خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

نامه ای از طرف علیرضا حیدری دبیر انجمن جوانان روشن بین به آقای دکتر رجالی مدیر عامل انجمن موج نور اصفَهان، لطفا بخوانید.

دوستان ارجمند، سلام
همانگونه که میدانید، در کشور ما تشکل های زیادی در جهت پیگیری امور مربوط به معلولین تشکیل شده اند. لیکن متاسفانه علیرغم وجود این تشکل ها و همچنین علیرغم وجود استعداد های فراوان در میان اقشار مختلف معلول به ویژه نابینا، ما هنوز در بسیاری از عرصه ها با مشکلات و چالشهای فراوانی مواجه هستیم.
در نظر گرفتن و توجه دقیق و عمیق به این نکته، ضرورت همکاری و هم افزایی تشکل های فعال در امور معلولین را بیش از پیش، مشخص می کند.
در همین راستا با توجه به این نکته که انجمن جوانان روشن بین و انجمن موج نور اصفهان در جهت پیگیری مطالبات نابینایان و همچنین انجام اقدامات زیربنایی در ارتباط با کاهش موانع پیش روی ایشان تلاش می کنند، در راستای اجتناب از موازی کاری، افزایش تعامل و افزایش همکاری میان این دو تشکل از طرف انجمن جوانان
روشن بین، نامه ای به شماره ی 93-921 خطاب به آقای دکتر رجالی مدیرعامل محترم انجمن علمی فرهنگی موج نور اصفهان نوشته شد و این نامه در جلسه ای که در تاریخ پنجشنبه 11 دیماه پیرامون همکاری در جهت برگزاری کلاس ماساژ برای نابینایان برگزار گردید، به ایشان تسلیم شد.
در ادامه توجه شما خوانندگان گرامی را به متن این نامه جلب مینمایم.

حمایت از معلولین، بیانگر توانمندی معنوی و حاکمیت فضیلت بر عملکرد مدیران و مسئولین هر جامعه است.

