خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تربیت و آشنایی کودک نابینا با محیط اطراف

شلا،م،ی،که، امیدوارم که روزگار بر وفق مرادتون باااشه،اگه هم نباشه خودتون بر وفق مراد کنید دیگههه،خیخیخیخی،خخخخی
خب این کارا رو انجام بدید تا کودک گیگیلیتون که مشکل بینایی هم داره بهتر بتونه با اطرافش انس بگیره
یلیلیلیللیلیلللللییلیلیللیلیلی،یعنی که کلا بشینید باهاش بازی بازی کنید دیگه،واااای که من عاااشق بچه ها هستم که،یعنی دوش دالم باهاشون بازی بازی کنم،البته عروسکای خودمو بهشون نمیدم،اسنشم نمیدم،ولی بازیهای دیگه باهاشون میکنم که،واااای،خب بریم سر اصل مطلب…
1،2،3 ،،یوهوووووٱوووٱووووٱوووٱووووٱوووو
بازی ها و تمرینات زیادی است که می توان از آنها در شناخت این موارد به کودک کمک کنید،یکی از این بازیها برای شناخت اعضای بدن ،بازی تقلید کردن است ،مثلا با

تقلید از شما یک پایش را بالا ببرد یا با خمیر بازی مدلی از اشیاء را درست کند.

برای اینکه کودک بداند چگونه بدن را حرکت دهد،تمرینات مفیدند:

تقلید حرکات حیوانات و افراد،بازی در گودال های شنی و آبی،عبور از موانع و…

تمریناتی که به کودک در پیدا کردن چیزهای دیگر در ارتباط با بدنش کمک می کند شامل موارد زیر هستند.

فاصله بین دو مکان را با قدمهایش اندازه بگیرید(جاهای مختلف منزل)

با لمس کردن دیوار به اتاق ها برود

بازی پیدا کردن اشیا
برای اینکه کودک همراه با اطمینان حرکت آزادانه داشته باشد می توانید محل امنی را برای کودک فراهم کنید و کودک با استفاده از یک گاری یا یک کامیون در آن آزادانه

به بازی بپردازد و آن را درهمه جهات حرکت دهد.

شنوایی

مهمترین حس برای کودک نابینا حس شنواییست، ،استفاده از مهارت شنوایی برای شناخت دنیای اطراف تنها در سایه تقویت و هدایت صحیح امکان پذیر است.

شنوایی شامل چهار مرحله مجزا است ،که هر مرحله باید جداگانه تقویت شوند:

1- تشخیص صدا،
2-تفسیر صدا،
3- تعیین محل صدا،
4- در یافت انعکاسات صوتی…..

یک نکته مهم که باید بدان توجه کرد این است که کودک نباید همیشه در معرض صداها مستمر مثل رادیو قرار گیرد زیرا این امر به یاد گیری کودک در تفاوت گذاری بین

اصوات لطمه می زند.

1- تشخیص صدا:

برای تقویت مهارت تشخیص صدا باید هنر خوب گوش دادن را به کودک آموزش داد ،کودک صداهایی را که در اطراف می شنود را (هم صدای کوتاه و هم صدای بلند )برای شما بازگو

می کند و خود شما و بقیه را به این کار ترغیب نماید.بطور مثال صدای ظروف مواد غذایی را تشخیص دهد(لوبیا،چای و)،صدای جالب تولید کند (سوت بزنید ،تقلید صدا کنید)در مراحل بعد می توانید تمرینات را سختتر کنید ،مثلا صدای نفس کشیدن را تشخیص دهد و صدای انواع ماشین های کوچک و بزرگ و…

2- تفسیر صداها

از آنجا که می توانیم ببینیم ،با شنیدن صدای اطراف می توانیم آنها را تفسیر کنیم ولی باید توجه کودک نابینا را به این نکته جلب کنیم که چگونه می توان بدون دیدن

منبع تولید صداهای آنها را تفسیر کرد.در هر وقت ممکن کودک باید تجربه عملی در مورد چیزهایی که تولید صدا می کنند داشته باشد.کودک نابینا باید بتواند با شنیدن

صدایی مختلف مسیر حرکت خودش را مشخص کند.حتی ممکن است کودک بتواند با شنیدن صداها ((حس کند)) که بزرگی اتاق چقدر است.

