خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
مبانی روان شناختی رضامندی زوجیت بر اساس وضعیت بینایی زوج ها

درود
در سالها و ماه های گذشته، همواره مطالبی در خصوص ازدواج نابینایان در سایت ها و گروه های اینترنتی ویژه نابینایان، مطرح شد و مباحثی را به دنبال داشت.
بنده حقیر نیز سعی کردم در ماه های گذشته با انتشار دو پست مفصل این موضوع مهم را با نگاهی متفاوت با شما هم محلی های عزیز به اشتراک بگذارم.
از این رو، در 25 خرداد سال جاری، مطلبی را با عنوان
نابینایان چه ویژگی هایی باید داشته باشند تا مورد انتخاب فرد دیگر قرار بگیرند
منتشر کردم که نظرات خوبی در این پست مطرح شد.
به عزیزانی که تا به حال موفق به خواندن این مطلب نشدند، توصیه میکنم این پست به همراه کامنت های اون رو مطالعه کنن.
همچنین در 15 شهریور ماه سال جاری نیز مطلبی رو با عنوان
رضامندی زوجیت در زوجین نابینا
منتشر کردم که بر گرفته از پژوهش سرکار خانوم معصومه باقرپور بود.
اگر به خاطر داشته باشین، در اون مطلب به صورت مفصل به بررسی رضامندی زوجیت در زوجین نابینا و تفاوت آن با سایر گروه ها پرداختیم.
در اون زمان به شما عزیزان قول دادم بعد از ارائه پایان نامه خانوم باقرپور، چکیده ای از این پایان نامه رو واستون آماده کنم.
خوشبختانه، این مقاله در نشریه الکترونیک و معتبر
Fundamental Journals هم منتشر شده.
در این مطلب نظر شما رو به چکیده ای از پایان نامه ایشون رو که به
مقایسۀ مبانی روان شناختی رضایت زناشویی براساس وضعیت بینایی زوجها پرداخته شده، جلب میکنم.

ترجمه و منبع انگلیسی مقاله خانوم باقرپور از سایت
Fundamental Journals
قابل مشاهده هستش

اما ترجمه فارسی و چکیده ای از پایان نامه ایشون

مقایسۀ مبانی روان شناختی رضایت زناشویی براساس وضعیت بینایی زوجها

 

نام و نام خانوادگی دانشجو: معصومه باقرپور

کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز،

نام و نام خانوادگی استاد راهنما: دکتر غلام علی افروز

استاد ممتاز دانشگاه تهران (گروه روان شناسی)

نام و نام خانوادگی استاد مشاور: دکتر منصوره شهریاری احمدی

استادیار دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز(گروه روان شناسی)

 

چکیده

از آنجا که رضایتمندی زناشویی یک عامل مهم در داشتن یک زندگی آرام است، از این رو پژوهش حاضر به مقایسۀ وضعیت رضایت زناشویی زوجها می پردازد..

در این پژوهش، نمونه ای متشکل از بیست زوج هر دو نابینا بیست زوج هر دو بینا و بیست زوج مرد نابینا- زن بینا و ده زوج زن نابینا- مرد بینا، بر اساس کنترل میزان تحصیلات، مدت زندگی مشترک و وضعیت اقتصادی به روش نمونه ­گیری در دسترس و هدفمند از بین کلیۀ زوجهای بینا و نابینایان متأهل شهر تهران، انتخاب شدند و  مقیاس 110 سؤالی رضامندی زوجیت افروز (Ams)به صورت گویا در اختیار نابینایان و فرم معمولی آن در اختیار زوجهای عادی قرار گرفت. داده ها پس از جمع آوری، به منظور تجزیه و تحلیل با روش تحلیل واریانس (Anova) یکراه و آزمون T مستقل مورد آزمون قرار گرفت.

طبق نتایج میانگین کل رضامندی زوجیت زوجها، در 95% اطمینان تفاوت معناداری ندارد. تنها در 3 زیر مقیاس رضایت زناشویی، رفتارهای شخصی و رفتارهای ارتباطی و اجتماعی، در زوجهای زن یا مرد نابینا از زوجهای هر دو نابینا و هر دو بینا بیشتر است. وضعیت مشابه رضایت زناشویی زوجها نشان می دهد وضعیت بینایی احتمالاً عامل تعیین کنندۀ رضایت زناشویی در زوجها نیست.

