خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

عزیزم از من نترس. من لو‌لو خور‌خوره نیستم. هرچی میگند دوروغه!

سلام.

بزن قدش.

چاکریم.

خداییش از من نترس دیگه!

به ویژه اگر دانش‌آموزی، از من نترس.

اگه جایی خوندی یا شنیدی که من مغرورم، از من نترس.

اگه دیدی از مزاحمت های تلفنی و پیامکی شب و نصفه شب که مردم واسم درست می کنند مینویسم، از من نترس.

اگه اسکایپم اکثر وقت ها در دسترس نیست، از من نترس.

من برعکس اون چیزی که توی کله ی کوچکولوت میگذره، ی جوان شوخ و شنگ و شادم.

من اگه جواب بیشتر این بزرگتر ها رو نمیدم، حتما حقشون هست.

اگه با همه کسی کوک نمیشم، حتما حقشونه.

تو فرق میکنی.

این آدم های گنده خودشون میتونند از پس کاراشون بر بیاند.

این بزرگترها که میبینی، به هزار جا زنگ میزنند تا مشکلات‌شون حل بشه و یاد بگیرند.

ولی تو چی؟!

مگه تو چند نفر رو میشناسی که بهشون زنگ بزنی کمکت کنند؟!

تو تازه داری چیز یاد میگیری.

اصن میخوای من شبی سی چهل دقیقه واسه شما دانش‌آموز ها پاسخگویی تلفنی و اسکایپی داشته باشم؟

تو بزرگتر کوچیکتر حالیته.

تو احترام بلدی که خیلی از این بزرگتر ها بلد نیستند.

تو کودکی، شایدم نونهال، شایدم نوجوان.

هرچی هست، تو مث ما بزرگتر ها نیستی.

یعنی شیله پیله نداری.

خرده شیشه نداری.

نامرد نیستی.

اگه هم باشی،

نامردی هات معصومانه و کمتر از ماست.

حتی کمتر از دوغ.

شاید باورت نشه ولی حتی کمتر از بوق!

هرچی که هست، من از هم‌صحبتی با شما دانش‌آموز ها و از اینکه باهم دوست باشیم و مشکلی از مشکلات‌تون حل کنم، ناراحت که نمیشم هیچ، خوشحال هم میشم!

میدونی ساندویچ خرچنگ چقدر قیمتش بالاست ولی به خاطرت کل شهر رو زیرو رو کردم تا ی کمی واست گیر بیارم نمره ی امتحانت بد نشه؟!

میدونی هزار‌تا حرف پشت سرم میزنند ولی من بازم تو رو هیچ وقت یادم نمیره؟!

میدونی میخوام کودتا کنیم اینجا رو باهم از دست این بزرگتر ها بگیریم؟!

میدونی صدای دویدن، داد و هوار و جیغ و شادی شما توی این محله از هر صدایی خوش‌تره؟!

واقعا اینا رو میدونی یا نمیدونی؟

اگه نمیدونی حالا بدون. اگه هم میدونی پس اینجا باش و بگو چیکار که بکنیم اینجا رو بیشتر دوست داری.

سکان کشتی محله رو به دست بگیر.

مث ما بزرگتر ها نباش که همش پست کپی میذاریم.

تو از خودت بنویس.

از دبستان یا دبیرستان.

از راهنمایی.

کلا از مدرسه.

از معلم هات.

از خاطراتت.

از شادی هایی که میکنی.

از دوستی هات.

از درد دل هات.

اینجا رو حرف‌بارونش کن!

راستی، یادت باشه که

از من نترسی

و به دوستاتم بگی از من نترسند!

۲۰ دیدگاه دربارهٔ «عزیزم از من نترس. من لو‌لو خور‌خوره نیستم. هرچی میگند دوروغه!»