3- تعیین محل صدا:

کودک نابینا به شرط عدم وجود ضایعه شنوایی باید بتواند محل صدا های ممتد و حتی صداهای کوتاه را تشخیص دهد و آن شیء یا صدا را پیدا کند،کودک باید بتواند تشخیص

دهد که آن صدا کجاست ،سمت چپ یا راست و… بگوید نزدیک کجاست ؟ (مثلا نزدیک آشپز خانه )،به آن اشاره کند،وآن را پیدا کند.

4- تعیین محل اشیاء از روی انعکاسات صوتی:

از طریق این توانایی تمام بچه های نا بینای مطلق قبل از رسیدن به مانعی وجود آن را تشخیص می دهند و نکته مهم در استفاده از این مهارت تمرین است،معمولا به این

حس،”حس شم فرد نابینا “می گویند که به صورت تحریکی روی صورت ایجاد می شود و این حس واقعا مربوط به شنوایی می شود.تمام صداهای اطراف ما از دیوارهایی که ما را احاطه

کرده اند منعکس می شوندو بدین طریق می توانیم تفاوت میان یک محل سر پو شیده با یک محل رو بازرا تشخیص دهیم،
کودکان نابینا به طور نا خود آگاه این مهارت را دارند

ولی آگاهانه در مورد آن فکر کنند ،بهتر می توانند از این مهارت بهره مند شوند.

خب دیگه واسه امروز بسه دیگه خخخ،یعنی که تمام تمام تماااام،فرت فرت،امیدوارم که مفید فایده بوده باشه که هوهوهوهوهوهو،خدافسی

۷۳ دیدگاه دربارهٔ «تربیت و آشنایی کودک نابینا با محیط اطراف»

سلاااااااام ملیساییی خوبی آیاااا؟
مرسی که این مطلب رو با ما به اشتراک گذاشتی
امیدوارم دیگه کودک نابینایی به دنیا نیاد تا بخواد از اینا استفاده کنه ولی اگر هم بیاد والدین باید بتونن کمکش کنن و این مقاله ها برای این کار لازم و ضروری هستن پس ممنون خانم روانشناس
بای بای

شلا،م،ی،که،خوبی پریسیمایی خواهش میکنم نانازم،آره واقعا منم امیدوارم که دیگه شاهد چنین اتفاقات ناخوشایندی نباشیم که،یعنی که میسی میسی میسی فراوونتا خانم وکیل جوووونم،دوشت دالم زیاد زیاد،هوهوهوهو،هوراااااآااایییی،خدافسی با،بااااایییی

سلااااااااام ملیساییش. خوبی عسلش؟ سلامتی نانازش؟ خخخخ
منم امیدوارم دیگه هیچ کودک نابینایی به دنیا نیاد. ولی الان خییییلی ها هستن که این مطلب کمک زیااادی بهشون میکنه.
ممنونم عزیییییزش.
پ ن: اون ش ها رو م هم در نظر بگیریاااا

سلااااااااام،خوبی تبسمم،واااای نه راستی چیزه تبسمش،خب چیه بابا مگه من جرئت دارم بگم تبسمم،نانازم،عزیزم،نفسم،آخه اون امیر میاد منو با عصاش دنبال میکنه که تو چیکار ناموس من داری آیااااااا،خخخخ،همون تبسمش نانازش و از این حرفا خوبه دیگه لی لی لی لیلیلیلی،آره واقعا منم امیدوارم که دیگه نابینایی پا به این دنیا نذاره که،آها دوباره و صدباره هم پیوندتون رو از ته ته ته ته ته ته ته قلبم صمیمانه تبریییییییییییک میگم،مراقب خودت و خودش باااااش،بوس بوس بوس،ماچ ماچ ماچ،هورااااٱااااٱااااٱااااا،خدافسی یعنی که با،باااااایییییی

سلاااام بر ملوسک خودم .
وااای اونقدر دوست دارم با مادرای نی نی بچه های نبین صحبت کنم که نگو .
ولی چه جالب که می تونن تفاوت میان یک محل سر پو شیده با یک محل رو باز تشخیص بدن.
ی سؤال دارم ، کودک نابینا از چه زمانی می تونه از عصا استفاده کنه ؟؟؟؟