به : جناب آقای دکتر علی رجالی مدیر عامل محترم انجمن موج نور اصفهان
از: انجمن جوانان روشن بین اصفهان
موضوع : دعوت به همکاری و هم افزایی
با سلام و احترام
همانگونه که مستحضرید در سال 1359 سازمان بهزیستی پس از تصویب مجلس، آغاز به کار نمود و کلیه معلولین، اقشار آسیب پذیر و مستضعف را تحت پوشش قرار داد. اگرچه قرار بود این سازمان در دو سطح توانبخشی و حمایتی تمامی معلولین و افراد مستضعف را تامین و توانمند سازی نماید اما متاسفانه به دلیل بروز جنگ تحمیلی ، گسترش تهاجم فرهنگی، مواد مخدر، افزایش جمعیت و ده ها مشکل دیگر هر روز وظایف بیشتری بر عهده این سازمان گذارده شد و این در حالی بود که افراد معلول به ویژه نابینایان در زمینه های مختلف، جهت دانش آموزی، حرفه آموزی و اشتغال، نیازها و مطالبات متنوعی پیدا نمودند و از سوی دیگر سیر تکاملی دانش نوین و استفاده از ابزارهای جدید و بحثهای گسترده در خصوص دهکده جهانی و ارتباطات فزاینده مجازی و لزوم هم سویی و هم گام شدن با این دریای مواج و طوفنده, هرچه بیش از پیش وجود متخصصان آشنا به مسایل معلولین, آموزش دیده و مجرب در امر آموزش و مددیاری به این قشر را اقتضا نمود. به همین دلیل سازمان بهزیستی نتوانست آنطوری که باید توانبخشی معلولین بینایی و دیگر معلولین را درسطحی مطلوب و مقبول مدیریت و تامین نموده و مطالبات برحق این قشر را پیگیری کند. به همین سبب چند سالی است که تشکلهای مردم نهاد توسط معلولین به ویژه معلولین بینایی به وجود آمده اند. لیکن متاسفانه با وجود تمامی این تشکل ها و با وجود تعداد بسیار بالای معلولین به ویژه نابینایان دانش آموخته و فرهیخته هنوز این قشر از جامعه در بسیاری از موارد با مشکلات فراوانی مواجه هستند. بسیاری از مردم هنوز به معلولین به عنوان انسانهایی ناتوان و نیازمند به کمک نگریسته و توانمندیهای این قشر را در نظر نمی گیرند. به همین دلیل است که اغلب معلولین به ویژه معلولین بینایی از دستیابی به شغلی مناسب که با توانمندیها و تحصیلاتشان سازگار باشد، محروم
مانده اند. حال با بررسی اوضاع فعلی و نگاهی گذرا به کمیت تشکل های فعال در امور معلولین به ویژه نابینایان و همچنین بررسی سوابق علمی معلولین دانشجو و دانش آموخته، این سؤال در ذهن به وجود می آید که علیرغم وجود این همه ظرفیت و استعداد چرا معلولین در سطح جامعه با مشکلات بنیادین مواجه هستند؟ چرا نیاز های اساسی این قشر مانند اشتغال و ازدواج کاهش نیافته است؟ و چرا مسئولین از تامین مطالبات برحق معلولین در
زمینه های مختلف، با بهانه های گوناگون سر باز می زنند؟
در پاسخ به این سؤالات می توان به چند نکته اشاره کرد.
نکته ی نخست این که بسیاری از تشکل های فعال در امور معلولین به ویژه نابینایان، تمامی امکانات و نیروی خود را به فعالیت های حمایتی مصروف نموده و توجهشان به اقدامات توانبخشی، کلیدی و کلان مربوط به معلولین ناچیز است. متاسفانه فعالیت هایی نظیر برگزاری اردو های تفریحی، مراسم جشن، ارسال کمک های جنسی به نیازمندان و از این دست اقدامات که تنها
لحظه ای خوشی در دل مخاطبین ایجاد می کند، در سرلوحه ی اقدامات بسیاری از تشکل ها قرار گرفته و بدتر این که بسیاری از این تشکلها در راه انجام اقدامات مذکور به راه هایی متوسل می شوند که نه تنها نتیجه ی مطلوبی برای معلولین ندارد بلکه نگرشی منفی نسبت به این قشر در اذهان مردم نیز ایجاد می نماید.
نکته ی دوم این است که متاسفانه آن تعداد اندک تشکل ها هم که به
فعالیت های توانبخشی، کلیدی و زیربنایی می پردازند، بخشی از انرژی و توان خود را در فعالیت های موازی از دست می دهند و این در حالی است که
تشکل های مذکور میتوانند، به جای انجام فعالیت های موازی که بعضا دقیقا شبیه به هم است، فعالیت های متنوع و گستردهتری انجام داده و از یکدیگر نیز حمایت و پشتیبانی نمایند. با این اقدام ضمن جلوگیری از اتلاف انرژی، فشار های روانی و ایجاد شبهه در اعضا، و ارگانهای متولی و مخاطب, از حد اقل امکانات حد اکثر استفاده صورت خواهد گرفت.
نکته ی سوم عدم اتحاد معلولین و تشکل های فعال در امور معلولین در راستای پیگیری مطالبات زیربنایی این قشر است. متاسفانه تشکل های فعال در امور معلولین به جای این که با هم همکاری و تعامل سازنده داشته باشند، به طرق مختلف، سعی در رقابت با یکدیگر داشته و تلاش می کنند، ذهن و توجه مخاطبین معلول را صرفا به سمت خود جلب نمایند. از آنجا که مخاطبین معلول هم به سرعت متوجه وجود این رقابت ها و
موازی کاری های عموما ناسالم میشوند، در ارتباط با فعالیت ها و همچنین نیات مدیران تشکل های مذکور دچار تردید شده و این سوال در ذهنشان متبادر می گردد که اگر هدف خدمت است چه تفاوت که این گروه یا آن گروه پیشرو در ارائه خدمت و تسهیل کننده و هموار کننده مسیر باشد؟ در نتیجه از حضور در صحنه امتناع میورزند.
عوامل و نکات فوق سبب میشود، تشکلهای فعال در امور معلولین نتوانند، از ظرفیت های موجود در جهت پیگیری مطالبات زیربنایی و برحق معلولین استفاده بهینه نمایند.
با توجه به این نکات و نظر به این که خوشبختانه انجمن علمی فرهنگی موج نور و انجمن جوانان روشن بین در گروه تشکل هایی هستند که توجه خود را مصروف به مطالبات اساسی معلولین به ویژه معلولین بینایی نموده اند، ضمن ادای احترام به شخصیت و سوابق علمی جناب عالی و تمامی اعضای هیات مدیره ی انجمن علمی فرهنگی موج نور اصفهان، خواهشمندم ضمن هماهنگی اعضای دو تشکل با یکدیگر تدابیری اندیشیده شود تا از فعالیت های موازی مشکل آفرین اجتناب گردیده و این دو تشکل که از ظرفیت های لازم در راستای پیگیری مطالبات به حق نابینایان برخوردار هستند، در کنار هم قرار گرفته و از یکدیگر در جهت پیگیری و تحقق هر چه سریعتر مطالبات مذکور پشتیبانی و حمایت همه جانبه نمایند.
با این امید که در نتیجه ی این پذیرش، اتحاد و هم افزایی، روزی شاهد تحقق مطالبات اقشار مختلف معلول به ویژه نابینایان در میهن عزیزمان باشیم./
پیشاپیش از مساعدت حضرتعالی سپاسگزار و توفیق روز افزون شما را از درگاه ایزد یکتا خواستارم.

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست، هر کسی نغمه ی خود خوانَد و از صحنه رَوَد، خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.

علیرضا حیدری
دبیر انجمن جوانان روشن بین اصفهان

۱۴ دیدگاه دربارهٔ «نامه ای از طرف علیرضا حیدری دبیر انجمن جوانان روشن بین به آقای دکتر رجالی مدیر عامل انجمن موج نور اصفَهان، لطفا بخوانید.»

سلام.
نامه و درخواست جالب و مهمی بود.
امیدوارم که روز به روز موازی کاریها کم و برعکس همکاریها بیشتر شود.
همان طور که در پست دیگری گفتم باید شبکه ملی را تقویت کرد تا صدای واحدی از طرف نابینایان به گوش مسؤولین برسد.
یکی از راه های تقویت همکاری با شبکه ملی در جریان قرار دادن این شبکه از همه تلاشها و فعالیتهایی است که هر تشکلی در استان و شهر خود انجام میدهد.
البته یکی از وظایف مسؤولین شبکه ملی هم همین هماهنگ کردن تشکلهاست.
به هر حال بار دیگر از این اقدام ارزنده ی انجمن روشن بین بمنظور دعوت به همکاری و عدم پرداختن به موازی کاری تشکر میکنم. اما شاید لازم نبود نامه آنقدر طولانی باشد و خلاصه تر هم میشد این درخواست و دعوت را بیان کرد.
پاینده باشید.

