خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

یه کم حرف با پسرای خوب نابینا

سلام بچه ها
خصوصاً پسرای گل گلاب
حالتون خوبه؟ خوشید
من میدونم حرف زدن از ازدواج هم شیرینه هم برای ما خوب
اما امروز یه کم درد دل دارم با بعضی پسرای خوب
من حرفهایی رو میزنم البته سعی کردم که عادلانه حرف بزنم و تند نرم.
خصوصاً اینکه باید در نظر داشت که همه ی نابینایان نیز در شرایط یکسانی نیستند.
عده ای از لحاظ اقتصادی شرایط خوبی رو ندارند
و عده ای هم از نظر تواناییهایی که معمول هست برخوردار نیستند.
که این برمیگرده به اقلیم جغرافیایی و شرایط دیگه.

و عده ای هم که مشخصه هم استعداد و هم توانایی بالایی رو دارند. اما با این اوصاف ما خیلی اوقات برای انتخاب همسر آینده مون دنبال یک چیزهایی هستیم
که اسمش هست کمالخواهی.
عده ای از دوستان نابینای ما فکر میکنند که همسر آیندهشون باید بینا باشه و چون خودشون نمیتونند بعضی کارها رو انجام بدهند
او بتونه براشون انجام بده.

بعضی از ما فکر میکنیم که همسر ما باید به نوعی خدمتگذار ما باشه تا یک همسر. اگر کسی با حرف ما مخالفه اشکالی نداره که حرفشو بزنه
و شاید از جهتی برای قشر نابینا خوب نخواهد بود
البته که امروز با وجود برخی ارتباطات مردم اطلاعات اندکی از نابینا دارند
اما هنوز هم میبینی که اگر کسی از ما خطایی مرتکب شده به غیر عمد بوده.
اما مردم باز آن را پای همه نابینایان حساب میکنند.
من معتقدم اگر کسی از نابینایان دوست داره که ازدواج کنه و دنبال یه همسر مناسبه باید به چند نکته توجه کنه
1، او با همسر آیندش حتماً قبل از مراسمهای معمول بتونه یک ارتباط خوب کلامی برقرار کنه.
یعنی، بتواند با حرف زدن شرایط همسر خودش رو تشخیص بده.
2، حتماً اگر اون فرد مورد نظرشون بینا هست باید بتونه تا حدی که فقط یک ادعا نباشه
تواناییهاش رو به او نشون بده و به او بفهمونه اگر نمیبینم اما این مقدار توانایی رو دارم.
3، قبل از ورود به ازدواج و حتی به نظرم انتخاب فرد خودش رو ارزیابی کنه
یکی از چیزهایی که خیلی مهمه خرید برخی اقلامه
نمیشود تنبل بود و از خونه بیرون نیامد و بعد بگوییم وقتی ازدواج کردیم یاد میگیریم.
البته حرف درباره ازدواج زیاده من خودم تجربه ی خوبی رو دارم
که سعی کردم با رعایت برخی نکات بالا خودم رو راضی نگه دارم
البته که هنوز خیلی باید تلاش کنم.

۲۲ دیدگاه دربارهٔ «یه کم حرف با پسرای خوب نابینا»

با سلام خدمت شما دوست عزیز
تشکر از پست
من چند مطلبی به ذهنم می رسه که میگم
۱- ازدواج نابینا با نابینا ممکنه که فرزندانشون رو دچار نابینایی و یا هر معلولیتی بکنه
به عبارتی خطر زوجهای نابینا رو خیلی بیشتر تهدید می کنه تا یکی نا بینا و یکی بینا
۲- درسته که نابینای موفق می تونه از امور روزمره ی خودش بر بیاد اما شما مثلا فرض کن که یه مهمون میاد خونت چه طوری پذیرایی می کنی
۳- و اما آخرین مطلب در صورت بروز حادثه مثلا نقص عضو یا تصادف زوج نابینا دیگر از مراقبت به همسر بر نمیاد باز هم نیاز به افراد بینا هست
من در کل به خاطر چنین نظراتی با ازدواج با یه سالم موافقترم تا یه نابینا
با تشکر خدا نگهدار

