خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
از محبت خارها گل میشود.

سلام و درود به همه.
به کوچکترها سلام, تا افتادگی آموزیم. به بزرگترها سلام, تا چراغ ادب بیافروزیم. و به همسالان سلام تا جامه ی صمیمیت بر تن دوستیمان بدوزیم.!!! خب دوستان بعد از مدتها من با یه پست دیگه در خدمت شما هستم امیدوارم که خوشحال و قبراق باشید که حتما هستید. اونایی که رفتن اردو که حتما کلی انرژی گرفتن و الآن کوک کوکن. اونایی هم که نرفتن از خوشحالیه هم محله ایاشون خوشحالن دیگه. پس همگی خوشحااااال!!! خب تو این پست میخام در مورد ابراز محبت صحبت کنم یعنی شما صحبت کنید. بگید چه طور ابراز محبت میکنید؟, آیا اصلا ابراز محبت میکنید?, محبت کردن قانونی هم داره یا شما خودتون براش قانونی دارید? و این که طرف مقابل حتما باید متوجه محبت شما بشه یا خیلیم لازم نیست؟ خلاصه هر چی که در مورد محبت کردن و ابراز محبت میدونید تو کامنتها بگید تا منم استفاده کنم.

سرزنده و پاینده باشید.

۳۳ دیدگاه دربارهٔ «از محبت خارها گل میشود.»

سلام دوست عزیز من از پست تون متوجه نشدم شما برای بار اول است که پست میزنید یا قبلا هم توی سایت بودید اگر از قبل بودید حتما بچه ها رو شناختید وگرنه من بهتون میگم این سایت پر از گلهای بی خاره راجع به محبت کردن باید بگم من دوست دارم هر چه دارم رو برای دوستان و عزیزانم خرج و هزینه کنم و هر کاری که از دستم بر میاد برای هم نوع و دوستان عزیزم انجام بدم اگر اسمش را بتوان محبت گذاشت اگر تازه به این سایت تشریف آوردید بهتون خیر مقدم عرض میکنم زنده باشید و سلامت

سلام بر شما دوست عزیز و با محبت. من فکر کنم یکی دو سالی هست که اومدم تو این محله و گاهی هم برای دوستان پستی کامنتی میزارم. این پست هم البته اولیش نیست و با شما هم موافقم که انشا الله اینجا پر از گل بیخاره.!! البته که هزینه کردن و خرج کردن و این که دوست دارید برای دوستان مخصوصا همنوعان هر کاری که از دستتون بر میاد انجام بدید اسمش محبت هست.پس نتیجه میگیرم که شما در محبت کردن بیشتر عملگرا هستید و مایلید مثلا با انجام کاری یا صرف هزینه ای محبتتون رو نشون بدید. بسیار هم خوب. پاینده باشید.

سلام بر شما دوست گرامی از پست شما کمال تشکر را دارم درباره چگونه محبت کردن باید بگم انسان در دایره روابط اجتماعی باید به دیگران ابراز محبت کنه و به محبت هم نیاز اساسی داره اما میزان و شکل محبت را باید فرد محبت کننده از طریق شناخت روحیات فرد مقابل تشخیص بده مثلا محبت به صورت مستقیم یا غیر مستقیم کلامی یا با ایما و اشاره مالی یا فکری در کل یک فرد برای ابراز لطف خود نسبت به دیگری باید روحیات طرف مقابل را شناخته و متناسب با آن محبت و لطف خود را ابراز کند امیدوارم متوجه منظور شما شده باشم و منظور خودم را هم درست فهونده باشم

سلام بر جابر خان. بله دوست من همه این صحبتهای خوبی که کردی یعنی نوشتی درست هستن و منم موافقم و کیه که موافق نباشه. خخخ ولی بیشتر منظور من اینه که فارغ از این تعاریفُ قاعده ها خودت چه طور محبت میکنی بیشتر میخام از روشها و قوانین خودت در مورد محبت کردن بدونم. اگه دوست داشتی حتما بیا و بگو. درود بر تو.

