خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

یادداشت 27 اردیبهشت 94

چرا تو نمیفهمی که من برنامه‌نویسی بلدم؟ چرا حالیت نیست که من خیلی بزرگم. یا حد اقل میخوام که تو باور کنی خیلی بزرگم. نمیبینی این همه داستان و پادکست و آموزش با چه کیفیتی درست کردم؟ حقش نیست سر کل جماعت نابینا منت بذارم؟ بابا. باور کن. من خیلی بلدم، تو هیچی نیستی و من همه چی هستم! تو بلد نیستی و من بلد هستم! وقتی من میدونم فلان جای اسکایپ رو چطوری باید سکش بکنم و تو نه، وقتی من میدونم لینوکس چیه و تو نمیدونی، وقتی من هیچی از دستورات لینوکس حالیم نیست ولی دوست دارم که تو فکر کنی هست، پس قبول کن که من ی چیزی حالیمه. من حتی اگه بخوام اون قدری قدرت دارم که خودتو به همراه متعلقاتت از جمله اسکایپت هک کنم. اینطوری که میرم آیدی و رمز طرف رو از خودش میگیرم و با آیدی طرف باهات چت می کنم تا به تو نشون بدم طرف رو هک کردم. بابا، من مجتبی خادمی هستم نه برگ چغندر. من از طرف مایکروسافت واسم دعوتنامه ی فدایت بشوم و تو رو خدا بیا اینجا آمده فقط به خاطر گوشکن موندم و نرفتم! آره جون خودم! پس چرا حرف های گنده‌تر از دهن منو هیشکی باور نمیکنه؟ چرا هر کاری کنم هرچی آموزش بذارم هرچی اصطلاحات قلنبه سلنبه تحویل شما میدم کسی باور نمیکنه من ی خری هستم؟ چرا ی لحظه هم به ذهن شما نمییاد که من هم هکر باشم، هم برنامه‌نویس، هم موسیقی‌دان، هم مهندس تعمیرات سخت‌افزار، هم ادمین سرور های آنچنانی؟

بابا، منو که میبینید اینجا نشستم، ی عصا طراحی کردم که هم شما رو میشوره هم خشک میکنه! تمام‌اتوماتیک. البته اگه افتادید توی جوب که امیدوارم هرچه زودتر بیفتید تا نبوغ من بیشتر مشخص بشه. خوب طرحم رو ارائه نکردم که ی وقتی دزدیده نشه! آخه طرحم مال یکی دیگه بود من دزدیدمش و دوست دارم شما فکر کنید مال منه. حالا اگه ارائه بشه دستم رو میشه. پس آخرش به این نتیجه میرسیم که من ی طراح سخت‌افزار هم هستم. من آیسی مایسی خیلی حالیمه. تو میدونی آیسی 8080 چیکار میکنه؟ روی چه بردی سوار میشه؟ چندتا پایه داره؟ چند ولت برق میخواد؟ پس اگه نمیدونی، خفه. حرف نباشه. این ی آیسی هست که وقتی بهش پیامک خالی بدی، اینترنت همراه اولت رو ردیف میکنه. دیدی من بلدم تو هیچی حالیت نیست؟ جمعش کن بینیم بابا. همه برداشتید سایت زدید واسه خودتون. اصن هرچی سایت نابینایی هست رو من راه انداختم. کسی غیر از من بلد نیست اف تی پی چیه. کسی چمیدونه بانک داده کودومه. من ی عالمه جاوا و پی اچ پی هم بلد بودم و داشت یادم میرفت بگما! خوب شد یادم نرفت تا بفهمی من ی هکر حرفه ای هستم. منو گنده بشناس. من ی آدم مزخرف پر‌ادعا که هیچی حالیم نیست هستم!