کلید واژه: رضامندی زوجیت؛ نابینا؛ روان شناسی

 

یکی از مهمترین منابع کسب اطلاعات و عامل هماهنگ کننده فرد با محیط، حس بینایی اوست؛ فقدان یا کمبود توانایی در این حس موانع و مشکلات متعددی را برای فرد ایجاد خواهد کرد (. هر نقص عضوی ضرورتاً با ناتوانی و نارساییهای حسی و حرکتی و هوشی همراه نمیباشد . آثار و نتایج نابینایی در بین افراد مختلف بر اساس تفاوت های طبیعی، قابلیت ها و میزان انطباق اجتماعی آنان متفاوت است. باید توجه داشت که میزان باقی مانده بینایی، زمان وقوع معلولیت، طول زمان کاهش تدریجی دید و علل نابینایی ممکن است موجب پدید آمدن موارد استثنایی شده و یا نقش موثر و تعیین کننده ای در وضعیت فرد داشته باشد. تلاش برای تطبیق با محیط و شرایط موجود نیز آثار روانی خاص خود را بر جا خواهد گذاشت.

در بعد تحول شناختی افراد نابینا می توان گفت: گرچه روند شکل گیری نمادها و ادراک فضایی در نابینایان به طور تدریجی صورت می گیرد. اما توجه و تمرکز افراد نابینا، قدرت به خاطر سپاری موقعیتهای مختلف در آنها بیشتر است. افراد نابینا با بهره مندی از تفکر انتزاعی در تصویر سازی بسیار موفق هستند؛ به سخن دیگر نوجوانان و جوانان نابینای هوشمند با گوش دادن به الگوهای صوتی و کلامی افراد مختلف، از ویژگیهای شخصیتی تصویر متناسب با فرد را تجسم نموده، بر آنها باور پیدا می کنند. عموماً هنگامی که به الگوهای مختلف صوتی و متنوع گوش می دهند، برای صاحبان صداهای گیرا تصاویر مطلوب تری تجسم می نمایند. زمینه های بسیاری از رغبتها و تمایلات در تعاملات مطلوب اجتماعی ایشان نیز به همین ترتیب شکل می گیرد. بدیهی است که روند شکل گیری بسیاری از تعاملات اجتماعی آنها از قبیل ارتباط با همسالان، والدین، مربیان و مشاوران مدرسه مبتنی بر الگوهای صوتی مطلوب تر، در تأمین بهداشت روانی نوجوانان و جوانان نابینا تأثیر بسزایی دارد.

جوانان نابینا توجه و تمرکز بالا، قدرت یادگیری مطالب، خزانۀ واژگان بویژه موضوعات انتزاعی و ذهنی، تفکر انتزاعی و تکوین پایدار مفاهیم ذهنی پردازش اطلاعات قابلیت حفظ و به یاد سپاری مفاهیم، ظرفیت حافظه کوتاه مدت و بلندمدت، توان تجزیه و تحلیل مسائل، قدرت تحلیل و انشاء، نسبت به همسالان خود برتریهایی دارند.

در تبیین ابعاد ویژگیهای روانی اجتماعی افراد نابینا رگه ای از تفاوتها نسبت به افراد بینا در آنها مشاهده می شود. افراد نابینا با محرومیت از نور و فقدان حس بینایی -بویژه کسانی که دست کم تا 7 سالگی تجربۀ وابستگی به دریافت محرکهای بصری را داشته اند- ویژگیهای قابل توجه روانی را در آنها فراهم می آورد.یکی از این موارد بارز در نابینایان احساس انگشت نمایی در آنهاست. این احساس در غالب نابینایان قابل مشاهده و توصیف است. احساس انگشت نمایی در خلوت و جمع، در غالب افراد نابینا وجود دارد به همین دلیل نسبت به دیگران از حساسیت بالاییب برخوردارند. افراد نابینا عموماً نسبت به تعاملات اجتماعی و ارتباطات کلامی مستمر، معاشرت با دیگران اعم از افراد نابینا و بینا از یک نگرش مثبت و خوشایند برخوردارند.

