خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

رعععععد بزرگ آرزو به دل مونده .

سلاااام. قبل از هر چیز بگم : پست من جنبه آموزش نبینی نداره . ولی تا دلتون بخواد میشه از توش تجربه درآورد . شکلک ما اینیم دیگه . اگه گوش دل داشته باشید ، از هر ی کلوووم رعععد صدتا حرف خخخ نه صدتا نکته باریکتر از موی خرس میکشید بیرون هههه

از کجا شروع کنم ، خودمم نم دونم .
اولندش که امروز کلی برگه تصحیح کردم ،
دومندش بعد به اندازه ی 100 تا دلمه برگ پیچوندم و درس کردم خخ واقعاً 100 تا ، شوخی هم ندارم ، چون هم باید به همسایه میدادم و هم مادرو خواهرو زن داداشااام و هم برای فردای خودمون . دیگه بشینم خدارو شکر کنم که به خانواده ی میخی لازم نبود بدم و الا تلف راه دلمه برگ مو میشدم .

سومندش جااان رعععد یکی بگه این صفحه خونا برگ مو رو موی کله میخونه یا نه ؟؟؟
بعداً میایید گله مله و میگید دلمه از جلوی چشممون افتاد خخخ اصلاً خب واقعا مو باشه . مگه چیه ؟؟؟ مگه خودتون مو تو سرتون نیست خخخ نهایت ده تا تار مو بیفته تو غذا چی میشه ؟؟؟ نمیدونم والا ، یواشو آآآآرررروووم ، از گوشه لبتون بکشیدش بیرون . این که مهم نیست ؛ ویتامین هم داره ؛ مخصوصاً اگه موهاتون ژله زده یا از نوع چربو چیلی باشه . بهبه غذاتون ی جور ب کمپلکسه . و تا مدتها انگااار ، چی بود اسم اون کلمه ؟؟؟ هموون کاری که ی عده از ورزشکارا می کنن ؟؟؟ دارو میخورن و خر زور میشن ، واقعاً یادم نمیاد . خب اگه مو تو غذاتون بود و خوردید دور از جون مثل اون کلک بازا خرررر زور میشید خخخ

ای آقا توهین کدومه ؟؟؟ خر یععنی بزرگ . باور کنید . الان ثابت میکنم ؛ خر چنگ یعنی چنگاش بزرگه ؛ خرررگوش یعنی گوشاش بزرگه ؛ خرخون ، یعنی زیاد میخونه ؛ خرزور هم یعنی زورش زیاده هاهاها

بریم سر درد دل رععععد که باعث شده رو دل کنه و آرزو به دل بمونه . دستمالا به دست برای رقص نه نه برای گریه . اشکتون کباب میشه .
این روزا که توی گوشکوب می چرخم حااالم بدجووور مثل گوشت کوبیده ی آبگوشت وامیره و به هم میریزه . بذارید ی مثال دیگه بزنم

دقیقاً حاااالم مثل ی دختریه که عاشق ی پسر فقیر میشه و بدون گرفتن عروسی میره خونه ی بخت ، نه جشنی نه عکسی ؛ خلاصه بعد از ی مدت دخترای دیگه رو میبینه که عروسیو ، فیلمو , عکسو ؛ لباس عروس و آره دیگه . هی حرص می خوره که من چرا این بساطو نداشتم خخخخ تازه مادر شوهرشم شکلک مجی هموون مادر میخیس . هی میزنه تو سرش و حالشو می گیره . پس ببینید که رعععد همون دختره ؛ گوشکن خونه بخت یا شوووورسس ؛ مجی مادر شووور ؛ ادخترای دیگه هم افراد تازه واردی که پست اولشونو میزنن.

حالا رععععد هم تو این چند ماهه میبینه که افراد جدید میان و ی پست میزنن با اسم اولین پست من ….. و مثل ی تازه عرررروس یا تازه دوماد میشینن و همه میان بهشون خوش اومد میگن خخخخ کادو مادو هم بهشون میدن
رععععد بدبختو بوووگو !!!! اولین پستش به نام ورود آقایون ممنوع که خودش می گفت ممنون ؛ بود . کلی توی پستم دعوا شد . هههه تازه کمی هم سنگ زدن تو چشممم. ههههه البته اصل مدیرا بودن که تحویلم گرفتن . چند نفری هم ساکت موندن خخخ از همه بدتر خودم بودم که میخواستم ی اردوی گوشکنی توی تهرون برگزار کنم . اون موقع نمیدونستم که بیشتر گوشکنیا ساکن تهران نیستند . تازه نمیدونستم که بینا مینا اینجا نمی چرخه .

ای روزگاااار چه روزایی بود !!!!! هیچی نمیدونستم . درفشیان همش میگفت تو فامیل مجی هستی خخخخ واقعاً مثل ی ندووون بودم ؛ هیچی نمیدونستم . هر چند که الانم نمیدونم ؛ و چقدر این ندونی و نخوای که بدونی لذت مزس .

بگذریم …..
حالا یک کلام ، من میخواااام مثل ی بابابزرگ بشینم بالای مجلس و همه بیایید به من خوش اومد بگید . یادتون نره که رعععععد تو این محل هم دبیر املاتونه ، هم آبدارچی ، هم ببین ، هم بهلوله ، هم رععععدوکه هم باران خخخ پس بیتره مثل من رک نباشید و آینده نگر خخخ هم نمرتون دست منه ؛ هم چااایتون .
در ضمن رعععد بزرگ با بیشتر ونوسیا و ملاقه به دستا و کفگیر به مشتا دوسته . تازه بیشترشون تو هیچ سایتی پست نمیدن و فقط میخوننو میخندن به ریش رععععد بزرگ . پس دوستای من محدود به کاربرا نیست .
شکلک ی نیم مکالمه با مدیر اکرم و اعظم ؛ خودتون که دیدید چه خوب صدااای اکرمو اعظمو در آورد . هههه

مجتبی به جون خودم اگه بیای بگی این پست آبدوخیاره ؛ خودمو میکشم و خونم میفته به گردنت خخخخ .
عزیز نبینم ؛کججااای کاری که آبدوغ خیییااار که نه خیار کشک دوغ مونده برای تابستون که رععععد بی کارو علافه . هوا موا هم گرمه و جون میده آبدوغای خنک رععععدو میل کرد هههههه

خب پس همه بیایید به من خوشآمد بگید . منم کلی دلمه از نوع مو ، پو ، فلفل فیلی ، کلم و پلم براتون میارم .