با سلام خدمت آقا مهدی به نظر من این مهم نیست که همسر آینده ی ما از قشر خودمان باشد یا نه مهم این است که ما با همسر آینده ی خود تفاهم داشته باشیم و یک دیگر را بفهمیم و درک کنیم البته هر کدام از گزینه های همسر بینا و یا نابینا معایب و مزایایی نسبت به یک دیگر دارند این ما هستیم که انتخاب میکنیم و این به نظر من یکی از مشکلات جامعه ی ماست تا کی باید دختران واجد شرایط ازدواج در خانه بنشینند تا کسی در خانه را بکوبد و تازه آیا بشود یا نشود ما تا کی میخواهیم مثل آدمهای عقب افتاده فکر کنیم مگر عیبی دارد دختری از پسر مورد علاقه اش خواستگاری کند کدام شرع یا قانون این کار را منع کرده است فقط برای این که عرف اجازه نمیدهد و شاید حیایشان این اجازه را به دختران نمیدهد خب همه که مثل هم نیستند میشود غیر مستقیم و توسط یک نفر واسطه اقدام کرد تا نه آبروی دختر برود نه پسر خودش را بگیرد أن شاء الله به امید سبزه بخت شدن همه ی دختر و پسرها علی الخصوص هم نوع های خودم

سلام بر آقای زیا ای فر عزیز پست تون رو بارها لایک میکنم و در جواب آقا مرتضی هم بگم جناب زیا ای فر منظور شون این نبود که هم سر بینا انتخاب نکنید و این که اگر هر دو نفر نابینای مادر زاد باشند این احتمال هست و آزمایش هم این جا به درد میخوره و خیلی از ازدواجهای نابینا با بینا بعد از سالها به جایی میرسه که فرد نابینا به این نتیجه میرسه که اگر با یک نفر هم نوع ازدواج کرده بود شاید خوش بخت تر بود و همین طور همسر بینایش باز هم از پست تامل بر انگیز و آموزنده تون تشکر و قدر دانی میکنم

سلام
ممنون از لطفتون
واقعاً هم منظورم این نیست که نابینا با بینا نمیتونه ازدواج کنه
چرا میتونه
منظورم اینه قبل از ورود به چنین ازدواجی خودمون رو ارزیابی کنیم
خود همسر بینا باید بفهمه که صداقت داریم.

سلام مهدی جان.
منم اعتقاد دارم که ازدواجهای درون گروهی و برون گروهی هر کدومشون معایب و محاسن خودشون رو دارن،
در مورد ازدواجهای درون گروهی هم باید عرض کنم که بسیاری از دوستان مون در این مورد بشدت موفق عمل کردن و تقریبا بی عیب و نقص به زندگیشون ادامه میدن که جای بسیار خوشبختی هستش اگر مسایل ژنتیکی و مشکلی برای بچه ها شون پیش نیاد.
ازدواجهای برون گروهی هم صورت گرفته که شرایط، معایب و محاسن خودشو داره که باز هم ازدواجهای موفق و ناموفق درونشون وجود داره.
ممنون از مطرح کردن این موضوع.

