خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
چگونه در کامپیوتر رقص نور درست کنیم و باعث تعجب دیگران بشویم

با سلام
این بار با روش ساخت رقص نور برای کامپیوتر خدمت رسیدیم
شاید ما نابینا باشیم و این ترفند به درد ما نخوره ولی می توانیم با چنین چیزهایی بچه های کوچک رو مشغول کنیم یا توجه بینا ها رو به خودمان جلب کنیم
خب خب اگر علاقه دارین نوشته ی زیر رو به صورت کامل کپی کرده و در یک فایل notepad ذخیره کنید توجه که باید این فایل رو با پسوند bat ذخیره کنید هر وقت شما بر روی فایل ایجاد شده اینتر کنید با رقص نور مواجه خواهید شد

@echo off
title baatoe3.vcp.ir – Disco
rem baatoe3.vcp.ir

@mode con cols=200 lines=68
:a
color 07
goto b
:b
color 17
goto c
:c
color 27
goto d
:d
color 37
goto e
:e
color 47
goto f
:f
color 57
goto g
:g
color 67
goto h
:h
color 77
goto i
:i
color 87
goto j
:j
color 97
goto k
:k
color a7
goto l
:l
color b7
goto m
:m
color c7
goto n
:n
color d7
goto o
😮
color e7
goto p
:p
color f7
goto a

۲۶ دیدگاه دربارهٔ «چگونه در کامپیوتر رقص نور درست کنیم و باعث تعجب دیگران بشویم»

خخخخخ سلام سایت من یا مجتبی یا سعید یا کسی دیگه نداریم این سایتها برای همه هستند و من همیشه در محله و سایتهای دیگه نیز هستم خخخ فقط قصدمان کمک به هم نوع هست و بس مگر نه هیچ سودی برای من و امثال من ندارد البته که سایت رو گفتم خخخخ

رعد بزرگ لنگانو منگان وارد میشه و با صدای مهیبی میگه :
سیروسی سلام . خوبی پسر مهندسم ؟؟؟
میگم به جای اینکه کامپیوترو به حرکاته موزون در بیاری ، خودت همت کن و یه ورزشی به
خودت بده خخخخ و کمی به قول ملیس بپر بپر کن .
راستی نشنوم بگی رقص خخخخ حرکت موزون ههههه
این کامپیوتر بدبخت از دست تو کجا بره ههههه

خخخخخخ سلام ای رعد بزرگوار و پر هیبت و عصا آدم کش یا سر شکن می دونی حرکات ناموزون گفتی یاد چی افتادم آره زمان بچگیهایم که یه آهنربا می انداختیم زمین از خاک چیزهایی سیاه رنگ کوچکی جمع می کرد که بعدها فهمیدم آهن هست و آنها رو روی کاغذ می ریختیم و زیر کاغذ آهنربا رو این طرف آن طرف می کردیم هرز گاهی هم این براده آهن ها رقص می کردند ببخشین حرکات ناموزون انجام می دادند خخخ یادش بخیر یه کاغذ رو سر لیوان پر آب می گذاشتیم سر ته می کردیم ولی زمین نمی ریخت خخخ وای دارم جواب کامنت می نویسم یا یه پست می نویسم زیادی شد انگار خلاصه بابا رعدی جون ببین همش آدم رو به گذشته می بری ها خخخ مرسی که چنین هستی که همیشه آدم رو انرژی می دهی خودش هم هزاران گونی پر پر خودش هم سر بسته سوار بر ده زیر دریایی از چین آزم ایران خخخخ آزم رو غلت نوشتم خخخ خوب کردم چند تا غلت دیگه هم دارم ولی امدی بود ییا عمدی خخخخ

رعد بزرگ با صدایی بسان غرررررش فیل ژیان به سیروسی میگه :
منم الانه یادم اومد که چیو میگی خخخ خوب آهنربا و براده ها و حرکات ناموزونه اونا یادت مونده هههه
سیروسی تو اگه بینا بودی این کامپیوترو به چه کارایی که وادار نمی کردی ؟؟؟
آخه مثلاََ نبینی و رقصو مقص آوردی نورارو ههه اگه بینا بودی که دیگه هییییچچچ.
+++
راستی سیروس الزمان غلط در املا بنداز من که هنوز نفهمیدم چرا نابینا شدی ؟؟؟

خب خب جواب رو با یک شعر می گویم
مرا نگویید چه شد چنین شدی
مرا در باد رها کنید تا با باد بوزم
همه آبها مرا با خود جاری سازند
هیچ نگویید و نگویید
مرا سکوت بسیار خواهان هست
مرا دردی جانگداز یاران هست
هرگز نگویم که زخمم از که بود
هرگز نگویم دردم از چه بود
مرا بودن نبود در آن که بودم
اینم که هستم و باید باشم
شکر می کنم خدا را
مرا چنین کرد که خواست
من نیز هستم آنکه که خواست
خخخخ همین الان این شعر بی محتوا رو سرودم نمی دونم چه حسی به سراغم آمد خخخ مرسی

سیروسی خودتی ؟؟؟
کی این جملات شیکو پیکو از خودش ساطع کرد ؟؟؟
ترررررشی ممنوع ….
رعد به تو امیدوار شده خخخخ شعر میگی خخخ
از مریخیای کامپیوتردان این حرفا و این اشعار بعیده خخخخ
رعد بزرگ کمی شوکه پوکه شده هههه سیروسی شاعر شده … چه چیزا … چه حرفا …
آدم شاخ در میاره هههه

دیدگاهتان را بنویسید