معمولاً افراد بینا اطلاعات مختصری از افراد نابینا دارند، برخی افراد تصور می کنند که بین افراد بینا و نابینا از نظر حسی، حرکتی،‌ رفتاری و شناختی تفاوتهای بسیاری وجود دارد و حتی گاه خود نابینایان نیز چنین می­پندارند که در دنیای تاریک و سیاهی به سر می برند. اما واقعیت این است که تفاوت میان این دو گروه فقط در حد دیدن و ندیدن است و ویژگیهایی از قبیل خلق و خو، استعدادها، علائق، تمایلات و نظائر آن از جمله تفاوت های فردی محسوب می شوند که در بین سایر افراد نیز وجود دارند.

نابینایی لزوماً خود به خود همراه با ناسازگاری عاطفی و اجتماعی نمی­باشد. در واقع تا حدودی این رفتار و عکس­العمل ­های خانواده و اجتماع است که چگونگی قدرت سازگاری و انطباق افراد نابینا را مشخص می­نماید.

در بیان ابعاد مؤثر ریشه ای در ازدواج نابینایان می توان به خانواده فرد نابینا، فرد نابینا و جامعه ای که فرد نابینابا آن در ارتباط است اشاره کرد. سبک مقتدرانه در فرزند پروری، شناخت کافی از نوع معلولیت پذیرش و باور فرزند نابینا، توجه به استعدادها و تواناییها و پرورش این استعدادها در راستای رشد و اعتلای عزت نفس، ایجاد استقلال فکری و اجتماعی و توانمندسازی آنها ازمهمترین عوامل آماده سازی فرد نابینا برای زندگی مشترک به شمار می رود؛ و حمایتهای خانواده به عنوان راهنما و مشاور در ایجاد و بهبود زندگی مشترک آنها از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

فرد نابینا نیز در زمینۀ شناخت مناسب و کافی خویش و خودباوری، افزایش اعتماد به نفس ازطریق پرورش استعدادها و تقویت حواس دیگر به جای حس بینایی با ابراز شایستگیهای خود ارتباط مؤثری با محیط ایجاد و در جهت کسب اعتماد وپذیرش بیشتر از سوی دیگران تلاش می نماید.

در بعد اجتماعی، سبک نگرش و طرز تلقی عز نابینایان، میزان احساس امنیت و نوع ارتباطات و چگونگی سازگاری فردی و اجتماعی آنها را مشخص می نماید. نیاز به آموزش و فراهم سازی بستر آگاهی بیشتر برای شناسایی تواناییها و نیازهای نابینایان از طریق سیستم های حمایتی- اجتماعی و رسانه های گروهی امکان پذیر است. تأمین نیازهای آموزشی،مهارتهای شناختی ، مهارتهای زندگی، فرصتهای مناسب تفریحی، زمینه های اشتغال و کسب درآمد مکفی و برقراری ارتباط برای آنها از طریق مؤسسات و مراکز توانبخشی مرتبط الزامی به نظر می رسد.

تبعیض دو جانبه جنسیت و معلولیت در زندگی دختران نابینا، شرایط و فرصتهای ازدواج را براساس ارزشها، هنجارها و عرف جامعه برای آنها بسیار دشوارتر می سازد. میزان آگاهی، شناخت و درک عمیق از آنها، شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خانواده، میزان تحصیلات با هدف کسب دانش و مهارتهای اجتماعی وبرقراری ارتباطها توجه به نیازها، احترام به افکار و علایق و انتخاب آنها براساس انسان بودن و فرصتی برای زندگی مشترک قابل تأمل می باشد. بطور کلی، بزرگسالان نابینا در امر ازدواج و زندگی مشترک ترجیح می­دهند که همسری بینا و یا نیمه بینا داشته باشند.

ازدواج موجب آرامش و آسایش، پیشرفت فردی و اجتماعی، تأمین نیازهای جنسی، بقای نسل و تامین نیازهای روانی می گردد که پیامد آن سلامت فردی و اجتماعی است. عدم برآورده شدن صحیح و به موقع این نیازها ضررهای جبران ناپذیری را به فرد و اجتماع وارد می نماید. رضایتمندی همسران از رابطه جنسی، عشق و شور زندگی به این بستگی دارد که چقدر نسبت به هم صمیمی و دوستان خوبی برای هم می باشند.