سلام
هنوز متن نامه رو نخوندم ولی کم و بش در جریان هستم
فقط خواستم بگم مدیر عامل انجمن موج نور تا اونجایی که من در جریان هستم در این دوره آقای دکتر رجالی نیستند!.
“وقتی متن نامه رو کامل خوندم نظرم رو از نظر محتوا هم می گم”

لیدیز اند جنتلمن، خبر، خبر. شایعاتی در مورد انجمن جوانان روشنبین پخش شده که بنده خواهش میکنم باور نکنید!
۱. اولا شایعه کردند میگند شما این نامه رو عمدا منتشر کردید که بعدش بگید موج نور علیرغم تلاش ما همکاری نکرد. میگند اگه نامه به دکتر رجالی بود چرا سرگشاده و عمومی توی گروه های ایمیلی و سایت ها و ایمیل ها جار زدندش. میگند چرا انجمن صبر نکرد نتیجه ی همکاری رو بنویسه و نامه رو منتشر کرده؟ مطمئنم که دوروغه.
۲. نامرد ها ی عده ای از نابینا های بیکار، شایعه کردند که برای مکان انجمن به دلایلی نامعلوم و مشکوک، مشکلاتی پیش آمده و دوباره همون نابینایان از خدا باخبر شایعه درست کردند که شما حتی با حسابتون هم مشکل پیدا کردید. میگند آواره شدید و رفتید توی کتابخانه ی شهرداری. میگند ی عده ای به حمایت از شما آمدند توی خیابون پلاکارت هایی گرفتند دست‌شون که روش نوشته بوده “سعید عابدی، پناه‌شون بده.” مطمئنم که دوروغه.
۳. نامرد ها ی عده ای شایعه کردند که قانون اینه که جوانان روشنبین دبیرش و مسئولینش باید کمتر از ۲۹ سال داشته باشند و همون آدم های بد بد بد، هی میگند که علیرضا حیدری و امیر احمدی، بیشتر از ۲۹ سال سن دارند. من که میدونم شما دو سه سالتون بیشتر نیست. اینا کار استکبار هستش که هی در سدد تضعیف ما و فراهم کردن زمینه ی پاشش ما از درونه. مطمئنم که دوروغه.
۴. تازه حرف های بد و بدتر‌شون به اینجا هم ختم نشده. بعضیها شایعه کردند که چند سالی میشه شما برخلاف قوانین تشکل ها عمل کردید و مجمع عمومی برگزار نکردید و تازه شایعه کردند که شما انتخابات نداشتید. نمیدونم این حرفها رو از کجا‌شون در مییارند. مطمئنم که دوروغه.
۵. ی عده ای میگند انجمن جوانان باید بشینه گزارش مالی آماده کنه. میگند همین حالا اگه ی بازرس بییاد بالا سر‌شون، هیچ گزارش مکتوب و مستند مالی ندارند. اصن بازرسو ولکن. اعضای انجمن حق دارند ریز به ریز خرج های انجمن رو بدونند. الان شایعه شده انجمن جوانان روشنبین، هیچ گزارشی برای عرضه به مخاطبینش نداره و باید بشینه طی چند روز آینده آماده کنه. خخخ. میبینید تو رو خدا چطور تیشه به ریشه ی انجمن های نابینایی میزنند؟ بیا و برای این جماعت کار کار کار بکن. آخرش میزنند توی سرت. مطمئنم که دوروغه.
۶. خدا کنه دوروغ باشه که میدونم دوروغه. شایعه کردند علیه شما با ارگان هایی مهم، رایزنی شده. مطمئنم که دوروغه.
۷. شایعه کردند شما برگزاری مجمع و ارائه گزارش مالی و انتخابات رو با بهانه هایی مث اینکه ما میخواهیم جهانی بشیم هی به تعویق می‌اندازید. مطمئنم که دوروغه.
۸. شایعه کردند انجمن جوانان هم قبلا خودش توی زمره ی انجمن هایی بوده که کار های حمایتی انجام میداده و به برگزاری مراسم جشن و اردو های تفریحی اقدام میورزیده. مطمئنم که دوروغه.
۹. شایعه کردند انجمن جوانان روشنبین اصفهان، توی اردو های تفریحی، دقیقا مث فرهاد ناطقی عمل میکرده و بچه ها رو مث گوسفند میریخته توی ی طبیعتی که پر از موانع و جای نامناسبی واسه نابینا بوده. خدا نبخشه اینها رو! میگند انجمن های این شکلی، هدفی جز کسب درآمد ندارند. میگند انجمن های نابینایی با وعده های صفر غذایی یا با غذاهایی مث عدس پلو و استمبولی بچه ها رو سرو میکنند و اینجوری تحقیر‌شون میکنند تا پول بیشتری گیر‌شون بیاد. مطمئنم که دوروغه.