سلام و سلام
منم اومدم تأکید کنم که از شما نترسند …. البته خوش به حالشون شکلک من که می ترسم بپرسم چرا هی سیستم من یعنی جاز و ای اسپیکم می گه فا دش شکلک دیووونه شدم عادت هم ندارم به این و اون زنگ بزنم که معصوم هم هستم که تازه عاشق دوران کودکیم هم هستم که شکلک فکر کنم من یه سلسله پست بزنم “خاطرات دبستان … راهنمایی و دبیرستانی بانو …” فکر خوبی هست آیا راستتی شکلک علامت سوال شکلک از دست این صفحه کلیییید ….
سربلند و موفق باشید

مجی جغجغه ؛ من رعععدوکم ، ی پسر بچه ی شیطونو چاقو شکمو هستم ؛ عااااشق زدن توی چشم بزرگترایی هستم که میخوان من ؛ من نباشم ؛ میخوان من ؛ اونی باشم که خودشون میخوان ؛ ولی من که خودمو میخوام ؛ اصلاً اونارو نمی خوام.
مجی دوست دارم با بچه ها بریم توی حیاط ؛ چشمامونو ببندیم و به صدای همه چی گوش کنیم . بعد که همه رو خواب کردم ؛ یووواشکی بلن شم برم و ریز ریز بهشون بخندم.
آدم بزرگا منو دوست ندارن . میگن دیووونس .
منم میام پیش تو . ولی قول بده که تو ، مجی گنده نباشی ؛ غر نزنی ؛ به فکر آموزش نباشی ؛ نگی حرفات آبدوغ خیاره . اگه تو اینی که گفتی باشی ، منم دست مجک رو می گیرم میام.

من اصلا از دوران دبستانم خوشم نمیومد,میدونی چرا؟ چون نابیناها,ناشنواها,معلولان جسمی حرکتی,عقبمانده های ذهنی همه تو یه خراب شده بودیم,آخ که چه دوران نحسی بود به قرآن! جرات نمیکردم برم بیرون,تا میخواستم برم wc یا برم آب بخورم یهو یه عقبمانده میومد یه سیلی میزد توی صورتم,الان که دارم این کامنت رو مینویسم بغضم گرفته,خیلی اذیتم میکردن,شبا همش کابوس میدیدم! از معلمم از مسولین و از دانشآموزای مدرسه متنفر بودم! پدر و مادرم هم درک نداشتن که منو بفرستن مشهد یه مدرسه بهتر! آخ که هرچی از بدبختیای اون دوران بگم هنوز کم گفتم!

درود! من که بارها گفته ام که من عقل و درک و شعورم و دانشم به اندازه یه نوجوان سیزده ساله است چرا کسی قبول نمیکنه، من که کپی نمیکنم چرا آنان که ادعا دارند با من دوست هستند در عمل نشان میدهند که من نباید اینجا را اشغال کنم و بنویسم!

آخخخ
خوش به حالتون دانشآموزا , یه عمو مجی ای دارید اینجوری
کاشکی من هم الان دانش آموز بودم نه ۴ سال پیش
ولی نه مجتبی من اون کلاس گذاشتن هات ر خیلی بیشتر دوست داشتم .
یادم وقتی با سایت قبلی گوش کن آشنا شدم و یه سری محصولات ر از سایت سفارش دادم و یکی دو بار که برای پیگیری کارم بهت زنگ زدم ,
چنان ایش پیش های قشنگی پشت تلفن راه می داختی که من از همونجا و توسط این ای بابا چه قدر زنگ میزنی هایت , عاشقت شدم .
نامرد

سلام مجتبی طوری حرف میزنی که انگاری ۲۰۰ سالته خخخخ همش ۱۰ ۱۵ سالته
خیلی عالی بود دوران دانشآموزی به خصوص دوران دبستان
اون موقع خیلی خیلی شیطون بودم به طوری که باور کنید هر دو سه هفته یه بار سرم با برخورد به ستونهای مدرسه دروازه فوتبال میله تور والیبال میشکست خخخخخ پرسنل درمانگاه کنار مدرسه کلا منو میشناختند
دوران با حالی بود خوشا به حال دانش آمموزهای کوچولو

سلاااام، دوباره عنوان پست رو دیدم سکته زدم، آخه بابا تو کجا مغروری!، تو کجا لولو خور خوره هستی!، ما کوچکولوها باحالیم خوب خودمم قبول دارم خخخ، من که ازت نمیترسیدم و نخواهم ترسید، به بچه های دیگه هم میگم که نترسند، مرسی از پ،پ،پ،پ،پست موفق ب،ب،باشی!

