دسته‌ها
English stuff صوتی فیلم های توضیح دار

دانلود رادیو‌فیلم پسر‌بچگی Boyhood

درود به دوستان.
در این پست، فیلم پسر‌بچگی که یکی از فیلم های برتر 2014 هست رو به همراه توضیحات ویژه نابینایان و به همراه زیرنویس و صوت انگلیسی و فارسی واستون قرار میدم. قبل از هر چیز، نقد فیلم رو که از سایت بیبیسی گذاشتم مطالعه کنید و اگه اطلاعات بیشتری نیاز داشتید میتونید با ی جستجوی ساده توی گوگل پیدا کنید. بعدشم برید سراغ لینک های دانلود که خیلی اذیت شدم تا جور کنم ولی ارزشش رو داشت.

از کودکی تا بلوغ؛ نگاهی به فیلم ‘پسر‌بچگی

پرویز جاهد منتقد فیلم

28 اوت 2014 – 06 شهریور 1393

 

ریچارد لینکلیتر، یکی از مهمترین سینماگران مستقل امروز سینمای آمریکاست. فیلمسازی که بیشتر او را با سه گانۀ معروف عاشقانه اش یعنی “پیش از طلوع”، “پیش از غروب” و “پیش از نیمه شب” می شناسند.

 

تازه ترین فیلم لینکلتر با عنوان پسر‌بچگی(Boyhood)، تجربه ای منحصر به فرد و متفاوت در میان کارهای اوست. فیلمی داستانی که به شیوه ای مستند، زندگی پسربچه ای آمریکایی از اهالی تگزاس به نام میسون (با بازی اِلار کولترین) را طی یک دورۀ زمانی ۱۲ ساله، تصویر کرده است.

 

فیلم از ۶ سالگی میسون و خواهرش سامانتا شروع می شود که با مادر مجردشان زندگی می کنند. مادری که از پدرشان جدا شده و حالا به تنهایی مسئولیت بزرگ کردن بچه ها را به عهده گرفته و به رغم تعهدات مادرانه اش، با مردهای متعددی ارتباط برقرار می کند که پس از مدتی او را رها کرده و پیِ کار خود می روند.

 

پدر میسون (با بازی ایتن هاک)، آدمی بیش از حد بی خیال، سر به هوا و مسئولیت ناپذیر است، اگرچه گاهی به سراغ فرزندانش می آید و آنها را با خود به گردش و تفریح می برد. با این حال لحظات مهمی از زندگی میسون و خواهرش در کنار مادرشان سپری می شود. آنها مجبورند با مردهای غریبه ای که به عنوان ناپدری یا پارتنر مادرشان وارد زندگی آنها می شوند بسازند و خود را با دیدگاههای اخلاقی و تربیتی آنها تطبیق دهند. کودکی آنها در خانواده ای متلاشی و فضایی پرتنش می گذرد.

 

به گفتۀ لینکلیتر، اجرای این ایده بسیار سخت و چالش برانگیز بود. پیداکردن بازیگران مناسب و متقاعد کردن آنها برای مشارکت در پروژه ای ۱۲ ساله، کار ساده ای نبود، ضمن اینکه عقد قرارداد با بازیگران برای مدت بیش از هفت سال غیرقانونی بود اما او موفق می شود با ایتن هاک و پاتریشیا آرکِت، به عنوان والدین بچه ها، توافق کرده و این ایدۀ ساده را به یک فیلم منسجم و جذاب تبدیل کند.

 

به گفته ایتن هاک، لینکلینتر همچنین تعهد کرد که بعد از مرگ احتمالی او در جریان تولید این فیلم، هاک ادامه کارگردانی این فیلم را به عهده بگیرد. لینکلیتر، نقش سامانتا، خواهر میسون را هم به دختر خودش، لورلی سپرد که به خوبی از عهدۀ این نقش برآمده است. اِلار کولترین، نیز نقش میسون را در سنین مختلف از ۶ سالگی تا ۱۸ سالگی، با مهارت بازی ‌کرده است. بچه ها حتی در نوشتم فیلمنامه هم با لینکلیتر همکاری داشته اند. فیلمنامه ای که صحنه های کامل آن یک شب قبل از فیلمبرداری نوشته می شد.