سلام بر جناب محتشمی.
بابا ایول خوشم اومد قلم طنزآمیز زیبایی داری.
علی جان این مشکلاتی که برشمردی گریبانگیر اکثریت و شاید همه ی تشکلهای نابینایی هستند که متأسفانه کسی هم به فکر حل کردن آنها نیست.
من خودم به سهم خود تلاش زیادی در این زمینه کردم و افراد زیادی را از خودم رنجاندم ولی دیدم که برای اعضا و بدنه تشکلها اصلا اهمیتی نداره که مسؤولین تشکلها چگونه عمل میکنند.
همیشه حرف و شعارم در این تشکلها همین بوده که شماها موظف به رعایت و اجرای اساسنامه ی خود هستید شما حتما باید سر موعد مجمع عمومی را برگزار کنید حتما باید دفاتر مخصوص و گزارشات بازرسی داشته باشید.
نمیدونم شما یک شخصیت واقعی هستید یا مستعار ولی شاید در جریان اقدامات من باشید حرکتم در سال ۸۶ را بعنوان فتنه ی موحدزاده قلمداد کردند تمام قد مقاومت کردند و افرادی را که هرگز در تشکل پیدایشان نمیشد برای مقابله با من به صحنه آوردند.
اما از ماست که بر ماست.
در همین موج نور وقتی طبق وظیفه بازرسیم گزارش کتبی تهیه کردم و در مجمع خوانده شد جلسه را به هم ریختند بعد قرار شد که گزارش بیاورند که آیا من قانونی عمل کرده ام یا نه ولی هرگز نیاوردند و هیچ وقت هم هیچ یک از اعضا نپرسید که آقا چی شد چرا چنین برخورد کردید و چرا فلانی را بایکوت کردید.
یا تشکلی که دو قطعه زمین از اداره تعاون گرفت تا برای خانمها و آقایون کارگاه درست کنه بعد زمینها را فروخت و معلوم نیست که با آن پولها چه میکنند کدام عضو تعاونی صدایش درمیآید که آقا ما عضو هستیم ما باید تصمیم بگیریم چرا مجمع عمومی تعاونی برگزار نمیکنید.
خلاصه علیجان اینها همه برمیگردد به عملکرد خود اعضا. ظاهرا آنها دوست دارند اوضاع به همینگونه باشد.
وقتی مثلا اعضای انجمن جوانان هرگز مدعی مسؤولینشان نشوند که چرا مجمع برگزار نمیکنند یا چرا گزارش بازرسی ندارند خب معلوم است که آنها هم از خدا خواسته از کنارش میگذرند.
مرا بخاطر یک مقاله که نوشتم و وضعیت تشکلها را آسیبشناسی کردم به محاکمه کشیدند و در جلسه اعلام کردند که در هر نشستی من باشم آنها نخواهند بود.
آره علیجان درد و دل زیاد است و تو چه خوب در غالب طنز آنها را بیان کردی.
ولی در مقام مقایسه عمل کرد جناب حیدری و انجمن روشن بین قابل قبول بوده حالا اگر درست حسابی طبق اساسنامه اش عمل نکرده ولی در عوض فعالیتهای دیگرش در کنار موج نور خوب و قابل تقدیر میباشد که به قول معروف میشود کچلیش را گذاشت کم آوازش.
ضمنا اشکالاتی که من اشاره کردم و مشکلاتی که گفتم با یکی از تشکلها داشتم منظورم انجمن جوانان نبود و با موج نور هم غیر از آن گزارش بازرسی مشکل دیگری نداشتم یعنی نبودم که داشته باشم.
به این نتیجه رسیدم که باید کنار نشست و تماشا کرد چون تشکلها از آدمهای فضولی مثل من خوششان نمیآید.
ولی کاش روزی برسد که همه ی بچه ها و اعضا به نقش خود واقف گردند و بطور جد از تشکلها بخواهند که به قانون و اساسنامه احترام بگذارند.

