خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

به نظر شما نابینایان و کمبینایان،آنچه یک بینا باید درباره شما بداند چه میتواند باشد

به نام حضرت دوست : الله مهربان
سلام به همگی دنبال هیچ متنی اینجا نباشین ! اینجا کامنت ها فقط صحبت می کنند که شما میزارین قراره بگین یه بینا باید درباره  یه نابینا چی بدونه تا اگه زندگی رو براش راحت نمی کنه اونو سخت تر هم نکنه این بینا می تونه والدین خواهرا و برادرا و اقوام و حتی غریبه ها باشن و این قواعد می تونن درباره  گذشته ، حال یا زمان کهنسالی و پیری یه نابینا باشه امیدوارم استقبال کنید و یه مجموعه ای بشه از قواعد رفتاری درست با نا بیناها اگه برای حرفاتون مثال یا خاطره هم بنویسین که بهتره تا قلاب بشه به ذهنمون و سریع از خاطرمون نره می دونین که دوستون دارم …. .

۲۲ دیدگاه دربارهٔ «به نظر شما نابینایان و کمبینایان،آنچه یک بینا باید درباره شما بداند چه میتواند باشد»

سلام آوای خوشصدای محله .
من میگم نبین ها ،باید از کنجکاوی ببین ها اصلاً ناراحت نشن. یعنی ی نبین براش عجیب نیست که ی نشنو و ناشنوا ، چطور زندگی می کنه ؟؟؟.
حرفای من نمیدونم ربطی به پست داشت یا نداشت ؟؟؟خخخخ
میگم نبین ها آیا شما کنجکاو نیستید که ی ببین چی میبینه ؟؟؟
من اگه ی نبین بودم ، همش از ببین ها می خواستم که دیده هاشونو برای من شرح بدن و اونقدر ازشون ، چیز میز می پرسیدم که از دیدن پشیمون بشه . هاهاهاها

سلام
بالاخره من نفهمیدم منظور شما از این پست چی هست؟
شما دقیقا چی میخواید؟
اما من از بیناها انتظار دارم که وقتی با یه نابینا راه میرند یا حالا ارتباط دارند
اونو مثل خودشون بدونند
و فکر کنند که اونها هم دوست دارند راحت باشند من درست بلد نیستم بنویسم
ولی خوب شما سعی کنید مطلب را خودتون برای خودتون تفسیر کنید.
مثلا وقتی با یه بینا میریم سینما باید یادش باشه که مثلا من نمیبینم و باید فیلم را اونجور که میبینه برای منم توضیح بده
ما هروقت با دوستامون میریم سینما یا یه جای دیدنی دوستامون سعی میکنند که خوب برامون توضیح بدند اونقدر واضح که من همه ی صحنه ها را مجسم میکنم
ببخشید اگر بد نوشتم

به ترانه محله سلام عرض میکنم.
از اینکه به فکر ما هستید سپاسگزارم.
اولین چیزی که یک فرد بینا باید از یک نابینا بدونه اینه که نابینا بودن هیچ عیب نیست.
نابینا بودن نمیتونه برای ما محدودیت ایجاد کنه.
به نابینا به چشم یک فرد عاجز نگاه نکنه.
نابینا را امین خودش بدونه.
خیلی موارد دیگه هست که در بین نظرات دوستان خواهم گفت.
باز هم از شما خانم ترانه تشکر میکنم.

سلام ترانه.
من که فکر میکنم اصل پست گویای منظور و خواست نویسنده بود.
اگه یک بار دیگه پست رو با دقت بخونید مشخصه که یک بینا با دونستن یک سری از خصوصیات و درگیریهای فکری یک نابینا میتونه یه روند مشخص برای برخورد با مشکلات و احیانا رفع مشکلات نابینایان رو پیش بگیره.
یکی از این دانسته ها میتونه این باشه که انتظارات یک نابینا از بیناها چیه؟ یعنی یک نابینا انتظار چه جور رفتارهایی رو از یک بینا داره و یا انتظار چه رفتارهایی رو نداره.
یا اینکه نیازهای روحی روانی یک نابینا واقعا چیه نه اون چیزی که یک بینا فکر میکنه.
همچنین نیازهای توانبخشی از لحاظ حرکت کردن در معابر و جاهای مختلف دیگه، احتیاجات و الزامات از نظر وسایل کمک توانبخشی از قبیل: عصا، کتابهای مناسب نابینایان و لوازم صوتی و کامپیوتر و گوشی موبایل و غیره.
کمکهای فکری بدون ایجاد حساسیت هم میتونه خیلی موثر در روابط خوب و سالم یک نابینا و یک بینا میتونه باشه.
این چیزایی بود که به نظر من رسید.
ممنون از ترانه عزیز برای انتشار این پست.