 

به گفتۀ لینکلیتر، مرحلۀ پیش از تولید این فیلم ۲ سال طول کشید و او پس از آن ، هر سال، سه روز بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه از زندگی میسون و خانوادۀ او را فیلمبرداری کرده و بین فیلمبرداری هم همزمان تدوین می کرده است. تدوین فیلم هم ۲ سال طول کشیده است. او همچنین در زمان تولید این فیلم، نه از نظر بودجه و نه مسائل دیگر، تحت فشار تهیه کنندۀ فیلم نبوده و به عنوان یک فیلمساز مستقل آزادی کامل داشته است(فیلم با بودجه ای بالغ بر ۲.۴ میلیون دلار ساخته شد).

 

شیوه لینکلیتر در این فیلم در واقع نوعی مطالعۀ پداکوژیکی روی یک خانوادۀ متوسط آمریکایی و فرزندان آنها از کودکی تا جوانی است. لینکیتر، همین ایده را در مورد یک زوج عاشق و رابطۀ آنها در سه مقطع مختلف از زندگی آنها در سه گانۀ “پیش از …” به شکل متفاوتی اجرا کرده بود و می توان پیش بینی کرد که او قسمت های بعدی همین فیلم را نیز چند سال بعد، در مورد آیندۀ زندگی میسون و خواهرش بسازد.

 

لینکلیتر در سه گانه اش، زوج عاشق (ایتن هاک و جولی دلپی) را در طی یک دورۀ ۱۸ ساله دنبال می کرد و در هر قسمت پس از گذشت چند سال به سراغ آنها می رفت تا ببیند که گذشت زمان چقدر بر رابطۀ عاشقانۀ آنها اثر گذاشته است اما در این فیلم او به جای چند فیلم جداگانه و مستقل، ۱۲ سال زندگی میسون را یک جا به ما نشان می دهد.

 

او برش هایی از زندگی میسون را در دوره های مختلف انتخاب کرده و کنار هم چیده و به این ترتیب، سیر تدریجی رشد او و رسیدن او از کودکی به بلوغ را به نمایش می گذارد. با اینکه فیلم، مقاطع مختلفی از زندگی میسون و خواهرش را در سنین مختلف نشان می دهد اما تداوم حسی بازیگران آن اصلا به هم نخورده است. این تداوم در بازی ایتن هاک و پاتریشیا آرکِت نیز به چشم می خورد.

 

لینکلیتر می گوید، در تمام این سال ها، نماهای گرفته شده را به بچه ها نشان نداده است و آنها بعد از تدوین نهایی فیلم، آن را به طور کامل روی پرده دیده اند.

 

سامانتا در این مورد می گوید: “تماشای این فیلم، تجربۀ خیلی عجیبی برایم بود. تجربۀ دردناکی بود و من گریه ام گرفت.”

 

پدر با اینکه از بچه ها دور است اما رابطه نزدیک تر و صمیمانه تری با آنها دارد. لحظاتی که آنها با پدرشان می گذرانند، پر از شوخی، نشاط، موسیقی، سرگرمی و لذت است، در حالی که ماندن کنار مادر، همراه با جنگ و دعوا و ناراحتی است.

 

میسون که در سنین پایین شخصیتی بازیگوش و پر شر و شور است، به تدریج به آدمی کم حرف و درون گرا تبدیل می شود. در سن جوانی، او عکاس موفقی است و دوره دبیرستان و کالج را با موفقیت پشت سر می گذارد. اگرچه در نخستین رابطۀ عاشقانه اش ناکام است اما در نهایت موفق می شود، همراه با شروع دورۀ زندگی تحصیلی جدیدش و ورود به دانشگاه، رابطۀ عاشقانۀ تازه ای را آغاز کند و اینجا همان جایی است که لینکلیتر، فیلمش را تمام می کند.

 

ایده های مشابه؛ سینماگران دیگر

 

پیش از لینکلیتر، فیلمسازان دیگری از جمله مایکل آپتد، سینماگر برجسته بریتانیایی هم ایده های مشابهی را دنبال کرده اند. آپتد نخستین بار این کار را در فیلم “هفت بعلاوه هفت” انجام داد که تاثیر زیادی بر مستندسازان سراسر جهان گذاشت. در آن فیلم آپتد، ۱۴ کودک هفت ساله را انتخاب کرد و بر روی آنها مطالعه کرد و دوباره در سن چهارده سالگی به سراغ آنها رفت و نشان داد که دیدگاههای این کودکان تا چه حد تغییر کرده و یا تا چه حد ثابت مانده است.

 

اما تفاوت فیلم لینکلیتر با فیلم های آپتد در این است که فیلم او یک فیلم داستانی است و مستند نیست هرچند می توان آن را به عنوان فیلمی مستند دربارۀ تغییر فیزیکی و گذشت عُمر الار کولترین، بازیگر نقش میسون و لورلی لینکلیتر، دختر کارگردان و همین طور بازیگران دیگر فیلم به حساب آورد. لینکلیتر برای تفکیک دوره های زمانی و سنی میسون از میان نویس استفاده نمی کند اما تماشاگر بر اساس تغییرات ظاهری میسون و خواهرش، متوجه این گذشت زمان می شود.

 

به گفتۀ لینکلیتر، این فیلم، فقط دربارۀ بالغ شدن بچه ها نیست بلکه والدین آنها نیز همراه آنها به بلوغ فکری می رسند.

 

لینکلیتر یک رویداد مهم مثل درگیری مادر میسون با ناپدری الکلی اش را نیمه کاره رها کرده و به یک سال بعد برش می زند. با این کار او از ملودرام شدن فیلمش جلوگیری می کند و از تماشاگر می خواهد به جای درگیر شدن در هیجان های مربوط به کشمکش های زناشویی، تنها به میسون و احوالات او توجه کند. میسونی که دائماً نگران رابطه مادرش با مردهای دیگر است و این نگرانی مبنای فرویدی ندارد بلکه به خاطر نا امنی و ترس از این است که نکند شریک مادرش، آدم بدی باشد و بخواهد زندگی را بر آنها جهنم کند.

 

بچه ها به مرور از کودکی و معصومیت عبور می کنند و به نوجوانی و جوانی گام می نهند و لذت های جوانی مثل عشق، سکس، مشروب و مواد مخدر را تجربه می کنند. از سوی دیگر کودکی و نوجوانی میسون در یکی از بحرانی ترین دهه های تاریخ سیاسی معاصر آمریکا گذشته است. بنابراین لینکلیتر نمی تواند به حوادث سیاسی مهم آمریکا در طی این ۱۲ سال بی اعتنا باشد، هرچند این توجه خیلی سطحی و زودگذر است.

در صحنه ای از فیلم، میسون با پدرش در کافه نشسته اند و صحنه های جنگ عراق از تلویزیون پخش می شود و پدرش دربارۀ دخالت آمریکا در عراق به او توضیح می دهد. همچنین

پدر که هوادار اوباماست و از نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دفاع می کند، از میسون و خواهرش می خواهد تراکت ها و پوسترهای تبلیغاتی اوباما را در محله شان پخش کنند. یکی از بهترین صحنه های فیلم، صحنۀ گفتگوی پدر با میسون و سامانتا دربارۀ رابطه جنسی و سکس پیش از ازدواج است. پدر با صراحت حرف می زند و کودکان از این لحن صریح او غافلگیر شده و خجالت می کشند.

 

فیلم همان طور که از اسمش پیداست روی میسون و روابط او با بقیه افراد خانواده، متمرکز شده و دوربین لینکلیتر، هر جا که او هست، همان جاست. بچه ها جلوی دوربین راحت اند و نقش شان را خیلی خوب و باور پذیر بازی می کنند. ما کمتر میسون را در خلوت و تنهایی اش می بینیم و در بیشتر صحنه ها، او در کنار افراد خانواده یا دوستانش قرار دارد و این برای فیلمی که می خواهد، رشد یک شخصیت و بلوغ جسمی و ذهنی او را به ما نشان دهد، می تواند یک نقطه ضعف باشد.

 

لینکلیتر از جمله فیلمسازان مستقلی است که محبوبیت زیادی در میان منتقدان سینمایی دارد. بیشتر فیلم هایش از جمله همین فیلم، مورد ستایش منتقدان قرار گرفته و عموماً نقدهای مثبت زیادی بر آنها نوشته شده است.

 

لینکلیتر، دو بار برای فیلم های “پیش از غروب” و “پیش از نیمه شب”، نامزد دریافت جایزۀ اسکار بهترین فیلمنامه بوده است. او همچنین دو بار جایزۀ خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی از جشنوارۀ فیلم برلین را به خاطر فیلم های “پیش از غروب” و همین فیلم (“پسر‌بچگی”) دریافت کرد.

لینک های مربوط به دانلود فیلم پسر‌بچگی

اگر لینک ها رو مشاهده نمی کنید واسه اینه که یا عضو سایت نیستید و یا با نام کاربری وارد سایت نشدید. برای عضویت به hosseinishahrooz@gmail.com ایمیل بزنید.

توجه داشته باشید پرونده های با پسوند M K A را میتوانید با KMPlayer بشنوید.

لذت ببرید از زندگی!

از مجتبی خادمی

مجتبی خادمی.
متولد 7 بهمن 66.
دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه
اصفهان.
ارزیاب مرکز تماس گروه صنعتی انتخاب.
مؤسس و گرداننده اسبق محله نابینایان.
مدرس علوم کامپیوتر و زبان انگلیسی.
طراح وب.
برنامه نویس.
مجری برنامه های رادیویی.
آشنا به راه اندازی و استفاده از چاپگر های خط بینایی و بریل.
دوره پیش دبستانی را در مدرسه کمتوانان ذهنی بصیرت زرین شهر گذراندم.
دوره های دبستان و راهنمایی را در مجتمع آموزشی ابابصیر اصفهان.
پایه اول دبیرستان را در دبیرستان غیر انتفاعی محمد باقر زرین شهر.
پایه های دوم و سوم هنرستان را در رشته کامپیوتر در هنرستان ملا صدرا.
مقطع کاردانی کامپیوتر را در دانشگاه های آزاد مبارکه و دولتی شهرکرد.
و مقطع کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی را در دانشگاه اصفهان گذراندم.
همزمان، در انجمن موج نور نابینایان، به عنوان مسئول تولید محتوا، مؤلف کتب صوتی ویژه نابینایان، صدابردار، مسئول کنترل کیفی مواد آموزشی، پاسخگو به پرسش های کامپیوتری نابینایان، طراح سامانه تلفن گویا، مدرس کلاس های آموزش رایانه و مسیر یابی ویژه نابینایان، مدرس دوره های تربیت مربی آموزش رایانه به نابینایان، و تحلیلگر نیاز های آموزشی نابینایان در خانه ریاضیات مشغول به خدمت شدم.
در ادامه، به عنوان اپراتور در مرکز تماس گروه صنعتی انتخاب مشغول بودم و اکنون در مقام ارزیاب در تیم پایش عملکرد در گروه صنعتی انتخاب خدمت می کنم.
از دوران کودکی، مخارج زندگی و تحصیل را شخصا
به عهده گرفتم و به سختی فراهم کردم.
در دوران دبیرستان، اولین رساله ی گویا در ایران از آیتالله مکارم شیرازی را به کمک خواهرم و روحانی محل، تهیه کردم و در سطح وسیعی بین نابینایان در کشور توزیع کردم.
در همان دوران، اولین مجموعه ی آموزشی بازی های کامپیوتری ویژه نابینایان را تولید و در سطح وسیعی بین نابینایان در کشور توزیع نمودم.
در دوران نوجوانی، اولین بازی رایانه ای ویژه نابینایان به زبان فارسی با نام دو در جنگل را طراحی کردم و توسعه دادم.
به ترجمه و دوبله ی بازی های رایانه ای محبوب نابینایان از جمله تخت گاز و شو‌دان جهت استفاده ی نابینایان این مرز و بوم مبادرت ورزیده ام.
اولین کتابچه ی راهنمای آموزش رایانه به کودکان نابینا را طراحی کردم و توسعه دادم.
در دوران دانشجویی، اولین، پر بازدید ترین و پر محتواترین سایت ویژه نابینایان ایران با نام گوشکن را تأسیس کردم.
همواره در سایت گوش‌کن، سه شعار آموزش، استقلال و تفریح نابینایان را دنبال کرده و در جهت سوق دادن نابینایان به سمت این سه هدف، اقدام به ضبط آموزش های مختلف، تولید و ترجمه ی مقالات مرتبط و تشویق دیگران به انجام نظیر این کار ها نموده ام.
تهیه کننده و مجری یکی از پر شنونده ترین برنامه های اولین رادیوی اینترنتی نابینایان ایران (که چند سال پیش تعطیل شده است)، بودم.
همیشه از مصاحبه های آگاهی بخش با رسانه ها از جمله برنامه به روز شبکه سوم سیما به عنوان یکی از کارشناسان فاوا و نابینایان استقبال کرده ام.
به دلیل تجربه ی تدریس موفق به دانش آموزان، همواره با استقبال والدین کودکان و نوجوانان جهت تدریس روبرو بوده ام.
از تألیفاتم می توانم به کتاب آموزش نرم افزار آماری SPSS به اتفاق استاد ندا همتپور اشاره کنم.
یکی از مهمترین نرم افزار های مسیریابی نابینایان را با نام نزدیک یاب به همراه دفترچه راهنمای استفاده، جهت کمک به استقلال نابینایان در رفت و آمد، ترجمه کردم و به رایگان در سطح بین المللی برای تمام فارسی زبانان منتشر نمودم.
در حال حاضر، رویای امکان سفر به استان های محروم جهت همسان سازی سطح آموزشی و پرورشی کودکان محروم با کودکان کلان شهر ها را در ذهن می پرورانم.
اطلاعات تماس:
شماره موبایل شخصی: 09139342943
آدرس ایمیل شخصی:
gooshkon2020@gmail.com
شناسه اسکایپ:
mojtaba1007
شناسه تلگرام:
@luckymojy
آدرس شناسه تلگرام:
https://t.me/luckymojy
شماره واتساپ:
09139342943
آدرس وبلاگ شخصی:
https://gooshkon.wordpress.com