سلام آقای مرتضی کی گفته یک دختر نابینا نمیتون پذیرایی کنه خودم هزار بار برخورد زن های بینا رو با همسرای نابینا دیدم یک منت عجیب به سرشون میذارن و برعکس این موضوع هم صدق میکنه در مورد به دنیا اومدن بچه دوتا از دوستای نابینای من با هم ازدواج کردن و جالب این هست که میگفتن وقتی رفتیم آزمایش دکتر گفته همون قدری که احتمال داره دوتا بینا فرزند شون نابینا بشه برای شما هم همون قدر احتمالش هست به خدا اینقدر اظهار خوش بختی میکردن که هیچ کدوم از دوستام که تعداد شون زیاد هست و با بینا ازدواج کردن اظهار خوش بختی نکردن من خودم احتمال زیاد با یک بینا ازدواج میکنم اما وقتی انسان از بعد آرامش به ازدواج نگاه میکنه میفهمه که ازدواج با یک نابینا بهتر هست چون آدم میتون با همسرش درد و دل کنه کی شده یک بینا ما رو درک کنه وقتی میگیم فلان آدم مثلا ما رو مسخره کرده اصلا اگر به نظر من بیخیال بچه بشیم بهتر از این هست که با یک بینا ازدواج کنیم من خودم زیاد ترس دارم از ازدواج با یک بینا چون تا بخواهم به خانواده ی طرف بفهمونم که من نمیبینم فکر کنم اجل تشریف بیاره آخه من هنوز خانوادم درست درکم نمیکنن خخخخ بهرحال پست شما آقا مهدی هزار بار لایک داره امیدوارم همه دوستان خوش بخت بشن موفق باشید

سلام مهدی جان من البته پسر نیستم ولی مطلب شما را خواندم و به نظرم به عنوان قدم اول خوبست ولی کافی نیست چون که مسائال مربوت به ازدواج و تشکیل زندگی و موفقیت در ادامه آن خیلی گسترده تر از این مواردست به عنوان مثال مسئله اشتغال خیلی مؤثرست موفق باشید…

وقتی اون اولا اومده بودم خیال می کردم ازدواج نابینا با نابینا بهتره ولی خب ازدواج خیلی چیزا با خودش میاره که مهمترین شون مسئولیت بچه س و دیگری امنیت زن و شوهر تو موقعیت های خاص.استقلال زن و شوهر هم خودش یه مساله مهمه بنظرم ازدواج با بینا بهتره و اگر بینا خودش نوعی معلولیت داشته باشه هم کفو می شن و خیلی خیلی بهتره و دیگه اون منت و یا تصور بالا پایین توهمچین ازدواجی وجود نداره

با سلام خدمت شما دوست عزیز
مگه ما نمی خواهیم تعامل اجتماعی داشته باشیم
چطور وقتی که می خواهیم درس بخونیم باید به مدارس عادی بریم و در دانشگاه پا به پای انسانهای سالم تحصیل می کنیم
در اجتماعی زندگی می کنیم که افراد سالم دور و بر ما هستن
ما باهاشون ارتباط می گیریم
اما چرا توی ازدواج باید ازدواج درون گروهی باشه
البته منم می دونم منظور آقا مهدی گل این نیست که نابینا نتونه با یه بینا ازدواج کنه
به نظر من یکی از مهمترین مسائلی که نمیشه با یه بینا ازدواج کرد اینه که همدیگه رو درک نمی کنن
اما چه اشکالی داره مگه پدر و مادری که بچه شون نابیناست درکش نمی کنن
آره اول زندگی سخت تره و من فکر می کنم که اونهایی که فکر می کنن اگه با معلول ازدواج می کردن موفقترند و آرامش بیشتری دارن شاید به خاطر اینه که توی زندگی کم نیارن و یا جوابی باشه بر منت های همسرشون
وگرنه حتی به خاطر نشون دادن توانایی هامون به افراد سالم هم که شده باید به نظر شخصی من تن به ازدواج افراد برون گروهی بدیم
البته این نظر شخصی منه من حاضرم اگه بحثی هم هست بیام و بیشتر در این مورد صحبت کنیم
اسکایپم هم morteza aliwerdi هستش
با تشکر خدا نگهدار