سلاااااااااااااام خوبی بابا بژلگیم،ایشالاه که هیچ مامانی بچه،ش نبین نشه ایشالاه،آره این عالیه که بچههایی که نمیبینن میتونن از حواس دیگشون به نحو احسنت استفاده کنن،طبق تحقیقاتی که انجام دادم کودکان نابینا از ۳ یا ۴ سالگی میتونن که آموزش ببینن و عصا استفادشون بشه که،میسی میسی نانازم،بووووووووووس بووووووس

سلام ملیسا خانمی.
این خیلی خوبه که کلاس آموزشی میزارین
اما کاش خدا به همه لطف کنه که کسی دیگه نابینا یا با مشکل بینایی به دنیا نیاد
راستی کلاس آموزش بریل تموم شد یا استاد همچنان ادامه داره.
من دوست دارم بریل یاد بگیرم پس به آموزشهات نیاز دارم.
ملیسایی همیشه شاد مینویسی اما تو یک پست چنان گرفته بودی که شمارتو نداشتم بزنگم ببینم که چی شده دختر شاد ما چرا ناراحت شده
به هر حال همیشه شاد و بالنده و موفق باشی
.

سلااااٱاااا،ااا،اااا اااا اااا اااا ااااٱااااٱااام،خوبی سیتایی،آره واقعا ایشالاه که دیگه شاهد چنین اتفاقی نباشیم،آره نانازم آموزشا خیلی وقته که تموم شداهه اما تو انگاری یه مدت تو محله پیدات نبوداهه،خخخخخی،اگه میخوایی یاد بگیری من دانلود کل مجموعه آموزشی رو تو یه پست گذاشتم که میتونی از تو سرچ محله بزنی دانلود مجموعه کارگاه آموزشی خط بریل یا روی لینک دیدن همه نوشتههای ملیسا بری و از تو پستام پیداش کنی و ازش استفاده کنی و حالشو ببری،بعد اینکه اوهوم قربونت برم برام یه مشکلی که نه بهتره بگم یه مصیبتی پیش اومد که اینطوری شد که نباید میشد،خب گیگیلی من دوش دالی ارتباط بگیری ایمیلمو اینجا میذارم خواستی داشته باش،
mellisa.gh1@gmail.com
دوشت دالم زیاد زیاد،بوس بوس بوس بووووٱووووٱووووٱووووٱووووس،میسی از حضورت نانازم،خدافسی

شلا،م،ی،که،خوبی عمو حسین،یعنی دارم ریسه ریسه میرم که،یعنی میخندم همینطوری برا خودم که،خخخخ،آره عمو جیگیلی پیگیلیاتو مگه میشه که دوش نداشته باشی آیاااا،میسی میسی میسی عمویی که جالب بود یعنی،هوهوهوهوهوهوهو،شکلک گیگیلیاتو سلاااام زیاد برسون،خدافسی

سلااام بر آریا،خوبی آیا،میگم آره واقعا جاش خالیه خخخی،آها یعنی میخوایی بگی گربهه بچه،ت هست آیاااا،یعنی خخخخیخیخیخخیخخخخی،بعععله که لذت میبرم از زندگی،پس چی فکر کردی هوهوهوهوهو،میسی میسی میسی از حضورت،خدافسی

سلام بر ملیسا خانم فرشته ی مهربونم دوستان درست میگن واقعا جای این مطالب توی این محل خیلی خالی ی میگم خانمی توی مطلبت ننوشته بودی کودکان نابینا چه جوری باید از دوستان ناباب دوری کنند دوستانی که توی اردو شماره ی کفشها رو که عدسی نوشته بود و به هر کدوم از ما داده بود تا در پلاستیکی که کفش هامون رو درش بذاریم تا راحت تر بتونیم پیداشون کنیم رو عوض میکنند و دو ساعت بچه ها رو سر کار میذارن یا نصف شب میرن و میخوان که زنگ مردم رو بزنن که مثل بچه ها بهشون میگن صبر کنین صبح میایم زنگ میزنیم و فرار میکنیم یا یواشکی میرن چند تایی بی خبر از ما بستنی میخورند تازه تا حالا تونستیم اینا رو ازشون در بیاریم خدا میدونه دیگه چه جرمهایی رو مرتکب شدند من انتقام میگیرم وگر نه خودمو میکشم خدایا اینا دیگه کین خوبه دخترن تازه فهمیدم نصف شون زیر زمینه اگر پسر بودن چکار میکردن و این بود درد دلهای من از دست این آتیش پاره ها به تو هم نسیحت میکنم از این دوستهای ناباب دوری کن و آموزشش را هم برای طفلهای معصوم بذار شاید ما هم یاد بگیریم من که تصمیم گرفتم برم دفاع شخصیمو تقویت کنم ب بخش که بی ربط با پستت بود خدا میدونه وقتی اومدی و خوش حال دیدمت چقدر شاد شدم و چشمهام خیس شد و شروع کردم روی میز کارم ضرب زدن و خوش حالی کردن تا جایی که همه خیال کردند دیوانه شدم منم گفتم آره درست فهمیدین امیدوارم شاد باشی و غم نبینی ی کار کن هر وقت غمی خواست سراغت بیاد آدرس منو بهش بده چون من بهش آدت دارم خدا حافظ و پشت و پناهت باشد