مورگان (2009) معتقد است ازدواج برای معلولان صرفاً تشکیل خانواده نیست بلکه ازدواج ارتقای سطح اجتماعی آنها­ به حساب می­آید. آنچه در روند ازدواج مهمتر به نظر می رسد، میزان موفقیت و سازگاری و رضایت زن و شوهر در زندگی مشترکشان می باشد. رضایت زناشویی فرآیندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می آید و لازمۀ آن انطباق سلیقه ها، شناخت ویژگی های شخصیتی،‌ ایجاد قواعد رفتاری و شکل گیری الگوهای مراوده ای است. بدین ترتیب می توان گفت: زوجین دارای رضایتمندی در حیطۀ مختلف زندگی با همدیگر توافق دارند. این چنین زن و شوهرهایی از روابط کلامی و غیر کلامیشان راضی اند، روابط جنسیشان را لذت بخش و ارضاء کننده می دانند، برنامه های مذهبی مشترکی دارند، وقت و مسائل مالی خودشان را به خوبی برنامه ریزی و مدیریت می کنند، در مسائلی که اختلاف نظر دارند، مصلحت زندگی خانوادگی را بر مصلحت خود ترجیح داده و از انعطاف پذیری برخوردارند، از نوع و کیفیت گذران اوقات فراغت و رفت و آمد با اقوام و دوستان رضایت دارند و در تعداد و نوع تربیت فرزندان با هم اشتراک نظر دارند.

احتمالاً سطح بالای  تحصیلات یا وضعیت اقتصادی اجتماعی مناسب زوجین را به سمت رضایت بالاتری هدایت می کند. زیرا وجود همین عوامل باعث می شود زوجین مهارت های بهتری برای حل مسأله داشته باشند و کمتر دچار استرس شوند. در خانواده های دارای کارکرد خوب، زوج ها نه تنها به وجود تعارض زناشویی اذعان دارند بلکه این تعارض و مشکلات به شیوه موثری حل می شوند. ادراک زن یا شوهر از میزان، شدت و دامنه مشکلات موجود در رابطه منعکس کننده سطح رضایت زناشویی آنهاست.

پایداری و دوام در زندگی زناشویی معلولان تابعی از عوامل روانشناختی نظیر آمادگی­های ذهنی معلول و همسر وی، هوش­بهر، باورها و اعتقادات وی نگرش به زندگی، تفکر مثبت، برخورداری از مهارتهای زندگی، صداقت و توانمندیهای ذهنی وی می­باشد. همچنین در بعد اقتصادی شامل اشتغال معلولان، درآمد آنان، حمایت سازمانها و خانواده، میزان برخورداری از شبکه اجتماعی- حمایتی و..مطرح می­باشد.

مؤلفه های بسیاری وجود دارند که در افزایش سازگاری و رضایت زناشویی اثرگذار می باشند، که از آن جمله می توان به توانایی درک و پذیرش افکار، احساسات و عواطف یکدیگر در زندگی زناشویی، توافق در ارزشها و برخورداری از مهارتهای بهتر در حل مشکلات اشاره کرد مهمترین عوامل تعیین کننده موفقیت در ازدواج و بهبود رضایتمندی زناشویی زوجهای نابینا عبارتند از: صداقت همسر، رعایت نظم در امور منزل، یاری و حمایت در شرایط مختلف زندگی (اعم از شغل و حرکت و …)، جاذبه های شنیداری، بویایی، لامسه، لحن کلام (ملایم، دوستانه، و توأم با احترام)، استعمال بوی خوش و غیره. البته یاری والدین و خویشاوندان نیز تا جایی که به منزله دخالت در امور شخصی آنان تلقی نگردد،‌ برای زوجین مورد نظر خوشایند و قابل قبول خواهد بود.

به طور کلی، برنامه ارتباط همسران می تواند برنامه‌ای معتبر، پایا و عملی برای افزایش سازگاری زناشویی بین زوجها باشد. پژوهشی نشان داد کاربرد دو روش مداخله ای ( آموزش حضوری و غیر حضوری مهارت های ارتباطی ) ، در افزایش رضایتمندی زناشویی ( 0.05P< ) و مهارت ها ارتباطی و نیز بهبود باورهای ارتباطی غیر منطقی مؤثر بود.