سلام به ترانه خوبم.پس وقتشه عقده گشایی کنم ترانه جون آیا؟باشه.واسه یه دختر کم بینا سخته تو عروسی نظرشو راجع به قیافه آدما بپرسن.آخه قربونت برم من چه بدونم کی خوشگل شده کی زشت شده.خب تو هر چی بگی من مجبورم همونو قبول کنم دیگه.وااالااا.خخخیعنی دروغ دیگه.واسم سخته همه نشستن یه کلیپ باحال می بینن تو هم انگار که نیستی و وجود نداری که.سخته وقتی بی حوصله یا عصبانی هستی فکر می کنن به خاطر چیه.به خدا بیناها بیشتر عصبانی میشن گاهی.خب آدمیم به خدا.سخته میگن تو دعا کنی دعات مستجاب میشه.داره باورم میشه یه قدددیسم.خخخخخ حالا مستجابم نمیشه ها هیچ وقت.سخته میشنوم عیب نداره خدا اون دنیاتو بده.چرا هیشکی باورش نمیشه وقتی می گم خوبم یعنی حالم خوبه و الان خوشبختم.چرا چون طرف ۴تا بچه داره فکر میکنه از همه خوشبخت تره و این افکار قرون وسطاییشو کنار نمیذاره؟واااااییی سخته دارم با گوشی می نویسم و نمی تونم بخونم.این آخری شوخی بودش چون که راه حل داره.خخخ.نکنه من زیادی حساسم یکی بگه واقعنی.یه جایی آدم کم میاره دیگه.ترانه مرسی مونده بود رو دلم آخه.

سلام من از یک بینا میخوام که وقتی با من حرف میزنه مثل بقیه تو چشمام نگاه کنه حتی اگه من نتونم مستقیم تو چشماش نگاه کنم. یعنی حواسش شش دانگ به حرفام باشه. خیلی وقتا بعضی از استادا دارن با کامپیوتر کار میکنن و هم زمان جواب منم میدن خیلی از این کارشون بدم میاد من از یه بینا میخوام هرچه سوال دارن از خودم بپرسن و از ترس اینکه من ناراحت نشم از اطرافیانم اطلاعات غلط درباره من و نابیناییم به دست نیارن. اگه واقعا سوال شما و لحن شما منطقی باشه نابیناها بدشون نمیاد. اگه هم بدشون بیاد عیب از خودشونه البته به نظر من.

رعد عزیزم ما هم کنجکاویم ولی تصور کن اگه خود شما نابینا بودی و تمام مردم کنجکاو و هر لحظه زیر ذره بین بودی سختت میشد. علت رنجش بچه ها هم همینه وگرنه ما از خدا میخایم مردم سطح آگاهی شون درباره معلولیت و نابینایی زیاد بشه. در ثانیهرچیزی از حد تعادل بگذره مضره حتی کنجکاوی.

ندایی قربونت برم ؛ رعععد با این کنجکاویاش کلی اطلاعات کسب کرده و کلی هم فرهنگ سازی کرده . چون حداقل با ۲۰۰ تا نوجوون در ارتباطه .
تازه همه فک میکنن رعععد عالم به علوم نبین ها شده . جدی گفتم .
من توی گروه واتس آپم چندتا عزیز نابینا دارم . دوستام و همه ی اعضای گروه خیلی تعجب میکنن که این عزیزا و این نبینا از شکلک استفاده میکنن و وقتی دیدن توی لاین پست میذارن کلی شاخ درآوردن.
همه از من درباره نبین ها می پرسن .

سلام، من میخوام انتظار یک نابینا را از فرد بینا در اینجا بگم.
۱. وقتی ما صحبت میکنیم به صحبتهامون گوش بدند.
۲. وقتی که میخواهیم با استاد حرف بزنیم، این استاد کلاس برامون نذاره.