راستی شبو شور پریسیما و ملیس اگه متن پایانی که کپیه ، قابل خوندن نبود , خودشو تو زحمت ننداز , ی ندا بهم بدید که از ی جا دیگه کپی کنم که پی دی اف نباشه هههه نه از ندا خوشم نمیاد . متن آخرو بحذفید .
راستی حس می کنم از بس برگه مرگه های انشارو خوندم ؛ خل خلکی خونم بالا رفته و باعث انتشار این پست شده خخخ مگه خودتون همیشه عاقلید ؟؟؟
اصلاً اگه نمی خندید ؛ برید از رععععد دور شید و الا اونقدر قلقلکتون میدم که سکته ی پرفکتو نائل بشید . اینم متن کپی ولی انتخابی رععععععععد بزرگ . تا جلسه ی املای بعدی بای

++++++
نذر کرده ام …
یک روزی که خوشحال تر بودم
بیایم و بنویسم که
زندگی را باید با لذت خورد
که ضربه های روی سر را باید آرام بوسید
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد .
یک روزی که خوشحال تر بودم
می آیم و می نویسم که
” این نیز بگذرد “
مثل همیشه که همه چیز گذشته است و
آب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است.
یک روزی که خوشحال تر بودم
یک نقاشی از پاییز میگذارم،
که یادم بیاید زمستان تنها فصل زندگی نیست….

۶۵ دیدگاه دربارهٔ «رعععععد بزرگ آرزو به دل مونده .»

سلام بر رعععـعععـعععـعععد بزرگ.
پست جااااـاااـااالبی دادی.
اه اه اه اه از اون قسمت که میگفتی مو بره لای غذا از گوشه لبتون بکشیدش بیرون حاااـاااـاااـلللـلللـلللـلللم بهم خورد ههههههه اینم شد دوپینگ! اه اه اه اما جدی جدی متن آخرت خیلی قشنگ بود هااا کیییـیییـیییـیییف کردم. دستت درد نکنه. من بهت خوشآمد میگم هرچند خونه خودته و نیاز به خوشآمدگویی من حقیر سراپا تصقیر نه تقصیر ندارید.
طشکر اه اه نه تشکر.
خداهافز اه اه اه ای باباااا ببین رععععد اینقد با هیبت و بزرگه که من دچار لرزه بر اندام شدم و دستام اشتباهاً روز کیبورد میلغزه.
خداحافظ.
خداحافظ ای همنشین همیشه, خداحافظ ای داغ بر دل نشسته.
آخ آخ آخ داشتم آهنگ سلام آخر از احسان رو گوش میدادم.

سلاااام مهدی عزیز خخخ خوبی پسر پر افاده ام ؟؟؟
مرد هم مردای قدیم ، که مو لا پلو یا همون مو پلو رو با ولع می خوردن . تازه شایدم به جای دسر و سالادشون بود خخخ
خب معلومه که سلیقتم خوبه ، که این آهنگای زیبارو می گوشی . واقعا هم متنش نابه و هم صدای خووونندش .
آفرین خوب اومدی دوپینگو هاهاها

سلااام بر پدر بزرگ رععععد
میگم میدونی بلای آسمانی هستی خخخ
یه سوال پختن ۱۰۰ تا دلمه چند ساعت زمان برد بعد احیاااناً سره اجاق داغون و لِه لِه نشدی ؟؟؟؟ خخخخ دیگه باید سالگرد ورودت به سایت رو تبریک بگیم رعد
تبریکه منو بپذیر

کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟

غیبت نکرده ای که شوَم طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

چشم به صد مجاهده آیینه ساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را

بالای خود در آینـﮥ چشم من ببین
تا با خبر ز عالم بالا کنم تو را

مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبله گاه مؤمن و ترسا کنم تو را

خواهم شبی نقاب ز رویت برافکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را

گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را

طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یکجا فدای قامت رعنا کنم تو را

زیبا شود به کارگِه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را

رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را

شاااد و سلاامت باشی

آریا ؛ تازه از اون یکی پست خودمو به اینجا رسوندم . اونجا سلامت کردم ، پس سلام دوباره .
نوه ی گلم ؛ دلمه روش پختش اینه که بیشتر موادشو می پزی . بعد مواد پخته شده رو لای برگه مو یا فلفل دلمه ای یا بادمجون میذاری .
مواد رو که میذاری لای برگ و میپیچونی، اون وقت گیره.
بعد این برگه ها رو میذاری تو قابلمه و مثل برنج میذاریم دم بکشه .
پسرم لازم نبود که من کنار اجاق وایسم و از گرما تلف بشم خخخ
دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی
چشمم به ره عاطفه خشکید ؛ کجایی؟؟
با شِکوه ی من چهره ی آدینه ترک خورد
از سوی تو اما نه تبسم ؛ نه ندایی
از بس که در اندیشه ی تو شعله کشیدم
خاکستر حسرت شده ام ؛ نیست دوایی؟
آمار تپشهای دلم را به تو گفتم
پرونده شد اندوه من از درد جدایی
سوگند به آوای صمیمانه ی نامت
از عشق فقط قصد من و شعر شمایی
هر فصل دلم بی تو ببین رنگ خزان است
آغاز کن ای گل ! سفر سبز رهایی
من منتظرم ! مرحمتی لطف و نگاهی
حیف است رسد مرگ من اما تو نیایی

سلاااااااام رعععععد . بابابزرگ یادت رفته اون اوایل بهت گفتم یعنی گفتییییمممم بیا یه پست بزن و خودتو معرفی کن؟؟؟ ولی با جنگ و دعوا اومدیاااا بعدش من اون موقع برا مسابقه شطرنج رفته بودم بابلسر که نیومدم توی پستت. یعنی من توی دعوا معوا شریک نبودم.
بعدش دلم دلمه میخواااااااد منم میخوام. از مو و این چیزا هم حالم هیچ به هم نمیخوره. یعنی از اون معدود دخملایی هستم که این ناز و اداها رو ندالم. تازه دیشب یه سوووووسک گنده دیدم ولی هیچم جیغ نزدم و داد و بیداد نکردم و به داداشم گفتم بیاد با دمپایی حسابشو برسه ولی پا به فرااااار گذاشت.
راستی بابایی اون اسبو کی میخوای بهم بدی؟ نیازش دارمااااا؟
آهان راستی شنیدم فال میگیری بیا کف منو هم ببییییین.
دیگه چی بگم؟ شعر پایانیتم عااااالی بود. مرسییییی

سلاااام لبخندکم . خخخ
مثلاً خواستم بگم ، منم هستم خخخ
من عاشق پستای حاشیه دار هستم. تو که خودت زیر زیری میبینی خوب میدونی چی میگم . هر چیزی حاشیه دارش قشنگتره . می خواد برگه باشه ؛ پارچه ، یا پست . هههه
میگم دلمه های توی دیس ملامینی مو داره ؛ ببر برای امیر , خودت بیا دلمه ای بخور که توش گردو ریختم خخخ
در ضمن هنر کردی که داداشتو صدا میکنی که بیاد سوکسو بکشه .خخخ توی آفریقا مردمش این سوکس سیاه و گندالوهارو بو میدادن و مثل پفیلا نوش جان می کردن . توی تلوزیون نشون میداد .
ی صدایی هم میداد میخوردن ؛ چون ترد شده بود ؛ انگار دارن چیپس می خورن . خخخرررررچچ صدا میداد .
در مورد اسب هم ، هر وقت سایت هواشناسی ؛ حسو حالش مثل وبلاگ قدیمی شد ؛ اسب چیه ، یابو و قاطر هم تقدیمت میکنم هاهاهاها
مرسی مرسی .