وضعیت رضایت زناشویی بین زوجهای نابینا یکی از مسائلی است که کمتر به آن پرداخته شده است. از این رو این پژوهش در صدد آن بوده تا دریابد آیا بین میزان رضامندی زوجیت در زوجهای هر دو نابینا ، هر دو بینا و زوجهای زن یا مرد نابینا، تفاوت وجود دارد؟

نگرش تحلیلی و مقایسه ای مبانی روانشناختی رضایت زناشویی زوجهای نابینا با زوجهای بینا، مهمترین گام در راستای تدوین برنامه های مناسب آموزشی و توانبخشی،حمایت فردی و اجتماعی و موفقیت ایشان در برقراری روابط مؤثرتر در رابطۀ زناشویی و کارکردهای خانواده آنها به شمار می آید و پرداختن به آن بسیار ضروری به نظر می رسد.

باید متذکر شد در طول انجام پژوهش، منبع قابل استناد در راستای موضوع پژوهش حاضر دریافت نشد.

تعریف مفهومی و عملیاتی : رضامندی زوجیت، رضامندی متقابل زن و شوهر از جاذبه­های روانی­-جنسی یکدیگر و برخورداری از بیشترین احساس آرامش درونی و امنیت روانی در زندگی مشترک است.

به عبارت دیگر نمره ایست که از مقیاس میزان رضامندی زوجیت افروز (AMS)به دست می آید.

نابینا کسی است که، بینایی او علیرغم برخورداری از امکانات چشم_پزشکی، مانند عینک و … در یک چشم یا هر دو چشم 20/ 200یا کمتر باشد.به عبارت دیگر، آنچه را که با چشم عادی می­توان در200 قدمی دید با تعریف فوق ،فرد نابینا قادر باشد، در20 قدمی یا نزدیکتر ببیند.

تعریف نابینا کسی است که براساس معیارهای تشخیصی سازمان بهزیستی کشور نابینای شدید شناخته شده باشد.

بحث و نتیجه گیری

 

بر اساس هدف کلی پژوهش مبتنی بر مقایسۀ تحلیلی مبانی رضامندی زوجیت زوجهای هر دو نابینا، زوجهای زن یا مرد نابینا و زوجهای هر دو بینا؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که میانگین کل رضامندی زوجیت زوجها با نود و پنج درصد اطمینان، تفاوت معناداری ندارد.

بین میانگین نمره های مطلوب اندیشی، روش حل مسأله، میزان امور مالی و فعالیتهای اقتصادی، احساس و رفتار مذهبی، روش فرزند پروری، اوقات فراغت، تعامل احساسی 4گروه تفاوت معناداری وجود ندارد؛ بنابراین فرضیه صفر تأیید و فرضیه پژوهش رد می شود.

همچنین، بین میانگین نمره های رضایت زناشویی، رفتارهای شخصی و رفتارهای ارتباطی و اجتماعی 4 گروه تفاوت معناداری وجود دارد. آزمون تعقیبی شفه نشان داد که نمره های میانگین این 3 زیر مقیاس، در زوجهای زن یا مرد نابینا از زوجهای هر دو بینا و هر دو نابینا بیشتر است؛ بنابراین فرضیه صفر رد و فرضیه پژوهش تأیید می شود.

با توجه به اینکه ترجیح انتخاب همسر بینا یا نیمه بینا از سوی افراد نابینا رایج تر است نتایج پژوهش نیز وضعیت رضامندی مناسب تری را در زوجهای زن یا مرد نابینا نشان می دهد.

براساس نتایج، وضعیت مشابه رضایت زناشویی در زوجهای هر دو نابینا و زوجهای هر دو بینا بیانگر آن است که احتمالاً وضعیت بینایی عامل تعیین کنندۀ رضایتمندی زناشویی زوجها به حساب نمی آید.

برخلاف اینکه زوجهای زن نابینا- مرد بینا وضعیت بهتری نسبت به سایر گروهها نشان می دهند، اما ازدواج با دختران نابینا با مردان بینا، کمترین نوع ازدواج افراد نابینا، در ایران به شمار می رود و از سویی انتخاب برتر مردان نابینا هم همسرانی بینا یا نیمه بیناست بنابر این فرصت ازدواج برای دختران نابینا با دشواری و محدودیت بیشتری مواجه است

فراهم سازی بستر مناسب در جهت توانمندیها و مهارتهای شناختی مهارتهای زندگی به ویژه مهارتهای ارتباطی و هیجانی برای فرد نابینا از سوی خانواده و جامعه الزامی است؛ فرصت جرأت ورزی و ابراز شایستگیهای فردی و اجتماعی و ارتباطهای مناسب فرد نابینا میتواند از سوی مؤسسات و مراکز توانبخشی مرتبط صورت پذیرد.

ایجاد سبک نگرش مناسب و زمینه های احساس امنیت و حمایتهای لازم اجتماعی با معرفی نابینایان موفق و توانمند در رسانه های جمعی امکان پذیر است.

تدارک و تنظیم برنامه های جامع آموزشی و توانبخشی مبتنی بر نیازهای فردی و اجتماعی افراد با نیازهای ویژه از اصلی ترین رسالت کارگزاران جامعۀ اسلامی و مسؤولیتهای بزرگ اولیا و مربیان و متخصصان رشتۀ روان شناسی به شمار می رود.

از محدودیتهای عمدۀ پژوهش می توان به موارد زیر اشاره کرد: -با توجه به روش پژوهش؛ علی- مقایسه ای در پژوهش حاضر، به دلیل حجم پایین جامعۀ زوجهای نابینا، نسبت به زوجهای بینا، درجهت همتایی گروهها پژوهشگر مجبور به گزینش تنها 20 زوج در هر گروه بود.

-دشواری در یافتن زوجهای زن نابینا- مرد بینا –هر گروه شامل 20 زوج بود- که در نهایت پژوهشگر، تنها در این گروه به 10 زوج دسترسی داشت. و دیگر آنکه کمبود منابع و کتب مناسب در راستای ازدواج، رضامندی زوجیت نابینایان و مؤلفه های مورد بررسی و نیز دسترسی به ومنابع اندک به رضایتمندی معلولان از محدودیتهای عمدۀ پژوهش بوده است.

در نهایت پیشنهاد می شود از طریق مهارت آموزی و توانمندسازی جوانان نابینا فرصتهای مناسب در جهت ازدواج ایشان به ویژه دختران نابینا بر مبنای انسان بودن و شایستگیهای آنها ایجاد گردد. مشاوره های روانشناختی لازم در راستای ازدواج، بهبود کیفیت زندگی و رضامندی زوجیت افراد نابینا، بیشتر ارائه شود. زوجهای نابینا از طریق آموزش مهارتهای زندگی به ویژه مهارتهای ارتباطی، مهارتهای حل مسأله عملکرد جنسی و… بتوانند سطح کیفیت زندگی و رضامندی زوجیت خود را ارتقا بخشند. همچنین برخورداری از اشتغال مناسب برای نابینایان در زمینۀ تداوم و رضامندی آنها از زندگی مشترک امری حیاتی است. لذا پیشنهاد می شود از طریق فراهم آوردن اشتغال و درآمد مکفی در بهبود رضامندی زوجیت آنها حمایت لازم صورت پذیرد.

از آنجا که رضایتمندی زناشویی یک عامل مهم درداشتن یک زندگی آرام است،نیاز به انجام پژوهشهای بیشتری در زمینه رضایت زناشویی و عوامل تعیین کننده و بهبود بخش آن در بین نابینایان ضروری به نظر می­آید و همچنین لازم است مشکلات عاطفی، ارتباطی-اجتماعی، سلامت روان، عملکرد جنسی و روشهای فرزندپروری،از طریق تأثیر آموزش مهارتهای زندگی و ارتباطی مورد بررسی قرار گیرد.

بدون شک تأمل و پژوهش بیشتر در این زمینه، نگرشی نوین در قلمرو روان شناسی استثنایی در بر خواهد داشت.

با تشکر از خانوم باقرپور پژوهشگر همنوع که اجازه انتشار این پایان نامه در محله گوشکن رو دادن و صمیمانه امیدوارم سایر پژوهشگران و روانشناسان هم در این راستا تحقیقاتی را آغاز کنند و در جهت ازدواج موفق هم نوعان خود چه در ازدواج های درون گروهی و چه برون گروهی، قدم های مثبتی را بردارند.