۴. اگر مرد و یا زن بینا نابینایی را دید که میخواد از خیابون رد بشه. بدون هیچ ترسی به فرد نابینا کمک کنند.
۵. به نابینا به دیده ترحم نگاه نکنند.
۶. به توانمندیهای ما اعتماد کنند.

۸. کاری که یک فرد بینا در اداره انجام میدهد را به کاری که فرد نابینا در اداره انجام میدهد مقایسه نکند.
و خیلی مطالب دیگه که دوباره میام همینجا میگم.

سلام مرسی از ترانه عزیز که موضوعات خوبی رو انتخاب میکنه و مفید انشا الله
خیلیهاشو دوستان گفتن و من تا اون طوری که ذهنم الان یاریم میکنه اضافه میکنم که
بدم میاد بعضی بیناها وقتی یه نابینا داره یه چیزی رو درست میکنه یا مثلً واسه ناهار آماده میکنه یا میخوره یا مرتب میکنه بهش خیره میشن هم چین بررسیش میکنن که این بنده خدای نابینا خودش با اینکه حالیشه که کارشو داره درست انجام میده یا اگرم اشتباهه ضرری واسه خودش یا دیگری نداره یا از شخصیتش هیچی کم نمیشه اعتماد به نفسش تحلیل میره کم کم و نگران میشه که مگه من چیکار میکنم که این منو همش زیر ذره بین چشماش قرار داده و مگه خودش هزارتا اشتباه نمیکنه و چون بیناست هیچ اشکالی نداره
بنظر من این یه قانون الکیه که اونا خودشون هزارتا خراب کاری داشته باشن عیبی نیست ولی نابینا باید همه کاراش دقیق باشه مگه چه فرقی باهم داریم اصن اشتباهامونو البته در صورتی که خودشون فکر میکنن خطاست و در صورتی که نیست میخوام هم ببینن هر فکر مسخره ای البته اگه کوتهبین هستن بکنن ولی اگه شعورشون بالاست نباید بکنن و همینی که هستیم ما رو بخوان من که از داشتن این جور دوستانی افتخار میکنم و خوشحالم ولی آدمای ظاهر بینو دلم نمیخواد روشون حسابی باز کنم

هفته پیش یه دوستی بهم گفت: رهگذر… با نابیناها میری میای، مواظب خودت باش!!! پرسیدم: چرا؟ گفت: خیلی خودخواهند…تو هم احساساتی هستی، اذیت می شی!!!
ولی من جز چند مورد خاص، خودخواهی یی در بچه ها ندیدم!!!ولی خب…. اینرا متوجه شدم که اکثر نابیناها خیلی رک و بی پرده حرف می زنند!!!یعنی بی ملاحظه یه هویی نظرشون را می کوبن تو صورت آدم!!!! داداش من، خواهر من… یه کم ملاحظه کن!!! جفت پا نیا تو حلق آدم…
اینی که می گم توی فضای انتزاعی نیستا… بارها شده که دوست نابینایی کوبیدتم به طاق…مثلا گفته: تو نمی فهمی!!! واصلا فکر نکرده که من چه حالی بهم دست می ده وقتی همچین حرفی بهم می زنه!!! بارها مستقیم و غیر مستقیم گفتم که تحقیر نکن!!! و اون با تحقیر دیگه ای جواب خواسته ی منو داده!!! ای بابا…شیطونه می گه بزنم نصفش کنما… استغفرالله….هر چی ما هیچی نمی گیم…..
ولی خب… این خصوصیت همه نیست!!! یک نفر اینطوری از آب در اومده، که شانس ما خورده به تور ما، و البته فقط زبونشه که تند و تیز و برنده است، قلب مهربونی داره….
اکثر بچه ها فوق العاده ان… حتی خود همین نامبرده….گاهی اونقدر بهم محبت می کنند که من حسابی شرمنده میشم!!! ای کاش یک روز فرصت کنم بتونم ازشون حسابی تشکر کنم!!!در واقع یکی از خصوصیات نابیناها مهربونیشونه!!! عجیب این جماعت با محبتن!!! و مسؤلیت پذیر!!! منکه حسابی مدیونشونم!!! ایشاالله جبران کنم!!!فکر نکنم قادر به جبران باشم….
بچه ها عاشقتونم…در پرانتز عرض کنم که این جمله خطاب به خانمهای نابینا بود…
و اما آقایون: ارادتمندیم برادرا….

