دوباره مینویسم . بارها کاغذم را پاره میکنم.
اندیشه هایم رو دور میریزم
به خدا به زمین سجده میکنم
من در پی خودم هستم
در پی هوای تازه
من آرزوهایم را به دست باد دادم
خنده هایم را به زمین بخشیدم
و تمام وجودم را به دست لمس کشیده دادم
مینویسم.. و خوب میدانم هرگز من خوانده نخواهم شد
خوب میدانم حقیقت در پس اشک پنهان است
و سکوت بهترین فریاد است
دیگر هیچ گلی فهمی از زیبایی ندارد
و معنای عشق با فراموشی یکسان شده
دستی دیگر گرفته نمی شود
و خاطر کسی آسوده نیست
هیچ چیز درست نیست
حتی انسان بودن
همین…!!!
شعر از احسان
۱۹ دیدگاه دربارهٔ «باز دوباره نوشتم.»
سلام
دوباره قشنگ نوشتید کاملاً درست و به جا نوشته هاتون یه شکل خاصی دارن یه طور خاصی با خواننده حرف میزنن خوب مینویسید منتظر نوشته های بعدیتون هستم
سلام پریسیما خانم. مرسی از محبت های شما. من شرمنده شما هستم. واقعا نمیدونم.نظر لطفتون هست.. مرسی از حضورتون.سپاس بی پایان از شما
ممنونم جالبه و زیبا دلشاد باشین
سلام
خیلی خوب مینویسید
باز هم به شما یعنی خوش به حال شما که میتونید حرف های خودتون را روی کاغذ بیارید من که نمیتونم
خانم کاظمیان. شما هم میتونید. ققط کافیه تلاش کنید. شکلک لبخند
این پست را نمیپسندم
کی گفته دستی دیگر گرفته نمیشود!
با این که خیلی جاها کسی دست ما رو نگرفته
ولی هنوز دستهای مهربانی که به سوی ما دراز میشوند برای مهرورزی کم نیستند! تو همین محله یا جاهای دیگه که من کم ندیدم!
کافیست که نگاهمونو عوض کنیم مثبت بیندیشیم تا نگاه های مثبت به سمت ما جلب شوند و دستهای مهربان آدمها ما را در آغوش خود بکشند! وگرنه تا زمانی که این گونه بیندیشیم و به دنیا نگاه کنیم بین دستهای ما با دستهای مهرورز دیگران فاصله می افتد و هر آن چه که میبینیم دستهای مشت شده که در آستین خنجری پنهان کردهاند.
اگر جستجو کنی می یابی
لااااااایک منم موافقم که درسته خیلی ها هم دیگه رو فراموش کردن ولی هنوز هم دستهای مهربانی هستن.
اما آقای احسان نظر خودم هم در کامنتهای بعدی میآد
سلام خانم آیت. مرسی شما لطف دارید. من منکر خوبی نمیشم.. ولی خب گاه حقیقت تلخه
سلام داداش خیلی زیبا بود واقعیت داشت همه ی شعر تون هیچکس خاطرش آسوده نیست کسی دست کسی رو نمیگیره کاش این جوری نبود همیشه وقتی مادر بزرگم از خاطراتش تعریف میکن کیف میکنم و میگم خوش به حال شما که همیچین زمانی زندگی میکردین این دوره و زمونه همه فقط به فکر خودشون هستند متاسفانه مرسی از متن به جاتون شاد باشید
سلام مهدیه خانم مرسی از شما.
سلام آقا احسان بله هیچ دستی دستهای کسی رو نمیگیره همه تظاهر میکنن همه شعار میدن آقای بلوردی من با ایشون موافقم هیچ دستی بی طمع ب سوی کسی دراز نمیشه این روزا بیشتر آدما گرگن در لباس بره همه ی حرفا شعاره برای جلب توجه هیچ کس اون چیزی که نشون میده نیست
سلام مجدد بر دوستای گلم.به این دلیل میگم مجدد چون دو تا کامنت گذاشتم هنوز تأیید نشده.آقا احسان زیبا نوشتی کلی می لایکم.البته الان با نظر حسین آقای گرامی هم موافقم چون هنوز دنیاتمام خوبیاشو از ما نگرفته.اما احسان شما دست به قلمت عااااااالیه.حرف نداره.موفق باشی فرااااااااووووونی
لنا خانم سلام و درود بر شما. نظر لفطتونه..مرسیی
سلام فرشته خانم. ممنونم از شما
درود بر شما
کامنت پری سیما رو میپسندم
سربلند باشید
دیگر هیچ گلی فهمی از زیبایی ندارد آیا و معنای عشق و فراموشی یکسان است آیا
چه خوب که دوباره نوشتین اما یکم هم مثبت نوشتن بد نیستها روانشناسی بعد یک عمر فراز و فرود الان دیگه فهمیده که مثبت نگریستن چاره خییلی دردهاست.
راستی استعداد شاعری هم که دارین آقای دکتر خخخخ
سلام سیتا خانم. مرسی از شما. گاهی یه چیزای مینویسم. همین . خخخخخ
سلام. نوشتنتون عالیه تحسین میکنم.
فقط نظر آقای بلوردی رو واقعا لایک میکنم. همیشه خوبها و خوبیها توی این دنیای بزرگ هستن و خدای خوبیها و آفریننده خوبی همیشه با ماست.
سلام موافقم آقا احسان