سلااام بر مهربون محله .
مرسی هههههه.
ما اینیم دیگه !!! بعد چن ماه برای خودمون نوشافه میشکونیم . خخخ
آره دیگه مهربون جون ، دوست دارم حالا که چن ماه گذشته؛ بدونم کیا از بودن من درین محله راضیند ؟؟؟
اگه تعداد کمه ؛ جولو پلاسمونو جمع کنیم بریم . و به قولی ،خودمو ملتو سر کار نذاریم .
همیشه از اینکه ببینم وجودم تحمیل شدس ، بدم میاد و سعی میکنم برم ولی خودمو تحمیل نکنم . به همین قشنگی ههه

سلااام بر رعد بسیار کبیر هههههه من هم ورود شما رو به این سایت خوش آمد و تبریک میگم هرچند که خودتون دیگه صاحب خونه اید و ما مهمون شما من واقعا از نوشته هاتون لذت میبرم بسیار زیبا و طنازانه مینویسید متن پایان پست هم بسیار زیبا بود

سلااام آسمان پاک من .
من هیچ وقت خودمو صاحب چیزی ندونستم . باور کن . صاحب چیزی بودن ، مسؤلیت میاره و من تنبل تر از اونم که بخوام مسؤلیت شناس باشم خخخ
طنااااززز ههههه با من بودی ؟؟؟
رععععد که مثل ی موجود زمخته ، چطور میتونه طنزو طنااااز بنفیسه ؟؟؟
اما اگه بدونم که ی نیم لبخندی به لباتون میشینه ، خوش خوشک میشم

خخخخ پیچیدن دلمه رو بلدم اما هیچ وقت به پختش فکر نکرده بودم خخخ مدیونی اگر فکر کنی من تا الان فکر میکردم دلمه رو تو روغن میپزن خخخ
تا به حال از این منظر بهش توجه نکرده بودم مرسییی
اتفاقا دیروز ناهار دلمه داشتیم من تو حیاط خونمون یه باغچه دارم که توش تاک انگور داریم
برای دلمه رفتم ازش برگ های تر و تازه رو جدا کردم .
ممنونم رععععععععععععععععععدییییی
شاااد باشی

مدیونم که اگه بهت نگم : بررررررررررررووو مریخی میخ میخی !!!
این مریخیا فقط می خورن ، حالا رفتی چرک دستتو به برگا منتقل کردی ، و همه چیو خراب خروب کردی هههه بعد وسط کار پیچوندی و جیم زدی ،
دیگه نگو که دیروز کمممممک کردم و دلمه پیچوندم ، هههه
حالا فهمیدید بچه ها که این موهای توی دلمه از کجا میاد ؟؟؟؟؟

آهان منم دلمه میخوااام یعنی چی که دهن مون را آآآآآآآآب میندازی؟
اصلا من خیلی عصبانی هستم
اون متن آخری هم خوب بود
ولی نه!نه! من حال ندارم
ناراحتم ناراحت از دست روزگار
آخه ما یه دو سه روزی مهمون داشتیم اونم از کجا! از هلند
دیشب رفتند تهران
میدونی از چی ناراحتم
وقتی قرار بود سوار هواپیما بشند برای گرفتن کارت پرواز بهشون گفته بودند که شما باید با یه همراه برین بالا خوب اونا هم که همراه نداشتند
اصلا من نمیدونم این خدمات ویژه تو فرودگاه کارش چیه! حالا منم یه نامه نوشتم شکایت از کادر خدمات ویژه دنبال میکنم و به حراست گزارش میدم وای چرا من دارم اینجا این چیزها را مینویسم ببخشید دیگه بقیه را نمیگم

واللاه حق داری ناراحت باشی . حق داری عصبانی باشی .
ی کاری می کنن که اگه ی خارجی دوای جونش استغفرالله پیش ایرانیا باشه ، پاشو نذاره تو ایران .
عزیزم اگه دردو دلتو به ما نگی پس پیش کی باید بگی ؟؟؟
حالا این مهمون هلندیا کی بودن ؟؟؟ آیا اونا هم نبین بودن یا ببین ؟؟؟
ایرانی الاصل بودن یا هلندی نژاد ؟؟؟؟
دلمه هم از توی اون دیس چینی بردار که به روش رعععدی کمی توش گردو ریختم .
اون دیس ملامینی توش مو هست خخخ

سلام بر رعععععععد خیلی رعب آور و وحشتناک و ازین چیزای ترسناک اول میگم شد ی چیزی درست کنی که حال به هم زن نباشه اون از کتلت اینم از دلمه خدا سومی شو به خیر کنه میدونی خدا چقدر خونواده ی آقا رو دوست داشته و چقدر خود تو رو دوست داشته که حالشو نداشتی برای اونا دلمه درست کنی در ضمن شما مگه تازه واردی که باید بهت خوش آمد بگیم اگر خواستی همچین کاری بکنیم ی پست بزن و بنویس اولین پست من در ضمن میشه فعلا تا هوا گرمه بجای رععععد بارانی بشی رععععد برفی دو روز پیش اینجا دو سه ساعتی بارون اومد ولی هوا خیلی فرقی نکرد میشه آموزش بعدی آموزش پخت کله پاچه باشه لا اقل اگر توش مو باشه ی توجیهی داره راستی اینایی که گفتی درد دل بود یا از بس چیزای عطیقه به خورد دیگران دادید حالا نفرینتون کردند و اینا دل درد بود خلاصه نکن این کارها رو آخر و عاقبت نداره من از غذا خوردن میفتم از گشنگی میمیرم خونم میفته گردنتهاآآآآآ

اتفاقا خانواده ی مریخی ؛ کم شانس بودن که تهرون نبودن خخخ
نه درد دل نبود ، این پست برای ۴ شنبه گذشته بود ، کلی برگه ی انشآ صحیح کرده بودم ؛ خل خلکی وجودم سر ریز شده بود ، گفتم بیام خستگی در کنم .
در ضمن میخوام بدونم که اگه پست هام به مذاق برو بچ خوش نمیاد برم پشت سرمو کوتاه کنم هاهاهاها
مرسی که هستی و مرسی که نمی خوری و برای بقیه می مونه .
مرد هم مردای قدیم والاه

سلام بر رعد بزرگوار گرامی بارانی محله
شکلک پس این است آن پست آب دوغ خیاری و بسی بسیار تبریک …. ایشالا خیرشو ببینی ننه …..
راستی به محله ماها و اونها و اینها و شماها خوش اومدید …. منتظر باقی پست ها و کامنت هاتون می باشیم ….
شکلک فکر کنم سیستمم کج دار مریض درست شده هوووووراااا خخخخ

سلاااام بر بانوی فقط این محله خخخ ننه رعععد هههههههه
باید ی پست بزنم با نام ننه رعععد .
در ضمن بانوی گوشکنی کج دارو مریز درسته . مریض اشتباه .
اصطلاح کج دار و مریز م ر ی ز یا به صورتی که بیشتر مردم فهم می کنند و می نویسند «کج دار و مریض» م ر ی ض از جمله اصطلاحاتی است که توسط مردم به اشتباه به کار می رود.