سلام بر جوانمرد دانا
اصولا من سعی میکنم بیشتر محبت بکنم و در قبال محبتی که میکنم خب صد درصد محبت هم دریافت میکنم حالا اگه بعد از این همه محبت طرف مقابلم زیاد به محبتم بها نداد و ارزشی براش قائل نشد کمترش میکنم تا یا متوجه بشه یا دیگه همه چی نرمال و بدون محبت زیادی ادامه پیدا بکنه
و یه چیز دیگه هم اینه که بستگی داره ما به کی محبت بکنیم یعنی محبت کردن به دو تا دوست متفاوته و بستگی به میزان علاقه و انگیزه ی محبت کردن داره

سلام بر پریسیما خانم. بسیار خوب پس از صحبتهای شما اینطور بر میاد که: اولا انسان با محبتی هستید. آفرین. ثانیا با وجود این که با محبت هستید البته بازخورد و دریافت محبت هم برای شما اهمیت داره. ثالثا. به تعادل در محبت کردن هم معتقدید اما بعد از کمی آزمونُ خطا. رابعا برای شما شخص نوع رابطه و علاقه و انگیزه در محبت کردن مورد توجه هست. البته من استنباط کردم که شما از اون دست افرادی هستید که با محبت وارد یک رابطه میشن و اول محبت کردن از طرف شماست. و این نشونه ی حس اعتماد شما به دنیا و اطرافیانتونه. البته اگر تحلیل من درست باشه.
با آرزوی سلامتی برای شما.

سلام بر همیشه دانای همیشه جوانمرد.
تصور من از محبت کردن اینه که انسانها محبت کردن در ذات شون هست، اما این محبت کردن بیشتر وقتها به صورت صوری و یا هدفدار صورت میگیره.
اما محبتهایی که از ته دل و به صورت غیر ارادی صورت میگیره اصولا بازخوردهای بسیار متفاوت تر و طولانیتری نسبت به موارد قبلی داره.
دقیقا مصداق اون جمله که میگه: هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
محبت دلی هم همین اثر آنی و ماندگار رو بر دیگران میذاره.
از طرح این موضوع از طرف شما بسیار ممنون.

سلام بر آقا چشمه ی بزرگوار که اگر فامیلش چشمه است ولی حتما دلش دریاست. خخخ بله دوست عزیز شما مطلب جالبی گفتی محبتی که هدفداره و محبتی که دلیه. یا به قول ما ناخودآگاهه. اما گفتی تصور من اینه منظورت اینه که خود شما هم به همین صورت محبت میکنی یا الآن تصورت رو بیان کردی؟ اگر دوست داشتی باز هم برام در این مورد صحبت کن.
با تشکر از حضور گرم شما.

سلامی دوباره بر دانایی جوانمرد.
انسان هرگز نمیتونه صد در صد به دیگران بقبولونه که محبتش دلی هست یا ظاهری و یا تراوشی و زودگذر.
ولی من خودم که مطمینم یا به کسی محبت نمیکنم یعنی ابراز محبت نمیکنم یا اگر هم این کار رو میکنم کاملا دلی و از ته وجود هستش، حالا بستگی به بازخورد این محبتها در ادامه این روند تصمیم میگیرم که باز هم در مورد این شخص ادامه بدم یا نه.
اگه ادامه بدم که یعنی او شخص انسان لایقی از نظر من بوده و اگه نباشه که ادامه محبت به چاپلوسی و پاچه خواری و کوچک و حقیر شدن می انجامه که من اهلش نیستم.
بازم از طرح این مبحث از طرف شما ممنونم.