خدمت جناب آقای محتشمی و استاد گرانقدر جناب آقای موحد و تمامی دوستانی که این سطور را میخوانند، سلام عرض می کنم.
بدون این که به اوضاع دیگر تشکلها بپردازم، مسائلی را که در ارتباط با انجمن جوانان روشن بین مطرح گردیده است، پاسخ میدهم.
مسائل دیگر تشکل ها را بروید از خودشان بپرسید.
البته قبل از این که به مسائل مذکور پاسخ دهم باید بگویم، علت این که ما نامه ای که از طرف انجمن روشن بین به آقای دکتر رجالی نوشته بودیم را در سایت گذاشتیم قطعا آن چیزی نیست که آقای محتشمی عزیز میپندارند. انجمن جوانان روشن بین و انجمن موج نور با هم در تعامل و ارتباطی دوستانه هستند. علت انتشار این نامه در سایت صرفا اطلاع رسانی به عموم به خصوص مسئولین تشکل های فعال در امور معلولین در ارتباط با ضرورت همکاری و پشتیبانی از یکدیگر و همچنین اهمیت اجتناب از موازی کاری بود. اگر متن نامه را دقیق بخوانید خودتان نیز به این نکته پی خواهید برد.
اما نکته ی نخستی که آقای محتشمی مطرح کردند در ارتباط با مکان انجمن ما بود.
مکان انجمن ما مکانی موقوفه بود که سه دنگ آن به سازمان بهزیستی و سه دنگ آن به صاحبان واقف تعلق داشت. بهتر بگویم واقف این مکان، سه دنگ آن را بیشتر وقف نکرده بودند. پس از این که ایشان از دنیا رفتند وارثین به سازمان بهزیستی مراجعه کرده و سهم خود را طلب کردند. ابتدا سازمان تصمیم داشت سهم ایشان را خریداری کند تا بلکه ما نیز با مشکل مواجه نشویم لیکن سازمان بهزیستی کشور به مسئولین مربوطه اجازه ی این کار را نداده بود. استدلال بهزیستی کشور هم این بود که شما باید متناسب با سیاست کوچک سازی عمل کنید نه این که به مجموعه های تحت نظر خود، بیفزایید.
به همین دلیل مسئولین سازمان بهزیستی اصفهان با من تماس گرفته و گفتند: باید مکانی را برای استقرار پیدا کنید. ما هم مکاتباتی را با مسئولین مختلف، در شهرداری، فرمانداری، استانداری، شورای شهر و نمایندگان مجلس انجام دادیم. در نهایت سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان پیشنهاد استفاده از مکان کتابخانه ی نابینایان فاطمه ی زهرای شهرداری را مطرح نموده و قرار شد موقتا (یعنی تا زمانی که مشکل مکان ما حل شود، چون ما هنوز در حال مذاکره با مسئولین ذیربط هستیم.) بعد از ظهر ها که آقای عابدی در کتابخانه حضور ندارند، از آن مکان استفاده کنیم. این پیشنهاد مورد پذیرش و استقبال آقای عابدی نیز قرار گرفت. (ایشان قبل از این که مسئول بخش نابینایان کتابخانهی فاطمه ی زهرا باشند، از دوستان قدیمی و صمیمی این جانب بوده و هستند و به طور کامل نیز از فعالیت های انجمن جوانان روشن بین آگاه میباشند.) بنابر این ما نه آواره شدیم و نه کسی برای استفاده ی ما از مکان کتابخانه فاطمه ی زهرا در خیابان شعار داده است.
این اظهارات اظهاراتی مسئولانه و مؤدبانه نیست.
این از نکته ی نخست اما ارائه ی گزارش توسط انجمن جوانان روشن بین به صورت سالانه در جریان بوده است. مصادیقش را عرض می کنم. ما امسال در آغاز سال جدید در محل انجمن جلسه ای برگزار کردیم و در این جلسه هم گزارش مالی دادیم و هم فعالیت های سال قبل و فعالیت های در پیش را تشریح نمودیم. دوستانی که تشریف آوردند، همهگی در جریان قرار گرفته اند. سال گذشته نیز این کار را در جشنواره ی نوروزیمان که در مجتمع شهدای هفتم تیر برگزار شد، انجام دادیم. لازم به ذکر است، دوستانی که در جشنواره نوروزی ما شرکت کردند، علاوه بر شنیدن این گزارشات برنامه های آتی انجمن را نیز به صورت مکتوب دریافت نمودند.
هر دوی این برنامه ها و دیگر برنامه های این انجمن هم از طریق پیامک، هم از طریق سایت گوش کن، هم از طریق پیامگیر تشکل های دیگر و هم از طریق اطلاع رسانی دوستان همنوع به همهگان اطلاع رسانی شده است. حال اگر کسی نیاید و از نزدیک نپرسد و نشنود، مسئولیت بیخبریش با ما نیست.
در ارتباط با اردوهای انجمن نیز باید عرض کنم، تلاش دوستان ما در اردوها همواره این بوده که دوستان شرکت کننده حد اکثر آسایش را داشته باشند. مبالغی هم که از دوستان دریافت میشده فقط کفاف هزینه های اردو را میداده و برگزاری این اردوها هیچ سودی برای اعضا نداشته است. اگر بخواهم به دو نمونه در این رابطه اشاره کنم می توانم به اردوهای قم و جمکران این انجمن اشاره کنم که به مناسبت لیالی قدر برگزار گردید. امسال ما برای اردوی قم و جمکران از هر نفر ده هزار تومان گرفتیم. آیا ده هزار تومان به ازای هر نفر برای یک اردوی قم و جمکران کافیست؟ هزینه های ماشین، افطار و سحری را خودتان حساب کنید. همچنین آری درست است زمانی انجمن جوانان روشن بین تنها و تنها به فعالیت های حمایتی میپرداخت. لیکن این مساله چند سالیست که دیگر وجود ندارد.
در ارتباط با مجوز و انتخابات هم باید به استحضار شما برسانم، طبق صحبت های دوستان، ما باید انتخابات برگزار میکردیم و هیچ تردیدی نیز در این مساله نیست. اما نکته ای که این کار را عقب انداخته است، تبدیل وضعیت ما بوده است. انجمن جوانان روشن بین زمانی ثبت سازمان ملی جوانان بود، با توجه به تغییر و ادغام این سازمان در وزارت ورزش و جوانان از جانب تعدادی از دوستان و همچنین مسئولین معاونت امور جوانان ئر وزارت ورزش و جوانان، مساله ی تبدیل وضعیت ما مطرح گردید. دوستان به ما پیشنهاد دادند که اگر ثبت وزارت کشور شوید، بسیاری از محدودیت ها را نخواهید داشت و از همه مهمتر میتوانید عضو شبکه ی تشکل های نابینایان کشور هم بشوید. به همین دلیل ما با معرفینامه ی رسمی از طرف وزارت ورزش و جوانان به وزارت کشور، استانداری و فرمانداری اصفهان معرفی شدیم و کار ثبت خود را در پورتال سازمان های مردم نهاد وزارت کشور از تاریخ پنجم مهرماه، آغاز نمودیم. لازم به ذکر است پرونده ی ما و شماره ی رهگیری ثبت انجمن روشن بین اصفهان در پورتال سازمان های مردم نهاد وزارت کشور به شماره ی ۸۸۸۱۱۳۴۳۸۰ موجود بوده و همهگان می توانند، آن را ببینند. خوشبختانه گام های نخست با موفقیت برداشته شده و مورد تایید مسئولین ذیربط نیز قرار گرفته است. به زودی اساسنامه ی انجمن را به استحضار شما گرامیان رسانده و مجمع عمومی و انتخابات انجمن روشن بین اصفهان را نیز در حد اقل زمان ممکن برگزار خواهیم کرد.
جناب آقای موحد و تمامی دوستانی که با ایشان هم عقیده هستند درست میگویند. تمامی انجمنها باید روالی قانونی پیدا کنند و ما نیز در راه همین روال هستیم.
البته تمامی دوستانی که با ما و انجمن روشن بین در ارتباط نزدیک هستند، من جمله خود جناب آقای موحد، در جریان اقداماتی که ذکر کردم هستند. به علاوه ما مقامات ذیربط در استانداری، فرمانداری، وزارت کشور و وزارت ورزش و جوانان و همچنین مسئولین جامعه ی اسلامی نابینایان و انجمن علمی فرهنگی موج نور را نیز در جریان مرحله به مرحله ی اقداماتمان گذاشته ایم و در ادامه نیز خواهیم گذاشت. این مساله نیازی به پنهانکاری ندارد.
نکته ی دیگری که باید به استحضارتان برسانم این است که اعضای انجمن جوانان روشن بین مانند اعضای برخی دیگر از انجمن ها و بر خلاف اکثریت تشکل های فعال در امور معلولین به فعالیت تشکلی خود به عنوان شغل نمی نگرند. این جانب به همراه آقای امیر احمدی دبیر آموزش و پرورش بوده و در مدارس نابینایان مشغول به کار هستیم. آقای فارسی که مسئول کنیته ی ورزشی انجمن هستند، در سازمان آب و فاضلاب مشغول به کار بوده و آقای مسعود کاوشانی هم از هنرمندان نابینای عرصه ی موسیقی میباشد. آقای محمدجواد خادمی هم که معرف حضور همهگی شما است. بنا بر این ماندن و یا نماندن در این انجمن منفعتی و یا ضرری برای ما ندارد.
در پایان باید بگویم با توجه به این نکته که ما در حال انجام فعالیت های قانونی مربوت به تبدیل وضعیت انجمن روشن بین هستیم، لیکن با تمام انرژی و مانند گذشته از هیچ تلاشی در جهت دفاع از حقوق نابینایان فروگذار نخواهیم کرد.
پیگیری ایجاد اشتغال برای نابینایان در مراکز راهنمای تلفن تحت پوشش شرکت مخابرات، پیگیری به کار گماری نابینایان در شرکت هایی که امکان کار نابینایان در آنها وجود دارد، پیگیری اعطای حق معلولیت به معلولین، پیگیری مناسب سازی خدمات دولت الکترونیک و بانکداری الکترونیک، پیگیری تصویب اصلاحیه ی قانون جامع حمایت از حقوق معلولین، پیگیری تشکیل شورای عالی معلولین، که
پیش نویسش را هم خودمان (البته حقوقدانان نابینای عضو انجمن) نوشتیم و برای تمامی مسئولین ذیربط ارسال کردیم، و دیگر اقداماتی که ما پیگیرش بوده ایم در آینده نیز توسط انجمن روشن بین پیگیری خواهد شد. چه ما در این انجمن باشیم و چه این که بعد از مجمع عمومی که به زودی برگزار میگردد، دیگران به صحنه بیایند و در این انجمن مشغول به کار شوند، این اقدامات و فعالیت ها باید تا سرمنزل مقصود تداوم یابد.
در پایان از دوستانی که به هر طریق ما را مورد لطف خود قرار داده و از هر زبانی حتی زبان تنذ برای پیشنهاد و یا انتقاد از ما استفاده میکنند، صمیمانه سپاسگذارم.
مهم نیست که ما در فلان تشکل باشیم یا نباشیم. مهم این است که ما همنوع و دوست یکدیگر بوده و همواره نیز به پیشنهادات و انتقادات یکدیگر محتاجیم.
البته این را هم بدانید، مردم به درختان میوه سنگ میزنند، هیچ کس با درخت بیثمر کاری ندارد.