مردم آن را با مریضی مرتبط می دانند. این اصطلاح در اصل کج دار و مریز است. به معنای اینکه ظرف را کج نگه دار و در عین حال مواظب باش که نریزد و نسبتی با مریضی ندارد!

شاعر در این خصوص می گوید:

رفتم به سر تربت شمس تبریز
دیدم دوهزار زنگیان خونریز

هر یک به زبان حال با من می گفت
جامی که به دست توست کج دار و مریز

نه بابا خدا خیلی خیلی دوستشون داشته که تهران نبودن وگر نه الان بیچاره ها توی بیمارستان بخش مسمومین بستری بودند خدا خیلی بهشون رحم کرده بعدشم خیال کردین منم دلمه هستم که میخواید منو بپیچونید راستی خداییش دلمه ها رو توی برگه ی امتحانی ی بچه ها پیچوندی یا برگه ی مو میگم اگر توی برگه ی امتحانی پیچیده باشی چیمیشه

خدا بیشتر دوسشون داشته که رعععد بزرگ فامیلشون شده خخخخ
در ضمن اومدن تهرون بی نصیبشون نمیذارم ، بهشوون بدهکارم خخخ آش کشک رعععد . بخورنو نخورن ؛ به حسابشون میرسم .
بابای میخی جزو معدود میخیای اطرافمه که دلمه ی ترش دوست داره و خواه ناخواه باید براش ببرم خخخ

سلام بر رعد بزرگ.
خوب حالا که کلی از اون موقع کلی گذشته. برا چی باید بهت خوشومد بگیم و تحویلت بگیریم!
خوب که چی بشه!
خوب عیبی نداره. بالاخره بابا بزرگی و سنی ازت گذشته معلممکه هستی. اووووووَه! پس بهتره که زیاد سر به سرت نزارم.
بََه درود به رعد بزرگ! چقد خوشحالیم که در کنار ما هستی. الان دیگه جزءی از کورا شدی! خوشحالیم که یه ببین کنار ما نبینا یا نیمه نبینا هست و با ما دوسته و مهربون.
آّما!… من عاشق دلمم. اونم از نوع ترشش با فلفل فراوون. هومومم. واقعا که دهنم آب افتاد. باید تو اردو بعدی شرکت کنی و برامون دلمه درست کنی. برگشم من حاضرم بیارم.
مو! نه بابا چرا آدم باید بدش بیاد! خوب فقط موی مامان آدم میفته تو غذا و متأهلا هم موی همسرشون که به من ربطی نداره. خودشون میدونن و زنشون. ولی موی مامان یه مزه دیگه ای داره. من بارها تو لقمم پیدا شده. سعی کردم قورتش بدم. ولی نشده. بعدم آروم اونو از دهنم در میارمو میندازم.
ولی این نوشته آخر خییییییلی زیبا بود. مخصوصا این که من پاییزو دوست دارم. عالی بود مرسی.

سلاااام یکی از خودشون . خوبی پسر ادبیات دونم . میگم ما ادب دونا مثل هم هستیم .
حالا ی بار رعد خواستهدوستای محلشو محک بزنه ،و ببینه که اگه محلش نمیدن آرومو بی صدا قبرشو پیدا کنه و بره بخوابه توش . خخخ فلسفه ی این پست این بود خخخ
خیلی با حالی به خدا . کیف میکنم . مرد هم یعنی یکی از ما و یکی از خودمون ههههه
حالا بذار ی تحقیقیو که دانشمندا به عمل آوردن برات بگم . جدی جدیه .
تو تی وی می گفت که در کف دست ونوسیا باکتریای مفیدی وجود داره که برای خودشون و بقیه هم مفیده . اگه دستشونو تمیز بشورن ، بهتره موقع آشپزی از دستکش استفاده نکنن. البته تکرار می کنم بهتره دستاشونو بشورن ههه. می گفت این باکتریا سیستم ایمنی بدنو کمک می کنه
خب رعععد هم ی تیم هسته ای تشکیل داده که ثابت کنن که موی خانوما تو غذا مثل دوپینگ میمونه هاهاها

سلام به جناب رعد
به به از این طرفا … پارسال دوست امسال آشنا… خیلی خوشحال شدم که به محله ی ما تشریف آوردین خوشبختانه اقوامتون امسال خیلی تشریف آوردن مشهد و بهار بارون و رعد و برق زیادی بود.. البته هیچی جای برف زمستون رو نمیگیره ولی بارونم خوبه …متشکر از دلمه ها … من چند تا دلمه بخورم و یک گپی با شما بزنم من یک صفت شما رو خیلی دوست دارم و اونم اینه که پشتکارتون زیاده و وقتی که تصمیم گرفتین به محله ی نابینایان رفت و آمد کنین هر سوالی دوست داشتین پرسیدین و هر جوابی شنیدین باز هم به سوالاتتون ادامه دادین و در محله موندگار شدین … محله با صفا بود باصفاتر شد …در پناه یزدان مهربان پیروز باشید و سربلند

سلااااام بر ننه آآآآخ آخ مامی بزرگمهر .
نه رعدو برق خودم بودم ، فامیلام نبودن . یادته اون بد آواترینشون من بودم .
مواظب رژیم مجیمت باش عسیسم ، آخه دلمه های رعد مثل خودش غولکی و هرکولی هستن . کوچیک کوچیکش اندازه ی هندونس . ی دونه هم بخوری کافیه فک کنم .
برای پاپای بزرگمهر هم ببر .
راستی رععد بزرگ عاشق شناخت نی نی بچه های نبینه .
خیلی براش جالبه که بدونه آیا نی نی های نبین به خواهر برادرشون در زمان نوزادی عکس العمل نشون میدن یا نه ؟؟؟
باباشونو از کی تشخیص میدن ؟؟؟ چه قدر با بچه های ببین فرق دارن ؟؟؟
وقتی دمغ و بی حوصله هستن والکی گریه می کنن چطور سرگرم میشن ؟؟؟
رععععد بزرگ از مامی جون بزرگمهر خیلی خوشش میاد و
وقتی می بینش کلی پاچه و دست نه دستو پاچه میشه . تازه همش هم میخواد صداشو صافو خوب کنه که مامی بزرگمهر وحشت نکنه ازش هاهاها .
شکلک اما مامی جون گوشای بزرگمهرو میگیره که پسرش ازین صدای بم و رععد وار نترسه هاهاهاها
رعد وبرق شب، طنین خنده ام
سیل و طوفان، نعره توفنده ام

