خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

اولین پست من، دعوت به جشن فارغ التحصیلی

سلام سلام صد تا سلام هزار و سیصد تا سلام خدمت تمامی دوستان گوش کنی و گوش نکنی !!!

امروز من شما رو به یه جشن متفاوت دعوت میکنم یه جشنی که تا به حال نمونه اش رو تو این سایت و سایتهای مشابه نداشتیم !!!!

جشن فارغ التحصیلی !!!

حتما میپرسید که کی فارغ التحصیل شده که من براش میخوام اینجا تو این پست و این سایت جشن بگیرم؟!!!

خب خودم دیگه یعنی اینجانب سمانه کریم زاده دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی دیروز مورخ یازده بهمن ماه ساعت دو بعد از ظهر جلسه دفاعم بود  و خدا رو شکر به خوبی و خوشی تموم شد البته از اتفاقای قبل و بعدش بخوام بگم باید یه کتاب بنویسم ولی خب به بخش کمیش اشاره میکنم

از تمام محدودیت ها و مشکلاتی که بر سر راه یک نابینا وجود داره به خصوص برای تحصیل ، تحقیق و پژوهش مانند معضل در دسترس نبودن مقالات با فرمت pdf بگذریم میرسیم به وقتی که من برای کار پژوهشی خودم باید میرفتم فروشگاه هایپر استار شهر اصفهان که مورد مطالعه ی پژوهشم بود و پرسش نامه هام رو میدادم به خریداران اون فروشگاه تکمیل کنند که متاسفانه با مخالفت مسئولین فروشگاه مواجه شدم جوری با من برخورد کردن که انگار میخواستم جون مشتریانشون رو به خطر بندازم و اصلا به این توجهی نداشتن تحقیق من که بدون هیچ هزینه ای برای فروشگاهشون داره انجام میشه میتونه کمک بزرگی به افزایش فروش و سطح سودشون بکنه منم به خاطر همین مخالفت ها مجبور شدم پرسش نامه ها رو بیرون از فروشگاه به مشتریان بدم تکمیل کنند !!!

دیگه بماند که چقدر استاد راهنمام به خاطر این مشکل حرص خورد خخخخ همیشه و همه جا به همه میگفت فکر میکنید ما ایرانی ها چرا پیشرفت نمیکنیم وقتی یه کار پژوهشی که به نفع یک سازمان و فروشگاهه اینجوری باهاش برخورد میشه دیگه تکلیفمون کاملا مشخصه!!! به قول استادم میگفت اگر چنین تحقیقی تو یکی از کشورهای خارج بخواد انجام بشه کاملا ازش استقبال میکنند و حتی در برابرش به محقق یک پولی هم پرداخت میکنند ولی خب متاسفانه تو ایران اینجوری نیست !!!استقبال که نمیکنند هیچ تازه اینقدر سنگ جلوی پات میندازن که کله ملق بشی خخخخخ

از این حرفا که بگذریم سخن دوست خوش تر است ههههههههه

خب این روزا و شبا به سختی و با استرس گذشت تا روز شنبه یازدهم بهمن فرا رسید. از اونجایی که خیلی تاکید داشتم برای ارائه اسلایدها خودم به تنهایی برم و به تنهایی کنترلشون کنم اینقدر تلاش کردم اینقدر آفیس و جازم رو حذف و نصب کردم تا بلاخره سازگار شد و خودم به راحتی میتونستم متن اسلایدها رو بخونم و خیلی خوشحال بودم که خودم میتونم تنهایی برم اون بالا بدون کمک کسی و ارائه ی خودم رو کامل و دقیق داشته باشم البته چند نفر از دوستام بهم پیشنهاد دادن که یکی باهام اون بالا باشه پشت لپتاپ اسلاید ها رو عوض کنه و من روشون توضیح بدم که خب راستش خودم خیلی مایل به این کار نبودم دوست داشتم به تنهایی این کار رو انجام بدم بهم گفتن ممکنه جاز قاط بزنه و یا مشکلی پیش بیاد که گفتم توکل به خدا هرچی قراره بشه بشه حالا فوقش یه مشکلی پیش میاد و منم که کاملا آماده هستم با یه عذرخواهی میشه درستش کرد .که خدا رو شکر در این رابطه هم مشکلی پیش نیومد و ارائه به خوبی و خوشی تموم شد .

از اینها هم که بگذریم مدتیه که ویندوز لپتاپم هم مشکل داره گفتم جلسه دفاعم که تموم بشه دیگه با خیال راحت میرم عوضش میکنم که خب نزدیک بود دیروز برام این قضیه مشکل ساز بشه لپتاپم رو که روشن کردم همون ابتدا ریسیت شد و دیگه ویندوز بالا نمیومد خخخخخخ دیگه دست به دامن خدا شدم که خدا رو هزار مرتبه شکر زود درست شد !!!بعد از حضور اساتید و نیومدن هیچ کدوم از دوستام که دعوتشون کرده بودم خخخخ بهم

20 دقیقه فرصت دادن که ارائه ی خودم رو داشته باشم ابتدا شرح کوتاهی از نرم افزارهای صفحه خوان مخصوص نابینایان بیان کردم و به خاطر استفاده از هدفون از اساتید عذرخواهی کردم و شروع کردم که دقیقا سر 20 دقیقه تموم شد بعد از اون اساتید داور شروع به اظهار نظر کردند. دو استاد داور داشتم یکی خانم و یکی هم آقا اولا که حسابی تعریف و تمجید کردن از پایان نامه و اینکه تا به حال پایان نامه ای به این کاملی و مرتبی و بدون غلط و ایرادی ندیده بودن خخخخخ یکمی از خودم تعریف کنم ….. یکی از داورا که فقط تعریف کرد و هیچ ایرادی نگرفت اون یکی هم اولش تعریف کرد و موارد کمی که به قول خودش در حد پیشنهاد بود برای بهبود کار بیان کرد بعد از اون هم همه رو از سالن بیرون کردن تا اساتید به مذاکره بپردازند هنوز بیرون نرفته بودیم که صدامون زدن بریم داخل رفتیم و بعد از تعریف مجدد و تبریک نمره ی کامل رو بهم دادن که خیلییی خوشحال شدم …. و خدا رو هزاران بار شکر میکنم که نتایج زحمات و سختیهایی که در این راه کشیدم رو بهم داد خدایا متشکرم ….

حالا هم با اجازه ی مدیر و دوستان اومدم اینجا تا شما دوستان گوش کنی رو به جشن فارغ تحصیلیم دعوت کنم به صرف میوه شیرینی شکلات شام ناهار صبحانه شربت رانی آب میوه کیک لباشک خخخخ و هزاران خوردنی دیگه امیدوارم تو این جشن به هممون خوش بگذره خیلی دوست دارم دوستان بیان از خاطرات خوبشون اینجا بگن و سایر دوستان رو هم شادمان کنند خب بفرمایید از خودتون پذیرایی کنید دیگه من تعارف نکنمها نخورید از دستتون رفته خخخخ به امید دیدارتون در کامنت هاا.

۸۸ دیدگاه دربارهٔ «اولین پست من، دعوت به جشن فارغ التحصیلی»

سلام.
خب پس از این به بعد تبلیغات و بازاریابی محصولات محله با تو خخخ.
حالا شام چی هست آیا؟
ورودت به عنوان نویسنده به محله و مهمتر از اون فارغ التحصیلیتو بهت تبریک میگم.
کارت عالی بود.
تو الگوی خیلی از همنوعانت میتونی باشی.
مثل همیشه موفق باشی.

سلام بر مدیر همیشه در صحنه خب من که هنوز هیچ مدیریتی انجام ندادم ولی به شما خسته نباشی میگم چون میدونم کار خیلی سختیه از تبریکات جناب عالی هم کمال تشکر و سپاس رو دارم امیدوارم همواره موفق و پیروز باشید راستی برای شام هم منو بازه هرچی خواستید انتخاب کنید برای خوردن برای من که خرجی نداره خخخخخ

با تقدیم سلام بر مهندس بانو سمانه گرامی.
از شنیدن خبر موفقیتتان بسیار شادمان گشتم امید که موانع تحصیل از سر راه معلولان برداشته شود و همه معلولان مثل شما بتوانند قدم در راه تحصیل علم و دانش بردارند و به مدارج عالیه برسند.
من صمیمانه هم به شما و هم به تمام کسانی که بستر این موفقیت را برای شما فراهم ساخته اند تبریک می گویم و امیدوارم در تمام مراحل دیگر زندگیتان هم طعم خوش موفقیت را بچشید.