سلام واقعا موضوع خوبی انتخاب کردین محبت خیلی کلمه ی نا آشنایی در این زمانه بی رحمی هست مخصوصا از طرف افراد نا آشنا خانواده که معمولا محبت دارن و متقابلا ما هم عمل میکنیم اما نمیدونم چرا دلم از محبت کردن غریبه گرفته شاید چون پر توقع هستم حالا شما که مشاور هستین بیاین بی زحمت جواب من رو بدهید اشکال کجا هست آیا من یا روزگار بی معرفت من از کودکی کمبود محبت عجیبی داشتم و هنوز هم احساسش میکنم امیدوارم یک روز جبران بشه من خودم همیشه سعی کردم محبت کنم همیشه آرزوم بوده یک دوست خوب و مهربون که محبتش مثل خودم از روی سادگی هست داشته باشم اما فهمیدم که مثل پیدا کردن یک سوزن تو انبار کاه میمونه تازه با این چشمای خوشگل من خخخ بهرحال مرسی از پست خوب شما

سلام بر مهدیه خانم. خب از فرمایشات شما اینطور بر میاد که از ابراز محبتهای درون خانواده و فرایند محبت کردن نمیگم خسته شدی نه ولی دوست داری تجربیات دیگه ای رو تو این زمینه امتحان کنی و منبع محبتی بیرون از خانواده داشته باشی. خب البته که این توقع زیادی نیست. نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن از نیازهای بسیار شیرینه که اگر کمی برآورده بشه از الطاف بیکران خداوندی محسوب میشه و البته که همه نعمتها از آن خداست. اما از طرفی هم گفتی که از کودکی کمبود محبت عجیبی داشتی در حالی که در خونواده هم محبت بوده این برای من قدری ابهام داره. پیدا کردن دوست خوب و با محبت البته شاید خیلی به چشمهای خوشگل ربطی نداشته باشه. خخخ ولی خب درسته داشتن یک دوست صمیمی که بهش محبت کنی و بهت محبت کنه واقعا شیرینه. اما به نظر من چیزی که شما احساس میکنی کمبود محبت نیست شاید احساس تنهاییه. حالا نمیدونم درست فهمیده باشم یا نه.
به امید امیدواری شما.

درود بر مرد دانای جوان.
والااا فکر کنم اول باید تعریفی از محبت داشته باشیم تا بعد بتونیم درباره اون قضاوت و داوری کنیم.
به نظر من متاسفانه محبت هم با منفعت جویی و منفعت خواهی درآمیخته است. یعنی اگر کسی به نیازهای جسمی و روانی ما پاسخ مثبت بده و در واقع ما را ارضا کنه می گوییم این فرد خیلی با محبت است ولی اگر نیازی از ما را برطرف نکند یا اصلا صلاح نداند که با ما ارتباط برقرار کند می گوییم که این فرد محبت ندارد.
مثلا به همین قضیه ی اردو توجه کنیم که چرا بچه ها این همه از عدسی و خانواده اش به حق تعریف کردند خب معلوم است چون آنها به ما سرویس دهی کردند نیازهایمان را برطرف کردند
پس این از یک طرف قضیه که انسانها بر اساس برطرف شدن نیازهایشان در مورد افراد قضاوت میکنند که این نیازها حتما هم مادی نیست گاه برطرف شدن نیازهای غیر مادی یا روانی هم بسیار مهم هستند و مثلا اگر من فرد خجالتی یا گوشه گیری باشم حال اگر کسی بیاید و مرا از این وضعیت خارج کند باز می گویم که این فرد عجب آدم با محبتیست.
اما این قضیه یک بعد و جنبه ی دیگر هم دارد و آن نیاز به محبت کردن است یعنی برخی آدمها با محبت کردن کمبود و نیازی را در خودشان جبران یا برطرف میکنند. که یکی از این نیازها میتواند نیاز مورد توجه قرار گرفتن یا مورد تحسین و تمجید قرار گرفتن باشد.
پس اینجا هم باز پای نیاز و منفعت در کار است یعنی اگر این نیاز نبود احتمالا آنچه را که ما به آن محبت می گوییم هم نبود.
اینها نظرات من بود که دوست دارم جوانمرد و دیگر دوستان یعنی دیگر جوانمردان و جوان زنان نظر بدهند و بگویند که اصلا این نظر مرا قبول دارند یا نه که ریشه و اساس محبت نیاز است.
و دیگر اینکه خود جوانمرد تعریفی علمی از محبت بدست دهد تا بهتر بتوانیم درمورد آن صحبت کنیم.
و در کل از طرح این مسئله توسط جوانمرد عزیز خرسندم.

