سلاااااااااام به همه ی شما کوچکولوهای واقعی و کوچکولوهای قبلا واقعی خخخ.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
خب این دفه هم اومدم با یه نوار قصه ی خیلی خیلی قدیمی ولی خیلی قشنگ.
این نوار قصه کار گروه هنری سوپر اسکوپ و شرکت چهل و هشت داستان هست.
اسمش هم هست انگشت طلایی.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چی میخواااااای؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بابا شاید من بخوام دو دقیقه تنها باشم خب.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عجب گیری کردیماااااا! بابا چی میخواید خب؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آهااااااان. لینک دانلودو هنوز نذاشتم؟
خب ببشخییییید.
خب حجمش بیست و شش مگابایت هست که از
اینجا
میتونید دانلودش کنید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بابا لینک دانلودم دادم دیگه. چی میخواید از جونم؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آهان. بله حق با شماست. بدون خداحافظی داشتم میرفتم.
تا پنجشنبه، مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بابا دیگه خداحافظی هم کردم که.
چی؟
نه باباااااا قرار ندارم.
اصلا از این به بعد قرار گذاشتم اول به شما میگم.
میگم اونجا رو مجتبی با اون خانمه داره میره.
.
.
.
.
.
حواسشون پرت شد.
تا نفهمیدن گولشون زدم، الفرااااااااااار.
۳۴ دیدگاه دربارهٔ «دانلود نوار قصه ی انگشت طلایی»
سلاااااااااااااام سلاااااااام! آخ جون بالاخره اول شدم!
مدالم رو میییییییییییییخوااااااااااااااااااااام خخخ!
الان میدانلودم!
ممنون!
سلام فرشته.
بله اول شدی.
اینم مدالت.
موفق باشی.
سلاااام بر شهرزاد خان قصه گوی معاصر خخخ.
خب مدال طلا رو که فرشته از آن خود کرد.
منم مدال نقره رو مال خود میکنم.
تا مدال بعدی خدا نگهدار.
سلام عمو.
شهرزادخان داریم مگه خخخ.
تا توزیع مدال بعدی خدانگهدار خخخ.
سلام بذار ببینم ما هم به مدال دست می یابیم یا نه؟ مرسی شهروز بابت این نوار قصه.
سلام حسین.
آره یه برنز رو گرفتی.
برو حالشو ببر.
مرسی که هستی.
عالی بود؛ ممنون.
سلام سعید.
مرسی از لطفت.
پیروز باشی.
سلام، میسی،خدافسی
سلام ملیسا، خواهش میکنم، خدافسی.
سلااااام شبو شوررررر .
انگشت طلایی همون دخترس که بالاخره دلو به دریا زدی و بهش انگشترو دادی ؟؟؟
از بس دستت برکت داره انگشتش طلااااا شده هههه
بابا تو دیگه کی هستی ؟؟؟
سلام رعد.
نه بابا یه مرد گنده هست که دوست داره دستش به هرچی میخوره تبدیل به طلا بشه که این آرزوش براورده میشه و …
بازم اشتباه کردی خخخ.
مرسی که هستی.
سلام کجا داری فرار می کنی ما حواسمون جمع جَمعه کجااااااا؟ بگیریدش. خخخ. وایسااااااااا.
ممنون بابت نوار قصه هایی که به طور منظم میذارید. موفق باشید.
سلام نازنین.
بابا من بیچاره هیچ گناااهی نداااارم خخخ.
بابا یه کسای دیگه دارن یه کارایی میکنن برید سراغ اوناااااا!
مرسی که هستی.
سلام شهروز
مرسی از قصه دانلودش کردم بعد میگوشمش
مرسی
سلام پریسیما.
مرسی که دانلودش کردی.
حتماً گوش بده.
موفق باشی.
سلام
آهان اینجوری خوبه!!!
اونجوری آدم بهش استرس دست میده و فکر میکنه که خدای نکرده اتفاقی برای شما یا عسل خانم افتاده،
ممنون دانلود کردم
سلام خانم کاظمیان.