سلام سمانه جان واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااییییییییییی تبریکااااات ویژه جات منو پذیرا باش خب اول جیغ دست هوراااااا با یه عالم فشفشه که یکی شم افتاد رو لباس خودت بعدش هم شرمنده خیلی زیادیتری که نیومدم دلیلش رو با پیام گفتم ولی زهره رو روم نگرفت بهش بزنگم همچین بچه خجالیتی هستم من من میدونستم موفق میشی الکی اینقد استرس داشتی ایشالله دکترات رو ببینم منم فردا پس فردا امتحان ارشد هست صبح نشسته بودم تست میزدم از هر درسی تنها به یه تست جواب میدادم چنین بچه خلاقیم یعنی من هم به پای تو میرسم ولی جدا خیلی خوشحالم از موفقیتت و از خوشحالیت عزیزم امیدوارم پشت سر هم خوشحالی سهم زندگیت باشه

سلام بر دوست قدیمی بی معرفت خودم خخخخ خوبی ؟ بابا بچه خجالتی اگر تو خجالتی هستی پس من چی بگم هاااان برات دعا میکنم انشاالله شما هم تو کنکور ارشد هم موفق باااشی مثل بقیه مراحل زندگیت بعد بیای اینجا پست بذاری برات یه جشن درست حسابی بگیریم

سلام سمانه خانم وااقعااا بهت تبریک میگم
حس خوبی که آدم بعد از دفاع داره رو هیچ جور نمیشه وصف کرد.
سمانه جون من خیلی دوست داشتم مدیریت یا اقتصاد و اینطور رشته ها رو بخونم که به دلیل وابستگی این رشته ها به ریاضی و دسترس پذیر نبودن ریاضی برای نابینایان و این که همه می گفتن این رشته ها برای نابینایان امکان پذیر نیست دنبالش نرفتم. میشه برامون بیشتر توضیح بدی که محدودیت های مربوط به نابینایی و ریاضی رو چطور حل کردی؟
روز های خوبی داشته باشی عزیزم.

سلام بر خانم محب گرامی ابتدا از تبریکتون تشکر میکنم در مورد سوالتون هم باید بگم خب راستش من رشته دبیرستانم ریاضی فیزیک بود علاقه ی زیادی به ریاضیات داشتم همین الآن هم علاقه دارم ولی موقع انتخاب رشته دانشگاه از انتخاب رشته های مهندسی کمی ترسیدم و تنها رشته ای که کمی ریاضیات داشت مدیریت بود که خودم هم خیلی بهش علاقه نداشتم بخاطر دروس حفظیش ولی خب خدا رو شکر به خوبی تموم شد محدودیت برای درس ریاضی که بسیار هست ولی در ابتدا علاقه میخاد و البته یکمی شجاعت خخخخ

سلام آقای خادمی خوشحالم که روانشناس محله هم به این جشن اومده بابت تبریکتون هم تشکر میکنم فقط در مورد شغل یکمی تردید دارم من تلاش خودمو میکنم ولی فکر نکنم شغلی پیدا بشه مرتبط با رشته تحصیلیم

سلااام سلااام به سمانه خانم
اولن که ورودتو به عنوان نویسنده تبریک میگم و از همه مهمتر اینکه این موفقیت شیرین رو بهت تبریک میگم
واقعا خوشحال شدم
انشا الاه در مراحل بعدی هم موفق بشی و اینکه من شما رو به عنوان یک الگوی خودم که یک فرد موفق هستی قرار میدم

سلام آقای کاظمی ممنون از تبریکتون البته در مورد الگو قرار دادن من بهتون توصیه میکنم تجدید نظر بفرمایید افراد موفق تر از من هم تو این سایت پیدا میشن که لایق الگو شدن هستند به اونها مراجعه کنید خخخخ

سلاااااٱااااا،اااا،ااا،ااا،ااا،ااا،اااا،ااااآاااااٱااااام سمانه جونم،خسته پایاننامه نباشی گیگیلی،اولین پست تو و همچنین فارغ التحسیلیتو بهت از صمیم قلب تبریییییک تبریییییک تبریک میگم نانازم،ایشالاه که در تمام مراحل زندگی موفق بشی جیگیلی جونم،خوب سمانه این مشکلات واسه ما نابینایان و کمبینایان وجود داره،من کاملا درکت میکنم،اما چه میشه کرد،به دلیل فقر فرهنگی جامعه ما،ما چاره ای جز مقاومت کردن نداریم عزیزم،آفرین،بازم میگم احسنت سمانه،خوب از اینا که بگذریم،میدونی که من چی میخوام آیاااا،من،من،من،آب،نبات،مو،می،خوااااااآااام،این،جا،از،اون،مدل،آب،نباتا،ی،مخصوص،منم،تو،پزیرایی،که،در،نظر،گرفتی،پیدا،می،شه،آیاااااا،خخخخخی،هوهو هوهو یهوهووووو،خلاصه،که،من،آب،نباااااآااات،مو،می،خواااااام،خخخخ،خخخخ،خخخخ،خخخ بوووووووس بوووووس بووووس،هورااااآاااا،شکلک بپربپر،از جشن سمااااانه،اوم،اوم،اومی،یوهووووٱووووٱووووٱوووو،وووو،وووٱوووو،خدافسی

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام بر ملیساااااای عزیز خودم خوبی خانمی خخخخ چقدر خوشحال شدم که اینجایی عزیزم همه چیز رو میز وسط تالار هست برو اگر پیدا نکردی خودم میام از همون آب نباتایی که میخای بهت میدم خخخخخخ بابت تبریکاتت هم بسیاااااار تشکر میکنم تو خیلی بهم کمک کردی این روزای آخر ممنونم دوست خوبم

سلام. خیلی از شنیدن خبر موفقیتتون خوشحالم. به نظر من بسیار کار خوبی کردید که تنها با اسلاید ها کار کردید. خیلی جلوه ی خوبی داره. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشید و به بهترین ها که قطعا لیاقتش رو دارید برسید.

سلام بر سمانه خانم. تبریک میگم بهتون و امیدوارم که در همه ی مراحل زندگی به همین ترتیب موفق بشید. یه سؤال: ببخشید میوه شیرینی به اندازه ی کافی هست یا نه؟ خخخخ. اگه نیست بریم برداریم تا تموم نشده. اگه هم هست واقعاً تعجب داره. آخه شما اصفهانی هستین خخخخخ!!!!!!!!!!!!!!!!! ههههه.
الفراااااااار.

سلام آقای خیر اندیش شما نگران میوه و شیرینی نباشید اینجا تمام میوه ها و شیرینی ها از نوع مجازی هست و چون خرجی نداره هر روز ما میتونیم از این جشن ها و مهمونی ها بگیریم خخخ راستی تشکر بابت تبریکتون به الهام خانم هم سلام برسونید

سلام سپاس از پیام تبریکتون خب حالا که اینجوریه بذارید یه آمار بگیرم ببینم کیا میان برای جشن واقعی اونوقت اگر تعداد بالا بود و بیش از یک نفر بود منم در حد وسع خودم یه جشن تو دنیای واقعی نمیگیرم خخخخخخ

سلام بر شما
ما هم خوشحال از خوشحالی شما و امید که همیشه خوشحال باشید و بهترین ها از آن شما باشه توی تمام مراحل زندگیتون هم کاری هم اجتماعی هم تحصیلی و هم اونایی که بلد نیستم .
همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه به امید حق
در پناه حق

سلام سلام صد تا سلام هزارو بیست بیست تا سلام خخخ.
دورود بر سمانه بانوی فوق لیسانس باحال.
بسیاااااار تبریک و تهنیت بر تو دوست خوب و با استعداد.
فارغ التحصیلیت مبارک.
اولین پستت هم تبارک.
من هزاران خوردنی رو نمیخوام حدود ۷۲۸ تاش برام کفایت میکنه، اگه بازم خواستم میگم خخخ.
هم ببخشید که یه ذره دیر رسیدم، و هم خوشحال شدم برای همه اتفاق های خوبی که برات افتاده.
همیشه شاد و موفق باشی.

سلاااام بر دایی باحااال محله خوب هستید خوشحالم که قابل دونستید و تشریف اوردید از پیام تبریکاتتون کمال تشکر و سپاس رو دارم در مورد خوراکی هم شما هرچقدر طلب کنید پیدا میشه اصلا نگران اتمامش نباشید

درود بر شما.
من هم ورود شما رو به جمع اعضای هیات تحریرییه گوشکن و موفقیت تحصیلی شما رو تبریک و شادباش عرض میکنم. اعتماد به نفس و اتکا شما به نیروی اعجازآور توکل و توسل که گاهی اوقات واقعا غوغا میکنه, از دید من درخور تحسینه. از این که در مرحله تحقیق هم از مواجه شدن با یک سری مشکلات مایوس نشدید, روحیه بالا و خستگیناپذیر شما درخور تحسین است به مراتب بالاتر. چون این مقطع از زندگی بالاخره میگذره ولی چنین روحیه ای همیشه و همه جا به کارتون میاد.
امید که بعد از این هم همواره شنونده و بیننده توفیقات شما بوده و همسفر لحظات شاد و دلپذیرتون باشیم.
سبز باشید.

سلام خوشآمدین
آخ نگید یاد گرفتاری های دفاع خودم افتادم یکی رو برای یادداشت برده بودم پرسش داوران رو بنویسه و کلمات کلیدی که من آروم در جواب میگفتم تا موقع دفاع بخونه ازشون اجازه گرفته بودم موقع پاسخ بعد ۲۰ دقیقه گفت:
نه دیگه چیزی ننوشتم!!!
که اساتید دوباره مرور کردن حرفاشونو منم جواب دادم
شاد باشید و بی کینه و عادل

سلام سمانه جونم, اگه پیام میومد دومین کسی بودم که کامنت میدادم, این قدر نوشتم و نیومد که خسته شدم, تبریک از صمیم قلبمو پذیرا باش, امیدوارم در تمام مراحل زندگیت مثل درست موفق و پیروز باشی, هزاار هزااار گل مریم و رز تقدیم به دوست عزیزتر از گلم,

سلاااام زهره جونم خوشحالم که سعی و تلاشت جواب داد و پیامت بالاخره اومد منم برات بهترین ها رو آرزو میکنم دوست همیشگی خودم از پیام تبریکت هم تشکر ویژه میکنم امیدوارم همواره موفق و پیروز باشی و جشن موفقیت هاتو اینجا باهم بگیریم

سلام سمانه جان اولا بهت تبریک میگم فارغ التحصیلی و این پشتکار قشنگتو بعد این که چه زجری کشیدی در اون لحظه و چه قدر استرس داشتی کاملا درکت میکنم چون من هم در این مواقع مخصوصا روز سمینارم با همین مشکلات و استرس ها دچار بودم در حدی استرس داشتم که الان با توضیح شما همه اون لحظه ها برام تداعی شد و انگار همین الان میخواد اتفاق بیفته

درود
شما و ۱۹ نفر دیگر این پست رو پسندیدید!
این پست رو دیگه نمی پسندم!
تبریکات ما را از فرسنگ ها دور تر پذیرا باشید .
همت و سعی شما را می ستاییم و امید بهروزی و موفقیت روز افزون برایتان داریم.
آیا شما همان سمانه ای هستید که دو سال قبل نحوه نصب تاکس را خوانده بودید و برای دائمی کردن آن دچار مشکل بودید ؟
به هر حال توفیقات روز افزون را برای شما دارم و خوشحال هستم که نابینایان مدیران بسیار قوی را در میان خودشان دارند .
احسنتبر همت و سعی شما .

سلاااااااااام سمانه جون. به خدا انقدر از موفقیتت خوشحاااال شدم که نگو.
خییییییییلی بهت تبریک میگم دوست عزیزم. ببخشید دیر رسیدم. فکر نکنم دیگه چیزی برام گذاشته باشن دوستان خخخ ولی اشکال نداره یه دونه نون خامه ای هم گیرم بیاد کافیه…
آرزومند آرزوهای قشنگت تبسم امضا خخخ

سلاااااام بر تبسم مهربون محله منم از حضورت اینجااااا خیلی خوشحاااااال شدم . تشکر به خاطر پیام تبریکت . آرزومند موفقیت های بسیار و خوشبختی شما دوست عزیز را همواره خواهانم امضا سمانه خخخخخخ

سلام بر خانم سمانه ی عزیز
من هم به شما تبریک میگم ان شائ الله که همیشه شاد باشین و مهمونی هاتون هم برقرار برای بزرگمهر هم از لواشک هاتون برداشتم ،متشکر از این که خوشحالی تون رو با ما تقسیم کردین.همیشه پیروز باشید و سربلند

سلام سمانه، واااااای که نمیدونی از خوندن این خبر چقدر خوشحال شدم، صمیمانه بهت تبریک میگم،
ببخشید که دیر اومدم، فارغ التحصیل شدن در رشته ای که آدم بهش علاقه داره واقعا لذت بخشه.
من اصلا فرصت نکردم کامنت ها رو بخونم، بنابر این نمیدونم دوستان چیا گفتن، چیا نگفتن.
پس معذرت اگه سؤالها تکراری هستش.
منابع این رشته رو چی جوری فراهم میکردی؟ با توجه به این که در ایران کمتر نابینایی وارد این رشته شده و این سختی کارتو چندین برابر میکنه.
مثلا دسترسی ما به منابع رشته زبان خیلی بیشتر بود. چه منابع صوتی چه بریل.
مقطع کارشناسی و مقطع ارشدتو تو کدوم دانشگاه خوندی و معدل هر دو مقطعت چقدر شد.
من یادمه همیشه به ما میگفتن نابینا ها مجبورن در رشته علوم انسانی درس بخونن و این اواخر هم برخی ها به رشته کامپیوتر و موسیقی گرایش پیدا کردن.
اما نشنیده بودم تالا نابینایی ریاضی فیزیک، یا تجربی بخونه. چطور با رشته ریاضی کنار اومدی و طبیعتا دبیرستان باید تلفیقی خونده باشی.
من مطمئنم با این پشتکار میتونی یه شغل خوب پیدا کنی. اگر من جای تو بودم به جای ادامه دادن مقطع دکترا اولویت اولمو تثبیت موقعیت شغلیم قرار میدادم بعد ادامه تحصیل در مقطع بالاتر.
اوووووووه. کلی سؤال دیگه هم دارم اما نمیخوام بیشتر از این مزاحمت بشم.
آدم های با لیاقت و زحمتکش، شک نکن که یه روز ثمره زحماتشون رو میبینن و تو یکی از اون افرادی.
پیروز باشی هم محله ای گرامی.

سلاااام بر خبرنگار و هواشناس سخت کوش محله خیلی خوشحال شدم که حضورتون رو اینجا دیدم ابتدا از پیام تبریکتون تشکر میکنم . در مورد سوالها هم باید بگم که شما هرچقدر دوست دارید سوال بپرسید من عاااااشق سوال جواب دادن هستم خخخخخ فقط الآن بخوام جواب اینا رو بگم شاید یکمی باور نکنید و بگید که از خودش داره تعریف میکنه ولی خدا شاهده همش حقیقت داره خخخخ خب من باید بگم که چون دارای مشکل rp هستم از ابتدا در مدارس عادی تحصیل کردم تا دوره ی پیش دانشگاهیم حتی یکبار هم گذرم به مدارس نابینایان نیفتاد ولی تغریبا از کلاس پنجم دبستان بود که متوجه شدم مشکل بیناییم جدیه اونم از یه امتحان ریاضی وقتی معلممون برگه ها رو بهمون داد دیدم که تمام اعداد رو اشتباه دیدم و خلاصه اینکه نمره ی خوبی نگرفتم خخخخخ گذشت و هی بیناییم کم شد تا به دبیرستان رسیدم ابتدای دبیرستان با بزرگ کردن برگه ها میتونستم به راحتی بخونم و امتحان بدم ولی خب فقط سال اول اینجوری بود و از سالهای بعد حتی بزرگترین خط ها رو هم نمیتونستم بخونم از جایی هم که علاقه ی زیادی به ریاضی و فیزیک داشتم تمام ریاضی سال اول و همچنین فیزیک رو من به جای معلم میرفتم تدریس میکردم خخخخ معلم میومد سر کلاس منو صدا میزد پای تخته و من شروع میکردم به توضیح دادن اون هم جاهایی که لازم بود رو توضیح بیشتری میداد بعد هم که رشته ی ریاضی رو انتخاب کردم با مخالفت شدید مدیر و معلم ها مواجه شدم میگفتند باید تغییر رشته بدی که من برای اثبات خودم همون ریاضی رو خوندم خخخخخ البته این رو هم بگم که معلما هر کاری کردن که من پشیمون بشم حتی با نمره ندادن بهم ولی خب دیدن که من از راه خودم بر نمیگردم خخخخ البته بگذریم که بعدش متوجه علاقه و استعداد من تو این رشته شدن و از کارهای خودشون دست برداشتند هههه خب چند سال دبیرستان با موسسه ابابصیر آشنا شدم ولی اون ها هم سعی کردن که من رو از خوندن رشته ریاضی منصرف کنند بهم میگفتند که هیچ نابینایی رشته ریاضی نخونده برای همین هیچ منبعی برای این رشته نیست پس برو رشتتو عوض کن حتی معلم رابط هم بهم برای امتحانات نمیدادن منم برای همین دیگه به اونجا نرفتم خخخخ پس برای درس خوندن هیچ منبعی هم نداشتم البته من من یاد گرفته بودم که مطالب رو سر کلاس به خوبی گوش بدم و یاد بگیرم خب این هم خیلی امکان پذیر نبود تو اون شرایط چون معلم که میرفت برای درس دادن همه چیز رو روی شکل یا فرمول توضیح میداد که من خیلی متوجه نمیشدم به هر حال سعی میکردم از همون گفته های معلمین مطالب رو یاد بگیرم. خب این از دبیرستان خخخخ برای انتخاب رشته ی دانشگاه دیگه از رشته های مهندسی راستش یکمی ترسیدم البته من به دلیل ارتباط نداشتن با نابینایان اصلا نمیدونستم که میشه با کامپیوتر کار کرد و گرنه مسلما رشته ی کامپیوتر یکی از الویتهای انتخابم میشد تنها رشته هایی که میتونستم انتخاب کنم رشته های مدیریت بود که قبول هم شدم تو طول چهار سال تحصیل حتی از یک کتاب گویا استفاده نکردم بریل هم که بلد نبودم و نیستم تو دوره ی دانشگاه هم همه چیز رو به خوبی سر کلاس یاد میگرفتم ولی خداییش اساتید خیلی ازم راضی بودن و همیشه تشویقم میکردن البته براشون جالب بود درس خوندن و امتحان دادن من همیشه بالاترین نمرات رو میگرفتم کلا طی هشت ترم همیشه جز دانشجوهای ممتاز بودم و در پایان دوره کارشناسی با معدل ۱۸:۵۰ شاگرد اول دانشگاه شدم نمرات درس ریاضیم و درسای مرتبط با ریاضی که کم هم نبودن رو کمتر از بیست نگرفتم خخخخخخخخخ حتی برای دوره ی ارشد بدون کنکور میتونستم به خاطر رتبه اولیم برم تحصیل کنم که از اونجایی که ترم هفتم بودم و کنکور هم به طور آزمایشی دادم و نیمی از سوالات رو به خاطر وجود شکل و جدول نتونستم جواب بدم خخخخ با این حال قبول شدم و از امتیاز رتبه اولیم هم استفاده نکردم همونجوری موند خخخخ خب راستش تو دوره ارشد یکمی افت تحصیلی داشتم به چند دلیل یکی اذیت کردن اساتید ههه و دیگری هم به خاطر در دسترس نبودن منابع و حجم زیاد کتابها مثلا برای یک درس باید چهار جلد کتاب میخوندیم که هر جلد کتاب ۵۰۰ صفحه ای میشد تو طول این چند سال دانشگاه هم خواهرم خیلی بهم کمک کرد جزوات و کتابهایی رو که میخواستم برام میخوند و منم همونا رو گوش میدادم و میرفتم امتحان میدادم ولی خب برای دوره ی ارشد یکمی کار سخت تر بود به خاطر حجم زیاد کتابها و منابع وااااااای چقدر زیاد شد خخخخخ ببخشید که خودش یه پست شد

سلام بر سمانه کوشا ، سلام بر سمانه ، سقف آسمان ، ببین من و تو یه جورایی به هم نزدیکیم . سمانه یعنی سقف آسمون و رعد هم یعنی غرش آسمانی خخخخ
سمانه عزیزم ، خیلی خوشحال هستم. ولی کمی هم از دست معلما و دبیراتون که می خواستن شمارو از رشته مورد دلخواهتون منصرف کنن حرصم میگیره . شکلک اگه رعد اونجا بود با همشون در میفتاد.خخخخ
سمانه جون ، خواستم با مطلبی طنز گونه در اینجا کامنت بذارم ، بشم همون بابابزرگه شکمو و بذله گو و کلی بخندونمت ولی وقتی یه نگاه به کامنت بالا انداختم و از دردی که تو این جامعه از دست همکارای من کشیدی حالم بد شد.
در آخر مؤفقیت روز افزون شما رو از خدا خواستارم. امیدوارم به تمام آرزوهای قشنگت برسی. یه متن ادبی که مطمئن هستم شنیدی برات میذارم ،اگه بی ربط می نویسم ،شرمنده ، در نهایت بدون که خیییلی برات خوشحالم
خدا در دو جا به بندگانش می‌خندد !!!
یکی زمانی که همه دست به دست هم
می‌دهند تا یکی را ذلیل کنند و خدا نمی‌خواهد
و زمانی که همه دست به دست هم می‌دهند کسی را عزیز کنند
و خدا نمی‌خواهد .

سلاااام بر رعد بارانی بزرگ و مهربون خوشحالم که شما هم اینجا هستید از حضورتون خیلیییییی خوشحااااال شدم متنتون رو هم نخونده بودم خیلی زیبا بود ممنون بازم از این متنای زیبا برام بنویسید هههه

سلام، هزاران تبریک به خاطر موفقیتهایتان همراه با میلیون ها مرحبا به خاطر پشتکارتان و میلیاردها آرزوی خوب برای آینده تان تقدیم به شما خواهر سختکوش. انشا الله خبر فارغ التحصیلی دکترا و استخدام به عنوان عضو هیات علمی یک دانشگاه معتبر و … خلاصه همینطور خبر خوب ازتون بشنویم. یا علی.

سلام سمانه جونم
ببخشید انگار خیلی که نه خیلی خیلی خیلی دیر رسیدم
ولی از قدیم ندیم گفتند دیر رسیدن اشکال نداره هرگز نرسیدن بده پس شدددددیییییید فارغ التحصیلیت رو تبریک می‌گم که خداییش تبریک هم داره ….
صمیمانه برات آرزوی موفقیت می‌کنم و ان شا الله که بتونی به زودی زود و خیلی خیلی زود یه شغل مناسب با رشته ات پیدا کنی یعنی شغله تو رو پیدا کنه چون که خداااییش حق تو یافته شدن هستش …. بعد دیگه اساسی یه نهار دعوتمون کنی …..

سلام آمنه بانو جااااانم از اینکه دیر اومدی ولی با این حال تبریک گفتی تشکر میکنم اونم با با درصد بالااااااااااااااا …… خخخخخخ ……. امیدوارم واقعا بتونم یه شغل توووووووپ پیدا کنم هر وقت پیدا شد خبرتون میکنم به صرف ناهاااااار ….. خخخخخ البته خودم که میدونم پیدا نمیشه برای همین خیلی راحت ناهار رو پذیرا هستم ههههه به امید موفقیت و سربلندی دوست عزیزم نخودی بانو

درود بر شما خانم کریم زاده. وقت به خیر. از خوندن رنجهایی که کشیدید حس حسادت بهم دست داد اما از بابت موفقیتهاتون احساس غرور میکنم. شما و امثالتان افتخار جامعه ی نابینایانید. مرحبا به پشتکار شما. امیدوارم همیشه شاد باشی

دیدگاهتان را بنویسید