سلااااام علیخانی خخخ اتفاقاً من خیلی خوشحال شدم که نیومدم خخخخ میدونی چرا ؟؟؟
چون رععععععذ بزرگ دوست داره همه جا ساکت باشه و در سکوت ی خوش صدا برامون آواز بخونه خخخخ
اگه رععععععد حکییییییم و بزرگ اونجا بود ، اجازه شلوغ کاری به کسی نمی داد خخخخ
از کامنتا فهمیدم که حتی معارفه هم به خوبی انجام نشده . شکلک مگه اونجا چه خبر بوده خخخخخ
جام اصلاً توی جمع های شلوغ پلوغ خالی نباشه . هاهاهاها
مگه صدای طبیعت و سازهای خوش صدا اونم توی طبیعت و باغ کم چیزیه که شلوغ آدمیزادی داشته باشیم خخخخ

میگم بابا بژلگی،تو که منو خوووب یعنی خوووب میشناسی کلا من اگه بودم تو هم اگه بودی من شلوغی پلوغی میکردم که،نمیشد که من یه جا ساکت ماکت بشینم به صدای طبیعت بگوشم،خب صدای طبیعت با فضولیهای ما میشه دلنشین دیگهههه،خیخیخیخخخخخخی

شلااااٱاااا،اااا،م،ی،که،خوبی عمویی،واااااییی میسی عمو،آره واقعا همینطوره،میگم عمو من از اینا فضولترم که،یعنی خدا بهتون رحم کرده که من نبودم وگرنه که اونجا رو رو سرم خراااااب میکردم،یعنی آتیش میسوزوندم در حدی که آتیش نشانی رو خبر میکردید یعنی من اینقد شیطونم یعنییی،هوهوهوهوووووٱوووو،یعنی کلا فضولی مضولی تو ذاااااتمه یعنی،میسی میسی عمو که خوشحال شدی،عمو،خوشحالم که خوشحالی،دوشت دالم عمویی،هورااااٱااااٱاااا،خدافسی یعنی که با،بااااآاااآاااییییییٱیییی….

آره جیگیلی جونم،حتما یه روز به کار میاد،البته گیگیلی سالم سالمترترترترا باشه که،آره نانازم خوبم،یعنی باید خوب باشم،دیگه چه میشه کرد آیاااا،یعنی که کلا باید بسازیم دیگههه،میسی میسی بوبولی من،بوس بوس بوووووس،خدافسی

سلااااٱاااا،ااا،ااا،اااا ااا ااا ااااآااا،م،ی،که،خوبی شهروز،میگم نه نمیتونم جدی باشم خب،یعنی که مدلم اینه که اصن جدی بودن تو ذاتم نیست یعنی،همینه دیگه،کلا بیخ ریشم دیگههه،بعد اینکه دلت ملاقه یا همون کفگیر کشیده آیااا،یعنی بذار مزدوج بشی من با معشوقت دوست میشم بهش میگم که یکمی با این کفگیر نوازشت کنه تا بدونی که این ملاقه هست یا مقاله خخخخیخیخیخییخخخخی،یعنی که میسی میسی از حضورت،ام،ام،امی،اووومی،خدافسی

سلام زییییییییییییییییییااااااااااااااد. خوفی که ملیسا؟مطلبت یه عالمه جالب انگیز بودش. یعنی واقعنی واقعنی بچه هایی که نابینا هستن به طور فطری این همه توانایی دارن؟خدا کنه خدا کنه که اینطوری باشه که واقعنی. اما خدا کنه یه روزی بیاد که همه عسسسسسسسسسسسلای دنیا بتونن دنیا رو ببینن . البته اول با قلبشون و بعدشم با چشای نازشون. وااااااااااای خدا جونم عاشق فرشته های نازت هستم.مسی مسی ملیساااااااااااااااا.
دوست جونا ؟چرا من از آخر اول میشم هممممش؟بازم مدرسه م دیر شد!!!!!!!!!!

سلااااااام خوبی لنا،بعععله که این همه توانایی دارن که،یعنی کلا گیگیلی های توانمندی هستن زیاااآاااد،ایشالاه که دیگه خخخخ،میشی میشی اژ حژولت ناناژم،بوس بوس بوووووس،خدافسی که یعنی هورااااااآاااایی.

سلام به ملیسای مهربون و شاد
مرسی از پست قشنگت من که دنیای کودک نابینا و توانمندیهاشو خوب میشناسم و به همسرم پیشنهاد دادم که این مقاله ی قشنگی که برامون گذاشتین رو بخونه و بیشتر با بزرگمهر بازی کنه .مثل همیشه عالی بود پیروز باشید

سلاااام بر بهترین مادر دنیا،خوبی آیاااا،میگم ایووول احسنت بهترین کار ممکن رو میکنه بابای بزرگمهر و شما که در تربیت فرزندتون اینقدر کوشا هستید که،میسی میسی نانازم که عااالی بود،بووووس بووووس بووووووس،خدافسی

سلاااااااام ملیسا جونم الهی من فدات بشم بخدااااااااااااااا!
من هم مثل دوستای دیگمون آرزو میکنم که دیگه نابینایی توی دنیا متولد نشه,ولی بی نهایت از پست ارزشمندت سپاسگزارم عزیز دلم!
مواظب خودت بااااااااااااااااااااااااش خیلی دوشت دااااااااااااااااااااااااااااااااارم عجیجم!

دیدگاه من اینکه . همه با هم دوست باشن. من خودم به اختیار امدم اینجا .چون صداقت و مهربونی رو اینجا حس کردم… دوست دارم به همه کمک کنم. و مفید باشم. من بینا هستم و ۲۷ساله و شاغل…. ولی دوست دارم خیلی چیزا یاد بگیرم.
خلاصه بگم.فقط انسان باشیم. همین

وااااای خدا جونم چه تحولی رخ داده اینجاه. احسان ولی تو رو خدا اینقد تو دعاهات و حرفات نگو مهم نیست بینا بودن یا نابینا بودن. مهم که هست ولی باید بسازیم با شرایط. گله ای هم شاید نداریم دیگه. این تحول تو و من و همه آدما ارزشمنده ولی گاهی اوقات شرایط یه جوری میشه که آدم فکر میکنه همه دارن شعار میدن. من گاهی اوقات فک میکنم زیادی دارم شعار میدم. وقتی دلت گرفته فک میکنی همه دارن الکی دارن بهت روحیه میدن. نمی دونم من اینجوریم . آرزوم واسه تو و اونایی که می بینن اینه که هیچ اتفاق یا حادثه تلخی باعث نشه تا تازه اون وقت لطف یگانه معبودم رو درک کنید. با خودمم هستم. وای اصن یه وضعیه. چی دارم میگم. حالم آشفته است و نوشته هامو بی سر و ته می نویسم.

میسی میسی گیگیلی من،اما لنایی دیگه این وسط کامنت نذار،کلا هروقت که خواستی کامنت بذاری برو پایین روی هدینگ پاسخ دهید کامنت بذار تا کامنتت این وسط مسطا گم نشه عزیزم،فقط زمانی از روی لینک پاسخ دهید باید کامنت بذاری که بخوایی جواب کامنت طرف مقابلت رو بدی،که معمولا نویسنده پست بیشتر از این لینک استفادش میشه که،مررررسی بینهایتتا،بوس بوس بوووووس،خدافسی

لنا سلام… درسته مهمه از جهاتی… باور کن منم اصن شعار نمیدم. اللنم واقعا خوب نیستم.قبول دارم من نمیتونم تو رو درک کنم چون شرایط تو رو ندارم ولی حداقل اینکه میتونم باعث ارامش تو و امثال تو بشم بشمنه باعث مزاحمت.رز ضمن حرفات اصنم بی سر و ته نبود…. دهههه

درود و صد درود بر احسان. منظوری نداشتم به خدا . فقط میگم که یعنی که نگو فرقی نمیکنه همین . بی خیال جدی نگیر. مرسی که هستی. مرسی که میخوای باعث آرامش باشی که . من هر از گاهی حال و هوای غمناکانه به سرم میزنه بعدشم که خوب میشم.آره اینجوریم زودی خوب میشه حالم. فک کنم با حضور ملیسا و دوستای دیگه کلنی کلنی حالم خوب خوب خوب بشه. امیدوارم که همه خوب خوب باشید.اووووووه چقد خوب خوب گفتم . خخخخخخخخخخخخ

بازم سلام بر فرشته ی مهربون خودمون مهم نیست که شلوغ هستی یعنی مهمه چون من ملیسا رو همین جوری میخوام غمات هم مال من به سردار رعد هم میگم کلی زرر کردی که نبودی نبودی که ضرب و تار و رقص عدسی رو ب بینی من خودم سالهاست که منزوی هستم و تنهایی رو انتخاب کردم و از شلوغی هم فراریم ولی اون جا فهمیدم چقدر عمرم رو باختم امیدوارم زنده باشم و اردوهای بعدی و بعدی رو هم ب بینم اما با شرکت شما و ملیسای مهربونم اون وقت شما هم نظرت مثل من عوض میشه میگم ملیسا آدرس اون که تو شیراز باید برم قلیه و غرمش بکنم رو برام بفرست میخوای ی هفته بره بیمارستان یا ی ماه یا ی سال یا کلا شناس نامشو باطل کنم ی باشگاه رو آماده ی چرخ کردنش کردم فقط شما دستور بده ما اطاعت میکنیم امیدوارم همیشه و همیشه دلت شاد و لبت خندان باشه سعادت و خوش بختیت را از خدا میخوام

شلااااا،م،ی،که،خوبی عمویی،وااااییی شما چقدر مهربونی عمو،نه نه نه خدا نکنه که غم کسی مال یکی دیگه باشه تازه ایشالاه که تو هم عمو هیچوقت هییییچ وقت روی غم رو دیگه نبینی،میگم عمو دیگه ولش حالا که زده دکی دیوونه کار خودشو کرده،با کشتن یا ناپدید کردنش که بینایی من دیگه بر نمیگرده که،خخخخ،خخخخ،،،عمو دنیا دو روزه پس باید از لحظه لحظه زندگیمون لذت ببریم،خعععععلی گلی عمیی،هوهو،هوهو،هوراااااٱااااٱااااا،خدافسی

سلام بر فرشته ی مهربون خودم پس داستان این بوده من هم در سن دو سالگی چشم چپم بر اثر چند بیماری ی سخت بین تهران و قم توی قتار از هدقه بیرون پرید و چشم راستم رو هم دکتر زحمتش را کشید و با ی داروی اشتباهی ترتیبش رو داد پدرم هر چه داشت رو برای من خرج کرد تا وزارت بهداری وقت هم رفت و نتیجه ای نگرفت چون داروی اشتباهی عصب چشمها رو سوزانده بود و برای زنده ماندن من باید هر دو چشم تخلیه میشد وقتی پدرم از همه جا نا امید شد تصمیم گرفت چشمهای دکتر رو در بیاره پس ی شیشه ی آب لیمو رو شکست و تیز کرد و به دکتر خبر داد مریض بد حالی داریم که نمیشه تکونش داد و شما برای ایادت به منزل تشریف بیارید حق ال زحمه تان محفوز است شوهر عمه ام که فهمیده بود پدرم چه قصدی دارد بمحض رسیدن دکتر بسر خیابان دکتر رو از جریان با خبر کرد دکتر هم چون قضیه رو جدی دید خانه و مطب خودش و خانمش که دندان پزشک بود را فروخت و از اهواز فرار کرد پدرم حتی حاضر شد چشمهای خودش رو به من بده ولی پزشکها بهش گفتند فعلا علم پزشکی به آن جا در ایران نرسیده که بشه پیوند چشم انجام داد و اگر هم بشه به علت سوختن عصب بینا ای ی فرزند شما برای ایشان هرگز امکان پزیر نیست من هم راضیم به رضای خدا ببخش که وقت عزیزت رو گرفتم خوش و شاد و سر زنده باشی