سلام مظااااهری .
میخوام بیام کنارت بشینم . بذار بگم چی پوشیدم ؛ رعععد بزرگ چون ۵۵۰ گیگاگالونه ی شلوار کردی کشی پاشه .
طاس هستم و صورتم تیغ تیغیه . ههههه.
دندون مصنوعی هم دارم . دیگه چی میخوای بدونی از من ، خودت بووگو .
ببین من عکس تو رو توی وبلاگت دیدم خخخ صداتم که شنیدم . ی فوت کنم میری تا خلیج فارس هاهاها

سلام رعععععد میگم اون خونهه همون دو نبشه همون که مثل خونه ی ارواه میمونه مگه خونه ی شما نیست پس چرا ازمون خوش آمد میخای نکنه قرار کل محله رو بخری بعد به تو میگم عباس یکی از ما اگر دلمه ی دست پخت رععععععد رو بخوری میدونی چی میشه میدونی میگم با تو هستم پسر میدونی چه بلایی سرت میاد میشی یکی از اونا میدونی کیا همون خدا بیامرزا نخور ناکام میشیها از ما گفتن در راه شکم کارد خرده خودتو فدا نکن میگم بپا خوب رععععععد گفتی کی خیلی دلمه ی ترش دوست داره خدا نکنه خدا نکنه بخوره چون الان جمله ی دوست داره در موردش صادقه ولی ولی بعد از خوردن نه نه خدای من اون وقت جمله ی دوست داشت در موردش بکار میره و خدای نکرده خدا بیامرز میشه بعد گفتی کف دست چینوسیا چی داره مو داره نه گفتی باکتری مفید برای بدن کیا بدن خودشون یا ما بخت برگشته ها که مجبوریم هر کوفتی که جلومون میذارن زهرمارمون کنیم میگم ی چندتا نوشابه برا خودتون باز کنین برید جلو برا خودتون چندتا بوق بزنین هم محله ایهای عزیز به ادامه ی کلکل من و رعععععد در بخشهای بعدی ی برنامه توجه فرمایید

علیخانی نه رعععد بزرگ کل کل بلد نیست ی جمله از بزرگی میگه و مرخص میشه :
میخی مریخیا مثل نوزاد هستند…..
توی اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته میشید. هاهاها

چون من ی هرکولم ولی تو ی ریزه میزه نهایت ۵۸ کیلیویی باشی خخخ
نه صدات انگاری خیلی شوخو شیطونی ولی تو کامنتات انگار اومدی دعوا هاهاها
اسممو هر چی میخوای بگو . به شرطی که بخندی هاها
رسالت رعد درین محله شاااد کردن بچه هاست . همینو همین خخخ

خداحافظ . منم دوتا کلومه بگم بعد برم به کارام برسم خخخ
چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند
چرا مردها همیشه خوشحال هستند؟
چون آدم های بی خیال فقط می خندند
چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند
شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از ۶۰ ثانیه دوام نمی آورد

به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد
فرق بین نرخ اوراق بهادار با مردها در چیست؟
نرخ اوراق بهادار رشد می کند

خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

دلیلی که مردها به مسائل کاری خود فکر نمی کنند
فکری ندارند – کاری ندارند

اگر آقایون هم باردار می شدند آنوقت
خدمات پزشکی در مغازه های خواروبار فروشی هم ارائه می شد

آیا شنیده اید که مردی مدال طلای المپیک را از آن خود ساخت؟
او بعدا آنرا برنز رنگ کرد
یک وضعیت غیر قابل کنترل چیست؟
صد و چهل و چهار مرد در یک اتاق
برای درست کردن پاپ کُرن به چند مرد نیاز است؟
سه تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان میدهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد
آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
“کثیف” و ” کثیف اما قابل پوشیدن”
تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت ۲ میلیون تومانی بخرد و
یک سیستم صوتی ۴ میلیون تومانی بر روی آن نصب کند

شما به مردی که همه چیز دارد چه میدهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند

چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند
شباهت آقایون با ماشین چمن زنی در چیست؟
هر دو خیلی سخت به کار می افتند، در هنگام کار سر و صدای زیاد ایجاد می کنند و حتی نیمی از وقت را هم نمی توانند به درستی کار کنند
نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند

درود! اولی که وظیفه ات بود که هر که خربزه میخوره پای لرزشم میشینه، راستی اصلا بهت نمیاد معلم باشی، راستش بیشتر بهت میاد که یه سوسول پاستوریزه باشی که بیشتر برای سرگرمی خودت به این محله اومدی، حالا برای اینکه امشب بتونی راحت بخوابی بیشتر ادامه نمیدهم!حالا مطلب بعدی: حرفهایی که تو برای خر جون زدی یه روز استاد دانشگاه به دانشجویان میزنه و یه دانشجو که همتیپ بنده بوده میگه: استاد تو خرتر از مایی و بقیه ماجرا که خودت میدونی و لازم نیست تکرار کنم، من میمیرم برای غذایی که پس از عوض کردن پوشک کودک اصحال گرفته پخته باشند چون این غذا بیشترین ویتامین را دارد!