من که شخصا فکر نمیکنم این جار و جنجال ها کاری واسه ملت نابینا از پیش ببره.
ی عده مییاند و میرند و باید دید این وسط چی گیر جماعت نابینا مییاد.
اینکه توی سر مغز هم واسه ی خرده قدرت یا وجهه یا پول بکوبیم که به درد نابینا نمیخوره که!
مسئولین این کامنت ها رو بخونند خوووب درسی میگیرند که متأسفانه به این انجمن ها نظارت داشته باشند و یا خدمت ندند یا نظارتی بدند.
خوب اگه یکی ی کاری میکنه که چه خوب بگذارید کارشو بکنه و مزاحمش نشید.
اگه با کسی یا انجمنی مشکل دارید مستقیما به خودش بگید.
این چه وضعشه.
دوباره پست؛ حاشیه، جنگ، ای خداااا، چرا جامعه ی نابینایی همیشه ی تعدادی خروس جنگی واسه دعوا داره؟
ای کاش مشکلات ما درون‌گروهی حل میشد نه اینجوری!

سلام و وقت بخیر
به قول مجتبی این چه جنگ و جدلیه که انجمنها با هم دارند به جای اینکه از هم حمایت کنند تا کار پیش بره فقط بحث میکنند و همدیگه رو زیر سوأل میبرند.
این آقای مهتشمی خیلی خوب مشخص هستش که کیه.
از خود افراد انجمن موج نور هستش که جرأت نمیکرده مستقیم انتقاد کنه با اسم مستعار وارد شده.ایشان جز هیأت مدیره انجمن موج نور هستند که واقعأ خیلی زشت و رکیک صحبت کردند
و اما جوابیه آقای حیدری اگر چه جوابش برای انجمن موج نور کافی نبوده ولی حداقل بسیار مودب صحبت کردند. که واقعأ قابل تحسینه.
به امید روزی که همه تشکلها با هم متحد و یک صدا شوند.