سلاااٱ،ااااٱععععععآٱعععععٱعععععاااااااٱاام خوبی عمویی،یعنی واااای،یعنی واقعا باباییت میخواسته همچین کاری کنه آیااا،عمو کلا یعنی من در تعجبم عجییییب،یعنی خدا شوهر عمه رو رسونده واقعا،خدا رحم کرده وگرنه که اون دکی هم الآن اینجا با ماها هم محله ای میشد که خخخخخی،بعععله عمو پول و زندگی که چیزی نیست که مامانی و باباییهامون بخاطر چشامون میدن اونا اونقدر بزرگوار هستن که حتی حاضرن از جون خودشون برا ما بگذرن که،مامااانی باباااایی خعععلی دوشتون دالم زیاد زیاد،ولی عمو کلا دارم به این کار باباییت میخندم که خخخخ،

سلام بر فرشته ی مهربون ببخش بازم مزاحم شدم شرمنده بسکه پرت و پلا گفتم یادم رفت تولدت رو تبریک بگم امیدوارم جشن تولد صد و بیست سالگی تو تو همین محله جشن بگیریم تولدت هزار هزار بار مبارک آرزو میکنم سالهای زیاد پیش روت پر از شادی و سعادت و بدون غم و نگرانی باشه

عمو،بینهایت ممنونم ازت،عمو واقعا خععععلی مهربون و گلی،عمو میسی میسی فراوونتا از این آرزوهای قشنگی که برام کردی،عمو همیشه برام دعا کن،بازم میگم مررررسی بینهایتتا که تولدم رو بهم تبریک گفتی عموی مهربون خودم….

درود! اینجا محله ی نابینایان است، بعضی اوقات بعضی از بیناها به این محله سفر میکنند و پس از مدتی خسته شده این محله را ترک میکنند، نابینایان عمری است که در دنیای واقعی زندگی میکنند و بیناها آن دنیا را از خود میدانند و محیط را برای نابینایان مناسب سازی نمیکنند… امیدوارم زمانی برسد که جمعیت نابینا بیشتر از جمعیت بینا شود و شاه و رهبر و تمام مسئولین آن کشور نابینا باشند و برای زندگی بینا مناسب سازی نباشد و بیناها از زندگی خسته شوند و آرزوی نابینا شدن داشته باشند و بمیرند و نابینا نشوند و مجبور باشند از نابینایان حساب ببرند، چقدر عالی میشه که حکومت به دست نابینایان باشد و بیناها به مرگ خود راضی شوند و نابینا نشوند! بچه های محله از این پس بیشتر آرزو کنید نابینایان افزایش یابند تا خودمان حکومت را در دست گیریم و به بیناها ضد حال بزنیم، ما نابینایان چند سال است که یک محله داریم و باید آنقدر زیاد شویم تا از محله به شهر و به استان و سپس به کشور نابینایان برسیم و با حکومت نابینا بر بینا حقمان را از نامردها بگیریم، ما با آموزشهای ملیسا و دوستان مردم را تشویق به داشتن فرزند نابینا کنیم تا بتوانیم جامعه را پر از نابینا کنیم و حکومت کنیم! به امید آن روزها زنده باشیم و زندگی کنیم!

درود! در کار خلقت فوزولی ممنوع، در طبیعت دخالت ممنوع، اگر شفایی وجود داشت اکنون این محله وجود نداشت، اگر شفا وجود داشت ما اینجا نبودیم، شفا فقط مخصوص کتابها و تبلیغات و سرگرمی بعضی از انسانهای بی فرهنگ است، شفا مخصوص بعضی از سود جویان از مردم ساده لوح است، راستی چرا کسی پست تولد ملیسا را نزده تا دوستان آن پست را به قهوه خونه تبدیل کنند! از امروز اگر کسی در این محله حرفی در باره ی شفا بزنه فقط با من طرفه: یعنی چنان جوابشو میدهم که…،… من در این دنیا از دو کلمه نفرت دارم یکی روشندل و دیگری شفا میباشد که این دو کلمه را بیشتر انسانهای بیفرهنگ و ساده لوح و نامرد و کلاه بردار و… بکار میبرند تا بهتر بتوانند از موقعیت نابینایان سو استفاده کنند، ببخش ملیسا که دلم گرفته و حرف دلمو اینجا زدم، تولدت مبارک-مبارک-مبارک-تولد بهترین بانوی محله مبارک!