سلام مجتبا.
همونطوری که گفته بودی به زودی تغییر رویه منو خواهید دید, انگار عملیش میکنی راستی راستی.
آفرین بر تو و آفرین به سیاست عالیت که میخای دوستان مدرسه ای را یه جا جمع کنی.
لاااااایک داری به شدت هرچه تمام.

سلام
عاااااااااااااااشق این پستای دانش آموزیم
خیییییییییییییلی خوش حال میشم که یه جا حرفم رو بتونم بزنم و دیگران نگن که خب اینکه کوچولوئه اصلا چی میگه؟
اصلا میفهمه جریان چیه؟
میدونید چرا دانش آموزا نمیان اینجا؟
البته یکی از علتاش این هست که
مثال میزنم من که ۱۵ سالم هست و توی تیر ۱۶ ساله میشم به هر حال یه کم میفهمم
اگه میام اینجا چیزی میگم دوست ندارم دیگران فکر کنن که من از اونا کوچیک ترم پس حرفم درست نیست و اصلا اهمیتی نداره
آره من به اندازه اونا بزرگ نیستم ولی بزرگ شدم
و ااین هم بگم که دوست دارم کلا نه فقط توی امتحانها نه
کلا توی سال تحصیلی کتابهای درسی مناسب دانش آموزهای نابینا به طور صوتی درس بده
باز هم سپااااااس فروااااااااان از پست
راستی
من هییییییییچ وقت نمیترسم از شما
به دیگرانم میگم که نترسن
خخخخخخخ

سلام
من وقتی شما را تو اردو دیدم فهمیدم هرچی میگند دروغه
من دانشآموز نیستم
ولی بهشون حسودی میکنم
آخی چقدر من مظلومم
یعنی اگر من زنگ بزنم تحویل نمیگیرید؟ نه اصلا باور نمیکنم
راستی من خیلی کم زنگ میزنم اصلا عادت ندارم برای هرچیزی بیخودی زنگ بزنم
خیلی اراااااادت دارم
اینجا را هم نمیتونید از بزرگ ها بگیرید.

سلام از مجتبی نترسید خواهشا تا ایشون رو دارید غم نداشته باشید.
خیلی خوبه که به کوچکتر ها هم بها دهیم و برای آنها قوت قلبی شویم. چرا که بعد ها اینا جایگزین ما می شوند با تجارب و دانش بیشتر. که ثمره اش مفید بودن و پر تلاش بودن در زندگیه.

سلام مجتبی
کی گفته که این آدم های گنده خودشون میتونند از پس کاراشون بر بیاند؟
من که چیزی بلد نیستم!
یعنی اونقدر که هنوز از مای بیبی استفاده میکنم! خخخخخخ

این دانشآموزامون بیان خوابو از این مجتبی بگیرن!
واسش شب و روز نذارن
دیوونش کنن خخخخخخخ
دانشآموزا منتظرم هاااااا
این مجتبی رو بگیرین ولش نکنید هااااا

سلام از اونجایی که من از شما نمی ترسم و خیلی هم براتون احترام قائلم با اجازتون یا بدون اجازه به سؤال بانو جواب میدم. به منوی utilities بروید و وارد setting center شوید و بعد Text processing را انتخاب کنید و بعد general را انتخاب کنید و بعد Detect languages را not checkt کنید، و نهایتا دکمه ok.
شرمنده از این که پا تو کفش اساتید کردم. موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید