند و یکی از سلولهای خالیش را برای زندگی آن اختصاص داد.هههه
خودم هم نفهمیدم چه گفتم.
از شما ممنونیم که مجوز حضور در کلاستان را به ما دادید.
دیگر وقت خداحافظی شده پس با آرزوی دوام این کلاس خدا نگهدار.

سلام هادی.
سنگینی درس امروز خیلی به تلفنچیها ربط پیدا نمیکنه، فقط یه شمایلی از دستگاههای قدیم و جدید رو ترسیم میکنه.
اینجور مقوله ها به بیشتر به تعمیر کاران و اشخاصی که دستگاهها رو نگهداری میکنن میشه، ولی لازم بود بقهی دوستان هم یه اطلاعاتی هرچند کوتاه داشته باشن که بدونن با چه فرایندی کار میکنن و اصلا چطور وسیله کارشون کار میکنه.
ممنون که آمدی.

سلام بر استاد چشمه، خیلی جالب بود، اما جسارت بنده را ببخشید، من هم تا همین حالا فکر میکردم که مراکز تلفن از نظر بزرگ و کوچک طرز کارشون بر یک اساس است، اما هفته ی گذشته، در جریان یک تجربه متوجه شدم که میزان فرکانس و ولتاژی که روی خطوط شهری وجود دارد با دستگاههای سانترال کوچک متفاوت است، البته سانترالی که من باهاش مواجه شدم، یک سانترال خیلی کوچک بود، انشا الاه کار را که به ثمر رساندم، کلیه ی تجاربم را خدمت دوستان تقدیم می کنم. موفق تر باشید.

سلام بر جناب حاتمی گرامی.
من در توضیح مراکز تلفن هم عرض کردم که اصل مراکز، چه شهری و چه اداری یکی هست، اما مسایل ریز فنی اعم از فرکانسها و شکل قرار گیری آی سیها و تعداد دیودها و مانند اون بیشتر فنی و برای مسایل نگهداری و تعمیراتی به کار میاد که اپراتور تلفن خیلی توی اینجور امور دخالت نمیکنه و هدف من فقط آموزش اپراتوری هستش.
ممنون از حضور و نظر شما.

سلاااام عمو. میگم میسی میسی از پست و آموزش و تاریخچه و اینا. میگم عمویی مبصر این کلاس کیه خخخخ ؟
میگم من اگه نباشم عقده ای میشم میرم دختر فراری نه نه ببخشید پسر فراری میشم اون وقت میرم با دوستان ناباب میگردم و سیگار میکشم هااااا.
به دادم برس عمو . خدافظظی

سلام اصغر.
شهروز هم با استفاده از این ترفند و البته تهدید به نخوردن عسل به هدفش رسید و من تهدید کرد و دوباره اینجا هم مبصر شد.
البته میتونید با تعامل و توافق البته در ژنو این مشکل رو حل کنید.
منم همه گزینه ها روی میزمه و منتظر توافق تاریخی شما دو نفر خخخ.
ممنونم از حضورت.

سلام.
اول اینکه کار خیلی خیلی جالبیه! من که طرفدارشم هرچند با عرض معذرت بسیار تنبل و بی تمرکزم و دیدم هیچی نفهمیدم ترجیح دادم کپی کنم سر فرصت تیکه تیکه بخونم بلکه توی مخم جا بشه.
دوم اینکه من سال ها پیش۱آموزش به نظرم۱ماهه بود دیدم ولی الان هیچی هیچی هیچیش یادم نیست.
سوم اینکه مرضیه عزیز می دونستی من هم اولش مثل شما خیال می کردم؟ به نظرم خط جواب دادن اداری مثل تلفن جواب دادن های معمولی منزل بود و خیال می کردم فقط فرقش اینه که به جای۱گوشی چندتا خط رو باید جواب بدیم و۱سری داخلی رو بلد باشیم و مثل خط های مشترک بین۲طبقه آپارتمان بزنیم تا وصل بشه و بردارن. درک می کنم. تجربه بدی داشتید. امیدوارم دیگه هرگز برای شما و برای هیچ کسی پیش نیاد.
ممنون از پست مفید و کار قشنگ شما.
شادکام باشید.

سلام پریسا.
اول اینکه این درس یه کمی تخصصی بود البته برای اهل فن و تعمیرکارها و ربط چندانی به کار اپراتورها نداره، نگران نباش.
دوم اینکه چه سرگذشت مشترک باحالی با مرضیه داشتی!!! جالب بود.
سوم اینکه تنبلی کار خوبی نیست از درس بعدی به درسها توجه ویژه کن که برای بعدها بتونی ازش استفاده کنی.
یه چهارمی هم داره که تشکر من از حضور شماست.
شما هم شاد باشید.

من غیبت نمی کنم آقای چشمه. همیشه هستم. فقط اون هفته کمی خاموش شده بودم یعنی نیمسوز می زدم الان دوباره روشن میام. البته من تجربه مرضیه جان رو عملی نداشتم. فقط این مدلی خیال می کردم و به عمل نکشید.
توجه. سعی می کنم بیشتر داشته باشمش.
موفق باشید.

درود! خوب منم یه خاطره کوچولو از سومین روز آموزش تلفن در مرکز تلفن نابینایان اصفهان میتعریفم، در حال آموزش بودم که اوسا مرا تنها گذاشت و دنبال کارش رفت، یکی از کارمندان زنگ زد و گفت: ستاد را بگیر، منظورش از ستاد اداره بهزیستی استان بود که من شمارشو یادم رفته بود، پس از چند دقیقه دوباره زنگ زد و گفت: ستادو گرفتی؟ پاسخ دادم یه شمارشو دارم هرچه میگیرم اشغال است و ادامه دادم اگه شماره ی دیگری از ستاد داری بده تا زودتر بگیرم، او هم پنج تا شماره پشت سر هم خواند و من اولیشو حفظ کردم و پس از یک دقیقه گرفتم و وصل کردم بهش، اگه شیطون نبودم که دروغ مصلحتی نمیگفتم و حسابی خیت میشدم!

سلام بر زهره.
بعضی مطالب رو باید کامل منتشر کرد هرچند به نظر طولانی بیاد، هرچند طولانی باشه اگه بعضی پستها رو به قول معروف در وسط کار قیچی کنی اون مفهوم و
با این حال من سعی میکنم که پستها طولانی نشه.تسلطی رو که باید از مخاطب انتظار میره رو فراموش کنی.
ممنون از اظهار لطفت.

دیدگاهتان را بنویسید