منظور رعععععد بزرگ از شفا ؛ عقلت بوده هاهاها چه بسا خلو خنگایی دیدم که بعد از مدتی شفا یافته و عاقل و دانا شدن. خخخخ
در مورد تولد ملیس هم من به تبسم پیام دادم و گفتم چه تاریخیه ؟؟ اونم گفت دو سه روز پیش بوده .
در آخر هم از خدا می خوام که بخاطر دل نشستت هههه ی صفایی هم خدا به مغزت بده .

ملیسا تولدت کیه راستی. ۱۰ روز پیش یعنی چند روز پیش یعنی کی میشه؟خخخخخخخخخ. نیگاش کن تولد منو میدونه من تولدسو نمی دونم. تولدت مبالللللللللللللللللک. بوووووووووووووووس. اردیبهشتیام دوست داشتنین که عب نداله دی ماهی نیستی. هزار سال زنده باشی و خندوووووووووون.

لنا سلام و درود بر تو دوست خوبم.. ببخشید.. چند روز اصن حالم خوب نیست.راستش خیلی دوست داشتم با شماها درد و دل کنم.. ولی نمیخوام مزاحم کسی بشم… این حرفا هم مینویسم با بغض و اشکهه.مسخرم نکنبد بچه هاا. مگه پسرا نمیتونن اشک بریزن؟!!! واقعا به داشتن دوستای مثه شما افتخار میکنم…

سلاااام اااام اااام وااای ملسم دوووست دارم خیلی پستت رو لااایک میکنم عمو علی جونم شما زیاااد مهربون هستین به خدا عدسی هیچ وقت اینقدر جدی نباش چون بهت نمیاد خخخ راستی من دارم آلوچه میخورم هرکس میخواهد برٍ بخره به من چه خخخخ موفق باشید بابایی

سلام ملیسایی نمیذارن که من هیچی نگمها آی عدسی میگم مگر سرت به تنت زیادی کرده میخوای بگم پریسا شمارِ ی کفشتو عوض کنه یا پری سیما نصف شبی بیاد زنگ خونتون رو بزنه و فرار کنه یا خودم همون شعار رو بدم یواش میگم بچه ها گوشاتون رو بگیرین عدسی ته نگیری عدسی ته نگیری راستی عدسی با معرفت بازم از تو و خانواده و فامیلت هزاران بار تشکر و سپاس گذاری میکنم

ملیسای عزیزم ممنون از راهنماییت . ببخشید نمی دونستم و رعایت خواهد شد این نکته. احسان به نظرم خوبه که تو این سایت درد و دل کنی چه اشکالی داره. البته خب منم مثل شما عضو جدیدم ولی به نظرم اعضای این سایت با غریبه ها برخورد خوبی داشته باشند.بغض و اشکها هم اینجا خریدار داشته باشن به نظرم . چرا که نه. یه وقتایی واقعاً چاره ای جز گریستن نیست.اما امیدوارم همه شاد باشند و از شادی هاشون بنویسن.

درود! ته گرفتن عدسی مساوی است با دریافت پیامکهای زیبا یا آشقانه با سیمکارت مشکوک یا دریافت ایمیل های زیاد از خاطرات و شیطنتهای عدسی و ناراضی و ناراحت شدن بعضیا و شکایت عدسی به مدیر محله و تذکر جدی مدیر محله به عدسی، بازم بگم یا کافیه؟!

سلام بر فرشته ی مهربون دوباره این مزاحم سر و کله اش پیدا شد اول جواب عدسی رو بدم آقا پیامک مشکوک بده قول میدم به مدیر شکایت نکنم عوضش به خانمت شکایت میکنم تازه نه تلفنی خونتو بلدم میام همونجا پیامکاتو بهشون نشون میدم حالا ملیسا خانم اگه گفتی من کیم خیلی قشنگ بود خیلی وقت بود انقدر از خوندن ی رمان یا ی متن نخندیده بودم برای همین مثل رمانهای دیگه دلم نیومد زود تمامش کنم همین چند دقیقه پیش تمامش کردم که ای کاش هرگز تمام نمیشد زندگی زیباست زشتی های آن تقصیر ماست در مسیرش هر چه نازیباست آن تدبیر ماست زندگی آب روان است روان می گذرد آنچه تقدیر ماست همان می گذرد همیشه ی عمرت شاد باشی و بخندی ازت ممنونم

پاسخ دادن به ملیسا لغو پاسخ