سلام خدمت همه همراهان گاهی اوقات واقعیت های پیش رو و مسایل در جریان چه علنی چه در پس پرده های ابهام و پنهان کاری، آنقدر تلخ و گزنده است که نمی توان آنرا مطرح ننمود و به بحث و چالش ننهاد، آنچه امروز بر سر جماعت معلول می گذرد از کاستی ها و اجحاف ها و مشکلات عدیده که خود معلولان به خوبی واقف بر آن هستند نتیجه همین سکوت و “بگذارید کارشان را انجام دهند” می باشد. اگر انتقاد و روحیه پذیرش آن و سعی در اصلاح نباشد، انجمن، تشکل و هر اجتماع دیگر هرچند اهداف و داعیه های زیبا و پر شور را در سر لوحه اهدافش اعلام کند (جار بزند)، جسمی بیجان و فاقد تحرک و انگیزه و پویایی است. ابتدا خود را اصلاح کنیم. بعد برسیم به آنچه از بالا و از قبل مسوولان بر ما می رسد……

سلام. شاید نظرات مجتبی در کلیت خود درست باشه ولی این رو هم در نظر بگیرید که همین حرف نزدنها و همین محافظه کاریها و ملاحظه کاریها باعث میشوند که ما هیچ وقت از نظر تشکیلاتی رشد نکنیم و همواره در حالت ابتدایی و بدوی خود بمونیم.
چرا ما باید اینقدر از گفتگو و مباحثه بترسیم. آیا واقعا میشه اثبات کرد که این گفتگوها مانع از رشد و پیشرفت بوده. چه بسا برعکسش درست باشه.
اگه به گفتگو و مباحثه سازنده میپرداختیم حالا هر تشکلی یک دکانی نبود در اختیار تعدادی معدود که برای حفظش حاضرند دست به هر اقدامی بزنند.
مجتبی ی عزیز اجازه بده که این گونه مباحث البته بطور مسالمتآمیز و محترمانه مطرح بشه. والا اگه نفعی نداشته باشه ذرری هم نداره.
از همین مباحث امروز من فهمیدم که انجمن جوانان با مشکل مکان مواجه شده یا اینکه دارد تغییر وضعیت میدهد و اطلاعات دیگر.
بی تفاوتی و بی خیالی نسبت به اوضاع پیرامونمان هم آفتی است که نباید آن را نادیده گرفت.
احساس مسؤولیت نسبت به امور اجتماعی و تشکلی سبب رشد و آگاهی و ایفای نقش بهتر میشه.

درود
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست، ،
،
هر کسی نغمه ی خود خوانَد و از صحنه رَوَد،،
صحنه پیوسته به جاست ،
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
بله دوستان قطعا معلمی ایفای چنین نقشی را هم به دنبال دارد ، نامه مذکور که در متن پست آمده زیبا و با نگارش بسیار همه جانبه نگر تدوین شده و قصد و غرضی را به جز دعوت به تققابل و همکاری بمنظور یکپارچه نمودن انجمن و پیگیری هدفمند در امور مختلف توسط انجمن های فعال و دعوت به همکاری و حمایت همه جانبه توسط دیگر انجمن ها بوده و قصد و نیت بد و غیر واقع از آن برداشت نمی گردد و انتشار آن در فضای مجازی و سایت های مرتبط هم نظر سوء در بر ندارد ، لذا انتشار آن بدین گونه منع قانونی نداشته وصرفا اطلاع رسانی بوده است و نهایتا آشنائی خوانندگان از اهداف و نهایتا با فعالیت های انجام شده عزیزان در هر گروه و انجمنی است و این مقال آشکار شدن فعالیت انجمن روشن بین و به قول دوستی که به تازگی با نام ایشان آشنا شدیم “روس نبین “! بوده و اهداف مستمر و در خور توجه برای تحول در جامعه نابینایان دارند .
از توضیحات دبیر محترم در خصوص تشکیل جلسات و سایر به دلیل نقد شدن این انجمن از جناب پاسخ دهنده سپاسگزار هستم هر چند که مطابق قوانین انجمن ها و تعاونی ها صرفا پاسخگوئی انجمن ها به اعضا خود می باشد و لا غیر و به تفصیل سخن گفتن در این محل صرفا برای ابهام زدائی است و پاسخ به نقادان و بخاطر همین موضوع و نگرش مثبت به زدودن ابهامات لایق تقدیر می باشد .
از دیگر برتری های این انجمن تقسیم بندی حوزه فعالیت ها و اختصاص مدیران تخصصی است که ضمن ارائه کار مناسب ، هر مدیری در حوزه عملکردش مستقل بوده و با همفکری با سایر مدیران و هیئت مدیره اصطلاحا اقدام به فعالیت می نماید .و نکته دیگر نیز نگرش این انجمن به ارائه خدمات است و بعد مادی و اخذ درآمد ملاک اصلی و غایت نهائی آن نیست ، هر چند که باید به دنبال منابعی جهت ارائه خدمات بود .
اما در خصوص انجمن ها وارائه گزارشان و این بعد قضایا و حس قدرت طلبی و عدم کارآمد بودن اکثر این ها و صرفا تکیه زدن بر مسند بدون اطلاع و آگاهی است و نهایتا همین عدماطلاع و اگاهی بروز این مسائل را دامن می زند .من خود عضو هیج انجمن نیستم اما عضو شدم تا انجمنی را راه بیندازیم اما صرفا هدف معلولان رسیدن به وجهی از وجوه یا مفت است در مناطق ما و کسی به دنبال ارائه راه حل مناسب و تصمیم جدی برای حل بحران ها در دراز مدت نیست .و ناچار هستیم تا این امور را به گونه ای با حضور تداوم بخشیده و در مجرای فعالیت ان نگرش ها را نسبت به انجمن ها تغییر داد و اعضا را نسبت هب اهداف اگاه نمود و به جائی برسیم که در جلسه فوق العاده بتوانیم بندهای اساسنامه ها را مطابق با وضعیت موجود تغییر داده و راندمان بیشتر حاصل آید .
مجتبی و سایر دوستانی که تا بحث به وجود می آید فورا به دنبال آرامش هستند ، نمی شود همه کارها را با بی تفاوتی و اینکه مدیر عامل مسئول آن است از سر خود وا کنیم ! بلکه مطابق نظر عمو حسین باید بحث و جدل متناسب و در جهت اصلاح وجود داشته و از آسیب های بعدی که بخاطر بی تفاوتی به وجود می آید جلوگیری شود .با در سحنه بود ،نقد کرد ، برتری ها را برجسته کرد ، در صورت اشتباه نقاد هم او را متنبه ساخت و هم به فکر اصلاح امور انجمن بود .هر کس در مسندی می نشیند باید تمامی ناملایمات را با جان بخرد و با خونسردی و حوصله پاسخگو باشد .
نهایتا زا پاسخ مناسب و درج نظرات منتقدانه در این مطلب از شما نویسنده و منتشر کننده آن سپاسگزار هستم.
منتظر اخبار خوب در جهت حصول به نتایج مطالب قید شده هستم.
موفق و پیروز باشید و همچنان بهتر از این روند اطلاع رسانی کنید .

