خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ما کجا آنها کجا

به نام خدا.
هم محله ای های عزیز سلام
به ذهنم رسید پستی رو منتشر کنم و از چندتا مشکل بزرگ حرف بزنم که شاید ما زیاد به فکرش نباشیم
پس میرم سر اصل مطلب
امروزه در دنیا به نابینایان و معلولین توجه ویژه ای میشه و کسانی برای بهتر شدن زندگی اونا و استقلال بیشترشون تلاش میکنند.
قوانینی وجود داره که در تولید محصولات به نیاز معلولین هم توجه زیادی میشه.
و اخیرا میبینیم که نیازهای خیلی اثاثی ما توسط شرکتهای خارجی رفع شد. ویندوز Brian و کاری که محمود برای استقلال بیشتر ما در نصب ویندوز با نرم افزار LevTec انجام داد, ما رو تا حد بسیار زیادی مستقل کرد.
و این نرم افزار Levtec core recovery که با همکاری هم خریدیم واقعا مفیده و مشکلات زیادی رو از سر راه ما برمیداره.
با نگاهی کوتاه به تمام این نرم افزارها, میبینیم که هیچ کدوم از این شرکتهای ارائه دهنده به فکر تبلیغات خالی نیستند. اونا در برابر پولی که از مشتریهاشون میگیرند واقعا خدمات خوبی ارائه میدن. در واقع اونا توجه واقعی به معلولین دارن و به فکر سر هم کردن و تحویل دادن نیستن.
اما حالا بیایید به خودمون یه نگاهی بندازیم!؟ ما نابیناها خودمون هم با‌هم اتحاد نداریم و بعد انتظار داریم که دیگران به فکر ما باشن.
تنها جایی که تونست قدمی به سمت اتحاد ما برداره سایت گوشکن بود و جالب اینجا که عده ای باز هم نمیتونن این اتحاد رو ببینن و سعی در ایجاد اختلاف بین بچه ها رو دارن. عده ای از خود نابیناها.
حالا بیاید این سؤال رو از خودمون بپرسیم که: شرکتهایی که تو ایران دارن به ما نابیناها خدمات میدن چقدر برای ما کار مفید کردن؟
آیا اونا واقعا یکی از نیازهای ما رو بر‌طرف کردن؟
آیا اونا مشکل مالی داشتن که کارهای خوب ارائه نمیدن؟
چی داره میشه. اینجا که بهزیستی داره برای مثلا حمایت از نابیناها به این شرکتها میلیاردی پول میده!!!!!!!!!
نتیجه ای که من از عملکرد این شرکتها گرفتم این بود که: این شرکتها واقعا به فکر ما نیستن, اونا فقط به فکر اینن که یه چیزی سر‌هم کنن و به بهزیستی که واقعا هنوز درد یک نابینا رو حس نکرده بفروشن و بعد تو بوق و کرنا کنن که ما برای نابینایان در داخل کشور بدون وابستگی به خارج کارهای خارق العاده انجام دادیم.
اما همه ی ما میدونیم که تمام این چیزا دروغه. هیچ شرکتی نتونسته نرم افزاری منتشر کنه که به جاز وابسته نباشه و واقعا فارسیخوان باشه.
برجسته‌ نگارهای سر‌هم شده, نرم افزارهای بی قابلیت که به خاطرش صد ملیون پول گرفتن و من شک ندارم کسانی که واقعا از این نرم افزار استفاده میکنن تعدادشون انگشت‌شماره.
راستی بچه ها وعده هایی که شرکت پکتوس داد چی شد؟ شاید این وعده ها به این دلیل بود که شُکی که بعد از گرفتن صد ملیون به بچه ها وارد شد رفع بشه. و کم کم هم بچه ها یادشون میره دیگه. الان چقدر از اون وقت گذشته؟
راستی تا حالا به این فکر کردید که بعد از تشکیل یه کتابخونه چرا نهاد کتابخانه ها به طور طبیعی به کتابخونه ها برجسته‌نگار و نوید میده؟
و نیاز همه ی ما به یه OCR فارسی چقدر احساس میشه؟ کسانی که میخوان پایان‌نامه بنویسن این نیاز رو حس میکنن.
مسئولین شرکت پکتوس کفایت کافی رو برای رفع نیاز ما نابیناها ندارن و این رو همه ی ما نادیده میگیریم.
کاش آمار دقیقی از میلیاردها پولی که تا الان صرف خرید محصولات غیر مفید این شرکت شده رو داشتم تا اینجا مینوشتم. پولهایی که میتونست زندگی جمع نابینایان رو عوض کنه.
فقط صدا. مثل طبل میان تهی. که آوازش سهمگین است و اندرونش پوچ.

تا کی ما قراره نادیده گرفته بشیم. کی قراره ما هم تو این جامعه سهمی داشته باشیم.
همه ی ما حق داشتن بهترین چیزها رو داریم به شرط اینکه خودمون بخوایم.
چرا من اینا رو اینجا می‌نویسم؟ چون اینجا تنها جایی هست که افراد با صلیقه های مختلف میان و میشه حرفها رو راحت گفت.
هدف من از انتشار این مطلب فقط یه تذکر ساده بود. بقیه بر عهده ی شما.
موفق باشید. منتظر نظرات شما هستم

۲۸ دیدگاه دربارهٔ «ما کجا آنها کجا»

سلام. من اتفاقا دیشب هم بحث تقریبا مشابه این با خود امید داشتم، من به عنوان یک بینایی که با بعضی از موسسات و … که در زمینه نابینایی کار میکنن، گاها اعصابم از این قضیه خورد شده به شدت. بواسطه آشنایی با خیلی از دوستان نمیتونم اسم ببرم اما بودجه های خیلی زیادی به اسم نابیناها و حالا بقیه معلولیت ها و بیماریهای خاص مثل سرطان و … داره حیف و میل میشه. و این مسئله به عنوان یک معلول علتش همون عدم هماهنگی بین بچه ها و زیراب زدن های واقعا مسخره هست. باز حرفام شد تکرار حرفای امید اما خواستم بگم این دردها رو من هم با جون و دلم لمس کردم.شاید پکتوس و بهزیستی و … اونقدر قدرت گرفتن که ما نتونیم کاری کنیم اما حداقل یه ذره حواسمون به خودمون و موسسات شهرمون باشه.

سلام بر امید.
همچنین سلام بر جاسم.
همه این حرفها درست، این صحبتها مدت مدیدی هست که دارن جسته و گریخته مطرح میشن، ولی واقعا نه گروه قدرتمندی در میان ما نابیناها وجود داره که یه حرکت اساسی مبتنی بر قوانین حقوقی و جاری انجام بده، و نه اگر هم این گروه بود از حمایت مالی و معنوی خود بچه ها برخوردار میشد، چونکه همه ما به همدیگه شک داریم، و یا دوست نداریم اسم دوستی از ما بیشتر شنیده بشه و یا اصلا مطرح بشه.
سنگ انداز هم که تا دلتون بخواد کم نیست.
بنابر این باید یه گروه انتحاری برای نیل به اینجور هدفها تشکیل بشه.
از مطرح کردن این موضوع ممنونم و امیدوارم که جرقه ای باشه برای دستیابی به روزهای بهتر و پربارتر برای همه نابینایان.

سلام به جاسم و سلام بر آقا محمد. بله من کاملا با شما موافقم و هدف من از نوشتن این مطلب هم همینه. کاش همه به این ضرورت پی ببرن و همه با هم متحد بشیم هرچند از نظر عده ای اینا فقط شعارهای دست‌نیافتنی هست. اما باید به یه باور برسیم. که ما حق داریم. و به کسانی اجازه ندیم از ما سوِ استفاده کنن