15 دیدگاه دربارهٔ «دانلود رادیو‌فیلم پسر‌بچگی Boyhood»

واقعا کنار آمدن با یک پروژه دوازده ساله کار ساده ای نیست. آن هم با افرادی که ممکن بود هر جای کار از گروه خارج شوند. به راستی که کار مستند همیشه یکی از دشوارترینهاست.
چه خوب که تمام لینکها رو گذاشتید. به خصوص طرز کار زیرنویس رو.
به هر حال به خاطر تلاش فراوانی که برای تهیه و انتشار این مجموعه نموده اید، از شما تشکر میکنم.
شاد و پر انرژی باشید.

با درود راستش من عمومً عادت دارم که یه فیلم رو می بینم و بعد نقد رو می خونم چون اساسً تا ندونم تو فیلم چه خبره هر گونه خوندن نقدی رو بی خودی می دونم.
می دونی من اساسً طرفدار مکتب reader response هستم راجب فیلم باید بگم اینجور فیلما واقعً برای روحیه و ذهن یک بیننده نیاز هستش می دونی به نظرم تا حدی هم معنا گراست. تمش بیشتر رعالیستی هستش. این فیلمو میشه از دیدگاه psycho analytic هم آنالیز کرد. چون سیر تکاملی بلوغ و تغییرات کودکان نشان دهنده ی بهران های روانی اونهاست.
می دونی از نگاه من دلیل شکست اول پسر هم به خاطر روابط مادرش با مردای مختلف هستش و به نوعی ریشه در اون ها داره. علاوه بر اون انزواشم از همین سرچشمه می گیره.
بازم ممنون دوست گرامی به نظرم از این فیلما حتی اگه پولی هم بزاری ارزش داره چون واقعً قشنگ هستش.
راستی تا یادم نرفته انگاری لینک دوبله فارسیت اشکال داره.
سپاس و هزار به توان میلیارد لایک.

دیدگاهتان را بنویسید