تازه اگه میخواهی بدونی، برنامه های jaz و vindo aays و envidia رو من تولید کردم. به تو هیچ ربطی نداره که املای صحیح اسم برنامه هایی که خودم درست کردم رو بلد نیستم. خوب یادم رفته. مگه آدما چیز یادشون نمیره؟ مگه فقط منم که اینطوریم؟ بالاخره اینی که من املای اسم ساخته های خودم رو اشتباه نوشتم دلیل نمیشه که من اونا رو نساخته باشم! من خیلی گنده ام. شما بزرگتر ها که گول نمیخورید، حد اقل شما دانش‌آموز ها ی کمی گول بخورید و فکر کنید که مجتبی خادمی خیلی حالیشه. تو رو خدا گول بخورید، تو رو خدا، التماااااسسس، شما باید منو ی چهره ی موفق توی جامعه ی نابینایان بشناسید. یکی که ادعا میکنه بلده برنامه ها رو کرک کنه ولی هیچ وقت این کار رو نکرده، یکی که مدام توی گروه های اسکایپی حرف از هک میزنه و بازم هیچ کاری نکرده، اون منم. مجتبی خادمی. اگه برنامه ای رو کرک نکردم یا کسی رو هک نکردم، واسه اینه که سرم شولوغ بوده. مثلا یکی از مشغله هام اینه که توی صف نانوایی بایستم نون بخرم. میبینید چه کار های مهمتر از هک و کرک دارم که باید بکنم؟ میبینید یا کورید نمیبینید؟!

من هرکی و هرچی که باشم، کلا آدم خیلی حسودی هستم. لذت میبرم همه بگند خیلی حالیشه، با ی کد کلا کره‌خر رو شایدم کل شهر رو پیچ میده. مجتبی خادمی اینه، نه ی کمی بیشتر، نه ی کمی کمتر!


 

برگرفته از رویا های شبانه ام بعد از خوردن غذای بسیار زیاااد!

۲۸ دیدگاه دربارهٔ «یادداشت 27 اردیبهشت 94»

یه چیزم یادت رفتااا!
پول بچه ها رو هم بالا میکشی؟
اگه یه کم دیگه غذا خورده بودی اینم اعتراف میکردی.
خب این بچه ها گناه دارن که به بهانه ی سایت و ریکاوری و این حرفا ازشون پول میگیری بعد میری خوشگذرونی با پولاشون.

سلام مجتبی خوب ناپرهیزی نکن دیگه متعادل غذا بخور
اما من میخوام بگم هرکس که خیلی معلومات داره و توی زمینه کامپیوتر یا هر چیز دیگه خیلی حالیشه نباید مغرور بشه
یه نفر هست حالا نمیخوام اسمشو اینجا بگم ولی خودشو هی به رخ من میکشید میگفت من توی زمینه ی کامپیوتر علم دارم بهش پز میدم تو هیچ چی بلد نیستی خدا یه روز آدمهای خودخواه رو بر زمین خواهد زد.

درود به تو که از جمله ی خوبانی
وقتی که شام کشکو بادمجون میشه
باعث خوابای پریشون میشه
من که خر نشدم میدونی چرا
خوب نمیدونی دیگه ولی بدون من خر نشدم حالا بیا بگو بینم میدونی چرا خر نشدم داداش دستت برا من رو شده دیگه اون قدر هم که فکر میکنی باهوش نیستی شیطون نابین خخخخ
در ضمن قربونتون برم اگه میشه کامنتای منو ویرایش نکنید ههههههه

سلام به آقای خادمی مدیر خودمون. خخخخخخخخخخخخخخخ جالب بود. وای بر این پر خوریهای شبانه که اینطوری میشه آخرش. ولی من سعی میکنم برای کسی که از من یه کم کمتر درباره چیزی میدونه قیافه نگیرم و اگه دوست داشت درباره اون چیز بدونه براش توضیح بدم تا اون پیش دیگران کم نیاره و دوباره از این که نمیدونه خجالت بکشه و دوست دارم وقتی چیزی رو نمیدونم از اطرافیانم در بارش بپرسم. بزرگی میگه پرسیدن بهتر از اینکه راهی رو اشتباه بری و مدتها در سر در گمی باشی.

درود! خخخخهاهاهاهاهاهاها این همه هستی ولی نمیتونی زمان را به عقب برگردونی تا اون یک دقیقه را از دفتر خاطرات من پاکش کنی، راستی شنیدی که میگن: دیگ به سه پایه بندس؟! آن یک دقیقه برای تو که دومی بودی اتفاق افتاد و برای سومی هم اتفاق افتاد! حالا مغرور جون-زمان را به عقب برگردون و یک دقیقه را پاکش کن!