با سلام به همه ی دوستان گرامی
درد زیاده و واگویه کردن این دردها، چیزی جز سر باز کردن زخمهای کهنه به وجود نمیاره.
بنابر این، بهتره این پست رو غنیمت بدونیم و با ارایه پیشنهادهای ارزنده، عملی و مؤثر، گامی جمعی در راه برطرف کردن اینگونه اجحافها در مورد حقوق نابینایان برداریم.
مثلا خود من یه پیشنهاد دارم که عرض می کنم.
یکی از امکاناتی که امروزه به وجود اومده، نوشتن نامه های سرگشاده و منتشر کردن اونها در سطح جهانه.
این کاری که من دارم پیشنهاد می کنم، با توجه به دور بودن این کار از موضوع چالش بر انگیز مذهب و سیاست، می تونه مؤثر واقع بشه و دوستان نابینا با امضای این نامه دست کم یه بار هم که شده، اتحادشون رو به رخ بکشن.
برای این کار، من وب سایت
http://www.change.org
رو پیشنهاد می کنم که در اونجا می شه با اجرای این طرح، به ایجاد یه دادخواست یا Petition کمر همت بست و این دادخواست یا نامه ی سرگشاده به نحوی تنظیم بشه که با هر بار امضا، یه کپی از اون به یه نهاد اثرگذار، مثلا نهاد ریاست جمهوری ارسال بشه.
به هر حال، من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم، تو خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال.
به نظرم، با دست روی دست گذاشتن هیچ سرنوشتی عوض نمیشه.
به هر حال، بیایید و در مورد این طرح نظر بدید و اگه به یه تفاهم جمعی برسیم، می شه این قدم ارزنده رو برای تحقق حقوق مسلم نابینایان برداشت.

درود دوست عزیز
من با شما موافق هستم. ولی متاسفانه این بحث بارها و بارها مطرح شده اما به نتیجه ای نرسیده. شخصا معتقد هستم تا یه انجمن ملی با رهبرانی صادق و مصمم در ایران به وجود نیاد (مثل NFB امریکا)، پیشرفتی حاصل نمی شه. اگه یه همچین گروهی داشتیم مثلا همه ی حقوقدانان نابینای عضو با هم همکاری می کردند و با استفاده از قوانین خود کشور از حقوق نابینایان دفاع می کردند. حتی اگه لازم بود شرکتها و مسئولین رو به دادگاه می کشیدند. توی امریکا اگه اشتباه نکنم همین NFB اپل رو از طریق قانونی مجبور کرد که اطمینان پیدا کنه که از این به بعد همه ی اپلیکیشنهای ارایه شده، برای نابینایان قابل دسترسی باشه.
ولی در ایران در هر شهری چند نفر جمع شده اند و یه انجمن راه انداختن که معمولا هیچ کاری جز دریافت بودجه ی مفت انجام نمیدن. یا به نابیناها برنج و روغن یا امثال اینها میدن. ما این مزخرفات رو نمی‌خایم بلکه حقمون رو می‌طلبیم.
موفق و سربلند باشید.

اگر این سایت که سه هزار بازدید کننده داره فقط پانصد تاشون هماهنگ بشند من مشکل را حل می کنم حد اقل در مورد پکتوس اگر پانصد نفر حاضر شدید و من تمام پول هایی که در این سالها رفته را بر نگرداندم شما هر کاری می خواهید با من انجام بدید
بله دوست عزیز حتی پانصد نفر هم نیستند این مشکل است و بس فکر نکن برای رسیدن به خواسته های قانونی هم می توان مثل خرید یه نرم افزار شست نفر را جمع کرد با پرداخت پنج هزار مشکل را حل کرد هرچند این کاری ارزشمند بود که جای بسی تقدیر دارد ولی کشور هایی که امروزه پیشرفت کرده اند مدت ها جان و مال و ….
داده اند تا حالا به این جا رسیده اند تاریخچه را بخوانید در مورد امور نابینایان
مرسی از پست به جایتان
تشکر
سپاس

سلام من هم با نظر دوستان موافقم اگر ما به فکر خودمون نباشیم کی میخواهد به فکرمون باشه به نظرم افراد زیادی با نامه موافق باشند البته امیدوارم آقای امینی انجمنها که اصلا به درد نمیخورند من میتونم قسم بخورم هشت ماه انجمن نرفتم چون فقط بودجه ها را به اسم ما میگیرند و میخورند واقعا اگر بتونیم کاری انجام بدهیم اما بیخیال بشیم مدیونیم چون خیلیا هستند که سنشون کم هست دو روز دیگه مثل ما میشوند که باید امکانات بیناها را ببینند و فقط حسرت بخورند که ای کاش ما هم میتونستیم از این پیشرفتها استفاده کنیم تو شهر ما شاید تعداد انگشت شماری بتونن از رایانه استفاده کنن همه تو خونه نشستند و فکرای بیخود میکنن دوستان همه پستاتون را لایک میکنم تا بعد