ممنون از این که تا پایان ما رو همراهی کردید.

بدرود

۱۸ دیدگاه دربارهٔ «مبانی روان شناختی رضامندی زوجیت بر اساس وضعیت بینایی زوج ها»

سلام. به نکات خوبی در این مقاله اشاره شده بود. از نظر من یکی از مهم ترین مواردی که در این قضیه مهم است، علاوه بر تقویت روابط اجتماعی و مهارت های زندگی کمبود اعتماد به نفس و خود باوری لازم برای پذیرش مسئولیت زندگی مشترک و ترس از اتفاقاتیست که ممکن است جدا از حمایت های خانواده رخ دهد. اولین قدم در این زمینه می تواند پذیرش فرد توسط خودش باشد. به نظر من بدون این عامل, تقویت موارد دیگر به هیچ وجه کافی نیست.

سلام به خانوم عظیمی، طاها و آریا.
طاها و آریا ممنونم، خانوم عظیمی شما هم به نکته درستی اشاره کردین، خود باوری و پذیرش خود، اولین قدم در راه کسب سایر مهارت ها هستش.
اگر اعتماد به نفس نباشه، قدم های بعدی هم با مشکل رو به رو میشه. البته که این مسئله شرط لازم هست اما کافی نیست.
تقویت مهارت های فردی و اجتماعی در این بین مهمترین نقش رو ایفا میکنن.

سلام بر آقای سرمدی و خانم باقرپور عزیز پست جالبی بود. چند نکته به ذهنم رسید که مطرح کردنشون در این پست خالی از لطف نیست.
موانعی در ازدواج دختران نابینا وجود داره که اصلا کنترل اونا دست دختران نابینا نیست: هرچقدر هم که دختر نابینا مستقل باشه خواه ناخواه وقتی در مهمونی یا مراسم جمعی حاضر میشه عملکردش کاهش می یابه مثلا دختری که تو خونه حتی سفره آرایی میکنه وقتی قرار خونه عمه اش یا در یک مراسم بزرگ سفره بندازه چون تنها کار نمیکنه و هرکی هرچی رو بخاد هرجا میذاره استقلال و عملکرد دختر نابینا فوق العاده کم میشه و حتی گاه از بین میره. نمیتونیم بگیم عزیزم اعتماد به نفس داشته باش چون اگه مثلا یه بچه داشته باشه اون وسط سینه خیز بره تو این شلوغی دختر نابینا مثلا با یه ظرف آب گوشت یا یه سینی چای که با اعتماد به نفس داره میاره اون وسط چه کار کنه؟
در نتیجه مادران پسران بینا یا نابینا که اغلب هم ظاهربین هستند عملکرد دختر نابینا را در بیرون از خونه میبینند و احساس میکنند که او از پس زندگی برنمیاد و حتی اگه پسرشونم بخاد مانع این ازدواج میشن. به نظر من هرکسی بگه من همه جا عملکردم یکسانه دروغ گفته آخرش ما نابیناها در جاهای نا آشنا و هرکی به هرکی مشکل پیدا میکنیم. مردم دختر رو بیرون از خونه میبینند و بعد انتخابش میکنند و بعد میاند تو خونه نمیشه که بگیم بیایید تو خونه دختر نابینا رو ببینید اینجا رو چه کار دارید.
بیناها چشمو سلطان بدن میدونند و چون خودشون نمیتونند حتی یه لحظه بدون چشم کار کنند تصورشم براشون مشکله که چطور یه دختر نابینا بدون چشم کار میکنه. بیرون خونه هم که عملکرد کاهش پیدا میکنه شنیدنم که کی بود مانند دیدن از نظر بیناها.
یه پسر بینا که به مادرش دختری را برای خواستگاری معرفی میکنه خواه ناخواه یه بارم که شده با اون دختر چشم تو چشم شده و از اون خوشش اومده اما دختر نابینا صد سالم تو کوچه باشه تا با یه پسر حرف نزنه امکان ارتباط براش فراهم نیست. میدونیم که نفوذ کلام هیچ وقت به پای نفوذ نگاه نمیرسه.