سلام بر عمو حسین بزرگوار و عزییز. ممنون از نظره شما خب اول یک تعریف از محبت ارایه بدیم: محبت هر رفتار یا بازخوردیست که در روابط انسانی از یک انسان به انسان دیگه منتقل شده و احساس مثبتی رو مثل شادی, احساس احترام امیدواری و …. در فرد دریافت کننده به وجود میاره. خب این از تعریف که تقریبا گفتم. اما در مورد نظر جناب عالی, بله اینم میتونه یه دیدگاه باشه که ریشه ی محبت کردن نیازه. اما آیا این بده یا خوبه البته که نه بده نه خوب. حتما بارها شنیدید که میگن ما آدما به هم نیاز داریم یا انسان غرق نیاز است و خلاصه جملات مختلف از این دست. خب آیا محبت کردن و محبت دیدن جز همین نیازها نیست؟ پس حتی اگر ریشه ی محبت نیاز هم باشه باز هم میتونه کارآمد و مناسب باشه که خود شما هم به این مطلب اشاره کردی. که البته اگر ابراز محبت برای رضای خدا و فقط برای رضای خدا باشه میتونه مقدس هم بشه.
ممنون که با بزرگواری تجربیات و نظرتون رو گفتید. درود بر شما.

سلام بازگشت مجدد شما رو به این محله تبریک میگم امیدوارم مثل گذشته پستای بیشتری از شما ببینیم و بخونیم و استفاده بکنیم موضوع خوبی رو برای این پست انتخاب کردید چون اکثر ماها ابراز محبت رو درست بلد نیستیم و امیدوارم از کامنتای دوستان بتونیم یاد بگیریم البته به نظرم همانطور که محبت کردن درست کاریست دشوار نوشتن ابراز محبت در غالب کلمه دشوارتر است چون واقعا بعضی چیزا رو نمیتوان نوشت و باید در عمل حرف و … نشان داد به نظر من همانطور که افراد شخصیت های متفاوتی دارند متناسب با آن ابراز محبت با هرکسی متفاوت است یکی با گفتن حرفهای محبت آمیز میتوان بهش ابراز محبت کرد و یکی دیگه مثلا با دادن یک کادوی بسیار کوچک و یا هرچیزی که نشانه ی مهر و محبت باشه

سلام بر سمانه خانم. ممنون از لطفی که نسبت به من داشتید. انشا الله باز هم پست میزنیم و زیر سایه ی دوستان هستیم. بله شما درست فرمودید افراد با شخصیتهای مختلف طبیعتا ابراز محبتهای مختلفی رو هم میطلبند. ولی بالاخره هر کس مثلا خود شما الگوی رفتاری مشخص و تقریبا نه کاملا و دقیقا!!! برای محبت کردن دارید من بیشتر اون مد نظرم هست که راجع بهش صحبت کنید. و حتی اگر این مهارت رو دارید که با افراد مختلف و شخصیتهای مختلف میتونید متفاوت ابراز محبت کنید بگید چه طور این مهارت رو کسب کردید و چه طور در مورد هر شخصیت شناخت حاصل میکنید که چه روش یا نوع محبتی رو میطلبه.
ممنون از حضور گرم شما.

