سلاام بر جناب مدیر محله
“خدا رو شکر من پست زده بودم ها وگرنه حساااابی می‌خورد تو ذوقم خخخخ
بعد من پست پریسا رو هم ندیده بودم چرا آیا؟ بعدی برم ببینم چی نوشته آیا؟
راستی من یه پیشنهاد داشتم که مونده بودم کجا مطرحش کنم، فکر کنم اصلاً همین جا دقیق جاش هست:
خیلی از پست های محله کم کم …. کم کم …. از صفحه اول به صفحه دوم و از دوم به سوم و الی آخر منتقل می‌شند و متأسفانه از این به بعد مورد غفلت قرار می‌گیرند، بسیاری از این پست ها و مطالب واقعاً ارزش دو بار خوندن و حتی چند و چندین بار خوندن رو دارند، خیلی از اونها دغدغه های ذهنی ما هست که هیچ وقت هم به فکر این که در موردشون سرچ کنیم نمی افتیم و حتی حدس هم نمی زنیم شاید توی محله در موردشون قبلاً ها صحبت شده باشه…..
کلاً اینها رو گفتم که بگم من پیشنهاد می دم هر روز یکی دوتا از پست های سابق بر این رو که بنظر من اگه به ترتیب از تاریخ های قبلتر به قبل و از قبل به تازه تر باشه رو بخاطر این که منتقل بشند به صفحه اول به مدت حد اکثر بیست و چهار ساعت سنجاقشون کنید و ….. این طوری کم کم گرد و خاک اون پست ها هم یه کم تر و تمیز می‌شه و بیچاره ها از محجوریت هم در میاند و خب ترتیب تاریخی رو هم که گفتم خوبیش اینه که بین خودمون هم بحث پیش نمیاد که چرا پست بانو اول سنجاق شد پست مثلاً پریسیما سنجاق نشد و اینا …..
خواهشمند است در این ارتباط دستور مقتضی صادر فرمایید
با تجدید مراتب احترام
بانو

درود
حال من کاملا برعکس مجی و بانو ؟؟؟!! و پریسا و آریا و عمو حسین است ها .
یعنی چی من کاری نکردم برای این محله
شکلک عصبانی از ناکار آمدی قنبر
ببین مجتبی من چکار کنم ؟ بچرخ مابین اون صفحات که از ده بیشتر است و از هشتاد بیشتر تر بچرخ تا بچرخیم و ببینیم بابا من هم هستم و همان حس بانو که در صورت نبودن پیدا میکرد به من دست داده و نمیدونم چطوری رها بشم از اون ؟
تو رو خدا من جوانم و دلم شادی می خواد ها .ببین تا نام مرا نبری هی می نویسم و تو مجبوری تایید کنیدش .من کاری ندارم نه منبری هستم نه پی منبرم فقط قنبرم .
خوب مجتبی نق نقام تمام شد حال بزن بر طبل بی عاری و شاد باشیم و مرسی بچه ها که هستی و حادثه ای دیگر آفریدید .من خوشحالم بخاطر اینکه گوش کنی هستم و روز به روز بر تعدادمان افزوده میشود و از حق نگذریم مطالب محله نیز جدیدا متحول شده است و روز به روز هم بهتر خواهد شد و همه اینها را مدیون شهروز هستیم .چون اتفاق هائی که قرار بود بیفتد به دست شهروز بزرگ انجام گرفت .
خدا را شکر هر تغییر و دگرگونی با افزایش مهر و محبت میان بچه ها در محل ایجاد می شود .خدا را شکر من خوشحالم و امید ادامه این روند شادی آفرین را در محله شاد خودم دارم .
بچه ها دست مریزاد و خدا قوت مجتبی
مجی کیف کن و سر مست باش که این محله با همت شما و همکاری بچه ها روز به روز دوست داشتنی تر و اهالی اش مهربان تر از همیشه هستند و خواهند بود .
احسنت بر شما
راستی ghanbar را فراموش نکنید و سپاسگزار عدسی باشیم با این دوچرخه اش .فک کنم خاطرات دوچرخه سواری عدسی شنیدنی باشد و ما منتظر شنیدن آن هستیم .خخخ

راستی یه سؤال: اصفهان چن تا نابینا داره؟اصلا آمار داریم؟ حتمی نباید مجتبی جواب بده، هر کدومتون که حالشا دارین، بگین!

زهره جان من اصفهانی نیستم، ولی تمام دوستام بشدت اصفهانی یند و منم جوگیر !