سلام دوباره
این پاسخ هایی که برای سوالات شما جناب رعد ،همکار بسیار محترم مینویسم فقط از طرف یک مادر نیست بلکه از طرف یک معلم هست که سالهای آخر خدمتش رو میگذرونه و بشدت اجتماعیه ،جامعه و خانواده ها رو تا حدود خوبی میشناسه و بخشهای خوب و بد جامعه و انسانهای درون جامعه رو هم میشناسه و از هر انسان موفقی که فرزند متفاوت داره الگو میگیره ، یک کودک نابینا از نظر شناخت اطرافیان هیچ فرقی با کودک بینا نداره ، فقط بخشهایی از مغز که مخصوص پردازش اطلاعات بینایی هستن به کمک حواس دیگه میاد برای همین بشدت از حس شنوایی ولامسه و بویایی استفاده میکنن، اگه جامعه ای مثل کشورهای پیشرفته ، هر فردی که مغز و فکر و ذهن داره رو انسان بدونن ، واگر اون انسان بدنش مثل همه است که رفتارشون عادیه و اگه بخشی از بدنش فرق داره ، نهادهای اجتماعی مثل کوه پشت اون کودک میایستن و مطمئن هستن که اون فرد یک انسان هست و خلق شده و حتما استعدادهای زیادی داره که اگه امکانات رو براش فراهم کنن ، اون هم میتونه مثل استفن هاوکینگ که تمام بدنش فلجه و حتی تارهای صوتیش رو هم از دست داده و یک دستگاه اختراع کردن تا با کمک اون بتونه حرف بزنه و در دانشگاه آکسفورد درس بده و جانشین انیشتین هست و بشدت به پیشرفت علم فیزیک و کشف رازهای کیهان کمک میکنه( اگه در اینترنت سرچ کنین اطلاعات قشنگی درموردش پیدا میکنین )، وقتی به شکوفایی استعدادهای خدادادی هر انسانی که خلق شده کمک کنیم ، خداوند هم برای تشکر زندگی اون انسانها رو قشنگتر میکنه، برای همین عده ای دنبال مهاجرت به کشورهایی هستن که امکانات عادلانه ای برای معلولین فراهم میکنن. من بشدت به هدفمند بودن هستی اعتقاد دارم و فکر میکنم وظیفه دارم بعنوان یک انسان ، زندگی رو قشنگتر از اونچه تحویل گرفتم ، تحویل بدم.
همین سایتی که میبینین یک ایده بوده در ذهن آقا مجتبی که خیلی در تربیت بزرگمهر ازش کمک میگیرم، پرسیدین وقتی حوصله بزرگمهر سر میره چی کار میکنم ؟ من قصه های زیادی بلدم یا اختراع میکنم و برای بزرگمهر میگم ولی همین سوال رو در صندلی داغ بانو پرسیدم که اگه بزرگمهر یک هفته بیاد خونه ی شما مهمونی ، وقتشو چطور پر میکنین و ایشون هم بازیهای قشنگی پیشنهاد دادن، بعد هم پدر بزرگمهر کم کم میاد محله ی آقا مجتبی و قصه ها رو دانلود میکنه و با هم گوش میکنن در کنارش هم همیشه لگوبازی میکنه دوچرخه سواری هم یکی از بازیهای مورد علاقه ی بزرگمهره و بازی اسم فامیل رو هم خیلی دوست داره. بینگو بنگو هم تمرین میکنه و صد صدوبیست و چار یکصدوبیست و چار رو خوب میزنه ولی هنوز خیلی راه داره تا آهنگای خوبی بزنه.
خوشبختانه بهزیستی رایگان برای بچه های نابینای مشهد آموزش شنا گذاشته و کنار دوستاش خوش میگذره و چون میدونم بزرگمهر از صحبت کردن لذت میبره ، هر چقدر خسته باشم بهش شعرهای پرمعنا آموزش میدم تا در جمع بخونه و اعتماد به نفسش بیشتر بشه ، خوشبختانه جوانان تحصیل کرده در رشته تربیت بدنی روز بروز بیشتر میشن و ی عده از اونها متوجه شدن میتونن درامد خوبی از آموزش مثلا شطرنج به بچه ها داشته باشن، میان با قیمت مناسبی در مدرسه شطرنج درس میدن . من مادرای بیسوادی رو در مدرسه دیدم که در کلاسهای مشاوره ی مدرسه شرکت میکنن و از کوه محکم تر پشت فرزندشون ایستادن و بهش کمک میکنن . تربیت هر کودک کاری شگفت انگیز و پیچیده است . راز تربیت هر کودک و هر انسانی عشقه ، عشق تمام گره ها رو باز میکنه ، وقتی خسته از سرکار برمیگردم فقط با نیروی عشق میشه با بزرگمهر بازی کرد و لبخند زد و از صمیم قلب خندید و فرشته های خدا روخوشحال کرد. الان بزرگمهر از خرید اومده و داره با دقت تخم مرغها رو در یخچال میچینه ، سعی میکنه مثل برادر بزرگترش باشه. عشق و ارزشمندی دو حس قدرتمند هستن که میشه به فرزندمون هدیه بدیم . فرزندمون هر ویژگی که داشته باشه ، اول از همه یک بنده ی خداست و خداوند حواسش به بندگانش هست ، نمی خواد من نگران یک نابینا یا هر کس دیگه ای باشم و نچ نچ کنم! فقط کافیه ایمان قوی داشته باشم و برم دنبال کار و اجرای ایده های خلاقانه. دقت کردین کشورهایی که به معلولینشون احترام میذارن پیشرفه ترن؟ اگه عکس های استفن هاوکینگ رو ببینین که با گردن کج روی ویلچیر نشسته و حتی تمام عضلات صورتش هم فلجه و استاد دانشگاه هست لذت میبرین کتاباشو بخرین و بخونین و اونوقت یک انسانی! ! چند سال پیش در رادیو گفته بود مگه معلولی که یک پاش از پای دیگرش کوتاهتره میتونه در مدرسه درس بده! یعنی الان دانش آموزان ما امکاناتشون فراهمه فقط نگرانن مبادا معلمشون یک کم کوتاه بلند باشه دیگه درس نمیخونن! ولی من در زندگیم ایده ی بزرگانی رو اجرا میکنم که میگن اگه موقعیتهای مناسب در زندگیتون وجود نداره اونو خلق کنین … پیامبر مهربانیها میفرمایند: کوشش بیهوده به از خفتگیست … اینکه خود شما جناب رعد به محله میاین و برای حداقل ۲۰۰ شاگردتون فرهنگ سازی میکنین خیلی مهمه … شاید اونا در آینده نقش مهمی در زمینه ی نابینایان دارن که نه من میدونم و نه شما ! شاد باشید

سلام بر مادر بزرگمهر گرامی و عزیز.
فدای شما بشم ، سؤالایی که از خدمتون کردم در مورد نوزادی بزرگمهر جون بودند .
و الا الان دیگه خوب خوب میدونم که ی نابینا هیچ فرقی در هیچ زمینه ای با یک بینا نداره .
دوست دارم بدونم ی نوزاد ۲ ماه ی نابینا کاراش مثل ی بیناس یا نه .
راستی خیلی دوست دارم با شما ارتباط بیشتری داشته باشم.
در ضمن من همیشه مستندهای آقای استفن هاوکینگ که در یکی از شبکه های ماهواره
به صورت دوبله پخش میشد ؛ دنبال می کردم .
ی حسی داره به رعععد میگه که …….
این حس سخنگو همیشه با من حرف میزنه ….
بهتره فعلاً از شما مادر عزیز و والا خداحافظی کنم….
به امید صحبت های حقیقی در عالم حقیقی ….