سلام. عمو کلاً لایک لایک لایک. به نظر من به قول مولا علی هر چیزی که بیش از حد باشه مضره. ایشون می فرماید دوستی که نسبت به من از حد بگذرونه هلاک میشه. اتفاقاً من همیشه بر عکس این سخن و زیادی احساسی برخورد کردم اما حالا به این نتیجه رسیدم که آدم نباید شور یه چیزی رو دربیاره دیگه. تنها کسی که هر چی حرفای محبت آمیز زدم و دیدم داره حالمو بهتر و بهتر میکنه یگانه معبودم بود.اون جوابمو میده و عاششششششششششششششقشم. اما همه ی انسان ها و جهان خلقت ارزش مهر ورزیدن رو داره اما به اندازه و روش های متفاوت. مهر ورزیدن به انسان ها این روزا به صورت غیرکلامی و به قول عمو حسین رفع نیاز,بهتر اثر میذاره. این روزا به آدمایی که زیادی حرفای محبت آمیز می زنن هزار تا برچسب میزنن. چاپلوسه، لوس بازی در میاره، کمبود محبت داره و هزار و یک عنوان دیگه. من قصد نصیحت ندارم اما مواظب دلهای مهربونتون باشید تورو خدا. ارزون نفروشید قلبتونو . به هر کسی ابراز محبت نکنید چون بزرگترین سرمایه آدما قلب مهربونشونه. سرمایه تونو به اونایی که بهای محبت رو میدونن تقدیم کنید. وااااااااااای نصیحت شد که … ههه

سلام بر شما. بله همه ی حرفای شما درسته و ما هم نظر خان عمو رو لایک میکنیم. پس شما بیشتر در برقراری تعادل و حد و مرز در محبت کردن معتقدید. و در پاسخ عمو حسین هم گفتم که نگاه نیاز به ابراز محبت البته نه به صورت مطلق نگاه لزوما درست یا نادرستی نیست. با تشکر از نصایح حکیمانه و صحیح شما.

سلام دارم به شما هم محله ای عزیز. خوب من نمیخوام سرتون رو به درد بیارم فقط میگم مراقب باشیم به کی محبت میکنیم و تا چه حد محبت میکنیم. اولین چیزی که با خوندن تیتر این پست به ذهنم رسید این بود که مراقب باشیم با محبتی که میکنیم گلها رو تبدیل به خار نکنیم که اینجا دیگه خیلی سخته و تحملش برای افراد همراه با سختیهای زیادی هست. محبت موضوعی هست که خیلی حرفها میشه دربارش زد. موفق باشید.

سلام چه پست جالبی, در ابتدا که کامنت عمو حسین رو لایک میکنم هزار بار, هم چنین کامنت لنا رو, و کامنت فاطمه هاشمی رو, کلا فکر کنم همه رو لایک کردم خخخ, ولی در مورد خودم, من از هر کسی محبت ببینم بهش محبت میکنم, کلا دنبال آدما نمیدوم, تا هر وقت بقیه بخوانو باشن هستم و اهمیت میدم, نباشن منم نیستم, احساسم رو یه ذره هم الکی صرف کسی نمیکنم, در ابراز احساس خجالتی هستم و نمیتونم به اون شکل بروز بدم, فکر میکنم بیشتر در عمل نشون میدم, و دوست دارم هم طرف تقریبا مثل خودم باشه, یه کم بیشتر,
حرف خیلی داشتم ولی انگار بهتر و بیشتر ازین نمیتونم بیانش کنم,
آهان, به نظر من آدم یه کم باید قد باشه, حس میکنم آدمهای احساسی زیادی دم دستن, هر کسی میتونه ازشون سو استفاده کنه, البته جسارت به کسی نمیکنم نظر منه, اگه بازم به نظرم اومد میام میگم, کاش همه میومدن, در بحث شرکت میکردن,

مثلا به بچه ها کلیی محبت می کنم, کلی دوستشون دارم ولی به آدم بزرگا به راحتی نمیتونم, همیشه دوست دارم انتخاب بشم تا بتونم پیش قدم نمیشم, چون حس میکنم این یه کم سبکی به حساب میاد, اینا همش در مورد خودمه کسی رو اصلا نمیخوام زیر سؤال ببرم, اگه انتخاب بشم راحتتر میتونم رابطه برقرار کنم و احساسم رو بروز بدمو محبت کنم,