سلام
اوهو شکلک صدا صاف کردن
خب به من چه که تو هکری
خب به من چه که تو مخترعی
و اصلا به من چه که چطور زندگی میکنی
اصلا میدونی چیه تقصیر خودته غذای مفت گیر آوردی زیادی خوردی خخخخ خخخخ خخ خخ خخخخ

فقط بدون هرکی باشی هرجا باشی و از این حرفا دوستت داریم
(اما فقط به خاطر اینکه بهمون علم یاد بدی) خخخخ
البته شوخی کردم اون یه جملشو خخخخ
با تشکر خدا نگهدار

شیش تا دیگه,
بدووو,.
**
اختصاصی مجتبی … نخونین مسئولیتش با خودتون اگه خوندین, …
ببین دستتو بکن تو حلقت یه کم استفراغ کن بعد بیا نوشتتو ویرایش کن,
البته خب اگه پول بالاش دادی میتونی فریز کنی بذاری برای یه وعده دیگت…
نتیجه گیری اخلاقی, یک اینکه, از هر مغازه ای مواد غذایی نمیخرن, دو اینکه, باید تاریخ انقضاشو میدادی یکی برات میخوند,

آخِییی!
بیچاره زد به سرش که!
دیدی آخرش چی شد!
پسر به این نازنینی!
نابینا به این خوبی!
انقدر خودشو تو این سایت مایتا غرق کرد که شد این!
حیف شد. آدم خوبی بود!
این همه بهش گفتیم این سایت رو ول کن برو بچسب به زندگیش به خرجش نرفت که!
روانش پریشان شد! آخِی!
خدا شفاش بده!

چدس دادا؟ دور ورداشتی!!!! شامش مفت بودس که تا تو حلقت خوردی!!! وگرنه شوما جماعتی اصفان که اهلی شام خوردن نیستین!!!! ما شوما را بزرگدون کردیم!!!آیا عالم کوجا رو خراب کردی و شیکمدا آباد…. الله اعلم
بگذریم….اما خدا وکیلی بدک نیستی ، یه چیزایی حالیدس!إز منکه اندازه ی تخم مرغ پخته ام کامپیوتر حالیم نیس بیتری!!!!
اما این دلیل نیمیشد که هوار هوار کونی!!!حیا کون بچه….

درود به تمام کسانی که کامنت گذاشتید و من تک تک کامنت ها رو همونطور که میدونید میخونم و برای تک تک کلماتی که مینویسید ارزش قائلم. قصد ندارم به تمام کامنت ها تک تک جواب بدم چون از اولی که اینو نوشتم قصدم این نبود که جواب کامنت بدم. بیشتر دوست داشتم ببینم واکنش ها چی هستش!
من نه هکرم، نه برنامه‌نویسی بلدم و نه چیزی حالیمه. الکی هم شکسته‌بندی، چیزه، شکسته‌نفسی نمیکنم. جدی میگم.
از این نوشته ام ی هدف داشتم که شاید بلد نشدم هنوز درست بنویسم ولی به هر حال، هدفم تلاش برای سنجیدن میزان بیداری دسته های مختلف جامعه ی نابینایی بود.
دسته ای از نابینایان که چیزی حالیتونه، بیایید ازش واسه پیشرفت همنوع ها استفاده کنید.
دسته ای از نابینا ها که چیزی حالیتون نیست و ادعای گزاف دارید، بچه ها زودتر از اونی که فکر کنید میفهمند شما هیچی نیستید. مث ی حباب بزرگ میمونید که اگه کسی به شما دست بزنه میترکید!
دسته ای از نابینایان که چیزی حالیمون نیست، سعی کنیم ساده نباشیم، زود گول نخوریم و ی کاری کنیم که مث دسته ی اول بشیم. ی چیزی حالیمون بشه و دو کار بکنیم. یکی اینکه پر‌ادعا ها رو که چیزی بار‌شون نیست از میدون به در کنیم و دوکی اینکه با دانشی که یاد گرفتیم ساز پیشرفت جامعه‌مون رو کوک کنیم.
لذت ببرید از زندگی!

دیدگاهتان را بنویسید