سلام مجدد
دوماهگی بیشترین نیاز های کودک: غذا ، احساس امنیت و احساس وجود مادر هست و البته بعنوان یک موجود زنده باید بتدریج ساعتهای خوابشو کم کنه و از دنیای اطراف اطلاعات بگیره و بده به مغزش تا این اطلاعات رو پردازش کنن و بگن چی به چیه! یک نوزاد نابینا در ۲ ماهگی درکی نسبت به نابینایی نداره فقط نکته ی مهمی که وجود داره نظم زیاد مغز انسانه! یعنی هر قسمت از مغز مربوط به یک حسی هست مثلا با دست محکم …ببخشید …آروم بزنید به پشت سرتون! پیام های بینایی در اینجا پردازش میشن ! یک قسمت مغز مال صداها ست و یک قسمتی مربوط به غذاها و چشایی. حالا پشت سرتون بیکار باشه که نمیشه ، بقیه ی قسمتها اطلاعات رو میدن به پشت سر تا بیکار نباشه! اینطوری حس شنوایی یا بویایی اون نوزاد کم کم قوی تر میشه . خواهر من که بینایی سنج هستن در دوران نوزادی بزرگمهر میگفتن دقت کن بزرگمهر همش با دهانش صدا درمیاره و خودش به انعکاس صدای خودش گوش میده چون مغز انسان از دریافت اطلاعات مربوط به بینایی یا شنوایی لذت میبره! حس بویایی کمک زیادی به نوزاد نابینا میکنه که اطرافیان رو از بوی اونها تشخیص بده. لمس صورت پدر و مادر دو حس متفاوت در ذهن کودک نابینا ایجاد میکنه و اینطوری اونها رو میشناسه. صدای پدر مادر و سایر اعضای خانواده هم که خیلی متفاوته و سریع از روی صدا اونا رو تشخیص میده. یک نکته ی جالب در مورد بزرگمهر این بود که در ۸ ماهگی زمان رو خوب میشناخت. خونه ی پرستار بزرگمهر ساعت ۱۲ ظهر مدرسه که تعطیل میشد بزرگمهر سرش به سمت در بود و گوش به زنگ شنیدن صدای در تا پسر پرستارش از مدرسه بیاد و یک سری بازیهای مردونه داشته باشن و اونو هوا بندازه و بگه : چطوری داداشی ! پرستارش میگفت نزدیک ساعت ۱۲ بزرگمهر حواسش به سمت در هست. پس در ذهنش از روی یک سری علائم و نشانه ها زمان رو حدس میزده بدون اینکه ساعت بلد باشه والبته در مورد هر کودک نابینا یا بینای دیگه هم همینطوره فقط ممکنه کسی زیاد توجه نکنه. شادتر از همیشه باشید

سلام خدا وکیلی اینا رو که قبلا هم شنیده بودم البته نه از شما واقعا حرفهای دل تونه یا محض خالی نبودن عریضه اینجا نوشتین اگر حرفهای خودتون باشه بعد از جوابتون من حرفهای خودمو که کپی هم نیستند رو بهتون میگم وگر نه که هیچی

سلام رعد بزرگوار در نوشته شما خسته گی بی حوصله گی و دل تنگی زیادی مشهود است امیدوارم بعد از امتحانات به جای رخوت سرزنده گی شادابی و با روحیه ی بالائی لطفتان شامل همه گیمان بشود . سپاس فراوان شاد و سلامت باشید .

سلللللاااااااااااااااااااام هادی شکااارچی هههه
ازین ورا ؟؟؟ راه گم کرده بودی ؟؟؟ بیا بشین عمو هادی …
راست میگی هادی ناقلا و یا به قول آذری زبانا ، ناگلا …
راستی من هم ی کم تلفظ ق برام سخت شده ، از بس با شماها نشستو برخاست کردم ههه
راست میگی اون چهارشنبه که این پست رو نوشتم ساعت ۱۲ شب بود ، کلی دلمه و کلی برگه امتحانی پیچیده بودم خخخ
اونقدر دوست دارم یکی باشه که برام همیشه غذا بپزه ، کارای خونه انجام بده و کلی هم منو بخندونه خخخخ
مرررررسی که اومدی . مرسی که خوندی و ممنون که کامنت دادی

رعد بزرگوار سایتهای نابینائی متعلق به همه نابیناها است من فقط بلد نبودم کامنت بدهم من به هر سایت نابینائی که آدرسش را داشته باشم سر میزنم و صمیمانه دست مدیران و پست و کامنت دهنده های سایتها را میفشارم که حقیقتا تاثیر بسیاری در ارتقاع آموزش پیش رفت و آشنائی نابیناها گذاشته اند چه این سایت گوشکن باشد یا شبروشن یا باتو و هر سایت دیگری مال خودم میدانم و مثل بعضیها تعصب خشک و خالی ندارم که بگم من چون در فلان سایت پست یا فعالیت یا عضو یا مدیر هستم پس نباید با سایر سایتها در ارتباط نباید باشم بلکه برعکس من معتقدم انحلال sdl1 تفریح شادی آموزش باعثش خود بچه ها بودند پس نباید بگذاریم این چنین اتفاقی برای سایر سایتها بیافتد .

احسنت . من تعصبی ندارم . گوشکن و با تو رو متعلق به خودم میدونم .
داشتن تعصب نشانه ی کوته فکری آدم هاست. هم مجتبی و هم سیروس از پسرای خوب من هستند . و من براشون دعا میکنم.
هادی بیا اینجا هم پست بذار . ههه
البته مواظب باش توی دو تا سایت همزمان پست نذاری که از کارو زندگی میفتی هههه

رعد بزرگ وار من به محض اینکه متوجه شدم تفریح شادی آموزش میخواهد منحل شود به سختی کامنتی فرستادم و با کمک دوست چندتا پست گذاشتم تا شاید نقش کوچکی در جلو گیری از انحلال آن سایت زحمت کش داشته باشم در اینجا و شب روشن بلد نیستم پست بفرصتم در باتو هم شخص جناب آقای سیروس شکاری محترم دوست عزیز و صمیمیم زحمت کشیده اند یادم داده اند و تشویق کردند در سایر سایتها پست بگذارم اگر در سایر سایتها هم کسی یادم بدهد پست خواهم گذاشت هر چند پستهای من تخصصی نیستند و خیلی معمولی یا متوسط به پائین هستند اما تشخیصش را بعهده مدیران سایتها میگذارم . در ضمن مایلم نظر جناب آقای مجتبی خادمی محترم را هم در این مورد مطلع باشم که اولا بنده نا آگاه از مسائل اندرویدی و نرم افزاری پست بدهم یا خیر دوم نظر جنابعالی در مورد ایجاد ارتباط مابین بچه های جبهه گرفته وکه سایتها را مرز بندی میکنند را مطلع باشم مگر نه این است که نام این سایتها نابینائی است ؟ پس معنی مرز و جبهه گیری چیست ؟