سلام بر خانم مظاهری عزیز. هزار مرحبا بر شما این همون چیزیه که مد نظر منه آفرین خوب از خودتون صحبت کردین درود بر شما که تو این زمینه به خودتون اشراف دارین و به قول معروف تونستید در ابراز محبت کردن خودتونو معرفی کنید. خب بالاخره دیدگاه و رفتار شما در قبال محبت به این صورته و حتما برای خودتون هم کارآمده پس نیازی به تحلیل و نظر منِ کمترین هم نیست. باز هم تشوییییییییق.
با تشکر فراوان از شما.

سلام. راستش من آدم عجیبی هستم. منظورم در مورد محبت کردنه.
معمولاً در دیدار اول اگر از کسی خوشم بیاد دیگه آسمون بیاد زمین و زمین بره آسمون کسی نمی تونه مهرش رو از دلم بیرون کنه و اگر هم در دیدار اول ازش بدم بیاد همین طور تمام عالم هم بسیج بشن دیگه از دست کسی کاری برنمیاد تا من رو نسبت به اون که ازش بدم اومده مهربون تر کنه.
اگر از شخصی خوشم بیاد دیگه هر چی دارم و هر کاری از دستم بر بیاد براش انجام میدم و اصلاً هم برام تفاوتی نمی کنه اون این کار من رو درک می کنه یا نه شاید این ریشه در خودخواهی من داشته باشه که به خاطر خودم به اون شخص محبت می کنم یعنی نه این که به خاطر خودش نباشه نه بلکه به این علته که من دلم این طوری میخواد که اون شخص رو دوست داشته باشم حتی اگر اون دوست داشتن من رو درک نکنه.
عجیبه که تا حالا که هیچ کس نتونسته از این قضیه سوء استفاده کنه.
کلاً من معتقدم اگر این محبت کردن ها و مورد محبت قرار گرفتن ها در دنیا وجود نداشتند زندگی هیچ ارزشی نداشت و به مفت هم نمی ارزید چون اگر هدف پوله که همه کم و بیش می تونن به دستش بیارن و اگر هدف غذا و چه می دونم لباس و مسافرت رفتنه که باز هم به نظر بنده هر کس به شکلی می تونه متناسب با توانایی هاش به دستشون بیاره ولی این عشق و محبت و دوستیه که هر کس قابلیت داشتنشون رو نداره و همه نمی تونند عاشق باشن. به نظر بنده فقط کسانی که یا عاشق هستند یا می تونن عاشق بشن ارزش زنده بودن دارن و بقیه خیلی برام جالب نیستند. ببخشید که این قدر من من می کنم و هی میگم به نظر من اما ادامه اش به نظر من اگر کسی نتونه به دیگری که دوستش داره محبت کنه و این عشق رو بهش نشون بده خیلی آدم ناتوانیه و باید به هر شکل این نقطه ضعفش رو جبران کنه.
من در زندگیم همیشه با کسانی دوست شدم و یا از کسانی خوشم اومده و دوست داشتم بهشون محبت کنم که تناسب زیادی با من نداشتند مثلاً یا از من بزرگ تر بودند و یا هم کلاس و چه می دونم هم رشته من نبودند و یا حتی
از لحاظ شأن اجتماعی و شغلی خیلی بالاتر از من دانشجو بودند ولی نمی دونم این نقطه ضعف منه یا نقطه قوت تا حالا هم نتونستم کاریش بکنم این که کسانی رو دوست داشته باشم که با من همخونی داشته باشند یا به هر شکلی ارتباط برقرار کردن باهاشون آسون باشه اما نتونستم این طوری نباشم؛ چی کار کنم که اگر از کسی خوشم اومد دیگه مهم نیست اون فرد کیه معلمه دکتره راننده است یا چه می دونم دانشجو و استاد و خلاصه هر کسی می تونه باشه.
اما
یک مطلب جالب رو در باره خودم بگم من در اکثر کار ها و مسائل زندگیم صفر و صدی هستم یعنی یا میخوام و به شدت میخوام و یا نمیخوام و اصلاً نمیخوام.
به تبعیت از یکی از کسانی که بسیار برام ارزشمند هستند یا کاری رو شروع نمی کنم و یا اگر شروع کردم تا آخر انجامش میدم و مثلاً اگر قرار باشه در این ترم درس خون بشم فقط به شاگرد اولی رضایت میدم لاغیر و یا اگر بخوام کتابی غیر درسی رو خوندنش رو شروع کنم حتماً در مدتی کم می خونمش و اصلاً نمیذارم برای زمان های دیگه. باید کار های من که انجامشون میدم حتماً در اوج باشند حتماً در اوج وگرنه بی خود شروع شدند که ادامه شون هم بدم.
من محبت هام رو حتماً به شکل های مختلف به شکلی که قلبم میگه به طرف مقابلم نشون میدم و جالبه که تا حالا جز در موارد معدودی هم همیشه راه نشون دادن محبت و عشقم به افراد رو پیدا کردم و همیشه هم درست عمل کردم؛ طوری که اگر من کسی رو دوست داشتم و بهش محبت کردم اون هم این کار من رو بی جواب نذاشته و یه جوری دوستیش رو به من نشون داده هر چند همون طور که گفتم برای من اگر از کسی خوشم بیاد دیگه مهم نیست طرف بفهمه یا نه من حتماً سعی می کنم به هر شکل ممکن این عشق و دوستیم رو بهش منتقل کنم و اگر کاری از دستم بر بیاد براش انجام بدم.
تا حالا که خیلی سریع تونستم راه محبت کردن و کلاً ارتباط برقرار کردن با دیگران رو پیدا کنم و خیلی از اون ها که برای اولین بار من رو می دیدند می گفتند: اصلاً فکر نمی کردیم این طور آدمی باشی که واقعاً خودم هم علتش رو نمی دونم که چرا دیگران قبل از ملاقات با من یک جور در باره ام فکر می کنند و بعد از دیدنم نظرشون طور دیگه ای میشه.
در کل من در این نظر خیلی از ویژگی هام رو که تا حالا به کسی نگفته بودم نوشتم و از این به بعد امیدوارم باز بقیه تصور جدیدی در باره من پیدا نکرده باشند.
خلاصه که امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم و می بخشید که از پست شما خیلی خیلی طولانی تر شد.