درود
با تاسف فراوان از نوشته خودم که مدیر اعظم از آن ناراحت شدند ؟!من واقعا متاسفم و برای اندازه خوش بینی خودم موارد ذیل را بیان می دارم:
من نه عضو انجمن های اصفهان هستم و نه عضو انجمن های منطقه خودم و اگر کارت بهزیستی گرفتم صرفا برای حمایت از تشکیل همین انجمن ها در شهر خودم بود که به نظر لازم یم آمد ولی با دوستان که آشنا شدم و تجربیات و دیدگاه ها و عملکرد اداره بهزیستی شهر خودم را دیدم از ادامه آن خودداری کردم.معمولا ادارات از کسانی حمایت می کنند که ساکت و در جهت برنامه های اینان باشد واگر اینطور نباشد عملکردها دارند تا این مهم به نتیجه نرسد و این گونه عملکردها همواره در همه تعاونی ها و انجمن ها و در کل سیاست هیئت های مدیره می باشد و مخصوص این تشکل ها و نابینا ها نیست ؟
دوم هیچ بهره و عایدی از این بابت این حقیر تاکنون ازی هیج کدام نرسیده مگر خرید آموزش ها از انجمن موج که آقای رفاهی در سال زمان ۸۹ برای من ارسال نمودند در مقابل پرداخت هزینه .
سوم آیا این نیت بد است که همه انجمن ها از احوالات و امورات یکدیگر مطلع باشند تا از موازی کاری بپرهیزیم ؟ حالا اگر من نظری نوشتم دلیل حمایت قطعی از انجمن خاصی نیست و می توان به این حقیر به عنوان بی طرف حق داد تا به استناد همین مطلب کامنتی بگذارم .
همه ما افراد جامعه انسانی به خوبی آگاه هستیم و می دانیم که برای رسیدن به کمال باید تعاون و همکاری داشته باشیم ولی متاسفانه غرور انسان ها و پیش کشیدن برتری های به غیر از نوع کار و یا برجسته نمودن ضعف ها و اشتباهات افراد مانع از اجرای کار اینان می شویم و نکته دیگر اینکه یا به اندازه ای به اشخاص اعتماد می کنیم و مورد نقد قرارشان نمیدهیم که با سرعت زیاد به صخره ای کاذب خورده و برای همیشه از حرکت ساقط می شود ؟
در ضمن برخی از مسائل هست که من نیمدانم و دانستن آن نیز برایم سود و ضرر ندارد و مایل به دانستن آن نیستم که یکی از این برنامه ها همین موضوع است که در مبحثی خواندم که آقای رفاهی رای اول را در دور جدید داشتند و سوال نخودی هم کمی مرا به فکر انداخت ولی قبل از کامنت نخودی این برداشت را داشتم که حتما مدیر عامل را مهندس رضائی معرفی کردند ولی با اظهارات نخودی از عنوان نامه متعجبم و جالب تر اینکه الان تصور من ارسال این نامه به شخص بوده تا انجمن ! به هر حال هر گونه ایراد واشکالی از نحوه انتشار و یا سایر اشکالات وارده دیگر به خود اعضا بر یمگردد و اگر صحیح باشد لابد اعضا هم باید اثری از وجودشان واعتراضشان وجود داشته باشد و حق مسلم اینان است و ختم کلام اینکه این مطلب برای من و سایر خوانندگان غیر عضو برداشت دعوت به همکاری و همفکری انجمن های اصفهان است که در ظاهر قضیه جالب و با اهمیت است و باید از این بستر با مدیریت های لازم بهره لازم و کافی را برد و حداقل از هیچ کار انجام دادن بهتر است این مکاتبات .
در خاتمه از مجتبی عزیز بخاطر اینکه اطلاعاتم اندک بود و موجبات نگرانی و ناراحتی را برایش فراهم کردم عذر می خواهم .من نظرات خودم را از بازخورد نامه نوشتم و هر کسی مسئول برداشت های و فهم خودش است و شما نیز همان برداشتی که دارید را محترمانه عرض می نمایم موردقبول و احترام بنده است.من بیشتر به دنبال حقایق مفید می گردم که بتوانم با تجربیات شما و سایر دوستان تحولی در بینافراد نابینا که واقعا درد من با دیدن اینان زیاد می شود هستم که چه استعداد هائی که واقعا در بحران سکوت وتاریکی راکد و بلا مصرف مانده و ما همانند همگان بر سر هم می زنیم . به هر دلیل و علتی ؟
نه خوش بینی مطلق مناسب حال ما است و نه بد بینی مطلق ، من امیدوار هستم امورات من بصورت نسبی باشد .

دیدگاهتان را بنویسید