سلام .در ارتباط با حرفهایی که فرمودی من بی اطلاع هستم ولی اگه میخواهی اینجا پست بذاری باید کاربر اینجا باشی و ثبت نام را انجام داده
باشی .
اتفاقا آقای خادمی طرفدار دست نوشته هایی که به درد نابیناها بخوره هست . در پست تو هم که درباره خرید ماشین بود اومد .
البته منم اینجا هیچ کمکی به نابیناها نمیکنم فقط و فقط سعی میکنم لبخندکی بر لبشون بنشونم .
اگه ثبت نام کرده باشی پست گذاشتن اینجا با سایت های دیگه هیج فرقی نداره .
حالا اگه ثبت نام نکردی و کامنتات میره توی صف بگو تا بگم چه کار کنی

راستی منم درک نمیکنم که چرا مرز بندی میکنن . من هم اینجا هستم و هم در سایت با تو .
بهتره به حرف کسی کاری نداشته باشی و هر جا دلت خواست آزادانه بری .
البته در این سایت مباحث مذهبی و همچنین سیاسی ممنوعه . حالا تا چه حد درست گفتم خدا میدونه .
اتفاقا سایت ها باعث میشن که منو شما که سنو سالی ازمون مونده خخهه کمی از این بچه مچه ها کامپیوتر یاد بگیریم . البته من که یاد نگرفتم چون توضیحات اینا به درد نبین ها میخوره .
خدارو شکر سیروس و مجتبی دستشون با هم تو ی دیگه خخخه
منظورم اینه که با هم دوست و رفیقند خخخخ

یا خدا اینجا چقدر خواننده ی خاموش داره خخخخ وقتی داشتم کامنت میدادم بازدید کننده ۵۱۲ نفر بود الان یهویی شده ۵۵۱ خخخ
نبین های عزیزم چطور میتونید فقط بخونید و ساکت باشید .
خب بیایید به هادی که مثل خودتون نبینه و در ضمن ۴۵ سالشه بگید که تعصب داشتن روی یک سایت کار عاقلانه و درستی نیست . مگه سایت شوهر یا زنه آدمه که ی دونه باشه ههههه تازه مریخیا که به ی دونه هم اکتفا نمیکنن خخخ پس چطور باید فقط در یک سایت فعال باشیم خخخ
ولی باید به قوانین احترام گذاشت

رعد بزرگوار من و جناب آقای سیروس شکاری محترم دوستان خیلی صمیمی و خیلیی راحتی هستیم و خیلی خوب در جریان هستم که سیروس جان اگر سوالی داشته باشد نه تنها از مدیران سایتها بلکه بدون خجالت و بدون غرور از هر کسیکه اطلاعاتی داشته باشد میپرسد و از همین اخلاق سیروس جان خیلی خوشم میآید و میدانم که با مدیران چندتا سایت مطرح ارتباط دوستانه و صمیمی دارد و در تماس است من وقتیکه کامنت میفرصتم میگوید در انتظار بررسی و چرا شما زحمت راهنمائی را بکشید در این سایت و شبروشن هستند کسانیکه اگر بخواهند میتوانند زحمت کشیده و راهنمائی بفرمایند . متشکر از توجه سرکار خانم به اتحاد دوستان که هدف بنده هم همین است و بس .

پس بهتره قبل از هر چیز ثبت نوم کنی پسرم . برای ثبت نوم هم باید به آدرس ایمیل مجتبی که gooshkon2020@gmail.comایمیل بدی . به شهروز حسینی هم
میتونی میل بدی . چون شبوشور سرش خلوتتره و زودتر از خادمی پیگیری میکنه .
آدرس ایمیل آقای شهروز حسینی هم در انتهای شناس نامه اش نوشته شده . فقط کافیه بری تو یکی از پست هاش تا توی شناس نامه اش ایمیلشو ببینی .
از شب روشن هم هیچگونه اطلاعی ندارم. همین دوتا سایت برای ۷۷ پشتم بسه .
راستی پست های اینجا اگه کمکی به افزایش اعتماد به نفس یا اطلاعات نبین ها داشته باشه ، مورد استقبال قرار می گیره .
میگم هادی بیا نیمروزی و مجی بی کله رو ببریم به ی اردو ههههه دوتاشون کم سنو سال و بی تجربه هستن. ههههه

سلااام فاطمه جون. خوبی دخترم ؟؟؟
شما همون عزیزی هستی که رفته بودی سفر به ییلاق ؟؟؟
میدونی من دیر آدما تو خاطرم میرن ولی وقتی رفتن تو ذهنم دیگه فک کنم بعد از مرگ هم تو یادم می مونن. هههه
وااای اونقدر دوست دارم که مامانای نی نی نبینا بیان و از نوزادا و بچه های ۶ یا ۷ ماهشون بگم.
اتفاقا دیشب داشتم با ی ونوسی نبین تو واتس آپ صحبت میکردم. و بهش گفتم ی نوزاد نبین چطور میشه که خواهر و برادرشو میشناسه ؟؟؟ کمی ازین سؤالا کردم. بعد گفت راس میگی برم از مادرم بپرسم خخخ بعد کلی با هم خندیدیم . به من گفت چقدر کنجکاوی ههه به فکر خود نبینش هم تا حالا نرسیده بود . تازه خیلی از سؤالای دیگه هم پرسیدم . ولی جواب هیچکدومشو بلد نبود هههههه
فاطمه جان زیاد حرف زدم ، بشین ی موزیک گوش کن تا برم برات چایی بیارم و کلی با هم حرف بزنیم . دوست دارم ی پست باشه و همه بیان خودشونو به من معرفی کنن . و من از هر نفر ۱۰۰ تا سؤال بپرسم هههه میدونی به تعداد هر نبین ی دیدگاه وجود داره و من عاشق شنیدن دیدگاههای مختلف هستم.

رعد بزرگوار در مورد صدتا سوال من یکی در خدمتم در مورد پست عجله ای نیست و در مورد آقایان ذکر شده هر دوتاشون استاد و آگاه به مسائل روز هستند و تجربه هم میتواند مکمل باشد دیگر از من گذشته اردو بروم اردو مال جوانترها است . من همین شطرنج میروم خودش خیلی است .

رععععد فقط دوست داره نبین هایی که از بدو تولد نبین بودند به سوالاش چواب بدن . شما که تا ۲۲ سالگی حسابی ببین ندید بدید بوده ای خخخ
در ضمن اینجا پست هم زدند تا ببین ها تا دلشون میخواد بپرسن ،ولی عطش من در مورد شناخت نبین های مطلق و مادرزاد برطرف نمیشود .

دیدگاهتان را بنویسید