سلامی دوباره! محبت بحث خیلی گسترده اییه. ساعتها میتونم در موردش حرف بزنم و صفحهها بنویسم.
به نظر من محبت تو ایرونیها خیلی عمیقتره نسبت به مثلا غربیها. محبت از خدا شروع میشه و به خدا ختم میشه. محبت و عشق به خدا به نظر من تنها عشقیه که حد و مرز نداره. ولی متأسفانه ما بعضی وقتا این محبتو نسبت به دیگران میکنیم. محبت یکی از مهمترین نیازهای متقابل انسانها است. که آدمها رو به هم وابسته میکنه. البته اگه محبتو همون دوست داشتن بدونیم، باید همراه با احترام باشه. به نظر من محبت و دوست داشتن در اینه که با احترام باشه، نه ترحم…

عباس جون دوباره علیک سلام. همه این حرفایی که گفتی البته نیکوست. ولی بازم منظور من نبودا!!! من پرسیدم خودت تو محبت کردن چی کاره ای؟ ولی خب حالا بعدا بیا هم جواب خانعمو رو بده هم منظور منو برآورده کن. اگه دوست داشتی.

عباس جان میشه بگی اینکه محبت از خدا شروع میشه و به خدا ختم میشه یعنی چه؟ بعضی از دوستان از این حرفهای کلی میزنند که واقعا قابل تعریف نیستند در حالی که امروزه باید همه ی سخنان و ادعاها قابلیت تعریف علمی داشته باشند. باید تعریف کنیم که عشق بخدا و مهر بخدا چه معنای عینی و واقعی داره.
موفق باشید.