سلامی دوباره
منم دیدگاه های بیشتر دوستان را میپسندم و یه خاطره را براتون تعریف میکنم که خیلی تو روحیه ی من اثر بدی گذاشت
یه بار من رفتم به یکی از ارگان های دولتی برای کاری
وقتی پیش یکی از مدیران مهم رفتم سلام کردم همونطور که سرش پایین بود جواب منو داد وقتی که از کارم براش گفتم دیدم که هیچ جوابی نمیده خیلی ناراحت شدم
صدا شون زدم با دهانی پر به من گفتند دارم گوش میدم بفرمایید
منم گفتم ببخشید مزاحم صبحانه خوردن شما شدم،
یه دفعه سرش را بالا کرد و گفت از کجا فهمیدی که من دارم صبحانه میخورم
منم گفتم حاج آقا شما دارید نون و پنیر و خیار میخورید،
خوب نمیبینم بو را حس میکنم و گوش های من میشنوند و از اطاق رفتم بیرون
واااای چه روزی بود اون روز
من برای شما کوتاه نوشتم
ببخشید اگر خوب توضیح ندادم
موفق باشید.

سلام به ترانه خانم,
من با اینکه مدت زیادی نیست که از این حس بسیار بسیار کامل محروم شدم , و مثل دیگر بچه ها تجربه کافی ای ندارم ولی به جای اون تجربه دو دنیای کاملا متفاوت رو دارم .
بنده یک زندگی کامل , به مدت حدود ۳۴ سال از بهترین و پر انرژی ترین ایام از زندگی خودم رو در بینایی سپری کردم و در اجتماع , حضور فعالی داشتم . فکر کنم اولین و اصلی ترین خواسته ای که یک نابینا میتونه داشته باشه و همین طور یکی از حقوق اولیه هر انسانی هست , همانا به رسمیت شناخته نشدن توانایی های یک نابینا هستش . شاید شما , هم مثل دوسال گذشته من , این حقیقت رو سخت قبول کنید ولی من به این نتیجه رسیدم که انسان سالم آنقدر به بینایی تکیه دارد و از کودکی این حس رو پرورش داده که از دیگر حواس بسیار ارزشمند خودش غافل میمونه . من به تازگی متوجه شدم که شنوایی چقدر میتونه به انسان کمک کنه . اگر در گذشته با نگاه به چشمهای طرف مقابل به حقیقت سخنش پی میبردم , اما الان میتونم با گوش دادن به لرزش و آهنگ صدا و فرکانس صوت طرف مقابل , در مورد صحت گفتارش بهتر قضاوت کنم . البته که نقص وجود داره و نمیشه انکارش کرد ولی میشه از شدت و کاستی های اون , کاست . اگر جامعه بیشتر با این موضوع ها آشنا بشه , به بسیاری از سوالات خودش میرسه . ولی متاسفانه اکثریتی از مردم از این قابلیت و توانایی های انسانی بی اطلاع هستند و همین باعث زود داوری و درک نشدن توانایی های نابینایان هست . نتیجه هم اینه که در جامعه کمتر به یک نابینا میدون داده میشه و به اقلیت رانده میشند
چند وقتی بود که شما رو در محله ندیده بودم که البته از کم لطفی خودم هم بوده که غیبت داشتم ولی امید دارم شما و بابا بزرگ بارانی محله , که از معدود بینا های پرکار این محله هستید , بتونید رابطه خوب و شفافی رو بین این دو دنیای متفاوت برقرار کنید.
ممنون و موفق باشید.

سلام دوباره.با خوندن کامنت های دوستام بدجوری حالم گرفته شد.یکی بیاد کامنت منو حذف کنه.احساس می کنم من با دیدگاه خودم مشکل دارم نه با دیگران…وقتی دوستام به معنای واقعی کلمه زجر کشیدند.پس مشکل رو اونا درک میکنن.اجدی می گم اگه اولین کامنتم در این پست حذف شه از آقای خادمی ممنون میشم.از گفتن هیچ حرفی اینطوری پشیمون نشده بودم.احساس بدیه احساس ضعف

دیدگاهتان را بنویسید