نه بابا برای من اگه اتفاقی بیفته برای اون نمیفته خخخ.
ممنون از حضورتون.
موفق باشید.
سلاام
مرسیی از نوار قصه
میگم دهم شدم مداالمو بدهه زووود
ممنونم
شاااد. یعنی شااااااااععااااااعااااااعااااااد باشی
خدافسی
سلام آریا.
ببین برای دهمی دیگه مدال کاغذی هم بهت نمیدم افتاااااد؟
برو اون گوشه یه دست و یه پا بالا وایستا تا بهت نگفتم تکون نخور خخخ.
شاااااااااااااد باشی.
خخخخ
تا به حال یه طلا یه نقره یه برنز یه آلمینیوم یه استیل بهم دادی هنوز پلاستیکی شیشه ای و فایبر گلاس موندههه جر نزن مدااالمو بدههه
بیا بابا. این پلاستیکیش.
سلام: مرسی از پست: موفق باشی: مدال برنج رو بده که از آخر اول! برنج چه مدالی خخخخ
سلام مهدی. به تو که مدال حلب میدم.
مرسی که هستی.
سلام شهروز جان، انگشتت طلا و تنت بی بلا.
سلام جناب حاتمی عزیز.
ممنون از لطفتون.
پاینده باشید.
سلام.
چی می خواستم بگم یادم رفت! به جان خودم۱چیزی داشتم واسه گفتن یادم رفت ای بابا! تقصیر شهروزه.
آهان یادم اومد.
من یواشکی تعقیبت کردم همه چیز رو دیدم! الان هم باج می خوام وگرنه میرم به همه محله میگم.
آهاااآاااااآاااااای اهل محل! این شهروز…
سلام پریسا.
ببین یه آب زرشک درجه یک برات گذاشتم کنار میارم اردو بهت میدم ضداشو در نیار.
اوکی؟
آخیش حل شد.
البته اگه بشه به این آب زرشک اعتماد کرد! میگم یه وقت چیز میز توش نریخته باشی. خخخ.
پریساااااا حواست باشه. خخخ.
ناااااازنییییییین.
هییییییس.
پریسا بخور هیچی توش نیست.
شهروز چی خیال کردی؟ به نظرت بعد از اون بلا هایی که توی قهوه خونه سرم در آوردی با خوردنی هات، من باز هم ناآگاه میشم؟
ممنونم نازنین جونم. نگران نباش حواسم هست.
نه اینطوری نمیشه باید لو بدمش.
آهاااآاااآاااییی اهل محله! می دونید چیه؟ این شهروززززز…..
اصلا لو بده خخخ.
طلا که پاکه، چه منتش به خاکه خخخ.
بچه ها این شهروز…
وای باقی کامنتم رو با قیچی ویرایشش خورد! چه جوری لو بدم این رو وقتی قیچیش جلوی در ورود کامنت ها قدم می زنه آخه؟
ولی من گفتم ها! من لو دادم تقصیر خودتون بود که نخوندید.
داخل پرانتز:
من شهروز بنده خدا رو زیاد اذیتش می کنم. نیم دونم چرا. شاید چون آخر عمرمه و خودم نمی دونم. به هر حال شهروز هم محلی خوبمه و من در موردش و باهاش زیاد شوخی می کنم.
داخل پرانتز در پرانتز:
ولی همیشه گفتن۹۰درصد شوخی ها جدی هستن.
جفت پرانتز ها بسته.
وای خدا دیرم شد از زندگی امروز جا موندم باید بدوم. تقصیر شهروزه.
شاد باشی شهروز عزیز و شادکام باشید همگیتون از حال تا همیشه.
من تکذیییب میکنم.
هیچ چیز ویرایش نشده خخخ.
پریسا من با کسی تعارف ندارم. اگه ناراحت بشم یه طوری بهش میفهمونم.
پس راحت باش.
مرسی که هستی.