عمو حسین! حق با شما است. راستش من نمیتونم اونجوری که باید، توضیح بدم. هیچ کس مثل خدا به انسان و همه مخلوقات محبت نداره. این که ما رو تو هیچ شرایطی رها نمیکنه، این که همه چیز رو برای زندگی راحت ما فراهم کرده و همیشه و همه جا هوامونو داره. هیچکس این کارو نمیکنه و نمیتونه بکنه. اگه کسی محبت خدا رو با تموم وجود احساس کنه خود به خود به دیگران محبت میکنه. و این محبت خدا است که بین ما جریان پیدا میکنه. و سر انجام به خود خدا ختم میشه. هر وقت مادوست داشتنو با تموم وجود احساس کنیم، به یاد خدا می افتیم و وجود او رو احساس میکنیم….
مهدی جون! راستش من خیلی دیر یاد گرفتم که ابراز محبت کنم. خیلیها رو دوست داشتم ولی فکر میکردم نباید این محبتو بهش بگم. یا این که روم نمیشد. ولی چند وقته که به راحتی به کسانی که دوستشون دارم میگم دوستت دارم. یا دلم برات تنگ شده. یا کلماتی مثل عزیزم و یا بغل کردن و بوسیدن دوستان. اینا رفتارای ساده ایه که خیلیهامون بلد نیستیم. فکر کنم بین خانما بیشتر رواج داشته باشه. ولی من چند وقتیه که یاد گرفتم این رفتارها رو برای نشون دادن محبتم انجام بدم و اگه احساس کنم باید این کارو بکنم و انجام ندم، وقتی از دوستم جدا میشم، احساس کمبود میکنم. این رفتارها باعث میشه که طرف مقابل بهتر متوجه علاقه من به خودش میشه. و اون هم به من محبت میکنه و به هم نزدیکتر میشیم. البته فقط اینا نیست. خیلی وقتا نوع رفتار و حرف زدن و حتی احوالپرسی با طرف مقابل محبت آدمو نشون میده. من خودم هر وقت کسانی رو که دوستشون دارم میبینم، خود به خود لبخند میزنم ولی این که ما بخوایم تلاش بیهوده و اضافی بکنیم که محبتمونو به طرف مقابلمون اثبات کنیم، درست نیست و ابراز محبت به طور ناخداگاه شکل میگیره. یعنی وقتی کسی رو دوست داریم. دوست داریم بهش بگیم، دوستت دارم. فقط باید یاد بگیریم و تمرین کنیم که احساس واقعیمونو نسبت به دوستامون نشون بدیم. حتما لازم نیست مثلا روز تولدشو یادداشت کنیم و روز تولدش غافلگیرش کنیم. فقط کافیه که همونقدر که دوستش داریم بهش ابراز محبت کنیم تا همون قدر جواب بگیریم. نه بیشتر نه کمتر. ببخشید خیلی طولانی شد.

ای ول ای ول ای ول!!! درود بر تو عباس جان! واقعا بهت تبریک میگم تبریک بسیاااار ویژه. همین که خودتُ شناختی و قصد کردی که مهارت محبت کردن و ابراز محبت رو درون خودت ایجاد کنی یا بهبود ببخشی قدم خیلی بزرگیه باز هم آفرین بر تو تو که این قدر توانمندی پس چرا همون اول نگفتی کلک. خخخ
باز هم این موفقیتُ بهت تبریک میگم امیدوارم بیشتر به خودشناسی برسی و نقاط قوتت رو ارتقا بدی و برای رفع نقاط ضعفت تلاش و کوشش کنی. به امید این که همه ی ما چنین کنیم و اول هم خودم که حرف مفت نزده باشم. خخخ.

پاسخ دادن به javanmardeh daana لغو پاسخ