با سلام.
پیشاپیش از اینکه این دیدگاه قدری طولانی می شه صمیمانه عذرخواهی می کنم.
همونطور که قبلا عرض کردم، به نظر من، باید به فکر نوشتن یه نامه ی سرگشاده باشیم.
من تا جایی که به نظرم امکانپذیره، روندی رو عرض می کنم و تصمیمگیری با خودتون.
۱. میشه ابتدا به یه دیدگاه جمعی رسید که چه مواردی باید تو یه همچین نامه ای مطرح بشه.
۲. این نامه رو با یه متن رسمی، قابل قبول و درست از نظر املایی و نگارشی بنویسیم.
۳. این نامه رو در وب سایت
http://www.change.org
قرار بدیم.
۴. نامه طوری تنظیم بشه که با هر بار دیدگاه گذاشتن و یا هر گونه تغییری در محیط کاربری که این نامه رو ایجاد کرده، یه کپی از اون نامه به یه نهاد اثرگذار ارسال بشه که به باور من، بهترین مورد، نهاد ریاست جمهوریه.
۵. با مطلع کردن روزنامه های کثیر الانتشار، به اشتراک گذاشتن این نامه در گروههای مختلف و غیره بیش از پیش، نسبتن به جذب مخاطبین مختلف از سراسر کشور برای خوندن و امضای این نامه اقدام بشه.
گذشته از موارد بالا، باید چند مورد رو هم به عنوان پیشنهاد عرض کنم:
الف: به نظر من، حتی در خوشبینانه ترین حالت، سازمان بهزیستی تبدیل شده به یه نهاد بزرگ که وظیفه های متنوعی رو به دوش این سازمان گذاشتن.
بنابر این، بهتره بچه های نابینا خواهان تشکیل سازمان ملی رفاه نابینایان بشن.
امری که حتی تا دو سال بعد از انقلاب هم وجود داشت و این امر، باعث انجام یه کار تخصصی می شه.
سازمان بهزیستی حتی اگه سازمان خوب و دلسوزی هم باشه که من به هیچ وجه به این باور نرسیدم و نخواهم رسید، به دلیل عریض و طویل بودن ساختارهای اداری، قادر به انجام همه ی بخشهای وظایف اداری خودش نیست.
شما فقط به همین نکته توجه داشته باشید که این سازمان، در حال حاضر، رسیدگی به معلولین، زنان بی سرپرست، کودکان بی سرپرست یا بدسرپرست، معتادین و غیره رو به عهده داره.
خب مسلّمه که سنگ بزرگ، علامت نزدنه و این سازمان، به هیچ وجه نمیتونه در چنین دایره ی وسیعی حرکت کنه.
اگه ما در اجرای چنین طرحی موفق بشیم، اون وقت با یه سازمان طرف میشیم و میدونیم که وظیفش، فقط رسیدگی به امور نابینایانه و بس.
بنابر این، می تونیم در این صورت، از چنین سازمانی توقع داشته باشیم که به امر اشتغال، فراهم کردن تسهیلات خاص برای ازدواج، تسهیل قوانین استخدامی، ایجاد حقوق و بیمه ی معلولیت و همچنین ایجاد آموزش از طریق رسانه های گروهی برای نابینایان و به دست خود نابینایان اقدام کنه.

سلام. لایک جناب یک دوست. بچه ها واقعا سعی کنیم به خاطر خودمون این مسائل رو جدی بگیریم. چرا ما به این باور رسیدیم که یه حرفی زده میشه و تموم میشه؟. چرا شروع نکنیم؟ من خیلی با نامه ی سر‌گشاده موافقم چون نمیشه همه ی نابینایانی که واقعا پیگیر هستند رو از سراسر کشور دور هم جمع کرد. شرکت پکتوس داره بدون اینکه صداش در بیاد پولهای زیادی به اسم خدمت به نابینایان در‌میاره. در حالی که واقعا خدمت قابل قبولی نداشته. و اون وقت. نابینایان تحثیل‌کرده ی ما نشستن و هیچی هم نمیگن. در حالی که ما نابینایان حقوقدان خیلی معروفی هم داریم

با سلام به شما.
متأسفانه انفعال بچه های نابینا همیشه و همیشه برای من آزاردهنده بوده،هست و خواهد بود.
بنابر این، من حرفی ندارم بزنم جز اینکه اگه الان این پست شما به جای این مسأله ی جدی دعوت به قهوه خونه بود و یا دعوت به جوک گفتن و جوک شنیدن، بدون تردید، الان بیش از صد دیدگاه زیر پست قرار داشت.
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست.
اگه بخوام به روش مرسوم که به طور عام در ایران وجود داره و به طور خاص بین دوستان نابینا عمل کنم، باید بگم خب به من چه.
من که کار دارم. زندگیم هم خدا رو شکر می گذره.
اگه مشکل خرید چیزی رو هم داشته باشم یا از داخل تهیه می کنم یا از خارج.
اگرم مشکل یه کتاب باشه پول میدم و ضبطش می کنم و زیر منت این سازمان ناکارآمد به نام بهزیستی هم نمیرم.
شما خودتون نگاه کنید که چه استقبال گرمی از این پست شده.
چقدر دیدگاه داریم اینجا.
چه کسی حاضره قدمی برداره.
بازم با تأکید میگم که قرار نیست کسی که می بینه درد کسی رو که نمی بینه بفهمه و این کاملا طبیعیه.
مشکل اینجاست که به نظر من، یه داروی مخدر در رگهای جامعه نابینایان تزریق شده که اثر بی حسی بسیار قویی داره.
اگه الان بحث بن و دریافت چهار کیلو برنج و روغن بود، قطعا این کار با استقبال گرم ملت همیشه در صحنه مواجه شده بود چون این یه داروی موقّتیه و ما هیچ وقت دنبال انجام کار بلند مدت نیستیم.
چیزی جز اظهار تأسف ندارم که بگم مگه اینکه در ساعات و روزهای آینده، بچه ها ثابت کنن که من در اشتباهم و قراره یه بارم که شده، یه کار جمعی انجام بشه.
موفق باشید.

سلام.
من با نامه ی سرگشاده شدید موافقم.
این بحث یه بار دیگه هم مطرح شد ولی نیمه کاره رها شد.
لطفً پیگیریهای بعدی رو هم انجام بدید.
راهش هم اینه که یه متن پیشنویس رو در قالب یه پست اینجا بذاریم و این متن رو با همفکری هم تکمیلش کنیم.
البته پیشنویس اون رو هم سه چهار نفر از بچه های حقوقی و ادبیمون انجام بدن که بعد هم کار ویرایشش و تغییرات احتمالی به عهده ی این دوستان به عنوان مسئول این پروژه باشه.
ممنون.

درود.
از دوستانی همچون یک دوست و محمدی و مهدیه میخواهم که روند ثبتنام در محله را طی کنند تا دیدگاه هایشان در انتظار نماند و نیازی به حل معما هم نداشته باشند.
اما درمورد موضوع مورد بحث باید عرض کنم که بر فرض اگر ما از پکتوس شکایت کنیم که آقا این شرکت دارد فلان میکند و بهمان. میدانید این شرکت اولین کاری که میکند چه خواهد بود.
.
.
.
بله. اولین کارش این بود که احتمالا سراغ دکتر صابری یا وکیل نابینای دیگری خواهد رفت و او را بعنوان وکیل مدافع خودش استخدام خواهد کرد.
درست همین کاری که چند سال پیش انجام داد
و توسط آقای صابری آقای سعید فیضی و چند نفر دیگر را به دادگاه کشاند.
من با این درخواست که یک مؤسسه ملی ویژه نابینایان داشته باشیم موافقم.
ولی خب دولت و مجلس زیر بار نخواهند رفت
به این بهانه که میخواهند دولت را کوچک کنند و تشکیل یک سازمان جدید با این هدف و سیاست مغایرت دارد.
ولی خب باید اصرار کرد تلاش کرد مرتب گفت راه های قانونی را شناسایی کرد.
به هر حال گمان نمیکنم اگر در نامه ای مطالب منطقی و مفید باشد کسی با آن مخالفتی داشته باشد.
به هر حال من هم هستم.

با سلام دوباره به حضور شما دوستان گرامی.
از اونجا که به قول معروف، دو صد گفته چون نیم کردار نیست، من به عنوان نمونه یه متن رو به حضورتون تقدیم می کنم و هنوز متنم رو کامل نکردم و خوشحال می شم کسی موارد ۲و ۳و ۴و غیره رو به این متن اضافه کنه تا شاید راه به جایی ببریم.
پس تعجب نکنید اگه این متن، فقط دارای یک شماره به عنوان درخواست هست و دوست دارم دیگران هم چیزی به عنوان نظر و عقیده از خودشون بروز بدن.
اینم از متن نامه:
————
بسمه تعالی:
ریاست محترم جمهوری، جناب آقای دکتر روحانی:
با سلام، احتراما به عرض می رساند که با گسترش فنآوریهای نوین و ارتباط روز افزون ملل

مختلف، جامعه ی نابینایان ایران نیز شامل این ارتباط روز افزون بوده و از طریق ارتباط با

نهادهای بین المللی مختلف که به گونه ی روز افزونی در حال گسترش خدمات خود در جهت

رفاه حال نابینایان هستند، از دستآوردهای موجود در سطح جهان مطلع گشته و عمیقا خواهان

آن است که در ایران عزیزمان نیز، با ما همچون همه ی شهروندان برخورد شده و امکاناتی در

اختیار ما قرار گیرد تا مانند دیگر هموطنانمان بتوانیم در روند رشد اجتماعی و اقتصادی کشورمان

سهیم باشیم و به عنوان یک نیروی مولد و دارای زندگی شرافتمندانه شناخته شویم.
به عقیده ی ما نمی توان از رشد و توسعه دم زد در حالی که قشری از جامعه صرفا به دلیل

اقلیت بودن، از این رشد بهره مند نشوند.
در این راستا، موارد زیر، ذیلا به عنوان پیشنهادهای ما نابینایان ایرانی به حضور شما عرضه

می گردد باشد که با توجهات آن مقام عالیقدر، زمینه ی تحولی در معیشت نابینایان پدید آمده و

این تحول تا سالهای سال، هر فرد نابینا را به قدردانی از شما و دولت تدبیر و امید سوق دهد.
۱. در حال حاضر، سازمان محترم بهزیستی، به عنوان تنها متولی امور معلولین و از جمله

نابینایان در سراسر کشور عمل می کند.
با توجه به گسترده بودن دامنه مسؤولیتهای این سازمان و مغفول ماندن بخشهای زیادی از این

مسؤولیتها، از جمله آن بخش از شرح وظایف سازمان بهزیستی که مستقیما و یا به طور غیر مستقیم

به معیشت، اشتغال، تحصیل، ازدواج، مسکن و رفاه عمومی نابینایان مربوط است، متعاقبا

پیشنهاد می گردد که سازمانی تحت عنوان سازمان ملی رفاه نابینایان و کمبینایان جمهوری

اسلامی ایران تشکیل شود تا به طور مستقیم پاسخگوی نیازهای نابینایان و برآورده ساختن آنها

از بدو تولد تا کهنسالی باشد.
لازم به ذکر است که در اکثر کشورهای جهان، تشکیل چنین نهادی مقدمه ی تخصصی شدن

امور نابینایان، وضع مقررات لازم برای ایجاد رفاه عمومی این قشر و به طور کلی برجسته

ترین عامل ایجاد تغییر در زندگی این افراد بوده است به نحوی که در رأس چنین نهادهایی افراد

پاسخگو وجود داشته اند و دارند و طی فرایندی قابل قبول، نابینایان و کمبینایان کشورهایی که

دارای چنین نهادهای ملیی هستند، مستقیما در امور خود مداخله نموده و به تصمیم گیریهای کلان

یاری می رسانند.

یک دوست عزیز من فکر میکنم فعلا به همین یک مورد بسنده کنیم و بنتیجه برسیم قدم بزرگی برداشته ایم.
بنا بر این بیایید از راه هایی که میدانی این نامه را امضا کنیم و بفرستیم. و بعد از طرق مختلف آن را پی بگیریم.
این نظر من بود تا ببینیم دیگران چه نظری دارند.
نامه هرچه کوتاهتر و مختصر تر باشد بهتر بنتیجه میرسد تا اینکه تبدیل به طومار یا مثلا قطعنامه ی چندین ماده ای بشود.
ممنون از همتی که به خرج دادی و این پیشنویس را تهیه کردی.

سلام من همیشه موافق گرفتن حق هستم و هر کمکی از دستم بر بیاد وظیفه دارم که انجام بدم طبق قوانین کشور وقتی انجمن و نهادی به ثبت میرسه امکاناتی کم یا زیاد بهش تعلق میگیره مهم اینه که از همون اول قدمها درست برداشته بشه تا بعدها به اختلاف نرسه .وکلای محله هم میتونن کمک خوبی باشن .با تشکر

بچه ها من متن یک دوست را یک کوچولو ویرایش کردم میخوام ببینم آیا کسی میتونه متوجه بشه که این ویرایشها و تغییرات جزئی کدامند؟
چرا سکوت کردین. چرا نمیگید که نامه ی یک دوست خوبه یا نه باهاش موافقید یا نه. کجاااایییید

با سلام.
به نظرم بهتره به جای نگاه به گوینده ی سخن، به خود سخن توجه کنیم.
چه اهمیتی داره که من کی هستم؟
زمانی این امر مهمه که از لابلای نوشته های من، بار حقوقی مبنی بر تضییع حقوق شما به عنوان یک شخص حقیقی یا حقوقی دیده بشه.
بنابر این، استدعا می کنم با این سؤال که به نظرم اثری در اصل هدف نداره، اذهان ر به مسیر دیگه ای نبرید که معلوم نیست اون مسیر بنیاد این پست رو تغییر بده یا نه.
ممنون.

ضمنا من به هیچ وجه ادعایی مبنی بر انجام همه کار واسه نابینایان نکردم.
دوستی درد دلی کرد، من هم شنیدم درست مثل شما و هر مخاطب دیگه ای که این پرت رو خونده.
بعد از خوندن این متن و شکواییه چیزی رو که به نظرم درست میاد مطرح کردم و شما هم حاصل اون ایده رو در قالب این متن و دیدگاههای من دیدید.
بنابر این، به قول معروف، گر تو بهتر می زنی، بستان بزن.
اگه شما هم نظری برای پیشبرد امور نابینایان دارید بفرمایید که باعث روشن شدن اذهان دوستان نابینا و کمبینا و شفافیت در این مورد برای همدلان بینا بشه.
فکر می کنم دیگه نیازی به این بحث بیهوده نیست و اجازه بدید دوباره به اصل بحث برگردیم و کار مفیدی رو از طریق یه همدلی جمعی انجام بدیم.
موفق باشید.

سلام. هدف من از انتشار این پست انجام یه کار مهم برای خودمون بود. ولی……. فکر میکنم هنوز جمع بچه ها به این نتیجه نرسیده باشن. بنابر این این بحث نمیتونه نتیجه ی واقعی رو داشته باشه از استقبالی که از این پست شد همه چیز مشخصه. ولی من ایده ی جناب یک دوست رو به شدت میپسندم و سعی میکنم خودم با همراهی عده ای که دردهای نابینایان رو درک کردند دنبال این بحث رو بگیرم.

من فکر میکنم این نامه خوبه ولی خودم دستی در نوشتن ندارم لذا خواهشمندم شما که میتونید نامه رو تکمیل کنید یا همین رو توی دیدگاههای همین پست به تصویب برسونید تا توی ی پست جدا، روند کار رو از طریق سایتی که یک‌دوست گفت، ادامه بدیم. الان شاید خیلی ها با رویکرد ی درد دل همیشگی و کلیشه ای به این پست نگاه کردند و شاید اصن کسی پست رو باز نکرده باشه. فعلا پستی با تیتری مناسب بزنیم بعدش اگه بچه ها استقبال نکردند اون وقت شک‌مون مبنی بر بی‌حس بودن کور جماعت به یقین تبدیل میشه و خیال‌مون راحت میشه که خواستیم بکنیم، کسی همراهی نکرد.

دیدگاهتان را بنویسید