سلام امیر جان,

بسیار پست جالبی زدی. منم نظرم با پست یکیه.
نظرات ندا رو هم تا اینجا لایک میکنم که طریقه جذب و ایجاد علاقه میون بینا و نابینا خیلی فرق داره ولی نباید نا امید شد.اینجوری باید بگیم دختر نابینا قید زندگی مشترک رو باید بزنه و هیچ کاری برای آیندش نکنه. بعنوان کسی که تازه نابینا شده و غمری رو در بینایی گذرونده و تجریات زیادی در دو وضع داره باید بگم من با زندگی مشترک دو نابینا با مشکلات زیادی که در پیش داره موافقم, یک بینا نمیتونه یه نابینا رو درک کنه و ستون زندگی رو نباید از یاد ببریم که همانا تفاهم هستش. مشکلات پیش رو بین دو نابینا, از بینا و نابینا بسیار بیشتره.
این مشکلات فرق زیادی با هم دارند. که نمیشه گفت کدوم بهتره اما باید بگم دو نابینا از زندگی محکم تری برخوردارند. از اون طرف برای کار هایی که عمدتا بصری هستند بیشتر مشکل دارند مثل بزرگ کردن و نگهداری بچه که میشه از دیگران و خانواده کمک گرفت.به هر حال نباید زندگی مشترک درون گروهی رو سیاه و سفید نگاه کرد من تجربه بالایی در زندگی مشترک دارم و یکی از شروط مهم در ازدواج رو شرط تفاهم میدونم.
اگر میخوایم بنای ساختمانی رو ایجاد کنیم نیاز به زمینی محکم داریم که در زندگی اون رو تفاهم و درک متقابل میدونم که در ازدواج برون گروهی بسیار شکننده میتونه باشه.

سلام امیر.
به نظر من هم وضعیت بینایی تأثیری بر رضایت مندی زوجها نداره. همانطور که سایر ویژگی ها هم به تنهایی تأثیرگذار نیستند. ویژگی ها و ملاکهای مختلف در کنار هم، رضایت زوج ها را به دنبال دارد.
ممنون از زحمات و پیگیری های مستمرت.

سلام به مهدی، عمو چشمه و تبسم
همگی به نکاتی اشاره کردین که تکمیل کننده یه زندگی مشترک بدون دغدغه هستش.
هر چند دیدگاه مهدی موافقان و مخالفانی داره که بررسی جزئیات اون در حیطه و هدف این پست نیست
ممنون

با سلام خدمت آقای سرمدی ممنون از شما و دوست عزیز خانم باقرپور واقعا پست خوب مفید و جالبیه پستی که به همه بچه ها در انتخاب صحیح کمک میکنه با این پست و پژوهش علمی کاملا موافقم البته نظرات لیلا و ندا خانم به نوبه خودشون کاملا درسته ولی همه اینها در مواقع خانمهای نابینا در حضورهای جمعی در انتخاب همسر شدن به طرز فکر و فرهنگ خانواده پسر بستگی دارد که اگر موقعیتمون رو در این مواقع درک کنن چنین انتظاراتی از ما در فعالیتهای جمعی به این صورت ندارند باز هم ممنون به خاطر این پست ارزشمند که کمکی بزرگ در انتخاب و سر در گمی دوستان و همنوعان میشود

سلام نرگس خانوم، ممنون از توجهتون.
دقیقا وقتی به دختران و بانوان نابینا که ازدواج کردند و الان هم زندگی بسیار موفقی دارن فکر میکنم، میبینم این درک متقابل و انتظارات بجا از طرف همسرانشون و خانواده هاشون هم وجود داره.
حد اقل در این سه چهار موردی که من میشناسم همینطور هستش.

سلام زهره، ممنون که اومدی، تو هم یکی از اون افرادی هستی که به راحتی میتونی آینده درخشانی رو واسه خودت رقم بزنی، چون تعامل اجتماعیت بالاست،
راستی، به سایت من هم حتما سر بزن، برای منطقه غرب و مرکز و شهر اصفهان هم یه کارشناس اوردیم.
احمد رضایی که میتونی سؤالای مربوط به اصفهان رو از اون بپرسی.
از بخش موضوعات میتونی به پست های نواحی غرب و مرکز ایران دسترسی پیدا کنی

دیدگاهتان را بنویسید