سلام
از نظر هر دوی این ازدواجها معایبو محاسنی داره
در برخی ازدواجها که بین بینا و نابینا صورت میگیره نمیشه درک نکردن رو نادیده گرفت. چون اگه درک نباشه خب فرد از زندگیش خسته میشه و از اون زندگیش لذت نمیبره و از زندگیش سرد میشه و خدای ناکرده ممکنه کار به اتفاقاتی مانند جدایی طرفین بکشه
ممنون از پستتون

درود داداش مرتضی . خیلی سخت نگیر. هم درون گروهیش خوبه هم برون گروهیش و هم دو گروهیش خخخ. به نظر من اگه عشق بین آدمها بوجود بیاد همه سختیها رو تحمل میکنند. شاید من هم قبلا فقط به مشکلات توجه میکردم ولی وقتی عشق یه همنوع رو تجربه کردم دیدم که اون قدرها هم سخت نیست و حاضرم هر نوع سختی و مشکلی رو تحمل کنم پس اساس و ریشه ی هر زندگی عشق دو طرف هست ولی اگه بخواهیم با حساب دو دوتا چهارتا محاسبه کنیم شاید اونی که شما میگی درست باشه. یعنی یکی بیاد که امورات مون رو بگذرونه و در واقع مدیریت کنه. ولی اگه عشق باشه دوستی و مهر باشه اون وقت دیگه دیدگاهت عوض میشه بخصوص که ما معمولا نمیتونیم اون فرد مورد دلخواه مون رو پیدا کنیم و در واقع اون طرف مقابل هست که ما رو انتخاب میکنه نه ما اون رو. وانگهی شاید درست نباشه که قضیه مدرسه و دانشگاه رو با زندگی مقایسه کنیم چون اونا دوران موقتی هستند ولی ازدواج یه زندگیه یه عمره. بعدشم بابا کی گفته که آدم حتما باید بچهدار بشه کی میگه که بچه خوشبختی میاره و اگه نباشه خوشبختی نیست.
مگه ما چه گلی به سر ننه بابامون زدیم که حالا بچه های ما بزنند. مهمون هم که میخوام کوفت بخوره من از عشقم صرف نظر کنم مثلا بخاطر اینکه نمیتونم یا نمیتونه مثل یه بینا پذیرایی کنه. که البته اینطور نیست و خانمهای نبین هم بخوبی از عهده اش برمیآیند. ببینید مردم از هر کسی متناسب با توانمندیهاش توقع دارند. مثلا یک خانم نابینا اگه از مهمونش کمک بگیره هیچ وقت اون مهمون گله نمیکنه که ای بابا اونجام باید کار کنم چون شرایط رو درک میکنه. بعدشم من میگم اگه ازدواج درون گروهی بیشتر بشه نابیناها از دولت بهتر میتونند مطالبه ی حقوق شون رو بکنند. و اونها هم ترتیب اثر بهتری میدهند.
پس لطفا سخت نگیرید برید به سمت عاااشق شدن هورااااا.هوراااا

سلام بر همگی. من میخوام اینجا یه گله بکنم. علم ژنتیک علمیست پر از خطا! و البته پر از یافته های جدید. خواهش میکنم عاجزانه دوستانی که مثل من واقعا تخصصی در علم ژنتیک ندارن نظرات مبتنی بر علم ژنتیک ندن. و موجب گمراهی نشن. بله من قبلا نظراتم رو در مورد ازدواج بینا نابینا این حرفا گفتم الآن دیگه پر حرفی نمیکنم.

سلام به نظر من وقتی میشه از ازدواج نابینا با نابینا با پسرها حرف زد که پسرهای نابینا به خود پذیری برسند. یعنی خودشونو با وجود تمام مشکلاتی که نابیناییشون براشون به ارمغان میاره قبول کنند و دوست بدارند و برای حل مشکلاتشون با شرایط خودشون راه حل پیدا کنند. وقتی پسرهای نابینا مرتب به زن بینا به عنوان حلال مشکلات فکر میکنند که دیگه نمیشه بهشون گفت برید به نابینا فکر کنید.

دیدگاهتان را بنویسید